«ترکیه» اهرم غرب برای نفوذ در جهان اسلام

0

چگونه می‌‌‌‌‌‌توان باور کرد ترکیه با این میزان هماهنگی با غرب و دریافت ظرفیت‌‌های نظامی و اقتصادی از آنان، راهی جداگانه طی کند؟ پاسخ به این سؤال نیازمند نگاهی عمیق به ریشه‌‌های شکل‌‌گیری نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کنونی در ترکیه و نیز راهبردهای طولانی مدت غرب برای این کشور است.

 

 

 

 

 

چگونه می‌‌‌‌‌‌توان باور کرد ترکیه با این میزان هماهنگی با غرب و دریافت ظرفیت‌‌های نظامی و اقتصادی از آنان، راهی جداگانه طی کند؟ پاسخ به این سؤال نیازمند نگاهی عمیق به ریشه‌‌های شکل‌‌گیری نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کنونی در ترکیه و نیز راهبردهای طولانی مدت غرب برای این کشور است.

انقلاب اسلامی ایران پدیده‌ای شگرف در تاریخ معاصر جهان به شمار می‌رود. پیروزی انقلاب اسلامی ایران موجب گردید که بسیاری از معادله‌های سیاسی و تئوری‌های اجتماعی دچار تغییر و تحول شود. با این وجود مهم‌ترین ویژگی انقلاب اسلامی ایران در احیای اسلام و معرفی دوباره‌ی آن به جهان بود. ویژگی ظلم ستیزی و استکبار ستیزی اسلام موجب شد که جهان غرب از همان ابتدا به مقابله با انقلاب اسلامی ایران برآید. غربی‌ها و به خصوص آمریکا بارها با روش‌های مختلف به مقابله با انقلاب اسلامی ایران برخاسته‌اند.

مبارزه‌ی سخت

*وقوع جنگ تحمیلی عراق برضد ایران نمونه‌ی بارز مقابله‌ی سخت جهان غرب با انقلاب اسلامی ایران بود.

*ترور شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی نیز یکی دیگر از روش‌های مقابله‌ی سخت غرب طی دهه‌ی اول پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود.

نکته: در مبارزه‌ی سخت، غربی‌ها از تئوری برخورد تمدن‌ها پیروی می‌کردند. غربی‌ها با این اقدام‌ها نه تنها به اهداف خود نرسیدند بلکه موجب شدند اسلام و انقلاب اسلامی به عنوان مکتب مبارزه با ظلم و استکبار به جهان معرفی شود.

مبارزه‌ی نیمه سخت
ایجاد گروه‌هایی مانند القاعده و یا طالبان که با معرفی خود به عنوان مسلمانان واقعی به اقدام‌های خشونت آمیز مبادرت می‌کردند با هدف مخدوش کردن چهره‌ی اسلام انجام شد.
اقدام‌های خشونت آمیز اعضای القاعده که عمدتاً به شکل منفجر کردن مراکز عمومی از جمله فرودگاه‌ها، ایستگاه‌های مترو، قطار، مراکز پزشکی و مجامع عمومی همراه بود، مسلمانان در جهان بعضاً در موضع انفعالی قرار گرفتند.

مبارزه‌ی نرم
غرب در مبارزه‌ی نرم با انقلاب اسلامی ایران روش‌های متعددی را در پیش گرفت، مانند: «مبارزه‌ی فرهنگی، تبلیغات رسانه‌ای، مبارزه‌ی سیاسی در داخل، مبارزه‌ی سیاسی در خارج»        

مبارزه‌ی فرهنگی
*کشورهای غربی و به‌ویژه آمریکا طی دهه‌های گذشته جبهه‌ی فرهنگی بزرگی را برضد ایران ایجاد کرده‌اند. تهیه و تولید ده‌ها و صدها فیلم، رمان و انتشار آن در وسعت بین المللی از آن جمله است. تهیه‌ی فیلم‌هایی مانند: «۳۰۰، بدون دخترم هرگز و …» نمونه‌ی بارز این‌گونه تولیدات است.
*هم‌چنین ایجاد ذائقه‌های مختلف در زمینه‌های متعدد فرهنگی برای جوانان و نوجوانان از دیگر روش‌های مبارزه‌ی فرهنگی غرب برضد انقلاب اسلامی بوده است.

تبلیغات رسانه‌ای
ایجاد شبکه‌های مختلف رادیویی و تلویزیونی از نمونه‌های بارز نبرد نرم غرب با انقلاب اسلامی محسوب می‌شود.

ترغیب مبارزه‌های سیاسی در داخل
ترغیب جناح‌ها و گروه‌های سیاسی داخل ایران برای مقابله با نظام از جمله روش‌های دیگر نبرد نرم غرب برضد انقلاب اسلامی محسوب می‌شود. رویدادهای سیاسی چند سال گذشته، مؤید این ادعا است.

ترغیب مبارزه‌های سیاسی در خارج
راه اندازی تبلیغات سیاسی متعدد نظیر هشدار نسبت به فعالیت‌های هسته‌ای ایران، وضعیت حقوق بشر، ایجاد تردید در آزادی‌های فردی و اجتماعی و در نهایت اعمال تحریم‌های متعدد از جمله مصادیق جنگ نرم در عرصه‌ی مبارزه‌های سیاسی خارجی برضد انقلاب اسلامی است.

الگوسازی
* صاحب‌نظران و کارشناسان حوزه‌ی جنگ و نبرد نرم در زمینه‌ی روش‌های مختلف نبرد نرم تاکنون مطالب بسیاری در قالب کتاب، مقاله و سخنرانی به افکار عمومی ارایه کرده‌اند. بهره‌گیری از تبلیغات رسانه‌ای، استفاده از ابزار هنر، بهره‌برداری از سنت‌ها و دیگر موارد از جمله روش‌های نبرد نرم است که هم برای اندیشمندان و هم برای افکار عمومی شناخته شده است.

* با کهنه شدن این روش‌ها، غرب روش جدیدی را ابداع کرده و در صدد به‌کارگیری آن است که به نظر می‌رسد تاکنون از دید اندیشمندان این حوزه نیز مغفول مانده و آن روش الگو سازی است.

* به نظر می‌رسد که این بار ترکیه با برعهده گرفتن این مسؤولیت (الگو سازی) تلاش می‌کند تا ایفاگر نقش مبارزه‌ی نرم برضد انقلاب اسلامی ایران باشد.

در این روش کشوری مانند ترکیه به عنوان الگو به مسلمانان جهان معرفی می‌شود. معرفی ترکیه به عنوان الگو به مسلمانان جهان، مزایای منحصر به‌فردی برای غرب دارد:

۱- ترکیه کشوری سکولار است. چنان‌چه مسلمانان جهان این کشور را به عنوان کشور الگو بپذیرند در آن صورت سکولاریسم را نیز پذیرفته‌اند.

۲- ترکیه به رغم چند حرکت ضد اسراییلی طی سال‌های اخیر، مقابله با رژیم صهیونیستی را یک اصل اعتقادی نمی‌داند و صرفاً در چارچوب‌های سیاسی با برخی اقدام‌های اسراییل مخالفت می‌ورزد.

۳- ترکیه رژیم صهیونیستی را به رسمیت می‌شناسد. چنان‌چه مسلمانان جهان ترکیه را به عنوان الگو بپذیرند به معنای آن است که قبول کرده‌اند اسراییل را نیز به رسمیت بشناسند.

۴- بسیاری از اقدام‌های خلاف شرع در ترکیه زیر لوای سکولاریسم در حال انجام است. اگر مسلمانان ترکیه را به عنوان الگو قبول کنند به معنای آن است که قبول کرده‌اند این‌گونه اقدام‌های خلاف شرع منطبق با موازین اسلامی است.

۵- چنان‌چه مسلمانان جهان ترکیه را به هر دلیل به عنوان الگو بپذیرند، این به معنای آن است که رهبری جهان اسلام به آنکارا منتقل شده است و این یک پیروزی بزرگ برای غرب محسوب می‌شود.

ترکیه و چالش با اسراییل
ترکیه طی سال‌های گذشته وارد چالشی جدی با اسراییل شده است و این در حالی است که چنین جهت‌گیری سیاسی از سوی آنکارا برضد اسراییل در تاریخ سیاست معاصر ترکیه بی‌سابقه است.

– درگیری لفظی «رجب طیب اردوغان» نخست وزیر ترکیه در اجلاس «داووس» با «شیمون پرز» که چند سال پیش روی داد، توجه افکار عمومی جهان و به‌ویژه جهان اسلام را به خود جلب کرد. نخست وزیر ترکیه در واکنش به بمباران غزه توسط اسراییل، شیمون پرز رییس رژیم صهیونیستی را به جنایت برضد بشریت محکوم کرد.

– ۱۶ ماه پیش، ترکیه یک کشتی حامل کمک‌های بشردوستانه به مقصد غزه اعزام کرد. این کشتی توسط نیروهای اسراییل هدف قرار گرفت و ۸ سرنشین آن کشته شدند. از آن زمان آنکارا با محکوم کردن این اقدام اسراییل خواستار عذرخواهی تل‌آویو از ترکیه شد و روابط دو طرف به تیرگی گرایید.

– تل‌آویو اعلام کرد هرگز از ترکیه عذرخواهی نخواهد کرد.

– پس از ۱۶ ماه سازمان ملل طی گزارشی دو پهلو اعلام کرد اسراییل با هدف قرار دادن کشتی حامل کمک‌های انسان دوستانه به غزه، مرتکب خلافی نشده است.

– «عبدالله گل» رییس جمهوری ترکیه به دنبال این گزارش سازمان ملل اعلام کرد که این گزارش را قبول ندارد.

– پس از آن دولت ترکیه در ۱۱ شهریور ماه جاری سفیر اسراییل را از آنکارا اخراج کرد که در تاریخ معاصر ترکیه بی‌سابقه بوده است.

– به دنبال اخراج سفیر اسراییل از ترکیه، آنکارا تمامی قراردادهای نظامی و امنیتی خود با اسراییل را لغو کرده است.

– به این ترتیب روابطی که نیم قرن برای آن تلاش شده بود با غرق شدن یک کشتی از هم پاشید.

ترکیه و منطق سیاسی
روشن است که این اقدام‌های ترکیه با منطق سیاسی تطبیق نمی‌کند و برای درک ماهیت این رویدادها باید منطق دیگری مبنا قرار گیرد. اظهارات عبدالله گل رییس جمهور ترکیه مبنی بر این‌که گزارش سازمان ملل در خصوص غرق شدن کشتی کمک رسانی به غزه را قبول ندارد و نیز اخراج سفیر اسراییل از آنکارا به معنای آن است که:

– ترکیه به طور مستقیم با غرب سرشاخ شده است.
– ترکیه به تمامی امتیازهای اقتصادی و سیاسی که از غرب دریافت می‌کرد، پشت کرده است.
– ترکیه وارد جنگ سیاسی با اسراییل شده است.
– ترکیه از عضویت در اتحادیه‌ی اروپا چشم پوشی کرده است.
– ترکیه خود را به خط مقدم مقابله با اسراییل رسانده است.

چرا و در برابر چه؟
به واقع چرا ترکیه چنین وارد نبرد با اسراییل شده است و چه انگیزه‌ای برای چنین مواضعی دارد؟ آیا واقعاً آنکارا به خاطر غرق شدن یک کشتی امدادرسانی، آماده است که تمامی منافعی را که طی بیش از نیم قرن گذشته از غرب کسب کرده به یک‌باره از دست بدهد؟واقعیت این است که ترکیه به دو علت عمده و یا به خاطر دو محور اساسی، شایستگی اتخاذ چنین مواضعی را ندارد.

۱- محور نخست این است که زاویه‌ی دید سیاسی ترکیه به اسراییل به هیچ وجه اعتقادی نیست. ترکیه موجودیت اسراییل را قبول دارد بنابراین نمی‌تواند به عنوان یک دولت با آن تقابل جدی داشته باشد.

– اگر ترکیه خود را در جبهه‌ی مخالف اسراییل می‌بیند چرا به جبهه‌ی مخالفان اسراییل مانند: «سوریه و حزب الله» نمی‌پیوندد و چرا با دولت سوریه نیز به تقابل می پردازد؟

۲- محور دوم این‌که ترکیه ظرفیت‌های مقابله‌ی جدی با اسراییل را ندارد. زیرا:
– ترکیه عضو ناتو است و ناتو به‌طور غیرمستقیم و از راه پیمان‌های نظامی و امنیتی که واشنگتن با تل‌آویو دارد خود را موظف به دفاع از اسراییل می‌داند.

– اقتصاد ترکیه در شرایطی به روند شکوفایی خود ادامه خواهد داد که روابط قوی آنکارا با غرب حفظ شود. اقتصاد ترکیه به شدت به صادرات به کشورهای غربی وابسته است. چنان‌چه این روابط مخدوش شود، اقتصاد ترکیه نیز زیان جدی خواهد دید.

– ممکن است که گفته شود مقام‌های جدید آنکارا با رویکرد متفاوتی که نسبت به مسایل داخلی و خارجی دارند در صدد اصلاح ساختارهای سیاسی و جهت‌گیری‌های این کشور هستند.

– در پاسخ باید گفت: در حالی که دولت ترکیه نمی‌خواهد و یا نمی‌تواند افکار عمومی داخل و خارج این کشور را متقاعد سازد که زنان و دختران این کشور می‌توانند با پوشش دلخواه خود (با حجاب) وارد دانشگاه‌ها شوند در آن صورت چگونه توانسته مقام‌های آمریکایی و ناتو را متقاعد کند که عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی باقی بماند ولی با اسراییل نیز وارد نبرد سیاسی شود؟

واقعیت پنهان؟
واقعیت این است که به نظر نمی‌رسد آنکارا قصد رویارویی جدی با اسراییل و یا غرب را داشته باشد، بلکه بالعکس تمامی این اقدام‌ها می‌تواند بخشی از یک طرح هماهنگ باشد تا با الگوسازی ترکیه به عنوان یک کشور ایده‌آل، آنکارا بتواند رهبری جهان اسلام را به‌دست گیرد. به نظر می‌رسد که غرب به این نتیجه رسیده که ترکیه بهترین اهرم برای نفوذ در جهان اسلام است. ترکیه در سال ۲۰۰۱ میلادی در اثر یک بحران شدید اقتصادی و مالی تا لب پرتگاه پیش رفت. ولی از سال ۲۰۰۲ میلادی که حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان قدرت را به دست گرفت ناگهان همه چیز تغییر کرد. «کمال درویش» از مدیران بانک جهانی که زمانی قرار بود جای استراوس کان را بگیرد یک برنامه‌ی اقتصادی عظیم به راه انداخت که نتایج آن خیره کننده بود. این برنامه‌ی اقتصادی به طور قطع در سایه‌ی مخالفت با غرب و یا اسراییل به ثمر نمی‌نشست.

با اجرای این برنامه، رشد اقتصادی ترکیه تا سال ۲۰۰۷ میلادی سالی ۶ درصد بود. هیچ کشوری مانند ترکیه نتوانست از بحران‌های مالی سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ میلادی عبور کند. رشد اقتصادی ترکیه در سال ۲۰۱۰ میلادی بیش از ۹ درصد گزارش شده است. به عبارت دیگر ترکیه همانند چین بیش‌ترین رشد اقتصادی را در میان کشورهای جهان داشته است.

مجموع بدهی ترکیه ۴۱ درصد کل تولید ناخالص ملی گزارش شده است. اکثر کشورهای اروپایی آرزوی داشتن چنین وضعیت اقتصادی را دارند. درآمد سرانه‌ی ملی در ترکیه از زمانی که اردوغان به قدرت رسیده، سه برابر شده است. روزنامه‌ی «اکونومیست» انگلیس ترکیه را «چین اروپا» توصیف کرده است. نکته‌ی حایز اهمیت این‌که این موفقیت‌های اقتصادی فقط در سایه‌ی پشتیبانی غرب صورت گرفته است، بنابراین آنکارا نمی‌تواند هرگز به یک رویارویی جدی با غرب بیندیشد.

ریشه‌های حزب عدالت و توسعه
– گرچه بنیان‌گذاران حزب «عدالت و توسعه» به رهبری اردوغان خود را فرزندان حزب «رفاه» به رهبری «نجم‌الدین اربکان» و شاگردان وی می‌دانند ولی واقعیت این است که حزب عدالت و توسعه دیدگاه‌های متفاوتی با حزب اسلام‌گرای «رفاه» و نجم الدین اربکان رهبر فقید آن دارد.

–  به بیان دیگر حزب عدالت و توسعه بیش از آن‌که متأثر از اندیشه‌های اسلامی حزب «رفاه» به رهبری نجم الدین اربکان باشد، تحت تأثیر اندیشه‌های «فتح الله گولن» و جنبش وی است. در واقع برای حزب عدالت و توسعه، رهبر واقعی گولن است نه اربکان.

– نجم الدین اربکان به عنوان یک مسلمان در تلاش برای احیای تفکرات و اندیشه‌های اسلامی در عرصه‌ی سیاسی ترکیه بود و کوشید تا اقتصاد اسلامی را در ترکیه به اجرا درآورد. اربکان آشکارا مبانی سکولاریسم را مورد انتقاد قرار می‌داد به همین دلیل نیز با واکنش نظامیان ترکیه روبه‌رو گردید و با یک کودتا از کار برکنار شد. نظامیان حتی وی را از فعالیت سیاسی سطح پایین نیز منع کردند.

– در حالی که رهبران حزب عدالت و توسعه معتقدند می‌توان لیبرالیسم را با اسلام تلفیق کرد. اردوغان بر این اساس از یک سو خود را طرف‌دار مبانی اسلام معرفی می‌کند و از سوی دیگر از سکولاریسم دفاع می‌کند و خود را پای‌بند به آن می‌داند. 

فتح الله گولن کیست؟
«محمد فتح الله گولن» یک مدرس دروس الهیات اهل ترکیه است که هم اکنون در پنسیوانیای آمریکا زندگی می‌کند.
*گولن معتقد است نسخه‌ی پیشرفته‌ای از اسلام به جهان عرضه کرده است که می‌تواند موجب پیشرفت مسلمانان و جهان اسلام گردد، وی این نوع قرائت خود را از اسلام «اسلام آناتولیایی» می‌نامد.

*آموزه‌های گولن به‌شدت متأثر از آموزه‌های عالم اسلامی ترک به نام «سعید نورسی» است.

* محور اصلی تفکرهای گولن مبتنی بر مدارا و تسامح است. در فضای فکری ترکیه گولن به عنوان شخصی محافظه کار و میانه رو و البته مذهبی مطرح است. گولن معتقد است که هرگونه تغییر در جامعه باید از راه تغییر در آموزش صورت گیرد.

*از آن‌جایی که گولن معتقد است تغییر و پیشرفت در جوامع باید از راه تغییر در آموزش صورت گیرد از این رو از دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی با بودجه‌ی شخصی خود اقدام به تأسیس و راه اندازی مجموعه‌ی آموزشی کرد که به «جنبش گولن» معروف است.

*این جنبش با تأسیس مدارس مختلف ابتدا در ترکیه و سپس در نقاط مختلف جهان فعالیت خود را گسترش داد.

*گفته می‌شود در «جنبش گولن» چهار میلیون نفر به طور مستقیم مشغول فعالیت هستند. افراد همکار در این بنیاد عمدتاً دانش آموزان، معلمان، تجار، روزنامه نگاران و دیگر افراد تحصیل‌کرده در رشته‌های مختلف می‌باشند.

*جنبش گولن هم‌چنین شامل مدارس، دانشگاه‌ها، مؤسسه‌های حرفه‌ای و کاری و حتی ایستگاه‌های رادیویی و تلویزیونی است.

* در سال ۲۰۰۹ میلادی نشریه‌ی «نیوزویک» نوشت: «افراد جنبش گولن مدارس بسیاری را در نقاط مختلف جهان اداره می‌کنند که سرگرم تربیت و آموزش بیش از دو میلیون دانش آموز هستند. بسیاری از این دانش آموزان بورسیه‌ی کامل بنیاد گولن هستند.»

*تعداد مدارس گولن در ترکیه ۳۰۰ مدرسه و در کل دنیا بیش از هزار مدرسه برآورد می‌شود که در کشورهای مختلف در سطح پنج قاره گسترده‌اند.

*تمامی مدارس بنیاد گولن در نقاط مختلف دنیا آموزش زبان انگلیسی را یکی از اولویت‌های خود می‌دانند. به همین علت تمامی فارغ التحصیلان این مدارس به زبان انگلیسی تسلط کامل دارند.

*کیفیت بالای آموزشی در این مدارس موجب شده که در نقاط مختلف جهان نه تنها ترک تبارها بلکه افراد بومی کشورهای مختلف نیز ترجیح دهند فرزندان خود را در این مدارس ثبت نام کنند.

*در واقع مدارس بنیاد گولن به صورت غیرمستقیم و با بهره‌گیری از ویژگی کیفیت بالای آموزش به تربیت نسلی در ترکیه و جهان می‌پردازد که تصویری متفاوت و متأثر از تسامح و مدارا از اسلام دارند.

سؤالات بنیادین از بنیاد گولن
۱- اگر هدف گولن از تأسیس چنین بنیادی در دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی، احیای اسلام واقعی در عرصه‌ی اجتماعی و سیاسی ترکیه بود، چرا دولت های سکولار و نظامی ترکیه در آن زمان و حتی پس از آن مشکلی در مسیر فعالیت این جنبش ایجاد نکردند؟

جنبش گولن در شرایطی طی ۳۰ تا ۴۰ سال گذشته به فعالیت بی‌وقفه‌ی خود ادامه داد که در حرکت‌های کوچک اسلامی مانند فعالیت‌های اربکان به‌شدت با واکنش تند نیروهای سکولار و نظامی ترکیه مواجه شد.

۲- براساس آمار، جنبش گولن در داخل ترکیه فقط ۳۰۰ مدرسه دارد در حالی بیش از یک‌هزار مدرسه در نقاط دیگر جهان تحت مدیریت بنیاد گولن اداره می‌شوند. چرا گولن به افقی فراتر از مرزهای ترکیه می‌اندیشد؟

۳- آیا فعالیتی به این گستردگی فقط با صرف هزینه‌های شخصی امکان پذیر است؟ آیا چنین حرکتی می‌تواند بدون پشتیبانی کانون‌های سیاسی قدرت و بدون مواجهه با مزاحمت به کار خود ادامه دهد؟

پاسخ
۱٫ به نظر می‌رسد که کانون‌های سیاسی قدرت در غرب با اوج احساسات اسلام‌گرایی در سال‌های انتهایی دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران همراه بود و با توجه به ریشه‌های اسلامی موجود در ترکیه به این نتیجه رسیدند که بیش از این نمی‌توان با مکتب سکولاریسم مانع فعالیت‌ها و حرکت‌های اسلامی در ترکیه شد. به همین علت تلاشی را آغاز کردند که براساس آن قرائت جدیدی از اسلام با محوریت مدارا و تسامح و گرایش جدی به لیبرالیسم به مردم ترکیه عرضه شود.

۲٫ از سوی دیگر همین کانون‌های سیاسی قدرت در غرب دریافتند که امواج اسلام‌گرایی متأثر از انقلاب اسلامی ایران به‌زودی افق‌های جهانی را به تصرف خود درخواهد آورد بنابراین نخست با ایجاد گروه‌های تندرو مانند: «طالبان» تلاش کردند چهره‌ای مخدوش از اسلام به جهان عرضه کنند و سپس با ارایه‌ی یک الگوی اسلامی معتدل و مبتنی بر لیبرالیسم، ذائقه‌ی اسلامی مردم سراسر جهان را به خود جلب کنند. تأسیس یک هزار مدرسه با دکترین «جنبش گولن» در جهان در همین چارچوب قابل ارزیابی است.

۳٫ اکنون بنیاد گولن با تبلیغات وسیعی که دارد از رایزنی‌های فرهنگی کشور ترکیه نیز که پشتوانه‌ی مالی و سیاسی فراوانی دارند فعال‌تر و پرثمرتر است و این امکان، امتیاز بزرگی را برای حزب عدالت و توسعه فراهم می‌سازد.

ریشه‌های تفکرات گولن
– پس از کودتای نظامی به رهبری «کنعان اورن» در سال ۱۹۸۰ و تصمیماتی که دولت نظامی وی در مورد آزادی اقتصاد، فراهم آوردن فرصت‌های شغلی بیش‌تر برای سازمان‌های غیردولتی و از جمله سازمان‌های دینی اعلام کرد، طریقت‌های دینی نیز احیا شدند که از میان این طریقت‌ها، طریقت «نور» هم احیا شد که «سعید نورسی» (۱۹۶۰- ۱۸۷۳) آن را تأسیس کرده بود. فتح الله گولن گرچه هیچ‌گاه سعید نورسی را ندیده بود ولی به‌شدت تحت تأثیر افکار و مکتب او قرار داشت.

– امروز در ترکیه، فتح الله گولن را مؤسس اسلام روشن‌گر و معتدل می‌دانند. زیرا وی و طرف‌دارانش جنبشی را تأسیس کرده‌اند که معتقدند توانسته‌اند دین ورزی و ناسیونالیسم را با تسامح و مردم سالاری پیوند دهند.

– بسیاری از مطبوعات غربی جهان، گولن را رهبر جنبش اجتماعی اسلامی و ناستیز با غرب می‌دانند که آینده‌ی خاورمیانه را به‌سوی اسلام اجتماعی جهت می‌دهد.

–  فتح الله گولن حدود ۳۰ سال قبل با همکاری تعدادی از دوستانش در «ازمیر» تصمیم به فعالیت در زمینه‌ی تعلیم و تربیت نسل جوان در داخل و خارج از ترکیه گرفت. وی هدف از تأسیس بنیاد آموزشی تحت مدیریت خود را این‌گونه توصیف می‌کند:

۱٫ تأسیس مکان‌هایی در خارج از کشور جهت تعلیم و تربیت قبل از این‌که کشورهای دیگری مانند: «ایران» این خلاء را پر کنند.

۲٫ پرورش نسل برتری که پس از ۱۰ تا ۱۵ سال این کشور را اداره کنند که از هم اکنون نشانه‌های آن دیده می‌شود.

۳٫ گولن می‌گوید: «ما نتوانستیم ظرف ۳ تا ۴ سال از مرز ۲۰۰ مدرسه در آسیا تجاوز کنیم ولی همه ساله بر تعداد ۲۰۰ میلیون انسانی که به زبان ترکی سخن می‌گویند، چهل هزار نفر افزوده می‌شود. این نسل ۴۰ هزار نفری به عنوان میسیونرهای داوطلب به تبلیغ ترکیه در چهار گوشه‌ی جهان می‌پردازند.

۴٫ به عقیده‌ی گولن، معلمانی که از ترکیه برای تعلیم و اطراف جهان اعزام می‌شوند می‌توانند مانند دیپلمات انجام وظیفه کنند و پلی میان ترکیه و کشور محل مأموریت خود باشند و زمینه را برای همکاری‌های اقتصادی فراهم کنند.
نکته: اکثر فرزندان مسؤولین و مقام‌های ارشد کشورهای منطقه و به‌ویژه سفیران و نمایندگان کشورهای خارجی مقیم منطقه نیز در این مدارس تحصیل می‌کنند.

نمونه‌ای از مدارس گولن
۱- پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، حدود ۱۵۰۰ مسجد در جمهوری آذربایجان احداث و یا احیا شده است. ادعا می‌شود که در این خصوص بیش‌ترین اهتمام و نفوذ از جانب ترکیه صورت گرفته است. گولن می‌گوید: «در سال ۱۹۹۰ که سراسر روسیه دچار بحران بود، دو نفر را به جمهوری آذربایجان اعزام کردیم. دانشگاه گولن در سال ۱۹۹۳ میلادی فعالیت خود را در جمهوری آذربایجان آغاز کرد. اکنون ۷۵۰ دانش‌جو در آن مشغول به تحصیل هستند و همه ساله حدود ۷ هزار تقاضا برای ثبت نام در این دانشگاه می‌رسد که فقط ۱۰ درصد از آن‌ها شانس ادامه‌ی تحصیل در این دانشگاه را دارند.

۲-  سیبری که امروز به فدراسیون روسیه وابسته است از ۱۳ جمهوری خود مختار تشکیل شده که دوستان گولن در ۱۰ جمهوری آن به فعالیت آموزشی و تربیتی مشغول‌اند. «نئوسیبریسکی» پایتخت سیبری شهری است که در آن کودکان روسی، زبان ترکی را مثل زبان مادری خود صحبت می‌کنند. افزون بر ۵۰۰ دانش آموز این شهر به همین اندازه نیز بزرگسالان به یادگیری زبان ترکی به مراکز فراهنگی مراجعه می‌کنند.

۳- در ترکمنستان ظرف مدت ۵ سال ۲۰ مؤسسه‌ی آموزشی تأسیس شده است و از ۳۰۲ فارغ التحصیل این مؤسسه‌های آموزشی، ۹۶ درصد از آن‌ها توانسته‌اند وارد دانشگاه شوند.

۴- در ازبکستان در سال تحصیلی ۹۳- ۱۹۹۲ میلادی تنها ۱۸ مجتمع آموزشی با هزینه‌ای نزدیک به ۱۲ میلیون دلار احداث شد. با گذشت ۶ سال از آن تاریخ، مؤسسه‌های آموزشی ترک با ۳۵۰۰ دانش آموز از برگزیده‌ترین مدارس ازبکستان محسوب می‌شوند.

۵- در بوسنی از سال ۱۹۹۵ میلادی به رغم جمعیت اندک آن سه کالج ترک آغاز به فعالیت کرد.

۶- در افغانستان به رغم جنگ و درگیری، چهار کالج فتح الله گولن مشغول فعالیت هستند.

۷- دانشگاه بین‌المللی قزاقستان در سال ۱۹۹۶ میلادی طی مراسمی از سوی «سلیمان دمیرل» و «نور سلطان نظربایف» رؤسای جمهوری وقت ترکیه و قزاقستان افتتاح شد. در این دانشگاه بیش از ۴۰۰ دانش‌جو در رشته‌های علوم اداری، اقتصادی، تربیتی و مهندسی تحصیل می‌کنند.

۸- دانشگاه «الاداغ» در قزاقستان، مدرسه‌ی عالی راه ساختمان در مغولستان، کالج و مدرسه‌ی بین‌المللی «پاک-ترک» در پاکستان، انستیتوی اسلامی در بلغارستان، انستیتو در داغستان، دانشکده‌ی علوم اقتصادی و اداری و دانشکده‌ی شرق شناسی و کالج مریدین لندن از دیگر دانشگاه‌ها و مدارس فتح الله گولن محسوب می‌شوند.

حامیان گولن
فتح الله گولن برای انجام فعالیت‌های خود همواره از حمایت سران جمهوری ترکیه برخوردار بوده است.

۱٫ «تورگوت اوزال» هشتمین رییس جمهوری ترکیه آخرین مسافرتش را برای مدارس فتح الله گولن انجام داد. او در بیمارستان به گولن گفت: «در خصوص فعالیت‌های آموزشی ۵۰ بار به دولت‌مردان و وزارت خارجه سفارش کرده‌ام.»

۲٫ سلیمان دمیرل رییس جمهوری پیشین ترکیه درخصوص مدارس فتح الله گولن به ادوارد شوارد نادزه رییس جمهوری وقت گرجستان نامه ارسال کرد.

۳٫ «بلند اجویت» رییس جمهوری پیشین ترکیه در حمایت از گولن گفت: «اگر گولن و همراهانش آموزش معاصر را به آن کشورها نبرده بودند، ایران و عربستان سعودی در آن کشورها جایگاه برتر را به‌دست می‌آوردند.»

۴٫ گولن می‌گوید: «از تورگوت اوزال خواستم با کریم اف در ازبکستان تماس بگیرد. او زیاد این کار را انجام داده بود، گفت: تلفن می‌زنم ولی می‌ترسم پاسخم را ندهد.»

و سؤال آخر

– چرا رؤسای جمهوری سکولار ترکیه که از جناح‌های مختلفی نیز بوده‌اند همواره از فعالیت‌های دینی گولن حمایت کرده‌اند؟

مهدی آرمین؛ کارشناس مسایل استراتژیک

منبع: برهان

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!