دنیای بدون خدایان چگونه است؟

 نظریه داروین مدت زیادی است که در میان متفکران و درست اندیشان دنیا، به تاریخ پیوسته و نخ نما شده است.

ظاهر این نظریه و تفکرات مشابه آن، بررسی زیست محیطی انسان و چگونگی خلقت است، اما در بطن آن لجن زاری مخفی شده است که بسیاری از انسان ها در دنیای امروز از محتویات آن خورده و مسموم شده اند.

محتوای اصلی این نظریه و به طور کلی نگاه غرب به انسان این است که، انسان را موجودی مکلف و دارای روح ندانیم و انسان یک حیوان مثل بقیه حیوانات است.

نتیجه این تفکر این می شود که این انسان را نباید بواسطه قوانین، محدود کرد و  انسان باید آزاد باشد. مفاهیمی مثل روح، خلقت، تکلیف، کمال، بهشت، جهنم، ایمان، و به طور کلی باید ها و نباید ها در این نوع تفکر از بین می روند.

سایت “بی بی سی فارسی BBCPersian” به تازگی در مستندی با عنوان مرگ و زندگی به بررسی بعضی از این موارد پرداخته است. در این مستند مطالبی عنوان شده است که لازم است در جواب آن مطالبی ذکر شود.

دانلود

از بدو تاریخ، مشکل اصلی انبیا با مردم در بود و نبود خداوند نبوده است. قرآن کریم می فرماید: “و لئن سألتهم من خلق السموات والأرض لیقولن الله” یعنی اگر از این بت پرستان و مشرکان بپرسی شما که بت می پرستید یا کافر هستید، پس چه کسی این آسمان و زمین را خلق کرده است، آنها در جواب می گویند “الله”

مشکل در عقیده به خدا نیست. مشکل اصلی در ربوبیت و سرپرستی این “الله” است.

شیطان بارز ترین مصداق این مورد است که خداوند را قبول داشت و در درخواستش از خداوند متعال می گوید:

فبعزتک لأغوینهم اجمعین، الا عبادک منهم المخلصین. از این عبارت بر می آید که شیطان خدا را به عنوان الله قبول دارد، برای خدا هم عزت قائل است، برای خدا قدرت هم قائل است و می داند که اگر خداوند حامی بندگان باشد، شیطان نمی تواند بر خدا غلبه کند.

اما مشکل اصلی شیطان همین دستور و امرو نهی خداوند بود. در تاریخ تدین بشر، همه دعوا بر سر همین  تشریع و تکلیف  است.

ادعای غرب این است که انسان با عقل و تجربه می تواند تکلیف خود را بفهمد و خوب را از بد تشخیص دهد. لازم نیست که خدا تکلیف انسان را مشخص کند. این عبارتی است که در مستند بی بی سی صراحتا به آن اذعان می شود.

نظر بعضی از متفکرین مسموم غرب هم همین بوده است. “کانت” خداوند را قبول ندارد ولی می گوید، اعتقاد مردم به خدا و اینکه آن ها احساس کنند یک وجودی به نام خدا هست برای اشاعه اخلاق در جامعه خوب است. خوب حال که مردم فکر می کنند که خدایی هست، بگذار فکر کنند. البته در تفکر کانت، دایره سکنات اخلاقی بسیار تنگ است و فقط شامل بدیهیات و فطریات اخلاقی می شود.

توضیح اینکه:

انسان دارای فطرتی است که مفاهیم کلی اخلاق را درک می کند. این مورد در همه کسانی که فطرتشان عادی و معمولی باشد، وجود دارد. مفاهیمی مثل خوبی عدالت، محبت به دیگران، محبت به کودکان، نظم، نظافت و از آن طرف بدی ظلم، اصراف، آلودگی و نقض قوانین از این قبیل هستند.

انسان اگر انسان عادی باشد، یعنی فطرتش نمرده باشد ، این مفاهیم را بدون کمک پیام های بیرونی می تواند بفهمد. اگر پیامی از بیرون، یعنی از طریق وحی و دین به انسان نرسید، مثلا انسان های دور از تمدن که شاید در دنیای امروز هم باشند، و انسان بر مبنای همین فطریات عمل کرد، قطعا در آن دنیا هم عاقبت خوبی خواهد داشت. اما معنای این عاقبت خوب، درجه هفتم بهشت نیست.

پیامی که انبیا از طریق وحی از طرف خداوند برای بشر آورده اند، فقط درک این کلیات و زندگی بر مبنای پیامبر درونی یعنی “عقل” نیست. آنچه که برای انسان در نظر گرفته شده است خیلی بالاتر و فراتر از این مفاهیم است.

انسان به خودی خود از خیلی چیز ها آگاه نیست. اگر هم تلاش کند نمی تواند به کنه آنها برسد، اگر هم با تلاش به بعضی از موارد دست پیدا کند، این یک استقراء و جستجوی کامل و قطعی نیست.

انسان برای پی بردن به بسیاری از زوایای حیات خود به دین و پیام های بیرونی احتیاج دارد. بسیاری از باب های علم و اصول و کلیات علم که مبانی  پیشرفت چند هزار ساله بشر شده است، از طریق انبیا و وحی به بشر رسیده است.

از طرفی، بسیاری از نتایج علمی که بشر با تحقیقات فراوان به آن رسیده است، نتایج قطعی نیست و در قرون گذشته تغییر کرده است. بشر امروز نمی تواند در مورد خیلی از نظریه هایش قضاوت قطعی بکند و اطمینان به عدم تغییر آن داشته باشد.

این دو موضوع یعنی؛ (فطریات که عقل به آن دسترسی دارد)، و (غیر فطریات که اکتسابی است و بدون دخالت دین و وحی، عقل به آن دسترسی ندارد)  نباید در یک کفه ترازو سنجیده شوند و در آخر هم نتیجه این شود که انسان برای پیشرفت و زندگی به وحی و دین احتیاج ندارد.

در مستند بی بی سی این دو در کنار هم گذاشته  می شوند و نتیجه ای  که در آخر گرفته می شود این است که ما در زندگی به هیچ وجه به خداوند احتیاجی نداریم که این نتیجه بسیار غلط است.

از همه این موارد مهمتر این است که رسالت اصلی انبیا پرواز دادن بشر و آزاد شدن بشر از قید و بند این دنیاست. این بخش از رسالت انبیا بر می گردد به مفاهیم حقیقی و معنوی و ملکوتی. انسان اگر هم در بعضی موارد دنیوی، با تحقیق و جستجو توانسته باشد پیشرفت هایی کسب کند، اما در موضوعات  فرا دنیوی و معنوی به هیچ عنوان نمی تواند مفاهیمی مثل روح، ملائکه، مجردات، عقل کلی و جزئی و امثال این موارد را بدون وحی و کمک انبیا بفهمد. در فیلم های هالیوودی این موضوع یه وضوح دیده می شود. وقتی صحبت از ماوراء و ملکوت و روح می شود، اراجیفی را مشاهده می کنید که هیچ ارتباطی با حقیقت این مفاهیم ندارند. انسان مادی نمی تواند امور غیر مادی را بفهمد و درک کند. 

مطلب دیگری که در آخر فیلم به آن اشاره می شود این است که دنیای غرب نسبت به گذشته پیشرفته تر شده است. مثلا آمار جنایت، خود کشی، دزدی، سقط جنین و مشابه این موارد روز به روز در حال کمتر شدن است.

این مطلب هم درست نیست. اینکه جنایت در دنیا کمتر شده است به علت پیشرفت بشر در تشخیص پشت پرده ها و ترقی علمی نیست. بلکه به خاطر فراگیر شدن رسانه است. زمانی در این کره خاکی یک بمب در کمتر از 1 دقیقه 140 هزار نفر را سوزاند، اما تا چند ماه بعد از آن عده زیادی از مردم دنیا خبر دارد هم نشدند.

علت این بود که رسانه اینقدر فراگیر نشده بود. در حال حاضر قدرت های جسور آن دوران نمی توانند هر کاری که در نظر دارند انجام دهند. زیرا رسانه ای که خودشان آن را اختراع کرده اند، امروزه در دست دشمنان و مخالفان آنها هم هست و نمی توانند از آن فرار کنند.

در ضمن، آمار اضمحلال و انحراف بشر نه تنها کمتر نشده است، بلکه روز به روز در حال بیشتر شدن است. همجنس گرایی، حیوان گرایی و شیطان پرستی مصادیق بارز این هستند که انسان به تنهایی و به درو از کمک دین، و وحی نمی تواند پیشرفت درست و بی نقصی داشته باشد و این لجن زار فرهنگی که امروزه غرب با آن مواجه است، گویای همین مطلب است.

جام نیوز