پاسخ به مشهورترین شبهۀ فاطمیه

1
یکی از مشهورترین این شبهات طرح این مسئله است که چطور امیرالمومنین(علیه السلام) با آن همه جنگاوری اجازه هجوم به منزلشان را دادند در حالی که این مسئله از شان آن حضرت (علیه السلام) ‌به دور است، همچنین گفته می شود اینکه امیرالمومنین (علیه السلام) ر‌ا دست بسته به مسجد بردند، جعل تاریخ است!!!

 

“آنقدر که امروز در عربستان برای برائت یزید کتاب نوشته می شود حتی یک مورد کتاب برای برائت امیرالمومنین(علیه السلام) از برخی مباحث مطروحه توسط ناآگاهان و دشمنان نوشته نشده است.”؛ این جملات بخشی از سخنان حجت الاسلام حسن اسکندری، کارشناس ارشد مذاهب اسلامی و مدیر سایت “وهابیت شناسی” است که به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) در واکاوی شبهات مربوط به شهادت یگانه بانوی عالم هستی(سلام الله علیها)  مشروح آن از نظرتان می گذرد:

اصلی ترین شبهاتی که درباره شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) مطرح می شود، از سوی چه گروهی است و چه اهدافی را دنبال می کند؟

این موضوع را با نقدی بر وهابیت بررسی می کنیم، وهابیت در طول تاریخ چه جریان های سلفی چه خود وهابیت که حدود 300 سال سرمدار این تفکر است گرایش زیادی به صحابه دارند اما در میان صحابه نیز گزینش کرده اند، یعنی آنقدر که وهابیت درباره صحابه بحث کلامی داشته اند درباره پیامبر (صلی الله علیه وآله) بحث نکرده اند به عبارت دیگر در بسیاری از کتب اینها بحث های مربوط به نبوت همچون صفات النبی یا تفاضل انبیا مورد بحث و بررسی جدی قرار نگرفته است، اما اینها به مقوله صحابه که می رسند بحث را بسیار جدی مطرح می کنند و صفحات بسیاری را تحریر کرده اند.

در این میان گزینشی  هم عمل کرده اند عجیب تر است چراکه آن ارادتی را که به بنی امیه دارند انقدر زیاد است که حتی به ائمه و اهل بیت (سلام الله علیهم) ندارند.

به عنوان مثال ابن تیمیه در کتاب “اعتقادنامه” که مجموعه اشعار او است بیش از 40 بیت دارد و در بحث اعتقادات اشاره می کند گرچه محبت اهل بیت (علیهم السلام) برای ما مفروض یعنی واجب شده است اما در عین حال باید به صحابه نیز محبت داشته باشیم.

گلایه ما این است که در میان صحابه شخصیت هایی مثل عبدالله ابن مسعود و امیرالمومنین (علیه السلام) را داریم اما آنقدر که وهابیت در دفاع از اشخاصی که به بنی امیه منتسب هستند مثل ابوسفیان، معاویه و یزید احساس وظیفه می کند نسبت به امیرالمومنین (علیه السلام) احساس وظیفه ندارد، آنقدر که امروز در عربستان برای برائت یزید کتاب نوشته می شود حتی یک مورد کتاب برای برائت امیرالمومنین (علیه السلام) از برخی مباحث مطروحه از سوی ناآگاهان و دشمنان نوشته نشده است. یعنی یزید در پایه ای قرار می گیرد که امیرالمومنین (علیه السلام) به عنوان شخصی که از بدو ولادت همراه و در کنار پیامبر (صلی الله علیه وآله) بوده است، قرار دارند.

این گلایه ما است در بحث صحابه شناسی وهابیت.

نکته دیگر آنکه ما یقین داریم که شخص فاطمه زهرا (س) به عنوان تنها وارث پیامبر (صلی الله علیه وآله) انتقاد جدی نسبت به برخی صحابه داشته اند. خطبه های بر جای مانده از حضرت (سلام الله علیها) شاهدی بر این مدعا است.

نخست خطبه فدکیه در مسجدالنبی (صلی الله علیه وآله)، دوم سخنان با زنان مهاجر و انصار در منزل خودشان و گزارش های پراکنده ای که باقی مانده ثابت می کند که تا بخش آوردن هیزم به در خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) از سوی آنها پذیرفته شده باشد چراکه این بخش را حتی طبری نیز نقل می کند با استناد به سقیفه ابوبکر جوهری که این بخش غیرقابل کتمان است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) گلایه شدید نسبت به صحابه داشته اند.

در صحیح بخاری و بسیاری از کتب اهل سنت و حتی وهابیت گزارش هایی است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) به عنوان تنها وارث پیامبر (صلی الله علیه وآله) در حالی از دنیا رفتند که از برخی صحابه خشمگین بودند.

چه اتفاقی باعث شده حضرت زهرا (سلام الله علیها) چنین گلایه و خشمی داشته باشند و چرا صحابه توجه نکرده اند؟

 وهابیت  نسبت به خیلی از مسائل پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله) اغماض می کند و هر وقت صحبت از این مباحث می شود به نوعی به عدالت صحابه و مدح های آیات قرآن درباره صحابه پناه می برند، در حالی که فضای این آیات کلی است و به شخص خاصی اشاره ندارد و این گزارش ها را شما در کتب حدیثی و تاریخی خود مشاهده می کنید اما همیشه گریزان هستید.

از سوی دیگر منصفین از عالمان و دانشمندان مسلمان معتقدند صحابه در جریانات پس از رحلت تصمیم عجولانه گرفتند و عجولانه آن را توسعه دادند، به عنوان مثال سیدقطب حتی در “فی ظلال القرآن” به این مسئله اذعان دارند که این عجله نباید به وفات رمزگونه حضرت صدیقه (سلام الله علیها) می انجامید.

چطور می شود بین 3 تا 5 ماه بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله)، حضرت زهرا (سلام الله علیها) که هیچ یک از تواریخ قرون نخست اسلامی اشاره به بیماری ایشان نکرده اند، از دنیا می روند؟

اما وهابیت می گوید ما نباید به مسائل مربوط به صحابه بپردازیم این فرار به جلو است یعنی سوء استفاده کلامی از مطلبی برای تحریف تاریخ! در حالی که فضای کار تاریخی و کلامی کاملا از یکدیگر کاملا جدا است.

لطفا به صورت مصداق در مورد شبهات مرتبط با شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) توضیح دهید.

یکی از مشهورترین این شبهات طرح این مسئله است که چطور امیرالمومنین(علیه السلام) با آن همه جنگاوری اجازه هجوم به منزلشان را دادند در حالی که این مسئله از شان آن حضرت (علیه السلام) ‌به دور است، همچنین گفته می شود اینکه امیرالمومنین (علیه السلام) ر‌ا دست بسته به مسجد بردند، جعل تاریخ است!!!

در پاسخ به این شبهه اشاره می شود به یکی از قدیمی ترین منابع یعنی سقیفه ابوبکر جوهری که اصلش مفقود است اما طبری بیش از 40 مورد از گزارش ها آن را نقل کرده است. وی اشاره می کند در مرحله اول و دوم وارد منزل امیرالومنین (علیه السلام) شدند تا برای بیعت ایشان را به مسجد ببرند و ایشان فرمودند شما مخالفت صریح با نص رسول الله (صلی الله علیه وآله) کرده اید اگر بیعت نمی کنید ایرادی ندارد اما نباید از من بخواهید خلاف نص رسول الله (صلی الله علیه وآله) عمل کنم.

وقتی خبر رسید اصرار کردند بر بیعت ایشان تا کار بیعت تمام شود، چراکه بسیای از مهاجر و انصار چشم به عمل بزرگان صحابه داشتند تا بر اساس فکر و عمل آنها عمل کنند، به وی‍‍‍‍ژه آنکه افرادی مثل ابوسفیان ادعا می کردند که ما در پی قائله ای هستیم تا شورایی شکل گرفته و تعیین خلیفه با حضور سران مهاجر و انصار صورت بگیرد.

وقتی در خانه امیرالمومنین (علیه السلام) آمدند برای گرفتن بیعت به گزارش سقیفه ابوبکر جواهری به زور وارد شدند و امیرالمومنین‌(علیه السلام) را در حالی که نشسته بود نتوانستند ببرند و پیراهن ایشان را به صورت حبل بالای گردن حضرت (علیه السلام) جمع کردند و ایشان را بردند و نمی گوید طناب آوردند.

این گزارش از منبع شیعی نیست که بگویید جعلی است بلکه از متقدم ترین مورخین اهل سنت است و مهمتر اینکه به امضای طبری رسیده و تایید می کند.

اما در پاسخ به چرایی دست نبردن به شمشیر توسط امیرالمومنین (علیه السلام) خود حضرت (علیه السلام) هفت دلیل آورده اند، در تمام نگارش های تاریخی این دلایل ذکر شده اند ایشان می فرمایند: اگر وارد معرکه می شدم باعث می شد ارتدادهای اطراف و اکناف مدینه شدت یافته و امور مسلمین و اسلام برچیده می شد و تمام مورخین این را قبول دارند، حتی خلیفه اول با ارتدادیون جنگ هایی داشت چون آنها با دولت مرکز مشکل داشتند و زکات نمی دادند، از این رو امیرالمومنین (علیه السلام)‌ فرمودند اگر من نیز در مدینه شورشی را ایجاد می کردم قطعا بساط اسلام و زمام امور از دست می رفت.

حضرت زهرا (سلام الله علیها) در این جریان چگونه به دفاع از امیرالمومنین (علیه السلام) پرداختند؟

ابن ابی در کنار قبور شهدای احد دید حضرت فاطمه (سلام الله علیها) گریه می کنند چرایی آن را جویا شد، حضرت (سلام الله علیها) پاسخ دادند دو دلیل دارد یکی وفات پدرم رسول الله (صلی الله علیه وآله) و دیگر وضعیتی که مسلمین پیش آورده اند بعد ابن ابی سوال کرد دلیلی دارید که بعد از پیامبر (صلی الله علیه وآله) باید امیرالمومنین (علیه السلام) جانشین ایشان و خلیفه مسلمین می شدند؟ حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: به این زودی غدیر خم از یادتان رفت که قال رسول الله (صلی الله علیه وآله): “من کنت مولاه فهذا علی مولاه”

وی پرسید علت خانه نشینی و منزوی شدن امیرالمومنین (علیه السلام) چیست؟ چرا قیام نکردند؟ که در پاسخ حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند مثل امام مانند کعبه است، یعنی همانگونه که مردم باید سراغ کعبه بروند و در گردش طواف کنند، شما نیز باید سراغ امام بروید و گردش جمع شوید و او را به عنوان هادی بپذیرید نه اینکه او شمشیر از نیام کشیده و شورش کند، وقتی شما تمکین نکنید او به زور عمل نمی کند و این وظیفه شما است نه حقی بر گردن علی ابن ابیطالب (علیه السلام).

در تبیین ارتحال حضرت زهرا (سلام الله علیها) به عنوان شهادت نه رحلت چه پاسخ متقنی می توان ارائه کرد؟

از قدیم دو ابهام درباره پایان زندگانی حضرت زهرا (سلام الله علیها) وجود داشته یکی ارتحال زودهنگام و دیگر اختفای مزار ایشان.

در گزارش های صحیح بخاری می بینیم که اشاره می کند وقتی حضرت زهرا (سلام الله علیها) دفن شد خیلی از مهاجرین و انصار متوجه نشدند و پس از آن بود که بیش از پیش از جفای خود به امیرالمومنین (علیه السلام) آگاه شدند.

اما معمولا منابع تاریخی درباره این دو ابهام با تسامح رد شده اند، همین ابهام ما را متوجه این مسئله می کند که پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله)‌ حوادثی رخ داده که در فاصله کوتاهی به شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) انجامیده است.

فارغ از منابع شیعی آنقدر قرائن تاریخی داریم که ثابت می کند ر آن مدت کوتاه توطئه ای رخ داده است، یکی وجود آیات متعدد درباره منافقین در سال های آخر عمر پیامبر (صلی الله علیه وآله) که از فتح مکه آغاز می شود و در سال های نهم و دهم هجرت اوج می گیرد همچون جنگ تبوک، به گونه ای که بیش از 70 آیه تذکر می دهند به پیامبر (صلی الله علیه وآله) درباره منافقین، چه علتی داشته که خدا به این امر آنقدر تاکید کنند.

قرائن نشان می دهد که حضرت زهرا (سلام الله علیها) بدون دلیل و با این سرعت از دنیا نرفته اند!

در چه منابعی می توان این جریان را به روشنی مطالعه کرد؟

پیشنهاد می شود کتاب “جانشین محمد (صلی الله علیه وآله)” نوشته ویلفرد مادلونگ، مستشرق آلمانی که توسط احمد نمایی ترجمه و از سوی نشر آستان قدس رضوی منتشر شده است، مطالعه شود، در این کتاب نکته های جالبی اشاره شده، عجیب آنکه وی معتقد است کار خلافت فقط و فقط باید به امیرالمومنین (علیه السلام) می رسید و اینکه چه جریانی آن را منحرف کرد را نیز بیان می کند. در قالب جزوه نیز “مظلومی گمشده در سقیفه” لباف در چهار جلد که شبهات شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌ را بررسی می کند، توصیه می شود.

منبع: قدس

Loading

1 COMMENT

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!