طرح راهبردي آماده‌سازي زمينه‌هاي ظهور منجي عالم(1)

0
emam-mahdi.jpg

شهيد مطهري در كتاب عدل الهي براي ساختن جهاني بهتر اعتقاد دارد كه حتماً بايد از انديشه‌هاي محدود و فكر‌هاي كودكانه‌اي كه لايق زندگي محدود است، صرف‌نظر كنيم و به طرحي وسيع و بزرگ بينديشيم. به قول حافظ، «فلك را سخت بشكافيم و طرحي نو دراندازيم.» اين كار مهندسي، آسان نيست. بنابراين، بايد از تمام علوم و فنون، هنر و ادبيات، علم و فن‌آوري براي اين كار استفاده نمود.


 

طرح راهبردي آماده‌سازي زمينه‌هاي ظهور منجي عالم(1)

مسئله مهدويت و انتظار، جنبه‌هاي مختلف اجتماعي، روان‌شناختي، تاريخي، فلسفي، تربيتي و اعتقادي دارد و از ديدگاه‌ها و زواياي مختلف بررسي شده است.

چكيده

يكي از اهداف جامعه مهدوي، عدالت فردي و اجتماعي است. عدالت يكي از واژه‌هايي است كه بشر هميشه با آن انس داشته و در آرزوي تحقق آن بوده است. به همين دليل، اديان بزرگ و مكاتب مختلف شعار برقراري عدالت اجتماعي را مي‌دهند. عدالت مهدوي همان عدالت انبيا و اولياست؛ زيرا مهدي(عج)، وارث آدم، نوح، ابراهيم (عليهم السلام) و محمد (ص) و يازده امام معصوم (عليهم السلام) است.

در حكومت مهدوي، عدالت جنبه‌هاي مختلفي دارد كه شامل ابعاد مختلف فرهنگي (توزيع عادلانه منابع در مسائل آموزشي و پرورشي)، اجتماعي (توزيع عادلانه مناسبات اجتماعي)، اقتصادي (توزيع عادلانه ثروت، منابع و امكانات، رفع فقر و تبعيض)، سياسي (توزيع عادلانه مسئوليت‌ها، اختيارات و قدرت)، قضايي (برخورد يك‌سان با افراد جامعه در برابر قانون)، اطلاعاتي (اطلاع‌رساني و توزيع عادلانه اطلاعات) است و تحقق آن به بستر‌سازي نياز دارد. براي بستر‌سازي و ايجاد آمادگي براي ظهور منجي جهان، دو نوع مسئوليت وجود دارد. يكي مسئوليت‌هاي فردي است كه انسان معتقد و منتظر بر عهده دارد. اين مسئوليت، مكان و زمان نمي‌شناسد و هر فرد منتظر در هر نظامي كه باشد، بايد خود را در هر لحظه آماده نگه دارد و بكوشد جامعه خود را نيز آماده كند. مسئوليت دوم، مسئوليت نظام و حكومتي است كه توانسته بر نظام استكبار خارجي و استبداد داخلي چيده شود و نظام اسلامي را ايجاد كند. نظام اسلامي براي آماده‌سازي شرايط ظهور بايد برنامه راه‌بردي دقيق و مشخص داشته باشد. به طور كلي، برنامه يا طرح راه‌بردي آماده‌سازي شرايط ظهور از پنج مرحله تشكيل مي‌شود. در مرحله اول، مشخص كردن نظام ارزش‌هاي اعتقادي، معيار‌ها و شاخص‌هاي آن است كه در شمار اعتقادات و باور‌هاي يك جامعه درآمده است و جهت حركت آن را مشخص مي‌كند و به آن اعتماد به نفس مي‌دهد. مرحله دوم، بررسي و تجزيه و تحليل آماده‌سازي شرايط ظهور در داخل و خارج از كشور است كه در نتيجه آن، نقاط قوت و ضعف، فرصت‌ها و تهديد‌ها مشخص مي‌شود. مرحله سوم، تعيين اهداف، راه‌برد‌ها و سياست‌گذاري‌هاي مورد نياز كشور در زمينه آماده‌سازي شرايط ظهور در چارچوب ارزش‌ها و باورهاست. در اين مرحله، اهداف، راه‌برد‌ها و سياست‌گذاري‌ها در چارچوب ارزش‌ها و باورها به صورت شفاف تدوين و مشخص مي‌شود. در مرحله چهارم، اجراي راه‌برد‌ها و سياست‌گذاري‌هاي تدوين شده است. در اين مرحله، برنامه‌هاي مختلفي جهت تحقق اهداف و راه‌برد‌ها، تهيه و بودجه مورد نياز و دستورالعمل‌هاي اجرايي فراهم مي‌شود. مرحله پنجم، نظارت هميشگي بر اجراي دقيق طرح آماده‌سازي شرايط ظهور است. در اين مقاله، پنج مرحله ياد شده بررسي و پيشنهادهاي لازم در اين زمينه بيان مي‌شود.

واژگان كليدي

حكومت مهدوي، عدالت، برنامه راه‌بردي، سياست‌گذاري.

مقدمه

امروزه مسئولان، برنامه‌ريزان، سياست‌مداران و پژوهش‌گران عزيز، براي ايجاد بستري مناسب در جهت توسعه هم‌آهنگ و پايدار آماده‌سازي مقدمات ظهور در چارچوب ارزش‌هاي اعتقادي و باورهاي اسلامي، مسئوليت خطيري به عهده دارند. ارتقاي فرهنگ و دانش و معرفت افراد جامعه و داشتن برنامه راه‌بردي مدون براي آماده‌سازي اين شرايط دغدغه اصلي پرچم‌داران اين حركت است. آنها مي‌خواهند به اين حركت سرعت دهند تا جامعه اسلامي را به بالاترين قله‌هاي عزت و كمال برسانند. اين حركت لازم است در چارچوب ارزش‌ها و معيار‌‌هاي اسلامي و در مسيري باشد كه به ظهور حضرت مهدي(عج) بينجامد. يافتن راه‌كارهاي مناسب براي آماده‌سازي زمينه‌هاي ظهور از تلاش‌هاي مؤثر پژوهش‌گران نظام اسلامي به شمار مي‌آيد. هم‌چنين مشخص كردن معيار‌ها و ارزش‌ها، اهداف، سياست‌گذاري‌ها و برنامه‌ريزي‌هاي دقيق در اين زمينه ضروري است.

شهيد مطهري در كتاب عدل الهي براي ساختن جهاني بهتر اعتقاد دارد كه حتماً بايد از انديشه‌هاي محدود و فكر‌هاي كودكانه‌اي كه لايق زندگي محدود است، صرف‌نظر كنيم و به طرحي وسيع و بزرگ بينديشيم. به قول حافظ، «فلك را سخت بشكافيم و طرحي نو دراندازيم.» اين كار مهندسي، آسان نيست. بنابراين، بايد از تمام علوم و فنون، هنر و ادبيات، علم و فن‌آوري براي اين كار استفاده نمود. در اين زمينه هر علم يا فنوني كه جامعه به آن نياز داشته باشد، ضروري است و جزء علوم و فنون مفروضه اسلامي و واجب كفايي قرار مي‌گيرد.

در اين زمينه، سه تا هشت عامل مؤثر و ابعاد مختلف مديريت توسعه منابع انساني، علمي و تكنولوژي از جمله فن‌آوري اطلاعات در دانشگاه‌ها و مراكز پژوهشي در نظام اسلامي بحث و بررسي شد. به طور كلي طرح آماده‌سازي مقدمات ظهور، برنامه‌اي راه‌بردي است. پس مانند هر طرح راه‌بردي ديگر، به نظام ارزش‌هاي اعتقادي و باورهاي اسلامي ما بستگي دارد. براي تدوين و اجراي اين طرح راه‌بردي، لازم است به اختصار، به حركت عدالت‌خواهي و ظلم‌ستيزي در طول تاريخ بپردازيم.

عدالت‌خواهي و ظلم‌ستيزي، جرياني پيوسته در تاريخ است. حوادث متفرقه‌اي نيست كه مثلاً ناگهان ابراهيم به بت‌شكني برخيزد و موسي در مقابل فرعونيان قرار گيرد. مبارزه براي آزادي و عدالت مانند رودخانه‌اي است كه در بستر زمان جريان دارد. اين نهضت از حضرت ابراهيم(ع) تا قيام حضرت مهدي(عج) ادامه دارد و در آخرالزمان قطعاً پيروز خواهد شد. اديان ديگر نيز همگي براي ريشه‌كن شدن ظلم و ستم و استقرار عدالت منتظر منجي هستند. اين انقلاب بزرگ در نتيجه يك سري انقلاب‌هاي عدالت‌خواهي و ظلم‌ستيزي عليه تمام اشكال استضعاف است. فراهم كردن زمينه براي ظهور رهبر، اصلي براي تحقق قسط و عدل و نابودي ظلم و ستم به شمار مي‌آيد. اين مسئله، بزرگ‌ترين مسئوليت منتظران است.

به طور كلي تاكنون دو جريان بزرگ اجتماعي در طول تاريخ وجود داشته: اول، جريان جنبش و تلاش كساني بوده كه توقف ظلم و تجاوز و بي‌عدالتي را مي‌خواسته‌اند و به عدالت و وحدت و برابري انسان‌ها اعتقاد داشته‌اند؛ دوم، تلاش صاحبان زر و زور و تزوير كه حفظ نظام طبقاتي و برتري و تبعيض نژادي و بي‌عدالتي و روابط استثماري را خواهانند.

به تأييد قرآن، جوامع بشري ابتدا بر وحدت و برابري استوار بوده‌اند:
(وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُواْ)؛

و مردم جز يك امت نبودند؛ پس اختلاف پيدا كردند.

در جاي ديگر مي‌فرمايد:

(فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَينَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ)؛

پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم‏دهنده برانگيخت ، و با آنان، كتاب [خود] را بحق فرو فرستاد، تا ميان مردم در آن‌چه با هم اختلاف داشتند داورى كند.

هم‌چنين در جاي ديگر مي‌فرمايد:

(وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ)؛

و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرودست شده بودند، منت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم و ايشان را وارث [زمين] كنيم.

بنابراين روزي خواهد رسيد كه مستضعفان بيدار مي‌شوند و ظلم و ستم را درهم مي‌كوبند و قدرت را در ركاب منجي موعود(عج) به دست خواهند گرفت. قرآن مي‌فرمايد:

(إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ)؛

در حقيقت، خدا حال قومى را تغيير نمى‏دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند.

سرنوشت قوم يا ملت، به تغيير و تحول خود آنها بستگي دارد. بنابراين، خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نمي‌دهد مگر آن‌كه تك‌تك آن قوم تغيير و تحول اساسي را در خود ايجاد نمايند. به طور كلي محرومان و مستضعفان به دو گروه اصلي تقسيم مي‌شوند: يكي ضعفا كه آيات و بينات را دريافت مي‌كنند و آگاهانه به جناح ظلم و استكبار روي مي‌آورند و تمكين مي‌نمايند؛ دوم، مستضعفان آگاه و انقلابي كه براي استقرار عدل و قسط مبارزه مي‌كنند و در نهايت، بيشتر مردم به آنها مي‌پيوندند. اين مستضعفان داراي ويژگي‌هاي ذيل هستند:

1. اعتقاد به نظام يكتاپرستي و برابري انسان‌ها و نفي نظام شرك و كفر؛

2. مدافع آزادي افراد و جامعه و پاسدار قسط و عدل؛

3. شناخت از خود و خداوند و درك مسئوليت‌هاي خويش؛

4. شناخت نظام جاي‌گزيني كه بر پايه قسط و عدل بنا شود؛

5. شناخت از ظلم، استكبار، استعمار، استثمار و استبداد در اشكال مختلف آن؛

6. اعتراض به نظام حاكم استكباري، استبدادي و مقاومت همه‌جانبه؛

7. تحت تعقيب دشمن قرار گرفتن؛

8. در اقليت بودن و نداشتن پايگاه در ابتداي نهضت؛

9. نداشتن امكانات داخلي و خارجي در ابتداي حركت.

رهبران و مستضعفان مبارز، يا شهيد و تبعيد مي‌شوند و يا به زندان مي‌افتند و يا آن‌كه بر اثر مبارزه، از بند ظلم و بي‌عدالتي رهايي مي‌يابند. تاريخ زندگي انبياي الهي و امامان شيعه و نهضت‌هاي اسلامي در گذشته و حال، گواه اين مسئله است.

براي آماده‌سازي زمينه‌هاي ظهور لازم است نظام و ويژگي‌هاي جبهه باطل نيز شناخته شود. اين ويژگي‌ها عبارتند از:

1. نظام طاغوت

قرآن مي‌فرمايد:

(إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِي الأرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَيَسْتَحْيي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ)؛

فرعون در سرزمين [مصر] سر برافراشت و مردم آن را طبقه‌طبقه ساخت؛ طبقه‏اى از آنان را زبون مى‏داشت، پسرانشان را سر مى‏بريد و زنانشان را [براى بهره‏كشى] زنده بر جاى مى‏گذاشت؛ همانا وى از فسادكاران بود.

فرعون رژيمي فزون‌طلب، تجاوزگر و نامشروعي داشت، كه نابودكردن انسان‌ها برنامه آن بود و براي برجا ماندن رژيمش، از جاسوسي و تفتيش عقايد و زندان و شكنجه گرفته تا نابودي انسان‌ها بهره مي‌برد.

2. استعلاء (برتري‌جويي بر مردمان)

قرآن مي‌فرمايد:

(إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِي الأرْضِ)؛

فرعون در سرزمين [مصر] سر برافراشت.

3. استعباد (برده ساختن انسان‌ها براي بهره‌كشي)

قرآن در اين زمينه مي‌فرمايد:

(وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَي أَنْ عَبَّدتَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ)؛

و [آيا] اين‌كه فرزندان اسرائيل را بندة [خود] ساخته‏اى نعمتى است كه منّتش را بر من مى‏نهى؟

4. استضعاف

(إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِي الأرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَيَسْتَحْيي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ)؛

فرعون در سرزمين [مصر] سر برافراشت و مردم آن را طبقه‌طبقه ساخت؛ طبقه‏اى از آنان را زبون مى‏داشت؛ پسرانشان را سر مى‏بريد و زنانشان را [براى بهره‏كشى] زنده بر جاى مى‏گذاشت؛ همانا وى از فسادكاران بود.

5. ارتجاع

(وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلاَّ قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ)؛

و بدين‌گونه در هيچ شهرى پيش از تو هشدار دهنده‏اى نفرستاديم مگر آن‌كه افراد خوش‌گذران آن گفتند: ما پدران خود را بر آيينى [و راهى] يافته‏ايم و ما از پى ايشان راه‌سپريم.

6. اسراف

(إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ)؛

در حقيقت، فرعون در آن سرزمين برترى‏جوى و از اسراف‌كاران بود.
7. تكذيب

انكار و تكذيب پيام‌هاي الهي و قوانين مسلم تاريخ و سنت‌هاي، الهي از صفات شاخص طبقه ستم‌گر و متجاوز است.

8. فساد

فرعون و ستم‌گران نه تنها خود تجسم عيني فسادند، بلكه فساد را در جامعه ترويج مي‌دهند.

9. مترفين و ملأ

(وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلاَّ قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ)؛

و [ما] در هيچ شهرى هشدار دهنده‏اى نفرستاديم جز آن‌كه خوش‌گذرانان آن گفتند: ما به آن‌چه شما بدان فرستاده شده‏ايد كافريم.

قرآن طبقه مرفه و ثروت‌مند و سرمايه‌داران بي‌درد جامعه و اشراف و قدرت‌مندان را در رأس و در صف مقدم جبهه باطل قرار مي‌دهد. انگيزه و دشمني اين گروه با انبيا و مردم را حفظ و دفاع از ثروت و امتيازاتي مي‌داند كه از راه ستم و تجاوز به دست آمده است. قرآن مي‌فرمايد:

(وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَونَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءهُمْ وَنَسْتَحْيي نِسَاءهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ)؛

و سران قوم فرعون گفتند: آيا موسى و قومش را رها مى‏كنى تا در اين سرزمين فساد كنند و [موسى] تو و خدايانت را رها كند؟ [فرعون] گفت: به زودى پسرانشان را مى‏كشيم و زنانشان را زنده نگاه مى‏داريم و ما بر آنان مسلطيم.

ملأ يعني بزرگان قوم در نظام طاغوتي كه به جز طرف‌داري از آن نظام هنري ندارند و به آن وفادارند و با اين كار ثروت زيادي را تصاحب مي‌نمايند. ملأ در نظام طاغوتي در دو چهره اقتصادي و ديوان‌سالاري ديده مي‌شود. قارون نماينده قدرت اقتصادي وابسته به نظام طاغوتي و هامان نماينده سيستم اجرايي و ديوان‌سالاري اين نظام بود.

در جنگ بين اين دو جريان (حق و باطل)، سرانجام وعده خدا به مسلمانان و محرومان تحقق خواهد يافت و منجي عالم و ياران منتظرش جامعه‌اي بر اساس قسط و عدال ايجاد خواهند كرد. او برترين حيات‌بخشي است كه آرزوي تمام انبيا و اوصيا را محقق خواهد ساخت؛ عقل‌هاي به‌خواب‌رفته را بيدار خواهد نمود و زمين را حيات داده، استعداد‌ها را در عمق وجود انسان‌ها استخراج و شكوفا خواهد كرد. در آن زمان اكثر اهل‌كتاب اسلام مي‌آورند. آيت‌الله مكارم شيرازي در اين زمينه مي‌نويسد:

با توجه به اين‌كه در دوران حكومت آن مصلح بزرگ، همه وسايل پيشرفته ارتباط‌جمعي در اختيار او و پيروان رشيد اوست و با توجه به اين‌كه اسلام راستين با حذف پيرايه‌ها، كشش و جاذبه‌اي فوق‌العاده دارد، به خوبي مي‌توان پيش‌بيني كرد كه اسلام با تبليغ منطقي و پي‌گيري، از طرف اكثريت قاطع مردم جهان پذيرفته خواهد شد و وحدت اديان از طريق اسلام پيشرو عملي مي‌گردد.

HTML clipboard
 فرهنگ انتظار و مهدويت
 
 فرهنگ انتظار و مهدويت اقيانوس بي‌كراني است كه هر معتقد به امام قائم(عج) در حد بينش و دانش و تحقيقي كه كرده از آن برداشت مي‌كند؛ نگرشي درست به ظهور منجي موعود از سلاله پاك پيامبر اسلام (ص) و درك صحيح از معيار‌ها، ارزش‌ها و مسئوليت‌ها و احياي امر به معروف و نهي از منكر و اصلاح خود و جامعه است؛ رابطه‌اي قوي و پايدار بر اساس رابطه ولايي، بين انسان و امام عصر(عج) ايجاد مي‌كند. فرهنگ انتظار، حركت‌آفرين، اميدبخش، تلاش‌آور و نشاط‌آور است و تمام ناهنجاري‌هاي فردي و اجتماعي، يأس و نوميدي و خستگي و پوچ‌گرايي را از بين مي‌برد؛ فرهنگ حركت و تلاش در جهت زمينه‌سازي ظهور منجي موعود است؛ فرهنگ رويش و پويش و دريچه‌اي به جهان آينده و راه نجات فردي و اجتماعي از بن‌بست‌ها و گرفتاري‌هاي جسمي و روحي به شمار مي‌آيد؛ مولد تلاش و حركت به سوي آينده روشن و بهتر است. فرهنگ مهدويت زيربناي ايجاد نظم عادلانه جهاني در پرتو انسان كامل و رهبري معصوم به شمار مي‌آيد و انسان‌ها و جامعه را در برابر تمام بيماري‌هاي فكري و روحي بيمه مي‌كند؛ فرهنگ مهدويت در پيش‌گيري بنيادي از تهاجم فرهنگي نقش اساسي دارد و تمام كمبود‌ها را جبران مي‌كند و تمام موانع را برمي‌دارد و سكوي پرواز به جهاني آزاد و بهتر است. اين فرهنگ انسان و جامعه را براي تحقق جامعه مهدوي آماده مي‌سازد و فرهنگ اصلاح خود و جامعه، آمادگي براي ايثار و تسليم فرمان مولاي خود شدن است؛ فرهنگ انديشه، طرح و عمل، تزكيه، عشق، حركت، جهاد و شهادت به شمار مي‌آيد. منتظر، انسان مسلمان متعهدي است كه هر لحظه انفجار قطعي نظام‌هاي ضدانساني را انتظار مي‌كشد و همواره خود را براي شركت در چنين انقلاب جهاني و بدر دومي آماده مي‌كند كه با شمشير علي(ع) و زره پيغمبر (ص) و به دست فرزند اين دو برپا مي‌شود. فرهنگ انتظار و مهدويت، فرهنگ تلاش مستمر، بابرنامه و خستگي‌ناپذير و حركت در مسيري هدف‌مند است و به‌ ‌طور منظم براي شناخت ارزش‌ها و باورها و مشخص‌كردن اهداف، سياست‌گذاري‌ها، برنامه‌ريزي‌ها و اجراي آنها هم‌راه با نظارت و كنترل تلاش مي‌كند و زمينه‌هاي ظهور منجي عالم و رشد و تكامل پايدار انسان و جامعه را فراهم مي‌سازد.
 
 براي زمينه‌سازي تغيير و تحولات فردي و اجتماعي، لازم است اقدامات مختلفي انجام شود؛ از جمله:
 
 1. درك و شناخت امام و نياز مبرم به او و درك حق ولايت او؛
 
 2. داشتن عشق و محبت به امام؛
 
 3. پذيرش ولايت و سرپرستي و حاكميت و پيشوايي امام؛
 
 4. بستن عهد و پيمان با امام؛
 
 5. اطاعت و تبعيت از امام؛
 
 6. شناخت و اطاعت از ولي‌فقيه و قيام عليه ستم و استقرار نظام اسلامي.
 
 انسان با طي اين مراحل، آمادگي‌هاي فكري و روحي لازم را پيدا مي‌كند و مي‌تواند هدف‌مند و بر اساس طرح راه‌بردي طولاني‌مدت براي آماده‌سازي زمينه‌هاي ظهور حركت نمايد و مقدمات لازم را براي حكومت جهاني مهدي موعود(عج) آماده سازد.
 
 آيت‌الله مكارم شيرازي، چند آمادگي را براي پذيراي چنان حكومتي، ضروري مي‌دانند:
 
 1. آمادگي فكري و فرهنگي (سطح فكري و فرهنگي مردم جهان چنان بالا رود كه بدانند مسئله نژاد، مرزهاي جغرافيايي، تفاوت رنگ‌ها و زبان‌ها و سرزمين‌ها نمي‌توانند بشر را از هم جدا سازند)
 2. آمادگي اجتماعي (مردم جهان بايد از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته و مأيوس شوند)؛
 
 3. آمادگي تكنولوژي و ارتباطي (وجود فن‌آوري نه ‌تنها مزاحم حكومت جهاني عادلانه نيست، بلكه شايد بدون آن وصول به چنين هدفي محال باشد)؛
 
 4. آمادگي‌هاي فردي (حكومت جهاني قبل از هر چيزي به مؤمنان كوشا و باارزش نياز دارد تا بتوانند مسئوليت چنان اصلاحات عظيمي را به دوش گيرند).
 
 با توجه به اين موارد، براي آماده‌سازي زمينه‌هاي ظهور، به برنامه‌اي منظم و راه‌بردي نياز است كه در آن اهداف، مسير حركت و راه‌بردها، سياست‌گذاري‌ها و برنامه‌ريزي‌ها در آن مشخص شده باشد و در مرحله اجرا به تخصيص منابع، نظارت و كنترل مستمر بر كليه فعاليت‌ها نياز دارد. اين برنامه راه‌بردي از چند مرحله ذيل تشكيل مي‌شود:
 
 1. بررسي نظام ارزشي و مشخص كردن معيار‌ها و ارزش‌ها؛
 
 2. بررسي وضعيت فعلي در داخل و خارج از كشور؛
 
 3. بررسي فرصت‌ها و تهديد‌ها و نقاط ضعف و قوت؛
 
 4. مشخص‌كردن اهداف كوتاه‌مدت، ميان‌مدت و بلندمدت، مانند قسط و عدل، ظلم‌ستيزي و… ؛
 
 5. تدوين راه‌برد طولاني‌مدت در زمينه قسط و عدل و ظلم‌ستيزي؛
 
 6. تدوين سياست‌هاي مورد نياز بر اساس اهداف و راه‌برد تعيين‌شده؛
 
 7. تهيه برنامه‌هاي كوتاه و ميان‌مدت و تخصيص منابع و بودجه؛
 
 8. نظارت و كنترل مستمر بر كليه فعاليت‌ها در اين زمينه؛
 
 9. در نظر گرفتن عوامل مؤثر در اين جهت.
 
 ابتدا بايد تصميم‌گيري‌هاي راه‌بردي صورت گيرد تا در زمينه‌هاي مختلف فرهنگي، علمي، آموزشي، تحقيقاتي، هنري، ورزشي، اقتصادي، اجتماعي، صنعتي و تكنولوژي، ما را به زمينه‌هاي مورد نياز براي ظهور منجي عالم نزديك نمايد.
 
 مدل پيش‌نهادي براي تدوين و اجراي راه‌برد آماده‌سازي زمينه‌هاي ظهور
 
 در زمان غيبت صغرا، برنامه و ساختاري حساب‌شده تهيه و اجرا شد تا شيعيان در دورترين نقاط جهان مانند ايران، مصر، عراق، مراكش، شمال افريقا و جزيرة‌العرب از طريق وكيلاني معتقد كه در شبكه ارتباطي مخفي‌اي فعاليت مي‌كردند، مسائل خود را با نايب خاص امام در ميان بگذارند. نايبان چهارگانه با هم‌كاري دست‌ياران و وكيلان خود، جامعه شيعه را در جهت اهداف اسلامي هدايت مي‌كردند. نايبان توانستند راه ارتباطي مؤثر و مطمئني بين نقاط شيعه‌نشين ايجاد نمايند كه براي حفظ سازمان رهبري در جهان تشيع سرنوشت‌ساز بود. اين برنامه ذهن شيعيان را براي پذيرش اصل غيبت آماده نمود. در آن زمان نايبان چهارگانه رهبران و كارگزاران جامعه شيعه به شمار مي‌آمدند كه امام زمان(عج) آنها را به طور مستقيم انتخاب كرده بودند. شيعيان به وسيله اين شبكه پنهاني با مركز رهبري در بغداد و يا سامرا ارتباط برقرار مي‌كردند.
 
 در زمان غيبت كبرا نيز براي آماده كردن زمينه‌هاي ظهور، به طرح يا راه‌بردي كلي نياز است تا به صورت منسجم و منظم، تمام بخش‌هاي مختلف فرهنگي، هنري، آموزشي، پژوهشي، علمي، تكنولوژي، صنعتي، كشاورزي و خدمات را براي اهداف تدوين شده در اين مسير هدايت نمايد. استقرار عدالت و گسترش آن تنها با دگرگوني ارزش‌ها و معيار‌ها و تغيير در تمايلات مردم كافي نيست، بلكه به برنامه‌اي راه‌بردي و ساختاري مناسب نياز دارد. اين برنامه بايد ويژگي‌هايي داشته باشد كه در طول زمان ارزيابي گردد تا اشكالاتش برطرف شود؛ به صورتي كه در نهايت گنجايش عدالت مهدوي را داشته باشد.
 
 شناخت نظام ارزشي و مشخص كردن معيار‌ها و ارزش‌ها
 
 براي مشخص كردن اهداف و تدوين و اجراي راه‌برد‌ها و برنامه‌ريزي‌هاي مورد نياز، قبل از هر كار بايد جهان‌بيني، اعتقادات، معيار‌ها و ارزش‌ها بر اساس اصول قرآني و سنت پيامبر (ص) و امامان معصوم (عليهم السلام)، ارزيابي و پالايش شود؛ زيرا هر كس بر اساس جهان‌بيني و عقايد خود به مسائل نگاه مي‌كند و سياست‌گذاري‌هايي را براي رسيدن به اهداف آتي در زندگي فردي و اجتماعي در نظر مي‌گيرد. در واقع بر اساس جهان‌بيني و اعتقادات، مسئوليت‌هاي هر كس مشخص مي‌شود. بنابراين، براي شكل‌گيري معيار‌ها و ارزش‌ها در انسان، بايد از قرآن و سنت پيامبر (ص) و امامان معصوم (عليهم السلام) الگو گرفت و ابتدا خود را پالايش كرد و از صحت جهان‌بيني، اعتقادات، معيار‌ها و ارزش‌هاي خود مطمئن شد.
 
 جامعه مهدوي باور و افق آينده انقلاب ماست. براي بيداركردن انديشه‌ها و تبيين راه نجات از ظلم و بي‌عدالتي، به جهاد و ازخودگذشتگي و گسترش امر به معروف و نهي از منكر و تشكيل نهضت‌هاي عدالت‌خواهي و ظلم‌ستيزي نيازمنديم. براي انجام دادن اين امر مهم، بايد بدانيم كه براي تضمين عدالت‌پروري، به انسان‌هاي عدالت‌پيشه و عدالت‌مدار نياز است. اين اصل قرآني (إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ) نشان مي‌دهد تا انسان‌ها از درون متحول نگردند و ريشه‌هاي ستم‌گري در خودشان خشكانده نشود، عدالت‌پروري و عدالت‌گستري ناممكن و غيرعملي است. اين آيه به زمينه‌هاي فردي و اجتماعي اشاره مي‌نمايد. دولت بايد براي ترويج فرهنگ مهدويت و آماده‌سازي مقدمات ظهور در تمام زمينه‌ها برنامه راه‌بردي داشته باشد و بستر‌هاي مورد نياز را فراهم نمايد. هم‌چنين بايد فرهنگ سخت‌كوشي و پيروي بي‌قيد و شرط از امام معصوم و ولي‌فقيه، حمايت و ترويج شود. اين مسئله در جامعه بايد به خوبي درك شود كه قيام امام بر اساس حق و براي تحقق قسط، احياي عدل، نابودي ظلم و استكبار و نفي تحريف‌ها و كژروي‌هاست. با بسترسازي و تعميق و گسترش فرهنگ مهدويت، مي‌توان نزديكي و ارتباط مؤثر و سازنده‌اي بين اديان مختلف و مذاهب اسلامي ايجاد نمود. با ايجاد نهضت عدالت‌خواهي و ظلم‌ستيزي، مي‌توان در مسيري حركت نمود و موقعيتي ايجاد كرد كه در نهايت به ظهور منجي عالم بينجامد. براي اين‌كار بايد طرح و برنامه داشت و براي تحقق قسط و عدل و جلوگيري از تبعيض و بي‌عدالتي كوشيد و قوانين لازم را تدوين و اجرا نمود. هم‌چنين براي افزايش يك‌دلي و يك‌پارچگي نظام اسلامي و افزايش عزم ملي بايد بسترسازي كرد. تمام فعاليت‌هاي قواي سه‌گانه در نظام اسلامي نيز بايد براي ايجاد زمينه‌هاي ظهور، هم‌آهنگ و يك‌پارچه شود. براي اين‌كار لازم است تا فرهنگ معرفت امام و اطاعت از او و ولي‌فقيه ترويج گردد. هم‌چنين فرهنگ جهاد، انفاق، ايثار، شهادت و ساده‌زيستن از مديران ارشد جامعه اسلامي شروع شود. به‌علاوه از يك طرف فرهنگ عشق و محبت به محرومان و مستضعفان و فروتني در مقابل آنها گسترش يابد و از طرف ديگر فرهنگ مقاومت در مقابل ظلم و بي‌عدالتي تشويق گردد. براي اميدوار نگه‌داشتن انسان‌ها و از بين بردن نااميدي در آنها، بايد مسئولان نظام اسلامي با تدوين و اجراي برنامه‌هاي راه‌بردي تلاش نمايند تا مشكلات را حل نمايند و فرهنگ عشق به قرآن و پيامبر (ص) و ائمه معصومين (عليهم السلام) را گسترش دهند و قسط و عدالت نسبي را در جامعه برقرار سازند.
 
 بررسي وضعيت آماده‌سازي زمينه‌هاي ظهور
 
 اوضاع خارجي در جهان اسلام و در كل جهان بايد بررسي شود. موقعيت خارجي نظام جمهوري اسلامي از نظر اعتقاد مردم جهان و اديان و مذاهب مختلف اسلامي به منجي موعود، ارتباط علوم انساني مانند انسان‌شناسي و جامعه‌شناسي، تعليم و تربيت با منجي‌گرايي، ارتباط فرهنگ و سنت و مدرنيته با منجي‌گرايي، و هم‌چنين ارتباط مسائلي مانند سياست، حقوق، ليبراليسم، دموكراسي و آزادي و حقوق بشر، سازمان‌هاي بين‌المللي با منجي‌گرايي بايد به دقت بحث و بررسي گردد و تهديد‌ها و فرصت‌ها مشخص شود.
 
 در بررسي وضعيت داخلي، لازم است مواردي مانند ساختار نظام اسلامي، منابع و امكانات ملي، منابع انساني، نظام آموزش و پرورش، آموزش عالي، فرهنگ و هنر، وضعيت اقتصادي، سياسي، حقوقي، صنعتي، اطلاعاتي و زيست‌محيطي، بر اساس معيارهاي قرآني و عدالت اجتماعي بررسي شود. هم‌چنين بايد وضعيت باورها و ارزش‌ها، ساختار روحي، فكري و مذهبي افراد به خصوص نسل جوان، اهداف فردي و اجتماعي، راه‌بردها و سياست‌گذاري‌ها و سيستم‌هاي نظارت و كنترل، مطالعه و بررسي گردد. به علاوه به نقش عوامل مؤثري مانند رشد علمي و فن‌آوري، توسعه و رشد اقتصادي، صنعتي و اجتماعي و آثار آن بر مسائل فرهنگي توجه شود. تا نقاط ضعف و قوت مشخص گردد و در هر زمينه براي برطرف كردن نقاط ضعف، برنامه‌هاي راه‌بردي تنظيم و اجرا شود.
 
 عوامل ديگري كه در اين زمينه بايد بحث و بررسي شوند عبارتند از:
 
 1. بررسي نظام ارزشي و باورهاي فكري و اعتقادي؛
 
 2. بررسي برداشت‌هاي انحرافي از انتظار فرج و درك نادرست از آن؛
 
 3. بررسي ساختار و زيرساخت‌هاي مورد نياز سازماني براي آماده‌سازي زمينه‌هاي ظهور؛
 
 4. بررسي فرهنگ و محيط سازماني در قواي سه‌گانه در اين زمينه؛
 
 5. بررسي انگيزه‌ها و عزم ملي؛
 
 6. بررسي اهداف و راه‌برد‌هاي تدوين شده؛
 
 7. بررسي سيستم‌هاي نظارت و كنترل؛
 
 8. بررسي سطح تربيت و آموزش نيروهاي انساني خلاق (پرورش نيروي انساني)؛
 
 9. بررسي ميزان توجه به انديشه آماده‌سازي زمينه‌هاي ظهور؛
 
 10. بررسي سطح بودجه و منابع تخصيص داده شده در اين زمينه؛
 
 11. بررسي ميزان توجه به تحقيق و توسعه و فن‌آوري در اين زمينه؛
 
 12. ميزان هم‌آهنگي بين وزارت‌خانه‌ها و قواي سه‌گانه؛
 
 13. ميزان توان‌مندي درك، جذب و هضم معرفت مهدويت؛
 
 14. ميزان قابليت اصلاح خود و جامعه؛
 
 15. بررسي ديدگاه اديان و فرهنگ‌ها به مهدويت و انتظار.
 
 انتظار پيروان اديان مختلف براي منجي بزرگ
 
 تمام اديان بزرگ و تمام اقوام جهان در انتظار رهبري انقلابي هستند. مسئله ايمان به ظهور منجي بزرگ اعتقادي عمومي و قديمي در ميان همه اقوام و مذاهب است و اين به فطري بودن اين موضوع گواهي مي‌دهد. ايجاد عدالت، سرلوحه همه برنامه‌هاي حضرت مهدي (عج) به شمار مي‌آيد. اين اصل از نخستين هدف پيامبران الهي بوده است.
 
 الف) منجي‌گرايي در آيين مسيحيت
 
 در كتاب مقدس به آمدن دوباره مسيح براي سلطنت، در قسمت‌هاي زيادي از عهد عتيق و عهد جديد اشاره شده است و ويژگي‌هاي روز‌هاي پيش از آمدن مسيح را توضيح مي‌دهد. به اعتقاد آنها مسيح پس از ظهور، تخت پادشاهي خود را برپا مي‌كند و امت‌ها را داوري مي‌نمايد. در دايرة‌المعارف كتاب مقدس، حضرت مسيح در حالي تصوير گرديده كه سوار بر اسب سفيد و هم‌راه لشكريان آسمان مي‌آيد تا با عنوان شاه شاهان، در زميني كه مملو از شرارت است، داوري كند و سلطنت هزارساله خود را به هم‌راه افراد مقدس آغاز نمايد. در اين مدت، شيطان را هزار سال مي‌بندند و به چاه ‌هاويه مي‌افكنند تا در سرتاسر اين مدت از فعاليت او جلوگيري شود. به اعتقاد مسيحيان، اين رهبر موعود الهي، مسيح ‌بن مريم از ذريه اسحاق از فرزندان يعقوب و از نوادگان داوود است كه به دست يهود كشته شد و خداي متعال وي را زنده كرد و به آسمان برد و در آخر دنيا، وي را مي‌فرستد تا وعده‌اش را توسط وي محقق سازد.
 
 به رغم دشمني مسيحيان با يهوديان، پيروان اين دو دين در قرن نوزده و بيست ميلادي به وحدت‌نظر در ظهور مسيح رسيدند و از برنامه‌اي سياسي پشتيباني كردند كه به تشكيل دولت اسرائيل انجاميد. به همين دليل صد‌ها كليسا و گروه‌هاي مسيحي اروپايي و امريكايي براي پشتيباني از دولت اسرائيل بسيج شدند. در سال 1980، سازماني به نام سفارت بين‌المللي مسيحيان، در قدس اشغالي تأسيس شد كه مؤسسان آن به اختصار چنين مي‌گويند:
 
 ما بيش از اسرائيلي‌ها، صهيونيست هستيم و قدس تنها شهري است كه خدا به آن عنايت دارد و خداوند تا ابد اين سرزمين را به اسرائيل داده است.
 
 اعضاي سفارت معتقدند:
 
 اگر اسرائيل نباشد، مكاني براي بازگشت مسيح نيست.
 
 ب) منجي‌گرايي در آيين يهود
 
 يهوديان پس از نخستين ويراني شهر قدس، همواره در انتظار رهبر الهي فاتحي بودند كه اقتدار و شكوه قوم خدا را به عصر درخشان داوود و سليمان برگرداند. شخصيت مورد انتظار، «ماشيح» (مسح شده) خوانده مي‌شد. دل‌هاي بني‌اسرائيل از عشق مسيحاي موعود لب‌ريز بود و در مقابل حاكمان ستم‌گر، همواره در كمين رهبر رهايي‌بخش بوده‌اند. در باب دوم انجيل متي چنين آمده است:
 
 هيروديس كبير، پادشاه فلسطين، پس از زاده شدن حضرت عيسي در صدد قتل او برآمد. اما چون وي را به فرمان الهي به مصر بردند، خطر را از سر گذراند.
 
 مستر هاكس درباره شيوع اعتقاد به ظهور و انتظار پيدايش منجي بزرگ جهاني در ميان قوم يهود مي‌نويسد:
 
 عبرانيان منتظر قدوم مبارك مسيح نسلاً بعد نسل بودند و وعده آن وجود مبارك، مكرراً در زبور و كتب پيامبران علي‌الخصوص در كتاب اشعيا داده شده است… . مسيح سلطان زمان خواهد شد و يهوديان را از ذلت جور و ستم‌پيشگان و ظالمان رهايي خواهد داد و به اعلا درجه مجد و جلال ترقي خواهد رساند.
 
 به اعتقاد يهود، رهبر موعود الهي از ذريه اسحاق فرزند يعقوب و از نوادگان داوود به شمار مي‌آيد و هنوز زاده نشده است.
 
 در امريكا، كنيسه‌اي به نام
Indespensationalism تأسيس شد كه تعداد اعضايش شش ميليون نفر هستند. اعضاي آن به بازگشت مسيح اعتقاد دارند كه از جمله شرايطش، برپايي دولت صهيونيستي و تجمع يهوديان جهان در فلسطين است. از جمله اعضاي اين كنيسه مي‌توان به جورج بوش اول و ريگان، رئيس‌جمهوران اسبق امريكا اشاره كرد.
 
 ج) منجي‌گرايي در آيين زرتشت
 
 زرتشتيان منتظر سه موعودند كه هر يك از آنها به فاصله هزار سال از يك‌ديگر ظهور خواهند كرد. بر اساس روايات زرتشتي و بر اساس يشت نوزدهم، در آخرالزمان از زرتشت سه پسر متولد مي‌شود كه به نام عمومي «سوشيانس» خوانده مي‌شوند. او آخرين مخلوق اهورامزدا خواهد بود. در فروردين يشت، بند 129، در معناي سوشيانت آمده كه او را از اين جهت سوشيانت خوانند، زيرا به تمام جهان مادي سود خواهد بخشيد. از سوشيانس‌ها با عنوان نوكنندگان جهان و مرداني كه هنوز متولد نشده‌اند ياد مي‌شود:
 
 ستايش و نيايش و خشنودي و آفرين با فروهر‌هاي همه پاكان؛ آن پاكاني كه مرده‌اند و آن پاكاني كه زنده‌اند و آن مرداني كه هنوز زاييده نشده، سوشيانت‌هاي نوكننده‌اند.
 
 د) منجي‌گرايي در آيين بودايي
 
 در آيين بودا، منجي موعود با مفهوم «ميتريه» (مهربان) تبيين شده است. در الهيات بودايي او را بوداي پنجم و آخرين بودا از بوداييان زميني مي‌دانند كه خواهد آمد تا همه انسان‌ها را نجات دهد. در نمادنگاري بودايي، او را به هيئت مردي نشسته كه آماده برخاستن است، نمايش مي‌دهند تا نمادي باشد از آمادگي وي براي قيام. در روايات مهايانه‌اي، «شاكيه موني» كه همان «گتمه بوداي» مشهور است، چهارمين بودا، و ميتريه كه پس از او خواهد آمد، بوداي پنجم معرفي شده و در بعضي روايات بودايي، گتمه بوداي هفتم است و «بوداسف» در آينده، آخرين بودا به شمار مي‌آيد كه ظهور خواهد كرد.
 
 هـ) منجي‌گرايي در آيين هندو
 
 در آيين هندو، منجي موعود به نام «كالكي» در پايان آخرين دوره زماني از ادوار چهارگانه، يعني كالي يوگه ظهور خواهد كرد. در اين آيين، جهان از چهار دوره رو به انحطاط تشكيل شده است. در چهارمين دوره، يعني «عصر كالي»، فساد و تباهي سراسر جهان را فرا مي‌گيرد؛ زندگي اجتماعي و معنوي به نازل‌ترين حد خود مي‌رسد و زوال نهايي را فراهم مي‌آورد. در ويشنو پورانه آمده است:
 
 فساد بر همه‌چيز حكم‌فرما خواهد شد. دولت و ثروت تنها معيار ارزش و مقام؛ شهوت يگانه‌پيوند ميان زن و مرد؛ دروغ تنها راه موفقيت در امور دنيوي محسوب خواهد شد. نظام طبقاتي متلاشي شده و دستورات و احكام ودايي را كسي ديگر رعايت نخواهد كرد.
 
 و) منجي‌گرايي در آيين اسلام
 
 در اسلام دو ديدگاه در مورد منجي وجود دارد:
 
 1. منجي‌گرايي در ميان اهل‌سنت
 
 مذاهب مختلف اهل‌سنت مهدي موعود(عج) را باور دارند ولي معتقدند كه مهدي(عج) هنوز متولد نشده است و در آخرالزمان به دنيا مي‌آيد. دانش‌مندان اهل‌سنت در اين زمينه اختلاف دارند. بسياري از آنان مهدويت را نوعي دانسته و گفته‌اند كه در آخرالزمان، در زماني نامشخص، فردي نامعين، از پدر و مادري ناشناخته، با اين نام و اوصاف متولد خواهد شد و انجام وظيفه خواهد كرد. شماري از آنان نيز همانند شيعه اماميه، مهدي(عج) را شخصي معين مي‌دانند و معتقدند او پيش از اين متولد شده و هم‌اكنون به زندگي خود ادامه مي‌دهد. آن دسته از اهل‌سنت كه ولادت مهدي(عج) را پذيرفته‌اند اختلاف‌هايي در سال ولادت حضرت دارند. برخي سال ولادت را 255 و برخي سال 258 قمري دانسته‌اند، برخي نهم ربيع‌الاول و شماري ديگر 23 رمضان را ذكر كرده‌اند.
 
 2. منجي‌گرايي در ميان شيعه
 
 شيعه اعتقاد دارد وعده خدا در قرآن به مسلمانان تحقق خواهد يافت و جامعه‌اي بر اساس قسط و عدل و حقيقت ايجاد خواهد شد. بنابراين، علي‌رغم قدرت سياسي، اقتصادي و نظامي جبهه كفر و استكبار و استبداد، مستضعفانِ بيدار شده و آگاه، امام و رهبران مردم و وارثان قدرت مي‌شوند. شيعه اعتقاد دارد، اسلام دين زندگي است و هرگز كهنه نمي‌شود. به مفهوم ديگر، قرآن به هر قصه‌اي كه اشاره مي‌كند و هر عقيده‌اي كه در اسلام و در تشيع مطرح مي‌شود بايد در زندگي امروز و سرنوشت فردي و اجتماعي و استقلالمان نقش داشته باشد تا آنهايي كه به آن اعتقادي ندارند از اثرش محروم باشند.
 
 در مذهب شيعه، امام زمان از ذريه پيامبر اسلام (ص) و فرزند امام حسن عسكري(ع) است كه الآن در پرده غيبت به سر مي‌برد. امام در دوره غيبت صغرا چهار نايب خاص داشته كه واسطه ميان او و شيعيان بودند. پس از اين دوره، غيبت كبرا فرا رسيده و اكنون در اين دوره به سر مي‌بريم. در اين زمان تنها بايد از ولي‌فقيه كه حجت امام زمان(عج) بر مردم است، اطاعت كنيم.
 
 شيعه در عصر غيبت كبرا، فلسفه سياسي نجات‌بخش و مكتب اجتماعي حركت‌آفرين و مسئوليت‌آوري دارد و آن مهدويت و انتظار است. اما متأسفانه افراد ناآگاه، مغرض و يا دشمن، مهدويت و انتظار را كه مفهومي انقلابي، آزادي‌بخش و حركت‌آفرين و مسئوليت‌زا به شمار مي‌آيد، مانند پوستين وارونه‌اي درآورده‌اند كه به قول دكتر شريعتي، يك طرف آن در نهايت زيبايي و طرف ديگر آن در نهايت زشتي است. رويه‌اش چشم‌ها را از زيبايي خيره مي‌كند و آسترش از زشتي براي بزرگ‌سالان نفرت‌انگيز و براي خردسالان وحشت‌آور مي‌نمايد. اعتقاد به مهدويت و انتظار، از بين تمام اصول و عقايد شيعي، بيش از همه عقايد ديگر، تضاد و تناقض دارد. يكي نابودكننده ظلم و جور و به دنبال قسط و عدل است و ديگري به دنبال توجيه‌كننده ظلم و جور و بي‌عدالتي؛ يكي مفهوم انقلابي، مترقي، عزت‌آور و مردمي دارد و به اراده و انديشه و اختيار و آزادي انسان احترام مي‌گذارد و مسئوليت‌هاي فردي و اجتماعي او را تثبيت مي‌كند، اما مفهوم ديگري منحط، ذلت‌آور و ضدمردمي است و به اراده و انديشه و آزادي انسان اهانت مي‌كند و مسئوليت‌هاي فردي و اجتماعي را در نظر ندارد و ظلم و ستم و تسليم شدن را توجيه مي‌كند. به مفهوم ديگر اگر در بخشي از دنيا مؤمنان عزت ندارند و از نظر آزادي، استقلال و نظام حكومتي كافران بر آنها مسلط هستند، بايد بدانيم كه ايمان آنها درست نيست و اسلام را وارونه فهميده‌اند.
 
 بنابراين، اصل مهدويت و انتظار دو نوع است: يكي انتظار مثبت در تشيع كه عامل حركت و رشد فردي و اجتماعي است و ديگري انتظار منفي كه دوستان ناآگاه و يا دشمنان قسم خورده اسلام آن را شكل داده‌اند و بزرگ‌ترين عامل انحطاط و ذلت به شمار مي‌آيد. در مذهب شيعه كسي منتظر واقعي است كه هر لحظه فرمانده‌اش را انتظار مي‌كشد.
 
 منتظر بايد با ادوات نظامي آشنا باشد و جسم و روح خود را شاداب و آماده نگه دارد. در نظام اسلامي كه با هدايت رهبر اداره مي‌شود، بايد براي آماده‌سازي زمينه‌هاي ظهور و سپردن پرچم به مهدي موعود(عج) طرح راه‌بردي داشت.
 
 دشمني با معتقدان به امام زمان (عج)
 
 امروزه هجوم دشمن به اعتقادات به امام زمان(عج) بيش از هر زمان ديگر است. چون انقلاب اسلامي به رهبري امام و تبعيت مردم به پيروزي رسيد. اكنون دشمن به اين فكر افتاده كه به جاي مبارزه با ولايت ‌فقيه، شاخه اصلي آن را بزند. دشمن تلاش مي‌كند به اعتقادات مردم به‌خصوص جوانان آسيب رساند. بنابراين، مسئوليت پژوهش‌گران و اسلام‌شناسان و منتظران بيشتر مي‌شود و بايد در اصول و اعتقاداتمان بيشتر كار كنيم و آن را از برداشت‌هاي نادرست و انحرافي پالايش سازيم.
 
 ادامه دارد…  

 

 

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!