گروههای معاند از روشهای متعددی نظیر بهانه گیری، تهمت، تمسخر، تهدید و بالأخره جنگ و کشتار برای مبارزه با مصلحان استفاده میکنند.
بخش اول
چکیده
با بررسی آیات قرآن در مییابیم؛ همیشه فرا روی تمام پیامبران و مصلحان موانع جدی بوده است، قرآن به عنوان آینهای برای خردورزان و اهل بصیرت، نمایانگر رفتارها و عکس العملهای اصناف مختلف مخالفان، در رویارویی و…؛ و در مقابل عملکرد انبیاء و مصلحان است.
گرچه قرآن حکومت صالحان و مستضعفان را بشارت داده است؛ نظیر: (قصص/5)؛ (انبیاء/105)؛ همچنین قرآن کریم ویژگیهای حکومت جهانی صالحان را چنین بیان نموده است مانند (نور/55)؛
ولی به صراحت به تبیین موانع فراروی حکومت صالحان و مستضعفان نپرداخته است با این حال توجه به آیات متفاوت و تأمل در این نکته که حضرت مهدی(عج) خاتم اوصیا و تحقق بخش آمال تمام انبیاء و مصلحان با ویژگی تمام گسترده هستی است؛ جدّی تر بودن موانع فراروی ایشان را بدیهی مینماید.
البته روایات نیز به مدد آمده و بیان میدارند که حضرت مهدی(عج) و مؤمنان به ایشان و راه او، در این میان به چه زحمتها و رنجهایی افتاده و آن عزیز با آن موانع چه برخوردی خواهد نمود. مطلب دیگر این که چنان که در عنوان نوشتار آمده است، آنچه مدنظر قرار خواهد گرفت مهدویّت است که شامل دوران متفاوت حیات حضرت مهدی(عج) (غیبت و ظهور) است.
گروههای معاند از روشهای متعددی نظیر بهانه گیری، تهمت، تمسخر، تهدید و بالأخره جنگ و کشتار برای مبارزه با مصلحان استفاده میکنند و در مقابل؛ انبیاء و مصلحان و بالأخره حضرت مهدی(عج) پس از ابلاغ و اتمام حجت، ناچار به درگیری و مبارزه و بالأخره شکست آنان است.
در این شماره، به بررسی کفّار، منافقان و مفسدان و متکبران پرداخته و باقی گروهها را به شمارگان بعدی وا میگذاریم.
پیشدرآمد
موانع پیشاروی مصلحان از دیدگاه قرآن و راهکارهای مقابله مهدویت با آنها
وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرینَ؛ «چه بسیار پیامبرانى که مردان الهی فراوانى همراه آنان جنگ کردند! آنها برابر آنچه در راه خدا به آنان رسید، سست و ناتوان نشدند ]و تن به تسلیم ندادند[ و خداوند، شکیبایان را دوست دارد».[1]
با بررسی آیات قرآن درمییابیم همیشه فراروی تمام پیامبران و مصلحان، موانعی جدی بوده است. قرآن چون آینهای برای خردورزان و اهل بصیرت، به خوبی نمایانگر رفتارها و واکنشهای اصناف مختلف مخالفان در رویارویی با پیامبران و مصلحان است. صدها آیه، بیانگر معرفی مخالفان، تبیین ریشهها، مخالفتها، انکارها و عداوتها، روشها و شیوههای مخالفان، عملکرد مصلحان، هدایتهای الهی و بالأخره عاقبت و نهایت، پیروزی مصلحان و مؤمنان میباشد.
مسأله و ضرورت تحقیق
مسأله اصلی که این نوشتار عهدهدار پاسخگویی آن است، شناخت موانعی است که از منظر قرآن، فراروی مصلحان و پیامبران قرار دارد؛ آنگاه، بیان راهکارهای مقابله مهدویت با آنان، با توجه به آیات و روایات مدنظر قرار میگیرد.
شناخت موانع فراروی مهدویت (غیبت، ظهور و حکومت حضرت مهدی(عج)) ما را در جهت پیشگیری یا آمادگی و مبارزه با آن آماده میسازد. معرفت به این امر و کوشش برای زدودن این موانع از لحاظ فردی و اجتماعی، ما را به زمینهسازی بهتر ظهور، رهنمون میسازد. جهت دیگر، این که تبیین این بحث، سره و ناسره محبان و منتظران واقعی را جدا میسازد؛ مثلاً منفعت طلبی، معیاری است برای شناخت همراهی و عدم همراهی با امام، تا مبادا «عجّل علی ظهورک» گویان و ندبه خوانان چون طلحه و زبیر، در امتحان جاه و مقام، علیّ زمان را تنها گذارند و خود آغازگر جنگ بر ضد او یا راه او باشند.
به هر حال، ما در این نوشتار، با توجه به آیات و روایات، به طرح این موانع، گروههای مخالف و معاند، خاستگاه و زمینههای منع و مبارزه، روشهای انبیا و مصلحان در مقابله با آنان و بالأخره آنچه تعامل مردمان و مؤمنان و منتظران است، خواهیم پرداخت.
قرآن حکومت صالحان و مستضعفان را بشارت داده است؛ نظیر:
وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ.[2]
وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ.[3]
همچنین قرآن کریم، ویژگیهای حکومت جهانی صالحان را چنین بیان کرده است:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ.[4]
ولی این کتاب الهی، به صراحت به تبیین موانع فراروی حکومت صالحان و مستضعفان نپرداخته است. با این حال، توجه به آیات متفاوت و تأمل در این نکته که حضرت مهدی(عج) خاتم اوصیا و تحققبخش آمال تمام انبیا و مصلحان در تمام گستره هستی است، جدّیتر بودن موانع فراروی آن حضرت را بدیهی مینماید. البته روایات نیز به مدد آمده و بیان میدارند که حضرت مهدی(عج) و مؤمنان به آن حضرت و راه او، در این میان، به چه زحمتها و رنجهایی افتاده و با آن موانع چه برخوردی خواهند کرد.
مطلب دیگر این که چنان که در عنوان نوشتار آمده است، «مهدویت»، مورد نظر قرار خواهد گرفت که شامل دوران متفاوت حیات حضرت مهدی(عج) (غیبت و ظهور و حکومت و…) است.
روش تحقیق
روش ما در این مقاله، بیان هر یک از گروههای مانع و معاند و معاندتهای آنان، سپس نحوه برخورد مصلحان و مؤمنان با آنان از منظر قرآن و بالأخره بیان راهکارهای حضرت مهدی(عج) و منتظران، در مواجهه با آنان، با رویکرد قرآنی و روایی است.
گروههای معاند و موانع از منظر قرآن
بررسی آیات قرآن نشان میدهد مقابل انبیا و صالحان، گروههای ذیل به معانده پرداختهاند:
کفار، منافقان، مفسدان، متکبران، مستکبران، دنیا زدگان، عاصیان و گناهکاران، گروهی از اهل کتاب، مشرکان، اهل حسد، مذبذبین، شیاطین، لجبازان، غیر عالمان هواپرست، غافلان، مترفین، ظالمان، فرعونها، عالمان بیعمل، ظاهرگرایان و مادیگرایان، گمراهان و اهل ضلالت، ملأ و اشراف، طاغوتها، فرقههای انحرافی و یاریگران ستمگران و… .
یک. کافران
اولین گروه معاندی که قرآن، فراوان به آن اشاره کرده است، کفار و بی ایمانانند. قرآن، این گروه را معاندانی معرفی میکند که حق را به خوبی میشناسند؛ ولی از روی عمد، به مبارزه برخاسته و نمیخواهند ایمان و مسیر حق را پذیرا شوند. آنان، دائماً در فکر توطئه و مبارزه با انبیا و صالحانند:
وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ… [5]؛ «کافران گفتند: «ما هرگز به این قرآن و کتابهاى دیگرى که پیش از آن بوده است، ایمان نخواهیم آورد!» … ».
…وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لا یُؤْمِنُوا بِها… [6]؛ و ]آنها بقدرى لجوجند که[ اگر تمام نشانههاى حق را ببینند، ایمان نمىآورند.
أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَبَؤُا الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذینَ مِنْ بَعْدِهِمْ لایَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللَّهُ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَرَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فی أَفْواهِهِمْ وَ قالُوا إِنَّا کَفَرْنا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَ إِنَّا لَفی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونَنا إِلَیْهِ مُریبٍ؛
«آیا خبر کسانى که پیش از شما بودند، به شما نرسید؟ قوم «نوح» و «عاد» و «ثمود» و آنها که پس از ایشان بودند؛ همانها که جز خداوند، از آنان آگاه نیست. پیامبرانشان دلایل روشن براى آنان آوردند؛ ولى آنها ]از روى تعجّب و استهزا[ دست بر دهان گرفتند و گفتند: «ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهاید، کافریم و به آنچه ما را به سوى آن مىخوانید، شکّ و تردید داریم».[7]
لذا خداوند به پیامبرش میفرماید: إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ[8]؛ «کسانى که کافر شدند، برایشان مساوی است که آنان را بترسانى یا نترسانى؛ ایمان نخواهند آورد».
چرا که این افراد، خود میگویند: وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلیلاً ما یُؤْمِنُونَ[9]؛ «و گفتند: «دلهاى ما در غلاف است»؛ بلکه خداوند آنها را به سبب کفرشان، از رحمت خود دور ساخته است ]به همین دلیل، چیزى درک نمىکنند[ و کمتر ایمان میآورند».
اینها اگر تمام آیات و نشانههای الهی را ببینند و حس هم کنند باز انکار میکنند:
وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لا یُؤْمِنُوا بِها حَتَّى إِذا جاؤُکَ یُجادِلُونَکَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطیرُ الْأَوَّلینَ[10]؛ «… اگر تمام نشانههاى حق را ببینند، ایمان نمىآورند تا آنجا که وقتى نزد تو مىآیند که با تو پرخاشگرى کنند، کافران مىگویند: اینها فقط افسانههاى پیشینیان است».
وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فی قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدیهِمْ لَقالَ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبینٌ[11]؛ «اگر ما نوشتهای روى صفحهاى بر تو نازل کنیم، و (علاوه بر دیدن و شنیدن) آن را با دستهاى خود لمس کنند، باز کافران مىگویند: این، چیزى جز سحری آشکار نیست».
روشهای مبارزه کفار
کافران، برای مقابله با حق و ولی خدا، از روشهای ذیل مدد میگیرند:
1) مجادله و پرخاشگری
یُجادِلُ فی آیاتِ اللَّهِ إِلاَّ الَّذینَ کَفَرُوا … [12]؛ «تنها کسانى در آیات ما مجادله مىکنند که کافر شدهاند… ».
إِذا جاؤُکَ یُجادِلُونَکَ … [13]؛ «وقتى نزد تو مىآیند، با تو پرخاشگرى میکنند».
وَ إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ تَعْرِفُ فی وُجُوهِ الَّذینَ کَفَرُوا الْمُنْکَرَ یَکادُونَ یَسْطُونَ بِالَّذینَ یَتْلُونَ عَلَیْهِمْ آیاتِنا … [14]؛ «و هنگامى که آیات روشن ما بر آنان خوانده مىشود، در چهره کافران، آثار انکار مشاهده مىکنى؛ آن چنانکه نزدیک است برخیزند و با مشت به کسانى که آیات ما را بر آنها میخوانند حمله کنند…».
2) بهانه گیری
وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ … [15]؛ «کسانى که کافر شدند مىگویند: چرا آیه ]و معجزه[اى از پروردگارش بر او نازل نشده است؟»[16]
الَّذینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً … [17]؛ «و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، مىگویند: منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟»
منکران، علت غیبت را که سری از اسرار الهی است[18] یا طول عمر را که مسألهای است تحت سیطرة قدرت الهی، بهانه کرده، اصل مهدویت را در دوران غیبت نمیپذیرند و پس از ظهور، موضوعات دیگری را چون ظهور حضرت با سن جوانی و … بهانه میکنند.
3) تهمت به دین، ولی خدا و مؤمنان
… یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطیرُ الأَوَّلینَ[19]؛ « …کافران مىگویند: اینها فقط افسانههاى پیشینیان است!».
وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فی قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدیهِمْ لَقالَ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبینٌ[20]؛ «اگر ما نوشتهای روى صفحهاى بر تو نازل کنیم، و آن را با دستهاى خود لمس کنند، باز کافران مىگویند: این، چیزى جز یک سحر آشکار نیست».
…وَ لکِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ[21]؛«ولى کسانى که کافر شدند، بر خدا دروغ مىبندند و بیشتر آنها نمىفهمند.»
قالَ الْمَلأُ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراکَ فی سَفاهَةٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکاذِبینَ[22]؛ «گروهی کافر از قوم او گفتند: ما تو را در سفاهت ]و نادانى و سبک مغزى[ مىبینیم و ما مسلّماً تو را از دروغگویان مىدانیم».
وَ بِکُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْیَمَ بُهْتاناً عَظیماً[23]؛ و ]نیز[ به سبب کفرشان و تهمت بزرگى که بر مریم زدند.
4) استهزا و تمسخر
وَ إِذا رَآکَ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ یَتَّخِذُونَکَ إِلاَّ هُزُواً أَ هذَا الَّذی یَذْکُرُ آلِهَتَکُمْ وَ هُمْ بِذِکْرِ الرَّحْمنِ هُمْ کافِرُونَ[24]؛ «هنگامى که کافران تو را مىبینند، کارى جز استهزا کردن تو ندارند ]و مىگویند:[ «آیا این همان کسى است که سخن از خدایان شما مىگوید؟» در حالى که خودشان ذکر خداوند رحمان را انکار مىکنند».
زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا … [25]؛ «زندگى دنیا براى کافران، زینت داده شده است؛ و ]از این رو،[ افراد باایمان را مسخره مىکنند».
5) تلاش برای برگرداندن افراد به کفر
کافران دوست دارند دیگران، مانند خودشان کافر باشند؛ لذا از هر وسیلهای مدد میگیرند.
وَ قالَ الْمَلأُ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَیْباً إِنَّکُمْ إِذاً لَخاسِرُونَ[26]؛ «اشراف کافران گفتند: اگر شعیب را پیروی کنید، بیتردید، زیانکار خواهید بود».
وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً … [27]؛ «آنان آرزو مىکنند شما هم مانند ایشان کافر شوید و مساوى یکدیگر باشید…».
وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبیلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطایاکُمْ وَ ما هُمْ بِحامِلینَ مِنْ خَطایاهُمْ مِنْ شَیْءٍ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ[28]؛ «و کافران به مؤمنان گفتند: «شما از راه ما پیروى کنید ]و اگر گناهى دارد[ ما گناهانتان را بر عهده خواهیم گرفت». آنان هرگز چیزى از گناهان اینها را بر دوش نخواهند گرفت. آنان به یقین دروغگو هستند».
6) جلوگیری از راه خدا
دشمنان عنود راه حق، با تمام نیرو و توان فکری و مالی و … شبانه روز و خستگیناپذیر، مانع هدایت میشوند.
إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالاً بَعیداً[29]؛ «کسانى که کافر شدند، و ]مردم را[ از راه خدا بازداشتند، در گمراهى دورى گرفتار شدهاند».
الَّذینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ کافِرُونَ[30]؛«همانها که ]مردم را[ از راه خدا بازمىدارند، و ]با القاى شبهات[مىخواهند آن را کج و معوج نشان دهند و آنها به آخرت کافرند».
إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ… [31]؛ «آنها که کافر شدند، اموالشان را براى بازداشتن ]مردم[ از راه خدا خرج مىکنند».
وَ قالَ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَکْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً… [32]؛ «و مستضعفان به مستکبران مىگویند: وسوسههاى فریبکارانه شما در شب و روز ]مایه گمراهى ما شد[، هنگامى که به ما دستور مىدادید که به خداوند کافر شویم و همتایانى براى او قرار دهیم…».
7) تهدید به تبعید و …
وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فی مِلَّتِنا فَأَوْحى إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمینَ[33]؛ «کافران به پیامبران خود گفتند: «ما قطعاً شما را از سرزمین خود بیرون خواهیم کرد؛ مگر اینکه به آیین ما بازگردید»؛ پس پروردگارشان به آنها وحى فرستاد که «ما ظالمان را هلاک مىکنیم».
8) جنگ و کشتن مؤمنان و ولی خدا
کافران، چون در مسیر طاغوت و شیطانند و شیطان، سرپرست آنها است، در کنار انواع توطئهها، به مبارزه و جنگ و ستیز هم روی آورده و پیامبران و اولیای زیادی را در طول تاریخ به شهادت رساندهاند.
إِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ یَقْتُلُونَ الَّذینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ[34]؛ «کسانى که به آیات خدا کفر مىورزند و پیامبران را ناحق مىکشند و مردمى را که امر به عدالت مىکنند به قتل مىرسانند، آنان را به کیفر دردناک بشارت ده».
وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرینَ[35]؛ «چه بسیار پیامبرانى که مردان الهی فراوانى همراه آنان جنگ کردند! آنها هیچ گاه برابر آنچه در راه خدا به آنان مىرسید، سست و ناتوان نشدند و خداوند شکیبایان را دوست دارد».
وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیْطانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعیفاً[36]؛ «و آنها که کافرند، در راه طاغوت [بت و افراد طغیانگر] میجنگند؛ پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید! ]و از آنها نهراسید [؛ زیرا نقشه شیطان، ضعیف است».
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ… [37]؛ «اى کسانى که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید. شما به آنان اظهار محبّت مىکنید؛ در حالى که آنها به آنچه از حقّ براى شما آمده کافر شدهاند و رسول اللَّه و شما را به سبب ایمان به خداوندى که پروردگار همه شماست، از شهر و دیارتان بیرون مىرانند… ».
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ[38]؛ «چرا که آنان نسبت به آیات الهی، کفر مىورزیدند و پیامبران را به ناحق مىکشتند. اینها به سبب آن بود که گناهکار و متجاوز بودند».
وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرینَ[39]؛ «]به خاطر بیاور[ هنگامی که کافران نقشه میکشیدند که تو را به زندان بیفکنند یا به قتل برسانند یا ]از مکّه[ خارج سازند. آنها چاره میاندیشیدند و خداوند هم تدبیر میکرد و خدا بهترین چارهجویان و تدبیرکنندگان است».
از این رو است که ترس از قتل و حفظ از کشته شدن، یکی از حکمتهای غیبت حضرت مهدی(عج)، است. امام صادق علیه السلام میفرماید:
«إِنَّ لِلْغُلَامِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ قَالَ: «قُلْتُ» وَ لِمَ قَالَ: «یَخَافُ» وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى بَطْنِه»؛ «مهدی را غیبتی است پیش از آن که قیام کند. سؤال شد: «چرا؟» حضرت فرمود: «به دلیل خوف از کشته شدن…» و با دست به شکمش اشاره کرد».[40]
آیات فوق، نمونههایی از رفتار کفار عنودی است که نمیخواهند سخن حق را بپذیرند؛ دائماً به دنبال بهانهگیریاند و مانع هدایت دیگران نیز میشوند. ایشان در مسیر طاغوت و شیطان در تلاش و کوششند. چقدر پیامبران، مصلحان و مؤمنان، در قبال این گروه به سختی افتادهاند.
حضرت مهدی(عج) نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ بلکه این ماجرا برای او جدیتر خواهد بود؛ چون جنگ تمام حق و باطل، جنگ تمام دین و کفر و ایمان و شیطان است.
این مبارزه، در دو عرصه است؛ دوران پیش از ولادت حضرت که دشمن میکوشید از ولادت حضرت، چون پیامبران بزرگی مثل ابراهیم و موسی علیه السلام جلوگیری کند. در عرصة دوّم نیز پس از ولادت، دنبال به شهادت رساندن آن وجود نازنین بوده و هستند. اعزام جاسوسان و کنترل شدید امام حسن عسکری علیه السلام و منزل آن حضرت هنگام حیات و پس از شهادت، گواهی بر این مطلب است.[41]
در روایات آمده است مهدی(عج) را غیبتی است تا آنجا که جاهل میگوید: «خداوند را نیازی به آل محمد6 نیست».[42]
کفاری که دائم دنبال بهانه بودهاند، در دوران غیبت، طول عمر حضرت یا اموری دیگر از این قبیل را بهانه کرده و مسأله را افسانه نامیدهاند؛ مانند دایره المعارف بریتانیکا…[43]. مبارزه با تفکر مهدویت و نیابت او در دوران غیبت، از مصادیق تلاش و کوشش و مکر شبانه روزی دشمن است: بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَکْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً[44]؛ «وسوسههاى فریبکارانه شما در شب و روز]مایه گمراهى ما شد[؛ هنگامى که به ما دستور مىدادید به خداوند کافر شویم و همتایانى براى او قرار دهیم».
در دوران ظهور نیز این امور خود را جدیتر نشان خواهد داد؛ لذا جریان ناخودآگاه مبارزه حضرت مهدی(عج) با این گروه، جریانی صرفاً اعتقادی نیست؛ بلکه جریان مبارزه با فتنههای است که مانع هدایت دیگران شده و حتی به کشت و کشتار هم اقدام میکنند.
پی نوشت
[1] . آل عمران: 146.
[2]. ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان قرار دهیم. (قصص:5).
[3]. در زبور، بعد از ذکر]=تورات[ نوشتیم: «بندگان شایستهام، وارث زمین خواهند شد» (انبیاء:105).
[4]. خداوند، به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد؛ همانگونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده است، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش تبدیل میکند؛ آن چنان که تنها مرا پرستیده و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند. (نور:55).
[5] . سبأ:31.
[6] . انعام:25.
[7] . ابراهیم:9.
[8] . بقره:6.
[9] . بقره:88.
[10] . انعام:25.
[11] . انعام:7.
[12] . غافر:4.
[13] . انعام:25.
[14] . حج:72.
[15] . رعد:27.
[16]. همچنین ر.ک: انعام: 37، یونس: 7، رعد:27 .
[17] . بقره:26.
[18]. کمال الدین، ج2، باب38، ص384.
[19] . انعام:25.
[20] . انعام:7.
[21] . مائده:103.
[22] . اعراف:66.
[23] . نساء: 156.
[24] . انبیاء:36.
[25] . بقره:212.
[26] . اعراف:90.
[27] . نساء:89.
[28] . عنکبوت:12.
[29] . نساء:167.
[30] . اعراف:45.
[31] . انفال:36.
[32] . سبأ:33.
[33] . ابراهیم:13.
[34] . آل عمران:21.
[35] . آل عمران: 146.
[36] . نساء:76.
[37] . ممتحنه:1.
[38] . بقره:61.
[39] . انفال:30.
[40]. کافی، ج1، ص337.
[41]. ر.ک: الغیبة طوسی، ص216 و کمال الدین، ج2، ص473 و … .
[42]. کمال الدین، ج1، ص302.
[43]. فصلنامه انتظار، ج5، مقاله مهدی انکاری- انتظار ستیزی، نگارنده.
[44] . سبأ:33.
[45] . انفال:38.
[46]. چنانکه آیه 89 سورة سبأ نیز به این موضوع اشاره دارد.
[47]. حدید: 17.
[48]. کمال الدین، ج2، ص668.
[49]. بحارالانوار، ج2، ص363.
[50] . ابراهیم:8.
[51] . یونس:71.
[52] . نساء:89.
[53] . نساء:89.
[54] . ممتحنه:1.
[55] . توبه:23.
[56] . نساء:140.
[57] . نساء:46.
[58] . مائده: 78.
[59] . فتح: 29.
[60] . نساء: 76.
[61] . نساء: 89.
[62] . توبه: 73.
[63] . توبه: 12.
[64] . انفال: 36.
[65] . ابراهیم: 13.
[66] . بقره: 61.
[67] . انفال: 30.
[68]. المناقب، ج1، ص272؛ کمال الدین، ج2، ص641 با کمی تفاوت.
[69]. فتح: 25.
[70]. کمال الدین، ج2، ص670.
[71] . آل عمران: 167.
[72] . نساء: 140.
[73]. تحف العقول، ص179.
[74]. خصال، ج1، ص69.
[75] . نساء: 61.
[76] . نساء: 142.
[77] . توبه: 67.
[78] . بقره: 8.
[79] . توبه: 62.
[80] . مائده: 61.
[81] . منافقون: 1.
[82] . بقره: 14.
[83] . بقره: 13.
[84] . احزاب: 13.
[85] . توبه: 86.
[86] . آل عمران: 167.
[87] . توبه: 42.
[88] . توبه: 56.
[89]. رک: بحارالانوار، ج44، ص334.
[90] . احزاب: 13.
[91] . توبه: 86.
[92] . توبه:67.
[93] . توبه: 47.
[94] . توبه: 107.
[95] . توبه: 47.
[96] . توبه: 47.
[97] . توبه:67.
[98] . نساء: 66.
[99] . بقره: 9.
[100]. رک: فصلنامه انتظار، شماره15، مقاله اندیشه مهدویت و آسیبها، نگارنده.
[101] . توبه: 73.
[102]. الغارات، ج1، ص3.
[103]. بحارالانوار، ج52، ص338.
[104]. همان، ج51، ص12.
[105]. فتح: 25.
[106]. بحارالأنوار، ج29، ص428.
[107]. همان، ج99، ص106؛ دعای ندبه.
[108][108]. همان.
[109]. کافی، ج3، ص424؛ دعای افتتاح.
[110] . نمل: 14.
[111] . اعراف: 12.
[112] . بقره: 111.
[113] . اعراف: 146.
[114] . بقره: 206.
[115] . بقره: 91.
[116] . هود: 91.
[117] . زخرف: 52.
محمدصابر جعفری
ماهنامه انتظار موعود – شماره 19