قرآن سوزی! پیشینه و آینده دشمنی غرب با اسلام

0
quran5.jpg

شاید عده ای فکر کنند این اتفاقی بزرگ و بی احترامی آشکار به خداوند و دین مقدس اسلام و تنها کتاب آسمانی موجود در دسترس بشر که هنوز بدون تحریف باقی مانده ، اقدامی است که توسط عده ای افراطی صورت گرفته و نباید خیلی به آن پرداخت و مطرح شود ، اما اگر سابقه اهانت به مقدسات اسلامی و اسلام را مرور کنیم و طرح غرب برای مبارزه با اسلام  را از نظر بگذرانیم اهمیت قرآن سوزی جدید بیشتر آشکار می گردد.

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

قرآن سوزی! پیشینه و آینده دشمنی غرب با اسلام

شاید عده ای فکر کنند این اتفاقی بزرگ و بی احترامی آشکار به خداوند و دین مقدس اسلام و تنها کتاب آسمانی موجود در دسترس بشر که هنوز بدون تحریف باقی مانده ، اقدامی است که توسط عده ای افراطی صورت گرفته و نباید خیلی به آن پرداخت و مطرح شود ، اما اگر سابقه اهانت به مقدسات اسلامی و اسلام را مرور کنیم و طرح غرب برای مبارزه با اسلام  را از نظر بگذرانیم اهمیت قرآن سوزی جدید بیشتر آشکار می گردد.

در ابتدا لیستی از اقدامات اخیر غرب در مبارزه با اسلام (در چند سال اخیر و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران که سیر اسلام گرایی بصورت تصاعدی خصوصاً در غرب بالا رفت)را با هم مرور می کنیم:

1-    نوشتن کتاب آیات شیطانی توسط سلمان رشدی و چاپ آن در انگلیس

2-    حمله به کشور مسلمان بوسنی و هرزگوین  و نسل کشی بی سابقه در آنجا به عنوان تنها کشور مسلمان در اروپا

3-    چاپ کاریکاتور های موهن از پیامبراعظم در دانمارک

4-    راه اندازی کلوپ فسق و فجور در اسپانیا به نام مکه (قبله مسلمانان)

5-    ساخت فیلم فتنه توسط نماینده پارلمان هلند،گرت وایلدرز بر علیه اسلام ، پیامبر و قرآن

6-    ممنوعیت روسری در مدارس، دانشگاهها و محیط های اجتماعی فرانسه!

7-    ممنوعیت ساخت مناره برای مساجد در سوئیس

8-    قتل آشکار مروه شروینی، شهیده حجاب در دادگاه آلمان با ضربات مکرر چاقو جلوی دیدگان مأمورین امنیتی دادگاه

9-    انکار توحید و امام زمان (عج) توسط اکبر گنجی در بی بی سی فارسی  و تبلیغات رسانه ای بی بی سی درباره آن

10-  تهدید به سوزاندن 200 قرآن در سالگرد 11سپتامبر 2010 در ایالت فلوریدا توسط کشیش افراطیِ ایوانجلیست پاستور تری جونز که در روز جمعه 10 سپتامبر تهدیدش را پس گرفت  اما بخاطر تبلیغات وسیع و گسترده رسانه های گروهی غرب و آمریکا عده دیگری کار او را به اتمام رساندند

11-  قرآن سوزی و پاره کردن اوراق قرآن در روز 11 سپتامبر 2010 در آمریکا از جمله شهرهای نیویورک ، واشینگتن روبروی کاخ سفید توسط سناتور فلوریدا و دوجا از ایلالت تنسی

12-  ساخت ده ها فیلم سینمایی و مستند در چند سال اخیر  برعلیه مسلمانان در هالیوود و غرب و جنگ رسانه ای بی سابقه برعلیه اسلام و مسلمانان

 

اینها گوشه ای از اقدامات غرب برعلیه اسلام بود اما اشاراتی درباره این اعمال:

نوشتن آیات شیطانی پاسخی به انقلاب اسلامی ایران  وموج اسلام خواهی درجهان بود که با تدبیرامام خمینی(ره) و حکم ارتداد سلمان رشدی این فتنه در نطفه خفه شد اما چندی نگذشته بود که صرب ها با حمایت غرب و شرق (بخصوص شورویِ صهیونیستیِ سوسیالیستی) و سکوت مجامع بین المللی، سازمان ملل متحد و شورای امنیت و در طرحی از پیش آماده شده  برای بیرون کردن مسلمانان از اروپا در ادامه طرح تاریخی مسلمان زدایی در جهان که از اندلس (اسپانیا) شروع شد به این کشور مسلمان حمله نمودند و با نسل کشی بی سابقه بسیاری از مسلمانان اروپا را قطعه قطعه کردند و بعد از اینکه کار از کار گذشت طبق معمول همیشه بلندگوهای سیاسی شروع به محکوم نمودن! این اقدام کردند.

با چاپ  کارکاتور های پیامبر اعظم که از دانمارک شروع و به کشورهای دیگر هم رسید سعی نمودند اولاً از بزرگترین پیامبر خدا تقدّس زدایی کنند ، ثانیاً مسلمانان را نسبت به این فاجعه بی تفاوت نمایند و ثالثاًاسلام را به عنوان یک دین آسمانی و پیامبر اعظم را بعنوان منادی صلح جهانی در اذهان عمومی تخریب نمایند تا گرایش به اسلام کم شود

در مقابل این اقدام موهن بعضی ها فقط محکوم نمودند اما مسلمانان برخی کشور ها از جمله مالزی با تحریم کالاهای دانمارکی ، ضربه سنگینی به اقتصاد این کشور وارد کردند و با فشار این شرکت ها و صنایع به دولت دانمارک ، دولت آنها مجبور به عذر خواهی از مسلمانان و جلوگیری نمودن از چاپ مجدد کاریکاتورها شد

این روند ادامه داشت تا نماینده پارلمان هلند گرت وایلدرز با ساخت فیلم فتنه با در کنار هم آوردن الف)  اقدامات تروریستی و ضد اسلامی گروههای وهابی همانند طالبان که دست پرورده سازمان سیا برای خشن نشان دادن اسلام هم هستند و  ب) آیات جهاد و عذاب اخروی بطرزی بچه گانه خواست تا قرآن را مسبب اقدامات تروریستی  وهابیون اعلام نماید در صورتی که برخی از این آیات مربوط به عذاب های جهنم می باشد و با یک نگاه در این آیات مشخص میشود  و همچنین اقدامات وهابیون ارتباطی با اسلام ندارد بلکه اعمال تروریستی آنها کاملا ضد اسلامی است و مورد انتقاد علمای فریقین شیعه و سنی می باشد همچنین این گروه های وهابی بزرگترین خدمت را به غرب و آمریکا در مخدوش نشان دادن چهره اسلام می کنند که ناگفته پیداسن بصورت پنهانی توسط دستگاههای اطلاعاتی غرب و آمریکا  پشتیبانی می شود.

در مقابل این کار رسانه ای ، گروهی از طلاب حوزه علمیه قم اقدام به ساخت فیلمی مستند با نام “فراتر از فتنه” نمودند که در اینترنت ، دانلود و نظر درباره آن، میلیونی شد و در این فیلم نظر اسلام و قرآن  را نسبت به ادیان دیگر و همچنین وضع اقلیت های دینی در ایران با وضع مسلمانان در غرب  و فلسطین اشغالی مقایسه می نمود ، این فیلم توسط تشکل مردم نهاد اسلام و مسیحیت ساخته شد و شاید از معدود کارهای خوب ما  در مبارزه با جنگ نرم فرهنگی بر علیه اسلام در جهان بود.

با ممنوعیت مظاهر اسلامی  از جمله حجاب  در مدارس و دانشگاه ها در اروپا که شروع آن از فرانسه  اجرایی شد، خواستند تا نسل جدید مسلمانان این کشور ها یا یک دین کاملاً هم خوان با لیبرالیسم و سکولاریسم داشته باشند و یا کلاً از اجتماع کنار گذاشته شوند برای همین بسیاری از زنان مسلمان و خانواده هایشان  برای حفظ دینیشان  مجبور به مهاجرت از اروپا شدند.

بعد از آن طرحی دیگر در دستور کار سران صهیونیست اروپا  قرار گرفت و آن ممنوعیت ساخت مناره به عنوان مظاهر اسلامی در مساجد سوئیس بود که با زیرکی خاصی  به رفراندوم عمومی گذاشته شد ، باید توجه داشت که تبلیغات عظیمی در اروپا و آمریکا برای این منظور در رسانه ها ایجاد شد و اقدامات وهابیون و دست پرورده های سازمان های جاسوسی سیا و موساد به دفعات  به اسلام نسبت داده شد تا مردم اروپا و آمریکا از اسلام بترسند و از این دین الهی متنفر شوند با این اقدامات و اسلام هراسی گسترده رسانه ای و دولتی(همین ساخت مناره را به رفراندم گذاشتن خود تاثیر بسیاری در اسلام هراسی دارد، آیا امکان دارند مثلاً روزی در یک کشور اروپایی بانک یا ساخت مراکز فساد یا حتی مراکز مذهبی مورد تأییدشان را به رفراندوم بگذارند؟! اما با به همه پرسی گذراندن این موضوع، ترس از اسلام را بیشتر نمودند!) در روز رفراندوم عمومی  با 57 درصد رأی مثبت ، این طرح به تصویب رسید ، جالب است که 4.5 (چهار و نیم) درصد مردم سوئیس مسلمان هستند و نه تنها همانند دیگر کشور های غربی هیچ نماینده ای در پارلمان ندارند بلکه  از 100 مسجد آنها فقط 4 مسجد مناره دارد ! اما در غرب حتی این تعداد از مظاهر اسلامی را هم تحمل نمی کنند.

در آخر هم طرح قرآن سوزی که ما در انتهای این نوشتار هدف از این طرح شیطانی را به تفصیل بیان می داریم

این اقدامات در کنار ساخت ده ها فیلم سینمایی در آمریکا و غرب بر علیه اسلام بود تا با ایجاد مفاهیم جعلی و دروغین و نسبت آنها به اسلام و نشان دادن اعمال طالبان و القاعده  و کارهای تروریستی به نام دین اسلام و مسلمانان، مردم جهان را با مسلمانان دشمن نمایند و از گرایش به اسلام و معنویت کم شود.

پیشینه جنگ غرب علیه اسلام:

در اینجا به دو نکته مهم که در تاریخ نقاط عطفی حساس می باشند اشاره می کنم:

1-    غرب دو سابقه برخورد با اسلام داشته یکی در خاک اروپا بوسیله جنگ نرم که به تسخیر اندلس (اسپانیای کنونی) انجامید، بوسیله فاسد و  بی اعتقاد نمودن جوانان مسلمان اسپانیا که منجر به جداشدن این سرزمین از کشور بزرگ اسلامی و مسیحی شدن! مردم آن سامان شد. و دوم در خاک کشور بزرگ اسلامی بوسیله جنگ سخت  که چند صد سال طول کشید و به جنگ های صلیبی مشهور است که علی رغم جنایات بسیار اما به شکست غرب بر علیه اسلام انجامید.

اکنون با تحقیقات تاریخی که انجام شده  بر کسی پوشیده نیست که یهودیت زرسالار (بخوانید صهیونیسم تاریخی) در آن تاریخ با نفوذ در هیئت حاکمه کشورهای غربی و جریان کلیسا آتش این جنگ نامقدس را به نام دین روشن نمود و از شرایط جنگی بسیار بهره برد ، در این سلسله جنگ ها که به نام دین با فریب افکار عمومی غرب اما با اهداف پشت پرده استعماری و نابودی کشور اسلامی و کسب قدرت و ثروت ایجاد شد لطمات بزرگی به مسلمانان و دین مسیحیت وارد آمد و باعث تنفر هرچه بیشتر مردم جهان  از مسیحیت و زمینه ساز جریان های روشنفکریِ ضد مسیحیت و بعداً ضد دین و ضد خدا در غرب شد که عصر رنسانس و مهجور شدن دین در عرصه اجتماع از تبعات آن جنگ نامقدس و صهیونیستی بود

2-     از دیگر تبعات جنگ های صلیبی در قرون وسطی جریان اعتراضی در مسیحیت بود  که به پروتستانتیسم یا اعتراض گرایی مشهور گشت

اعتراض به باورهای های تحریف شده مذهب کاتولیک ، اینکه کشیش و پاپ بجای خدا می نشست و هرچه می گفت حکم خدا بود ،بهشت را خرید و فروش می کرد و گناهان را درعوض پول می بخشید، با عقل و علم به شدت مبارزه می کردو دانشمندان را میسوزاند  و فشارهای این مرام بر مسیحیان، این جریان به اصطلاح اصلاحی و اعتراضی را ایجاد نمود اما از همان ابتدا با ضرب آهنگی شدید بجای اصلاح دین ،به افساد آن پرداخت و بجای اینکه به اسلام نزدیکتر شود تا جامعه و مردم خود را به کمال و معنویت و صلاح برساند به یهودیت گرایش پیدا نمود.

مارتین لوتر رهبر اصلی این جریان ( که طبق تحقیقات جدید احتمال یهودی بودنش می رود!) کتابی نوشت با عنوان “مسیح یهودی زاده شد” و از این طریق سعی بر آشتی دو دین مسیحیت و یهودیت که پس از عروج عیسی و توطئه یهود در این واقعه به شدت با هم دشمنی داشتند ، نمود ، همچنین با نفی نظر کلیسا و شورای کلیسا[1] ، عنوان نمود که تشریع فقط از آن کتاب مقدس است  و متن آن مخصوصاً بخش عهد عتیق و تورات که مربوط به یهودیت است حجت می باشد؛ با این گرایشهای افراطی که به تکفیر وی نیز از طرف کلیسا و پاپ انجامید[2] ،فرقه ای  در مسیحیت ایجاد شد که یهود را قوم و نژاد برتر و فرزندان خدا [3] دانسته  و به آنها بسیار نزدیک شدند و به همان اندازه از اسلام و حتی مسیحیت کاتولیک و ارتودکس دور شدند؛ با گسترش پروتستانتیسم در اروپا و خروج آن از آلمان شاهد فعالیت های افراطی بیشتری در این فرقه می باشیم، در برخی مناطق باورهای پروتستانی شدت بیشتری داشت مثلاً عده ای از پروتستان های انگلیس عنوان نمودند که نژاد آنگلوساکسن از نسل افرائیم فرزند یوسف پیامبر (ع) از اسباط ده گانه ی گمشده بنی اسرائیل می باشد، عده ای خود را پیوریتن به معنای مسیحی خالص نامیدند و وقتی آمریکا کشف شد با همین باور های صهیونیستی به جان بومیان سرخپوست آمریکا افتادند، با نامگذاری آمریکا به نام اورشلیم جدید و پادشاه انگلستان به نام فرعون، به سرزمین مقدس! جدید هجرت نمودند و با شعار “سرزمین بدون ملت برای ملت بدون سرزمین” ، عملاً وجود انسانیِ سرخپوستان را منکر شده با ادعای اینکه ما از نسل خدا و نژاد برتریم درحالیکه سرخپوستان از نسل شیطان اند و باید کشته شوند[4] ، طرح تاسیس جمهوری آمریکا را بنیان نهادند.

البته با همین تفکر و همین شعار های افراطی بغیر از آمریکا کشورهای استرالیا، نیوزلند، آفریقای جنوبی و در انتها فلسطین به اشغال این صهیونیست های مسیحی و یهودی درآمد[5]

در طول تاریخ چندصد ساله تشکیل آمریکا ، این کشور در طبقه مذهبی خود ، بسیار افراطی تر از طبقه عمومی اروپا بوده و باورهای خشن ، افراطی و نابهنجار همیشه از خصوصیات این بظاهر متدینان ِ پروتستان آنجا بوده است.

در این مدت بنایی را که مارتین لوتر و جان کالوین در فرقه سازی ایجاد نمودند بارها و بارها در پروتستانتیسم تکرار شده بطوری که هم اکنون بیش از هزار فرقه پروتستان در آمریکا ثبت شده است

آمریکا در طی این دو قرن و اندی که از تشکیل حکومتش می گذرد همواره به دست فراماسون های شیطان پرست و صهیونیست  اداره میشده است آنهایی که علناً پرچم سکولاریسم و دور کردن مذهب از حکومت و اجتماع را علم می نمودند و هرجا که نیاز به حمایت مردمی بوده از احساسات دینی افراطی طبقه عامه به بهترین نحو استفاده شده و با سو استفاده از باورهای آخرالزمانی مسیحیتِ پروتستانی منافع صهیونیسم تأمین شده است.

آینده جنگ غرب علیه اسلام (ترسیم نقشه تحولات پیشرو در خاورمیانه):

این بخش را با دوریکرد دینی و غیر دینی میتوان بررسی نمود

الف)  جبهه دینی: همان پروتستان های افراطی آمریکا در اواخر قرن بیستم ، اصطلاحی برای خود جعل نمودند با عنوان ایوانجلیست یا ایوانجلیکال به معنای نو انجیلی که به آنها نو تعمیدی نیز می گویند، اینها کسانی هستند  که دوباره در سن بزرگسالی و بعد از اعتقاد به یک سری باورهای آخرالزمانیِ جدید، غسل تعمید به جا آورده اند و  ادعا نمودند که حالا پاک شده اند![6] و هر مسیحی که این نظرات جدید و اعتقادات ابداعی را قبول کند رستگار است و گرنه در جهنم خواهد سوخت؛ این مسیحیان ایوانجلیست درباره آینده جهان نظرات بسیار خشن و خطرناکی دارند که مربوط به عنوان مقاله حاضر میشود

آنها آینده جهان و ظهور مجدد مسیح را که مورد قبول کاتولیک ها می باشد منوط به یک سری حوادث نموده اند که نه تنها کاتولیک ها بلکه هیچ یک از فِرَق مسیحی معتقد به آن نیست، از جمله:

1-    جمع آوری یهودیان جهان در فلسطین

2-    تشکیل دولت برای یهود (این دو امر با حمایت مسیحیان و یهودیان صهیونیست محقق شد)

3-    قراردادن شهر بیت المقدس[7] به عنوان پایتخت این دولت یهودی

4-    تخریب مسجدالاقصی و قبه الصخره و ساخت معبد موهوم به نام سلیمان[8] بجای این مسجد[9]

5-    تطهیر معبد(برای تطهیر معبد عنوان کرده اند که گوساله ای سرخ مو! و سه ساله می بایست قربانی و سوزانده شود و با خاکسترش معبد را تطهیر! نمود)

6-    تطهیر باید بوسیله کاهنان سبط لاوی از بنی اسرائیل  انجام شود و برای معبد وسائل خاصی آماده شده و کاهنان معبد آیین های ویژه ای آموزش ببینند

7-    بعد از تطهیر ، جنگ آخرالزمان با عنوان آرماگدون  در شمال سرزمین های اشغالی فلسطین می بایست ایجاد شود

که در این جنگ صف آرایی بدین شکل است: یکطرف که جناح خیر عالم هستند شامل مسیحیان ایوانجلیست! و یهودیان و دولتهای غربی برهبری آمریکا  قراردارد و در طرف مقابل جناح شر  شامل مسلمانان با مرکزیت ایران و شرقی های حامی ایران برهبری رهبر مسلمانان جهان  قرار می گیرند

حتی عنوان نموده اند از هر طرف حداقل 400 میلیون انسان در این منطقه کوچک (هارمجدو) جمع می شوند و می بایست یک جنگ هسته ای ایجاد شود و حداقل 400 میلیون نفر  کشته روی زمین بماند ، اما در اثنای نبرد که نیروهای شر (به تعبیر آنها) درحال پیروزی اند اتفاقی میافتد که جهان مسیحیت حدود دوهزار سال است که منتظر آن هستند

8-    ناگهان مسیح از آسمان  بزمین و بر روی معبد فرود میآید و تمامی مسلمانان و شرقی ها را بوسیله شمشیر نورانی و الهی می کشد! و مسیحیان ایوانجلیست و 144 هزار یهودی[10] را که اکنون ایوانجلیست شده اند به آسمان یا یکی از کرات آسمانی می برد در این هنگام جهان بوسیله مسیح بکلی نابود شده ، کل موجودات عالم از بین میرود و قیامت برپا میشود و هروقت آب ها از آسیاب افتاد این ایوانجلیست ها و یهودیان به زمین برگشته حکومت هزارساله خود را با عنوان بهشت زمینی ایجاد می نمایند

از آنجا که مسیح را منجی خود و خود را جبهه خیر معرفی نموده و مسلمانان را جبهه شر و شیطانی عنوان نموده اند رهبر مسلمانان در آخر الزمان یعنی امام زمان (عج) را عنوان دجال یعنی شیطانی که روبروی مسیح قرار میگیرد داده اند(نستجیربالله)

(یادآوری:

نکته اول : بر طبق اعتقاد مسیحیان آمدن مسیح برای داوری میان مردگان است لذا برای آمدن مسیح می بایست قیامت برپا و جهان نابود شود!

نکته دوم: لازم به ذکر است پروتستان ها همانند یهودیت کنونی قائل به عالم آخرت و بهشت و جهنم اخروی نیستند و بعد از برپایی حکومت جهانی خودشان که مدعی اند در آن حکومت غیر از هم کیشان یا هم نژادانشان کسی زنده نیست همان حکومت، بهشت زمینی آنهاست و نابودی دشمنانشان و شکنجه و عذاب آنها جهنم می باشد)

با توجه به اینکه ایوانجلیست ها آمدن مسیح را با هزار ربط بی ربط[11] به یهود و صهیونیستها معلَّق نموده اند و در جهت حمایت از صهیونیسم  از هیچ عملی دریغ نمی نمایند به این گروه از مسیحیان، مسیحیان صهیونیست و به مکتبشان ، صهیونیسم مسیحی اطلاق میشود.

این مسیحیان صهیونیست ، متحجر و افراطی  از دهه 1980 میلادی و بعد از انقلاب اسلامی ایران[12] و احساس خطر از اسلامِ شیعیِ انقلابی که صاحب حکومت شده بود، با نفوذ در حزب جمهوری خواه  آمریکا گروه راستگرایان مسیحی را ایجاد نمودند و اکثریت این حزب را  به خود اختصاص دادند ، برای همین است که از دهه 80 میلادی به بعد  کاندیدای حزب جمهوری خواه از مسیحیان صهیونیست است ، می توان شروع آنرا ریاست جمهوری رونالد ریگان  عنوان نمود  که با افتخار اعلام کرد، آرزو می کنم من باشم آنکسی که دست روی کلید پرتاب موشک های هسته ای  می گذارد  و جهان را نابود می کند  تا مسیح زودتر ظهور نماید!

از کاندیداهای مشهور این حزب می توان  به جرج بوش  پسر که در سال 2000 میلادی با رأی دادگاه عالی آمریکا به قدرت رسید نام برد  و با ریاست جمهوری او حوادث ناگواری رقم خورد که در قسمت آخر این نوشتار خواهد آمد

همچنین در بخشی دیگر از جبهه دینی می توان از یهودیان صهیونیست نام برد که اعتقادات آخرالزمانی شان تقریباً با ایوانجلیست های مسیحی یکی است بجز قسمت آخر آن ، یعنی یهودیان به ایوانجلیست ها این خادمان حلقه بگوششان هم فرصت حیات نمی دهند[13] و معتقدند منجی بنی اسرائیل که آمد ، حکومت جهانی یهود برپا می شود و تمامی ساکنان زمین بجز نژاد بنی اسرائیل [14]کشته خواهند شد

ب) جبهه غیر دینی: مکتب دیگری که درباره آینده جهان در غرب و آمریکا  نظرات جدی و خشنی دارد، لیبرال دموکراسی است، استراتژیست های این گروه که پایگاه اصلیشان در آمریکا حزب دموکرات است، نظرات خطرناکی درباره آینده جهان عنوان می نمایند

از جمله این افراد فرانسیس فوکویاما، ژاپنی الاصل آمریکائیست  که در نظریه و کتاب معروفش “پایان تاریخ” عنوان نمود، تمامی ادیان و مکاتب  در طول تاریخ ، مارا به اینجا رساندند که بفهمیم لیبرال دموکراسی تنها دین و راه زندگی است  و مابقی ادیان و مکاتب باید نابود شوند و بشر در آینده یک دین، یک حکومت و یک کشور دارد  و در یک حکومت جهانی راه و رسم زندگی بشر ،روش لیبرالی یعنی سبک زندگی آمریکایی است و نه چیز دیگر

فرد دیگر این جبهه نظریه پردازی به نام ساموئل هانتیگتون آمریکایی است  که با ارائه نظریه “برخورد تمدن ها” راه را برای اقدامات صهیونیستهای لیبرال هموار نمود؛ او جهان را به چند حوزه تمدنی تقسیم می نماید و اعلام می کند هر تمدنی که قویتر است حق است! و چون تمدن غربی برپایه لیبرال دموکراسی از همه قویتر است پس باید حاکم باشد و مخالفیتش نابود شوند

برای نابودی دیگر تمدن ها هم دو راه پیشنهاد می کند :

1-    هزم شدن فرهنگی: مثلاً تمدن ارتودکس که شامل روسیه و حوزه پیرامونی اش  می شود را در مقابل تهاجم فرهنگی غرب بی دفاع می داند و اعلام می کند که بزودی روسیه جزئی از فرهنگ غرب می شود و تمام ماهیت دینی، ملی، سنت ها و …. به روش ها و فرهنگ و ارزش های غربی تبدیل می شوند

2-    نبرد نظامی برای از بین بردن تمدن: درباره تمدن اسلامی با محوریت ایران ، عنوان می کند با تهاجم فرهنگی نمی شود تمدن اسلامی-ایرانی را بطور کامل  از میان برداشت[15] بلکه باید با جنگی تمام عیار مسلمانان و آثار اسلامی را از بین برد تا اثری از این تمدن باقی نماند!

با توجه به دو رویکرد دینی و غیر دینی فوق که در رأس آنها صهیونیستهای یهودی قرار دارند و هدف مشترکشان نابودی اسلام  و مسلمانان است و رهبری هر دو جریان در آمریکا ( با مشخصه دو حزب سیاسی نامبرده) در اختیار  صهیونیست ها قرار دارد ، صحنه نبرد آینده و دلیل دشمنی های غرب با اسلام و ایران اسلامی روشنتر می شود

اما برای شروع این نبرد و ایجاد زمینه های حمله به اسلام و کشورهای اسلامی نیاز به بهانه ای بود که حادثه یازده سپتامبر 2001 بهترین بهانه برای اجرای این نقشه شیطانی در اختیار سیاستمداران حزب جمهوری خواه آمریکا  و نئومحافظه کاران این حزب قرار داد

شرح حادثه: در روز 11 سپتامبر یعنی ماه نهم از سال 2001 میلادی،  چند ماه بعد از ریاست جمهوری و تسلط ایوانجلیست افراطی جرج دبلیو بوش و اطرافیانش بر کاخ سفید ، ساختمان دو برج سازمان تجارت جهانی در نیویورک که جزء نمادهای تمدن لیبرال دموکراسی بود، همچنین ساختمان پنتاگون، وزارت دفاع آمریکا در واشینگتن منهدم شد

ادعای دولت و رسانه های آمریکا: در همان ابتدای کار با پخش تصاویر برخورد دو هواپیمای مسافربری با برج های دوقلو  درCNN و رسانه های صهیونیستیِ آمریکا ، اعلام شد که این حادثه تروریستی ، کار القاعده و مسلمانان است ، بوش سریعاً اعلام نمود ما باید برای جنگ با تروریسم از خاکمان خارج شویم و تروریسم را با حملات پیش دستانه نابود کنیم ، همچنین اعلام نمود که این جنگ ، جنگ صلیبی جدید و نبردی مقدس! است  که منجر به ظهور مسیح خواهد شد

بعد از مدتی اعلام شد بخشی از پاسپورت هواپیما ربا که مسلمان بوده در خرابه های دو برج تجارت جهانی پیدا شده است!؛ با این ادعا و تبلیغ وسیع رسانه های آمریکا و کشورهای غربی که اکثر آنها مربوط به شبکه های ماهواره ای کشیشان ایوانجلیست[16] و رسانه های صهیونیستی می باشند ، جنگی براه افتاد که قرار بود چهره جهان را عوض نماید و به بیست و چند کشور از جمله افغانستان و عراق و ایران و کره شمالی و … برسد.

بررسی اجمالی حادثه 11 سپتامبر: بسیاری از کارشناسان و محققین غربی ، آمریکایی و مسلمان  از همان ابتدا شروع به جمع آوری اطلاعات از شواهد بجای مانده نمودند و با مردمی که در اطراف برج ساکن بودند مصاحبه گرفتند که این تحقیقات تألیف ده ها کتاب و ساخت مستند های فراوانی را باعث شد که هیچکدام در غرب و آمریکا اجازه پخش رسانه ای نیافتند

در بررسی ها روشن شد:

1-    تمامی یهودیان شاغل دو برج در روز 11 سپتامبر با اطلاع قبلی بر سر کار حاظر نشده اند!یعنی به آنها گفته بودند در این روز حاضر نشوید

2-    این ساختمان ها عمرشان تمام شده بود و می بایست بزودی تخریب شوند

3-    در زمان تخریب ساختمان ها دقیقاً بر جای خودشان فرو آمدند که این کار فقط با مهندسی تخریب  و با کار گذاشتن مواد منفجره با فرمولی خاص در پایه ها و طبقات مختلف ساختمان امکان پذیر است

4-    بسیاری از ساکنین مناطق اطراف  عنوان کردند که صداهای انفجار مکرری شنیده اند

5-    هیچ کس از ساکنین اطراف برج ها و شاهدان واقعه ، صحنه برخورد هیچ یک از هواپیما ها را با چشم خود ندیده اند و فقط فرو ریختن ساختمان را از نزدیک دیده اند(با توجه به اینکه دو برخورد هواپیما ادعا شده می بایست حداقل برخورد دوم که مدتی بعد رخ داده مشاهده شود) و همه مردم صحنه برخورد هواپیما ها را از CNN و  دیگر رسانه ها مشاهده کرده اند

6-    حتی یک قطعه کوچک از هواپیما در اطراف و خرابه های برج ها و پنتاگون پیدا نشد (جالب است که حتی یک قطعه از موتور فولادی هواپیما که در آن حرارت می بایست سالم بماند پیدا نشد اما دولت آمریکا اعلام کرد پاسپورت کاغذی هواپیما ربای مسلمان   که در هواپیما حضور داشته در خرابه ها پیدا شده است!)

7-    بعد از این حادثه به سرعت و کمتر از حد معمول برای آماده شدن یک کشور برای یک نبرد غیر مترقبه در آنسوی جهان ، ارتش آمریکا به افغانستان لشکر کشی کرد که بدون آمادگی قبلی برای این نبرد ، این لشکر کشی سریع و با آن وسعت ،غیر ممکن به نظر می رسید.

8-    ساخت فیلم های همانند هواپیمای رئیس جمهور[17] که دقیقا! دیالوگ ها جرج دبلیو بوش را سالها قبل از به قدرت رسیدنش تکرار می کرد و اعلام می نمود که درصورت ایجاد عملیات تروریستی برضد آمریکا، آمریکا مجبور است دشمنانش را در خارج از مرزها نابود کند و دست به حمله پیش دستانه بزند! یعنی همان سخنان بوش پسر بعد از واقعه 11 سپتامبر و لشکر کشی به افغانستان و عراق

9-    ایجاد سازمان القاعده و گروه طالبان توسط سازمان اطلاعاتی آمریکاCIA برای مبارزه با شوروی  در افغانستان که بعد از فروپاشی شوروی این گروه شاکله خود را برای ضربه زدن به اسلام و ایران با طرح های سازمان سیا حفظ نمود همچنین دیدار اسامه بن لادن رهبر القاعده 4ماه پیش از این حادثه با نمایندگان CIA  در کویت!

و بسیاری از شواهد دیگر که کارشناسان را به این نتیجه رساند که این عمل  یک خودزنی توسط دستگاه های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل برای ایجاد جنگ و حمله به خاورمیانه و مسلمانان بوده است و حتی برخی کارشناسان اذعان می کنند که تصاویر برخورد هواپیما ها ساختگی و انیمیشن و جلوه های ویژه سینمایی است (همانند آنچه در فیلم های هالیوودی می بینیم) و اصلاً برخوردی با هواپیما صورت نگرفته و فقط با بمب های کارگذاشته شده توسط CIA و موساد ، برج ها منهدم شده اند.

سوابق خود زنی آمریکا:

در اینجا به عنوان نمونه به دو مورد مهم در قرن بیستم اشاره میشود

1-    ورود آمریکا به جنگ جهانی اول:  بدین صورت بود که کشتی آمریکایی حامل سلاح برای نیروهای انگلیسی  در دریا منفجر شد و رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام نمود ، این کار توسط آلمان صورت گرفته پس ما به طرفداری از انگلستان و جبهه او و بر علیه جبهه آلمان وارد جنگ می شویم که با ورود آمریکای تازه نفس با پیروزی این جبهه ، جنگ اول جهانی به پایان رسید

2-    ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم: در اواخر جنگ درحالی که جبهه ژاپن و آلمان در حال جنگ و درگیری  شدید با جبهه انگلیس و متحدانش بودند ، انفجاراتی در بندر پرل هارپر آمریکا اتفاق افتاد و رئیس جمهور آمریکا به همراه رسانه های گروهی این کشور اعلام نمودند که ژاپن این کار را کرده است و ما بر ضد ژاپن و به طرفداری از جناح مقابلش (انگلیس،فرانسه، روسیه،چین و….) وارد جنگ می شویم و با انجام بزرگترین جنایت جنگی تاریخ و بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی جنگ دوم جهانی در سال 1945 میلادی به سود جبهه آمریکا به پایان رسید

در تحلیل  هر دوی این جریان ها ، کارشناسان سیاسی و نظامی اذعان می کنند ،آلمان و ژاپن در حالی که در بحبوحه جنگ بوده اند دلیلی نداشته برای خود دشمن جدیدی در حد و اندازه آمریکا ایجاد نمایند  که در نهایت هم به شکستشان بیانجامد و این اتفاقات ذکر شده را یک خودزنی توسط دولت آمریکا می دانند تا در  افکار عمومی جهانی و بخصوص درون آمریکا ،پذیرش مردمی برای ورود به جنگ ایجاد شود ؛ این نوع خود زنی در حادثه 11 سپتامبر 2001 نیز تکرار شد که با سکوت گروه تروریستی القاعده که توسط سازمان سیا ساخته و پرداخته شده بود این پازل کامل شد و حمله به کشور های اسلامی و اولین گام یعنی افغانستان آغاز گردید

بعد از حمله به افغانستان در سال 2001 نوبت به عراق در سال 2003 بعنوان یکی از کشور های اسلامی که درآینده جهان نقش بسزایی دارد رسید و حلقه محاصره ایران اسلامی تنگ تر شد  و بیش از یک و نیم میلیون مسلمان در این دو کشور همسایه ایران جانشان را از دست دادند

اما این جنگ چنان عواقب سنگین  سیاسی ، اجتماعی و مالی بر آمریکا در جهان داشت که طرح حمله ی بیست و چند کشوری در گام دوم متوقف شد و هزینه های سنگین این جنگ مخصوصاً در بخش اقتصادی ، در دو سال اخیر به بحران و فروپاشی اقتصادی آمریکا و غرب انجامید

در همان آوان جنگ عراق یکی از کشیش های مطرح ایوانجلیست در برنامه تلویزیونی اش گفت ، در کتابم  با عنوان “رهایی شر” نوشته ام ،آخرین پیامبر ! مسلمانان از عراق! ظهور می کند یا از شهر کربلا  یا شهر سامرا و ما باید عراق را تحت تصرف خودمان دربیاوریم  و من خوشحالم که پیشگویی![18] من درباره حمله آمریکا به عراق محقق شده است.

جالب است که کشیشان طراز اولشان که قدرت سیاسی، مالی و رسانه ای بالایی در آمریکا و نفوذ بسیاری در تصمیمات مربوط به جهان اسلام و اسرائیل دارند، تا این اندازه از اعتقادات اسلام و مسلمانان کم اطلاعند که امام زمان (عج) و جانشین پیامبر (ص) را پیامبر آخر مسلمانان می خواند و حتی از محل ظهور حضرت مهدی (عج) که مکه و کنار کعبه است هم بی اطلاع است و مقر حکومت امام زمان (عج) را با محل ظهور اشتباه می گیرد، همچنین شهر مقر حکومت آقا کوفه است ، نه کربلا و نه سامرا.

در هر حال این انسان های جاهل، افراطی و متحجر از هر دو گروه ایوانجلیست ها و لیبرال دموکرات ها برهبری صهیونیسم بین الملل، نقشه ای را  برای آینده جهان ترسیم نموده اند که نابودی اسلام و مسلمانان و مبارزه با امام زمان(عج) مهمترین رکن آن است

چه با عنوان مهیا شدن برای آرماگدون و چه با عنوان اجرای نظریه برخورد تمدن ها.

حال که پیشینه و آینده برخورد غرب با اسلام بر اساس  طرح های  شیطانی صهیونیسم روشن گردید در انتهای این نوشتار می بایست به هدف از حادثه دلخراش قرآن سوزی در تاریخ 11 سپتامبر 2010 میلادی 20 شهرویور ماه 1389 شمسی اشاره کنیم

 

قرآن سوزی و هدف از آن:

متاسفانه در نهمین سالگرد حادثه 11 سپتامبر که به اذعان تمامی کارشناسان مستقل ، یک خودزنی توسط هیئت حاکمه و دستگاه های اطلاعاتی درون آمریکا برای بهانه گیری و شروع جنگ علیه اسلام بود، قرآن عظیم توسط عده ای شیطان پرست صهیونیست که عنوان ایوانجلیستهای مسیحی را یدک می کشیدند پاره پاره و سوزانده شد

باید توجه داشت که چندی قبل انجیل و کتاب مقدس مسیحیان بوسیله مرلین منسون ، خواننده شیطان پرست ، در یکی از کنسرت هایش در حین اجرا، برگ برگ شد و منسون در حال که می خواند، کتاب مقدس و انجیل را برگ برگ می کرد و زیر پای رقاصان می انداخت و بلند گفت:”این است خدای شما”!

این درحالی است که تمامی پیروان مسیحیت معتقدند که کتاب مقدس کنونی توسط عده ای از حواریون و شاگردانشان نوشته شده و وحی الهی نیست و سخنان خدا آن هم از قول عیسی(ع) در لابلای کتاب مقدس به ندرت دیده می شود.

با این وجود این شیطان پرست خبیث با پاره کردن آن، خواست با خدا اعلام جنگ نماید و حرمت خدا را جلوی انظار پیروانش بشکند

اگر مقایسه ای بین این دو جریان داشته باشید به این نتیجه می رسیم  آنهایی که قرآن را پاره پاره کردند یا آتش زدند ،شیطان پرست هایی هستند بسیار خبیث تر از منسون زیرا او کتاب مُحرَّف انجیل کنونی را پاره کرد ، اما اینان اصل کلمات و سخنان خداوند را که هیچ تردیدی در انتصاب آنها در اسلام به خداوند عزیز وجود ندارد پاره نموده و سوزاندند و با این اقدام شیطانی  1- در وهله اول می خواستند حرمت خدا را بشکنند، بخدا دهن کجی نمایند، اسلام را تحقیر و از قرآن تقدّس زدایی کنند

2- نسل جوان مسلمانان را نسبت به توهین به مقدّسات اسلامی و بزرگترین ثقل بعد از پیامبر(ص) یعنی قرآن بی تفاوت کنند یعنی تبدیل به افرادی شوند که اسم شان مسلمان است ولی از درون استحاله ، تهی، بی قید و کاملا غربی شده اند.

3- مسلمانانِ معتقد و متعصب را تحریک به اعمال تروریستی نمایند ،این نکته از آنجا آشکار میشود که بلافاصله بعد از تهدید تری جونز به سوزاندن قرآن ،چند روز قبل از 11 سپتامبر ، ژنرال دیوید پترائوس ،فرمانده نظامیان آمریکا در افغانستان و عراق اعلام نمود :”اگر این اتفاق بیافتد نیروهای نظامی ما در افغانستان به خطر می افتند”! و بعد از چند روز ، دقیقاً! همین جمله از زبان باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا عنوان شد که “با توجه به اقدام قرآن سوزی  ، نیروهای ما در افغانستان به خطر می افتند” اگر این تأکید سران آمریکا بر به خطر افتادن جان نظامیانشان را در کنار هم قرار دهیم به این نتیجه می رسیم که با این گفتار قصد دارند برای مسلمانان تصمیم سازی در جهت حمله به نیروهای آمریکایی و مسیحی نمایند و همچنین دستور عمل  به نوکران و خادمان همیشگی شان یعنی القاعده و طالبان داده اند و  وظیفه شان را معین کرده اند که اگر ما قرآن سوزاندیم شما هم سریعاً چند عمل تروریستی انجام دهید  تا ما بهانه برای اسلام هراسی رسانه ای و اسلام ستیزی نظامی پیدا کرده و حملات و جنگ های آتی را دوباره با پذیرش و مقبولیت مردمی که چند سالی است کم رنگ شده، ایجاد کنیم

4- ایجاد جنگ دینی و صلیبی جدید با استفاده از فاکتور مذهب در برابر مذهب و همچنین اجرای جنگ موهوم آرماگدون

باید توجه ویژه داشت که با انقلاب اسلامی ایران موج خداخواهی،اسلامگرایی و توجه به معنویت و پاکی ها در شرق و غرب عالم و خصوصاً آمریکا سیر تصاعدی پیدا کرد که برای مبارزه و کنترل آن انواع ادیان و مکاتب جدید و شبه عرفانهای شرقی و غربی ساخته شد اما از قدرتمندترین این فرقه ها ایوانجلیست های مسیحی یا مسیحیان صهیونیست بودند که برای اجرای طرح جنگ آخرالزمانی و مبارزه با خدا و اسلامِ شیعی به نام دین و با سلاح دین، بخوبی آماده شدند.

5- عمومی کردن این نبرد و پذیرش مردمی نبرد آینده علیه اسلام و مسلمانان

6- زنده نگه داشتن موج اسلام ستیزی در غرب و آمریکا که این قرآن سوزی ،سنتی سالیانه شود و همیشه در این تاریخ جنگی که برعلیه مسلمانان تدارک دیده اند را برای مردمشان یادآوری کنند.

7- زمینه سازی برای اجرای پروژه 2012 و اجرای جنگ آرماگدون در این تاریخ، که درباره این پروژه در مقاله ای دیگر به تفصیل خواهم نوشت.

با توجه به پیام تاریخی و پربار مقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ 22 شهریور 1389 در رابطه با فاجعه قرآن سوزی، مسلمانان جهان باید هوشیار باشند و در نقشه ای که غربی ها ساخته اند و با قواعد آنها بازی ننمایند و بدون انجام عملی متقابل ، از راه های سیاسی، اقتصادی ،فرهنگی و مخصوصاً رسانه ای این عمل شیطانی آنها را به شدت محکوم و تقبیح نموده و ماهیت اسلام و قرآن که دین صلح ، برادری، معنویت و به کمال رساندن انسان است را به جهانیان ابراز نمایند.

چه زیباست آمدن منجی ما که نه برای کشتن انسان ها بلکه برای زنده کردن دلهایشان می آید

و چه زیباست انتظار کشیدنش که شرط انتظارش ایجاد پاکی در مردم است نه افساد و از بین بردنشان

و چه زیباست آینده جهان آنگونه که پاکان و نیکان عالم وارث آنند:  ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون

و چه زیباست آینده جهان آنگونه که پاکان و نیکان عالم وآنانکه مورد استضعافِ مستکبرین قرار گرفتند وارث آنند: و نرید ان نمنّ علی الّذین استضعفو ا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین

و چه زیباست فردایی که اسلام، تعالیم قرآن و تسلیم فرمان خدا شدن در جهان فراگیر شود، هرچند مشرکان را خوش نیاید: هو الّذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدّین کله و لو کره المشرکون

والسلام علی عبادالله الصالحین

شهرویور ماه 1389

حجه الاسلام سید مهدی غفاری



[1] طبق اعتقاد مسیحیت کاتولیک نویسندگان کتاب مقدس با اینکه افراد عادی بوده اند اما به هنگام نوشتن ،روح القدس به آنها الهام نموده ، همچنین معتقدند هرگاه شورای کلیسا جلسه سالیانه خودش را برگزار نماید ،روح القدس در جلسه آنها حاظر شده و نمی گذارد رهبران کلیسا به خطا روند، بهمین خاطر است که هرچه در جلسه رهبران کلیسا تصویب شود حکم خدا را دارد از بهشت فروشی گرفته تا عفو گناهان و حتی علم و عالم سوزی!

[2] البته مارتین لوتر هم  به تلافی سخنان پاپ در تکفیرش، پاپ را دجال و دشمن مسیح نامید

[3] براساس سخنان عهد عتیق و تورات

[4] تا شعار سرزمین بدون ملت برای ملت بدون سرزمین محقق شود

[5] این کار بغیر از فرآیند استعمار می باشد که کشورهای بیشتری دچار شدند ، چون درفرآیند استعمار مردم  کشور مستعمره زنده می مانند و ماهیت نژادی خود را از دست نمی دهند اما در این طرح مزبور کشور هدف تماماً نابود و تمامی مردمانش از بین می رفتند و یا از کشور اخراج میشدند تا نژاد آنگلوساکسن و یا یهودی به جای آنها ساکن شوند و صاحبان اصلی آن سرزمین که از مرگ نجات میافتند به قدری کم تعداد بودند که برای زنده ماندن می بایست دین،فرهنگ،زبان و همه چیز خود را به شکل انگلیسی و غربی دربیاورند تا در آن جامعه فرصت زندگی یابند

[6] مسیحیان معتقدند انسان با گناه متولد میشود و باید بعد از چند روز که از تولدش می گذرد غسل تعمیدش داد تا پاک شود وگرنه رستگار نخواهد شد

[7] اورشلیم

[8] از دیدگاه یهودیان و مسیحیان سلیمان(ع) ،برخلاف نظر اسلام و نص صریح قرآن، پیامبر نبوده بلکه فقط پادشاه بنی اسرائیل بوده است همچنین باید توجه داشت که هیچیک از پیامبران الهی به غیر از مسجد محلی برای عبادت نداشتند و معبد را کاهنان یهود بنیان نهادند

[9] برخی باستان شناسان یهودی معتقدند معبد موسوم به سلیمان در منطقه ای دور تر از مسجدالاقصی بوده و ادعای ساخت مسجد بر روی ویرانه های معبد ، فقط  بهانه ای برای تخریب این مکان شریف است

[10] یعنی از هر یک از اسباط دوازده گانه 12هزار نفر، البته در حال حاضر یهودیان شناخته شده جهان فقط از دو سبط می باشند و بدین منظور دولت اسرائیل سالیان متمادی است که در حال بررسی تیره شناسی اقوام مختلف مردم جهان است تا ده سبط به اصطلاح گمشده را پیدا نماید؛ لازم به ذکر است در سال 70 میلادی تیتوس امپراطور روم با حمله به سرزمین فلسطین معبد را تخریب نمود و یهودیان را که دسیسه های همیشگی بر علیه حکومتش می نمودند در دنیا پراکنده نمود از آن تاریخ به بعد که به دیاسپورا یا افسانه آوارگی معروف است ده سبط از اقوام دوازده گانه در تاریخ گمشدند، البته به نظر می رسد این اسباط به اصطلاح گمشده به دین مسیحیت درآمدند و در جوامع مسیحی اختلاط یافتند و درحال حاضر خودشان هم نمیداند که نیاکانشان یهودی بوده اند. لذا بعد از حدود 2000 سال اختلاط با اقوام دیگر اثری از نژاد یهودیشان نمانده است

[11] که بخشی از آنها در بالا ذکر شد و فِرَق دیگر مسیحیت از جمله کاتولیک ها که اکثریت مسیحیان جهان را تشکیل می دهند این افکار افراطی و باطل را قبول ندارند

[12] 1978میلادی

[13] بر خلاف ایوانجلیست ها که بخشی از یهودیان را زنده فرض می کنند و با خود به آسمان می برند تا اثرات  نابودی جهان به پایان برسد

[14] توجه کنید که یهودیت کنونی علی رغم تصور ما ،موجودیت خود را یک دین نمی داند بلکه یک نژاد می داند و عنوان می کنند که یهودی کافر به دین یهود هم از فرزندان خئاست و جزء نژاد برتر می باشد!

[15] هرچند که با این روش میتوان بسیاری از مسلمانان را از درون استحاله کرد تا زمینه برای شکست مسلمانان در جبهه نظامی فراهم آید

در این زمینه از بعد از جنگ تحمیلی این فرآیند سال به سال بر شدتش افزوده شده: تهاجم فرهنگی-شبیخون فرهنگی-ناتوی فرهنگی-جنگ نرم

[16] موسوم به کلیسا های خانگی که برخی از این برنامه های تلویزیونی در آمریکا بیش از 40 میلیون مخاطب دارند!

[17] Air Force One

[18] در غرب کلمه پیشگویی مترادف پیامبری است یعنی معمولاً برای پیامبران و پیشگویان از الفاظ مترادفی استفاده می کنند و شأن پیامبران الهی را که با وحی از غیب اطلاع میابند تا حد جادوگران و رملان پایین می آورند ، اینجا نیز این کشیش ایوانجلیست برای خود مقام غیب گویی و پیامبری قائل می شود

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!