آتش افروزان جنگ نرم از نظر قرآن

0
جنگ نرم از جمله مباحثی است که قرآن کریم در آیات مختلف بدان پرداخته است. چنان که بخشی از آیات قرآن بیانگر آن است که دستگاه های ظالم و به ظاهر قدرتمندی چون نمرود و فرعون از این شیوه برای مقابله با پیامبران الهی حضرت ابراهیم(علیه السلام) و موسی(علیه السلام) استفاده می کردند.

 

بررسی جنگ نرم در آیات قرآن – بخش اول

آتش افروزان جنگ نرم از نظر قرآن

 

چکیده

جنگ نرم از جمله مباحثی است که قرآن کریم در آیات مختلف بدان پرداخته است. چنان که بخشی از آیات قرآن بیانگر آن است که دستگاه های ظالم و به ظاهر قدرتمندی چون نمرود و فرعون از این شیوه برای مقابله با پیامبران الهی حضرت ابراهیم(علیه السلام) و موسی(علیه السلام) استفاده می کردند. طراحان جنگ نرم با سرمایه گذاری بر افکار و اندیشه ها، آسان تر و با شتاب بیشتر به اهداف و نتایج دست می یابند. ضمن اینکه این روش، هزینه های جنگ سخت را ندارد و چهره خشن متجاوزان، در قالب دوستی و خیرخواهی، در پس پرده حجاب قرار می گیرد. قرآن کریم جلوه های گوناگون جنگ نرم را از طریق داستان های انبیا و رخدادهای عصر پیامبر اکرم| بیان نموده است. از جمله این روش ها می توان به استهزاء و تحقیر مظاهر دینی در قالب شوخی، تفرقه افکنی به نام استقلال طلبی، پخش شایعات به نام روشنگری و تضعیف رهبری با تهمت زدن و تحقیر نمودن اشاره نمود. تمسک به تعالیم دینی و اطاعت از رهبران آسمانی، بصیرت، صبر و تقوا، راهکارهای قرآنی مقابله با نبرد روانی دشمن است.

واژگان کلیدی

جنگ افروزی دشمنان، جنگ روانی، جنگ نرم، قدرت نرم، راهکارهای مقابله.

طرح مسئله

یکی از مسائل مهم دنیای اسلام، جنگ روانی دشمنان علیه دین است. شناخت دشمن و آگاهی از شگردهای گوناگون جنگ روانی آنان، نیاز اساسی جامعه است تا هر یک از آحاد و مسئولین جامعه اسلامی با شناخت دقیق مؤلفه ها و شگردهای این نبرد، بتوانند تاکتیک مناسب در برابر آن را به کار گیرند. قرآن کریم در عصر جاهلیت نازل شده و کفار و منافقان عصر نزول برای مقابله با اسلام از هیچ کوششی دریغ نورزیده اند، از این رو قرآن کریم صحنه های جنگ روانی و نرم دشمنان اسلام را به خوبی ترسیم نموده است. از نگاه آیات قرآن شیوه های جنگ نرم دشمن چیست؟ راهکارهای مقابله با نقشه های آنان کدام است؟ با چه نیرویی می توان در برابر دشمنی مخالفان مقابله کرد؟

مقدمه

نگاهی به تاریخ، این حقیقت را به زیبایی نشان می دهد که همواره میان حق و باطل درگیری بوده است. این جنگ براساس موقعیت های زمانی و مکانی و شرایط فرهنگی و علمی تغییر شکل داده است. هر نظام سیاسی چه به حق باشد یا باطل، دارای اصول و مبانی است که اگر این اصول تغییر کند، آن نظام به نظام دیگری تبدیل می شود و دیگر عنوان اولیه بر آن صدق نخواهد کرد. ازجمله این اصول می توان به ایدئولوژی، فرهنگ، هویت ملی و … اشاره نمود. سرنگونی نظام دارای باورهای دینی و فرهنگ غنی، جز با جنگ نرم میسر نمی باشد؛ زیرا اولاً: جنگ سخت با مقاومت همه جانبه توده های مردم مواجه می شود؛ اما در جنگ نرم به دلیل مخفیانه بودن و نیز استفاده از قالب های هنری و زیباشناختی چندان مقاومتی در مقابل مهاجمان صورت نمی گیرد. ثانیاً: میزان تأثیرگذاری در جنگ نرم در همه سطوح و لایه های اجتماعی است. از این رو به دلیل ناآگاهی و غیرمسلح بودن اکثر افراد جامعه، احتمال موفقیت دشمن در این عرصه نسبت به میدان جنگ سخت، بیشتر است.

قرآن کریم به دلیل اهمیت فراوان این موضوع، در آیات بسیاری بدان پرداخته است. البته در آیات قرآن واژه خاصی که به معنای دقیق جنگ نرم باشد، وجود ندارد؛ اما کلمه «فتنه» ناظر بر این نوع مبارزه است که اهمیت آن از جنگ  نظامی بیشتر است؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: «و الْفِتْنَةُ أ شَدُّ مِنَ الْقَتْلَ؛ فتنه از قتل بدتر است.» (بقره / 191) تقابل «فتنه» و «قتل» در آیه شریفه، بیانگر خطرناک تر بودن تهاجم فرهنگی و جنگ نرم نسبت به جنگ های سخت است. به ویژه در فتنه های اعتقادی و دینی که باورهای مردم با ترفندهای گوناگون شیطانی تضعیف می شود.

مفهوم شناسی

جنگ سخت: نوعی اعمال قدرت سخت است و قدرت سخت عبارت است از فشارهای نظامی و اقتصادی ملموس برای وادار کردن دیگران به تغییر موضع. (اسکندری، 1389: 57)

جنگ نرم: در برابر جنگ سخت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه ای می شود که جامعه یا گروه هدف را نشانه می گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش، رقیب را به انفعال یا شکست وامی دارد. (همان: 59)

قدرت نرم: مفهوم جدیدی است که در دهه اخیر به وجود آمده است. در این نوع قدرت، مخاطب نه از روی اکراه؛ بلکه با رضایتمندی، به خواسته قدرتمند، تن می دهد. در قدرت نرم، بر «ذهن ها» سرمایه گذاری می شود و با تغییر در «ذهنیت ها» نوعی «عینیت مجازی» تولید می شود؛ نوعی اثر روانی با تبلیغات متنوع رسانه ای که موجب حصول رعب ذهنی از امکانات دشمن یا ساختن تصویر اغراق آمیز از او می شود. (برزونی، 1387: 2 / 294) به نظر می رسد که بین قدرت نرم و جنگ نرم، عموم و خصوص مطلق جاری است؛ به گونه ای که هر قدرت نرمی لزوماً به جنگ نرم و یا سخت منتهی نمی شود و چه بسا در حالت بازدارندگی خود باقی بماند. آیه «وَ اعِدُّواْ لَهُم مَا اسْتَطَعْتُم مِن قُوَّةٍ» (انفال / 60) بیانگر این نوع از مقابله است؛ ولی جنگ نرم هرچند به مقابله نظامی اطلاق نمی شود؛ ولی از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می شود، استفاده می کند.

آتش افروزان جنگ نرم از نظر قرآن

در نبرد ناپیدای جنگ نرم در یک سو، مؤمنان الهی و در سوی دیگر دشمنان دین خدا قرار دارند. عدم شناخت چهره دشمنان الهی توسط مسلمانان ممکن است آنان را در دام خود گرفتار کنند. شناخت دشمن در جنگ سخت، بسیار آسان است. او با صدای بلند و بدون واهمه خود را به عنوان دشمن معرفی می کند و با تمام قوا به جنگ آمده است و انسان می داند با چه کسی طرف است؛ اما در جنگ نرم، دشمن در قالب دوست و خیرخواه و با لطایف الحیل ظاهر می شود؛ چنان که قرآن در مورد شیطان می فرماید: «او قسم خورد که من برای شما دو نفر (آدم و حوا) از خیر خواهانم.» (اعراف / 21) ازاین رو شناسایی دشمن در جنگ نرم بسیار مهم است. قرآن، دشمنان مؤمنین را این گونه معرفی فرموده است:

1. شیطان

قرآن درباره شیطان می فرماید: «إ نَّ الشَّیْطَانَ لِلْانسَان  عَدُوٌّ مُّبین؛ همانا شیطان برای انسان دشمنی آشکار است.» (یوسف / 5) امام علی(علیه السلام) نیز می فرماید: «شیطان راه های خود را به شما آسان جلوه می دهد، تا گره های محکم دین شما را یکی پس از دیگری بگشاید.» (نهج البلاغه: خطبه 121) و باز شدن هر گره، به همان اندازه انسان را از دین خدا و فطرت الهی خویش جدا می گرداند تا جایی که رابطه وی با دین الهی قطع می شود؛ یعنی دیگر چیزی در درون او وجود ندارد تا قلباً به آن تمسک جوید. (طباطبایی، 1417: 2 / 101)

2. کافران

قرآن درباره کفار می فرماید: «مَن کَانَ عَدُوّاً للّهِ و َمَلآئِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جـِبْر یلَ وَمِیکَالَ فَإنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِلْکَافِرینَ» ؛(بقره / 98) خدا از آن جهت دشمن کافران است که آنها همواره با دین خدا دشمنی می کنند و در راه خدا ایجاد مانع می کنند (انفال / 36) و برای نابودی حق می کوشند (کهف / 56) و سعی می کنند اهل حق را از حق رویگردان کنند. (نساء / 89)

3. یهود و مشرکان

قرآن در آیه 82 سوره مائده درباره این دو گروه می فرماید: «لَتَجِدَنَّ أ شَدَّ النَّاس  عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أ شْرَ کُوا؛ مسلماً یهودیان و کسانی که شرک ورزیدند را دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهی یافت.» ادامه دشمنی آنان در قرون متمادی نسبت به مسلمانان و حتی مسیحیان، شاهد محکمی بر صدق این مدعاست. گرچه خطاب این آیه با پیامبر| است؛ اما پوشیده نیست که آیه در مقام بیان قانون و ضابطه ای کلی است. (طباطبایی، 1417: 6 / 80)

4. منافقان

منافقان خطرناک ترین دشمنان اسلام هستند. بسیاری از جلوه های جنگ نرم مثل تحقیر مؤمنان (هود / 27)، ایجاد جنگ روانی (احزاب / 13)، افساد در پوشش اصلاح (بقره / 11)، دروغ گویی (منافقون / 1)، وعده های دروغین (توبه / 77) و تضعیف باورهای دینی (احزاب / 12) توسط منافقین اجرا می شود. نفاق، در جایی است که مسلمانان دارای قدرت باشند و مخالف به خاطر ترس نتواند اظهار مخالفت کند. در این هنگام، مخالفان نفاق را در پیش می گیرند و خلاف آنچه را در دل دارند، اظهار می نمایند و چنین شرایطی برای مسلمانان در مدینه فراهم گردید. این افراد بدترین دشمن هستند که انسان او را دوست خود می پندارد. اما بیشترین عداوت را در حق انسان انجام می دهند. (طباطبایی، 1417: 11 / 280)

شیوه ها و ابزارهای جنگ نرم

عملیات روانی دشمن، با شیوه های گوناگون انجام می گیرد که آشنایی با آنها ما را در رویارویی با فتنه ها یاری می دهد. قرآن و معصومین(علیهم السلام)، این فتنه ها و راه های مقابله با آنها را معرفی کرده اند. در آیات بسیاری به دنبال بیان روش دشمن، بلافاصله راه مقابله با آن نیز بیان شده است که از آن جمله موارد ذیل است:

1. تمسخر و استهزا

تمسخر و استهزا از مهم ترین عملیات روانی دشمن است که از ابتدای مبارزه حق و باطل بوده است. تمسخر موجب تضعیف روحیه شخص یا گروه می شود و چنانچه افراد، ضعیف باشند آنان را از ادامه راه منحرف می کند. دشمنان نه تنها به تمسخر اصول اسلام می پردازند، بلکه جزئیات احکام را نیز مسخره می کنند؛ چنان که قرآن می فرماید:

وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فى  الْکِتَابِ أ نْ إ ذَا سمَِعْتُمْ آیَاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بـِهَا وَ یُسْتهَْزَأ  بهَِا فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّى یَخُوضُواْ فى حَدِیثٍ غَیْرهِ إ نَّکمُ إ ذًا مِثْلُهُمْ إ نَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِینَ وَ الْکَافِر ینَ فى  جَهَنَّمَ جَمِیعاً. (نساء / 140)

خدا در کتاب خود بر شما نازل کرد که چون شنیدید بر آیات خدا کفر ورزیده شده و استهزا شده، با آن گروه (منافق) مجالست نکنید تا در سخن دیگری وارد شوند وگرنه شما هم مانند آنان هستید. خدا منافقان و کافران را در جهنم جمع خواهد کرد.

این آیه بیانگر آن است که گروهی به جمع مسلمانان داخل شده و به تمسخر آیات و احکام دین می پردازند و می گویند: این فقط یک شوخی است! قرآن دراین باره می فرماید:

وَ لَئن  سَأ لْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إ نَّمَا کُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أ  باللَّهِ وَ آیَاتِهِ وَ رَسُولِهِ کُنتُمْ تَسْتَهْز ءُون. (توبه / 65)

و اگر از ایشان بپرسی چرا استهزا می کنید؟ پاسخ می دهند ما به مزاح و مطائبه سخن راندیم. (ای رسول) بگو آیا خدا و آیات او و رسول او را تمسخر می کنید؟

قرآن با ظرافت ویژه ای به بیان انواع استهزا به عنوان یک عملیات روانی طراحی شده می پردازد که گاهی به صورت تمسخر پیامبران یا سخنان آنان و یا تمسخر آیات الهی می باشد و گاهی به صورت تمسخر یاران پیامبران جهت پراکندن آنان از اطراف انبیا بوده است و در برخی مواقع بی شرمی را به نهایت می رسانند و خدا را نیز مورد تمسخر قرار می دهند.

2. تضعیف رهبری

با توجه به نقش رهبری در جامعه، دشمنان همواره رهبری جامعه اسلامی را مورد حمله قرار داده اند. نمونه رهبری حق، انبیا و بعد از ختم نبوت، ائمه(علیهم السلام) و در حال حاضر ولایت فقیه است. افزون بر کشتن پیامبران (آل عمران / 21) همواره نبرد نرم با انبیا و جانشینان آنان در طول تاریخ بوده است. اهمیت رهبری در جامعه تا آنجاست که قرآن، وقتی مردم را در مورد ترک نماز جمعه سرزنش می کند خطاب به آنان می فرماید: «تَرَکُوکَ قَائمًا»؛ (جمعه / 11) یعنی زشتی کار آنها در این است که رهبری جامعه را ترک کرده و به دنبال مسائل دیگر می روند؛ نمی گوید نماز جمعه را ترک می کنند و ثواب آن را از دست می دهند. رهبران حق و باطل نقش مهمی در هدایت طرفدارانشان دارند تا جایی که اگر کشته یا تخریب شخصیت شوند، جبهه حق یا باطل فرو می پاشد یا حداقل بخش مهمی از توان خود را از دست می دهد. این نکته به ظرافت در قرآن بیان شده است؛ آنجا که می فرماید: «فَقَاتِلُواْ أ ئمَّةَ الْکُفر» (توبه / 12) رهبری در حکم نخ تسبیح است که دانه ها را گرد می آورد؛ چنان که نخ پاره شود، دانه ها پراکنده می شوند. رهبری عامل وحدت و هوشیاری است که تضعیفش به روش های مختلفی انجام می پذیرد:

الف) تهمت زدن به رهبر

از شیوه های رایج دشمنان جهت تخریب رهبران آسمانی، تهمت زدن به آنان بوده است؛ چنان که قرآن در مورد تهمت زدن به حضرت نوح(علیه السلام) می فرماید:

فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا الاَّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُر یدُ أ ن یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأ نزَلَ مَلائِکَةً ما سَمِعْنَا بـِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأ وَّلِینَ * إ نْ هُوَ إ لاَّ رَجُلٌ بـِهِ جـِنَّةٌ فَتَرَ بَّصُوا بـِهِ حَتَّى حِین . (مؤمنون / 25 ـ 24)

اشراف قوم نوح که کافر بودند، گفتند: این شخص جز بشری مانند شما نیست که می خواهد بر شما برتری یابد و اگر خدا می خواست [رسولی بفرستد] فرشتگانی می فرستاد. ما چنین چیزی هرگز از پدران پیشین خود نشنیده ایم. او مرد دیوانه ای بیش نیست … .»

در این آیات افزون بر تهمت جنون، گروهی از کفار حضرت نوح(علیه السلام) را بشری مانند سایرین معرفی می کنند که می خواهد بر دیگران برتری جوید.

نسبت دیوانگی به پیامبران از تهمت های رایج بوده است چنان که قرآن می فرماید: «وَ قَالُواْ مجََْنُونٌ وَ ازْدُجر؛ (قمر / 9) و گفتند: مردی دیوانه است و باز داشته شده»؛ «ازْدُجر» یعنی او را با دشنام راندند. (سیوطی، 1416: 1 / 532) حضرت هود(علیه السلام) را سفیه و جزء دروغ گویان دانستند: «قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ إ نَّا لَنَراکَ فی سَفَاهَةٍ وَ إ نَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکَاذِبینَ». (اعراف / 66)

مستکبران تاریخ به انبیا تهمت فسادانگیزی می زدند؛ چنان که قرآن می فرماید: «فرعون گفت: بگذارید موسی را به قتل برسانم و او خدای خود را به یاری طلبد. می ترسم آیین شما را تغییر دهد و یا در این سرزمین فسادانگیزی کند.» (غافر / 26) اتهام آواره ساختن مردم از سرزمینشان به قصد حکومت بر آنها نیز از روش های جنگ نرم مستکبران علیه پیامبران بوده است؛ چنان که قرآن از زبان آنان می فرماید: «قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْم  فِرْعَوْنَ إ نَّ هَـذَا لَسَاحِرٌ عَلِیمٌ * یُر یدُ أ ن یُخْر جَکُم مِنْ أ رْضِکُمْ». (اعراف / 110 ـ 109)

تضیعف پیامبر اسلام| از طریق تهمت های ناروا مطلبی است که قرآن مکرر بدان اشاره کرده و می فرماید: «آنان گفتند: اصلاً آن را بر بافته است؛ نه بلکه او شاعر است» (انبیاء / 5) یا ایشان را کاهن و مجنون می خواندند که خدای متعال از ایشان رفع تهمت فرمود: «خلق را تذکر ده که تو به برکت نعمت پروردگار نه کاهن هستی و نه مجنون» (طور / 29) «کاهن» کسی است که از طریق به خدمت گرفتن جن از غیب آگاه می شود. (طوسی، بی تا: 9 / 412)

دشمنان برای تضعیف پیامبر اسلام| ایشان را فریبکار معرفی می کنند که وعده های باطل می دهد: «وَ إ ذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِینَ فى  قُلُوبهِِم مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ الاَّ غُرُوراً» (احزاب / 12) گفته شده منظور از این وعده هایی که منافقین آن را فریب می دانند، وعده الهی از پیروزی و اعتلای دین بوده است. (فیض کاشانی، 1415: 4 / 169)

ب) تلاش در تحقیر نمودن رهبر

دشمنان اسلام برای معرفی پیامبر| عبارت «وَ إ ذَا تُتْلَى عَلَیْهـِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إ لاَّ رَجُلٌ یُریدُ أ ن یَصُدَّکُمْ عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُکُمْ»؛ (سبأ / 43) را به کار می بردند تا نبوت ایشان را زیر سوال برده و قرآن را کلام یک فرد عادی قلمداد کنند. (ص / 8) در سوره هود، ضمن بیان برخورد مخالفان با شعیب(علیه السلام) به این نکته اشاره می فرماید تا پیروان رهبران آسمانی در طول تاریخ متوجه حرکت موذیانه دشمنان جهت تضعیف رهبران آسمانی باشند. در آیات 87 تا 93 سوره هود گفتگوی حضرت شعیب با مخالفان را می آورد که در آن، دشمنان از اهرم تمسخر و تحقیر جهت تضعیف آن حضرت استفاده می کردند. در آیه 87 آمده است:

قَالُواْ یَاشُعَیْبُ أ  صَلاتُکَ تَأ مُرُکَ أ ن نَتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أ وْ أ ن نَّفْعَلَ فی أ مْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إ نَّکَ لَأ نتَ الْحَلِیمُ الرَّشِید.

گفتند: ای شعیب! آیا نماز تو، تو را مامور می کند که آنچه را پدرانمان می پرستیدند ترک کنیم، یا در اموالمان به دلخواه خود تصرف نکنیم؟ البته تو مردی بردبار و فهمیده هستی.

طبرسی در تفسیر این آیه می نویسد:

این آیه به روش تهکم و استهزا است. گویا نماز، شعیب را به سمت از بین بردن قوم برده است. منظورشان اهانت به شعیب بود و می خواستند بگویند: تو کم خردی. (طبرسی، 1372: 5 / 286)

ج) تلاش برای گمراه نمودن رهبر

دشمنان همواره تلاش می کردند تا بر افکار پیامبران تأثیر گذارند و آنان را گمراه یا حداقل به سازش متمایل سازند. این روش نیز نوعی تضعیف رهبری بدون به کارگیری سلاح گرم می باشد که نتیجه آن، تسلیم رهبری و پیروان او بدون درگیری نظامی است. کافران در مسیر این هدف تا جایی پیش می روند که پیامبر را از آخرت غافل سازند و به تبعیت از هوای نفس وادارند (طه / 16)؛ ولی به فضل و رحمت الهی نقشه آنها بر باد رفت و نتوانستند هیچ ضرری به حضرت بزنند. (نساء / 113) این خطر چنان جدی است که خداوند به رهبری مانند پیامبر|، یادآوری می نماید که از خدا بترسد و از منافقان و کافران اطاعت ننماید. (احزاب / 1)

3. شایعه پراکنی

از مهم ترین حربه ها در جنگ نرم، شایعه سازی و شایعه پراکنی می باشد که همواره مورد توجه مخالفان بوده است. سطحی نگری و زودباوری عوام در انتشار سریع شایعات نقش بسیار مهمی دارد. عموم مردم خیلی زود آنچه را که می شنوند، باور می کنند و بدون بررسی به دیگران انتقال می دهند. دشمنان از این نقطه ضعف استفاده کرده و با شایعه سازی، سعی در تغییر افکار جامعه و بدبین نمودن آنها می کنند و گاهی چنان در این امر موفق می شوند که مسائل روشن را نیز با شایعه پراکنی بر مردم مشتبه می نمایند. معمولاً شایعه را دشمن سفارش و منافقین تولید می کنند و افراد ساده لوح آن را می پذیرند. نمونه ای از شایعات زمان پیامبر|، شایعه کشته شدن پیامبر در جنگ احد است. قرآن کریم برای خنثی کردن این شایعه می فرماید: «آیا اگر او نیز به مرگ یا شهادت درگذرد، به دین جاهلیت رجوع خواهید کرد؟» (آل عمران / 144)

پخش شایعه در زمان پیامبر| نیز چنان مطرح بود که خدا با نزول آیات60 و 61 سوره احزاب آنان را تهدید کرده و ملعون می شمارد تا جامعه با دید عمیق تری با این افراد مواجه گردند. در این سوره آمده است:

لَئِن لَمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِینَ فی قُلُوبهم مَّرَضٌ وَ الْمُرْجفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْر یَنَّکَ بهِمْ ثُمَّ لا یُجَاو رُونَکَ فِیهَا إلاَّ قَلِیلاً * مَلْعُونِینَ أَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلاً.

اگر منافقان و آنان که در دل هایشان مرضی است و آنان که در مدینه شایعه پخش می کنند، از کار خود دست نکشند، تو را بر آنان برمی انگیزیم و مسلط می گردانیم، سپس جز اندک زمانی با تو در این شهر زندگی نتوانند کنند و از همه جا طرد می شوند، هرجا یافته شوند، گرفتار خواهند شد، و به سختی به قتل می رسند.

«مُرْجِفُونَ» از ریشه «ارجاف» در اصل به مفهوم ایجاد تزلزل و اضطراب در دریا است؛ اما منظور در این آیه، پخش امواج باطل و شایعه است که افکار را پریشان و دل ها را نگران و مردم را مضطرب می سازد. (طبرسی، 1372: 8 / 578) اینان گروهی از منافقان بودند که در شکل دوست، به پخش شایعاتی درباره هجوم قریب الوقوع دشمن یا بزرگ نمودن قدرت پوشالی آن و یا امید کاذب دادن به اسیران کفر و شرک می پرداختند و به سود آنان تلاش احمقانه می کردند و بذر نگرانی را میان زنان و کودکان می انداختند. (همان)

4. تفرقه افکنی

از روش های معمول دشمنان، ایجاد فتنه با تفرقه افکنی در جامعه است. جنگ های داخلی، اختلاف های خطی، حزبی، طایفه ای، سیاسی، دینی و مذهبی، جامعه را در تنش قرار می دهد و فرصتی برای دشمنان به وجود می آورد تا سرمایه های دینی و ملی و اقتصادی ملت ها را به تاراج برند.

این امر آن قدر مهم است که گاهی «فتنه» را مترادف با «تفرقه افکنی» معنا می کنند؛ چنان که ابن منظور در بیان معنای فتنه ـ به مفهوم جنگ و درگیری ـ به حدیث پیامبر| استناد می کند که فرمود:

من فتنه ها را در میان خانه هایتان می بینم؛ این فتنه ها، کشتارها، درگیری ها و اختلافی خواهد بود که بین مسلمان ها پدید می آید؛ زمانی که گروه گروه شوند و هر کدام به دنبال حزب و جماعتی روند، زمانی است که مسلمانان با جلوه ها و کشش های دنیایی مورد آزمایش قرار می گیرند و از آخرت و عمل برای آن باز می مانند. (ابن منظور، 1414: 13 / 319)

از نمونه های بارز تفرقه افکنی در زمان پیامبر|، ساختن «مسجد ضرار» است. قرآن کریم، از مسجد ضرار که به زیان اسلام، به نفع کفر و به نیت تفرقه انداختن بین مسلمین ساخته شده بود، سخن می گوید. (توبه / 107) فرد مورد اشاره در آیه، «ابوعامر راهب» آن عنصر جاه طلب است. او به طرفداران خویش پیام داد که آماده پیکار با محمد| شوید و مسجدی به عنوان مرکز اجتماع خود بسازید که من نیز به سوی امپراطور روم رفته با سپاهی عظیم خواهم آمد تا محمد| را از مدینه بیرون کنیم. (طبرسی، 1372: 5 / 110)

ایجاد اختلاف های مذهبی، از اهداف تفرقه افکنان بوده که گاهی به اختلاف های مذهبی موجود در میان مؤمنان، دامن می زدند و آن را وسیله دور شدن افراد از یکدیگر قرار می دادند تا بتوانند در سایه این اختلاف ها و کشمکش ها، اصل دین آسمانی را نابود سازند. گاهی جامعه اسلامی بدون توجه به خواست دشمن، به خاطر هواپرستی عده ای، دچار فتنه تفرقه می گردد. در این موارد، دشمن از بیرون، فتنه را سازماندهی می کند. در قرآن کریم آمده است:

وَ اتَّقُواْ فِتْنَةً لا تُصِیبنَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُواْ أ نَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَاب. (انفال / 25)

بترسید از بلایی که (چون بیاید) تنها مخصوص ستمکاران شما نباشد و بدانید که خدا سخت عقاب است.

قرآن کریم در این آیه جامعه اسلامی را پرهیز می دهد از فتنه هایی که بلای آن فقط دامن گروه خاصی را نمی گیرد؛ بلکه بر همگان فرود خواهد آمد؛ مانند فتنه های گروهی که با بهانه ها و انگیزه های متفاوت میان مردم اتفاق می افتد؛ از قبیل کشمکش های حزبی برای دستیابی به موقعیت های سیاسی و یا اختلاف ها و دسته بندی های فرقه ای و گروه بندی های جناحی و سیاسی و مانند اینها که باعث می شود بدعت ها رواج یابد و در امر مبارزه با دشمنان، سستی ایجاد شود، منکرات گسترش یابد و امر به معروف کم رنگ شود. (مراغی، بی تا: ٩ / ١٨٨)

5. تهدید و ارعاب

یکی از حربه های دشمنان اسلام تهدید است که امروزه نیز از آن برای به استضعاف کشاندن ملت ها استفاده می شود و از دیرباز در برابر انبیا و صالحان تاریخ به شیوه های گوناگون مورد استفاده قرار می گرفته است:

الف) تهدید به تبعید و آوارگی

قرآن کریم می فرماید:

و قَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِرُسُلِهمْ لَنُخْر جَنَّکُم مِنْ أ رْضِنَا أ وْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا. ( ابراهیم / 13)

کافران به رسولانشان گفتند: دست از این دعوی بردارید و گرنه شما را از شهر خود بیرون می کنیم، مگر اینکه به آیین ما برگردید.

نیز قرآن در آیه دیگری می فرماید: «می گویند: اگر به مدینه مراجعت کردیم باید [اربابان] عزت و ثروت، خوارشدگان را از شهر بیرون کنند». (منافقون / 8)

ب) تهدید به قتل و مثله شدن

فرعون ساحران را بعد از ایمان آوردنشان به حضرت موسی(علیه السلام) تهدید به قتل و مثله شدن نمود تا از طریق این تهدید آنان را مطیع خود سازد و از ایمانشان برگرداند؛ چنان که قرآن کریم از زبان او می فرماید:

لَأ قَطِّعَنَّ أ یْدِیَکُمْ وَ أ رْجُلَکُم مِنْ خِلافٍ ثُمَّ لَأ صَلِّبَنَّکُمْ أ جْمَعِین. (اعراف / 124)

حتماً دست هایتان و پاهایتان را خلاف یکدیگر قطع خواهم کرد. سپس همه شما را به دار خواهم کشید.

در این آیه تهدید به قتل از سوی دشمنان به بدترین شکل ممکن؛ یعنی تکه تکه کردن و سپس کشتن آمده است. این جمله تنها خبر دادن از آینده نبود؛ بلکه عملیات جنگ روانی به واسطه تهدید به عذاب و مثله کردن بود تا برگردند و تسلیم شوند. (فضل الله، 1419: 10 / 211)

منابع و مآخذ

قرآن کریم.
نهج البلاغه، 1379، گردآوری سید رضی، ترجمه محمّد دشتی، قم، شاکر.
آلوسی، شهاب الدین سید محمود، 1415 ق، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت، دار الکتب العلمیة.
ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل، بی تا، السیرة النبویة، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
ابن منظور، محمد بن مکرم، 1414 ق، لسان العرب، بیروت، دار صادر.
اسکندری، حمید، 1389، پدافند غیر عامل، تهران، معاونت تربیت و آموزش بسیج.
برزونی، عبدالله، 1387، قدرت نرم سرمایه اجتماعی بسیج، تهران، پژوهشکده مطالعات و تحقیقات بسیج.
جوادی آملی، عبدالله، 1387، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، قم، اسراء.
حائری، میر سید علی، 1377، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
ساجدی، ابوالفضل، 1383، زبان دین و قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
سروش، عبدالکریم، 1378، بسط تجربه نبوی، تهران، مؤسسة فرهنگی صراط.
سیوطی، جلال الدین و جلال الدین محلی، 1416، تفسیر جلالین، بیروت، مؤسسة النور.
شریفی، احمدحسین، 1388، موج فتنه، تهران، کانون اندیشه جوان.
ـــــــــــــــ ، 1389، جنگ نرم، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
طباطبایی، سید محمدحسین، 1417 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
طبرسی، فضل بن حسن، 1377، جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران.
طوسی، محمد بن حسن، بی تا، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
عیسی زاده، عیسی، 1392، قرآن و راه های مقابله با جنگ نرم، قم، زمزم هدایت.
فضل الله، سید محمدحسین، 1419ق، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملا.
فیض کاشانی، ملامحسن، 1415 ق، تفسیر صافی، تهران، صدر.
متفکر، حسین، 1387، جنگ روانی، قم، زمزم هدایت.
مراغی، احمد مصطفی، بی تا، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
منقری، نصر بن مزاحم، 1386، وقعة صفین، ترجمه ترجمه پرویز اتابکی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی.

صمد عبداللهی عابد: دانشیار دانشگاه تربیت معلم آذربایجان.

فاطمه وجدی: کارشناس ارشد دانشگاه تربیت معلم آذربایجان.

فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات تفسیری 15

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!