عصر ظهور در نگاه اديان_2

0

رجعت در انجيل : در عهد جديد انجيل حكايتي درباره زنده شدن دختري به دست حضرت عيسي (ع) نقل شده است: سرپرست عبادتگاه آن محل رسيد و او (عيسي) را پرستش كرد و گفت: دخترم همين الان فوت كرد ولي استدعا دارم بياييد و دستتان را روي او بگذاريد تا زنده شود پس عيسي و شاگردان به طرف خانه او راه افتادند وقتي عيسي به خانه سرپرست كينه رسيد و يا گروه نوحه خوان ها و مردم مضطرب روبرو شد، فرمود: همه تان بيرون برويد اين دختر نمرده خوابيده است. سرانجام وقتي همه بيرون رفتند عيسي در داخل اطاق رفت دست دختر را گرفت و دختر صحيح و سالم از جا بلند شد. (انجيل عيسي مسيح، ص 84.)

 

عصر ظهور در نگاه اديان

 

نويسنده: علي جباري ظهيرآبادي1

 

قسمت دوم

   

   

   

     تطبيق علائم ظهور در دو دين اسلام و مسيحيت:

    1-آتشي از آسمان :در بعضي از روايات اسلامي به آتش زرد و سرخ خامي اشاره شده كه از مقدمات ظهور حضرت مهدي (عج) است . از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود :

    وقتي آتش بزرگي از سوي مشرق مشاهده گرديد كه در بعضي شبها بالا مي آيد، در آن هنگام گشايش كار مردم پديد مي آيد و اين آتش اندكي قبل از ظهور قائم خواهد بود. (بحارالانوار، ج52، ص240)

    و از امام باقر (عليه السلام) روايت شده كه فرمود :

    وقتي از جانب مشرق آتشي بزرگ و سرخ خام مشاهده نموديد كه سه يا هفت روز بالا مي آيد . در آن هنگام به خواست خدا منتظر فرج آل محمد (صلي الله عليه و آله) باشيد و خدا عزيز و حكيم است. (بحارالانوار، ج52، ص230)

    در انجيل لوقا نيز از آتشي شبيه آنچه در روايات اسلامي آمده به عنوان نشانه اي از ظهور ياد شده است :

    «در آن زمان، دنيا مانند زمان لوط خواهد بود كه مردم غرق كارهاي روزانه شان بودند، مي خوردند مي نوشيدند خريد و فروش مي كردند، مي كاشتند و مي ساختند تا صبح روزي كه لوط از شهر سدوم بيرون آمد و آتش گوگرد از آسمان باريد و همه چيز را از بين برد. بلي به هنگام بازگشت من، اوضاع دنيا به همين صورت خواهد بود.» (لوقا 28-30 : 17). علامتي مشابه علامت آتشي از آسمان، در احاديث اسلامي وجود دارد كه همانند آن در منابع مسيحي به چشم نميخورد و از ظاهر شدن دستي در آسمان خبر داده است، در اين رابطه امام صادق (عليه السلام) ميفرمايند: « سالي كه صيحه آسماني شنيده مي شود، قبل از آن، در ماه رجب، نشانه اي ديده خواهد شد.» سئوال شد: آن نشانه چيست؟ امام صادق پاسخ دادند: «سيمايي در قرص ماه ديده ميشود، و كف دست روشني در فضا ظاهر مي شود.» (الغيبه، ص134 – بحارالانوار، جلد 52؛ ص 233 – منتخب الاثر، ص )441

    سه نكته مهم را بايد در رابطه با حديث بالا يادآور شد، نخست آنكه اين حديث معين نمي كند كه چقدر قبل از آن در ماه رجب؟ و فقط بيان مي كند: «سالي كه صيحه شنيده شود، قبل از آن در ماه رجب، نشانه اي ديده خواهد شد.»

    دوم آنكه اگر از قسمت دوم حديث، يعني از ديده شدن سيمايي در قرص ماه صرف نظر كنيم، ميتوان اين حديث را به دو پديده ي آسماني كه در سال جاري اتفاق افتاد، تعميم داد. يعني اينكه در ماه رجب نشانه اي ديده شد اما نه به عنوان سيمايي در قرص ماه، بلكه به عنوان طولاني ترين كسوف قرن در 29 رجب سال 1430 ه.ق، و سه ماه قبل از آن در آسمان دست روشني كشف شد كه تصوير آن را براي اولين بار وب سايتهاي يونيورس تودي و آسمان كابل منتشر كردند و پس از آن اين تصوير به بعضي از وب سايت مهدويت رسيد و آن را نمونه اي از علائم ظهور دانستند.

 

    نكته سوم اينكه مشابه اين حديث، احاديثي ديگر نيز وجود دارند كه به تفصيل طي مقاله اي با عنوان فجر مقدس 6 در مورخ 01/05/1382 در وب سايت موعود دات اُ آر جي آمده است و بيان مي دارد كه منظور از ماه رجب در حديث بالا ماه رجبي مي باشد كه سفياني خروج مي كند و ظاهر شدن دست روشن همزمان با ظاهر شدن چهره ي شخصي در آسمان است كه به سمت او اشاره مي كند.

    2-دجال :«دجال» در زبان عربي به معناي «آب طلا» است و به همين علت، افراد بسيار دروغگو كه باطل را حق جلوه مي دهند، «دجال» ناميده مي شوند. دجال ستمكاري است كه در آخرالزمان مردم را گمراه خواهد كرد و در هر سه دين يهوديت، مسيحيت و اسلام مطرح شده است. «دجال» لقب دغلبازي است كه نزد يهوديان «آرميلوس» و نزد مسلمانان «صائد بن صيد» ناميده مي شود.(مجله موعود شماره )18

    اين نشانه، در كتابهاي اهل سنت، از نشانه هاي برپايي قيامت دانسته شده است ولي در منابع روايي شيعه، از نشانه هاي ظهور به شمار مي رود. بر اساس آنچه از ظاهر اخبار استفاده مي شود، دجال فردي است كه در آخرالزمان و پيش از قيام مهدي (عج) خروج مي كند و غير عادي است و با انجام كارهاي شگفت انگيز جمع زيادي از مردم را مي فريبد و سرانجام به دست عيسي مسيح (عليه السلام) در كنار دروازه «در» در منطقه شام به هلاكت مي رسد. (حوزه، ش71، ص262).

    پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايند: «قيامت برپا نميشود، تا وقتي كه مهدي (عليه السلام) از فرزندانم قيام كند و مهدي (عج) قيام نميكند، تا وقتي كه شصت دروغگو خروج كنند.» (ارشاد، ج2، ص371)

    يا ميفرمايند: «قبل از برپايي قيامت، خروج دجال است و پيش از دجال، سي دروغگو، يا بيشتر خروج خواهند كرد.» (بحارالانوار، ج52، ص300)

    در كتاب مقدس نيز اطلاعات جامعي پيرامون دجال آمده است. البته واژه دجال (ضد مسيح) تنها در مسايل يوحنا وارد شده اما ادعا شده است كه در مكاشفه يوحنا، وسايل پولس و با صراحت كمتري در اناجيل و كتاب دانيال نيز مترادفهاي اين واژه به كار رفته است. (موعود، ش31، دجال ،آنتي كريست در كتاب مقدس)

    در مسايل يوحنا آمده است: «فرزندان عزيزم، پايان دنيا نزديك شده است. شما حتما درباره ظهور دجال كه دشمن مسيح است چيزهايي شنيده ايد . حتي الان نيز مخالفين مسيح همه جا ديده ميشوند.» (رساله اول يوحنا، 18 : 2)

    يوحنا نيز از چندين دجال سخن ميگويد ولي بين دجالان بسيار و يك دجال فرق مي گذارد :

    دجال مي آيد. الحال هم دجالان بسيار ظاهر شده اند. (رساله اول يوحنا، 18 : 2).

    تفاوتي كه «سفياني» با «دجال» دارد شايد بيشتر در اين است كه دجال از طريق حيله و تزوير و فريب، برنامه هاي شيطاني خود را پياده مي كند، اما سفياني از طريق استفاده از قدرت تخريبي وسيع خود اين كار را انجام مي دهد؛ در روايات آمده است كه سفياني نقاط آبادي از روي زمين را زير پرچم خود قرار خواهد داد، كه نظير آن را در حكومت ابوسفيان و معاويه و يزيد در تاريخ خوانده ايم.(بحار الانوار،ج 52، ص)26

    «علامت ديگر، خروج سفياني با پرچم سبز و صليب طلايي است.» (كوراني، ترجمه مهدي حقي؛ ص 130). همان طور كه در فرهنگ عام رايج است، مردم رنگ سبز را به نشان ديني بودن و صليب را به عنوان نماد غرب و يا غربزدگي مي شناسند. پس ميتوان اين طور برداشت كرد كه سفياني شخصي است غربي و يا غربزده كه ادعاي ديانت ميكند و با تبليغات وسيع، توسط پول، سرمايه و عوام فريبي اش همانند معاويه، گروه زيادي را، به لطف پرچم سبز اطراف خود جمع ميكند. پس ميتوان اين طور نتيجه گيري كرد كه تفاوت بارز سفياني با دجال اين است كه سفياني علاوه بر حمايت مردمي، از پشتيبانيغرب و حمايت نظامي آنها برخوردار است.

    3- خسوف و كسوف :يكي ديگر از نشانه هاي ظهور، كسوف در نيمه ماه رمضان و خسوف در آخر و يا اول همان ماه است كه در احاديث فراواني از آنها نام برده شده است. امام باقر (عليه السلام) ميفرمايد: «براي مهدي ما، دو نشانه است كه از هنگامي كه خداوند آسمانها و زمين را خلق فرمود، سابقه ندارد: خسوف در اول ماه رمضان و كسوف در نيمه همان ماه.» (منتخب الاثر، ص444)

    در منابع مسيحي نيز سخن از خورشيد گرفتگي و تيرگي ماه به عنوان نشانه هاي ظهور به ميان آمده است: «پس از اين مصيبت ها، خورشيد تيره و تار خواهد شد و ماه، ديگر نخواهد درخشيد، ستاره ها خواهند افتاد و آسمان دگرگون خواهد شد. آنگاه تمام مردم، مرا خواهند ديد كه در ابرها با قدرت و شكوه عظيم مي آيم.» (مرقس، 26 – 24 : )13

   

   

   

   

    تطبيق رجعت و قرقيسيا در اديان مختلف :1- رجعت: رجعت از ريشه «ر ج ع» عربي و در لغت به معناي يكبار بازگشتن است.(ابن منظور، لسان العرب، نشر ادب الحوزه، 1405 ق، ج 8، ص 114) رجعت بمعناي عام آن يعني بازگشت مردگان به زندگي در دنيا و امكان آن در اسلام، و ديگر ادياني كه معتقد به قيامت هستند نيز، مورد تاييد است.

    يكي از ويژگي هاي رجعت در اسلام اين است كه صالحان را منحصر در قوم و قبيله خاصي نمي داند بلكه مي گويد، ممكن است هر مظلوم و مومني و يا هر كافر ظالمي زنده شود و در نهايت به طور قاطع حق مظلومين از ظالمان باز پس گرفته مي شود، بر خلاف آن دين يهود، بيشترين تكيه را بر قوم خود، سرزمين خود، و منافع خود، دارد. در دين مسيحيت نيز اعتقاد به اصل رجعت وجود دارد و هدف عالي از ظهور و رجعت حضرت عيسي(ع) و يارانش، رهايي مظلومين از ستم ظالمان و برقراري حكومت دادگستر جهاني است. بازگشت مسيح، شامل ربوده شدن كليسا (موîمنان) است. در يك چشم بر هم زدن، ناگهان و بدون خبر، عيسي(عليه السلام) آناني را كه آمادهي بازگشت به سوي او هستند مي ربايد. او در اين بازگشت به زمين نزول نمي كند، بلكه مقدسان او را در هوا ملاقات كنند (اول تسالونيكيان، :4 16، دوم تسالونيكيان، :2 1). با اين رجعت مردگان در مسيح
برخواهند خاست و زنده خواهند شد و زندگان داراي زندگي باقي خواهند گرديد. (اول تسالونيكيان، :4 16، اول قرنتيان :15 53). هدف از اين ملاقات در آسمان، دادرسي ايمان داران و دادن پاداش به مومنان و حساب پس دادن در استفاده از استعدادها و اموال و فرصت هايي است كه به آنها داده شده بود، (انجيل متي، :25 14 30، انجيل لوقا، :19 11 27، انجيل متي، :25 1 16، دوم تسالونيكيان، :2 6 8.) و آماده كردن اوضاع و از بين بردن موانع ظهور است.(الهيات مسيحي، ص 344).

   

   

    رجعت در انجيل : در عهد جديد انجيل حكايتي درباره زنده شدن دختري به دست حضرت عيسي (ع) نقل شده است: سرپرست عبادتگاه آن محل رسيد و او (عيسي) را پرستش كرد و گفت: دخترم همين الان فوت كرد ولي استدعا دارم بياييد و دستتان را روي او بگذاريد تا زنده شود پس عيسي و شاگردان به طرف خانه او راه افتادند … وقتي عيسي به خانه سرپرست كينه رسيد و يا گروه نوحه خوان ها و مردم مضطرب روبرو شد، فرمود: همه تان بيرون برويد اين دختر نمرده خوابيده است. سرانجام وقتي همه بيرون رفتند عيسي در داخل اطاق رفت دست دختر را گرفت و دختر صحيح و سالم از جا بلند شد. (انجيل عيسي مسيح، ص 84.)

    يا داستان زنده شدن فرزند آن بيوه زن كه دهي از فوت او در عزا و ماتم شد و حضرت عيسي (ع) كه دلش براي داغ ديده سوخته بود به امر پروردگار پسر را زنده كرد. (انجيل عيسي مسيح، ص 80-81.) و يا داستان زنده شدن ايلعازر كه چهار روز از مرگش گذشته بود و او را به خاك سپرده بودند و حضرت عيسي (ع) به خواهش مرتا خواهر ايلعارز او را به دنيا بازگرداند. (انجيل عيسي مسيح، ص 130-131.)

   

   

    رجعت در عهد عتيق (تورات) : در كتاب دانيال نبي باب دوازدهم مطالبي ذكر شده كه مربوط به رجعت در آينده است و برخي نويسندگان آن را به رجعت در زمان حضرت مهدي (عج) نسبت داده اند و آن اينكه در آن زمان ميكائيل امر عظيمي كه … برخواهد خاست و چنان زمان تنگي خواهد شد كه از زماني كه امتي به وجود آمده است تا امروز نبوده و در آن زمان هر يك از قوم تو كه در دفتر مكتوب يافت شود رستگار خواهد شد و بسياري از آنان كه در خاك زمين خوابيده اند بيدار خواهند شد اما اينان براي حيات جاوداني و آن به جهت خجالت و حقارت جاوداني (عهد عتيق ص 1309.)

    رجعت در قرآن :در قرآن كريم به اين اعتقاد شيعيان اشاره شده است از جمله آياتي كه مفسرين و علماي قرآن شناس آنها را به امر رجعت مرتبط دانسته اند ميتوان از آيه 83 سوره نحل ياد كرد كه خداوند در آن مي فرمايد: يوم نحشر من كل امه فوجا ممن يكذب بآياتنا فهم يوزعون. به خاطر آور روزي را كه ما از هر امتي گروهي را از كساني كه ايات ما را تكذيب ميكردند محشور ميكنيم و آنها را نگه مي داريم تا به يكديگر ملحق شوند. شيخ حر عاملي دراين باره مي نويسد: دلالت اين آيه بر حقانيت رجعت به قدري صريح و روشن است كه اگر تفسيري هم از ائمه در اين مورد نبود باز هم از آيه شريفه ميتوانستيم اثبات رجعت را استفاده كنيم (الايقاظ من الهجعه، ص73) علامه طباطبايي نيز اين آيه را مبين اعتقاد به رجعت مي داند و مي گويد چون در آيه از حشر گروهي از انسانها سخن به ميان آمده است بنابراين مربوط به حشر در قيامت نمي باشد. (الميزان، ج15).

    آيه ديگري كه مبين رجعت است آيه 55 سوره نور است: وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم. خدا به كساني كه از شما ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين (خود) قرار دهد، همانگونه كه كساني را كه پيش از آنان بودند جانشين (خود) قرار داد و آن ديني را كه بر ايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمني مبدل گرداند (تا) مرا عبادت كند و چيزي را با من شريك نگردانند و هر كس پس از آن به كفر گرايد، آنانند كه نافرمانند. و يا آياتي چون آيه 38 و 83 سوره نحل، بقره آيه 214 و بسياري ديگر كه مبين رجعت و بازگشت بعضي از انسانها به دنياست.

   

   

   

    2-قرقيسيا : قرقيسيا شهر كوچكي است كه محل كنوني آن بلنديهاي همجوار با شهر ديرالفزور سوريه نزديك مرز سوريه و عراق و در فاصله كمي از مرز تركيه است.

    در معجم البلدان آمده است: گفته ميشود نام آن از قرقيسيا پسر طهمورث پادشاه آنجا گرفته شده است. حمزه اصفهاني ميگويد: «قرقيسيا عربي كركيسيا است. از كركيس گرفته شده است كه نام ميدان اسب دواني است و در عربي به آن «حلبه» ميگويند.» (كوراني،ترجمه حقي؛ص )122

    روايتهاي اسلامي خبر از وقوع جنگها، فتنه ها و آشوب هاي گسترده و فراوان در آخرالزمان و در آستانه ظهور امام مهدي (ع) مي دهند؛ فتنه هايي كه پي درپي مي رسند و سرزمين هاي بسياري را در برميگيرند. رسول گرامي اسلام(ص) از اين فتنه ها و آشوب ها چنين ياد مي كنند: «فتنه اي به پا مي شود و به دنبال آن فتنه اي ديگر برمي خيزد . فتنه اولي در مقايسه با دومي همانند تازيانه خوردن است در مقايسه با ضربات لبه تيز شمشير. سپس فتنه اي پديد مي آيد كه همه محرمات در آن حلال شمرده شود. آنگاه خلافت به بهترين مردم روي زمين مي رسد در حالي كه او در خانه اش نشسته باشد» (سليمان، كامل، روزگار رهايي، ترجمه علي اكبر مهدي پور، ص 894، به نقل از: الحاوي للفتاوي، ج 2، ص )136

    آنچنان كه از روايات برمي آيد، يكي از بزرگترين اين فتنه ها، درگيري و نبردي است كه در منطقه «قرقيسيا» رخ مي دهد . هم در منابع شيعي و هم در منابع اهل سنتبه اين نبرد اشاره و از جزئيات آن خبر داده شده است .

   

   

   

    نبرد قرقيسيا در روايت هاي اسلامي :

    روايت هاي شيعه و اهل سنتبه نبرد قرقيسيا اشاره كرده و از بزرگي و بي نظير بودن اين رويداد سخن گفته اند . امام باقر (ع) در روايتي خطاب به «ميسر» ضمن پرسش از فاصله محل اقامت او تا قرقيسيا به بزرگي و بي سابقه بودن نبردي كه در اين منطقه رخ خواهد داد اشاره كرده، مي فرمايند: «اي ميسر! از اينجا تا قرقيسا ]قرقيسيا [چقدر راه است؟ عرض كردم: همين نزديكي ها است، در ساحل فرات قرار دارد.»

    پس فرمودند: «اما در اين ناحيه واقعه اي رخ خواهد داد كه مانند آن از زماني كه خداوند تبارك و تعالي، آسمانها و زمين را آفريده اتفاق نيفتاده و تا زماني هم كه آسمانها و زمين برپا هستند مانند آن اتفاق نخواهد افتاد . سفره اي است كه درندگان زمين و پرندگان آسمان از آن سير مي شوند» (دخل، ص 344). و نيز از ايشان نقل شده است كه: «همانا واقعه اي براي فرزندان عباس و مرواني در قرقيسيا روي خواهد داد كه پسر نوجوان در آن پيشامد پير گردد و خداوند هر گونه ياري را از ايشان برگيرد و به پرندگان آسمان و درندگان زمين الهام كند كه از گوشت تن ستمگران خود را سير كنيد. سپس سفياني خروج خواهد كرد.» (طوسي، ج12؛ ص 422، ح12)

    امام باقر (ع) در روايت ديگري به ارتباط نبرد قرقيسيا و خروج سفياني اشاره كرده، مي فرمايند: «سپاهيان سفياني از قرقيسيا عبور خواهند كرد و در آنجا به نبرد خواهند پرداخت، پس صد هزار نفر از ستمگران ]در آنجا [به قتل خواهند رسيد.آنگاه سفياني سپاهي را به سوي كوفه روانه ميسازد كه تعداد آنها به هفتاد هزار نفر مي رسد.» (مجلسي، ج 52، ص )237

    آن حضرت همچنين به شمار كشته شدگان در اين نبرد اشاره كرده، مي فرمايند: «شهري در طرف شرق ساخته مي شود كه در آن حوادثي روي مي دهد كه هرگز مردم آن زمان نظير آن را نشنيده اند.آنگاه آن حادثه و يك حادثه ديگر كه در شام روي مي دهد مجموعا چهار صد هزار كشته برجاي ميگذارد و به دنبال آن حضرت مهدي ظاهر ميشود و هرگز سپاهش شكست نمي خورد.» (سليمان، ص 1120)(به نقل از: بشاره الاسلام، ص 56).

    امام صادق (ع) نيز در روايتي، در مورد نبرد قرقيسيا چنين مي فرمايند: «همانا براي خداوند در قرقيسيا سفره اي است كه سروش آسماني از آن خبر مي دهد؛ پس ندا مي كند اي پرندگان آسمان و اي درندگان زمين. براي سير گشتن از گوشت ستمكاران شتاب كنيد.» (فقيه، ص )127

    يكي از محققان معاصر نيز در كتاب خود به اين حديث اشاره كرده و ذيل آن مي نويسد: «چنانكه روايت اشاره مي كند، عرصه نبرد، بيابان خشك و بي آب و گياه است و آنها اجساد كشتگان خود را دفن نمي كنند و يا قادر به دفن آنها نيستند، از اين رو پرندگان آسمان و درندگان زميني از گوشت لاشه هاي آنها شكم خود را سير مي كنند و اينكه سربازان كشته شده نيز ستمگرند؛ زيرا كه آنها سربازان جباران و ستم پيشگان مي باشند . يا اينكه در ميان آنها شمار زيادي از افسران و فرماندهان ستمكار از دوطرف وجود دارد.» (كوراني، ترجمه عباس جلالي؛ ص 130)

    منابع اهل سنت نيز به نقل رواياتي پرداخته اند كه بيانگر شدت درگيري در قرقيسيا است؛ از جمله روايت زير كه ابن حماد آن را نقل مي كند: «سفياني با سپاهيانش بر آنها غالب ميشود و ترك و روم را در قرقيسيا به قتل مي رساند تا اينكه درندگان زمين از گوشت آنها سير مي شوند.» (ابن حماد، ص 195، ح )797

    او در روايت ديگري از امام علي (ع) نقل مي كند كه: «سفياني بر شام غالب ميشود، آنگاه در قرقيسيا نبردي بين آنها رخ مي دهد، تا اينكه پرندگان آسمان و درندگان زمين از كشت ههاي آنها سير مي شوند.»(همان، ص 208، ح 838)

   

   

   

   

    تطبيق غلط قرقيسياي اسلامي با قرقيسياي تخيليـِ غربيـ(آرماگدون):

    طي سالهاي اخير، انتشار برخي مقالات و اخبار پيرامون واقعه «آرماگدون» ذهن بسياري از علاقمندان به پيشگويي هاي مربوط به آخرالزمان را متوجه اين واقعه كرده است و حتي، برخي را واداشته كه به دنبال كشف ردپاي اين پيشگويي مورد ادعاي مسيحيان صهيونيست در ميان اخبار، متون و روايات اسلامي برآيند و تلاش كنند كه به نحوي اين واقعه را با واقعه «قرقيسيا» كه در متون اسلامي و روايات منقول از سويحضرات معصومين(ع) بدان اشاره شده است، منطبق سازند؛ كه اين انطباقي اشتباه و غلط مي باشد و اين خود يعني دامن زدن به افسانه بافيهاي مسيحيان صهيونيست كه در پي تحريف واقعيت هستند.

   

   

   

    منابع:

    1- ابن حماد، الفتن.

    2- ابطحي سيد حسن(1376) مصلح آخر الزمان تهران بطحاء چاپ نمونه.

    3- ابن طاووس، الفتن و الملاحم.

    4- جمعي از نويسندگان، پيشگويي ها و آخرالزمان.

    5- دخل، علي محمد علي، الامام المهدي.

    6- ساده، مجتبي، شش ماه پاياني، ترجمه محمود مطهري نيا.

    7- شاه نعمت الله ولي،(1381)؛ پيشگويي هاي شاه نعمت الله ولي، محسن سعيدي؛ كرمان، انتشارات خدمات فرهنگي كرمان.

    8- شيخ طوسي، الغيبه.

    9- صاحب خلق، نصير، تاريخ ناگفته و پنهان آمريكا.

    10- صاحب خلق، نصير، پروتستانتيزم، پيوريتانيسم و مسيحيت صهيونيستي.

    11- صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر.

    12- صقر، الشربيني.

    13- طوسي، محمد بن الحسن، كتاب الغيبه.

    14- فقيه، محمد، السفياني و علامات الظهور.

    15- كامل، سليمان، روزگار رهايي، ترجمه علي اكبر مهدي پور.

    16- كوراني، علي(1371)، عصر ظهور، ترجمه عباس جلالي، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ دوم.

    17- كوراني، علي (1383)؛ عصر ظهور، ترجمه مهدي حقي؛ حوزه علميه قم.

    18- مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار.

    19- محمدي اشتهاردي، محمد؛ حضرت مهدي (ع) فروغ تابان ولايت،نسخه ديجيتال.

    20- محمدي اشتهاردي، محمد (1375) يك مناظره جالب و خواندني قم علامه چاپ سوم.

    21- موسوي اصفهاني، سيد محمد تقي؛(1382) مِكيالُ المكارِم (در فوائد دعا براي حضرت قائم)،ترجمه سيد مهدي حائري قزويني؛ قم، انتشارات مسجد مقدس جمكران.

    22- نعماني، الغيبه.

    23- هالسل،گريس، تدارك جنگ بزرگ، ترجمه خسرو اسدي.

    24- هالسل،گريس، يد الله، ترجمه قبس زعفراني.

    25- هلال، رضا، مسيح يهودي و فرجام جهان.

     Yahya-،26 Harun ؛ The Singns Of Jesus ” pbuh) )Second Coming، printed by : kelebek matbaacilik ، 2004 May ؛ Istanbul/Turkey

     http-:27/ mauood.org/

    محمود_احمدي نژاد-28 http :/ fa.wikipedia.org/wiki//

     http-:29/ www.aviny.com/

     http-:30/ www.tebyan.com/

     □

 

منبع:پگاه حوزه

 

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!