“ماجراهای تن تن”: آمیزه ای از جیمزباند و ایندیانا جونز

0

گروههای مسیحی ، کتاب ها و فیلم های هری پاتر را محکوم کردند. زیرا آنها مدعی بودند که آن داستان ها، عقاید مربوط به شرک و بی دینی را ترویج می کند. گرچه ممکن است این موضوع واقعیت داشته باشد ولی این مسئله را نیز باید پذیرفت که تقریبا کلیه داستان های کودکانه از سفید برفی تا پینوکیو و سیندرلا ، شخصیت های شبه الهی ولی کافر و بت پرست مانند ساحران، جادوگران ، پریان، اژدها ، ارواح ، مادرخوانده ای از جنس جن و پری ، طلسم های جادویی و غیره را مطرح می کنند.

 


 

 

 

 

اغلب انیمیشن ها و کمیک استریپ هایی که در تاریخ سینما توسط امثال والت دیزنی  و برادران وارنر و یونیورسال و مانند آنها تولید شدند ، پیام های صریح ایدئولوژیک از نوع آمریکایی را منتقل و القاء   می کردند. از کارتون هایی مانند سیندرلا و زیبای خفته و سفید برفی که به قول پرفسور لنگدون در “رمز داوینچی” ، راز جام مقدس خانقاه صهیون را در ذهن کودکان زنده نگاه داشتند تا امثال بت من و اسپایدرمن و فلش گوردون و کاپیتان مارول ( که بعدا “4 شگفت انگیز” از درونش متولد شد) و باک راجرز و فانتوم و کاپیتان آمریکا و …که همه و همه سوپرقهرمانانی بودند برای اثبات نقش منجی آمریکایی و تا سوپرمن که توسط یهودیان صهیونیستی همچون جو شوستر و جری سیگل بر اساس اسطوره های عهد عتیق خلق شد. انیمیشن هایی که به قول ویلیام ایندیک بیش از هر موضوعی تفکر شرک آمیز و غیر الهی را بسط می دادند.

ویلیام ایندیک ، استاد روانشناسی دانشکده داولینگ در اوکدیل نیویورک در کتاب “سینما، روح بشر” در باره گسترش این گونه افکار شرک آمیز در کارتون های غربی می نویسد :

“…گروههای مسیحی ، کتاب ها و فیلم های هری پاتر را محکوم کردند. زیرا آنها مدعی بودند که آن داستان ها، عقاید مربوط به شرک و بی دینی را ترویج می کند. گرچه ممکن است این موضوع واقعیت داشته باشد ولی این مسئله را نیز باید پذیرفت که تقریبا کلیه داستان های کودکانه از سفید برفی تا پینوکیو و سیندرلا ، شخصیت های شبه الهی ولی کافر و بت پرست مانند ساحران، جادوگران ، پریان، اژدها ، ارواح ، مادرخوانده ای از جنس جن و پری ، طلسم های جادویی و غیره را مطرح می کنند….”

 

اما “تن تن” در میان همه این کمیک استریپ ها و انیمیشن ها به گونه ای واضح تر و صریح تر ایدئولوژیک می نمایاند. شاید بدین دلیل که اساسا از فانتزی آثار یاد شده فاصله گرفته و همواره به نوعی اتفاقات واقعی و رئال را در پس زمینه داستان های خود روایت کرده است. روایاتی از حوادث بین دو جنگ جهانی و پس از آن در دوران جنگ سرد و قضیه نفد و مسئله فلسطین و اعراب و …( و از همین رو توسط برخی منتقدان و کارشناسان به عنوان کارتون سیاسی قلمداد شد. ) از این لحاظ و خصوصا با توجه به ویژگی ماجراجویی و همچنین رویین تنی “تن تن” ، وی به شدت قهرمانان ایدئولوژیکی همچون جیمزباند و یا مت هلم را به ذهن تداعی می کند!

نژادپرستی( به عنوان یکی از مهمترین ویژگی های تفکر صهیونی ) از عمده ترین درونمایه های مجموعه داستان های “تن تن ” بوده و هست. این موضوع آنقدر در این مجموعه حاد بود که پس از انتشار دومین و سومین کتاب تن تن در دهه 1920 ، صدای برخی سازمان های حقوق بشری را هم درآورد و بعضی از ناشران کتاب های این کاراکتر ماجراجو ، نویسنده آن با نام مستعار هرژه ( که اصلا یهودی بود ) را مجبور ساختند تا به اصطلاح کمی فتیله نژادپرستی اش را پایین بکشد! تا مثلا در کتاب “تن تن در آمریکا “، بزهکار سیاه پوست را تغییر رنگ داده و یا در داستان ” ستاره اسرار آمیز ” نام قهرمان اصلی را عوض کند. اما در سرتاسر آن داستان بازهم کاپیتان هادوک ( یار غار تن تن ) لفظ نژادپرستانه “کاکا سیاه” را به کار برده بود!

نژادپرستی در داستان های تن تن آنچنان قوی بود که حتی آلبرکامو نیز به طعنه درباره آن سخن گفت.

اما علاقه هرژه به استعمار و سلطه گری نیز از دیگر تم های مشترک مجموعه تن تن بود. از معروفترین داستان های از این دست می توان به “تن تن در کنگو ” اشاره کرد که مستقیما به سفارش دولت استعمارگر بلژیک نوشته شد که در آن زمان سرزمین کنگو را تحت اشغال خود داشت و با حمایت از دیکتاتورهایی همچون موسی چومبه ، آزادیخواهانی مانند پاتریس لومومبا را به قتل می رساند. نگرش نژادپرستانه در داستان ” تن تن در کنگو ” آنچنان شدید بود که گفته شده حتی انگلیسی ها حاضر به چاپ آن نشدند!!

در طول سالهای جنگ سرد ، اغلب داستان های تن تن در دفاع از ایدئولوژی و سیاست های آمریکا و کشورهای غربی در تقابل با بلوک شرق بود (در واقع این قسم از قصه های تن تن بیش از موضوعات دیگرش به ماجراهای جیمزباند شباهت دارد). ” تن تن در سرزمین شوراها ( سفر به شوروی ) از مهمترین این گونه قصه های او بود  که از قضا نخستین قصه منتشر شده اش نیز به شمار آمده است. هرژه (خالق و نویسنده مجموعه داستان های تن تن) مدعی شده بود همانقدر که با کمونیسم ضدیت دارد با کاپیتالیسم و سرمایه داری نیز میانه ای ندارد و حتما پس از داستان های ضد کمونیستی اش ، به قصه های ضد سرمایه داری نیز خواهد پرداخت اما این وعده او هرگز تحقق نیافت و به جای آن، داستان های امپریالیستی و نژادپرستانه ای همچون “تن تن در کنگو” را نوشت!! چنانچه داستان “تن تن در تبت” نیز در دفاع از فرقه انحرافی و وابسته دالای لاما علیه حکومت چین و ادعای حاکمیت او بر سرزمین تبت بود.

تنها کتابی از مجموعه “تن تن” که در آن تا حدودی آمریکاییان با شمایل منفی دیده می شدند ، داستان “ستاره دنباله دار”بود که در نسخه اصلی اش ، یک گروه اکتشافی از اروپا بر سر رسیدن به یک شهاب سنگ سقوط کرده برروی زمین با یک گروه اکتشافی آمریکایی مسابقه داشتند و در حین انجام این مسابقه آمریکایی ها شرور و خبیث به نظر می آمدند. اما به هنگام انتشار کتاب ، عنوان آمریکایی از گروه اکتشافی دوم برداشته شد و حتی پرچم آمریکا نیز از بالای دکل کشتی شان ، حذف گردید و پرچم یک کشور نامعلوم به نام سائو ریکو جایش را گرفت!!!

اوج نژادپرستی و هواداری هرژه ( که حتی پرده های انسان دوستی را نیز کنار گذاشته و به طور علنی به حمایت از صهیونیسم پرداخت ) در داستان ” تن تن در سرزمین طلای سیاه ” نمود پیدا کرد که در آن داستان، تن تن همراه با اشغالگران صهیونیست به مقابله با فلسطینیان می پرداخت و آنها را با نازی های آلمان مرتبط می دانست.(اگرچه در بخشی از داستان توسط گروه تروریستی ایرگون ربوده می شود). بازهم شدت این دفاع هرژه از صهیونیست های اشغالگر آنچنان قوی بود که ناشر انگلیسی برای فروش کتاب ، هرژه را توصیه کرد تا کمی آن را تعدیل نماید و نام فلسطین را حذف کند ولی همچنان فضای نژادپرستانه آن خصوصا برعلیه مسلمانان و کشورهای اسلامی باقی ماند. او این داستان را در سال 1950 یعنی دو سال پس از تحمیل رژیم صهیونیستی به سرزمین فلسطین منتشر نمود.

شاید از همین رو باشد که استیون اسپیلبرگ برای ساخت دومین برداشتش  از یک کمیک استریپ معروف ( بعد از فیلم “هوک” که از قصه پیتر پن گرفته شده بود ) به سراغ “تن تن” رفت و بازهم از آن اثری نژادپرستانه بیرون آورد. اگرچه روایت اسپیلبرگ از تن تن کمتر شباهت ساختاری به آثار هرژه دارد. مثلا اینکه بیشتر به فانتزی نزدیک شده و خط سیر ایدئولوژیک خود را از قبل یک قصه فانتزی روایت کرده است. از همین رو بیش از داستان های هرژه و شخصیت تن تن ، پرفسور جونز و ماجراهای ایندیانا جونز را به ذهن تماشاگر سینما متبادر می سازد.

جستجوی تن تن و دوست قدیمی اش یعنی کاپیتان هادوک به دنبال یک گنجینه قدیمی و میراث اجداد هادوک باعث می شود که بدمنی به نام ساخارین و یک شیخ عرب وارد ماجرا شوند تا آن گنجینه را از چنگ هادوک درآورند. بازهم افراد شرور و خبیث ، عرب و مسلمان هستند که در پی بدست آوردن منابع مادی دنیا برآمده اند و در این فیلم رییس این شیوخ ، فردی کوتوله و شکم گنده و شهوت ران نمایش داده می شود که کمترین لیاقت در دارا بودن دم و ستگاه اشرافی خود را ندارد. (70 سال پیش نیز در فیلم هایی مانند “دزد بغداد ” همین نوع نگاه نژادپرستانه به اعراب و مسلمانان وجود داشت). بقیه فیلم هم مقداری تعقیب و گریز است و حوادث اتفاقی و رویدادهایی که مسلسل وار به دنبال هم ردیف می شوند و همچنانکه گفته شد بیش از هز چیز ، فیلم های ایندیانا جونز و آن درگیری ها و زد خوردهای پرفسور جونز با بدمن های مختلف اعم از نازی های آلمانی و یا روس ها (در قلمرو جمجمه بلورین ) را تداعی می نماید و در میان آن مجموعه هم بیش از همه یادآور “ایندیانا جونز و صندوقچه گمشده ” است که داستان الواح گمشده عهد عتیق را بازگو می کرد.

 

منبع: مستغاثی دات کام

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!