ماهیت شناسی توقیعات حضرت مهدی (ع)

0

حضرت در توقیعی به اسحاق بن یعقوب فرمود: «… من برای مردم زمین، امان هستم؛ همان طور که ستارگان آسمان برای اهل آسمان، امان هستند. از سؤالاتی که برای شما نفعی ندارد، خودداری کنید؛ ولی برای تعجیل در ظهور و فرجم بسیار دعا کنید؛ زیرا که در ظهور من برای شما گشایش و راحتی خواهد بود. و سلام بر تو ای اسحاق بن یعقوب و بر کسی که پیرو هدایت باشد… ».

 

 

 

 

اشاره
بدون شک، هیچ گاه زمین از حجت الهی، خالی نمی ماند و همیشه یک معصوم درمیان مردم برای اتمام حجت و بیان و تبیین احکام و دستورهای الهی وجود داشته است. در زمان غیبت امام مهدی (ع)، گرچه ایشان حضور شناخته شده ای در میان مردم و جوامع ندارد، ولی با این حال خیرات و برکات آن حضرت به صورت دائم بر مردم به ویژه امت اسلامی، سرازیر می شود. یکی از راه های تعیین مسائل و حل شبهات استفاده از راهنمایی های آن حضرت، بهره گیری از توقیعات و دست نوشته هایی است که به افراد مورد اعتماد و جلیل القدر می نوشتند. دراین نوشتار برآنیم تا به ابعاد مختلف این توقیعات اشاره کنیم و به تببین و توضیح آن بپردازیم.

توقیع چیست؟
توقیع، به معنای حاشیه نویسی است و در اصطلاح به دستورها و نامه های خلفا و پادشاهان گفته می شود که به افراد مختلف می نوشتند. (1)ولی درکتب علمای شیعی به نامه ها و فرمان هایی گفته می شود که در زمان غیبت از طرف امام مهدی (ع)به شیعیان خود می رسیده است و منظور ما از توقیعات همین است. درکتاب های معروف شیعه وامامیه، همچون: کمال الدین شیخ صدوق، غیبت شیخ طوسی، احتجاج طبرسی، بحارالانوار مجلسی و کتب دیگر، حدود هشتاد توقیع از ناحیه ی مقدس امام زمان (ع) نقل شده است که برخی از آنها خطاب به سفرا و نواب خاص است، برخی خطاب به علما و فقهای شیعه، برخی دیگر در پاسخ به سؤالات است و در برخی به تکذیب و لعن و نفرین کسانی پرداخته شده که به دروغ، ادعای بابیت و سفارت ازطرف آن حضرت داشته اند. در مجموع این توقیعات شریف خود گنجینه ای از معارف الهی است.

انواع توقیعات
توقیعات امام مهدی(ع) را می توان به دو دسته تقسیم کرد:

الف) توقیعات غیبت صغرا
در دوران محدود غیبت صغرا (255-329ق. که تقریباً 74 سال می شود، توقیعاتی به واسطه چهار نایب حضرت(عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح وعلی بن محمد سمری) در جواب سؤالات و شبهات صادر می شد. مضمون اصلی چنین توقیعات، تعیین تکالیف برای شیعیان بود و حضرت سعی می کرد که آنها را از سردرگمی نجات دهد. برای نمونه، به توقیع سرنوشت سازی که حضرت برای آخرین نماینده ی خود (علی بن محمد سمری) ارسال کرد، اشاره می کنیم:

«بسم الله الرحمن الرحیم. یا علی بن محمد بن السمری اعظم الله اجر اخوانک فیک فانک میت ما بینک و بین سته ایام فاجمع امرک و لاتوص احدا یقوم مقامک بعد وفاتک فقد وقعت الغیبه التامه فلا ظهور الا بعد اذن الله عز وجل بعد طول و قسوه القلوب و امتلاء الارض جوراً و سیأتی من شیعتی من یدعی المشاهده الا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کذاب و لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم؛ (2)به نام خداوند بخشنده مهربان. ای علی بن محمد سمری! خدا اجر دوستان تو را در غمت زیاد کند؛ زیرا تو شش روز دیگر از دنیا می روی. خودت را آماده ساز و دیگر برای قائم مقامی خودت به کسی سفارش و وصیت مکن؛ زیرا غیبت کبرا شروع شده است. پس دیگر ظهوری نیست، مگر بعد ازاذن الهی و گذشتن ایام زیادی [ازتاریخ] و تاریکی قلب ها و پرشدن زمین از ظلم و ستم، و به زودی کسانی از شیعیان من ادعای مشاهده مرا می کنند. آگاه باشید که هرکس قبل از خروج سفیانی و صیحه ی آسمانی ادعای رؤیت مرا کند، او دروغ گو و افترا زننده است. و هیچ نیرو و قوتی جز به خداوند بزرگ و اعلی وجود ندارد».

ب)توقیعات غیبت کبرا
درزمان غیبت طولانی حضرت مهدی (ع)، بدون شک ارتباط شیعیان با آن حضرت به طور غیرمستقیم برقرار است و یکی از راه های این ارتباط، صدور توقیعات شریف از آن حضرت به خواص و بزرگان شیعه است.
در توقیعات زمان غیبت کبرا، دو نکته مهم وجود دارد:

اولاً، چنین توقیعاتی مگردر مواقع ضرورت قابل افشا نبوده و هرکسی نمی توانست به مضمون چنین توقیعاتی دست یابد.

ثانیاً، پاسخ به شبهات، جرح و تعدیل شخصیت ها، تحلیل مسائل روز و… از محورهای اساسی چنین توقیعاتی است.

به دلیل اینکه توقیعات زمان غیبت کبرا محدود است، ما به توقیع مهمی که از ناحیه مقدس، خطاب به شیخ مفید(رحمه الله علیه) صادر شده است، اشاره می کنیم:

«… ما به مناجات های تو توجه داریم، خداوند تو را به خاطرآن وسیله و موقعیتی که به تو از دوستانش بخشید، حفظ کند و از توطئه دشمنان نگه دارد… ما اگر چه در مکان های دور از ظالمان به سر می بریم، خداوند متعال فعلاً صلاح ما و شیعیان را، مادام که دنیا را دست فاسقان است، چنین خواسته است. ما از ماجرای زندگی شما کاملاً مطلع هستیم و ازاخبار و آزاری که از طرف دشمنان به شما می رسد، با خبر هستیم، چنان که با گذشتگان صالح چنین می شد، ولی ما شما را فراموش نمی کنیم و توجه کامل به شما داریم، وگرنه سخت در فشار قرار می گرفتید و یا دشمن، شما را نابود می کرد. تقوا و پرهیزکاری را پیشه خود سازید… »(3)

دست خط امام (ع) و توقیعات شریفه
یکی از سؤالاتی که همواره در مورد این توقیعات مطرح بوده، این است که آیا این توقیعات به خط مبارک خود امام (ع)است؟

پاسخ این است که نه می توان همه ی توقیعات را به خط حضرت دانست و نه می توان انکار کرد که بعضی ازآنها به خط خود امام (ع)بوده است. بعضی معتقدند که کاتب آن توقیعات، خود حضرت بوده است وحتی خط مبارکش بین خواص اصحاب و علمای وقت معروف بود و آن را به خوبی می شناختند و برای این ادعا شواهدی نیز وجود دارد که ذکر می کنیم:

1-اسحاق بن یعقوب می گوید: «مشکلاتی داشتم ونامه ای نوشتم و آن را به وسیله محمد بن عثمان برای حضرت مهدی (ع)فرستادم و جواب آن، با دست خط مبارک خود حضرت بود». (4)

2-ازجناب شیخ صدوق(رحمه الله علیه) چنین نقل کرده اند: «توقیعی که به خط امام زمان (ع) برای پدرم صادر شده بود، اکنون نزد من موجود است». (5)

3-شیخ ابوعمر عامری می گوید: «ابن ابی غانم قزوینی باجماعتی از شیعیان در موضوعی اختلاف و مشاجره کردند و برای رفع نزاع، نامه ای به ناحیه مقدسه نوشتند و جریان را به عرض حضرت رسانیدند. پس جواب نامه به دست خط مبارک امام صادر شد». (6)

در مقابل، بنابر قرائنی دیگر، توقیعات به خط امام (ع) نبوده است که از آن جمله می توان به این موارد اشاره کرد:
1-ابونصر هبه الله می گوید: «توقیعات صاحب الامر به همان خطی که در زمان امام حسن عسکری(ع) صادر می شد، به وسیله عثمان بن سعید و محمد بن عثمان برای شیعیان صادر می گشت». (7)

2-از عبدالله بن جعفرحمیری نقل شده است: «وقتی عثمان بن سعید وفات کرد، توقیعات صاحب الامر با همان خطی که قبلاً با ما مکاتبه می شد، صادر می شد. »(8)

با این توضیحات می توان نتیجه گرفت که ممکن است برخی ازتوقیعات با خط مبارک خود امام صادرشده باشد و برخی دیگر با املای امام، اما به کتابت شخص دیگری صادر شده باشد و این هیچ بعدی ندارد و هیچ خللی بر صدور اصل توقیعات از سوی حضرت بقیه الله (ع) وارد نمی سازد.

نکات توقیعات شریف
سخنان و فرمایش های حضرت مهدی (ع) در توقیعات، ابعاد و ویژگی های مختلفی دارد که بدان ها اشاره می کنیم:

خبرازغیبت کبرا و علائم ظهور
آن حضرت در توقیعی به علی بن محمد سمری چنین فرمود:
«فقد وقعت الغیبه التامه فلا ظهور الا بعد اذن الله عز و جل بعد طول و قسوه القلوب و امتلاء الارض جوراً… . (9)همانا که غیبت کبرا شروع شده است و خبری از ظهور نیست، مگر پس ازاذن خداوند متعال و بعد از گذشتن سالهای طولانی و قساوت قلوب مردم و پرشدن زمین از ظلم و ستم و… ».

اطلاع کامل ازاحوال شیعیان
آن حضرت در توقیعی به شیخ مفید چنین فرمود:
«… ما ازماجرای زندگی شما کاملاً مطلع هستیم و ازاخبار و آزاری که از طرف دشمنان به شما می رسد، باخبر هستیم، چنان که با گذشتگان صالح چنین می شد، ولی ما، شما را فراموش نمی کنیم و توجه کامل به شما داریم، وگرنه سخت در فشار قرار می گرفتید و یا دشمن شما را نابود می کرد. تقوا و پرهیزکاری را پیشه خود سازید… »(10)

انکار مدعیان ارتباط با حضرت
آن حضرت در نامه ای به علی بن محمد سمری، خبر از کسانی می دهد که مدعی دیدار و نیابت حضرت هستند و چنین می فرماید:

«و سیاتی من شیعتی من یدعی المشاهده…؛ (11)و به زودی کسانی از شیعیان من ادعای مشاهده مرا می کنند آگاه باشید که هرکس قبل از خروج سفیانی و صیحه ی آسمانی ادعای رؤیت مرا کند، او دروغ گو و افترا زننده است و هیچ حول و قوتی جزبه خداوند بزرگ و اعلی وجود ندارد».

رفع شک و تردید در مورد ائمه (ع)
حضرت در جواب گروهی از شیعه که گمان می کردند امام حسن عسکری (ع)جانشینی ندارد، توقیعی صادر کرد و چنین فرمود:

«… خبر تردیدی که گروهی از شما درامر دین کرده اید و شک و تحیری که درباره ی صاحبان امر خود به دل راه داده اید، به من رسید. ما از این موضوع به خاطر شما نه خودمان اندوهگین شدیم؛ زیرا حق با ماست. ما حاجتی به دیگران نداریم و جز به پروردگار به هیچ کس نیازی نداریم، بنابراین کسی که ازاطاعت ما سرباز زند، ما را به وحشت نمی اندازد. ما مرهون نعمت خداییم و مردم به طفیل وجود ما بهره مند گشته اند. ای مردم !چرا دچار تردید شده اید و در حال تحیر مطلب را برخود مشتبه می سازید؟ آیا نشنیده اید که پروردگار فرمود: (یا ایهاالذین امنوا اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم)(12)وآیا نمی دانید دراخبار رسیده است که حوادثی برای ائمه گذشته و آینده شما روی می دهد؟ و آیا نمی دانید پروردگار برای شما دژهای استوار و محکم قرار داده است که به سوی آنها پناه برید و سنگرها و پناهگاه هایی از زمان حضرت آدم (ع) تا زمان امام حسن عسکری(ع)برای شما قرار داده که به آنها پناه برید و علائمی مقرر داشته تا به وسیله آنها هدایت شوید؛ به طوری که اگریکی ازآنها پنهان شود، پیشوای دیگر ظاهر می شود و هر وقت ستاره ای غروب کند، ستاره ی دیگری می درخشد. وقتی امام حسن عسکری (ع)رحلت کرد و همچون پدران بزرگوارش از دست مردم رفت، گمان کردید که پروردگار دین خود را باطل و رشته ی واسطه میان خود و بندگانش را قطع کرد. چنین نبوده وتا روز قیامت نیز چنین نخواهد شد تا آنکه امر خدا آشکار شود؛ درحالی که مردم از او کراهت خواهند داشت. امام گذشته (امام عسکری(ع))با سعادت رحلت کرد و همچون پدران بزرگوارش از دست مردم رفت. ولی وصیت و علم و فرزند و جانشین او درمیان ماست و جز ظالمان گنهکار، کسی درباره وی با ما نزاع ندارد و جز کافر منکر، کسی ادعای این منصب بزرگ را نمی کند. اگر ملاحظه ی مغلوب شدن امر خدا و آشکار شدن سر الهی نبود، چنان امر ما برای شما ظاهر می شد که عقل های شما حیران می گشت و شک و تردیدتان برطرف می شد… »(13)

دعا در حق شیعیان
حضرت در توقیعی بعداز درگذشت عثمان بن سعید -نایب اول آن حضرت- چنین فرمود:
«خداوند پسر او را حفظ کند. او در زمان پدرش مورد اعتماد ما بود، خداوند ازاو و پدرش خشنود باشد و روح پدرش را شاد کند. پسرش در نزد ما مانند اوست و در جای وی نشسته است. آنچه از ما بگوید، گفته ی ماست و به فرمان ما عمل می کند». (14)

و یا ازابوعمر عمری نقل شده است که آن حضرت در توقیعی خطاب به شیعیان چنین فرمود:
«بسم الله الرحمن الرحیم. پروردگار، شما را از فتنه ها نگاه دارد و به ما و شما روح یقین عطا فرماید و ما و شما را از سوء عاقبت بازدارد… »(15)

آن حضرت در توقیعی خطاب به احمد بن اسحاق اشعری درحق او چنین دعا فرمود: «بسم الله الرحمن الرحیم. ای اسحق! نامه ی تو به من رسید. خداوند تو را باقی نگاه دارد… »(16)

ویا در توقیعی خطاب به شیخ ابوالقاسم حسین بن روح چنین فرمود:
«خداوند عالم عمر تورا طولانی کند وهمه ی خیر را به تو بشناساند و عمل تو را با خیر و خوبی تمام کند و نیک بختی تو را دائمی کند… ». (17)

یاری فقهای شیعه در فتاوا
نقل شده است که در زمان شیخ مفید- که از علمای برجسته شیعه و مورد قبول خاص و عام به شمار می رفت- روزی شخصی به حضوراین عالم ربانی می رسد و می پرسد: «زنی حامله از دنیا رفته است، ولی بچه در شکمش زنده است. او را با بچه دفن کنیم یا شکمش را بشکافیم و بچه را بیرون آوریم؟» شیخ در جواب گفت: «او را با بچه دفن کنید». آن شخص برگشت و دربین راه، سواری را مشاهده می کند وبه او چنین می گوید: «شیخ فرمود: شکم زن را پاره کنید و بچه را بیرون آورید». آن شخص چنین کرد. پس از مدتی جریان را برای شیخ مفید نقل می کند. شیخ می گوید: «من کسی را نفرستادم و معلوم می شود آن شخص، حضرت ولی عصر (ع) بوده است. اکنون که من اشتباه کردم، دیگر فتوا نمی دهم و در خانه را می بندم».

پس از مدتی توقیعی به محضر شیخ صادر می شود که حضرت بروی چنین نوشته بود: «ای شیخ! برای مردم فتوا بده و ما آن را تکمیل خواهیم کرد و نمی گذاریم که خطا و اشتباه کنی». (18)

سفارش به تقوا و محبت اهل بیت (ع)
حضرت، توقیعی برای ابن ابی غانم قزوینی و جماعتی از شیعه صادر کرد و در قسمتی از آن چنین فرمود:
«… ولی آنچه را خداوند خواسته است، واقع خواهد شد و برای هر مدتی نوشته ای است. پس شما هم از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را به ما واگذارید. همه گونه خیر و خوبی از ما به مردم می رسد. آنچه بر شما پوشیده است، برای اطلاع ازآن اصرار نورزید. به چپ و راست میل نکنید. مقصد خود را با دوستی ما بر اساس راهی که روشن است، به طرف ما قرار دهید. من آنچه را لازمه نصیحت به شما بود، گفتم و خداوند بر من و شما گواه است. اگر محبت به شما نداشتم و صلاح شما را نمی دیدم و به خاطر ترحم و شفقت بر شما نبود، گفتگو با شما را ترک می کردم… »(19).

تأیید و تعریف خواص شیعه
آن حضرت در توقیعی به جناب شیخ مفید، او را چنین معرفی می کند:
«للاخ السدید و الولی الرشید الشیخ المفید… سلام الله علیک ایها الولی المخلص فینا بالیقین… سلام علیک ایها الناصرللحق و الداعی الیه بکلمه الصدق…؛ (20)به برادر استوار و ولی رشید، شیخ مفید… سلام خدا بر تو ای ولی خالص در راه ما و دارای یقین به ما…، سلام بر تو ای یار حق و دعوت کننده به حق با سخنان راستین… ».

همچنین معروف است که وقتی شیخ مفید از دنیا می رود، آن حضرت این سه بیت شعر را در تمجید شیخ مفید روی قبر وی می نویسد:

لاصوت الناعی بفقدک انما
یوم علی آل الرسول عظیم
ان کنت قد غیبت فی جدث الثری
فالعلم و التوحید فیک مقیم
والقائم المهدی یفرح کلما
تلیت علیه من الدروس علوم(21)

خبردهنده مرگ؛ خبر فقدان تو را نیاورد؛ زیرا امروز برآل محمد(ص) روز مصیبت بزرگی است، اگر تو درمیان خاک قبرپنهان شدی، علم و توحید درتو اقامت گزید. قائم مهدی (ع) خوشحال می شود هر وقت درس ها و علوم تو را برایش می خوانند و کتاب های تو را مورد بحث قرار می دهند».

آموزش دعا و نحوه ی توسل
نقل شده است که عبدالله بن جعفر حمیری از نحوه ی دعا وتوجه وتوسل به حضرت سؤال کرد. حضرت به وسیله توقیعی فرمود:

«هرگاه خواستید به واسطه ی ما به خدا و به ما توسل پیدا کنید، بگویید چنانکه خدای متعال و بزرگ فرمود: «سلام علی آل یاسین، السلام علیک یا داعی الله و ربانی آیاته، السلام علیک یا باب الله و دیان دینه… »(22)
توضیح این است که این دعا به «زیارت آل یاسین» معروف است و محدث قمی در مفاتیح الجنان آن را هنگام ذکر زیارت حضرت ولی عصر(ع) آورده است.

پاسخ به شبهات و احکام فقهی
محمدبن یعقوب کلینی به نقل از اسحاق بن یعقوب می گوید: «من از محمد بن عثمان بن سعید عمری خواهش کردم که نامه ی مرا که مسائل مشکل خود را درآن نوشته بودم، به حضرت صاحب الامر (ع)تقدیم کند. توقیعی در جواب صادر شد که گوشه هایی از آن چنین است:

«… بدان که در بین خدا و مردم قرابت و خویشاوندی در کار نیست و کسی که منکر من شود، از من نیست و جریان او نظیر جریان پسر نوح خواهد بود.
اما جریان عموی من جعفر(کذب)و پسران او نظیر برادران یوسف خواهد بود. اما فقاع (آب جو) آشامیدن آن حرام است و شربت شلغم پخته باکی ندارد. اما اموال شما را قبول نمی کنیم، مگربه جهت اینکه شما پاکیزه شوید. پس هرکه می خواهد، به ما بپیوندد و هرکه می خواهد، خود را از ما جدا کند، زیرا آن نعمتی که خدا به ما داده است، بهتر است از آنچه به شما داده است… اما در مورد حوادثی که رخ می دهد، به راویان اخبار و احادیث ما (علما) رجوع کنید؛ زیرا آنان از طرف من بر شما حجت هستند و من از طرف خدا برآنان حجت هستم… پول زن هنرپیشه و آوازخوان که از این طریق به دست آمده، حرام است…؛ اما کسانی که اهل تصرف در اموال ما هستند، پس اگر چیزی از آن را حلال بدانند و بخورند، به درستی که آتش می خورند ». (23)

رد و انکار مخالفان و بدعت گزاران
حضرت در توقیعی به لعن و انکار محمد بن علی شلمغانی، معروف به «ابن ابی العزاقر» پرداخت. شلمغانی ابتدا بر مذهب شیعه بود، ولی بعد منحرف گردید و مذهبی جعلی اختراع کرد. آن حضرت درباره ی او چنین فرمود:

«… بشناسان و بفهمان(ای ابوالقاسم حسین بن روح) به کسانی که به دینداری آنان وثوق داری، این امر را که محمد بن علی شلمغانی- که خدا در عذاب او تعجیل کند و او را مهلت ندهد-ازاسلام برگشت و از آن جدا گردید و دردین خدا طریقه ی ملحدی را در پیش گرفت و ادعای پاره ای چیزها را کرد که باعث کفر وی شد. به خدا دروغ و بهتان گفت و به معصیت بزرگی گرفتار شد. کسانی که از حق برگشتند و به خدا دروغ بستند، گمراه شدند و زیان کارند و ما از او به سوی خدا و رسول او بیزاریم و براو لعنت کردیم و لعنت های خدا از پی یکدیگر در باطن و ظاهر و در هر وقت و هر حال، براو و کسانی که تابع او شوند… ». (24)

در خواست دعا برای ظهور و فرج
حضرت در توقیعی به اسحاق بن یعقوب فرمود: «… من برای مردم زمین، امان هستم؛ همان طور که ستارگان آسمان برای اهل آسمان، امان هستند. از سؤالاتی که برای شما نفعی ندارد، خودداری کنید؛ ولی برای تعجیل در ظهور و فرجم بسیار دعا کنید؛ زیرا که در ظهور من برای شما گشایش و راحتی خواهد بود. و سلام بر تو ای اسحاق بن یعقوب و بر کسی که پیرو هدایت باشد… ». (25)

پی نوشت ها :
1-ر. ک: سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ص 242.
2-کمال الدین، ج2، ص 516.
3-بحارالانوار، ج53، ص 174.
4-همان، ج51، ص 349.
5-انوار النعمانیه، ج3، ص24.
6-بحارالانوار، ج53، ص178.
7-همان، ج 51، ص 306.
8-همان، ص 349.
9-کمال الدین، ج2، ص516.
10-بحارالانوار، ج53، ص174.
11-کمالالدین، ج2، ص 516.
12-نساء/59.
13-احتجاج، طبرسی، ج2، ص 278.
14-ر. ک: سیمای آفتاب، ص 242.
15-بحارالانوار، ج53، ص 178.
16-احتجاج، ج2، ص 279.
17-همان، ص 290.
18-قصص العلما، تنکابنی، ص 399.
19-بحارالانوار، ج53، ص 178.
20-احتجاج، ج2، ص 322.
21-بحارالانوار، ج53، ص 174.
22-همان، ص 171.
23-احتجاج، ج2، ص 283.
24-بحارالانوار، ج2، ص 290.
25-احتجاج، ج2، ص 283. 

غلامرضا صالحی
منبع نشریه فرهنگ کوثر -ویژه اندیشه و سیره اهل بیت شماره 82 

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!