رهبانیت بندیکت، بررسی تحلیلی مبانی و منابع – بخش 1

14

بندیکت یکی از شخصیت های مهم رهبانی در مسیحیت کاتولیک است. امروزه بندیکتی ها یک فرقة رهبانی مهم هستند و تحت تعالیم کتاب قواعد بندیکت تربیت می شوند. تعالیم بندیکت، بر پیشرفت تمدن غربی و حیات عرفانی مسیحیان تأثیر قطعی داشته است.

 

  •  

بخش اول

چکیده

بندیکت یکی از شخصیت های مهم رهبانی در مسیحیت کاتولیک است. او را پدر رهبانیت مسیحی دانسته اند. امروزه بندیکتی ها یک فرقة رهبانی مهم هستند و تحت تعالیم کتاب قواعد بندیکت تربیت می شوند. در این مقاله، زندگی او بیان شده، سپس به شرایط فرهنگی و اجتماعی زمان بندیکت پرداخته شده است. بندیکت در کتابش از کتب قواعد پیش از خود تأثیر پذیرفته است.

تعالیم بندیکت، بر پیشرفت تمدن غربی و حیات عرفانی مسیحیان تأثیر قطعی داشته است. وی در کتاب قواعد، خلاصة اصول الهیات رهبانی و دستورهایی برای پیشرفت معنوی و نیز فرمان هایی برای ادارة دیر را بیان کرده است. در تحلیل های انجام شده به این نکته رهنمون می شدیم که مبانی رهبانی بندیکت به مبانی معرفت شناختی، وجودشناختی و الهیاتی، انسان شناختی و نجات شناختی تقسیم می شود. همچنین به اعتقاد ما منابع رهبانیت بندیکت، کتاب مقدس، سنت پیشینیان و تجربة سلوکی اوست و تأثیر این منابع، به ویژه کتاب و سنت، بر رهبانیت بندیکت مشهود است.

کلیدواژه ها: عرفان مسیحی، رهبانیت، بندیکت، کتاب قواعد بندیکت.

بندیکت قدیس

بندیکت اهل نورسیا در سال 480 میلادی در امبریان«Umbrian» ایالت نورسیا، شمالی ترین نقطة رم، در خانواده ای که دارای بهترین موقعیت توصیف شده  است، به دنیا آمد. وی در اوایل جوانی برای مطالعة هنرهای لیبرال و علوم رسمی آن زمان، مانند دستور زبان، علم بدیع و حقوق به رم رفت. شرارت ها و هرزگی های شهر، او را متنفر کرد و تحت تأثیر مراکز رهبانی بیزانتی1 قرار گرفت و حدود سال 500، در انفاید Enfide (modern day: Affide) (شصت کیلومتری شرق رم) خلوت نشینی را اختیار کرد؛ و سپس در غاری(Sacro Speco) نزدیک سابیاکو(Subiaco) (75 کیلومتری شرق رم)، در دامنة تپه ای نزدیک دریاچة مصنوعی ویلای باستانی نِرون2(دهخدا1377، ج 14، ص 22426) زندگی راهبانه را به صورت تنها ادامه داد.

برنامة او، به طور کلی شامل جدایی از دنیا، پرهیزکاری و نماز فراوان بود. او در حالی که توسط یک راهب همسایه به نام رومانوس که برایش نان و لباس می آورد، خدمت می شد، سه سال را گذراند. سپس با بی میلی درخواستِ راهبانِ یک دیر نزدیک را برای ریاست دیرشان پذیرفت؛ اما آنان تحمل ریاضت ها و سخت گیری های شدید او را نداشتند و بندیکت به سابیاکو بازگشت، جایی که شاگردان و پیروان بسیاری داشت. او در اطراف غار خود، دوازده دیر کوچک تأسیس کرد که از میان آنها آثار دیرهای کوسماس و دامیان،(ss. Cosmas & Damian) اخیراً از زیر خاک کشف شده  است.

بندیکت به علت مخالفت حسودانة یک روحانی محلی، در حدود سال 525 به کاسینوم(Casinum) در هشتاد مایلی جنوب رم رفت و همراه با گروهی کوچک از راهبان، دیر مشهور و باشکوه مونت کاسینو(Monte Cassino) را ساخت. در آنجا یک جنگل مقدس و دو بیشه وجود داشت که در حفاری های اخیر پایین دیر کشف شده  است. بندیکت، بیشه ها را به نمازخانه تبدیل کرد و آنها را وقف قدیس یحیای معمدان3(متی 3: 1) و مارتین (یکی از راهبان) نمود. بندیکت سالی یک بار با خواهرش اسکولاستیکا(Scholastica) دیدار می کرد. او در نزدیکی مونت کاسینو با جماعتی از راهبه ها زندگی می کرد. بندیکت بقیه عمر را در مونت کاسینو گذراند و کتاب قواعد را در آنجا نوشت.

او با دیرهای دیگری نیز در ارتباط بود و سرانجام در 21 مارس سال 547 از دنیا رفت4 و در کنار خواهرش در نمازخانه قدیس یحیای معمدان در کاسینو به خاک سپرده  شد. او سرسلسله و پیشوای طریقت بندیکتی در رهبانیت کاتولیک مسیحی است. روزهای بزرگداشت بندیکت 21 مارس و 11 جولای است. در 24 اکتبر 1964، پاپ پل ششم، بندیکت را «فرشتة نگهبان»(Patron Saint) اروپا اعلام کرد.(Rippinger J, 2003, v. 2, p. 236-238)

شرایط اجتماعی در زمان بندیکت

بندیکت در سال های عمرش شاهد ضعف و انحطاط امپراطوری روم و سقوط امپراطوری روم غربی بود. بخش زیادی از زندگی بندیکت، هم زمان با آشوب و اغتشاش مهیب، قحطی، طاعون و جنگ در ایتالیا بود؛ در زمانی که ایتالیا به وسیلة لُمباردهای بربر و نیروهای بیزانتی که می خواستند روم غربی را به قسطنطنیه (روم شرقی) ملحق کنند، مورد حمله واقع شده  بود.

زندگی بندیکت، پایان جهان کلاسیک و آغاز یک دورة جدید (فئودالیسم و قرون وسطی) بود؛ دوره ای که رهبانیت در آن نقشی حیاتی و مؤثر داشت.(Green O.S.B, 2000, v.1, p. 129-130.) بعید است که این شرایط دشوار اجتماعی، بر تعالیم بندیکت بی تأثیر بوده باشد.

شرایط کلیساها

کلیسا هم در آن زمان با بحث های داخلی، تکه تکه شده بود؛ به ویژه بحث بدعت آریوس5(ناس، 1354، ص 424- 425) که الوهیت مسیح را انکار می کرد، و مسئلة پلاگیوس6(مک گراث، 1384، ص 63) و بحث دربارة طبیعت و فیض. در این شرایطِ عدم تعادل اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، درون نگری و توجه به باطن و وابستگی به واقعیت، جذابیت یافت.(Esther De Waal, p. xvii)

نابسامانی اوضاع دیرها

به نظر می رسد یکی از مسائل و مشکلات رهبانیت در زمان بندیکت – که او در کتاب قواعد در صدد حل آن بوده است- افراد به ظاهر راهبی بوده اند که در دیر ثابت نمی ماندند و به اصطلاح دوره گرد بوده اند. آنها زیر نظر یک رئیس دیر و تحت برنامة یک «قواعد» نبوده اند و به میل خود عمل می کردند. در قانون چهارم شورای کالسدون (در سال 451 میلادی) تلاش شد که با قرار دادن راهبان و دیرها زیر نظر اسقفان محلی، به وضع آنان سروسامان داده شود. بندیکت در کتاب قواعد، چهار نوع راهب را توضیح داده است و راهبان دوره گرد را نکوهش می کند:

1. راهبانی که طبق یک قاعده و یک رئیس زندگی می کنند (سنوبیان«Cenobites »).2. معتکف ها؛(Anchorites) یعنی زاهدانی که تازه کار نیستند، بلکه به وسیلة تمرین رهبانی طولانی، خود را آزمایش کرده اند و آموخته اند که با شیطان بجنگند.3. سرابیان؛(Sarabaites) بدترین راهبان، هستند که با هیچ قاعده ای و زیر نظر هیچ مسئولی، مانند طلا در بوته آزموده نشده اند (مقایسه کنید با امثال سلیمان 27: 21)؛ آ نها با کارهایشان ایمان را با دنیا جمع می کنند؛ آن ها با سرتراشی به خدا دروغ می گویند….

4. دوره گرد ها؛(Landloper) این راهبان در تمام عمرشان هر بار سه یا چهار روز در حجره های دیرهای مختلف مهمان هستند. آنان همیشه جابه جا می شوند و هرگز ثابت نمی مانند. آنها در خدمت احساسات و تسلیم امیال و شهواتشان هستند و از هر جهت، بدتر از سرابیان هستند.» (فصل 1)

تأکید بندیکت در فصل های بعدی بر اطاعت کامل و احترام و فروتنی نسبت به رئیس دیر، می تواند در این راستا توجیه شود. تعالیم دیگر بندیکت، مانند قرار دادن رئیس دیر در جایگاه مسیح، قطع رابطة راهب با بیرون دیر، دشواری پذیرش راهب در دیر و ممنوعیت کلی خروج راهب از دیر مگر به اجازة رئیس، همه برای حل این معضل می تواند  باشد. همچنین تأکید مکرر بندیکت بر مجازات راهبان خطا کار (فصل 23-30 و 42-46) و ممنوعیت بی توجهی رئیس دیر به گناه راهبان (فصل 2) نیز دلیل بر این است که عمل به قوانین رهبانی در آن زمان، عملی آسان یا رایج نبوده است.

احوال

ظاهراً نخستین اثری که به زندگی نامه و احوال بندیکت پرداخته است، «دومین کتاب گفت و گو»، نوشتة پاپ گریگوری کبیر7(Green O.S.B, 200 p.540-604) (540-604م) است که حدود سال 593م نوشته شده  است. هدف اصلی این کتاب، تهذیب و تربیت عمومی است و به نقل معجزات قدیس های ایتالیا می پردازد. (Rush A. C., 2003, v.6, p. 483) (Dial 1.12; Green O.S.B, 2000, v.1, p. 550) با وجود تردیدهایی که دربارة این کتاب وجود دارد، توافق همگانی، اعتبار آن را تأیید می کند و معمولاً خطوط اصلی داستان های آن، قابل اعتماد تلقی می شود.

گریگوری گزارش می دهد که بندیکت وقتی توسط یک وسوسة به طور خاص خشن و سخت مورد حمله قرار گرفته بود، در پاسخ به لطف خدا برای رهایی از وسوسه، بدن عریانش را در قطعه ای گزنه8(دهخدا، 1377، ج 12، ص 19147) پیچید. سوزش و دردِ گزنه برای اینکه وسوسه را به طور کامل بیرون کند، کافی بود. بندیکت، پس از پاک شدن و آزاد شدن از وسوسه بود که می توانست دیگران را در عمل فضیلت راهنمایی کند. دستورالعمل های او ابتدا به صورت شفاهی بود. (Benedict, 1975, p. 26)

گریگوری در بیان معجزات بندیکت آورده  است که وقتی او به درخواست راهبانِ یک دیر نزدیک سابیاکو، با بی میلی ریاست آنان را پذیرفت، آنها از دستورات رهبانی و سخت گیری های او ناراحت و از او متنفر شدند. و سرانجام تصمیم گرفتند او را مسموم کنند؛ اما وقتی او جام زهرآلود را در دست گرفت، در حالی که آن را برکت می داد، ناگهان جام شکست؛ مانند اینکه سنگی به آن خورده باشد. با بازگشت او به سابیاکو، شاگردانی گرد او جمع شدند که دو تن از آنها به  نام ماروس و پلاسید، از پسران حاکم رومی و از شناخته شده ترین شاگردان بودند. معجزة مشهور دیگر، به ماروس مربوط می شود که تحت حفاظت بندیکت توانست روی دریاچه راه برود. کار ماروس در اینجا مانند کار پطرس در راه رفتن روی دریای جلیل بود و بندیکت مانند مسیح بود.(متی 14: 28-29)

معجزة دیگر بندیکت، وقتی ظاهر شد که یک روحانی محلی، به علت حسادت خواست او را با یک تکه نان مسموم کند که ناگهان کلاغی آمد و آن نان را با منقارش دور کرد. همچنین بندیکت به نقل گریگوری، از آنجا که از هر نوع گناه بیزار بود، می توانست آن را در گناهکار کشف کند. گناهانی که این گونه کشف می شدند، عمدتاً گناهان عدم اطاعت و سرقت اموال دیر بود.همچنین او مبتلا شدن مردم رم به بیماری عمومی و قحطی و نیز ویرانی دیرهایش در سابیاکو را پیشگویی کرده بود. سرانجام او پس از آنکه مرگش را پیشگویی کرده  بود، در حال نماز در کلیسا جان داد.(Green O.S.B, 2000, 128-129; p. 26-27)

تأثیر پذیری

اگر تأثیرپذیری را به صورت گسترده معنا کنیم، چون بندیکت نخستین راهب، و کتاب قواعد او نخستین قواعد نبوده، تأثیرپذیری او از سنت رهبانی پیشین بدیهی است. نوع ادبیات کتاب قواعد، به ادبیات عهد عتیق بسیار نزدیک است.(Pfeifer, v.1, p. 686) در قرن های چهارم و پنجم، بیشتر متون بنیادی رهبانیت مصری قدیمی در ترجمة لاتینی شان در دسترس بوده است.(Columba Stewart OSB, ibid, p.6.) دانشمندان دربارة اینکه او چقدر از باسیل (330-379) و چقدر از آگوستین (354-430) و چقدر از کاسین (360- پس از 430) تأثیر پذیرفته است، با هم توافق ندارند. بندیکت مطالبی را از جروم(Jerome) آورده است. او همچنین آثار سیپریان(Cyprian) و لئو(Leo) را خوانده  ود.(Reverend Dom, 1921, p.xi)

بندیکت دربارة مسئولیت رئیس دیر نسبت به آنچه در دیر انجام می شود، با آگوستین موافق است. او بر آن است که رئیس دیر متناسب با این مسئولیت، باید در عمل به پرهیزکاری و فضیلت، نمونه، و از دیگران برتر باشد. در عین حال، او نباید مغرور شود، بلکه باید بیشتر تواضع کند. تفاوتی که در دیدگاه بندیکت و آگوستین دیده می شود، این است که آگوستین اطاعت را به عنوان یک فضیلت در میان فضیلت های بسیار می دید؛ اما بندیکت اطاعت را به مثابه واقعیتی یگانه قرار داده بود. (Benedict, Introduction, 1975, p. 30)

کاسین، گوشه نشینی فردی را ترجیح می داد؛ اما راهبانش را به علت خطرهای این راه، از ورود به آن منع می کرد. به نظر او، تنهایی بیابان، برای مردِ کامل است، نه برای گناهکار؛ و چه کسی جرئت می کند خود را کامل بداند. زندگی جمعی، راهب را از خودبینی که علت گناهکاری او ست، حفظ می کند؛ زیرا او را در معرض ارادة مافوق قرار می دهد.(ibid, p. 22-24) او همچنین بر کار تأکید می کرد و آن را برای راهب بسیار مفید می دانست.(اف. ئی. پیترز، 1384، ص 225)

بندیکت، زندگی رهبانی اجتماعی را کامل ترین وسیلة نجات و قداست می دانست؛ زیرا پشتیبانی متقابل برادرانی که دارای هدف مشترک – اتحاد با خدا – هستند، و نیز محبت و تواضع، در زندگی اجتماعی امکان پذیر است. بندیکت بر آن است که زندگی اجتماعی، فرد را قادر می سازد که تمام استعدادهایش را محقق کند و با کمک دیگر برادران، ضعف هایش را جبران کند. بندیکت مانند کاسین، عمل رهبانی و الگوی روزانه و قاعده مند کار و نماز را به طور عملی برنامه ریزی کرد. او همچنین برای تعدیل و تنظیم های صحیح، بر حس مشترک رئیس دیر تکیه می کند. به همین دلیل است که بندیکت بر صفات خاصی برای رئیس دیر تأکید کرده است.(Benedict, Introduction, 1975, p. 29)

انتساب کتاب قواعد به بندیکت تا 1983 مورد تأیید عموم بود؛ اما در این سال، راهبی به نام دام آگوستین ژنستو(Dom Augustine Genestout) اظهار داشت که این کتاب کاملاً بر مبنای کتاب دیگری به نام کتاب قواعد مستر(The Rule of the Master) نوشته شده که نویسنده اش ناشناخته است. نویسندة قواعد مستر، احتمالاً ایتالیایی است. بسیاری از متن بندیکت، تلخیص و اقتباسی از کتاب قواعد مستر است.

مقدمه و هفت فصل اول که خطوط کلی الهیات رهبانی و زیربنای کتاب قواعد را رسم می کند، به صورت زیادی از مقدمه و ده فصل اول قواعد مستر گرفته شده است.(Bernard Green O.S.B., 2000, p. 130) در فصول دیگر هم شباهت های چشمگیری دیده می شود؛ اما طرح کلی کتاب دربارة آئین ها و حیات معنوی و دینی، مطمئناً از خود بندیکت بوده است. کتاب بندیکت بود که رهبانیت اروپا را نظام بخشید و مورد احترامِ نسل های متمادی راهب ها و راهبه ها واقع شد، نه کتاب مستر.(Knowles M. D., 1981, v. 2, p. 283-284) نظر بندیکت دربارة رئیس دیر و مرجعیت در دیر، تفاوت قابل ملاحظه ای را با دیدگاه مستر نشان می دهد.

نخستین گزارش او دربارة رئیس دیر در فصل 2، بصورت بسیار نزدیکی از مستر و سپس از کاسین اقتباس شده است: رئیس دیر، آقایی است که شاگردان اطرافش هستند. اما این دیدگاه به یکباره در فصل 3، درباره صحبت کردن جامعه با هم برای مشورت، تعدیل شد. بنا بر نظر بندیکت، رئیس دیر منبع انحصاری حکمت نیست و او باید به نظر دیگران، حتی جوان ترین راهب گوش بدهد.

ویژگی مهم رئیس دیر بندیکت این است که او به صورت طبیعی به وسیلة جامعه انتخاب می شود؛ اما بنا بر نظر مستر، رئیس به وسیلة رئیس قبلی برگزیده می شود. بدین ترتیب، بندیکت جامعه را منبع حکمت، و حتی به یک معنا، منبع مرجعیت قلمداد می کند.

بندیکت، یک صورت اصلی و کاملِ نماز(Divine Office) ارائه می کند که حدود چهار ساعت طول می کشد. و هشت آئین عبادی در شبانه روز انجام می شود؛ اما مستر یک برنامة روزانه دارد که راهب ها در آن عشاء ربانی را دریافت می کنند. بندیکت پیش بینی خاصی برای عشاء ربانی ندارد و برخلاف مستر به روحانیون اجازه می دهد که به دیر بپیوندند و رئیس دیر می تواند راهبی داشته باشد که برای خدمت به جامعه، به کشیشی نصب شده باشد.(Bernard Green O.S.B., , 2000, p. 130-131)

تنظیم و ترتیب های بندیکت برای پذیرش اعضای جدید، پیشرفتی فراتر از روش های رهبانی قبلی، از جمله کاسین و مستر است. بندیکت برخلاف مستر، به والدین اجازه می دهد که فرزندان خود را به عنوان راهب به دیر تقدیم کنند (فصل 59)؛. اما نظر مستر این است که پذیرش مسئولیت و تعهد رهبانی باید فقط توسط کسی انجام شود که به قدر کافی سن داشته باشد انتخابی عقلانی و آگاهانه کند.

تأثیرگذاری

قواعد بندیکت که برای راهبانش نوشته شده، تأثیر زیادی بر پیشرفت تمدن غربی داشته است. حس مشترک آن، آگاهی دلسوزانه از حدود تحمل انسان و انسجام آن به عنوان برنامه ای زاهدانه، آن را مناسب و شایسته کرده و باعث ماندگاری آن در تاریخ رهبانیت مسیحی شده است.

پس تأثیر کتاب قواعد باید از دو جنبه ملاحظه شود: 1. تأثیر آن بر تمدن غرب؛ 2. تأثیر آن بر آموزة طلب و جست و جوی روح برای اتحاد با خدا. این تأثیر دوگانه، در طول قرن ها ادامه داشته است. عالمان، افرادی که در برگزاری مراسم دینی فعال بودند، موسیقی دان ها، هنرمندان، نویسندگان، معماران و متفکران بسیاری در خانه های بندیکتی اسکان داشتند و راهب بندیکتی بودند. (Benedict, Introduction, 1975, P. 39) در قرن های متمادی که غرب دچار آشفتگی و ناامنی بود، دیرهای راهبان، محل امنی برای رشد و پرورش متفکران و هنرمندان بود. پایه ها و پله های اولیة تمدن غرب، در دیرها – که مدت ها در انحصار بندیکتن ها بود- ساخته شد. در واقع، در آن زمان دیرهای راهبان نقش دانشگاه ها و مراکز علمی ـ هنری امروز را انجام می دادند.

بندیکتن ها

بندیکتن ها، راهبانی هستند که از کتاب قواعد بندیکت پیروی می کنند؛ مردان و زنان راهبی که بندیکت را پدر روحانی خود می دانند. درسال 596 پاپ گریگوری کبیر، چهل تن از راهبان بندیکتی را برای تبلیغ مسیحیت نزد آنگلوساکسون ها فرستاد که سردستة آنها فردی به نام آگوستین بود. این گروه با وجود مخالفت ها توانستند کلیساها و دیرهایی در آن منطقه تأسیس کنند. (Biggs A. G.,Seasoltz R. K., 1981, v. 2, p. 267) این گروه و گروه های مشابه، عملاً در کنار مسیحیت، رهبانیت بندیکتی را نیز گسترش می دادند. قانون آخن درسال های 816-819، قواعد بندیکت را برای همة دیرها اجباری کرد. بنابراین، در زمان های طولانی، «راهب» با «بندیکتی» مساوی بود.

چندین بار رهبانیت بندیکتی دچار انحراف و انحطاط شد و حرکت های اصلاحی برای رفع انحراف به وجود آمدند. معروف ترین این حرکت ها، اصلاحات بندیکت اهل آنیان، اصلاح کلونی، گورز، بروگن، و ماکسیمین در ترییر بود. جمعیت بسیار بندیکتن ها و گرایش های رهبانی مختلف، به انشعاب در میان آن ها انجامید؛ مثلاً کامالدولس با گرایش به سبک زندگی عزلت گزینی، و وَلومبروسان با گرایش به زندگی رهبانی جمعی، از شاخه های بندیکتی شمرده می شوند. پاپ بندیکت دوازدهم حکم کرد که دیرهای بندیکتی باید در سی قلمروی سراسقفی متحد شوند و هر سه سال با هم گردهمایی (تجمع) داشته باشند.از سال 1893، بندیکتی ها یک دانشگاه بین المللی با سه دانشکده در سنت آنسلمِ رم را پشتیبانی کرده اند.

امروزه بندیکتی ها ائتلافی را که به 21 تجمع برای مردان و 41 تجمع برای زنان تقسیم می شود، شکل داده اند. تعداد کمی از دیرها نیز به هیچ تجمعی تعلق ندارند. گسترة جهانی بندیکتی ها (در سال 1996)، 26907 نفر بوده است: 8694 راهب مرد در 325 دیر و 18213 خواهر و راهبه در 345 دیر. وظایف بندیکتی ها، افزون بر انجام مراسم نماز، شامل فعالیت های تبلیغی، مدارس، مراقبت کشیشی، بیمارستانی و دانش پژوهی است.(Gahbauer, v.1, p.686-687)

کتاب قواعد بندیکت

بندیکت بر ضرورت وجود قواعد و رئیس دیر برای راهب تأکید دارد. راهب راهی دشوار را آغاز کرده است که پیمودن آن بدون نقشة دقیق و راهنما ممکن نیست و امکان انحراف وجود دارد و کتاب قواعد، همان نقشه و رئیس دیر راهنما ست. بندیکت، راهبانی را که بدون قواعد و رئیس عمل می کنند، شدیداً نکوهش می کند و آنها را تابع شیطان و گمراه می خواند (فصل اول). از نظر بندیکت، رئیس دیر، مرجع معتبر و جانشین مسیح و سرمشق و الگوی راهبان است. او نه تنها در فکر و نگرش بلکه در عمل، از راهبان  دیگر برتر است و می تواند در مسائل سلوکی پاسخ گوی راهبان باشد و باید بر طبق کتاب قواعد، برادران را راهنمایی کند (فصل 2).

بندیکت متن کتاب کوتاه قواعد را به زبان لاتینی محلی قرن ششم نوشت و تا امروز صدها نسخة خطی از آن به جای مانده است. نخستین انتشار چاپی آن در سال 1489 بود. به جز کتاب مقدس، احتمالاً متن قدیمی دیگری نیست که در قرون وسطی به این اندازه نسخه برداری شده باشد.(Conrad, 2000, p. 262-263) گریگوری می گوید: که بندیکت یک کتاب قواعد نوشت که بصیرت و تیزبینی آن و نیز روشنی و وضوح کلامش قابل توجه است. این متن کوتاه لاتینی (حدود 15000 کلمه) به یک مقدمه و 73 فصل تقسیم شده  است. بندیکت در آخر کتاب خود، آن را قواعد کوچکی برای نوراهب ها خوانده  است؛ اما همین متن کوتاه، بیش از 1500 سال جامعه های دینی مردان و زنان را راهنمایی کرده است.

یافتن یک ساختار کلی و جامع برای مطالب و فصل های کتاب بندیکت دشوار است. مقدمه و هفت فصل اول، اصول الهیات رهبانی مورد قبول او را بیان می کند. فصول 8 تا 20 دربارة نماز، فصول 23 تا 30 و 42 تا 46 دربارة مجازات ها، فصل های 31 تا 41 دربارة خدمتکار، اموال، خدمت متقابل در جامعه، و بیماران است. فصول 57 تا 65 نیز دربارة کارگران ماهر در جامعه، پذیرش نوراهب ها، روحانیون، راهبان مسافر یا زائر، نظم جامعه، رئیس دیر و معاون است. ارتباط میان این فصل ها کمتر آشکار است. محل تعدادی از فصل ها کاملاً دلخواه و بدون حساب به نظر می رسد.(Green O.S.B., 2000, p. 130) عناوین فصول اول تا هفتم بدین قرار است: 1. انواع راهبان 2. ویژگی های رئیس دیر 3. مشورت 4. فهرست کارهای خوب 5. اطاعت 6. سکوت 7. فروتنی.

همچنین می توان دو عامل را از هم تفکیک کرد: عامل تشکیل دهندة جامعة دیر و عامل قانون گذاری. هفت فصل اول، عامل تشکیل دهندة جامعة دیر را بیان می کند و فصول بعدی به جنبة قانون گذاری مربوط است. سه فصل اول، به طور خلاصه ساختار ارگانیک جامعة رهبانی را توضیح می دهد؛ ازجمله اساس جامعه و تعهد و الزام آن، مرجعیت رئیس دیر، سپس اعضای آن و نقش آنها در ادارة جامعه. فصل 4 تا 7 به دنبال شکل روحانی زندگی اعضای دیر و ریاضت معنوی هر عضو است.(Dom, 1921, p. 24) طولانی ترین فصل کتاب، فصل فروتنی (فصل 7) است.

بندیکت، راهب را به یک سالک طریق، یک دانش آموز و متعلم، و یک جنگجوی مسلح تشبیه می کند. راهب، از این نظر که راهی طولانی و دارای مراحل متعدد و سخت در پیش دارد، سالک است؛ از این حیث که باید مطالب بسیاری را از پیش قراولان باید فرابگیرد، متعلم است؛ و از این لحاظ که با خطرات و دشمن های فراوانی روبه رو ست و به سلاح های متنوعی مجهز شود، جنگجو ست.

بندیکت، مکتبی را تأسیس کرده است که معلم و مربی اصلی اش خود مسیح است و بندیکت و رئیس دیرها به نیابت از مسیح، حرکت در مسیر خدمت به خداوند را آموزش می دهند. یکی از رهبران انجیلی معاصر به نام دیوید واتسون،(David Watson) احترام عمیق خود به کتاب بندیکت را چنین ابراز می کند: «اگر کتاب بسیار حکیمانة بندیکت عمیق تر شناخته می شد و به آن عمل می گشت، بسیاری از مشکلاتی که امروزه در اجتماع های کلیسایی مطرح است، به وجود نمی آمد.»(لین، 1380، ص 164)

احتمالاً بیشترین قدرت کتاب قواعد بندیکت، در حس مشترک و عشق آشکار آن و نگرانی برای سعادت افرادی است که آن را به مثابه راه زندگی برگزیده اند. مخاطب بندیکت در کتاب قواعد، مردم عادی اند، نه گوشه نشین ها یا روحانی ها.(Benedict, 1975, p. 28) لحن کتاب قواعد بندیکت، توصیه ای و خطاب به شاگردان است.

آثاری دربارة قواعد

کتاب قواعد بندیکت بارها توسط نویسندگان مختلف شرح و تفسیر شده است. احتمالاً قدیمی ترین شرح آن، شرح پل دیکون(Paul the Deacon) است. همچنین فرانک هیلدمار() و اسمارادوس، (Smaragdus abbot of St. Mihiel) رئیس دیر میهیل نیز بر قواعد شرح نوشتند. کامل ترین شرح و تفسیرها، شرح دِ مِگ(D. Mege) و دِ مارتن(D. Martene) در قرن هفدهم بود. شرح دِ کالمت(D. Calmet) در قرن بعدی فوق همة شروح بود و او یک فهرست الفبایی از نویسندگانی که دربارة قواعد بندیکت نوشته بودند، ارائه کرد.(Dom, 1921, p. xii) همچنین آثار ذیل نمونه ای از آثار نوشته شده دربارة قواعد بندیکت است:

Esther De Waal, Contemporary Christian Insights, A Life-Giving Way, A Commentary on the Rule of St. Benedict, London and New York, Mowbray, Reprinted 2000.

Terrence G. Kardong, Benedict’s Rule A Translation and Commentary, U.S.A., The Liturgical Press, Collegeville, Minnesota, 1996.

Joan Chittister OSB, The Rule of Benedict: Insights for the Ages, New York, Crossroad, 1992.

Terrence Kardong OSB, Together Unto Life Everlasting: An Introduction to the Rule of Benedict, Richardton, North Dacota: Assumption Abbey Press, 1984.

پی‌نوشت‌ها:

1 . بیزانس یا همان قسطنطنیه که استانبول فعلی است، مرکز امپراطوری روم شرقی بوده است. رهبانیت ابتدا در مصر و امپراطوری روم شرقی رواج یافت و مراکز رهبانی غرب نیز تحت تأثیر شرق بودند.

2 . Neron ،نرون؛ کلادیوس سزار آگوستوس ژرمانیکوس، امپراطور روم، متولد 37 م، که در 54 م به امپراطوری رسید. و در 64 م به هوس ابلهانه‌ای رم را آتش زد و در 68 م خودکشی کرد.

3 . حضرت یحیی که قبل از حضرت عیسی مردم همان سرزمین را ارشاد می‌کرد و به یحیی تعمید دهنده معروف بود.

4 . زمان مرگ بندیکت سال 540، 543، بعد از 546، 547 و بین 550 و 560 هم گفته شده‌است. در کتاب گفتگوها اثر گریگوری آمده‌است که بندیکت با شخصیت‌هایی از جمله توتیلا پادشاه King Totila دیدار داشته و ارتباط میان این گزارش و تصرف رم توسط توتیلا در دسامبر 546 دلالت می‌کند که مرگ بندیکت پس از این تاریخ بوده‌است.

5. آریوس کشیشی از اسکندریه بود که در باره حضرت عیسی دیدگاهی خاص داشت. نظر او این بود که عیسی «کلمه» حق است و با این وجود مخلوق و حادث است و با عنصر الوهیت که ازلی و ابدی است، متفاوت است. این نظر مخالفت بسیاری را برانگیخت و سرانجام در 325 شورایی متشکل از نمایندگان تمام کلیساها در نیقیه تشکیل شد و مخلوق و حادث بودن عیسی را به شدت محکوم کرد.

6. پلاگیوس راهب ایتالیایی بود که بر ضرورت مسئولیت اخلاقی بشر تأکید می‌کرد. او معتقد بود افراد بشر می‌توانند در مسیر رستگاری خود ابتکار عمل را به دست بگیرند. مخالفانش – که بزرگ‌ترین آن‌ها آگوستین بود- معتقد بودند که وی منکر هر گونه جایگاهی برای فیض الهی است. آگوستین بر تقدم فیض خدا برای نجات انسان در هر مرحله از زندگی مسیحی از آغاز تا پایان تأکید می‌کرد.

7 . در یک خانواده اشرافی متدین به دنیا آمد. در حدود 573 در حالی که از نظر سنی برای این مقام بسیار جوان بود، رئیس حکومت شهری رم شد اما بزودی از مقامش کناره‌گیری کرد و پس از تأسیس 7 دیر، در یکی از آنها به عنوان یک راهب خلوت گزید.

8. گزنه، گیاهی علفی است که برگ‌های دندانه‌دار آن پوشیده از کرک‌های یک سلولی است و در آن‌ها مایع سوزآوری ترشح می‌شود و در موقع لمس آن سوزش شدیدی احساس می‌شود.

منابع

اف. ئی. پیترز، (1384)، یهودیت، مسیحیت و اسلام، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب،

ص 225.

آلیستر مک گراث، (1384)، درسنامه الهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدادی، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان ومذاهب،

ص 331-332.

اندراوس واطسون و ابراهیم سعید، (بی تا)، شرح اصول الایمان، چ چهارم، قاهره، دارالثقافه.

اولین اندرهیل، (1384)، عارفان مسیحی، ترجمه احمدرضا مؤیدی و حمید محمودیان، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.

بهرام محمدیان (ویراستار و مسئول ترجمه)، (1381)، دایرة المعارف کتاب مقدس، تهران، سرخدار.

توماس آکمپیس، (1384)، تشبه به مسیح، ترجمه سایه میثمی، تهران، هرمس، چاپ دوم.

توماس میشل، (1377)، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.

تونی لین، (1380)، تاریخ تفکر مسیحی، ترجمه روبرت آسریان، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز.

جان ناس، (1354)، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، چ سوم، تهران، پیروز.

سَروِپالی رادا کریشنان (ویراستار)، (1367)، تاریخ فلسفه شرق و غرب، ترجمه جواد یوسفیان، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.

علی اکبر دهخدا، (1377)، لغت نامه، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ج 14.

علی موحدیان عطار، (1388)، مفهوم عرفان، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب.

گوردن فی، (بی تا)، بررسی رسالات پولس به قرنتیان، ترجمه آرمان رشدی، شورای کلیساهای جماعت ربانی، آموزشگاه کتاب مقدس.

مارگارت اسمیت، (1390)، مطالعاتی در عرفان اولیه خاور نزدیک و خاور میانه، ترجمه منصور پیرانی و مریم محمدی نصرآبادی، تهران، مرکز.

و. دیاکوف، (1353)، تاریخ جهان باستان، ترجمه صادق انصاری و . . ، چ سوم، تهران، اندیشه، ج 3 (رم).

Benedict, (1975) The Rule of St. Benedict, U.S.A., Doubleday, Introduction,.

Bernard Green O.S.B.( 2000), ” Gregory 1(the Great) St.”, in: William M. Johnston(ed.), Encyclopedia of Monasticism, Chicago and London, Fitzroy Dearborn Publishers, v. 1, p.

Bernard Green O.S.B. (2000), “Benedict of Nursia, St.”, in: William M. Johnston)ed.), Encyclopedia of Monasticism, Chicago and London, Fitzroy Dearborn Publishers, v. 1, p.

Biggs A. G.,Seasoltz R. K.( 1981), “Benedictines”, in: Bernard L. Marthaler (ed.), New Catholic Encyclopedia, U.S.A., The Catholic University of America, v. 2.

Columba Stewart OSB, The Latin West III: Benedictine Monasticism and Mysticism, in: “Blackwells . . .(not yet been published)”.

Esther De Waal (2000), Contemporary Christian Insights, A Life-Giving Way, A Commentary on the Rule of St. Benedict, London and New York, Mowbray.

Ferdinand R. Gahbauer, “Benedictines”, in: Hans Dieter Betz & others (ed.), Religion Past & Present Encyclopedia of Theology and Religion, v.1, p.686-687.

Hildemar of Corbie (d. 850).

Kevin Seasoltz R. O.S.B. (1987), “Benedict of Nursia”, in: Mircea Eliade (ed.), The Encyclopedia of Religion, New York, Macmillan Publishing Company, v. 2, p. 98-99.

Knowles M. D., Seasolts, R. K. (1981), “Benedictine Rule”, in: Bernard L. Marthaler (ed.), New Catholic Encyclopedia, U.S.A., The Catholic University of America, v. 2, p. 283-284.

Leyser Conrad (2000), Authority and Asceticism from Augustine to Gregory the Great, Oxford, Clarendom Press, p. 262-263;

Michaela Pfeifer, “Benedict, Rule of Saint”, in: Hans Dieter Betz & others (ed.), Religion Past & Present Encyclopedia of Theology and Religion, v.1, p. 686.

Right Reverend Dom, Paul Delatte (1921), The Rule of St. Benedict A Commentary, Translated by Dom Justin McCann, London, Burns Gates & Washbourne Limited, p.xi.

Rippinger J.(2003),”Benedict St.”, in: Bernard L. Marthaler (ed.), New Catholic Encyclopedia, U.S.A., Thomson Gale, v. 2, p. 236-238;

Rush A. C., Hester K.( 2003), “Gregory (the Great)1, St. Pope.”, in: Bernard L. Marthaler (ed.), New Catholic Encyclopedia, U.S.A., Thomson Gale, v.6, p. 483.

منبع: فصلنامه معرفت ادیان شماره 9

ادامه دارد …

 

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!