با هر بهانه در همه جا گریه می کنی

0
مجموعه اشعاری به مناسبت شهادت جانسوز پنجمین پیشوای شیعیان حضرت امام محمد باقر(ع)
بین نماز ، وقت دعا گریه می کنی

با هر بهانه در همه جا گریه می کنی

در التهاب آهِ خودت آب می شوی
می سوزی و بدون صدا گریه می کنی

هر چند زهر قلب تو را پاره پاره کرد
اما به یاد کرب و بلا گریه می کنی

اصلاً خود تو کرب و بلای مجسّمی
وقتی برای خون خدا گریه می کنی

آب خوش از گلوی تو پایین نمی رود
با ناله های وا عطشا گریه می کنی

با یاد روزهای اسارت چه می کشی ؟
هر شب بدون چون و چرا گریه می کنی

با یاد زلفِ خونی سرهای نی سوار
هر صبح با نسیم صبا گریه می کنی

***********************************

رنگی ز خون در ماه شد، یوسف درون چاه شد

از زهر کینه باز هم، خون اشک عین الله شد

زخمی دگر کرده اثر، بر این تن پر از شرر

سهم امام از این جفا، یک ناله ی پر آه شد

آقا ز پا افتاده و ، نایی به پایش نیست، وای

هر طایر قدسی از این، درد و الم آگاه شد

ای سر ببین مجنون شدی ، ای دل ببین دلخون شدی

دنیا ز سوز سم ببین ، تیره به چشم شاه شد

شمس الضحا بی نور شد، بدر الدجا مسطور شد

خورشید عشق آل عشق، روی زمین گه گاه شد

افتاد از زهر جفا، روی زمین چون مادرش

چون مادرش از ضربه ای، افتاده ای در راه شد

در بین کوچه مادرش، افتاد و پا شد شکر عشق

سیلی ز کین بر صورتش، از پشت سر ناگاه شد

در بین کوچه وای من، این هم سر غمهای من

در راه خانه مادرش، با ضربه ای گمراه شد

وقت وصیت کردن باقر رسیده، وای من

اشک از رخ جعفر ببین، با خون دل همراه شد

سروده : جعفرابوالفتحی

***************************

«شبهای بقیع »

در جهان، هم شأن و همتائی کجا دارد بقیع
چونکه یکجا، چار محبوب خدا دارد بقیع

نور چشمان رسول و، پور دلبند بتول
صادق و سجاد و باقر، مجتبی دارد بقیع

خلق شد عالم ز یُمن خلقت آل عب
یک تن از پنج تن آل عبا دارد بقیع

همدم دلدادگان و، محرم محراب راز
هست زین العابدین، بنگر چه ها دارد بقیع

حاصل آیات قرآن، باقرِ علم رسول
وارث فضل و کمال انبیا دارد بقیع

صادق آل محمّد، ناشر احکام حق
دین و دانش را، رئیس و پیشوا دارد بقیع

در نظر آید، زمین بر چرخ سنگینی کندد
بس که خاکش گوهر سنگین بها دارد بقیع

گرچه تاریک است، در ظاهر ندارد یک چراغ
همچو ایوانِ نجف نور و صفا دارد بقیع

رازها گوید به گوش شب در این جا کهکشان
رمزها از خلقت ارض و سما دارد بقیع

سایه ها نجواکنان بر مدفن این چارتن
کرده شب گیسو پریشان یا عزا دارد بقیع؟

سر به دیوارش زند هرکس از این جا بگذرد
در سکوتش ناله ها و گریه ها دارد بقیع

چار معصومند و، دورند از حریم جدّشان
شکوه ها از دشمنانِ مصطفی دارد بقیع

آن دو غاصب در جوار مدفن پاک رسول
دور از او جسم امامان را چرا دارد بقیع؟

می کند محکوم ظالم را، به هر دور زمان
گفته ها با زائران آشنا دارد بقیع

بشنو از این قبرها بانگ اناالمظلوم را
تا که مهدی باز آید، این ندا دارد بقیع

تا شود ثابت که نور حق نمی گردد خموش
گرچه ویران شد، جلال کبریا دارد بقیع

ناله امّ البنین با اشک زهرا همدم است
در غبارِ غم، جمال کربلا دارد بقیع

چون (حسان) اینجا بود، شبها، مسیر فاطمه
تا که نامحرم نیاید، انزوا دارد بقیع

حبیب چایچیان

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!