آمد بهار و از تو نیامد خبر هنوز

0
آمد بهار و از تو نیامد خبر هنوز
گل جلوه کرد و از تو نبینم اثر هنوز
 
خندید غنچه صبحگهان بر رخ نسیم
دور از رخ تو دیده ام از گریه تر هنوز
 
تنها چسان به روی گل و لاله بنگرم
گلچهر لاله روی من اندر سفر هنوز
 
یاران میان سبزه و گل جام می به کف
من می خورم به داغ تو خون جگر هنوز
 
هر جا حکایتی ست ز شور و جنون من
تنها تویی ز درد دلم بی خبر هنوز
 
از شرح غصّه ام جگر سنگ آب شد
این شعله در دل تو ندارد اثر هنوز
 
 
دکتر صادق فطرت

 1,620 total views

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید