دیدار حضرت حجت (عج) در بیت الله الحرام

0
photo_2015-07-16_00-38-15.jpg

احمد بن علی رازي گفته:

است: پیرمردي در شهر ري وارد منزل ابوالحسین محمّد بن جعفر اسدي شد و براي او دو حدیث در مورد صاحب الزمانعلیه السلام روایت کرد، من هم مثل ابوالحسین احادیث را شنیدم. گمان میکنم که این ماجرا قبل از سال سیصد یا حدود همان سال بود.پیرمرد میگفت که علی بن ابراهیم فدکی از قول أودي [یا ازدي گفت: وقتی که دربیت اللَّه الحرام مشغول طواف بودم، دور ششم را انجام داده
بودم و میخواستم هفتمین دور را انجام بدهم که ناگهان در سمت راست کعبه حلقه جمعیتی را دیدم که جوانی زیبا، خوش بو و با هیبت در میانشان بود. در عین حال که صاحب عظمت و هیبت خاصی بود، امّا به مردم نزدیک شده و براي آنها به گونهاي صحبت میکرد که من کلامی بهتر ازآن را نشنیده بودم، و بیانی بهتر از بیان او و جلسهاي خوب تر از آن ندیده بودم. به او نزدیک شده تا صحبت کنم، امّا ازدحام مردم مرا جدا کرد. از یکی از مردم پرسیدم: این جوان کیست؟ گفت: فرزند رسول خداصلی الله علیه وآله است که در هر سال یک روز براي خواصش ظاهر میشود و با آنها گفت و گو میکند. پس [خطاب به او] گفتم: من خواهان ارشاد و هدایت هستم، مرا ارشاد کن. ایشان هم سنگ ریزه اي به من داد. من که رویم را برگرداندم، یکی از هم نشینان حضرت به من گفت: فرزند رسول خداصلی الله علیه وآله چه چیزي به تو داد؟ گفتم: سنگ ریزه. و وقتی که دستم را باز کردم،دیدم طلاي خالص است. از آنجا رفتم، ناگهان دیدم که آن حضرت به من رسید و فرمود: حجّت براي تو ثابت شد؟ حقّ برایت روشن شد؟ کوري از [قلب] تو رفت؟ آیا مرا شناختی؟ گفتم: نه. فرمود: من مهدي هستم، من قائم زمانم، من کسی هستم که همان گونه که زمین پر از ظلم و جور شده آن را پر از عدل و داد میکند. تحقیقاً زمین از حجّت خدا خالی نمیشود و مردم بیشتر از بنی اسرائیل در فترت و سرگردانی نمیمانند، و ایام خروج و قیام من میرسد، این [کلمات]امانت است که در اختیار توست و آن را فقط براي برادرانت که اهل حقّ و طریق حقّ هستند نقل کن.

 

غیبت طوسی،فصل سوم،ح223

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!