صلوات ویژه بر امام هادی(ع)

0

در بخشی از صلواتی که از امام حسن عسکری(ع) درباره هر کدام از چهارده معصوم(ع) نقل شده، بر جایگاه امام علی‌النقی(ع) به عنوان جایگزین رهبران دین و حجت بر تمام آفریدگان و نوری برای هدایت مؤمنان یاد شده است.

به گزارش   مهر، امام هادی، حضرت علی بن محمد النقی و معروف به ابن الرضا(ع) خورشید نورافشانی بود که از سالهای 220ق تا سال 254 رسالت رهبری و هدایت امت بزرگ اسلامی را بر دوش داشت و حدود 34 سال ناخدای کشتی اسلام در میان امواج وحشتناک عصر عباسی بود.

معنی لغوی «نقی»

«نقی» در کتب لغت دو معنای «ارائه طریق » و «رساندن به مقصد و مطلوب» را در بردارد. شناخت راه، شناخت مقصد، شناخت امت و کاروانیان همراه، ایجاد انگیزه برای حرکت، دمیدن روح استقامت در رهروان، حفظ اتحاد و هماهنگی کاروان، حمایت و حفاظت از جان و مال و حقوق کاروانیان وظیفه دلیل و رهنمای کاروان و بخشی از مفهوم «نقی» در فرهنگ اسلامی است.

پس از شهادت امام نهم(ع)، فرزند ایشان، امام علی‌النّقی(ع)، در حالی که حدود 7 سال داشتند، میراث امامت تشیّع را در اختیار گرفتند. معتصم به گمان خود که می توان با در اختیار گرفتن امر آموزش فرزند امام جواد(ع) وی را از مسیر فکری پدرانش به انحراف کشید، عالمی به نام «جنیدی» را که در دشمنی نسبت به اهل بیت پیامبر(ص) سابقه ای سیاه داشت، به امر تعلیم آن حضرت در مدینه گمارد.

جنیدی از مشاهده این که شاگرد خردسالش نه تنها حافظ قرآن است بلکه در کلیۀ علوم سرآمد روزگار است دچار بهت و حیرت فراوان گشته و به یکی از نزدیکانش گفت: «مردم می پندارند که من معلم علی بن محمد هستم، حال آن که من برای دانش آموزی نزد وی می روم». و سرانجام از نفَس قدسی امام(ع)، این عالمِ دشمن اهل بیت پیامبر(ص) در زمرۀ شیعیان و یاران آن حضرت در آمد.
امام هادی که از 7 سالگی رسالت بزرگ رهبری امت را بر دوش گرفته است، از همان آغاز به بهانه تربیت و آموزش در خانه ای در «صریا» اطراف مدینه تا حدود 13 سالگی تحت نظر قرار می گیرد و سپس در تبعید گاه سامرا 20 سال پرچم نورانی امامت را برافراشته نگه می دارد.

عصر امام نقی(ع) عصر دشواری است که نمرود ردای ابراهیم(ع) بر تن دارد و فرعون عصای موسی به دست گرفته است. عباسیان به بهانه وابستگی به پیامبر(ص) بر کرسی خلافت نشسته اند و حکومت و دولت ابزاری برای بهره کشی از مردم و غارت «جان» و «مال» و «نوامیس» محرومان شده است. متوکل کاخهای متعدد می سازد و میگساری و فسق و فجور و رقص و موزیک بر کاخ ها و درباریان حاکم است و فقر و شمشیر و توهین و تحقیر بر توده های مردم و بالاترین فشار ها و زندان و تبعید و فرار و اعدام و تعقیب علویان و فرزندان فاطمه(س) را تهدید می کند.

فراخواندن امام هادی(ع) به سامرا

یحیی بن هرثمه به دستور متوکل برای بردن امام(ع) به سامرّا آمد. سامرّا شهری جدیدالتأسیس در نزدیکی بغداد بود که برای زندگی نظامیان ترک ساخته شده بود. این شهر در واقع یک دژ نظامی بود و ارکان دولت نیز در آن قرار داشت. نظامیان ترک از زمان معتصم که مادرش ترک نژاد بود، وارد لشگر شده و از آن پس مدارج ترقی را پیموده و روز به روز بر نفوذشان در دستگاه حکومت افزوده گشته بود. وزیران ایرانی مأمون کم کم جای خود را به سرداران ترک معتصم سپردند. نفوذ ایشان در دستگاه حکومت به جایی رسید که در دورۀ زوال سلسلۀ عباسی، آنان خلیفه ای را کشته و خلیفه ای را بر جایش نصب می کردند.

از آن روی که امام به سبب عبادت بسیار و گره گشایی از امور مردم، مورد علاقۀ بسیار آنان بود، مردم با دین مأموران حکومتی در مدینه که در جستجوی امام(ع) بودند، صدا به گریه و زاری بلند نموده و راه را بر مأموران بستند. ابن هرثمه به مردم اطمینان داد که در پی آزار امام(ع) نیست.

طعنه دشمنان اهل بیت بر امام علی(ع) و تحقق روایتی از امیر مؤمنان(ع)
سرانجام امام(ع) به همراه فرزند خردسالشان «حسن» و نزدیکان، همراه با سیصد تن از مأموران حکومتی به سوی عراق روانه گشتند. با آن که فصل تابستان بود، امام(ع) دستور داده بودند تا برای خود و همراهانشان لباسهای ضخیم پشمی تهیه گردد که این امر موجب شده بود تا از سوی مأموران حکومتی مورد طعن قرار گیرند. در میان راه، مأموران به یاد سخنی از امیرالمؤمنین(ع) می افتند که می فرماید: “هیچ قطعه ای از زمین نیست مگر که قبری است یا قبری خواهد شد”و برای طعن شیعیان گفتند: “بدین بیابان بنگرید، کیست که در این بیابان وسیع بمیرد تا قبرش در آن قرار گیرد»”.

پس از چند روز طی طریق، به ناگاه ابری سیاه در افق پدیدار گشته و به سرعت آسمان را در بر گرفت. امام(ع) و همراهان لباسهای پشمی را بر تن کردند. دیری نگذشت که سرمای شدید و رعد و برق ظاهر شده و تگرگ های درشتی چون سنگ شروع به باریدن کرد. این طوفان شدید منجر به مرگ چندین تن از مأموران گردید. یحیی بن هرثمه با دیدن این کرامت امام(ع) نزد ایشان رفت، و امام(ع) خطاب به وی فرمود:«افراد خود را به خاک بسپار، خداوند این گونه زمین را پر از قبر می سازد».هرثمه شهادتین را نزد امام(ع) تکرار کرده و به حقانیت امامان اهل بیت نبیّ اقرار نمود.

پس از رسیدن کاروان حامل امام(ع) به سامرّا، متوکل عباسی که چون اسلاف خویش به این فکر افتاده بود تا بخت خود را در تلاش برای شکست علمی امام شیعیان بیازماید، ایشان را با علمای درباری گرد آورد، اما امام هادی(ع) نیز چون پدران خویش، علمای عباسی را در مباحثه مغلوب نمودند.

ماجرای برکة السباع و کرنش درندگان در برابر امام هادی(ع)

در زمان اقامت امام(ع) در سامرّا، زنی به قصد سودجویی مدعی گردید که زینب کبری دختر علی(ع) و فاطمۀ زهرا(س)است که خداوند او را به مدت دو قرن زنده نگه داشته است! وی را نزد متوکل بردند و او به آن زن گفت: تو ادعای عجیبی می کنی، و چگونه است که پس از این مدت دراز هنوز جوان هستی؟ زن می گوید: پیامبر خدا دست بر سر من کشید و دعا کرد که خداوند در هر چهل سال جوانی مرا تجدید نماید! متوکل پرسید: تو از آن زمان تا کنون کجا بوده ای و چه می کرده ای؟ زن پاسخ داد: سالها مخفیانه زندگی کرده ام، اما اکنون فقر و بیچارگی باعث شده است تا خود را به مردم معرفی کنم.

متوکل که ادعای این زن را در جهت تضعیف تشیّع، برای حکومتش سودمند می دید گفت: این زن را آزاد بگذارید. از عباس بیزار باشم اگر بدون حجّت قاطع وی را مجازات کنم. یکی از حاضران گفت: ای خلیفه، ابوالحسن را فرا خوانید. شاید حجتی نزد او باشد که نزد ما نیست. متوکل با خود اندیشد شاید حضور امام(ع) در بحث بر سر ادعای این زن، به تضعیف جایگاه ایشان منجر شود، بنابر این پذیرفت.

امام(ع) پس از حضور در کاخ متوکل و شنیدن اظهارات آن زن، فرمود: “او دروغ می گوید، زینب کبری در ماه رجب سال 65 هجری از دنیا رفته اس”.متوکل گفت: عده ای از علمای حاضر در این مجلس نیز همین نظر شما را اعلام کردند، ولی من سوگند یاد کرده ام که بدون دلیل قاطعی که خود این زن هم آن را پذیرا باشد، وی را مجازات نکنم.

امام(ع) فرمود: “ولی نزد من دلیلی هست که تو و این زن و دیگران را وادار به تسلیم خواهد نمود”. متوکل گفت: دلیلتان را ارائه کنید. امام(ع) پاسخ داد: ” گوشت فرزندان فاطمه(س) بر درندگان حرام است. او را وارد باغ وحش خویش کن. اگر فرزند فاطمه باشد، آسیبی نخواهد دید.” در این حال آن زن فریاد زد: این مرد می خواهد مرا بکشد! اطرافیان متوکل نیز که دشمن امام هادی(ع) بودند، گفتند: چرا ابوالحسن به این زن رحم نمی کند، اگر راست می گوید خود وارد گودال درندگان گرسنه شود.

متوکل که می اندیشد که فرصتی فراهم شده است تا احتمالاً امام(ع) بدون هزینه و برای همیشه از صحنه حذف شود، به امام(ع) می گوید: آیا ابوالحسن خود جرأت انجام چنین کاری را دارد؟ با اظهار آمادگی امام(ع) همگان به سوی گودال حیوانات به راه افتادند و امام(ع) در میان هیجان حاضران از نردبان پائین رفت درحالی که چند شیر گرسنه در پای نردبان تجمع کرده و می غرّیدند. چون امام(ع) به پایین رسید، در میان بهت و حیرت حاضران، شیرها دور امام(ع) را گرفته و صورت بر پاهای امام(ع) می مالیدند.

امام(ع) دست بر سر آنها کشیده و با ایشان کلماتی زمزمه نمود. پس از مشاهدۀ این حال، متوکل از امام(ع) عذرخواهی کرده و سپس با خشم رو به سوی زن کرده و گفت: اکنون نوبت توست، از نردبان پایین برو! زن با وحشت و التماس می گوید: شما را به خدا دست از من بدارید. دروغ گفتم که زینب فرزند فاطمه ام. بر اثر فقر و بیچارگی چنین ادعایی کردم… برخی از مورخین نوشته اند که این زن مورد شفاعت یکی از نزدیکان متوکل قرار گرفت و نجات یافت، اما برخی نیز نوشته اند که وی در گودال درندگان افکنده و کشته شد.

(برکة السباع) یعنی برکه درندگان و نام محلی بود که مرکز درندگان از قبیل شیر و پلنگ بود و امام بزرگوار را در آن محل خطرناک قرار دادند ولی به امر خداوند متعال درندگان برگرد آن حضرت حلقه زدند و زیانی به آن امام بزرگوار نرساندند.

صلوات ویژه بر امام علی النقی(ع)

در صلواتی که از امام حسن عسکری(ع) درباره هر کدام از چهارده معصوم نقل شده درباره امام علی النقی(ع) چنین آمده است: اللّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَصِیِّ الْأَوْصِیآءِ، وَاِمامِ الْأَتْقِیآءِ،وَخَلَفِ اَئِمَّةِ الدّینِ، وَالْحُجَّةِ عَلَی الْخَلائِقِ اَجْمَعینَ، اَللّهُمَّ کَماجَعَلْتَهُ نوُراً یَسْتَضیی ُ بِهِ الْمُؤْمِنوُنَ فَبَشَّرَ بِالْجَزیلِ مِنْ ثَوابِکَ، وَاَنْذَرَ بِالْأَلیمِ مِنْ عِقابِکَ، وَحَذَّرَ بَاْسَکَ، وَذَکَّرَ بِآیاتِکَ، وَاَحَلَّ حَلالَکَ، وَحَرَّمَ حَرامَکَ، وَبَیَّنَ شَرایِعَکَ وَفَرایِضَکَ، وَحَضَّ عَلی عِبادَتِکَ، وَاَمَرَ بِطاعَتِکَ، وَنَهی عَنْ مَعْصِیَتِکَ، فَصَلِّ عَلَیْهِ اَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیآئِکَ، وَذُرِّیَّةِ اَنْبِیآئِکَ، یا اِلهَ الْعالَمینَ.

بارالها! بر علی بن محمد (امام نقی) درود فرست.او که جانشین اوصیای پیامبر(ص) و پیشوای پارسایان است. و جایگزین رهبران دین و حجت بر تمام آفریدگان. بارالها! همانگونه که او را نوری قرار دادی تا مؤمنان از او فروغ بگیرند. او به پاداش بزرگ تو بشارت داد و از کیفر تو مردم را بر حذر داشت و آیات تو را یادآور گردید، حلال تو را حلال دانست و حرام تو را حرام شمرد. آئین تو و واجبات تو را روشن کرد و مردم را به عبادت تو برانگیخت. و به طاعت تو فرمان داد و از معصیت تو بازداشت. خدایا! بر او درود فرست برترین درودی که بر هر کدام از اولیای خودت و ذرّیه پیامبرانت می فرستی ای معبود جهانیان».

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!