گروه های فکری و تدوین سیاست‌های جنگ نرم در آمریکا

0

در کشور آمریکا متجاوز از 2700 اتاق فکر وجود دارد. نقش این اتاق‌های فکر این است که مسائل مهم مرتبط با سیاست‌های داخلی و خارجی را مورد مطالعه و بررسی قرار داده و ضمن ارائه جمع بندی در مورد موضوعی خاص، به ارائه راهکارها و راهنمایی‌های عملیاتی می‌پردازند

 

 

 

تدوین سیاست‌ها و برنامه ریزی‌های مرتبط با جنگ نرم در ایالات متحده آمریکا، عموماً برعهده نخبگان و اندیشمندانی قرار می‌گیرد که در نهادهایی به نام اتاق فکر حضور دارند و در خدمت اهداف و برنامه‌های صاحبان قدرت که عموماً کارتل‌ها و صنایع بزرگ همچون صنایع پیچیده نظامی، شرکت‌های نفتی بزرگ و احزاب و لابی‌های قدرتمند می‌باشند، قرار می‌گیرند.

در کشور آمریکا متجاوز از 2700 اتاق فکر وجود دارد. نقش این اتاق‌های فکر این است که مسائل مهم مرتبط با سیاست‌های داخلی و خارجی را مورد مطالعه و بررسی قرار داده و ضمن ارائه جمع بندی در مورد موضوعی خاص، به ارائه راهکارها و راهنمایی‌های عملیاتی می‌پردازند.این نهادها نوعاً به مدیران اجرایی و دستگاه‌های تصمیم‌گیری متصل هستند و بعضاً هم افرادی که عضو یک اتاق فکر هستند، در هیئت حاکمه نیز حضور داشته و عنصر تاثیرگذاری در ساختار تصمیم‌گیری نظام آمریکا می‌باشند.

آمریکا نه تنها به برنامه ریزی در حوزه نظریه پردازی و نبرد فکری و طراحی جنگ نرم از طریق اتاق‌های فکر اقدام می‌کند، بلکه برای پیاده کردن و عملیاتی کردن آن، وارد عمل شده و موسسات مطالعاتی وابسته به خود را مامور تهیه و تنظیم راهبردهای لازم و پیاده کردن آن راهبرد می‌کند.در سطوح سیاست‌گذاری می‌توان از شورای روابط خارجی آمریکا، نهادهای تحقیقاتی وابسته به پنتاگون و وزارت خارجه و سازمان سیا نام برد.این نهادها و موسسات، نقش مستقیمی در سیاست‌گذاری و برنامه ریزی کلان دارند.

مروری بر گزارش‌های این موسسات و نهادها نشان می‌دهد که چگونه برای تحقق جنگ نرم در ایران فعال بوده و نه تنها تصمیم‌های لازم را اتخاذ کرده‌اند، بلکه به صورتی متمرکز، مدیریت و فرماندهی سطوح عالی را برعهده داشته و هزینه‌های لازم را برای عملیاتی کردن آن پرداخت می‌کردند.در عین حال در سطوح راهبردی، این موسسات و نهادهای مطالعاتی به ظاهر مستقل و غیردولتی هستند که تحت یک فرماندهی، وظایف خود را انجم می‌دادند ما در این بخش به عملکرد هر دو گروه از نهادهای فعال که در راه‌اندازی جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی نقش داشته‌اند، می‌پردازیم.

شیوه عملی اتاق‌های فکر به روال معمول بدین صورت است که با انجام پژوهش‌ها و ارائه پیشنهاداتی در خصوص مسائل مهم، به انتشار آنها از طریق کتاب یا مقاله و رسانه‌های مجازی اقدام کرده و آن‌گاه به دولت‌ها کمک می‌کنند تا نسبت به جلب نظر نهادهای تصمیم‌گیر به ویژه کنگره اقدام کنند.در این حال اعضای اتاق‌های فکر به عنوان کارشناس حوزه‌های گوناگون وارد شده و مطالب مورد نظر خود و یا دولت‌های حاکم را در کنگره جا می‌اندازند.

نفوذ لابی صهیونیستی ایپک در عموم این اتاق‌های فکر کاملاً هویدا و علنی می‌باشد آنها سعی می‌کنند که در تدوین و ارائه هر راهبرد و سیاستی، منافع رژیم صهیونیستی را در نظر داشته و حتی بر منافع ملی آمریکا مقدم دارند و به ویژه در مورد ارائه و تداوم کمک‌های مالی و تسلیحاتی به این رژیم، منافع آن را ملحوظ بدارند.

اعضای این اتاق‌های فکر در کنگره حضوری فعال پیدا می‌کنند حضور آنها در جلسات استماع کنگره درباره موضوعی خاص مانند ایران که ماهانه یا دوماه یک بار برگزار می‌شود، امری عادی است و یقیناً نظرات و راهنمایی‌های اعضای برجسته این اتاق‌های فکر در تصمیم‌گیری اعضای کنگره نقش عمده‌ای دارد در طول سی‌سال گذشته، حتی یک مورد مشاهده نشده است که جلسات استماع کنگره درباره ایران، بدون حضور این افراد برگزار شده باشد.

بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران ساختار تصمیم‌گیری در آمریکا بر این عقیده می‌باشند که سیستم تصمیم‌گیری و قدرت در آمریکا برپایه سه ضلع قرار دارد که عبارتند از:

1- سرمایه‌داران بزرگ و لابی‌های قدرتمند،

2- اتاق‌های فکر

3- نهادهای رسمی تصمیم‌گیر همچون دولت و کنگره

در اینجا به صورتی اجمالی و مختصر به شرح برجسته‌ترین این اتاق‌های فکر که درباره ایران کار می‌کنند، می‌پردازیم.

1 شورای روابط خارجی

این نهاد از مهم‌ترین اتاق‌های فکر در آمریکا می‌باشد که در سال 1921 پایه‌گذاری شد و عموماً چهره‌های معروف و مشهور آمریکا در حوزه روابط خارجی در آن عضویت دارند و ظاهراً مستقل از هر یک از نهادهای تاثیرگذار و لابی‌ها می‌باشد در عین حال نهادی است که هم مقام‌های دولتی و هم مدیران تجاری و اندیشمندان دانشگاهی و نخبگان و روزنامه نگاران، در آن حضور داشته و هدف خود را بر این قرار داده‌اند که به تصمیم‌گیرندگان و سیاست‌گذاران دولتی کمک کنند تا درک بهتری از جهان خارج پیدا کنند تا در انتخاب‌های خود در سیاست خارجی ایالات متحده، نظرات آنها را مورد استفاده قرار دهند.

شخصیت‌های معروفی همچون:کسینجر، برژینسکی، هانتینگتون، فوکویوما و …. در این اتاق فکر عضویت داشته و دارند و ریاست فعلی آن برعهده ریچاردهاس می‌باشد.در سپتامبر 2006(شهریور 1385)، این شورا میزبان دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور ایران بود که یک جلسه پرسش و پاسخ را با 19 نفر از اعضای شورا ترتیب داده بودند.

2- انستیتو تحقیقاتی بروکینگز

انستیتو تحقیقاتی بروکینگز از جمله اتاق‌های فکر است که برای حزب دمکرات آمریکا تصمیم‌سازی می‌کند.یکی از اصلی‌ترین محورهای کاری این انستیتو طی دو دهه گذشته، بررسی مسائل ایران بوده است.از جمله این موسسه اخیراً گزارشی در مورد ایران تهیه و ذیل عنوان زیر منتشر کرد:کدام راه به سوی ایران: راهکارهای پیشنهادی برای یک راهبرد جدید آمریکا در قبال ایران.

راهکاری که این اتاق فکر برای مقابله با ایران پیشنهاد کرد، انقلاب رنگین (مخملین) بود. در این رابطه، رالف فوریس طی مقاله‌ای با عنوان «نخبگان جهانی سیا در پشت جنگ کثیف علیه ایران» با اشاره به پیشنهاد بروکینگز در هفته نامه امریکن فری پرس منتشر کرد، او نوشت:بروکینگز یک جنگ وکالتی را در فضای سایبر علیه ایران کلید زده است که ایرانیان را غرق در اطلاعات غلط با پیام‌های توئیتری متضاد و عکس‌های تقلبی کند.

ولی نصر معاون ارشد مطالعات خاورمیانه‌ای شورای روابط خارجی آمریکا هم در این باره گفته است:من فکر می‌کنم که هرکس درمنطقه می‌داند که با حمایت آمریکا از عناصر ضد ایرانی در منطقه و همچنین گروه‌های مخالف داخل ایران، یک جنگ وکالتی هم اکنون درجریان است.در انستیتو بروکینگز افرادی هستند که سال‌ها در سیاست خارجی آمریکا فعال بوده‌اند که از جمله می‌توان به مارتین ایندایک اشاره کرد که سال‌ها سفیر آمریکا در تل‌آویو بوده و اینک مسئول سابان، شعبه‌ای از اتاق فکر بروکینگز است.او همچنین به همراه کنت پولک اخیراً کتابی درباره چگونگی سرنگونی نظام جمهوری اسلامی نوشته است.

مایکل لدین و کنت تیمرمن بنیادی را تحت عنوان «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» به وجود آورده‌اند که به طور کامل روی ایران تمرکز دارند.خصوصیت مشترک اعضای بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها این است که همه از کارشناسان خبره حوزه ایران به حساب می‌آیند.بروکینگز یک مرکز دیگر هم دارد که یک صهیونیست اداره آن را به عهده دارد و به طور خاص روی ایران تمرکز دارد، حیم سابان مرکز مطالعات خاورمیانه را اداره می‌کند سابان جمله معروفی دارد.تنها چیزی که برای من مهم است اسرائیل می‌باشد. بروکینگز با وجود این ترکیب، وانمود می‌کند از رویه‌ای متعادل و بی‌طرفانه پیروی می‌کند!

3- موسسه تحقیقاتی آمریکایی اینتراپرایز

یکی دیگر از اتاق‌های فکر آمریکا، انستیتو تحقیقاتی اینترپرایز می‌باشد که به عنوان اتاق فکر جمهوری‌خواهان عمل می‌کند.جرج بوش در سال 2007 به این موسسه آمد و در سخنرانی خود در این موسسه گفت: اکنون 20 نفر از اعضای شا عضو ارشد دولت من هستند.اعضای برجسته اینترپرایز در هنگامی که جمهوری‌خواهان در حاکمیت هستند به درون دولت می‌روند و زمانی که حزب رقیب به پیروزی می‌رسد، به اتاق فکر اینترپرایز باز می‌گردند.اتاق فکر «مطالعات واشنگتن» یکی از زیرمجموعه‌های اینترپرایز است که به طور خاص روی ایران کار می‌کند و ترکیبی از عناصر آمریکایی و ایرانی را در خود جای داده است.

4موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن

انستیتو سیاست خاور نزدیک واشنگتن یکی دیگر از اتاق‌های فکر است که دموکرات‌هایی نظیر دنیس رایس، پاتریک کلاسون و مایکل اینزستاد در آن به طور خاص روی ایران کار می‌کنند.آنان نیز افرادی نظیر ولی نصر را در کنار خود جای داده‌اند البته این دو هم زمان عضو شورای روابط خارجی آمریکا نیز می‌باشند.مایکل اینزستاد در ماه سپتامبر 2010، مقاله‌ای تحت عنوان نیروهای امنیتی ایران و اپوزیسیون درباره سپاه پاسداران منتشر کرد.

رند دو واشنگتن دی سی دو اتاق فکر دیگر آمریکایی‌‌هاست که به طور خاص روی ایران کار می‌کنند.این دو اتاق فکر به طور میانگین ماهانه بین 2 تا 5 مقاله مهم و یا کتابچه درباره ایران منتشر می‌کنند.در این میان، بعضی از مراکز نظیر بنیاد دموکراسی در ایران که کنت تیمرمن آن را اداره می‌کند و بنیاد هری تیچ هم هستند که به طور خاص درباره ایران کار می‌کنند و تاثیرات مهمی در نگرش آمریکایی‌ها نسبت به ایران برجای می‌گذارند ولی اتاق فکر خوانده نمی‌شوند.

5- موسسه هوور

این مرکز وابسته به دانشگاه استنفورد و به عنوان یکی دیگر از اتاق‌های فکر نومحافظه کاران است که در سال 1919 توسط هربرت هوور، رئیس جمهور وقت آمریکا تاسیس شد.

از جمله پروژه‌هایی که این موسسه در رابطه با ایران تهیه و تدوین کرد، تحت عنوان دموکراسی در ایران می‌باشد که از جمله پروژه‌ها مهم این موسسه است و عباس میلانی ومایکل مک فال مدیریت آن را برعهده دارند و در سال 2005 گزارش تحقیقاتی دیگری تحت عنوان فراسوی تغییرات تدریجی یک استراتژی جدید در قبال ایران منتشر کرده‌اند.

6- کمیته خطر جاری

این نهاد در اوج جنگ سرد در سال 1950 به عنوان تشکیلاتی در راستای ایجاد اجماع ملی برای مقابله و به منظور آموزش و آماده‌سازی آمریکاییان با به اصطلاح توسعه طلبی اتحاد جماهیر شوروی در عرصه سیاسی آمریکا ظاهر شد و راهبرد جنگ نرم توسط این کمیته در سال‌های پایانی دهه 1980 طراحی شد، ولی در این زمان، هدف دیگر اتحاد جماهیر شوروی نبود، بلکه ایران و جهان اسلام به عنوان خطر جدی تحت نام‌های بنیادگرایی اسلامی و تروریسم، مطمح نظر قرار گرفت و برای تقابل با آن از طریق جنگ نرم برنامه ریزی کرد.

این کمیته متشکل از برخی تعاملات بلندپایه سیاسی- امنیتی، دانشگاهیان و محققان موسسات پژوهشی آمریکا می‌باشد که به جناح محافظه‌کار تعلق دارد.

افراد همچون جوزف لیبرمن (سناتور صهیونیست)، جیمزولسی، ایلمان برمان، معاون شورای روابط خارجی، دانیل پلتکا، مارک پالمر، الیوت کوهن، فرانک گافنی و دانیل پایپس از جمله اعضای آن می‌باشند.

از جمله اتاق‌های فکر که صرفاً برای برخورد با مسئله ایران ایجاد شده است، اتاق فکر کمیته سیاست‌گذاری ایران، می‌باشد که در سال 2005 با حضور مقامات دولتی سابق آمریکا از وزارت امور خارجه، وزارت دفاع (پنتاگون)، کاخ سفید، جامعه اطلاعاتی همچون DIA و CIA و همچنین نخبگان دانشگاهی تاسیس شد.

ماموریت این کمیته فراخوانی برای تغییر در تهران به وسیله ایرانی‌ها به جای آمریکایی‌ها و تاکید بر اتخاذ راه‌حل سوم بود.

براین اساس توصیه می‌کند که راه حل‌های نظامی و دیپلماتیک باید همچنان مورد توجه باشد در همان حال که نقش مرکزی را به مخالفین ایرانی داده تا تغییرات به اصطلاح دموکراتیک(!) در این کشور تسهیل شود.این کمیته در سال 1384، بعد از پیروزی احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری، گزارشی را تحت عنوان انتخاب‌های سیاسی آمریکا برای ایران و مخالفین سیاسی ایرانی، در پاسخ به پیروزی احمدی نژاد در ریاست جمهوری منتشر کرد که در آن آمده است.

زمانی که ما با شکست دیپلماسی و غیرممکن بودن ضربه نظامی علیه ایران هسته‌ای مواجه هستیم، رئیس جمهور جرج بوش روش درستی را انتخاب کرد که باید مردم ایران را تقویت و قدرت بخشیده تا نسبت به تغییر رژیم اقدام کنند.این گزارش به نکته جالبی که اساس و پایه راه‌اندازی جنگ نرم می‌باشد اشاره می‌کند: آنچه که تهران را به حرکت درمی‌آورد و موجب دشمنی و خصومت در برابر اسرائیل و آمریکا می‌شود، ناشی از احساس تهدید از طرف آنها نیست، بلکه ناشی از ماهیت ایدئولوژی انقلابی رژیم می‌باشد.برهمین اساس برنامه‌ریزی برای انجام عملیات جنگ نرم در ایالات متحده آمریکا حاصل تفکرات پیچیده و یک بوروکراسی عظیم و هزینه های فراوان است.

منبع: دانشجو

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!