حزقیال – فرضیه فضانوردان باستانی باطل است . بخش 2

0
ezekiel_p2.jpg

تمام این نقد بر ترجمه انگلیسی کتاب حزقیال از عهد عتیق یا تورات نسخه جدید شاه جیمز استوار بود. اما می خواهم به شما شوکی اساسی وارد نمایم. اوج شگفتی زمانی برای ما رخ می دهد که به تورات عبری با ترجمه ی تحت اللفظی رو به رو می شویم. در آدرس پایین شما به تورات به زبان اصلی عبری با ترجمه تحت اللفظی و ترجمه سره نسخه جدید شاه جیمز دسترسی دارید.

 

 

ادامه از بخش اول

 

تفسیر بلومریچ از بند1-10: سطوح صافی که از دنده ها و دیگر اجزای کنترلی ماشین حفاظت می نماید (پوسته یا کاور دستگاه)، در نظر حزقیال شبیه به چهره بوده است. شکل سطوح نامنظم و در بعضی قسمت ها دارای فرو رفتگی و برآمدگی است و همین باعث چنان تفسیری از سوی پیامبر شده است .برای توجیه بند دهم، بلومریچ به کار جالبی دست می زند. او پس از کلی مقدمه سازی، می گوید اگر به نمای جلوی کپسول جمینی(Gemini Capsule) نگاه کنید، شبیه چهره انسان به نظر می رسد! پس این که حزقیال می گوید شبیه چهره بود چندان تعجبی ندارد.

اما سئوال این است که بر روی پوسته کپسول جیمینی، یک چهره مشابه صورت انسان وجود دارد در حالی که حزقیال می گوید هر یک از مخلوقات زنده خود چهار صورت داشت که هریک به شکلی متفاوت از دیگری بودند.

بررسی سایر بندها را به خود شما وا می گذاریم. بند ششم الی چهاردهم از بخش اول کتاب حزقیال، تفسیر کاملی از کروب مورد نظر حزقیال است که بلومریچ آن را به قسمت هایی از بدنه زیرین یوفو تعبیر نموده است. اما بگذارید به جستجوی معنای کروب در تورات و حتی سایر تمدن های همسایه بنی اسرائیل برویم و ببینم معنای این لغت چیست.

برای اولین بار موسی(ع) در کتاب سفر پیدایش بند 3-24  از کروب ذکر به میان می آورد. آنها از راه منتهی به درخت حیات حفاظت می نموده اند. سپس در کتاب خروج بندهای 25-18 الی 25-21 از دو کروب با بال های گشوده نام می برد که دو طرف سر تابوت عهد حکاکی شده بودند. در کتاب اول شاهان قسمت مربوط به معبد سلیمان نیز سخن از آفرینش دو کروب چوبی با لعاب طلاست. در کتاب اول ساموئل بند4-4، در کتاب دوم ساموئل بندهای 6-2 و 22-11، در کتاب اول تواریخ بند 13-6، در مزامیر بند 18-10، کتاب اشعیا در بند 37-16 و . . . همگی قبل از حزقیال از کروب نام برده شده است.

تا قبل از حزقیال، کتاب های شاهان و تواریخ، کروب را به همان گونه ای که در معبد سلیمان بود توصیف می نمودند. توصیف کروب در کتاب های ساموئل به تعریف بابلی نزدیک شده است. مثلاً در مزامیر 18-10 یا در کتاب دوم ساموئل 22-11 آمده است: « و او[خدا] بر یک کروب سوار شد و پرواز نمود، بله او بر فراز بال های باد پرواز کرد». اوتمار کیل از معروف ترین محققین بی طرف است که به بررسی ارتباط بین عناصر تورات و تمدن های میان رودان پرداخته است. دکتر مایکل هایزر نیز از معروف ترین منتقدین فرضیه بیگانگان باستانی است که ریشه مکاشفات حزقیال را در تمدن بابلی جستجو نموده است.

خود حزقیال بار دیگر در بخش دهم کتاب، به گونه ای غیر قابل اغماض، کروب را به سریر خداوند و چرخ ها ارتباط می دهد. حزقیال 10-1 و 10-2: « ناگهان دیدم بر صفحه ای که بالای سر کروب ها قرار داشت، چیزی مثل یک سریر سلطنتی به رنگ یاقوت کبود ظاهر شد. آنگاه خداوند به مرد کتان پوش فرمود: به میان چرخ هایی که زیر کروب هاست برو و مشتی زغال افروخته بردار و آن را بر روی شهر بپاش . . .».

اما آیا کروب اصطلاحی ساخته شده در زبان عبری است یا که از سایر زبان های سامی به عبری راه یافته است؟ در تمدن آشور به آن کارابو (karabu) می گفتند، در آکد آن را کوریبو (kuribu) می نامیدند و در بابل هم کارابو (karabu) بود. همه این ها به نوعی شدو (shedu) بودند. شدو همان گاو مذکر بالدار با سر انسان است که در میان رودان معتقد بودند قدرت محافظت از آدمی را دارد و مخصوصاً در آشور در دو سمت قسمت ورودی کاخ یا شهر مجسمه ای از آن قرار می دادند. البته بعضی محققین معتقدند که کروب باید از سوی مصر آمده باشد و قرابت بیشتری با لاماسو (lammasu) دارد. معروف ترین لاماسو که هنوز باقی است همان ابوالهول است. لاماسو شیر ماده  بالدار با سر انسان است.

آیا فقط کروب در تورات است که هر یک از پیامبران تعبیر خاصی از دارند؟ خیر در واقع مطابق بعضی تفکرات مسیحیت، کروب ها دومین طبقه از فرشتگان مقرب هستند. اولین طبقه معروف به سراف ها (seraph) هستند. سراف ها فرشتگان شش بال هستند. سراف ها ابتدا در نوشته های موسی ظاهر شدند(کتاب اعداد بندهای 21-6 الی 21-8، کتاب تثنیه بند 8-15). در کتاب اشعیا، سراف ها در اطراف سریر خداوند دیده می شوند(در بندهای 6-1 الی 6-8). در این مکاشفه است که اشعیا قدری از ویژگی های سراف ها را بیان می نماید.

آیا فقط حزقیال مکاشفه را تجربه نموده است؟ خیر مکاشفه یا رویای مشاهده خداوند در بیداری، برای اکثر قریب به اتفاق پیامبران تورات روی داده است. اما همه ایشان همانند هم از مکاشفاتشان خبر نداده اند. در واقع هر کدام روش خاص خود را برای بیان مشاهداتشان از خداوند دارند. برای مثال به کتاب مکاشفات یوحنا می توان اشاره کرد که در آن یوحنا به بهشت آسمانی برده می شود و به طور خاص او را به مقابل تخت و سریر و عرش الهی می برند و او نیز این منظره را در مکاشفه خودش اینگونه توصیف می کند:

مکاشفات 4-2: و ناگهان روح خدا مرا فراگرفت و من خود را در آسمان دیدم. او که چه با شکوه بود! تختی دیدم،کسی بر آن نشسته بود که همچون الماس می درخشید.گرداگرد تخت او را رنگین کمانی تابان چون زمرد فرا گرفته بود ، دور آن تخت بیست و چهار تخت کوچکتر قرار داشت و …

مکاشفات 4-6: در برابر تخت ،دریایی از بلور درخشان به چشم می خورد.چهار موجود زنده نیز در چهار گوشه تخت ایستاده بودند که در جلو و پشت سر خود، چشم داشتند.

مکاشفات 4-7: نخستین موجود زنده به شکل شیر بود، دومی شبیه گاو، سومی به صورت انسان و چهارمی به شکل عقابی در حال پرواز بود.

مکاشفات 4-8: هر یک از این موجودات زنده، شش بال داشتند و میان بالهایشان پر از چشم بود. ایشان شبانه روز،بدون وقفه نام خدا را ذکر نمودند و می گفتند: قدوس،قدوس،قدوس است خداوند،خدای قادر مطلق که بود، هست و می آید.

دانیال نبی نیز در کتاب دانیال و در بخش 7-9 از تخت خداوند یاد می کند که دارای چرخ بوده است. یا اشعیا نیز در بند ششم از مکاشفه ای سخن می گوید که سراف ها در اطراف سریر خداوند بودند.

با این وضعیت دیگر نمی توان کروب را زاده تفکرات حزقیال دانست و مدعی بود که فقط وی مکاشفه داشته است. یا همچنین کسی نمی تواند مدعی باشد که کروب نوعی بشقاب پرنده یا یوفو بوده است. برای بررسی دقیق تر به توضیح موسی نبی از کروب در کتاب خروج بندهای 25-18 الی 25-21 مراجعه نمایید.

دکتر هایزر می گوید: «کتاب بلومریچ و سایر کتاب هایی که توسط تئوریسن های نظریه فضانوردان باستانی نوشته شده است، همگی یک نقطه ضعف عمده و مشترک دارند. همه آنها تمایل دارند تا واژگانی که حزقیال در بخش اول کتاب خود استفاده کرده است را نادیده انگارند و دقیقا دست به تحریف معنوی بیانات حزقیال بزنند. برای مثال، سریر و تختی که یهوه بروی آن جلوس کرده بوده است به هیچ عنوان به صورت یک دیسک مدور نقره ای رنگ در این کتاب توصیف نشده است». آن ها سعی کرده اند به نوعی متن اصلی کتاب حزقیال را مدرنیزه کنند. چنین کاری را درباره متون باستانی هندیان نیز انجام دادند تا توانستند ویمانا را از نوعی ارابه به نوعی یوفو ارتقا دهند! اتکای مروجان فرضیه فضانوردان باستانی بر متون قدیمی و مقدس کلاً بر تکنیک تحریف معنوی استوار است.

اولین کسی که به این نکته اشاره نمود، رونالد استوری بود. رونالد استوری در کتاب قیمان جهان (1980)- Guardians of the Universe? اظهار می دارد: «بلومریچ صرفاً بخش هایی از عهد عتیق را جهت مقبول واقع شدن نظریه اش تحریف نموده است!». او در خصوص کتاب فضاپیمای حزقیال، معتقد است تمام کاری که بلومریچ توانسته انجام دهد این است که با استفاده از تخصصش، نمودارها و دیاگرام ها، خوانندگان عام را تحت تایر قرار دهد. کتاب مذکور شامل مجموعه خوبی از طراحی های تحسین برانگیز است که البته چیزی بیشتر از تایید حرفه ای بودن طراح اثر را در خود ندارد. [8] این ها اظهار نظر پروفسوری می باشد که اکنون بازنشسته شده است.

اگر به طراحی بلومریچ از مفهوم چرخ درون چرخ توجه نمایید، شما هم حق را به استوری خواهید داد. برخلاف دانیکن که نقطه اتکایش در خصوص رویت بشقاب پرنده توسط حزقیال بر بند های 15 الی 18 بخش اول کتاب استوار است، بلومریچ کل بخش اول را به رویت یوفو ربط می دهد و تفسیر می نماید.

خود مستند به این که در حال تحریف متن کتاب حزقیال است، اعتراف می کند لیکن ما که غرق در شگفتی این تفاسیر هستیم و ذهنمان منحرف است، توجهی نمی کنیم. اگر شما برای دور دوم هریک از قسمت های مستند بیگانگان باستانی را تماشا نموده و این بار سعی کنید که به جای تماشای تصاویر به صحبت های راوی توجه نمایید، خود شما هم قادر خواهید بود که یکی یکی ایرادات این خبرگان کلک های سینمایی و انحراف ذهن را ببیند.

در مستند ادعا می شود: «اگر به واژه فرشته به این صورت نگاه کنیم و آن را به جای فرشته به  نوعی انرژی آسمانی ترجمه کنیم، دیگر دقیقا متوجه می شویم که حزقیال داشته یک سفینه فضایی را توصیف می کرده است». همین طور که قبلا هم ابراز داشته ایم، کروب بزرگ ترین مانع بر سر راه بلومریچ و پیروان امروزیش در مستند فرضیه فضانوردان باستانی است. تفسیرات بلومریچ به معنای کروب وابسته است و چون معنای کروب در تورات مشخص بوده است ایشان در تلاشند که معنای آن را از نوعی فرشته به نوعی انرژی تغییر دهند تا ادعای ایشان منطقی تر به نظر آید در حالی که بخش زیادی از تورات معنای خود را از دست می دهد.

جای واژه «فرشته» را با «انرژی آسمانی» تعییر دادند. این کار به انسجام تئوری یوفوهای آنها کمک می کند. اما یک سئوال دیگر، اگر به یک فیزیکدان بگویی انرژی آسمانی چیست؟ آن ها شما را به سخره خواهند گرفت. چنین چیزی فقط یک اصطلاح ساختگی و عام است که یک انسان وقتی نمی تواند لغت مناسب برای ابراز آنچه دیده یا درک کرده، بیابد، سعی می کند خودش یک اصطلاح نامانوس برای انتقال پیام بسازد. اکنون مستند به چیزی محکوم است که خودش به حزقیال نسبت داده است.

با استفاده از این منطق شگرف اساتید یوفولوژیست هر چیزی را می توان به عنوان یک UFO جا زد. مثلا من اگر در توصیف ماشین پراید به جای استفاده از کلمه و واژه «لاستیک کویر تایر» از « موتورهای ضد جاذبه و آنتی گرانشی» استفاده کنم، آن موقع این پراید هم تبدیل به یک بشقاب پرنده می شود.

 

نگاهی به عبارت چرخ درون چرخ

عبارت «چرخ درون چرخ» در کتاب حزقیال به این شکل توصیف شد:

حزقیال 1-15: در همان حال که به این چهار موجود زنده خیره شده بودم، زیر آنها و بر روی زمین، چهار چرخ دیدم زیر هر موجود یک چرخ.

حزقیال 1-16: چرخ ها مانند زبرجد می درخشیدند و همه مثل هم بودند. داخل هر چرخ، چرخ دیگری نیز وجود داشت.

حزقیال 1-17: برای همین می توانستند بی آن که مجبور باشند دور بزنند، به هر سو که بخواهند بروند.

چرخ درون چرخ، آن هم به گونه ای که بدون دور زدن به هر سو که می خواستند می رفتند! متاسفانه این فرضیه هرگز اثبات نمی شود و از این جا می توان به پیامبر بودن حزقیال شک کرد یا این که حداقل آموزه های وی تحریف شده است. بلومریچ واقعاً یک نابغه بود و به عنوان یک فرد متخصص در این زمینه به ادعای ما رسیده بود. در طرح پیشنهادیش از یوفوی مشاهده شده توسط حزقیال، چرخی نمی بینیم. اما او روی این مفهوم در کتابش کار کرده است ولی به نتیجه مطلوبی نمی رسد. به تصویری که بلومریچ از عبارت چرخ درون چرخ توانسته ترسیم نماید توجه نمایید:

این طرح دو مشکل دارد. برای عقب و جلو رفتن، کل مجموعه به عنوان یک چرخ عمل می نماید. این چرخ نیروی محرکه را از میل گاردان و سیستم دیفرانسیلی ماشین می گیرد. اما این چرخ بزرگ خود از هشت چرخ کوچک تر تشکیل شده است. قائدتا برای چپ و راست رفتن باید یکی از چرخ های هشتگانه که روی زمین قرار دارد وارد عمل شود. اما این چرخ های زیرمجموعه، نیروی محرکه خود را چگونه دریافت می نمایند؟

دوم این که حزقیال می گوید « چرخی درون چرخ » و « نه هشت چرخ درون یک چرخ!». لذا طرح بلومریچ از چرخ درون چرخ هم دارای ایراد تکنیکی است و هم دارای ایراد تفسیری.

تیم کالاهان در خصوص عبارت « چرخ درون چرخ» نظر جالبی دارد. او می گوید که در سیر تکامل چرخ، قبل از اختراع پره چرخ (اسپوک)، چرخ ها به صورت یک دیسک توپر با محور نسبتاً بزرگ بودند(به تصویر زیر نگاه کنید). بزرگی محور چرخ به اندازه ای بود که به نظر می رسید چرخی را درون چرخ دیگری قرار داده اند.

البته فون دانیکن نیز تعبیر جالبی دارد. اگر ترجمه بخش اول کتاب حزقیال توسط وی در فصل چهارم از کتاب ارابه خدایان را بخوانید، و با متن بی طرفی مقایسه نمایید، متوجه میزان امانتداری او خواهید شد. او می گوید: «با دانش و طرز فکر امروزی این جسم که حزقیال دیده است، مانند یکی از خودروهای مخصوص است که آمریکایی ها در بیابان ها و مناطق باتلاقی به کار می برند، مثلاً هلیکوپتری چند منظوره». او هم در کار خود متخصص است و می داند که ممکن نیست «چرخ درون چرخ» بتواند به دور خود بچرخد، از این رو معتقد است که «چرخ درون چرخ» در حرکت نمی چرخیده است!

خود من ابتدا فریب این توجیه وی را خورده بودم که آمریکایی ها چنان مفهومی را در عمل پیاده نموده اند، اما ادعای او را نیز در خصوص چرخ ها بررسی کردیم. همه علاقمندان به علوم فضایی می دانند که امریکایی ها چند مدت بر روی ساختن روبات مریخ پیما گذاشتند، روباتی که بتواند در راستای دستیابی به اهداف تعیین شده اش، بر روی هر نوع سطحی حرکت کند و ناهمواری سطوح مانع از پیشروی آن نشود. چرخ های روبات مریخ پیما باید حداقل هم سطح با تکنولوژی چرخ ماشین مخصوص مناطق بیابانی و باتلاقی باشد. فکر می کنید چه عایدمان شد؟ خودتان ببینید:

تصاویر مریخ پیمای کنجکاوی که بدون دور زدن به هر طرفی می تواند برود ولی از مفهوم چرخ درون چرخ برای ساخت آن استفاده نشده است. این در حالی است که بلومریچ امتیاز طرح خود از سفینه فضایی حزقیال را به ناسا واگذار نمود!

اکنون ممکن است برای ما این سئوال ایجاد شود که مدارک منتقدین دال بر یوفو نبودن وضعیت رویت شده توسط حزقیال چیست؟ بهترین پاسخ برای این سئوال را مایکل هایزر ارائه می کند. هایزر می گوید با توجه به این که حزقیال در دوران اسارت در بابل زندگی می کرده است، به دلیل برخورد با تمدن بابلیان و تحت تاثیر آن دست به ابتکار زده است. وی برخلاف بلومریچ که گزارش حزقیال از تخت و سریر خداوند را به یوفو تعبیر نمود، در پی اثبات ادعایش به مصداق یابی عناصر مکاشفه حزقیال در تمدن بین النهرین می پردازد. او تصاویری از کتاب مکاشفات یهوه و هنر مهر نوشته اوتمار کیل آلمانی ارائه می نماید که حقیقتاً تامل برانگیز است. اوتمار کیل تحقیقات متعددی درباب ارتباط بین متون مقدس و تمدن میان رودان انجام داده است. در واقع بسیاری از محققین غربی بی ربط به فرضیه فضانوردان باستانی معتقدند که حداقل بخش هایی از تورات تشابه زیادی با تمدن های میان رودان مانند تمدن سومری و آکدی دارد. اوتمار کیل در کتاب مذکور به بررسی میزان تاثیرپذیری مکاشفات اشعیا، حزقیال و زکریا از تمدن بابل پرداخته است.

البته از معروفترین نظریه پردازان فرضیه فضانوردان باستانی، ذکریا سیتچین نیز در آثارش به این ایده اعتقاد داشته است. لیکن بر خلاف سیتچین، بسیاری از مورخین بر این عقیده اند که حداقل بخش هایی از تورات مانند کتاب حزقیال در بابل به رشته تحریر در آمده است لذا تحت تاثیر فرهنگ بابلی قرارگرفته است. ولی سیتچین می گوید که تورات از روی متون و فرهنگ میان رودانیان مخصوصاً سومریان تهیه و تدوین شده است.

هایزر عناصری که در مکاشفه حزقیال غیرعادی به نظر می رسند را مشخص می نماید. عناصر غیرعادی که در 28 بند بخش اول کتاب قابل مشاهده است عبارتند از: چهار چهره حیوانی، چهار پر، پاهای مستقیم، پاهای گوساله ای، چرخ پر از چشم و . . .

اکنون به تصاویر زیر توجه نمایید. این تصاویر از کتاب اوتمار کیل که در بالاتر ذکر آن رفت، توسط هایزر استخراج شده اند تا به ما نشان دهند که چگونه حزقیال عملاً تحت تاثیر تمدن میان رودان بوده است. اصل تصاویر متعلق به آثار باستانی میان رودان می باشد.

در این دو تصویر به خدای چهار چهره و خدای چهار بال که دو دست نیز دارد و به جای پنجه ی دارای سم گوساله است، توجه نمایید.


در دو تصویر زیر، برخورد بال موجودات به هم قابل مشاهده است.

در تصاویر زیر به سم گوساله ای و پاهای مستقیم حاملان سریر توجه نمایید. در تصویر دوم نیز پایه صندلی قابل توجه است.

در تصویر ذیل به وجود چشمان بی شمار بر روی بدن موجود بال دار توجه نمایید.

هایزر توانست تصویری از میان حکاکی های جمع آوری شده در کتاب کیل بیابد که بسیار به توصیفات حزقیال از تخت و سریر خداوند نزدیک است. در تصویر زیر به چرخ، چهره های حیوانی قسمت بالایی پایه ها و بال های به هم متصل آنها نگاه کنید.

 

یافتن یک نقش کاملاً مطابق با توصیفات حزقیال از سریر یهوه، خدای بنی اسراییل در آثار به جا مانده از تمدن بابلی میسر نگردیده است. من معتقدم میسر هم نمی شود چرا که اولاً هر کسی جای حزقیال بود، به خود اجازه نمی داد جلال و جبروت خدای بنی اسرائیل را کاملاً از یک نقش و نگاره بابلی بگیرد و برای حفظ آبروی یهوه هم که شده دست به نوآوری می زد. در ثانی اعتقادات یهود با اعتقادات بابلیان اشتراک چندانی نداشته است، لذا حزقیال ایده را از تمدن بابلی گرفته و آن را با مفهوم کروب و  . . . مربوط به تمدن بنی اسرائیل ترکیب نموده است. اما مفهوم پرواز سریر و ارابه خدایان در تمدن بابلی به گونه ای دیگر موجود است:

 

اما سخن آخر

تمام این نقد بر ترجمه انگلیسی کتاب حزقیال از عهد عتیق یا تورات نسخه جدید شاه جیمز استوار بود. اما می خواهم به شما شوکی اساسی وارد نمایم. اوج شگفتی زمانی برای ما رخ می دهد که به تورات عبری با ترجمه ی تحت اللفظی رو به رو می شویم. در آدرس پایین شما به تورات به زبان اصلی عبری با ترجمه تحت اللفظی و ترجمه سره نسخه جدید شاه جیمز دسترسی دارید.

http://www.scripture4all.org/

در واقع قضیه مشابه همین قرآن است که از عربی آن چیزی زیادی قابل برداشت نیست و وقتی به معنای فارسی رجوع می کنی، معنای تحت اللفظی ثقیل بوده و یک ترجمه سلیس(آزاد) فارسی نیز از اصل کلام در زبان مبدا فاصله می گیرد.

در ترجمه تحت اللفظی متن اصلی عبری به انگلیسی، نکات جالب توجه بسیاری وجود دارد. مثلاً:

1-در قسمت آخر بند 1-1 حزقیال ابراز می دارد: « … آسمان گشوده شد و من دارم ظهور الوهیم (appearances-of Elohim) را می بینم». در حالی که در ترجمه نسخه جدید شاه جیمز می خوانیم: « … آسمان گشوده شد و من رویاهایی از خداوند (visions of God) را دیدم».

2- در بند 1-3 عبارت  « The word of the LORD came expressly unto Ezekiel» تغییر یافته عبارت تحت اللفظی « he-becomes word-of Yahweh to Ezekiel»  می باشد. عبارت « hand of the LORD was there upon him» تغییر یافته عبارت « she-is-becoming on·him there hand-of Yahweh» است.

3- در بند 1-4 عبارت « whirlwind» تغییر یافته ی عبارت تحت اللفظی « wind-of tempest» است.

4- در بند 1-5 عبارت « living creatures» تغییر یافته ی عبارت تحت اللفظی« animals» است.

 

اما چون معنای چندانی از ترجمه تحت اللفظی قابل برداشت نیست، مترجمین خودشان با تلاش در حفظ امانت سعی دارند تا مفهوم را امروزی نموده و برای ما قابل درک سازند. در این مرحله است هریک از مترجمین اصطلاحاتی برای انتقال یک پیام استفاده می نمایند که الزاماً یکی نیست و در نهایت به ترجمه هایی می انجامد که بعضی قسمت های آن ها تشابه چندانی با نسخه های دیگر ندارد. دومین مشکلی که ممکن است وجود داشته باشد، این که یک لغت در زبان عبری، شاید مترادف دقیقی در زبان فارسی یا انگلیسی نداشته باشد. در این صورت مترجم دو راه دارد، نزدیک ترین لغت در زبان مقصد را بیابد و جایگزین لغت اصلی در زبان مبدا نماید یا این که خود لغت را وارد زبان مقصد نموده و سعی نماید ذیل همان صفحه به توضیح و تفسیر آن بپردازد. اما در ترجمه متون مقدس روش اول رایج تر بوده که این خود منجر به تحریف معنای مورد نظر گوینده در زبان مبدا می گردد. نمونه بارز چنین کلماتی کروب و سراف می باشد.

بنابراین ادعای فضاپیمای حزقیال نبی به دلایل زیر مردود است:

1-   سایر نویسندگان تورات همانند اشعیا، دانیال و یوحنا نیز سریر خدا را توصیف نموده اند.

2-  هزاران قطعه هنری مربوط به تمدن های معاصر همسایه بنی اسرائیل و حتی قبل از ایشان، سریری را نشان می دهند که دارای همان عناصر توصیف شده توسط حزقیال است.

3-  مشکلات منطقی بر سر راه تعبیر توصیفات حزقیال از سریر خدا به موتور مشتعل فضاپیما و یوفو وجود دارد.

4- به هیچ وجه از روی نسخه اصلی تورات به زبان عبری نمی توان مدعی بود که حزقیال یوفو دیده است.

 

با نقل قول زیبا از بندهای 1-3 و 1-4 کتاب اشعیا که قدری مرا به فکر فرو برد، این مقاله را به پایان می بریم:

« … گاو مالک خود را و الاغ صاحب خود را می شناسد، اما قوم اسرائیل شعور ندارد و خدای خود را نمی شناسد».

 

دانلود برخی از منابع : اینجا

 

 

منبع:حقیقت خاموش

 

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!