اراده قطعی خداوند روزی مستکبران را بر خاک می کشاند

0

بنابراین، فقط “استضعاف” دلیل بر پیروزی بر دشمنان و حکومت بر روی زمین نیست؛ بلکه وجود ایمان و کسب شایستگی‌ها بایسته است و مستضعفان جهان تا زمانی که این دو اصل را زنده نکنند به حکومت روی زمین نخواهند رسید. خداوند در این آیه به یکی از روشن‌ترین پاداش‌های دنیوی صالحان که حکومت روی زمین است اشاره کرده است. و روایاتی چند این رخداد مهمّ را در عصر ظهور حضرت مهدی(عج) دانسته‌اند.

 

 

 

 

در بیشتر دین‌ها و آیین‌های جهان، از نجات‌بخشی سخن به میان آمده که در پایان دوران آشکار خواهد شد و به بیدادهای بیدادگران پایان داده، بنیان حاکمیتی را براساس دادگری پایه گذاری خواهد کرد. اسلام نیز به این مسئله اشاره کرده و خداوند متعال در قرآن در چندین آیه از حکومت حضرت مهدی(عج) سخن به میان آورده، حجت الاسلام سلیمیان، عضو هیئت علمی پژوهشکده مهدویت در یادداشتی به بررسی این مطلب پرداخته است.
قیام و انقلاب جهانی واپسین ذخیره الهی به عنوان بزرگ‌ترین حادثه نظام آفرینش در صحیفه آسمانی مسلمانان فراوان مورد توجّه و اشارت قرار گرفته است.

بدون تردید آیات نورانی قرآن درباره این ظهور و قیام مانند بسیاری از زمینه‏های دیگر بدون اینکه وارد جزئیات شود، به صورت اصولی و کلّی بحث کرده، از تشکیل حکومت عدل جهانی، و پیروزی کامل بندگان شایسته در روی زمین سخن گفته است. این گونه آیات را مفسران سترگ شیعه و برخی مفسران اهل سنّت، به استناد سخنان نورانی معصومین: و دانشوران بزرگ اسلامی، مربوط به حضرت مهدی(ع)، ظهور و قیام جهانی آن حضرت دانسته‏اند.

از مجموع آیات قرآنی ـ که ناظر به این موضوع دانسته شده، و صراحت بیشتری دارد، جهت رعایت اختصارـ فقط به برخی اشاره می‌شود[1]:

آیه نخست: خداوند بزرگ، آنگاه که آفتاب امید و آرزوی راستین را در تاریکی ظلم و ستم, بر قلب بندگان شایسته خود تابید فرمود: “َلقَدْ کَتَبْنا فِی الزّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذّکْرِ أنّ الارضَ یرِثُها عِبادِی‏َ الصّالِحُونَ؛[2]” و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد”.

پیش از آنکه به روایات معصومین، ذیل آیه اشاره شود توضیح این نکته لازم است که:

ـ “زبور” داود ـ یا به تعبیر کتاب‌های عهد قدیم “مزامیر داود”ـ عبارت است از: “مجموعه‏ای از مناجات‌ها و نیایش‌ها و اندرزهای داود پیامبر(ع)”.[3]

ـ “ذکر” در اصل به معنای چیزی است که مایه تذکر و یادآوری باشد؛ ولی در این آیه به قرینه معرفی آن قبل از زبور به کتاب آسمانی حضرت موسی(ع)، (تورات) تفسیر شده است.

ـ “الارض” به مجموع کره زمین گفته می‏شود؛ مگر اینکه قرینه خاصّی در کار باشد.

ـ “ارث”؛ یعنی، چیزی که بدون معامله و داد و ستد، به کسی انتقال می‏یابد. و در قرآن کریم گاهی به معنای تسلط و پیروزی یک قوم صالح بر قوم ناصالح و در اختیار گرفتن موهبت‌های و امکانات آنها گفته شده است.[4]

با توجه به اضافه شدن “بندگان” به “خدا”، ایمان و توحید آنان روشن می‏شود و با توجه به کلمه “صالحون”، همه شایستگی‌ها به ذهن می‌آید: عمل و تقوا، علم و آگاهی، قدرت و قوت، و تدبیر و نظم و درک اجتماعی.

هنگامی که بندگان با ایمان، این شایستگی‌‌‌ها را برای خود فراهم سازند، خداوند نیز یاری می‌کند تا آنان بر مستکبران غلبه یابند، دست‌های آلوده ا‏شان را از حکومت بر روی زمین کوتاه کنند و وارث میراث‌های آنها گردند.

 

بنابراین، فقط “استضعاف” دلیل بر پیروزی بر دشمنان و حکومت بر روی زمین نیست؛ بلکه وجود ایمان و کسب شایستگی‌ها بایسته است و مستضعفان جهان تا زمانی که این دو اصل را زنده نکنند به حکومت روی زمین نخواهند رسید. خداوند در این آیه به یکی از روشن‌ترین پاداش‌های دنیوی صالحان که حکومت روی زمین است اشاره کرده است. و روایاتی چند این رخداد مهمّ را در عصر ظهور حضرت مهدی(عج) دانسته‌اند.

 

در تفسیر این آیه امام باقر(ع)فرمود: “[این بندگان صالح]، همانا آل محمّد هستند که خداوند مهدی آنها را پس کوشش آنها مبعوث می‌نماید پس ایشان را عزّت داده، دشمنانشان را ذلیل خواهد کرد”.[5]

البته مفهوم این روایات، انحصار نیست، بلکه بیان یک مصداق عالی و آشکار است، و این تفسیرها هرگز فراگیری مفهوم آیه را محدود نمی‌سازد.

این تعبیرها، دلیل بر عمومیت حکومت صالحان است و به‌طور کامل با احادیث قیام حضرت مهدی(عج) تطبیق می‌کند. گرچه برای آنها که بیشتر, حکومت ستمگران را دیده‌اند، مشکل است این حقیقت را به آسانی بپذیرند که تمام این حکومت‌ها بر خلاف نوامیس آفرینش و قوانین جهان آفرینش است و آن چه با آن همآهنگ می‌باشد همان حکومت صالحان با ایمان است.

ولی تحلیل‌های فلسفی به اینجا می‌رسد که این یک واقعیت است، بنابراین جمله “أَنَّ الارضَ یرِثُها عِبادِی‏َ الصّالِحُونَ” پیش از آنکه یک وعده الهی باشد یک قانون تکوینی محسوب می‏شود.

نتیجه اینکه نظام آفرینش دلیل روشنی بر پذیرش یک نظام صحیح اجتماعی در آینده، در جهان انسانیت خواهد بود، و این همان چیزی است که از آیه مورد بحث و احادیث مربوط به قیام مصلح بزرگ جهانی استفاده می‌شود. [6]

علامه طباطبایی، پس از بیان دیدگاه‌های گوناگون در باره انواع وراثت می‌نویسد: “از همین‌جا معلوم می‏شود که آیه مورد بحث خاصّ به یکی از دو وراثت‏های دنیایی و آخرتی نیست بلکه هر دو را شامل می‏شود. و مفسرینی که آن را به وراثت آخرتی اختصاص داده‏اند و به آیاتی که مناسب با آن وراثت است تمسک جسته و چه بسا گفته‏اند همین معنا متعیناً مقصود است چون پس از اعاده دیگر زمینی نیست تا صالحان آن را ارث ببرند، حرف درستی نزده‏اند، زیرا معلوم نیست که آیه مورد بحث عطف بر آیه قبلی‏اش که متعرض مساله اعاده بوده شده باشد تا بگویید پس از اعاده دیگر زمینی باقی نمی‏ماند. و ممکن است عطف به اول آیات باشد که می‏فرمود: “فمن یعمل من الصالحات”. آن مفسرینی هم که آیه را به وراثت دنیایی اختصاص داده حمل بر دوره ظهور اسلام و یا دوران مهدی(ع) ـ که رسول خدا9 در اخبار متواتره از آن خبر داده و شیعه و سنّی آنها را نقل کرده‏اند ـ نموده‏اند باز راه درستی نرفته‏اند زیرا روایات مذکور هر چند متواتر و مسلم است اما آیه را تخصیص نمی‏زند.

کوتاه سخن، همان‌گونه که گفته شد آیه شریفه مطلق است و شامل هر دو وراثت می‏شود چیزی که هست از نگاه سیاق آنچه که عقل و اعتبار اقتضاء می‏کند این است که آیه شریفه عطف بر همان جمله “فمن یعمل من الصالحات و هو مؤمن…” باشد چون آن آیه به تفصیل حال اهل اختلاف از نگاه پاداش آخرتی اشاره می‏کرد و این آیه به تفصیل حال آنان از نگاه پاداش دنیایی اشاره می‏کند، و در نتیجه حاصل کلام این می‏شود که: ما بشر را به سوی دینی واحد دعوت کردیم لیکن ایشان دین را قطعه قطعه کرده در آن اختلاف کردند و مجازاتشان هم گوناگون شد، اما در آخرت آنهایی که ایمان آوردند سعی‌شان مشکور و عمل‌شان مکتوب شد ـ و از کفار بر خلاف این شد ـ و اما در دنیا، آنهایی که ایمان آوردند زمین را به وراثت مالک شدند ـ به خلاف دیگران.

آن‌گاه مرحوم علامه در بحث روایی می‌نویسد: در معانی الاخبار به سند خود از محمّدبن سنان، از مفضل‌بن عمر، روایت کرده که گفت: از امام صادق(ع) شنیدم، می‏فرمود: رسول خدا(ص)نگاهی به علی و حسن و حسین8 کرد و گریست و فرمود: شما پس از من مستضعف خواهید شد، مفضل می‏گوید گفتم: معنای این کلام رسول خدا(ص) چیست؟ فرمود: معنایش این است که: پس از من شما امامید، چون خداوند عزوجل می‏فرماید: “وَنُریدُ أنْ نَمُنّ عَلَی الّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الارْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أئمًّْة وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ”؛ پس این آیه تا روز قیامت درباره ما جریان دارد و این پیشوایی تا روز قیامت در ما جاری است.[7]

 

صاحب تفسیر المیزان در پایان این بحث چنین می‌نویسد: در اینکه آیه مذکور در باره ائمه اهل بیت:‏ است، روایات بسیاری از طریق شیعه رسیده است، و از این روایت برمی‏آید که همه روایات این باب از قبیل جری و تطبیق مصداق بر کلی است.[8] در تفسیر مجمع البیان نیز پس از ذکر روایاتی چند ذیل آیة شریفه آن را مربوط به حکومت حضرت مهدی(عج) دانسته است.[9]

آیه دوم: اگر چه ستمگران و مستکبران چند روزی, عرصه را بر بندگان خوب و شایستة خدا تنگ می‌کنند، ولی باید بدانند اراده قطعی خداوند بر آن تعلق گرفته که روزی بینی مستکبران بر خاک مالیده شود و در آن روزگار کسانی که به استضاف کشیده شده‌اند، وارثین زمین خواهند بود؛ که خداوند متعال فرمود:

“وَنُریدُ أنْ نَمُنّ عَلَی الّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الارْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أئمًّْة وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ»؛[10] “و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم‏] گردانیم، و ایشان را وارث [زمین‏] کنیم”.

در این آیه یک اصل اساسی مطرح شده است و آن این که اراده خداوند متعال بر آن تعلق گرفته که مستکبران ریشه‌کن شده، بندگان شایسته خداوند مورد عنایت ویژه قرار گیرند و سرانجام، پیشوایان و رهبران جهان شده، پهنای زمین در اختیار آنان قرار گیرد و وارثان و حاکمان زمین شوند.

این آیه نیز طبق سخن امام علی(ع)، در “نهج البلاغه” و روایاتی چند از دیگر ائمه، که مورد اشاره قرار خواهد گرفت به گونه‌ای، ناظر به پیروزی مستضعفان بر مستکبران است و اینکه سرانجام، جهان از آنِ شایستگان خواهد شد.

بدون تردید آیه مورد نظر، هرگز سخن از یک برنامه موضعی و خصوصی مربوط به بنی اسرائیل نمی‌گوید، بلکه بیان‌گر یک قانون فراگیر برای همه عصرها و قرن‌ها و همه قوم‌‌‌ها و گروه‌ها است.

این بشارتی است در زمینه پیروزی حق بر باطل و ایمان بر کفر.

این نویدی است برای همه انسان‌های آزاده و آزادی خواه و کسانی که خواهان حکومت عدل و داد و برچیده شدن بساط ستم و جور هستند.

نمونه‏ای از تحقق این خواست الهی، حکومت بنی اسرائیل و نابودی حکومت فرعونیان بود.

و نمونه کامل‌تر آن، حکومت پیامبر اسلام(ص) و یارانش پس از ظهور اسلام بود.

و سرانجام گسترده‏ترین نمونه آن، ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کرة زمین به وسیلة حضرت مهدی(عج) است.

این آیه از جمله آیاتی است که به روشنی بشارت ظهور چنین حکومتی را می‏دهد، لذا در روایات اسلامی می‏خوانیم که اهل‌بیت(ع) در تفسیر این آیه اشاره به این ظهور بزرگ کرده‏اند.[11]

حضرت علی(ع) فرمود: “دنیا پس از چموشی و سرکشی ـ همچون شتری که از دادن شیر به دوشنده‏اش خودداری می‏کند و برای بچه‏اش نگه می‏دارد ـ به ما روی می‏آورد … سپس آیه “ونرید ان نمن” را تلاوت فرمود”.[12]

در حدیث دیگری از همان امام بزرگوار می‏خوانیم که در تفسیر آیه بالا فرمود: “این گروه آل محمّد(ص) هستند، خداوند مهدی آنها را پس از زحمت و فشاری که بر آنان وارد می‏شود برمی‏انگیزد و به آنها عزّت می‏دهد و دشمنانشان را ذلیل و خوار می‏کند”.[13]

البته حکومت جهانی مهدی(عج) در آخر کار هرگز مانع از حکومت‌های اسلامی در مقیاس‌های محدودتر پیش از آن از طرف مستضعفان بر ضد مستکبران نخواهد بود و هر زمان شرایط آن را فراهم سازند وعده حتمی و مشیت الهی در باره آنها تحقق خواهد یافت و این پیروزی نصیبشان می‏شود.[14]

 

آیه سوم: بدون تردید خداوند به تمام وعده‌هایی که داده است، عمل خواهد کرد. به ویژه در جایی که به آن وعده تصریح هم کرده باشد. یکی از وعده‌های بسیار مهّم خداوند وعده به بندگان مؤمن خود است آن‌جا که فرموده است:

“وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْض کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی‏ لَهُمْ وَ لَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنی‏ لا یشْرِکُونَ بی‏ شَیئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ”؛[15] «خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‏اند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد؛ همان‌گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین [خود] قرار داد، و آن دینی را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند، و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند، و هر کس پس از آن به کفر گراید؛ آنانند که نافرمانند”.

از آنجا که در آیات پیش از این آیه، سخن از اطاعت و تسلیم در برابر فرمان خدا و پیامبر(ص) بود، آیه مورد بحث همین موضوع را ادامه داده و نتیجه این اطاعت را که همان حکومت جهانی است بیان می‏کند، و به صورت مؤکد می‏گوید: خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده‏اند و اعمال صالح انجام داده‏اند وعده می‏دهد که آنها را به طور قطع خلیفه روی زمین خواهد کرد، همان‌گونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید. و دین و آیینی را که برای آنها پسندیده، به طور ریشه‏دار و پا برجا در صفحه زمین مستقر سازد. و ترس آنها را، به امنیت و آرامش مبدّل خواهد کرد. و آن چنان می‌شود که فقط مرا می‏پرستند و چیزی را شریک من قرار نخواهند داد.

مسلم است پس از این سیطره حکومت توحید و استقرار آیین الهی و از میان رفتن هر گونه اضطراب و ناامنی و هر گونه شرک، کسانی که پس از آن کافر شوند فاسقان واقعی آنها هستند.

به هرحال از مجموع آیه چنین بر می‏آید که خداوند به گروهی از مسلمانان که دارای این دو ویژگی هستند ایمان و عمل صالح سه نوید داده است:

1 ـ استخلاف و حکومت روی زمین.

2 ـ نشر آیین حق به‌طور اساسی و ریشه‏دار در همه جا.

3 ـ از میان رفتن تمام اسباب ترس, وحشت و ناامنی .

و نتیجه این امور آن خواهد شد که با نهایت آزادی, خدا را بپرستند و فرمان‌های او را گردن نهند و هیچ شریک و شبیهی برای او قائل نشوند و یگانه‌پرستی خالص را در همه جا بگسترانند.

در اینکه جملة “کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ” اشاره به چه اشخاصی است که پیش از مسلمانان دارای خلافت شدند؟ در میان مفسران گفتگو است: بعضی آن را اشاره به آدم و داود و سلیمان دانسته‏اند. چرا که قرآن در آیه 30 سوره “بقره” درباره آدم می‏فرماید: “إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَة”؛ “من در زمین جانشینی خواهم گماشت.” و در آیه 26 سوره “ص” درباره داود می فرماید: “یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْض”؛ “ای داود” ما تو را جانشین در زمین گردانیدیم”.

و از آن‌جا که سلیمان به مقتضای آیه 16 سوره “نمل” وارث حکومت داود بود، جانشین در روی زمین شد.

اما جمعی معتقدند که این آیه اشاره به بنی اسرائیل است، زیرا آنها با ظهور موسی(ع) و در هم شکسته شدن قدرت فرعون و فرعونیان مالک حکومت روی زمین شدند، چنان که در آیه‌ای دیگر می‏فرماید: “وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتی‏ بارَکْنا فیها …؛[16] “و به آن گروهی که پیوسته تضعیف می شدند، [بخشهای] باختر و خاوری سرزمین [فلسطین] را ـ که در آن برکت قرار داده بودیم ـ به میراث عطا کردیم….” و نیز درباره همان‌ها می‏فرماید: “وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْض”؛ “ما اراده کرده‏ایم که قوم مستضعف )مؤمنان بنی اسرائیل) را در روی زمین تمکین دهیم) و صاحب نفوذ و تسلط سازیم)”.

 

درست است که در میان بنی اسرائیل حتی در عصر موسی(ع)، افراد ناباب و فاسق و گاهی افراد کافری بودند، ولی به هرحال حکومت به دست مؤمنان صالح بود) بنابراین ایرادی که بعضی از مفسران به این تفسیر کرده‏اند با این بیان دفع می‏شود) تفسیر سوم نزدیک‌تر به نظر می‏رسد.

در آیه خواندیم خدا وعده حکومت روی زمین و تمکین دین و آیین و امنیت کامل را به گروهی که ایمان دارند و اعمالشان صالح است داده است. اما در اینکه منظور از این گروه از نگاه مصداقی چه اشخاصی هستند؟ باز در میان مفسران گفت و گو است: بعضی آن را مخصوص صحابه پیامبر(ص) دانسته‏اند که با پیروزی اسلام در عصر پیامبر(ص) صاحب حکومت در زمین شدند) البته منظور از ارض تمام روی زمین نیست بلکه مفهومی است که بر جزء و کل صدق می‏کند). بعضی مفهوم آن را چنان گسترده دانسته‏اند که این وعده را شامل تمام مسلمانانی که دارای این صفتند می‏دانند و گروهی آن را اشاره به حکومت مهدی(عج) می‏دانند که شرق و غرب جهان در زیر پرچم حکومتش قرار می‏گیرد و آیین حق در همه جا نفوذ می‏کند و ناامنی و ترس و جنگ از روی زمین بر‌چیده می‏شود و بندگی بدون شرک برای جهانیان تحقق می‏یابد.

بدون شک آیه شامل مسلمانان نخستین می‏شود و بدون شک حکومت مهدی(عج) که طبق عقیده عموم مسلمانان اعم از شیعه و اهل تسنن سراسر روی زمین را پر از عدل و داد می‏کند پس از آن که ستم و جور همه جا را گرفته باشد مصداق کامل این آیه است، ولی با این حال مانع از گستردگی مفهوم آیه نخواهد بود.

به علاوه شأن نزول آیه نیز نشان می‏دهد که حداقل نمونه‏ای از این حکومت در عصر پیامبر(ص) برای مسلمانان )هر چند در اواخر عمر آن حضرت) به دست آمده است.

ولی باز تکرار می‏کنیم که نتیجه تمام زحمات پیامبران، و تبلیغات مستمر و پیگیر آنها و نمونه کامل حاکمیت توحید و امنیت کامل و عبادت خالی از شرک در زمانی تحقق می‌یابد که مهدی(ع) آن سلاله پاک انبیا و فرزند پیامبر اسلام(ص) ظاهر شود.[17]

آنچه از همه مطالب بر آمد این شد که خدای سبحان به کسانی که ایمان آورده عمل صالح انجام می‌دهند، وعده می‌دهد که به زودی جامعه‌ای برایشان برپا می‌کند که به تمام معنا صالح باشد و از لکه ننگ کفر و نفاق و فسق پاک باشد، زمین را ارث برد و در عقاید افراد آن و اعمالشان جز دین حق، چیزی حاکم نباشد. در امنیت زندگی کنند، ترسی از دشمنی داخلی یا خارجی نداشته باشند، از کید نیرنگ‌بازان و ظلم ستمگران و زورگویی زورگویان آزاد باشند.

و این جامعه طیّب و طاهر با صفاتی که از فضیلت و قداست دارد، هرگز تاکنون در دنیا منعقد نشده، و دنیا از روزی که پیامبر(ص) مبعوث به رسالت گشته تاکنون چنین جامعه‌ای به خود ندیده‌، ناگزیر اگر مصداقی پیدا کند، در روزگار مهدی(عج) خواهد بود.[18]

ابوبصیر از امام صادق7 روایت کرده که آن حضرت ذیل آیه شریفه چنین فرمود: “درباره قائم و یاران او نازل شده است”.[19]

همان گونه که گفتیم این تفسیرها به معنی انحصار معنی آیه نیست، بلکه بیان مصداق کامل است.

یادآور می‌شویم افزون بر موارد یاد شده در کتاب‌های مفصل به آیات فراوان دیگر نیز اشاره شده است.[20]

منبع: پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

 

پی نوشت ها:

[1]. ذکر آن لازم است که برخی از دانشمندان شیعه بیش از یکصد آیه از آیات قرآن را مربوط به حضرت مهدی(عج) و حکومت ایشان ذکر کرده‌اند. ر.ک: سیّد هاشم بحرانی، المحجة فیما نزل فى القائم الحجه(عج).

[2]. سوره انبیاء (21)، آیه 105.

[3]. ر.ک: محمّد حسین طباطبایی;, ترجمه تفسیر المیزان, ج1(عج), ص166.

[(عج)] . ر. ک: اعراف (7)، آیه137.

[5]. “هُمْ آلُ محمّد یَبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِیهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَیعِزُّهُمْ وَ یذِلُّ عَدُوَّهُمْ”؛ محمّدبن حسن طوسی، (شیخ طوسی)، کتاب الغیبة، ص18(عج).

[6]. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 13، صص 515 ـ 52(عج) .(با تصرف)

[7]. محمّدبن علی‌بن حسین‌بن بابویه صدوق، معانی الاخبار، ص79.

[8]. محمّدحسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج1(عج)، ص166.

[9]. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج16، ص172.

[10]. سوره قصص(28)، آیه 5.

[11]. ر.ک: محمّدبن حسن طوسی، التبیان، ج8, ص129؛ علی بن ابراهیم قمی, تفسیر قمی, ج2, ص133.

[12]. “لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْیا عَلَینَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَی وَلَدِهَا وَ تَلَا عَقِیبَ ذَلِکَ Gوَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ‏F”؛ نهج البلاغه، ص 506، 209.

[13]. “هُمْ آلُ محمّد یبْعَثُ اللَّهُ مَهْدِیهُمْ بَعْدَ جَهْدِهِمْ فَیعِزُّهُمْ وَ یذِلُّ عَدُوَّهُمْ”؛ محمّدبن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص18(عج).

[1(عج)]. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج16، ص18ـ19.(با تصرف)

[15]. نور(2(عج))، آیه 55.

[16]. سوره اعراف(7)، آیه 137.

[17]. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 1(عج)، صص530 ـ 532، (با تصرف).

[18]. محمّدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج15، ص220.

[19].”نزلت فی الْقَائِمُ وَ أَصْحَابُهُ”؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص 173؛ محمّدبن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص2(عج)0، ح35.

[20]. ر.ک: سیّدهاشم بحرانی، سیمای حضرت مهدی(عج)در قرآن، ترجمه سیدمهدی حایری قزوینی.

 

شبستان

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!