بيانات در ديدار اعضاى ستاد برگزارى همايش علامه سید محمد كاظم طباطبایی یزد

0
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اولاً من تشكّر میكنم از آقایان محترم به خاطر همّت گماشتن بر معرّفی شخصیّت برجسته ای مثل مرحوم آسیّد محمّد كاظم یزدی(1)؛ خود این به نظر من جای تشكّر فراوان دارد. مرحوم سیّد یزدی با اینكه در محفل علمی فقهی ما جزو فقهای درجه ی اوّل است – یعنی عروه ی(2) ایشان در اختیار همه است، همه بر او حاشیه میزنند؛ از وقتی كه عروه بُروز كرده، كمتر دیده شده كه فقها ی ما، مراجع ما، به مثلاً نجاه العباد و بقیّه ی كتابهایی كه آن وقت حاشیه میزدند حاشیه بزنند؛ یعنی جامعیّت عروه، خوش سلیقه بودن سیّد در تنظیم كتاب عروه الوثقی و جهات فراوان امتیازی كه این كتاب دارد، با اینكه ابواب فقهی اش كامل نیست، در عین حال همه ی توجهات روی این كتاب متمركز شده؛ این نشان دهنده ی برجستگی این كتاب و صاحب این كتاب است – [و] با اینكه در حوزه های علمیه و در بین فقها اینقدر این شخصیت معروف است، ولی در بین مردم نه؛ یعنی این چهره ی علمی برجسته ی با عظمت، شناخته شده نیست؛ حالا شما دارید در واقع این كار را تدارك می كنید؛ این بسیار كار خوبی است. [در كنگره ی] مرحوم آقای آسید محمد كاظم، چون كار علمی به جناب آقای استادی محول شده، انسان خاطرش آسوده است؛ یعنی ایشان حقّاً و انصافاً در این كار – مثل خیلی از كارهای دیگر – در حدّ نصاب كامل هستند و انسان خاطرش جمع است كه ان شاء الله كار به اتقان پیش خواهد رفت؛ مثل بعضی از كنگره ها و بزرگداشتها كه غالباً به ظواهر پرداخته میشود [نخواهد بود]، ان شاءالله اینجا به عمق بیشتر نگاه خواهد شد.
در زمینه ی كارهای تحقیقی كه ایشان اشاره كردند به كتابهای مرحوم سیّد(3)، بله همیجور است. چون كتابهای مرحوم سیّد از بس رائج بوده چاپ شده؛ عمده عروه است كه خب، الی ماشاءالله چاپ دارد؛ بعد هم حاشیه ی مكاسب است كه مجموعاً بهترین حاشیه ی بر مكاسب، حاشیه ی سیّد است؛ اگر چه بعضی از حواشی دیگر – مثل حاشیه ی مرحوم آخوند و دیگران – امتیازات خاص خودشان [را] دارند، امّا بر روی هم كه نگاه كنیم، [از لحاظ] اتقان استدلال، جامعیّت، پختگی فقهی، احاطه ی به ابواب گوناگون و استفاده ی از آنها در تنقیح مسئله، انصافاً حاشیه ی سیّد بی نظیر است. خب، این كتابها به خاطر اینكه مورد توجّه بوده و ارزش ذاتی داشته، خودش رائج شده و احتیاج به این نبوده كه مثلاً تجدید چاپ بشود. [به] كتاب «تعادل و تراجیح» هم نباید گفت رساله، كتاب مفصّلی است، آن هم اخیراً چاپ شده، ظاهراً دو سه سال بیشتر نیست كه من دیدم چاپ شده؛ [یا] سؤال و جوابهای سیّد یا همان مطالبی كه فرمودند؛ خب، اینها كتابهای خیلی خوبی است كه منتشر بشود؛ لكن به نظر من در كنار اینها، تعمّق و تحقیق در مبانی فقهی سیّد [لازم است]؛ چون كتاب عروه كتابی است كه حرفهای جدید در آن هست، حرفهای تازه در آن هست؛ مبانی فقهی سیّد جمع بشود. ما عادت كردیم در طول زمان كه وقتی نسبت به بزرگان بحث میكنیم، مثلاً می آییم همان كتاب او را تنقیح میكنیم، چاپ میكنیم؛ بزرگداشت یك عالم این نیست. شما ببینید الان مثلاً وقتی كه میخواهند در باره ی فلان حقوقدان فرنگی یا فیلسوف فرنگی بحث كنند، ناگهان می بینید از صد جا روی شاكله ی فكری او بحث میشود، كار میشود؛ ما این كار را بكنیم. شاكله ی فقهی سیّد یزدی چیست و خصوصیّات مبانی فقهی او كدام است كه او را از دیگران ممتاز كرده؟ جهات اختلاف او را با استادش میرزای شیرازی، با اساتید دیگرش، با شیخ، كه حرفهای شیخ انصاری در حوزه ها رائج و متداول است، جهات خاصّ این بزرگوار را كه شالكه ی فكری ذهنی فقهی تو را مشخّص میكند در بیاوریم. به نظر من این یك تحقیق قوی میخواهد. حالا ممكن است در این مقالاتی كه اشاره فرمودند(4)، چیزهایی در این زمینه باشد، اما بالاخره این جزو زمینه های كار است. ممكن است یك نفر آدم ملّا و فاضل بنشیند یك استنباطی بكند، یك ملّای فاضل دیگری هم جداگانه بنشیند كار بكند. به نظر من روی این باید كار كرد.
در مرحوم آسیّد محمّدكاظم یزدی سه جهت به نظر من وجود دارد كه این سه جهت در كمتر ملّایی در این سطح با همدیگر دیده میشود. یكی تسلّط و تبحّر و مهارت فقهی این مرد است؛ فقیه انصافاً بزرگی است. آن طور كه خواندم من در همین نوشتجات – هم كتاب مرحوم مُنذر(5)، هم بعضی جاهای دیگر این را نقل كردند – مرحوم آخوند خراسانی كه خب همین نوشتجات – هم كتاب مرحوم مُنذر، هم بعضی جاهای دیگر این را نقل كردند – مرحوم آخوند خراسانی كه خب مستغنی از تعریف و توصیف است، ایشان را از لحاظ فقهی بر همه ی معاصرین خودش ترجیح میدهید؛ معاصرین ایشان مرحوم آمیرزا محمدتقی شیرازی است – با آن مقام دقتی كه آن مرد دارد – مرحوم آقای آسیّد اسماعیل صدر است كه ملّای بزرگی است، همین جور مرحوم حاج آقا رضای همدانی است، مرحوم آسیّد محمد اصفهانی است، این بزرگانی كه بودند. از آقای آخوند كه سؤال میكنند كه شما افقهید یا مثلاً آسیّد محمد كاظم، ایشان – ظاهراً تعبیر ایشان از مرحوم آسید محمد كاظم معمولاً «آقا» [است] – یك ابراز تردیدی میكند؛ بعد راجع به تفاضل مرحوم آخوند با دیگران میپرسند، ایشان میگوید وقتی آقا اینجور باشد، دیگران وضعشان روشن است! یعنی یك ترجیح واضحی را مرحوم آخوند نسبت به ایشان قائل است. این خیلی چیز مهمی است. یك معاصری آن هم در حدّ مرحوم آخوند خراسانی، اینجور یك معاصر خودش را مثلاً تجلیل كند، تعظیم كند؛ این خیلی مهم است. بنابر این جنبه ی علمی ایشان خیلی به نظر من برجسته است. هم در عروه این معنا واضح است، هم در حاشیه ی مكاسب این معنا واضح است. این یك جهت است در شخصیّت این بزرگوار.
یك جهت دیگر، آن جهت تقوایی و ملاحظات فردی و شخصی و جهات معنوی است كه این هم در نقلهای فراوانی كه از ایشان میشود، واضح است. حتّی در همین قضیّه ی مشروطه، خب مرحوم آسیّد محمد كاظم جزو اولین كسانی است كه مشروطه را امضاء كرد و قبول كرد در اول كار. وقتی مرحوم شیخ فضل الله نوری نوشت كه یك چنین كاری در تهران دارد انجام میگیرد، جزو اولین كسانی كه این را امضاء كردند و قبول كردند، مرحوم آسیّد محمد كاظم بود. بعد كه اساسنامه – یعنی همان قانون اساسی – مطرح شد، ایشان گفت كه من باید قانون اساسی را ببینم، من باید این كه بنا است تأیید بكنم را ببینم. مرحوم آشیخ فضل الله از تهران نوشت كه ما دیدیم، درست است، خوب است. خب، آشیخ فضل الله هم معاصر اینها بود، هم دوره ی اینها بود، مرد بزرگی بود، به او اطمینان داشتند. ایشان گفت نه، من خودم باید ببینم! این نهایت اهتمام این مرد را نشان میدهد كه با اینكه كسی مثل شیخ فضل الله نوری كه مورد قبول اینها بوده تأیید میكند، ایشان میگوید من [باید ببینم]؛ چون كار، كار بزرگی است، میفهمیده كه كار ریشه دار و دنباله داری است، نمیشود این را با سهل انگاری از سر گذراند؛ كه بعد هم قضایای بعدی تأیید كرد كه همین درست بوده؛ یعنی باید از اول همین كار را میكردند. خود مرحوم شیخ فضل الله سر قضیه ی متمّم قانون اساسی چه كشید در تهران! آخرش هم چه شد؛ هم ایشان، هم مخالفین ایشان از علمای بزرگ، به چه وضعی دچار شدند. این دقّت و احتیاط این مرد را نشان میدهد در امر دین. این به نظر من خیلی مهم است. با اینكه فشار هم زیاد بود – یعنی شرائط، شرائط عادی نبود؛ فشار فكری، فشار سیاسی، از اطراف روی این مرد [بود]؛ عشایر نجف و اینها مرید ایشان بودند، لكن در خود حوزه ی نجف اغلب مخالف بودند – ایشان ایستاد. این هم جنبه ی تقوایی و معنویی این مرد.
جنبه سوم هم – كه باز شاید بر میگردد به همین جنبه ی دوم – جنبه ی آمادگی برای جهاد است. قضایای مبارزه ی با انگلیسهای اشغالگر و جنگی كه در عراق اتفاق افتاد، بر محور مرحوم آسیّد محمد كاظم یزدی میگردد. ایشان پسر خودش – مرحوم سید محمد – را فرستاد؛ البته مرحوم سید محمد در جنگ به شهادت نرسید، بعداً از دنیا رفت؛ لكن فرزند خودش را فرستاد. بزرگانی از علما آن وقت بودند – مرحوم سید علی داماد بود، مرحوم سید مصطفای كاشانی پدر مرحوم آقای كاشانی بود، بزرگان دیگری بودند – اما محور پسر مرحوم آسیّد محمد كاظم بود كه خب همه به عنوان شخصیّت برجسته ای دنبال او بودند. آمدند در مناطق جنوبی عراق – در همین مناطق مرزی ایران – جنگیدند، مبارزه كردند. من آن سفری كه رفته بودم خوزستان چند سال قبل از این(6)، چند پیر مرد از بازمانده های دوران آن جنگ آمدند در یك جلسه ای با من ملاقات كردند، پرچم آن جنگ را برای ما آوردند – یك پرچم مندرس شده ی فرسوده ای بود – آن را دادند، گفتند این پرچم مرحوم سید محمد كاظم یزدی است؛ عربهای خوزستانی خودمان به نسبت این پرچم به این بزرگوار توجه داشتند. بنابراین ایشان شخصیت جامع الاطراف بزرگی بوده. اگر در قضیه ی مشروطه نظر ایشان تأمین میشد و آن شرطی كه ایشان گذاشته بود تحقق پیدا میكرد، بنده گمان میكنم مسیر مشروطه عوض میشد؛ یعنی آدم احتمال میدهد كه مسیر مشروطه عوض میشد، سهل انگاری هایی كه انجام گرفت انجام نمیگرفت.
به هر حال ما خیلی متشكریم. من تأكید میكنم بر اینكه سعی كنید این كار عمقی برگزار بشود – خوشبختانه جناب آقای استادی تشریف دارند و دنبال می كنند همین معنا را – و كاری بشود كه این شخصیت زنده بشود در چشم عامه ی مردم [تا] افكار عمومی بشناسند این مرد بزرگ را.
والسلام علیكم و رحمه الله
—————————————————————————————————-
1)    به دنبال اشاره ی رهبر معظم انقلاب در جریان سفر ایشان به استان یزد در سال 1386 در خصوص برگزاری كنگره ی بزرگداشتی برای مرحوم آسیّد محمّد كاظم طباطبایی، به همت نماینده ی ولی فقیه در استان یزد و استانداری یزد، برگزاری این كنگره پیگیری شد.
2)    كتاب العروة الوثقی، در فقه
3)    اشاره ی مسئول كمیته ی علمی كنگره به اینكه تالیفات ایشان محدود بوده و عبارتند از: حاشیه بر مكاسب محرّمه، عروه الوثقی و ملحقّات آن، رساله ی تعادل و تراجیح، رساله جواز اجتماع امر و نهی، رساله منجزّات مریض، رساله حكم شك در نماز، صحیفه كاظمیّه، كتاب سئوال و جواب(دو جلد)، الهی نامه، كلمات قصار(الكلم الجامعه و الحكم النّافعه) و….؛ بنا است بیشتر این آثار(كه در حدود بیست عنوان است) در كنگره به چاپ برسد ولی آثاری كه چاپهای خوبی از آنها موجود است مجداداً چاپ نخواهد شد.
4)    اشاره ی مسئول كمیته علمی كنگره به هماهنگیهای انجام شده با مجلّات تخصصی برای تهیّه ی حدّاقل چهل مقاله ی خوب و انتشار آنها تا زمان برگزاری كنگره.
5)    “آیه الله العظمی سیّد كاظم طباطبایی یزدی، پرچمدار عرصه ی جهاد و اجتهاد” نوشته ی مرحوم حجه الاسلام علی ابوالحسنی(منذر)
6)    سفر رهبر معظم انقلاب به استان خوزستان در اسفند ماه 1375

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!