ضوء بن علی عجلی مردی از اهل فارس و دیدار او با حضرت بقیه الله (عج)

0
photo_2015-07-16_00-38-55.jpg

ضوء بن علی عجلی از مردي از اهل فارس

که نام او را هم برده نقل کرده که او گفت: به سرّ من رأي رفته و ملازم درب خانه ابی محمّد شدم [یعنی درب منزلشان ایستادم] تا اینکه حضرت بدون اینکه من اجازه ورود بگیرم مرا دعوت کردند، وقتی وارد شدم و سلام کردم، حضرت فرمودند: فلانی! حالت چطور است؟ بعد فرمودند: فلانی بنشین. آنگاه از احوال تعدادي از مردان و زنان اهل و قبیله ام پرسید. سپس فرمودند: چه چیزي شما را به اینجا آورده؟ عرض کردم: شور و شوقی که در خدمتگزاري شما دارم. حضرت فرمودند: پس ملازم خانه باش و همین جا بمان. همراه خدمتکاران در منزل بودم و حوایج ایشان را از بازار تهیه میکردم، و زمانی که حضرت در خانه مردان [یعنی همان بیرونی] بودند من بدون اجازه گرفتن وارد میشدم.یک روز که ایشان در بیرونی بودند به محضرشان شرفیاب شدم، صداي حرکت کردن در خانه را شنیدم و حضرت هم به من فرمودند: سر جاي خودت بایست و حرکت نکن! من هم نه جرأت خروج از خانه را داشتم و نه داخل شدن، در همین حین کنیزي بیرون آمد و چیزي با او بود که پوشیده شده بود. بعد حضرت به من فرمودند: داخل شو و من وارد شدم، سپس حضرت کنیز را صدا زدند و کنیز هم برگشت، حضرت به کنیزفرمودند: پرده را از چیزي که با توست بردار، کنیز پرده را از چهره پسري برداشت که سفید و بسیار زیبا بود، بعد از شکمش پرده را برداشت، [دیدم که] یک خط موي سبز رنگ از ناف او روئیده بود. بعد حضرت فرمودند: ایشان صاحب شما است. سپس حضرت به کنیز امر فرمودند که او را ببرد و من دیگر او را ندیدم تا وقتی که ابو محمّدعلیه السلام از دنیا رفت. ضوء بن علی میگوید به مرد فارس گفتم: تو سن او را چند سال تخمین میزنی؟ گفت: دو سال. عبدي میگوید که به ضوء گفتم: الآن چقدر سن او را تخمین میزنی؟ گفت: چهارده سال.ابو علی و ابو عبداللَّه گفتهاند: ما تصور میکنیم که حالا بیست و یک ساله باشد.

 

غیبت طوسی،فصل دوم،ح202

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!