طرح جامع و اساسی صهیونیسم

0

بر اساس طرح جامع و اساسی صهیونیسم قوم یهود می تواند به هرنقطه ای در خارج از اروپا منتقل شود، اما به دلیل اهمیت استراتژیک فلسطین برای تمدن غرب در نهایت این منطقه انتخاب شد تا در آنجاسکنی یابند.

 

 

 

تعریفهای رایج در فرهنگهای غربی صهیونیستی توانایی تفسیرپذیری ندارند. اگرصهیونیسم عبارت است از جنبش قومی یهود و بازگشت یهود به سرزمین آباء و اجدادی (همان گونه که در برخی فرهنگ نامه ها ذکر می شود) پس اکثریت قریب به اتفاق ملت یهود راکه همچنان در «تبعید» به سر می برند، به آنجا پایبندند و از حقوق خود در آنجا دفاع می کنندچگونه تفسیر کنیم؟ اردوگاههای پر از میلیونها فلسطینی یا مقاومت فلسطینی ها را چگونه تفسیر کنیم؟

اگر صهیونیست ها تلاش می کنند تا تعریف هایی که حقیقت برنامه صهیونیسم را در خود دارند طرد کنند پس ما به عنوان قربانی این جریان حق داریم امور را به نامهای واقعی شان نامگذاری کنیم. کسی که امور را نامگذاری می کند آنها را به طور کامل درک ومی تواند امور را بر اساس ماهیت واقعی شان نامگذاری و طبقه بندی نماید. بدین ترتیب می تواند در برابر آنها مقاومت کند. لذا باید تعریف های مرکب تر، فراگیرتر و با تفسیر پذیری بیشتر ارائه کنیم که از تمامی رویکردها، چارچوب ها و اوهام صهیونیستی گذر کند و بدین ترتیب به برخی اصول ثابت نهان دست یابیم.

برای انجام این مهم تلاش خواهیم کرد آنچه راکه هویداست تجزیه کنیم و آنچه را که نهان است کشف کنیم. سپس دوباره آنها را ترکیب خواهیم کرد تا تعریفی جدید با توانایی تفسیرپذیری بالا ارائه نمائیم.ما معتقدیم یک طرح جامع و اساسی صهیونیستی وجود دارد که همان تعریف واقعی ازصهیونیسم را تشکیل می دهد. « طرح جامع و اساسی صهیونیستی » اصطلاحی است که ما آن را به منظور بیان اصول ثابت و مسلّم نهفته در تمام رویکردهای صهیونیسم با هر انگیزه،هدف، چارچوب و دستمایه ای که باشند وضع کردیم.

بنابراین هرگفته یا رویکردی را که دربردارنده این امور مسلّم نباشد، نمی توان صهیونیستی توصیف کرد.  این مسلّمات به منزله ساختار کلی نهفته و شکل دهنده اساس ناپیدای اجماع صهیونیستی می باشند. می توان این امور مسلّم را در ذیل خلاصه کرد:

1. یهود، قومی آلی یعنی یک مجموعه بشری منسجم می باشد که تنها به خود وفادار است. به همین دلیل به تمدن غرب تعلّق ندارد. بنابراین یهود ملتی آلی و طرد شده (از جوامعی که درآن زندگی می کند) می باشد. از سوی دیگر یهود گروهی کارکردی است که کارکرد خود را ازدست داده و بی فایده شده، به همین دلایل باید این مجموعه انسانی و این قوم آلی طرد شده به خارج از اروپا منتقل شود تا به قوم آلی سودمند و مفید تبدیل شود.

2. این قوم می تواند به هرنقطه ای در خارج از اروپا منتقل شود، اما به دلیل اهمیت استراتژیک (راهبردی) فلسطین برای تمدن غرب در نهایت این منطقه انتخاب شد تا در آنجاسکنی یابند و جایگزین ساکنان اصلی آن شوند؛ یعنی همان کسانی که باید تمامی آنها را ازبین برد و یا دست کم اخراج نمود مانند دیگر تجربه های استعماری شهرک نشین و اشغالگر شبیه آنچه در مورد دیگر گروههای بشری که در آمریکای شمالی، استرالیا و جنوب افریقا رخ داد.

3. باید این ملت در جهت منافع جهان غرب (که از آن حمایت می کند و ضامن بقای آن نیزهست) و در چارچوب یک حکومت کارکردی در فلسطین به کار گرفته شود.طرح جامع و اساسی صهیونیسم نه یکباره، بلکه به تدریج ظهور کرد. در هر مرحله عنصری جدید به این طرح اضافه شد تا اینکه با صدور اعلامیه بالفور کامل و به طرح جامع و اساسی صهیونیستی مبدل گشت. بدیهی است این طرح اساسی صهیونیستی در تمدن غرب ریشه دارد.

در اینجا تاریخ تشکیل و روند تکامل آن را بیان می کنیم.1. این طرح در موضع تمدن غرب نسبت به گروههای یهودی و نیز وضعیت آنان در تمدن غرب یافت می شود. و این موضع صهیونیستی و در همان حال یهودستیز است یا به عبارتی دیگر موضع صهیونیستی است چون یهودستیز است. پس یهودیان طبق این موضع، قومی برگزیده،آلی و منسجم هستند (قوم شاهد – گروه کارکردی) و وجود این قوم در یک جامعه در ذات خود اهمیتی ندارد، بلکه به میزان انجام مأموریت واگذار شده به او اهمیت می یابد.

هنگامی که این قوم کارکردش را از دست بدهد باید از آن از طریق انتقال (به شیوه بالفور) یا چه بسا ازطریق قلع و قمع (به شیوه هیتلر) از آنان رهایی یافت. بر همین اساس قوم آلی طرد شده،خاستگاه مشترک یهودستیزی در صهیونیسم می باشد. این طرح اخراج گر و حذف کننده است؛چرا که خواستار اخراج یهودیان از اروپا و حذف آنهاست. پس این عنصر به هر دو شکل خود جوهره دشمنی با یهود و نیزمقدمه اصلی و بنیادین صهیونیسم است.

عنصر دومی به این طرح اضافه شد (که از لحاظ تاریخی و ساختاری در عنصر اول نهفته است) و آن عبارت است از کشف سودمند بودن یهود و به دنبال آن امکان به کارگیری (واصلاح) آنان در خارج از اروپا. این بخش از آغاز قرن هفده میلادی دوران ظهور نگاه معرفت شناختی سکولاریسم و شمول گرای امپریالیستی کشف و یا بر آن تأکید شد. مشاهده می شود نقطه تمایز صهیونیسم از یهودستیزی، همین عنصر می باشد. صهیونیسم و یهودستیزی هردو یهودیان را عنصری غیرسودمند می دانند که با وجود حضور در تمدن غرب به آن متعلق نیست و تنها راه حل، اخراج یهودیان است.

اما یهودستیزان به اخراج یهود به طوربی رحمانه از طریق طرد یا کشتار آنان بدون برنامه ریزی و یا هدفمندی متوسل می شوند. درهمین حال صهیونیست ها به تمامی این فرایند جهت می دهند و معتقدند که امکان اخراج یهود به طور روشمند و مبدّل ساختن آنان به عنصری سودمند وجود دارد.3. طرح صهیونیستی تا پایان قرن نوزده به طور یک اندیشه رمانتیک نژادپرست صرف باقی ماند ولیکن بعد از دوران هرتصل و بالفور به جنبشی سازمان یافته مبدّل گردید. مضمون این جنبش عبارت بود از اینکه باید به کارگیری یهودیان در حکومتی کارکردی و با نظارت یکی از کشورهای استعماری بزرگ غرب صورت گیرد.

این کشور استعماری نیز امنیت شهرک نشینان را تامین می کند تا ضامن بقا و استمرار حکومت کارکردی باشد.با اعلامیه بالفور فلسطین را همان مکانی معین می کند که در آن حکومت کارکردی برپاخواهد شد و این طرح اساسی به طرح فراگیر مبدل می گردد.باید بدانیم مفهوم نهفته در ورای طرح اساسی فراگیر در صهیونیسم غربی، مفهومی محوری در تمدن غرب است. مطابق این طرح نه تنها یهودیان، بلکه همه منحرفان اجتماعی شناسایی شدند.

به عنوان مثال: زندانیان در غرب به استرالیا منتقل و به کارگیری می شدند به طوری که به عناصری اجتماعی تبدیل می گشتند. یعنی اعضای تمدنی می شدند که آنان راطرد کرده و منتقل نموده بود.و این طرح اساسی فراگیر بزرگ ترین وجه مشترک تمامی صهیونیستها یعنی صهیونیسم یهودی، غیر یهودی، مذهبی، یهودیان سکولار، صهیونیسم یهودیان پایبند به نژاد قومی خودو صهیونیسم یهودیان غیر یهودی،(بدون در نظر گرفتن چارچوب ها، دستاویزها و دیدگاهها)

منبع:گفتمان صهیونیستی،پژوهشکده تحقیقات اسلامی،نشر زمزم هدایت

 

منبع : فارس

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!