دلایل اثبات حیات امام عصر(عج) در طول یازده قرن!

0

  نوع زندگى امام غايب(عج) را به طريق خرق عادت مى توان پذيرفت. البته خرق عادت، غير از محال است و از راه علم، هرگز نفى نمی شود؛ زيرا هرگز نمى توان اثبات كرد كه اسباب و عواملى كه در جهان كار مى كنند، تنها همان هایی اند كه ما می بینیم.

 

 

  پرسش درباره طول عمر حضرت مهدى(عج) و توجيهات مختلف در اين زمينه، همواره و از سوى افراد و گروه هاى مختلف مطرح بوده است. اين مسئله را مى توان از چشم اندازهاى مختلفى بررسى و از نظر علمى و تجربى، منطقى و عقلى، قرآنى، تاريخى و روايى بررسى نمود و طول عمر حضرت مهدى(عج) و ساير معمّرين را اثبات كرد.

براى اثبات اين انگاره، ابتدا دلايل مختلفى بر امكان يا وقوع «طول عمر» ارائه مى گردد؛ سپس اين مسئله در مورد حضرت مهدى(عج) تطبيق داده مى شود.

ابتدا گفتنى است كه براى مدت زندگى انسان، حدّى كه تجاوز از آن محال باشد، تعيين نشده است.

از طرف ديگر، پيرى معلول گذشت زمان نيست؛ بلكه معلول اختلالاتى است كه در اعضاى بدن حادث مى شود. چه بسا اگر اختلالى در اعضاى بدن يك فرد رخ ندهد، امكان دارد تا سال هاى متمادى با بدنى سالم و شاداب، زندگى كند.

پس بايد روشن شود كه مسئله طول عمر امام زمان(عج)، هرگز امرى بعيد يا غيرقابل قبول نيست و علم و دانش، نه تنها عمر طولانى را محال نمى داند؛ بلكه امكان آن را نيز به اثبات مى رساند. از نظر معارف اسلامى نيز، اين امر جزو مسلّمات بلكه حتى بديهيات است.

برخى از دلايل مهم اثبات «طول عمر» حضرت مهدى، به شرح زير است:

 

يك. از لحاظ علمى و تجربى

علوم امروز، امكان طول عمر را تأييد كرده و كوشش بشر را در اين راه، نتيجه بخش، موفقيت آميز و لازم مى شناسد و براى طول عمر، حد و اندازه اى معلوم نمى كند.

تقليل مرگ و ميرها و طولانى شدن عمر، وارد مرحله عملى شده و با سرعت رو به تكامل است و حد متوسط عمر از 47 سال به 74 سال رسيده است. در اين زمينه مى توان نظر علوم مختلف را چنين تبيين كرد:

الف. زيست شناسان مى گويند: اگر اختلالات و آسيب هايى كه به انسان مى رسد و موجب كوتاهى عمر او مى شود، رفع گردد، عمر او به دويست سال خواهد رسيد. برخى مى گويند: انسان بايد سيصد سال عمر كند؛ اينكه مى بينيم هفتاد يا هشتاد سال عمر مى كند، بر اثر آن است كه عضوى از او فرسوده مى شود و به عضوهاى ديگر سرايت مى كند[1].

بر اساس نظر دانشمندان، پيرى جز فرسوده شدن سلول هاى بدن نيست و اگر روزى بشر بتواند سلول هاى بدن انسان را جوان نگه دارد، خواهد توانست به راز طول عمر دست يابد و از عمرى دراز برخوردار گردد. از نظر دانش جديد، جسم انسان براى ساليانى دراز، داراى قابليت حيات و بقا است. دانشمندانى كه نظريات آنان مورد اعتماد است، مى گويند : همه بافت هاى اصلى در جسم انسان و حيوان، تا بى نهايت قابليت دارد و از اين جهت كاملاً ممكن است كه انسانى هزاران سال زنده بماند؛ البته مشروط به اينكه عوارضى بر او عارض نشود كه ريسمان حيات او را پاره كند[2].

ب. در قوانين طبيعى، در مورد مقدار عمر طبيعى بشر، هيچ اصل ثابت و غير قابل تغييرى وجود ندارد. به همين دليل، دانشمندان علوم تجربى، همواره در حال مطالعه و آزمايش اند و مى كوشند تا متوسط طول عمر انسان را افزايش دهند. بدون شك اگر مقدار عمر طبيعى انسان، داراى اصول ثابت و غير قابل تغيير بود، اين مطالعات و آزمايش ها، به معنا و مفهومى نداشت. دانشمندان با تحقيقاتى كه به عمل آورده اند. موفق شده اند عمر برخى از حشرات را تا نهصد برابر عمر طبيعى آن، افزايش دهند. اگر اين قضيه روزى در مورد انسان به حقيقت بپيوندد، عمر هزار ساله براى انسان، امرى پيش پا افتاده خواهد بود[3].

امام زمان(عج) هم عالم كامل و هم عامل به قوانين و پديده هاى الهى است و اين دو در سايه تقدير الهى، ديرزيستى و سالم زيستى را به همراه داشته است[4].

 

دو. امكان منطقى و عقلى

حكما و فلاسفه گفته اند: بهترين دليل بر امكان هر چيزى، واقع شدن آن چيز است. همين كه طول عمر در ميان پيشينيان روى داده و تاريخ، افراد زيادى را به ما نشان مى دهد كه عمرى دراز داشته اند، خود دليل روشنى است بر اينكه طول عمر، از ديدگاه عقل، امرى ممكن است و بنابراين طول عمر حضرت مهدى(عج) امكان پذير است.

خواجه نصير الدين طوسى مى گويد: «طول عمر مهدى(عج) اتفاق افتاده و محقق شده است ؛ چون چنين است؛ بعيد شمردن طول عمر در مورد مهدى(عج) جهل محض است»[5].

علامه طباطبايى نيز مى نويسد: «هيچ قاعده و برهان عقلى وجود ندارد كه بر محال بودن طول عمر دلالت كند. به همين جهت نمى توانيم، طول عمر را انكار كنيم»[6].

 

سه. طول عمر از نظر اديان

مسئله طول عمر تا حدودى مورد پذيرش اديان قرار گرفته و آنها از عمر بسيار طولانى جمعى از افراد بشر خبر داده اند. تورات فعلى، در سِفر تكوين (اصحاح 5، 9 و 11) و… افرادى از پيغمبران و ديگران را نام برده و عمرهاى طولانى هر يك را – كه متجاوز از چهارصد، ششصد، هفتصد، هشتصد و نهصد بوده – به صراحت بيان داشته است.

علاوه بر اين معتقدند : «ايليا»، زنده به آسمان برده شده است[7].

اديان باستانى ديگر (مثل زرتشتى و بودايى) نيز از عمرهاى طولانى جمعى از افراد بشر، خبر داده اند و همه قائل به طول عمر ؛ بلكه بقاى حيات اشخاص تا اين زمان هستند[8].

مسيحيان نيز معتقدند: حضرت عيسى پس از قتل، زنده شد و تاكنون زنده است.

 

چهار. تجربه تاريخى

نظر تاريخ نيز به عنوان يكى از دلايل امكان طول عمر، مطرح مى باشد. در طول تاريخ، فراوان بوده اند كسانى كه مدت زمان بسيار طولانى و غير عادى زندگى كرده ودر تاريخ به «معمّرين» مشهور شده اند. بر اين اساس اگر مسئله «طول عمر» در تاريخ زندگى بشر اتفاق افتاده باشد – اگر چه در مواردى نه چندان زياد – تكرار موارد يا مورد مشابه آن، امرى طبيعى، معقول و قابل تحقق و پذيرفتنى خواهد بود. فلاسفه مى گويند: بهترين دليل، براى امكان چيزى، واقع شدن آن است.

روشن است كه نقل تاريخى – به ويژه نقل متواتر و مشهور – سبب يقين و باور مى گردد. اين نقل، يكى از راه هاى حصول علم و يقين و يكى از مهم ترين منابع اطلاعات بشر است. منابع روايى و كتاب هاى تاريخى، افراد زيادى از «معمّرين» را نام برده و شرح نسب و احوال زندگى و فرزندان و حوادث حيات آنان را ثبت كرده اند. اينان معمولاً عمرهايى بسيار دراز داشته اند؛ مانند :

1-آدم (علیه السلام) : 930 تا 1000

2- شيث بن آدم: 912 تا 1000 سال

3- انوش بن شيث: 950 سال

4- ذوالقرنين: 3000 سال

5- طهمورث: 1500 سال

6- سطيع كاهن: 600 سال

7- مهلائيل: 895 سال

8- سلمان فارسى: 250 سال

9- ادريس (علیه السلام): 965 سال

10- اسماعيل (علیه السلام): 137 سال

11- اسحاق (علیه السلام): 180 سال

12- يردبن مهلائيل: 962 سال

13- متوشلح (متوشالح): 969 سال و… [9].

 

پنج. قرآن و روايات

در دين اسلام، امكان عمر طولانى، يكى از مسائل مورد اتفاق است و آيات بسيارى در قرآن هست كه امكان طول عمر زياد را يادآورى مى كند و در تفاسير و كتاب هاى روايى نيز آمده است.

قرآن به صراحت از عمر طولانى نوح (علیه السلام) خبر مى دهد: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاّ خَمْسِينَ عاماً»[10]؛ «به راستى نوح را به سوى قومش فرستاديم؛ پس در ميان آنان 950 سال درنگ كرد».

عموم مسلمانان اتفاق دارند كه عيسى و بلكه خضر و ادريس و الياس نيز زنده هستند و عيسى (علیه السلام)  در آخرالزمان به زمين خواهد آمد و به حضرت مهدى(عج) در نماز اقتدا خواهد كرد[11].

 

قرآن درباره عيسى (علیه السلام)  مى فرمايد :«وَ قَوْلِهِمْ إِنّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابن مَرْيَمَ رسول اللّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ … وَ ما قَتَلُوهُ يَقِيناً. بَلْ رَفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ…»[12]؛ «گفته ايشان – كه ما مسيح عيسى بن مريم، رسول خدا را كشتيم – صحيح نيست، زيرا آنها نه او را كشتند و نه به  دار آويختند؛ بلكه [امر ]بر آنها مشتبه شد… او يقينا كشته نشده؛ بلكه خدا او را به سوى خود بالا برده است».

در روايات زيادى نيز به زنده بودن عيسى و بازگشت او در آخرالزمان و همراهى اش با مهدى موعود، اشاره شده است؛ به عنوان نمونه: «كيف انتم اذا نزل ابن مريم فيكم و امامكم منكم»؛ چگونه خواهيد بود هنگامى كه عيسى بن مريم در ميان شما فرود آيد و پيشواى شما (مهدى) از خودتان باشد؟»

علاوه بر اين در روايات طول عمر دجّال نيز مطرح شده است: رسول خدا (صلی الله علیه وآله)  فرمود: «دجّال زنده است و غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود»[13].

 

شش. اعجاز و قدرت الهى

يكى از راه هاى مهم اثبات امكان «طول عمر»، «اعجاز» و قدرت الهى است. با توجه به نصوص معتبر روايى، حضرت مهدى(عج)، با قدرت الهى زنده است و در ميان مردم به حيات خود ادامه مى دهد، همان خدايى كه آتش را براى ابراهيم سرد و وسيله سلامتى قرار مى دهد، عيسى و خضر را پس از قرن ها زنده نگه مى دارد؛ مى تواند مهدى موعود را نيز با قدرت بى كران خود، زنده نگه دارد.

 

علامه طباطبائى(ره) نيز از مسئله «طول عمر» به عنوان «خرق عادت» ياد كرده، مى نويسد :

«نوع زندگى امام غايب(عج) را به طريق خرق عادت مى توان پذيرفت. البته خرق عادت، غير از محال است و از راه علم، هرگز نمى توان خرق عادت را نفى كرد؛ زيرا هرگز نمى توان اثبات كرد كه اسباب و عواملى كه در جهان كار مى كنند، تنها همان ها هستند كه ما آنها را ديده ايم و مى شناسيم و ديگر اسبابى – كه ما از آنها خبر نداريم، يا آثار و اعمال آنها را نديده ايم يا نفهميده ايم – وجود ندارد. از اين رو ممكن است در فردى و يا افرادى از بشر، اسباب و عواملى به وجود آيد كه عمرى بسيارى طولانى – هزار يا چندين هزار ساله – براى ايشان تأمين نمايد»[14].

در هر صورت؛ پيغمبر (صلی الله علیه وآله)  خبر داده و ائمه معصومين نيز بشارت داده اند كه حضرت حجت، فرزند امام حسن عسكرى، همان كسى است كه در بامداد روز نيمه شعبان سال 255ه .ق عالم را به نور جمال خود منوّر ساخته است. او بعد از غيبت بسيار طولانى، ظهور نموده و جهان را پر از عدل و داد مى كند[15].

با توجه به اينكه اين بشارت ها قطعى، مسلّم و متواتر است و خداوند نيز بر هر كارى قادر و توانا است؛ ديگر جاى شبهه و شك و ترديد نيست.

امام صادق (علیه السلام)  فرموده است: «در نظرتان شگفت نيايد كه خداوند، عمر صاحب اين امر را طولانى كند؛ همچنان كه عمر نوح را طولانى نمود».

امام حسن مجتبى (علیه السلام)  نيز فرموده است: «فرزند نهم از فرزندان برادرم حسين (علیه السلام)؛ خداوند عمرش را در غيبتش طولانى كند، سپس به قدرت خود آشكار سازد، به صورت جوانى كه كمتر از چهل سال داشته باشد»[16]

 

خبرگزاری شبستان.

پی نوشت:

[1]. مجله دانشمند، سال 6، ش 1، ص 43.

[2]. براى آگاهى بيشتر ر.ك : ائمتنا، ج 2، ص 371 ؛ منتخب الاثر، ص 281 ؛ المهدى، ص 141.

[3]. فصلنامه انتظار، ش 6، ص 242 و 243 ؛ به نقل از : على محمد على دخيل، ائمتنا، ج 2، ص 372.

[4]. سيد محمد تقى آيت اللهى، مقاله طول عمر، كتاب نينوا و انتظار، ص 269 – 272.

[5]. خورشيد مغرب، ص 214.

[6]. الميزان، ج 12، ص 52-35.

[7]. ر.ك : اظهار الحق، ج 2، ص 124.

[8]. صافى گلپايگانى، امامت و مهدويت، ج 2، ص 372 و 373.

[9]. براى مطالعه در اين زمينه : امامت و مهدويت، ج 2، ص 402 و 404 ؛ على محمد دخيل، الامام المهدى ؛ محمد رضا حكيمى، خورشيد مغرب ؛ ابراهيم امينى، دادگستر جهان، ص 199 ؛ خورشيد تابناك، ص 151 و 152 ؛ حيدرى كاشانى، حكومت عدل گستر ؛ علامه مجلسى، بحار الانوار.

[10]. عنكبوت 29، آيه 14.

[11]. امامت و مهدويت، ج 2، ص 373.

[12]. نساء 4، آيه 157 و 158.

[13]. مسند احمد، ج 4، ص 444.

[14]. شيعه در اسلام، ص 151.

[15]. امامت و مهدويت، ج 2، ص 374 و 375.

[16]. منتخب الاثر، ص 206، ح 2.

برگرفته از کتاب مهدویت پیش از ظهور – حجت الاسلام رحیم کارگر

Loading