منجي موعود عجل‌‌الله تعالي فرجه‌الشريف از نگاه نهج‌البلاغه-بخش دوم

0
nahjolbalaghe.jpg
قطعاً دنيا بععد از سركشي و دشمني‌هايش، به ما روي خواهد آورد همانند شتري بدخو كه به بچه خود مهربان گردد و به آن روي آورد و سپس اين آيه را تلاوت نمود: «اراده كرديم به مستضعفان زمين منت گذارده، آنان را پيشوايان و وارثان (زمين و زمامداران) قرارشان دهيم.»
 
 
 
 

 
 
 منجي موعود عجل‌‌الله تعالي فرجه‌الشريف از نگاه نهج‌البلاغه-بخش دوم
 
 
«لتعطفن الدنيا علينا بعد شماسها عطف الضروس علي ولدها (و تلا هذه الآيه عقيب ذلك)»1
«و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين»2
واژه‌ها: شماس= سركشي، دشمني، بخل و حسدورزيدن ضروس=ماده شتر بدخو
عطف= ميل كردن، مهرباني و محبت

ترجمه: قطعاً دنيا بععد از سركشي و دشمني‌هايش، به ما روي خواهد آورد همانند شتري بدخو كه به بچه خود مهربان گردد و به آن روي آورد و سپس اين آيه را تلاوت نمود: «اراده كرديم به مستضعفان زمين منت گذارده، آنان را پيشوايان و وارثان (زمين و زمامداران) قرارشان دهيم.»

تفسير و توضيح:

در اين حكمت كوتاه، امام المتقين علي عليه‌‌السلام ضمن تحقير دنيا، با تشبيهي زيبا و رسا حقيقتي را به استناد ايه شريفه قرآني بيان مي‌فرمايد: بدخويي دنيا نسبت به عترت پيامبر صلي‌الله عليه وآله (كه با غصب خلافت بعد از رحلت رسول خدا آغاز شد) تشبيه نموده به شتري ماده كه از دادن شير به دوشنده اش خودداري مي كند و براي صاحب حق و ولدش نگه مي‌دارد و سرانجام فراورده نوشين خود را در اختيار او قرارمي‌دهد؛ همان فرزندي كه دوشندگان غاصب او را به استضعاف كشانده بودند تا ظالمانه حق وي را ببرند. جالب اينكه در برخي از روايات به ائمه عليهم‌‌السلام بعد از پيامبر صلي‌الله عليه وآله مستضعف اطلاق شده است. از جمله در روايتي كه امام صادق عليه‌السلام مي‌گويد3: روزي پيامبر خدا به سوي حضرت علي و امام حسن و امام حسين عليهم ‌السلام نگاه انداخت و گريست و فرمود: شما مستضعفان بعد از من هستيد. مفضل سوال كرد؛ اي فرزند پيامبر خدا، معناي اين كلام چيست؟ حضرت فرمود: امامان بعد از من شما هستيد چرا كه خداوند مي‌فرمايد: «و نريد ان نمن…» و اين آيه درباره ما جاري است و امامت ما تا قيامت و پايان عمر دنيا ادامه دارد.

بعلاوه در تفسير آيه مذكور از حضرت علي عليه‌السلام نقل شده است كه فرمود:

«هم آل محمد يبعث الله مهديهم بعد جهدهم فيعزّهم و يذّل عدوّهم4» مقصود از اين گروه مستضعف، اهل بيت پيامبر هستند كه خداوند مهدي آنان را بعد از سختي‌ها كه بر آنان وارد شود برمي‌انگيزد و آنان را عزّت دهد و دشمنانشان را خوار و ذليل مي‌كند.

و همچنين در حديث است، آنگاه كه «حكيمه خاتون» حضرت مهدي را كه نوزاد و كودك بود، خدمت پدرش امام حسن عسكري عليه‌السلام آورد، لب به سخن گشود و اين آيه «و نريد ان نمنّ…» را با بسم الله الرحمن الرحيم تا آخر تلاوت كرد.5

در تأييد آنچه گذشت، كلام امام زين العابدين است كه ميفرمايد: «و الذي بعث محمداً بالحق بشيراً و نذيراً انّ الابرار منّا اهل البيت شيعتهم بمنزله موسي و شيعته و انّ عدوهم و اشياعهم بمنزله فرعون و اشياعه6» سوگند به آنكه محمد صلي‌الله عليه وآله را به حق بشارت دهند و بيم دهنده قرار داد. نيكان از ما اهل بيت و شيعيان آنها به منزله موسي و پيروان او هستند و دشمنان ما و پيروان آنها همانند فرعون و پيروانش مي‌باشند، يعني سرانجام بعد از همه ظلم ها بر دشمنان و فرعونيان غلبه خواهيم كرد و با هلاكت آنها حكومت حق را ايجاد خواهيم كرد. نتيجه اينكه امام علي عليه‌السلام در اين كلام از آينده زيبا و نوراني خبر مي‌دهد كه همان پيروزي اهل بيت عليهم‌‌السلام حق بر باطل و تحقق مدينه فاضله و آرمان شهر جهاني سرشار از عدالت و امنيت و ارزش‌هاي الهي خواهد بود كه توسط خاتم الاوصياء، حضرت مهدي عجل‌الله تعالي فرجه الشريف تشكيل و رهبري مي‌شود و اوست كه وارث همه انبياء و اوصياء و وارث همه حكومت‌ها بر گستره ارض خواهد بود و بعد از او نيز دولت حق و عدل توسط ساير امامان معصوم عليهم‌السلام تا هنگام وقوع قيامت (بر اساس روايات متعدد)7 ادامه خواهد يافت.

حال با توجه به دلالت روشن، اين كلام بر عصر ظهور حضرت ‌حجه‌بن الحسن العسكري عليه‌السلام8، دليلي ندارد تا آن را به حاكميت بني عباس (سفاح و منصور و…عباسي) بعد از سقوط بني اميه منحصر بدانيم چرا كه بر خلاف ظاهر و نيز مخالف روايات مذكور بوده، مضافاً كه در زمان عباسيان نه تنها خلافت به اهل بيت عليهم‌‌السلام نرسيد بلكه پيوسته در شكنجه و زندان بسر مي‌بردند و خلفاي بني‌عباس به شهادت تاريخ، امامان شيعه و علويان را به قتل مي‌رساندند و علويان را به قتل مي‌رساندند تا دوران غيبت امام دوازدهم پيش آمد.9

«…ومنها، قد لبس للحكمه جنّتها و اخذها بجميع ادبها، من الاقبال عليها والمعرفه بها و التفرع لها فهي عند نفسه ضالته التي يطلبها و حاجته التي يسأل عنها فهو مغترب اذا اغترب الاسلام و ضرب بعسيب ذنبه و الصق الارض بجرانه، بقيه من بقايا حجته، خليفه من خلائف انبيائه.10»

شأن صدور خطبه:

نوف بكالي11 نقل كرده است، حضرت اميرالمومنين علي عليه‌السلام در سال 40 هجري (اواخر عمر خود) در شهر كوفه روي سنگي كه «جعده بن هبيره مخزومي12» آماده كرده بود، ايستاد و در حالي كه امام عليه‌السلام پيراهني از پشم بر تن و بند شمشير و كفش او از ليف خرما و بر پيشاني حضرتش (از كثرت سجود) پينه آشكار بود، اين خطبه را ايراد فرمود.

واژه‌ها: ضاله: گمشده جنه:سپر، نوعي لباس جران: جلو گردن شتر يا سينه او

عسيب: رستنگاه مو، بيخ چانه و دم ذنب: دنباله، گناه، متابعت كرد، دم

 

ترجمه:

به راستي او سپر و زره حكمت را به بر كرده (با داشتن مراتب عالي علم و عصمت از تيرهاي تمايلات نفساني و علائق مادي مصون مي‌باشد) و حكمت را با تمام آدابش داراست كه عبارتند از اقبال و توجه به آن و معرفت كامل به آن و فارغ شدن براي آن به گونه‌اي كه حكمت گمشده او بوده و همواره آن را مي‌طلبد و آرزو و نياز اوست كه پيوست (بخاطر شدت اشتياق به حكمت) جوياي آن است. پس آن رهبر موعود، غربت و غيبت اختيار كند هنگامي كه اسلام غريب، و در غروب باشد، و همانند شتر رنج ديده و در راه مانده دم خود را به حركت آورد و سينه‌اش را به زمين چسباند13، او باقيمانده حجت هاي خدا و آخرين خليفه از جانشينان پيامبران خدا است.

 

شرح و تفسير:

امام علي عليه‌السلام، در اين خطبه بعد از حمد و ثناي خداوندي و بيان راه‌هاي معرفت او و توصيه و عبرت و درس‌آموزي از تاريخ؛ به بيان برخي از اوصاف آخرين حجت حق مي‌پردازد و ضمن ذكر فضيلت و حكمت او غيبت و غربتش را (غيبت صغرا و كبرا) و عدل اسلام14 و قرآن بودنش را كه با غروب و طلوع هريك ديگري هم غروب و طلوع مي‌يابد15 خاطرنشان مي‌سازد.

آري علي عليه‌السلام در آن عصر سخت اسلام، آينده اميدافرين را نويد مي‌دهد (ائمه‌عليهم‌السلام نيز در هر فرصت مناسبي از ظهور و قيام و نهضت عظيم علوي جهاني مهدي موعود عجل‌الله تعالي فرجه الشريف و ويژگي‌هاي او و حكومت و يارانش خبر مي‌دادند).

از علامه مجلسي (ره) نقل شده است كه اين بخش از خطبه در رابطه با حضرت مهدي عجل‌الله تعالي فرجه الشريف مي‌باشد و همچنين ابن ابي الحديد اين نظر را به شيعه اماميه نسبت ميدهد16 و نيز علامه خويي (ره) همين نظر را تأييد نموده17 و عقيده طايفه معتزله كه مي‌گويند: آنحضرت در آينده و آخرالزمان به دنيا خواهد آمدو مدتي پنهان بوده، بعد قيام مي‌كند رد مي‌نمايد چرا كه ما دلايل عقلي و نقلي و روايات و اخبار متواتر و فراوان داريم كه هيچگاه زمين از حجت حق و امام معصوم خالي نمي‌باشد و در كتب اهل تسنن نيز مكرر آمده18. بعلاوه عقيده ما شيعيان دوازده امامي بر آن است كه حضرتش در زمان خاصي (سال 255ه.ق) در سامراء از پدر و مادر خاص (امام حسن عسكري عليه‌السلام و نرجس خاتون) با تمام خصوصياتش به دنيا آمده و اكنون زنده و در پرده غيبت به سر مي‌بردهمانند خورشيد در پشت پرده ابرها كه باز نور و انرژي حياتبخش آن به تمام موجودات زمين مي‌رسد و پنهان بودن آن ولي الله اعظم عجل‌الله تعالي فرجه الشريف از ديد مردم بخاطر مصالح و حكمت است و آنگاه كه زمينه‌هاي اجتماعي و علمي و000 فراهم شود به فرمان الهي قيام مي‌كند و بشريت را از بدبختي و ظلم و فساد نجات مي‌دهد.

و مسأله طول عمر ان ححضرت نيز از نظر علمي، تاريخي و اعتقادي و000 پاسخ داده شده است كه پرداختن به ان از حوصله اين كتاب بيرون است.19

امام علي عليه‌السلام در بيان ويژگي‌هاي آن منجي موعود مي‌فرمايد:

الف) حكمت را با تمام آداب و ابعادش داراست، حقايق هستي و علوم حقه را يافته مطيع محض خدا مي‌باشد (بيعت هيچ قدرتمندي را ندارد) عبوديت و خشيت پروردگار سپر و زره اوست (در برابر تيرهاي تمايلات و توطئه‌ها و تهديدهاي شياطين درون و بيرون) كه معصوم است و مصون (در حصن تقوا و خوف خداوندي) و چون مي‌داند خصلتي شريف تر و رفيع‌تر و گرانبهاتر از حكمت نيست، چنانچه قرآن مي فرمايد: «و من يوتي الحكمه فقد اوتي خيراً كثيراً20»با آنكه نسبت به همه جهان و دنيا مي‌فرمايد: «قل متاع الدنيا قليل21» يعني او دل از علائق و وابستگي‌هاي دنيوي و مادي محدود بريده و با حكمت و معنويت و ملكه فضائل كامله انس و الفت يافته همان‌گونه كه علي عليه‌السلام مي‌فرمايد: «الحكمه ضاله المومن22»

ب) آن رهبر موعود از نظرها غايب بوده زيرا اسلام غريب و در غربت مانده است (با فراگيرشدن فساد و گسترش جور و جنايت) و قرآن مهجور واقع شده و عترت همان امام معصوم و عدل كتاب الله است (طبق حديث ثقلين)23 كه با مهجور ماندن يكي، ديگري هم مهجور قرار مي‌گيرد. وقتي قوانين قرآن و دستورات اسلام و ارزش‌هاي اخلاقي آن منزوي گشت و افول نمود، امام حق و عدل هم دور از مديريت دين و دنياي جامعه بشري (در غيبت) بسر مي‌برد و همانطور كه پيامبر صلي‌الله عليه وآله فرمود: «اذا خرج المهدي من ولدي نزل عيسي بن مريم فصلي خلفه بدء الاسلام غريباً و سيعود غريباً كما بدء فطوبي للغرباء قيل يا رسول الله ثم يكون ماذا قال ثم يرجع الحق الي اهله24» ، وقتي حضرت مهدي عجل‌الله تعالي فرجه الشريف قيام كند او كه از فرزندان من مي‌باشد، حضرت عيسي عليه‌السلام از آسمان فرود آيد و پشت سر او به نماز ايستد، اسلام با غربت و كمي باور شكل و در آينده نيز غريب خواهد شد (كمي مسلمانان راستين و عدم اجراء دستوراتش) پس خوشا بحال غريبان (مسلمانان اندكي كه صبر كردند و ايمان خود را حفظ نمودند و به پاداش بهشت رسيدند.) در ادامه از پيامبر صلي‌الله عليه وآله سوال شد بعد از غربت چه خواهد شد؟ فرمود آنگاه حق به اهلش برمي‌گردد (خلافت و حكومت به امام بحق و جانشينان معصوم پيامبر صلي‌الله عليه وآله مي‌رسد و اسلام عزّت و اقتدار مي‌يابد.)

جالب اينكه در برخي روايات به حضرت مهدي عجل‌الله تعالي فرجه الشريف نسبت غريب داده شده از جمله در روايتي موسي بن جعفر عليه‌السلام مي‌فرمايد: «هو الطريد الوحيد الغريب الغايب عن اهله الموتور بابيه»، اوست رانده شده تنها و غريب و پنهان از اهل و امتش، و خونخواه پدرش خواهد بود.25

ج) ويژگي ديگر آن صاحب حكمت، اين است كه آخرين و باقيمانده حجت‌هاي الهي و از جانشينان پيامبران مي‌باشد (براي هدايت و رهبري بندگان خدا) بديهي است وصف حجت الله و خليفه الله فقط به انبياء و اوصياء و ائمه معصوم و منصوب پيامبر صلي‌الله عليه وآله اطلاق مي‌شود (نه به هر عالم يا عارفي بدون مقام عصمت كه كلام و كارش حجت نمي‌باشد) و خليفه و وارث واقعي انبياء و امامان در عصر غيبت، همان مهدي منتظر مي‌باشد.26

شايد اين همه توصيف و تبيين ويژگي‌هاي آن امام موعود، هشدار ائمه است به پيروان خود و مسلمانان تا مبادا در عصر طولاني غيبت و آزمون‌هاي سخت، دنبال هر فرصت‌طلب مدعي مهدويت نروند و با آگاهي از معيارهاي مكتبي مدعيان دروغين را طرد كنند.

در بخش پاياني خطبه امام علي عليه‌السلام، اصحاب خود را پند و اندرز مي‌دهد و با يادي خاص از ياران شجاع و شهيدش، همگان را براي جهاد و پيكار عليه معاويه بن ابوسفيان، مهيا و سازماندهي كرده اين‌گونه مي‌فرمايد:

«اي مردم! من مواعظي را كه پيامبران براي امت‌هاي خود بيان كردند ميان شما نشر دادم و تكاليفي را كه جانشينان پيامبران گذشته در ميان امت خود به انجام رساندند، تحقق بخشيدم.

با تازيانه (كنايه از كلام تند) شما را ادب كردم نپذيرفتيد، به راه راست نرفتيد، و با هشدارهاي فراوان شما را خواندم ولي جمع نشديد. شما را به خدا!!! آيا منتظريد رهبري جز من با شما همراهي كند و راه حق را به شما نشان دهد؟ اگاه باشيد! آنچه از دنيا روي آورده بود پشت كرد و آنچه پشت كرده بود روي آورد، و بندگان نيكوكار خدا آماده كوچ‌كردن شدند و دنياي اندك و فاني را با آخرت جاويدان تعويض كردند.
آري آن دسته از برادراني كه در جنگ صفين خونشان ريخت، هيچ زياني نكرده‌اند گرچه امروز نيستند تا خوراكشان غم و غصه و نوشيدني آنها خونابه دل باشد، به خدا سوگند آنان خدا را ملاقات كردند، كه پاداش آنان را داد و پس از دوران ترس، آنها را در سراي امن خود جايگزين فرمود.

كجا هستند برادران من كه به راه حق رفتند و با حق درگذشتند؟، كجاست عمّار؟ و كجاست پسر يتهان؟ (مالك بن يتهان انصاري) و كجاست ذوالشهادتين؟ (خزيمه بن ثابت انصاري كه پيامبر اكرم صلي‌الله عليه وآله شهادت او را دو شهادت دانست) و كجايند همانند آنان از برادرانشان كه پيمان جانبازي بستند، و سرهايشان را (دشمنان) براي ستمگري فرستادند؟

نوف مي‌گويد: (امام عليه‌السلام به اينجا كه رسيد دست به محاسن مبارك گرفت و زماني طولاني گريست و سپس فرمود:)
دريغاً از برادرانم كه قرآن را خواندند و بر اساس آن قضاوت كردند، در واجبات الاهي انديشه كرده و آنها را برپاداشتند. سنّت‌هاي خدايي را زنده و بدعت‌ها را نابود كردند. دعوت جهاد را پذيرفته و به رهبر خود اطمينان داشته و از او پيروي كردند (سپس با صداي بلند فرمود:)
جهاد! جهاد! بندگان خدا، من امروز لشكر آماده مي‌كنم، آنكه خواهد به سوي خدا رود همراه ما خارج شود.

«نوف» در اين مورد مي گويد امام علي عليه‌السلام براي امام حسين عليه‌السلام ده هزار سپاهي، براي قيس بن سعد، ده هزار سپاهي، براي ابو ايّوب انصاري ده هزار سپاهي و براي ديگر فرماندهان نيز سپاهي معين كرده و آماده بازگشت به صفين بود كه قبل از جمعه، ابن ملجم ملعون به امام ضربت زد و لشكريان به خانه‌ها بازگشتند، و ما چون گوسفنداني بوديم كه شبان خود را از دست داده و گرگ‌ها از هر طرف برايمان دهان گشوده بودند.»

 

پي‌نوشت‌ها:

1- نهج‌البلاغه، حكمت209(محمد دشتي)200(فيض‌الاسلام)
2- سوره قصص، آيه 5
3- نورالثقلين، ج4، ص 110
4- بحارالانوار، ج 51 ، ص54 ، نورالثقلين، ج4، ص 110، غيبت شيخ طوسي(ره)، ص 113
5- تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 11
6- كنزالدقائق، ج 10، ص32 و تفسير مجمع‌البيان، ج 4، ص239
7- تفسير عياشي، ج2، ص 282، اصول كافي، ج1، ص 197
8- منهاج البراغه، ج 21، ص 280، شرح نهج‌البلاغه ابن ابي‌الحديد، ج19، ص40
9- اين گونه سخن‌ها نه تنها پيشگويي و گوياي دانش عميق علي عليه‌‌السلام و يا قدرت ادبي آن امير بيان بوده كه بيانگر مظلوميت و غربت جانكاه او نيز هست كه با كنايه و پوشيده حرف‌ها و دردهايش را اظهار مي‌كند، بعلاوه بر جان اهل بيت عليهم‌السلام و پيروانشان عطر اميد مي‌پاشد و يأس و سردي را از دل‌ها مي‌زدايد.
10- نهج‌البلاغه، خطبه 181، فيض‌الاسلام
11- نوف، پسر فضاله از بني‌بكال كه قبيله و تيره‌اي بودند در حمير(محلي در نزديكي صنعاي يمن) و از اصحاب خاص علي عليه‌‌السلام است.
12- جعده، خواهرزاده امام علي عليه‌‌السلام، پسر ام هاني دختر ابوطالب كه از طرف آن حضرت استاندار خراسان بوده است.
13- در بين عرب‌ها اين ضرب‌المثل و كنايه از درماندگي و ناتواني از قيام وحركت است و علي عليه‌‌السلام با تشبيه اسلام به شتر آسيب‌ديده و خفته كه حيات و حضور ظاهري دارد ولي بي‌تحرك است و بي‌فايده مانده است، نهايت ضعف و ناتوان شدنش را در آخرالزمان مي‌رساند.
14- قال النبي صلي‌‌الله عليه‌وآله: اني تارك فيكم الثقلين، كتاب الله و عترتي اهل بيتي فانهما لن يفترقاً حتي يردا علي الحوض. حديث متواتر و مشهور در كتب شيعه و سني.
15- قال النبي صلي‌‌الله عليه‌وآله: الاسلام بدء غريبات و سيعود غريباً.
16- شرح نهج‌البلاغه، ابن ابي الحديد، ج10، ص 96
17- شرح نهج‌البلاغه، محقق خويي، ج 10، ص 351
18- الامام المهدي، عند اهل السنه.
19- ر. ك. فصلنامه انتظار، شماره6 ، ص 222
20- بقره، 269
21- نساء، 77
22- نهج‌البلاغه، حكمت 80
23- سند حنبل، ج5 ، ص 181، كنزالعمال، ج 1، ص 44 و مجامع روايي شيعه.
24- بحارالانوار، ج 25، ص 136، منتخب الاثر، ص41
25- منتخب الاثر، ص 262
26- منهاج البراع، ج 10، ص355

حسين ايراني
رئيس سازمان تبليغات اسلامي استان قم

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!