فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه!!! – 5 (بخش 3)

13

 

09به موازات کشف برخی فسیل ها، و بروز تناقضات، ابهامات و سوالات جدی در توالی های شاخه ای، تکامل شناسان ضمن حفظ توالی خطی و ارائه ی آن به مخاطبان عام، از توالی های شاخه ای در محیط های آکادمیک بهره بردند!

توالی های خطی مشابه آن چه که در بالا در مورد اسب ها ارایه گردید، یکی از باورپذیرترین انواع توالی فسیلی است که تکامل شناسان به مخاطبان عام ارایه نموده و می نمایند.

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

توالی شاخه ای؛ تاکتیک تکامل شناسان برای گریز از برخی شبهات؟!!!

 

به موازات کشف برخی فسیل ها، و بروز تناقضات، ابهامات و سوالات جدی در توالی های شاخه ای، تکامل شناسان ضمن حفظ توالی خطی و ارائه ی آن به مخاطبان عام، از توالی های شاخه ای در محیط های آکادمیک بهره بردند!

توالی های خطی مشابه آن چه که در بالا در مورد اسب ها ارایه گردید، یکی از باورپذیرترین انواع توالی فسیلی است که تکامل شناسان به مخاطبان عام ارایه نموده و می نمایند. هنوز هم این توالی های خطی در کتب دبیرستان، مجلات عمومی، رسانه های جمعی و … به خورد مخاطب عام داده می شوند تا مخاطب، صحت فرضیه ی تکامل را بیش از پیش بپذیرد:

 


توالی های خطی یکی از باورپذیرترین انواع توالی فسیلی است که تکامل شناسان به مخاطبان عام ارایه نموده و می نمایند. هنوز هم این توالی های خطی در کتب دبیرستان، مجلات عمومی، رسانه های جمعی و … به خورد مخاطب عام داده می شوند تا مخاطب، صحت فرضیه ی تکامل را بیش از پیش بپذیرد. در توالی خطی اسب ها، توالی تغییرات جمجمه ای، دندانی، جثه ای و انگشتی، برای افرادی که اطلاع چندانی از ابهامات و اشکالات پیش روی این توالی ندارند، بسیار باورپذیر و دقیق به نظر می رسد و به همین دلیل، کاربرد وسیعی دارد.

نکته ی مهم این که در وهله ی اول، توالی های خطی بسیار موثرتر از حتی توالی های شاخه ای به نظر می رسند. برای مثال، در توالی خطی اسب ها، توالی تغییرات جمجمه ای، دندانی، جثه ای و انگشتی، برای افرادی که اطلاع چندانی از ابهامات و اشکالات پیش روی این توالی ندارند، بسیار باورپذیر و دقیق به نظر می رسد و به همین دلیل، کاربرد وسیعی دارد.

اما کشف موارد فراوانی از نقض مکرر توالی های فسیلی خطی، موجب ارایه ی توالی های شاخه ای از سوی تکامل شناسان شده است تا به زعم خود، این موارد نقض را نیز به نحوی توجیه نمایند! برای مثال کشف فسیل شبه اسب « موروپوس : Moropus »(65) که در دوره ی « میوسن » می زیسته و به صورت « چند انگشته » و بسیار بزرگتر از اسب های امروزی بوده است(65)، یکی از موارد مهم خدشه وارد کننده به توالی فسیلی خطی اسب ها بوده است! به نحوی که کل توالی خطی اسب ها با کشف « موروپوس » زیر سوال می رفته است، چرا که « موروپوس » خارج از الگوی مورد ادعای تکامل شناسان در افزایش جثه و کاهش تعداد انگشتان بوده است!:

 

کشف فسیل شبه اسب « موروپوس : Moropus » که در دوره ی « میوسن » می زیسته و به صورت « چند انگشته » و بسیار بزرگتر از اسب های امروزی بوده است، یکی از موارد مهم خدشه وارد کننده به توالی فسیلی خطی اسب ها بوده است! به نحوی که کل توالی خطی اسب ها با کشف « موروپوس » زیر سوال می رفته است، چرا که « موروپوس » خارج از الگوی مورد ادعای تکامل شناسان در افزایش جثه و کاهش تعداد انگشتان بوده است!

 

 


کشف فسیل شبه اسب « موروپوس : Moropus » که در دوره ی « میوسن » می زیسته و به صورت « چند انگشته » و بسیار بزرگتر از اسب های امروزی بوده است، یکی از موارد مهم خدشه وارد کننده به توالی فسیلی خطی اسب ها بوده است! به نحوی که کل توالی خطی اسب ها با کشف « موروپوس » زیر سوال می رفته است، چرا که « موروپوس » خارج از الگوی مورد ادعای تکامل شناسان در افزایش جثه و کاهش تعداد انگشتان بوده است!

به همین دلیل و در تاکتیکی به ظاهر حساب شده، تکامل شناسان به خصوص در مجامع آکادمیک، از توالی فسیلی شاخه ای به جای توالی فسیلی خطی استفاده می نمایند تا فسیل هایی را که نمی توانند به صورت متوالی و خطی به دنبال یکدیگر بیاورند، به صورت شاخه ای مجزا و موازی قرار دهند. در مورد توالی فسیلی اسب ها نیز به دلیل اشکالاتی که « موروپوس »(65) در توالی فسیلی خطی ایجاد می کرد، موجب گردید تا در مجامع آکادمیک، عمدتاً توالی شاخه ای اسب ها به جای آن ارایه گردد:(74)

 


نمونه هایی از توالی های شاخه ای ارایه شده برای اسب ها.

 

 


نمونه ای از توالی ساده شده و کلی شاخه ای اسب ها که زیرکانه « موروپوس : Moropus » (از خانواده ی Chalicotheres) را در شاخه ای جدا از اسب ها قرار داده است.

 

بدین ترتیب در این تاکتیک، تکامل شناسان هر فسیل جدیدی را که کشف می نمایند و نمی توانند به صورت خطی در توالی فسیلی قرار دهند، سریعاً در توالی شاخه ای قرار داده و به صورت یک شاخه ی جداگانه و جدید قرار می دهند تا برای توالی فسیلی شاخه های قبلی مشکلی پیش نیاید! با این ترفند، آن ها به خیال خود راه گریزی برای فسیل های جدید کشف شده یافته اند تا در صورت مغایرت با توالی های قبلی، در شاخه ای جدید و مجزا قرار بگیرند و موجب از هم پاشیدن تئوری های قبلی تکامل شناسان نگردند.

برای مثال، با توجه به دردسرهایی که کشف فسیل « موروپوس : Moropus »(65) برای توالی فسیلی خطی اسب ها داشت و جثه ی بسیار بزرگ، انگشتان متعدد و … « موروپوس »(65) مغایر با ادعاهای تکامل شناسان در مورد سیر تکالی اسب ها بود، تکامل شناسان « موروپوس » را در شاخه ای جداگانه و مجزا نسبت به اسب های امروزی قرار دادند تا بدین وسیله، توالی فسیلی اسب ها را به زعم خودشان حفظ نمایند!

اما این حرکات تکامل شناسان، چندان دردی از آنان دوا نمی کند! زیرا مجدداً سوالات و شبهات بی شماری در جلوی این توالی شاخه ای قرار می گیرد:

الف) در توالی شاخه ای اسب ها، باز هم مسئله ی غیر دقیق بودن و امکان بروز اشتباهات فاحش در تعیین سن فسیل ها بر اساس روش « زمان سنجی رادیومتریک » وجود دارد(4و50) (به مقاله ی 4 از این سلسله مقالات، رجوع فرمایید) و با توجه به این مسئله، ابهامات و شبهات جدی در مورد زمان های ارایه شده برای فسیل های مندرج در توالی فسیلی شاخه ای نیز وجود دارد که البته این اشکال، یک اشکال کلیدی و تأثیر گذار است.

ب) در مورد هر فسیلی که تکامل شناسان در توالی فسیلی شاخه ای به آن استناد می کنند، باز هم بسیاری از شبهات و علامت سوال هایی که در توالی فسیلی خطی مطرح است، در توالی فسیلی شاخه ای نیز مطرح می شود! برای مثال در مورد فسیل های توالی فسیلی شاخه ای نیز این سوال مطرح می شودکه از کجا معلوم آن چه که تکامل شناسان در توالی فسیلی شاخه ای به عنوان یک گونه ی جداگانه نام می برند، یک نژاد منقرض شده از گونه های دیگر شناخته شده نباشد؟! چه تضمینی وجود دارد که فسیل مذکور، یک جانور مبتلا به انواع بیماری های ژنتیکی یا هورمونی از گونه های شناخته شده، نباشد؟! از کجا معلوم فسیل نامبرده، فسیل جانوران نابالغ، نوزاد یا جوان از گونه های شناخته شده، نباشد؟! چه تضمینی وجود دارد که فسیل مذکور، مربوط به یک جانور « هیبرید (دو رگه) » از گونه های شناخته شده، نباشد؟! از کجا معلوم ….؟!!!

ج) توالی های فسیلی شاخه ای، شواهد به مراتب سست تری برای فرضیه ی تکامل هستند؛ چرا که مفهوم گونه های « حد واسط » که تکامل شناسان به وفور از آن ها در جهت اثبات ادعاهایشان استفاده می کنند، اصولاً بیشتر در توالی های فسیلی خطی، قابلیت مانور دادن و اتکا دارند؛ چرا که در توالی های خطی، سیر تغییرات به ظاهر منطقی تر در طی زمان ایجاد می شود و باورپذیرتر است؛ حال آن که در توالی های شاخه ای، اصولاً جای خالی بسیاری از فسیل های « حد واسط »، احساس می شود!!! در واقع، شاخه های توالی فسیلی شاخه ای، اصولاً تنها بر روی کاغذ کتاب ها و مجلات مربوط به تکامل شناسان منشعب می گردند و شواهد و مدارک چنذانی از وجود فسیل های انشعابی در طبیعت، موجود نیست!!!

        

       
یکی از نقاط ضعف بزرگ توالی های شاخه ای! در توالی های شاخه ای، اصولاً جای خالی بسیاری از فسیل های « حد واسط »، احساس می شود!!! در واقع، شاخه های توالی فسیلی شاخه ای، اصولاً تنها بر روی کاغذ کتاب ها و مجلات مربوط به تکامل شناسان منشعب می گردند و شواهد و مدارک چندانی از وجود فسیل های انشعابی در طبیعت، موجود نیست!!! دایره های قرمز رنگ، مناطقی هستند که بر روی کاغذ، تکامل شناسان از آن ها به عنوان محل انشعاب نام برده اند، حال آن که در بسیاری از موارد، فسیل های حد واسطی که نشان دهد واقعاً محل های نامبرده، محل انشعاب بوده اند، تا کنون کشف نشده اند!!! بدین ترتیب ادعای تکامل شناسان در این خصوص، فاقد پشتوانه است!

 

 
یکی از نقاط ضعف بزرگ توالی های شاخه ای! در توالی های شاخه ای، اصولاً جای خالی بسیاری از فسیل های « حد واسط »، احساس می شود!!! در واقع، شاخه های توالی فسیلی شاخه ای، اصولاً تنها بر روی کاغذ کتاب ها و مجلات مربوط به تکامل شناسان منشعب می گردند و شواهد و مدارک چندانی از وجود فسیل های انشعابی در طبیعت، موجود نیست!!! دایره های قرمز رنگ، مناطقی هستند که بر روی کاغذ، تکامل شناسان از آن ها به عنوان محل انشعاب نام برده اند، حال آن که در بسیاری از موارد، فسیل های حد واسطی که نشان دهد واقعاً محل های نامبرده، محل انشعاب بوده اند، تا کنون کشف نشده اند!!! بدین ترتیب ادعای تکامل شناسان در این خصوص، فاقد پشتوانه است!

بدین ترتیب می توان از این انشعاب های موجود در توالی فسیلی شاخه ای اسب ها، به عنوان توالی های کاغذی نام برد؛ چرا که فقط بر روی کاغذ این انشعابات رسم می شوند و شواهد چندانی از آن ها، به خصوص در محل انشعابات، در عالم طبیعت در دست نیست!!!

البته این مسئله تنها به توالی فسیلی اسب ها مربوط نمی شود، بلکه توالی های شاخه ای دیگر نیز دقیقاً همین مشکل را دارند و تنها بر روی کاغذ وجود دارند! برای مثال، تصویر زیر که از یک ویژه نامه ی نشریه ی « TIME » انتخاب شده است، توالی شاخه ای اجدادی انسان! را نشان می دهد (البته به زعم تکامل شناسان!)(75). در این توالی نیز شاخه های مختلفی از تنه ی اصلی منشعب شده است، اما هیچ شواهد فسیلی برای آغاز انشعاب ها، تاکنون کشف نگردیده است!(75) جالب تر این که در تصویر نیز به این مسئله اذعان شده است که حتی در تنه ی اصلی محل آغاز تمامی انشعاب ها که تصویر از آن با عنوان « جد مشترک : Common Ancestor » یاد می کند، نیز هیچ فسیلی کشف نشده است(75) (کادر زرد رنگ)(75)!!!:

 

 

تصویر فوق که از یک ویژه نامه ی نشریه ی « TIME » انتخاب شده است، توالی شاخه ای اجدادی انسان! را نشان می دهد (البته به زعم تکامل شناسان!). در این توالی نیز شاخه های مختلفی از تنه ی اصلی منشعب شده است، اما هیچ شواهد فسیلی برای آغاز انشعاب ها، تاکنون کشف نگردیده است (دایره های آبی رنگ)! جالب تر این که در تصویر نیز به این مسئله اذعان شده است که حتی در تنه ی اصلی محل آغاز تمامی انشعاب ها که تصویر از آن با عنوان « جد مشترک : Common Ancestor » یاد می کند، هنوز نیز هیچ فسیلی کشف نشده است (کادر زرد رنگ)!!!

بدین ترتیب، توالی فسیلی شاخه ای نه تنها نتوانسته مشکلات توالی فسیلی خطی را حل کند، بلکه مشکلات و ابهامات بیشتری را به همراه آورده است؛ به نحوی که مشکل عدم یافتن توالی های حد واسط در محل انشعاب ها، مسئله را پیچیده تر می نماید!

به همین دلیل، تکامل شناسان هنوز از توالی خطی و شاخه ای در کنار یکدیگر بهره می برند! البته در مجلات عام و غیر آکادمیک، ارجحیت استفاده با توالی خطی است؛ چرا که باورپذیرتر می باشد؛ اما در مجلات آکادمیک، بیشتر از توالی فسیلی شاخه ای استفاده می شود تا وجود فسیل هایی همچون فسیل « موروپوس »(65)، به نحوی توجیه گردد! که البته همان گونه که گفتیم، باز هم سوالات متعددی در مقابل این نوع توالی ها وجود دارد و شاید بتوان گفت که از جهاتی سوالات و ابهامات بیشتری در مقابل آن ها ملاحظه می گردد!!!

با این اوصاف، توالی های شاخه ای اسب ها نیز نه تنها مشکلات پیش روی توالی خطی اسب ها را رفع نمی کند، بلکه خود مشکلات جدیدی را به همراه می آورد و به همین دلیل، قابلیت استناد چندانی ندارد.

د) اما نکته ای که میخ آخر را بر تابوت توالی فسیلی اسب ها و بالاخص توالی شاخه ای اسب ها می زند، مطالعه ی فسیل های شبه اسب های نامبرده بر اساس شباهت ها و تفاوت های موجود در DNA (مولکول حاوی اطلاعات وراثتی) آن ها است!(76) این روش که به روش « DNA قدیمی : Ancient DNA » موسوم است(76)، روشی جدید در مطالعات فسیل شناختی است که در طی آن ها، محتویات ژنتیکی موجود در مولکول وراثتی DNA به دست آمده از فسیل ها را استخراج نموده و با به کارگیری تکنیک های مهندسی ژنتیک، ساختار ژنتیکی بخش هایی از ژن موجود زنده ی صاحب فسیل را تخمین زده و به مقایسه ی آن با ساختار ژنتیکی سایر فسیل ها و موجودات زنده ی کنونی می پردازند.(76) این روش که به عنوان یک روش جدید به مطالعات دیرینه شناسی وارد شده است، از روش مقایسه ی ظاهری فسیل ها به مراتب دقیق تر می باشد، هر چند که این روش جدید نیز کامل نبوده و مشکلات، ابهامات و فاکتورهای مداخله گر بسیاری دارد(77) که در مقالات آتی به آن خواهیم پرداخت؛ اما قدر مسلم، از روش مقایسه ی ظاهری فسیل ها، دقت بیشتری دارد.

نکته ی بسیار جالب این که در طی تحقیقات انجام شده در 10 سال اخیر، مشخص شده است که بر اساس مطالعات مبتنی بر « DNA قدیمی : Ancient DNA »، بسیاری از توالی های شاخه ای و درخت های فیلوژنتیک (درخت هایی که بنابر ادعای تکامل شناسان، قرابت ژنتیکی گونه ها را نشان می دهند) که قبلاً بر اساس ساختار ظاهری اسکلتی تقسیم بندی می شدند، از اساس دچار اشکال و ابهام بوده و الگوهای به دست آمده در توالی های شاخه ای بر اساس روش « DNA قدیمی : Ancient DNA »، تفاوت های جدی و فاحشی با الگوهای توالی های شاخه ای مبتنی بر روش های قدیمی تر مبتنی بر ساختار ظاهری فسیل ها دارد!!!(78) نکته ی جالب این که به دلیل تأکید زیاد تکامل شناسان بر توالی فسیلی اسب ها و اهمیت زیاد این توالی در ادعاهای تکامل شناسان، بیشترین حجم مطالعات مبتنی بر روش « DNA قدیمی : Ancient DNA » در سال های اخیر، بر روی توالی فسیلی اسب ها انجام شده(78) و یافته های جدید، روز به روز و بیشتر و بیشتر، تناقضات و اشکالات توالی ها و درخت های فیلوژنتیک مبتنی بر ظاهر و آناتومی فسیل ها را نشان می دهند!!!

 


اطلاعات وراثتی بیشتر موجودات زنده، در درون مولکول های DNA  که به  صورت  مارپیچ  دو رشته ای بسیار طویل هستند، ذخیره می گردد.

 


بر اساس مطالعات مبتنی بر « DNA قدیمی : Ancient DNA »، بسیاری از توالی های شاخه ای و درخت های فیلوژنتیک (درخت هایی که بنابر ادعای تکامل شناسان، قرابت ژنتیکی گونه ها را نشان می دهند) که قبلاً بر اساس ساختار ظاهری اسکلتی تقسیم بندی می شدند، از اساس دچار اشکال و ابهام بوده و الگوهای به دست آمده در توالی های شاخه ای بر اساس روش « DNA قدیمی : Ancient DNA »، تفاوت های جدی و فاحشی با الگوهای توالی های شاخه ای مبتنی بر روش های قدیمی تر مبتنی بر ساختار ظاهری فسیل ها دارد!!! نکته ی جالب این که به دلیل تأکید زیاد تکامل شناسان بر توالی فسیلی اسب ها و اهمیت زیاد این توالی در ادعاهای تکامل شناسان (مشخص شده با خطوط آبی رنگ)، بیشترین حجم مطالعات مبتنی بر روش « DNA قدیمی : Ancient DNA » در سال های اخیر، بر روی توالی فسیلی اسب ها انجام شده و یافته های جدید، روز به روز و بیشتر و بیشتر، تناقضات و اشکالات توالی ها و درخت های فیلوژنتیک مبتنی بر ظاهر و آناتومی فسیل ها را نشان می دهند!!!

 


بر اساس مطالعات مبتنی بر « DNA قدیمی : Ancient DNA »، بسیاری از توالی های شاخه ای و درخت های فیلوژنتیک (درخت هایی که بنابر ادعای تکامل شناسان، قرابت ژنتیکی گونه ها را نشان می دهند) که قبلاً بر اساس ساختار ظاهری اسکلتی تقسیم بندی می شدند، از اساس دچار اشکال و ابهام بوده و الگوهای به دست آمده در توالی های شاخه ای بر اساس روش « DNA قدیمی : Ancient DNA »، تفاوت های جدی و فاحشی با الگوهای توالی های شاخه ای مبتنی بر روش های قدیمی تر مبتنی بر ساختار ظاهری فسیل ها دارد!!! نکته ی جالب این که به دلیل تأکید زیاد تکامل شناسان بر توالی فسیلی اسب ها و اهمیت زیاد این توالی در ادعاهای تکامل شناسان (مشخص شده با خطوط آبی رنگ)، بیشترین حجم مطالعات مبتنی بر روش « DNA قدیمی : Ancient DNA » در سال های اخیر، بر روی توالی فسیلی اسب ها انجام شده و یافته های جدید، روز به روز و بیشتر و بیشتر، تناقضات و اشکالات توالی ها و درخت های فیلوژنتیک مبتنی بر ظاهر و آناتومی فسیل ها را نشان می دهند!!!

 


بر اساس مطالعات مبتنی بر « DNA قدیمی : Ancient DNA »، بسیاری از توالی های شاخه ای و درخت های فیلوژنتیک (درخت هایی که بنابر ادعای تکامل شناسان، قرابت ژنتیکی گونه ها را نشان می دهند) که قبلاً بر اساس ساختار ظاهری اسکلتی تقسیم بندی می شدند، از اساس دچار اشکال و ابهام بوده و الگوهای به دست آمده در توالی های شاخه ای بر اساس روش « DNA قدیمی : Ancient DNA »، تفاوت های جدی و فاحشی با الگوهای توالی های شاخه ای مبتنی بر روش های قدیمی تر مبتنی بر ساختار ظاهری فسیل ها دارد!!! نکته ی جالب این که به دلیل تأکید زیاد تکامل شناسان بر توالی فسیلی اسب ها و اهمیت زیاد این توالی در ادعاهای تکامل شناسان، بیشترین حجم مطالعات مبتنی بر روش « DNA قدیمی : Ancient DNA » در سال های اخیر، بر روی توالی فسیلی اسب ها انجام شده و یافته های جدید، روز به روز و بیشتر و بیشتر، تناقضات و اشکالات توالی ها و درخت های فیلوژنتیک مبتنی بر ظاهر و آناتومی فسیل ها را نشان می دهند!!!
البته در این میان، بیش از این که دانستن این مسئله اهمیت داشته باشد که کدام روش (روش مطالعه بر اساس ظاهر (آناتومی) یا روش مبتنی بر مطالعات DNA)، روش صحیح تر بررسی شباهت ها و تفاوت های اسب ها است، این مطلب اهمیت پیدا می کند که اصولاً بزرگترین معضل در مورد رسم درخت فیلوژنتیک اسب ها، عدم همخوانی و تفاوت های فاحش طبقه بندی آن ها بر اساس ظاهر (آناتومی) و طبقه بندی بر اساس DNA آن ها است! این مسئله، چالش بسیار بزرگی برای تکامل شناسان است؛ چرا که اگر ادعاهای آن ها صحیح می بود، اصولاً نمی بایست تفاوت های زیادی بین طبقه بندی بر اساس ظاهر (آناتومی) و طبقه بندی بر اساس DNA اسب ها وجود می داشت!!!

با توجه به این مسئله، در می یابیم که آن چه که امروزه در کتب و مجلات عمومی و تخصصی پیرامون تکامل، به عنوان توالی فسیلی اسب ها و سایر توالی های فسیلی، در حال ارایه به مخاطبان عام و خاص است، از سوی مطالعات جدید ژنتیکی مبتنی بر روش « DNA قدیمی : Ancient DNA »، در معرض نقد، آسیب، اشکال و ابهام جدی قرار گرفته است(78) و با مطالعات بیشتر، روز به روز اشتباه بودن و نامطمئن بودن توالی های فسیلی و درخت های فیلوژنتیک قبلی مبتنی بر ظاهر آناتومیک و ساختار فسیل ها، بیش از پیش مشخص می گردد.

اما نکته ی جالب و مهم این که علی رغم تعدد و فراوانی این کشفیات اخیر (که ما تنها به بخش کوچکی از آن ها اشاره نمودیم)، اکثر کتب و مجلات عمومی و تخصصی، در این زمینه، سکوت اختیار کرده اند و مخاطبان خود را در جریان این کشفیات قرار نمی دهند! حال آن که هر روز و هر شب در رسانه ها، مجلات و کتب، مطالب فراوانی پیرامون صحت!!! فرضیه ی تکامل و توالی های فسیلی مرتبط با آن می شنویم! بسیار جالب است که بدانیم، هنوز که هنوز است، همان توالی های فسیلی قبلی و همان درخت های فیلوژنتیک سابق، با همان اتکایشان به ساختار ظاهری فسیل ها، در کتب و رسانه های جمعی ارایه می گردند تا کماکان سیاست فریب مخاطب، با موفقیت تمام ادامه یابد!!!

جمع بندی پیرامون توالی فسیلی اسب ها

توالی فسیلی اسب ها، یکی از مهم ترین دستاویز های تکامل شناسان در جهت اشاعه و ترویج ادعاهایشان می باشد و این مهم، مسئله ای است که زیست شناسان نیز به آن اذعان دارند: (79)


توالی فسیلی اسب ها، یکی از مهم ترین دستاویز های تکامل شناسان در جهت اشاعه و ترویج ادعاهایشان می باشد.

به همین دلیل، تلاش های بسیاری در جهت ترویج، اشاعه و برجسته سازی این توالی فسیلی در مجلات، کتب و رسانه های عمومی صورت گرفته است.

اما بر اساس نکاتی که ذکر شد، توالی فسیلی اسب ها، با ابهامات، سوالات و اشکالات جدی رو به رو است! ایرادات و عدم دقت روش زمان سنجی رادیومتریک در تخمین طول عمر فسیل ها(4و50)، نادیده گرفتن تفاوت های موجود در بین اسب های امروزی همچون تفاوت های جثه ای موجود در نژاد های مختلف، عدم توجه به وجود و شیوع بیماری هایی همچون آکرومگالی(25)، پلی داکتیلی(27) و … در اسب ها و شبه اسب ها، نادیده گرفتن وجود جانوران هیبرید (دورگه) همانند قاطرها(44) و …، عدم توجه به وجود جانورانی با اسکلت های مشابه همچون تاپیرها(64) و …، عدم اشاره به جانوران منقرض شده ای همچون « موروپوس »(65) که توالی خطی فسیلی را به هم می زنند، عدم کشف فسیل های حد واسط در محل انشعاب توالی های شاخه ای و از همه مهم تر، کشفیات انجام شده در حوزه ی ژنتیک از جمله روش « DNA قدیمی : Ancient DNA » که موجب بر هم ریختن بخش عمده ای از توالی های فسیلی قبلی شده است(78)، و … همگی درستی ادعاهای تکامل شناسان را در مورد دقت علمی و صحت بالای توالی فسیلی اسب ها رد می نماید!!!

بدین ترتیب، این توالی فسیلی که همواره تکامل شناسان از آن به عنوان یکی از مستحکم ترین شواهد ادعاهایشان یاد می کنند، به وضوح رد شده و زیر سوال می رود! بالطبع با زیر سوال رفتن این توالی فسیلی (اعم از خطی و شاخه ای)، سایر ادعاهای تکامل شناسان پیرامون بقیه ی فسیل ها نیز با علامات سوال، ابهامات و اشکالات بیشتری مواجه خواهد بود! چرا که بقیه ی توالی های فسیلی، حتی کمتر از توالی فسیلی اسب ها، مورد توجه بوده و فسیل های مکشوفه ی کمتری از آن ها در دست می باشد! به قول ضرب المثل قدیمی، « چون که صد آمد، نود هم پیش ما است! »! یعنی با زیر سوال رفتن مهم ترین ادعا، ادعاهای ضعیف تر نیز زیر سوال می روند؛ به خصوص که بیش از 90 درصد شواهد و مدارکی که علیه توالی فسیلی اسب ها ارایه گردید، در مورد بقیه ی توالی ها نیز صدق می کند!

ادامه دارد … 

 

خادم الامام (عج) – وعده صادق

 

بخش بعد: توالی فسیلی « انسان ساها : Hominids » …

 

منابع:

 

منابع و مآخذ

74 –
http://palaeos.com/phylogeny/evolutionary/evolutionary.htm
    و
http://creationwiki.org/Horse_evolution
    و
http://www.pleasantvalleyhorsefarm.com/equine-utopia/chapter-four/from-eohippus-to-equus-equine-evolution/
    و
ncse.com/files/pub/CEJ/pdfs/CEJ_16.pdf‎

75 –
http://www.theistic-evolution.com/transitional.html

76 –
http://www.answers.com/topic/ancient-dna
    و
http://en.wikipedia.org/wiki/Ancient_DNA
    و
Orlando L, Metcalf J, Alberdi MT, Telles-Antunes M, Bonjean D, Otte M, Martin F, Eisenmann V, Mashkour M, Morello F, Prado JL, Salas-Gismondi R, Shockey BJ, Wrinn PJ, Vasil’ev SK, Ovodov ND, Cherry MI, Hopwood B, Male D, Austin JJ, Hänni C, Cooper A. Revising the recent evolutionary history of equids using ancient DNA. Proc. Natl. Acad. Sci. USA 106(51):21754-21759 (2009).
    و
Geigl E. M. and Grange T. (2012) Eurasian wild asses in time and space: Morphological versus genetic diversity. Ann Anat. 194:88-102.
    و
WEINSTOCK, JACO et al. 2005 “Evolution, Systematics, and Phylogeography of Pleistocene Horses in the New World: A Molecular Perspective” PLoS Biol 3(8): e241.

77 –
Gilbert M,; Bandelt H,; Hofreiter M,; Barnes I. Assessing ancient DNA studies. Trends Ecol Evol 2005;20:541-544.
    و
http://www.answers.com/topic/ancient-dna
    و
http://en.wikipedia.org/wiki/Ancient_DNA

78 –
Orlando L, Metcalf J, Alberdi MT, Telles-Antunes M, Bonjean D, Otte M, Martin F, Eisenmann V, Mashkour M, Morello F, Prado JL, Salas-Gismondi R, Shockey BJ, Wrinn PJ, Vasil’ev SK, Ovodov ND, Cherry MI, Hopwood B, Male D, Austin JJ, Hänni C, Cooper A. Revising the recent evolutionary history of equids using ancient DNA. Proc. Natl. Acad. Sci. USA 106(51):21754-21759 (2009).
    و
Geigl E. M. and Grange T. (2012) Eurasian wild asses in time and space: Morphological versus genetic diversity. Ann Anat. 194:88-102.
    و
WEINSTOCK, JACO et al. 2005 “Evolution, Systematics, and Phylogeography of Pleistocene Horses in the New World: A Molecular Perspective” PLoS Biol 3(8): e241.

79 –
Orlando L, Metcalf J, Alberdi MT, Telles-Antunes M, Bonjean D, Otte M, Martin F, Eisenmann V, Mashkour M, Morello F, Prado JL, Salas-Gismondi R, Shockey BJ, Wrinn PJ, Vasil’ev SK, Ovodov ND, Cherry MI, Hopwood B, Male D, Austin JJ, Hänni C, Cooper A. Revising the recent evolutionary history of equids using ancient DNA. Proc. Natl. Acad. Sci. USA 106(51):21754-21759 (2009).
    و
WEINSTOCK, JACO et al. 2005 “Evolution, Systematics, and Phylogeography of Pleistocene Horses in the New World: A Molecular Perspective” PLoS Biol 3(8): e241.

Loading

13 COMMENTS

  1. سلام
    از همون اول که مطالبتون رو میخوندم ، دیدم که خیلی منتقد قهاری هستید. واقعا این یک نعمت بزرگی است البته در جهت حقگرایانه
    همه اینها به کنار خواستم این موضوع رو بیان کنم که خیلی از این افرادی کی شما رو سطح پایین و نابلد و… میدونن ، انصافا دلیلی ندارند و درود بر شما.
    آدم خیلی جو گیری نیستم اما دوست دارم حق گرا باشم
    باور کنید هر چی تماشا میکنم میبینم که بیشتر این افراد فقط مدعی اند و متعصب. همین
    اگر بدونید چه کمکی دارید میکنید ، تلاشتون رو بیشتر از این بکار میبندید
    امیدوارم مطالب شما در زیست پیش دانشگاهی قرار بگیرد هر چند با استفاده از مطالبتون ، الان میتونم با همین کتاب جواب تکاملگرایان رو بدم و ثابت کنم که ثابت نشده!
    خسته نباشی بزرگوار

  2. با درود
    من وقتی در وبلاگ اسلام حقیقی شما نظر با لینک میگذاشتم آدرس رو حذف میکردین ! امیدوارم اینجا اینجوری نباشه !

    اگر کسی از من( به عنوان دانشجوی ژنتیک) شواهد تکامل رو بخواد شاید اصلن به فسیل ها اشاره نکنم . هرچند میتونن دلیلی بر انشقاق گونه ها و تکامل باشن اما به هر حال فسیل ها بنا به دلایلی قدرت شواهد دیگر رو ندارن .

    برای بحث ماهی و فسیل ها و … دوستان دعوت به مطالعه کتاب ” ماهی درونی شما ” میکنم . http://shop.hbio.ir/component/virtuemart/page/shop.product_details/category_id/21/flypage/flypage.tpl/product_id/161.html

    و منتظر ادامه ی مقالات شما هستم .

    —————————

    با سلام و تشکر از شما

    قطعاً و یقیناً نقد ما نسبت به فرضیه ی تکامل از سطح فسیل شناسی و مطالب مربوط به آن بالاتر است.

    تا انتهای این قسمت از سلسله مقالات یعنی « فرضیه ی تکامل؛ منطقه ی ممنوعه! – 5 »، فقط 20 درصد از تمامی انتقادات ما منتشر می گردد!

    مباحث دیگر در این زمینه در حوزه های ژنتیک، پروتئومیکس و … در سلسله مقالات بعدی بحث خواهد شد.

    البته ما در همین سلسله مقالات نیز اشارات کوچکی به مباحث ژنتیک در حوزه ی DNA باستانی داریم که در ادامه خواهند آمد. هر چند که زبان این سلسله مقالات، به زبان ساده و قابل فهم برای عام خواهد بود، اما یقیناً به منابع علمی استناد خواهند داشت.

    ضمن این که نظر ما با نظر خلقت گرایان غربی به هیچ عنوان شباهت ندارد که جزییات آن در آخرین مطالب این سلسله مقالات خواهد آمد.

    به هر حال، ما مجبور به رعایت مسایل زیادی هستیم که از آن جمله رعایت ترتیب کلاسیک بیان مطالب، از تاریخچه، بحث درباره ی فرضیه یا نظریه، فسیل شناسی، آناتومی، و سپس ژنتیک، پرتئومیکس و … می باشد. ضمن این که باید بین ساده گویی برای مخاطب عام و استنادات علمی برای مخاطب خاص، تعادل برقرار کنیم.

    همچنین یادآوری می کنم که آن چه شما به عنوان ضعیف دانستن مباحث مربوط به فسیل شناسی در عصر حاضر نام بردید، متاسفانه در عرضه ی رسانه ای رعایت نمی شود و با دستاویز قرار دادن فسیل ها، تکامل شناسان هنوز هم ادعاهای خود را به پیش می برند! بنابراین ما مجبور به بیان این مباحث قبل از ورود به مباحث دیگر هستیم.

    در پایان به عنوان شخصی که خودش هم مطالعات آکادمیک جدی در حیطه های مرتبط دارم، به شما توصیه می کنم که عجله نکنید! 100 سال است که تکامل شناسان در حال تکمیل پازل خودشان برای اثبات ادعاهایشان هستند! ما نیز با صبر و حوصله و البته آرام، آرام و با قدم های مستحکم گام برمی داریم، وگر نه ما نیز سقوط خواهیم کرد.

    با ما همراه باشید.

    متشکرم

    خادم الامام (عج)

  3. با سلام
    از خواندن مقاله های شما بسیار لذت بردیم اما پیش از هر چیز لازم می دونم دو مطلب رو بگم ..
    1. در خصوص بحث تکامل شما ابتدای مقالاتتون فرمودید تکامل اگر فرو بریزد چون ستون فکری غرب است همه اردوگاه غرب فرو خواهد ریخت به نظر من این گونه نیست تکامل و فرضیه داروینیسم تنها یکی از مطالبی است که غرب بر ان استوار است نه همه ان بنابر این لطفا در این مورد تو مقاله خودتون اصلاح بفرمایید در همین جا این مطلب رو هم مجبورم بگم که حتی اگر فرضیه تکامل رو قبول کنیم به هیچ وجه نشان دهنده نفی خداوند نیست و برعکس اثبات تکامل تایید می کند که خدا هست نه این که خدا نیست باید رفت دید در مبانی فکری غرب چه کسی توانسته از اثبات تکامل بر اساس چه برهانی اثبات کند خدا نیست2.این را نیز باید گفت که قران نه خلقت واحد و نه تکامل را به عنوان یک حکم ثابت تایید یا رد نکرده

    ————–

    با سلام

    ما نیز به طور کلی با سخن شما مخالف نیستیم. اما مطلبی که ما از جناب آقای دکتر « حسین نصر » نقل کردیم، به این دلیل بوده است که بیان نماییم که این همه تأکید غرب بر « تکامل »، صرفاً به دلایل علمی نیست! بلکه برای ایدئولوژی ماتریالیستی آن، به منزله ی یک ابزار می باشد! به همین دلیل برخورد های انجام شده از سوی مافیای به ظاهر علمی غرب با این مسئله، برخورد ایدئولوژیکی است.

    موفق باشید.

  4. با سلام،
    من نیز بعنوان یک دانشجوی بیوشیمی، فرضیه داروین را فرضیه بچه گانه ای میدانم که نمی تواند با شواهد بیوشیمیایی تطابق داشته باشد.

  5. سلام
    غرب چنان تلاشی برای پوشاندن جای خالی حلقه ها (فسیل حد واسط) می کنه که حتی دست به دامن انیمیشن ها هم شده، مثل عصر یخبندان 1 و2 و 3و … و هیولاها علیه بیگانگان که حتی شخصیتی به نام حلقه وجود داشت (حلقه بین خزنده و پستاندار)

    خداقوت استاد

  6. خیلی ممنون بابت مطالبی که گذاشتید… تقریبا تمام شبهاتی که برای من ایجاد شده بوده تا همین جایی که مطالعه کردم رفع شده… 🙄 دم شما گرم 😉

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!