دختری با بلاغت علی(ع) و عفت زهرا(س)

0
مراجع تاریخى از وصف رخساره زینب در این اوقات خوددارى مى‏كنند؛ زیرا كه او در خانه و روبسته زندگى مى‏ كرده و ما نمى ‏توانیم مگر از پشت پرده وى را بنگریم.
 حضرت زینب کبری(س) در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد شدند.

 
نام مبارك آن بزرگوار زینب، و كنیه گرامیشان ام الحسن و ام كلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الكبرى، شریكة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، كامله و …
 
پدر بزرگوار آن حضرت، امیرالمؤمنین على بن ابیطالب(ع) و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت زهرا(س) هستند.
 
همسر گرامى آن حضرت، عبداللّه فرزند جعفر بن ابیطالب، بود. در كتاب اعلام الورى براى آن بانوى بزرگوار سه پسر به نامهاى على، عون، و جعفر و یك دختر به نام ام كلثوم ذكر شده است.
 سبط بن جوزى درتذكرة الخواص گويد: عبدالله بن جعفر را فرزندان متعدد بوده است. از آن جمله، على و عون الاكبر و محمد و عباس و ام كلثوم مى باشند كه مادر آنان حضرت زينب (س) بوده است .
سیره عملی 
 
 پرستاری حضرت از مادرشان در روز های پایانی زندگی حضرت فاطمه(س) از جمله سیره عملی آن حضرت پیش از عاشورا بوده است که در میان مسلمانان مغفول واقع شده است. 
 
فرمایشات گهربار آن حضرت(س) در خطبه هایى كه روایت شده خود قوی ترین دلیل بر كمال فصاحت و بلاغت آن بانوى بزرگوار است. همان بانویى كه امام سجاد(ع) در حق ایشان فرمودند: 
 
«اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة» یعنى:
 
«اى عمّه! شما الحمد للّه بانوى دانشمندى هستید كه تعلیم ندیده، و بانوى فهمیدهاى هستى كه بشرى تو را تفهیم ننموده است».
 
امام سجاد (ع) خطاب به عقيله بنى هاشم ، زينب كبرى (س) مى فرمايند:
 
(( يا عمة انت بحمد الله عالمة غير معلمة ، و فهمة غير مفهمة )) .
 
عمه جان ! تو عالمه اى هستى بدون اينكه معلم داشته باشى ، و فهميده اى هستى بى آن كه كسى مطالب را به تو فهمانده باشد.
 
ازدواج حضرت زینب(س)
 
وقتى كه زینب به سن ازدواج رسید، على براى او كسى را كه در شرافت‏خانوادگى‏شایستگى همسرى او را داشت ‏برگزید، خواستگاران فراوانى از جوانان محترم وثروتمند بنى‏هاشم و قریش براى زینب مى‏آمدند، ولى براى نوگل خاندان پیغمبر و بانوى خردمند بنى‏هاشم، عبدالله‏بن جعفر از همه شایسته ‏تر بود.
 
پدر عبدالله، جعفربن ابى‏طالب است كه ذوالجناحین (داراى دو بال) وابوالمساكین (پدر بینوایان) لقب یافت. جعفر، برادر تنى على و محبوب پیغمبر بود، ابوهریره در باره جعفر مى‏گوید:
 
پس از رسول خدا(ص)، بهتر از جعفربن ابى‏طالب كسى نبود.
 
جعفر هنگام ستمگرى و سختگیرى قریش، براى حفظ دینش به حبشه‏هجرت كرد، و وقتى كه از حبشه با عده‏اى از مسلمانان به مدینه بازگشت، رسیدن اوبه مدینه با فتح خیبر مصادف شد، رسول خدا، جعفر را در بغل گرفت و بوسید وچنین گفت:
 
«نمى‏دانم از آمدن جعفر دل‏شادترم و یا از فتح خیبر».
 
و نیز از رسول خدا شنیده شد كه مى‏فرمود:
 
«مردم از ریشه‏هاى گوناگون هستند، و من و جعفر از یك ریشه هستیم‏».
 
جعفر با سپاهى كه در سال هشتم هجرت به سوى روم مى‏رفت، عازم جهاد بارومیان شد.
 
رسول خدا چنین قرار داده بود كه فرماندهى سپاه با زیدبن حارثه (1) باشد و اگر اوكشته شود فرماندهى با جعفربن ابى‏طالب خواهد بود. (2) .
 
سپاهیان اسلام رفتند، تا به‏حدود بلقاء رسیدند، در آن جا با سپاهیان هرقل روبه‏روشدند.
 
مسلمانان در دهكده موته جاى گرفتند و جنگ خونینى در گرفت و زیددر حالى كه پرچم رسول خدا را در دست داشت و جنگ مى‏كرد، رومیان او را بانیزه‏هاى خودشان قطعه قطعه كردند.
 
جعفر، پرچم را به دست گرفت و به نبرد پرداخت. تااین كه دست راستش از تن‏جدا شد. جعفر علم را به‏دست چپ گرفت و به نبرد ادامه داد، دست چپش هم جداشد. علم را در بغل گرفت و آن قدر پاى‏دارى كرد تا كشته شد. جعفر نخستین فرزندابوطالب است كه در راه اسلام كشته شده.
 
مادر عبدالله‏بن جعفر، اسماء دخت عمیس است، وى خواهر میمونه ام‏المؤمنین‏و سلمى همسر حمزة‏بن عبدالمطلب و لبابه همسر عباس ابن عبدالمطلب است. (3) .
 
جعفر با اسماء ازدواج كرد و او مادر همه فرزندان جعفر است. اسماء پس ازشهادت جعفر به‏همسرى ابوبكر درآمد و براى او محمدبن ابى بكررا آورد و پس ازمرگ ابوبكر، على‏بن ابى‏طالب او را گرفت، اسماء براى على، یحیى و محمد اصغر راآورد.
 
واقدى در تاریخش میگوید كه عون و یحیى را بیاورد.
 
شوهر زینب، عبدالله ‏بن جعفر، در حبشه متولد شد، عبدالله، نخستین نوزاد است ‏از مسلمانان مهاجر به حبشه كه در آن دیار به دنیا آمده است.
 
زینب(س) دختر زهرا(س) براى عبدالله بن جعفر چهار پسرآورد: على، محمد، عون اكبر، عباس، هم چنان كه دو دختر آورد كه یكى از آن دو ام‏ كلثوم است كه معاویه با زیركى سیاسى خود میخواست او را به همسرى یزید در آورد، تا از پشتیبانى بنى‏ هاشم استفاده كند. عبدالله، اختیار دختر را به ‏دست‏ خالوى ‏او امام حسین داد، آن حضرت(س) هم دختر را به پسر عمویش قاسم‏ بن محمد بن ‏جعفر بن ‏ابیطالب تزویج كرد.
 
ازدواج زینب(س) میان او و پدر و برادرانش جدایى نینداخت، محبت امام على(ع) ‏به دختر و برادر زاده‏اش به اندازه‏ اى بود كه آن دو را هم‏چنان نزد خود نگاه داشت،  تا وقتى كه على(ع) زمام‏دار مسلمانان شد و كوفه را پایتخت قرار داد، آن دو با آن حضرت(ع) ‏به كوفه آمدند و در مركز خلافت زیر سایه امیرالمؤمنین(ع) میزیستند.
 
در جنگ‏هاى آن حضرت(ع)، عبدالله در كنار عموى خود ایستاده و نبرد مى‏ كرد و یكى از سرداران آن امام علی(ع) در صفین بود.
 
مردم كه مى‏ دانستند، عبدالله نزد دودمان پیغمبر(ص) ارزش واحترامى دارد، او را وسیله‏ اى پیش امیرالمؤمنین(ع) و دو فرزندش حسن و حسین قرار مى‏ دادند؛ چون كه ‏خواهش او رد و امیدش ناامید نمى ‏شد.
 
زینب (س)در آغاز جوانى چگونه بوده است؟
 
مراجع تاریخى از وصف رخساره زینب در این اوقات خوددارى مى‏كنند؛ زیرا كه او در خانه و روبسته زندگى مى‏ كرده و ما نمى ‏توانیم مگر از پشت پرده وى را بنگریم.
 
ولى پس از گذشتن ده‏ها سال از این تاریخ، زینب(س) از خانه بیرون مى ‏آید و مصیبت‏ جانگداز كربلا او را به ما نشان مى‏دهد و كسى‏ كه او را به چشم دیده براى ما وصفش‏ مى‏ كند و چنین مى‏ گوید – چنان كه طبرى نقل كرده است: گویا مى ‏بینم زنى را كه مانندخورشید مى‏ درخشید و با شتاب از خیمه‏ گاه بیرون مى‏آمد. (11) .
 
پرسیدم: او كیست؟ گفتند: زینب دختر على ‏است. 

پی نوشت:

1) از تحقيق در تواريخ به‏ دست مى ‏آيد كه فرمانده‏ اول جعفر بوده و سپس زيد.(مترجم).
2) بعضى از مورخان معتبر نقل كرده‏ اند كه نخستين فرماندهى‏ كه از طرف پيغمبر تعيين شده ‏بود، جعفر بودو زيدبن حارثه فرمانده دوم بود. از اشعار عباس بن مرداس كه در مرثيه آن ها گفته و سيره ابن هشام، نقل‏ مى‏ كند نيز، چنين مستفاد مى‏شود. (مترجم).
3) الاستيعاب، ج 4، ص 230-231.
4) ج 3، ص 49.
5) ج 3، ص 40.
6) زمين‏هاى سبز و خرم را سواد گويند كه بيشتر در عراق عرب بود. دهقان يعنى ارباب ملك. (مترجم).
7) الاصابة ، ج 2، ص 281.
8) ص 74.
9) قبلا تذكر داده شد كه بودن قبر زهرا در بقيع كاملا موردترديد است.(مترجم).
10) بردن جنازه امام حسن به بقيع وسكوت حسين (ع) دراثروصيت امام حسن (ع) بوده. كامل‏ابن‏اثير، ج‏3،ص 228. (مترجم).
11) تاريخ طبرى، ج 4، ص 340-341.
12) الاصابة، ج 4، ص 314 و 315 و 510

منبع:باشگاه خبرنگاران

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!