«امین» و «امن» و «مومن» آنقَدَر دنیا خطابت کرد/خدا طاقت نیاورد و سرانجام انتخابت کرد

0

 

«امین» و «امن»  و «مومن» آنقَدَر دنیا خطابت کرد
خدا طاقت نیاورد و سرانجام انتخابت کرد


برای هر سری از روشنایت سایه بان می خواست
که شب را پیش پایت سر برید و آفتابت کرد


حجازِ وحشیِ زیبا ندیده دل به حسن ات باخت
که بت ها را شکست و قبله ی دلها حسابت کرد


خدا از چشم زخم مردمان ترسید پس یک شب
تو را تا آسمان ها برد و مثل ماه قابت کرد


تو را از آسمان بارید مثل عشق بر دنیا
زمین را تشنه دید و در دل هر قطره آبت کرد

دوای درد دین و درد دنیا ، درد بی دردی
حضورت دردهای مرگ را حتی طبابت کرد
 

تو را از دورها هم می شود آموخت ای خورشید!
زمین گیرانه حتی با تو احساس قرابت کرد


که از این فاصله ، این سال های نوریِ دوری
همیشه پرتو مهرت به شب هامان اصابت کرد


هنوز از قله های ماذنه نام تو می روید
فقط باید دعا خواند و یقین در استجابت کرد

 

سودابه مهیجی

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!