رمز گشایی از برنامه دجال (2020) : I, Pet Goat 2.99 _ بخش اول و دوم

2

بسم الله الرحمن الرحیم

 

توجه : این بخش از مقاله مربوط به قسمت اول و دوم فیلم رمز گشایی از برنامه دجال (2020) : I, Pet Goat 2.99 میباشد.

در این مجموعه تحلیل ها، بحث های بسیار مهمی را پیرامون یک انیمیشن با عنوان « I, Pet Goat 2 » آغاز می‌کنیم. این انیمیشن، به لحاظ نمادشناسی و بررسی مطالعات آخرالزمانی، اهمیت بسیار زیادی دارد.

 

شواهد متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد، سازنده‌ انیمیشن مذکور، خودش را به ‌عنوان یک معلم، و یک آموزگار رموز و اسرار ماسونی، معرفی کرده، و در قالب این انیمیشن، تلاش کرده است تا پیام‌هایی را به‌صورت Subliminal، و پنهانی، به مخاطبین ماسونی خودش در سراسر دنیا مخابره کند.

 

نکته ی بسیار مهم این که، بسیاری از مطالبی که در این انیمیشن آمده است، درطی این سال‌ها به حقیقت پیوسته، و این بیانگر این موضوع است که، انیمیشن I, Pet Goat 2، از اهمیت استراتژیک بسیار زیادی، در بین فراماسونری جهانی و ایلومیناتی برخوردار می باشد.

 

شواهد بسیار زیادی در خصوص اهمیت این انیمیشن و اسرار و رموز آن وجود دارد، که در بررسی‌های بیشتر در قسمت‌های آتی تحلیل این انیمیشن، به آن خواهیم پرداخت. لیکن مواردی هستند که اهمیت توجه ویژه به این انیمیشن، و رموز پیچیده آن را دو چندان می کنند که در ابتدای بحث، به آن ها اشاره خواهیم کرد. این انیمیشن توسط شرکتی به نام HELiOPHANT ساخته شده است که در بررسی وب‌سایت سازندۀ آن، یک لوگوی عجیب ملاحظه می گردد.

 

به عنوان نمونه در این لوگو، همه حروف، به صورت بزرگ نوشته شده اند، لیکن حرف i انگلیسی به صورت حرف کوچک نوشته شده، و نقطۀ i به سمت راست منحرف گشته، و به O نزدیک شده است که در خصوص رمز پنهان این مساله، در بخش های آتی صحبت خواهیم کرد. یقیناً طراحان این لوگو، بی‌دلیل چنین طراحی عجیبی را انجام نداده اند. همچنین HELiOPHANT  معانی رمزی خاصی دارد که در ادامه، در خصوص آن بیشتر توضیح داده خواهد شد.

 

انیمیشن «I, Pet Goat 2»، در حوالی سال  2012 میلادی، در سطح بین‌المللی عرضه شد و چند جایزۀ بین المللی را دریافت کرد؛ لیکن آن گونه که باید و شاید، در طی سال‌های سپری شده، به آن اشاره‌ و توجهی نشده است.

 

اولین باری که به ‌صورت جدی، این انیمیشن مورد بررسی قرار گرفت، بعد از آتش‌سوزی کلیسای نوتردام پاریس، در آوریل 2019 میلادی بود، که البته، به نظر می‌رسد این شهرت مجدد پس از هفت سال، بی علت نبوده است.

 

تعدادی از افراد و موسسات، این انیمیشن را به لحاظ نمادشناسی، تحلیل، رمزگشایی و عرضه کرده اند. لیکن، بسیاری از این فیلم‌های ظاهراً تحلیلی، یا بسیار ضعیف ساخته شده اند، و یا بعضاً توسط خود مجامع مخفی Decode و رمزگشایی شده اند.

 

به همین علت، در بسیاری از این موارد، رمزگشایی صورت گرفته، به صورت بسیار سطحی و فریبنده‌ای انجام گرفته، و مخاطب، از اصل ماجرا دور شده ‌است؛ این در حالی است که پیام‌های اصلی موجود در این انیمیشن، پیام هایی مخفی و Subliminal، می باشد، که در لایه‌های تو درتو، به آن اشاره شده است و به همین دلیل، بسیاری از تحلیل‌های موجود، به این‌ موارد پیچیده، نپرداخته‌اند.

 

از سوی دیگر، اکثر تحلیل های ارایه شده تا به امروز، بسیار کوتاه، مختصر و ناقص می باشند و زمان هایی کمتر از 20 دقیقه را به خودشان اختصاص داده اند. در حالی که تحلیل این انیمیشن، زمانی در حدود چهار الی پنج ساعت، و حتی بیشتر می‌طلبد تا بتوان به ابعاد مختلف آن اشاره کرد.

 

همچنین، باید به این نکته اشاره نمود که هر نماد به کار رفته در این انیمیشن، چند لایه دارد و ما در این تحلیل ها، در خصوص هر نماد، به تمام لایه‌های آن اشاره خواهیم کرد؛ یعنی این گونه نیست که، یک نماد، صرفاً به یک پیام اشاره کند؛ بلکه یک نماد، ممکن است هم‌زمان به پنج یا شش لایه رمزی، اشاره داشته باشد.

 

از سوی دیگر، پروسۀ ساخت این انیمیشن هفت دقیقه‌ای، 4 سال زمان برده است. این مسأله، نشان می‌دهد که، روال ساخت این انیمیشن، یک روند کاملاً هوشمندانه بوده، و این هوشمندی، در قالب قرار دادن انبوهی از کدها و رمزها، در درون هر نماد، رخ می نماید.

 

این سوال که کارگردان این انیمیشن، آیا فراماسون، و عضو ایلومیناتی بوده، یا برعکس یک مسیحی معتقد است، در ابتدای بحث شاید قابل پاسخگویی نباشد. اما در انتها، به‌خوبی می‌توانیم بفهمیم که سازندۀ این انیمیشن، به احتمال بسیار زیاد، یک چهرۀ عالی‌رتبه از ایلومیناتی و فراماسونری جهانی می باشد که خودش را نیز به صورت رمزی، به‌عنوان آموزگار اسرار و رموز ماسونی هم معرفی نموده است، و ما به مستندات این مساله نیز، ان‌شاء‌الله خواهیم پرداخت.

 

در ادامه هم به این مساله، اشاره خواهیم کرد که، در طی سال های اخیر، به‌خصوص در حوالی سال 2019 تا 2020 میلادی، توسط این انیمیشن، پیا‌م‌های بسیار مهمی به اعضای فراماسونری و ایلومیناتی، در سراسر جهان مخابره شده، و هر کسی که به این فرقه مرتبط بوده، پیام‌های مربوطه را از طریق این انیمیشن، پیشاپیش دریافت نموده است، که البته این موضوع، چیز عجیبی نیست و به کرات در تاریخ، مورد استفاده قرار گرفته است. یک مثال که می‌توان در این زمینه، به آن اشاره کرد، « عملیات آژاکس » است، که در قالب کودتای 28 مرداد سال 1332 هجری شمسی، در ایران اتفاق افتاد و در طی آن، دولت دکتر مصدق، توسط عوامل آمریکایی حاضر در ایران، سرنگون شد.

 

نکته شگفت انگیز این که، رمز این کودتا، از طریق یک پیام سادۀ رادیویی رادیو بی‌بی‌سی، 4 شب قبل، یا 96 ساعت قبل از کودتا، اعلام شد، و اجزای دخیل در این کودتا، یعنی اغتشاشگرها، و سردسته های آن ها، همچون شعبان بی‌مخ، و نیز افرادی همچون ژنرال فضل‌الله زاهدی، و سایر افراد درگیر در کودتا، صرفاً از طریق یک جمله، که توسط رادیو بی‌بی‌سی فارسی اعلام شد، از فرا رسیدن زمان کودتا، و آغاز اجرای وظایفشان در پیشبرد اهداف کودتا، آگاه شدند.

 

جمله ی « کد رمز کودتا »  این بوده است: « اکنون دقیقاً 12 نیمه‌شب است. ». در آن زمان، همۀ افراد دخیل در کودتا، فهمیدند که این جمله، کد رمز عملیات کودتا است؛ زیرا محمدرضاشاه پهلوی، شاه سابق ایران، به طرف‌های خارجی حامی کودتا، همچون ایالات متحدۀ آمریکا، و انگلیس، اعلام کرده بود که اعتمادی به حمایت آن‌ها در کودتا ندارد، و اگر قرار است کودتا انجام شود، رادیو بی‌بی‌سی باید به‌جای جملۀ « اکنون 12 نیمه‌شب است »، عبارت « اکنون دقیقاً 12 نیمه‌شب است » را بگوید، تا او باور کند که هماهنگی‌ها انجام شده است. رادیو بی‌بی‌سی هم برای تایید این موضوع، در هماهنگی با سرویس های جاسوسی انگلستان و ایالات متحده آمریکا، همان شب، کلمۀ « دقیقاً » را، به جمله‌ای که هر شب، مجری این شبکه اعلام می‌کرد، اضافه نمود.

 

با توجه به توضیحات فوق، استفاده از رسانه های جمعی، برای ارایه کدها و رمزهای عملیات های مهم، اتفاق جدیدی نبوده، و مسبوق به سابقه است. به عبارت دیگر، در اغلب موارد، کدها و رموز، از طریق ابزارهای ارتباطی بسیار ساده و نامحسوس، همچون انیمیشن، فیلم، جملات ظاهراً عادی ذکر شده در اخبار، و امروزه با توئیت‌ها، پست‌های اینستاگرامی و غیره، رد و بدل می‌شوند، و یک جملۀ بسیار ساده، در دل خودش ممکن است کدهایی داشته باشد که البته به آن خواهیم پرداخت.

 

مثلاً کد ۵۲، توسط دونالد ترامپ، قبل از تقابل نظامی بین ایران و آمریکا در سال ۲۰۲۰ میلادی، به سایر اعضاء فراماسونری جهانی و ایلومیناتی، مخابره شد که در جای خود، به آن خواهیم پرداخت. به هر حال، ذکر این توضیحات در خصوص انیمیشن، قبل از آغاز بخش اصلی تحلیل ها، ضروری به نظر می رسید.

 

 

تحلیل بخش های اصلی انیمیشن

 

در ابتدا، باید به نام کمپانی سازنده این انیمیشن، اشاره دقیق تری نمود. نام کمپانی سازنده انیمیشن، HELiOPHANT است.

 

اما HELiOPHANT، چه معنایی دارد؟ HELiOPHANT یک عبارت، با ریشه ی یونانی – رومی است، و از دو بخش، به صورت  HELIO به معنای خورشید، و FANT به مفهوم سخن، تشکیل شده است و معنای کلی آن « سخن خورشید » می باشد. حال اینکه « سخن خورشید » چه معنایی می‌دهد، ما در ادامه تحلیل هایمان، به آن اشاره خواهیم کرد، و شاید در ابتدای بحث، قابل درک نباشد.

 

با این حال، به صورت کلی می توان اشاره کرد که عبارت « خورشید »، به « رع، خدای خورشید در مصر باستان »، – که مورد علاقه فراماسونری و ایلومیناتی نیز می باشد -، اشاره دارد.

 

همچنین « خورشید » با شهر « اورشلیم » یا « بیت المقدس » نیز کاملاً مرتبط است. این که چه ارتباطی در این بین وجود دارد، به خوبی در پایان تحلیل های انیمیشن، قابل درک خواهد بود.

 

اما علاوه بر لایه اول معنی HELiOPHANT، که به مفهوم « سخن خورشید » است، یک معنای دیگر هم در کلمۀ HELiOPHANT نهفته است. این مفهوم دیگر، با کارت های تاروت اصلی، با نام Major Arcana یا تاروت کبیر ارتباط دارد. کارت های تاروت، کارت‌هایی هستند که برای طالع‌بینی، سرگرمی، یا استفاده در آیین‌های مخفی و رازآلود، به کار می روند.

 

استفاده از برخی انواع کارت های تاروت، بالاخص تاروت تحوتی، با اقتباس از کتاب « تحوت » آلیستر کراولی، شیطان پرست معروف، و تاروت Raider-Waite، در بین گروه های مخفی، ماسونی و ایلومیناتی، کاملاً رایج می باشد.

 

کارت های تاروت، به دو نوع تاروت صغیر یا Minor Arcana، و تاروت کبیر یا Major Arcana، تقسیم بندی می شوند. کارت های تاروت کبیر یا Major Arcana، ۲2 کارت هستند و بسیار جالب است که نام این‌ کارت ها Trump Cards می باشد، و عجیب این که، این Trump کارت‌ها، با نام خانوادگی دونالد ترامپ نیز، مشابهت دارند؛

 

و شگفت انگیز است که بدانیم، از قرن 15 میلادی، به این ۲2 کارت، Triumph Cards یا Trump Cards می گویند، و اختصاص به قرن اخیر ندارد. البته  ارتباط   دونالد ترامپ،  بوریس جانسون،  و  افراد و  شخصیت های   دیگر   با   تاروت  کبیر،  یا Tarot Trump Cards، در بخش های انتهایی تحلیل انیمیشن، به خوبی و با جزییات بیشتر، مورد بحث قرار خواهد گرفت.

 

نکته بسیار مهمی که در نام کمپانی سازنده انیمیشن، با بحث کارت های تاروت کبیر، مرتبط است، وجود کارتی به نام Hierophant است.   Hierophant  گرچه دقیقاً، با کلمۀ HELiOPHANT، به عنوان نام کمپانی سازنده انیمیشن، انطباق 100 درصدی ندارد، ولی به لحاظ هم آوایی، ارتباط بسیار قوی بین این دو عبارت وجود داشته، و کلمه HELiOPHANT، افرادی را که با نمادشناسی ماسونی و ایلومیناتی آشنا هستند، به یاد کارت Hierophant تاروت کبیر می اندازد که البته این سبک رمزنگاری و رمزگشایی نیز، مسبوق به سابقه است.  به عبارت دیگر، Hierophant و HELiOPHANT، با هم هم‌آوا هستند، ‌شباهت دارند، و هر کدام، دیگری را به ذهن می‌آورند. پس در لایه دوم رمزگشایی عبارت HELiOPHANT، به شباهت آن به کارت Hierophant، در تاروت کبیر می رسیم و باید معانی سرّی آن را، بر اساس این نوع ارتباط، کشف کنیم.

 

در تاروت کبیر، و در کارتی به اسم Hierophant، شخصیتی ملاحظه می گردد که بر تختی نشسته و در حال موعظه می باشد. مفهوم کلمه Hierophant در زبان فارسی، مرشد و راهنما است، و به صورت قدسی‌نما هم ترجمه شده است.

 

Hierophantها یا قدسی‌نما ها، کسانی بودند، که در نشست‌های آیینی، ورود می‌کردند، و رازهای مقدس را، برای افراد تفسیر می‌ نمودند. این افراد یعنی قدسی‌نماها، کسانی بودند که، به‌عنوان پیشوای مذهبی آیین‌های سرّی، مسئولیت برگزاری آیین های مخفی را بر عهده داشتند. شگفت آن که، قدسی‌نماها مجاز بودند که، افرادی را که از دیدگاه آن‌ها، پاک دانسته می شدند، یا نسبت به اسرار محرم بودند، به حریم خودشان راه بدهند، و افرادی را که نامحرم می‌دانستند، از حریم خودشان دور کنند. پس قدسی‌نماها یا Hierophant ها، از گذشته های بسیار دور، مشهور بوده اند، و در آیین‌های مخفی و رازآلود، نقش خودشان را به عنوان مرشد و معلم، ایفا می‌کردند.

 

با توجه به این توضیحات، به نظر می رسد که، در اینجا، کمپانی سازنده انیمیشن، یعنی HELiOPHANT، علاوه بر اینکه خود را حامل « سخن خورشید » می‌داند، خودش را نیز به ‌عنوان یک رهبر ماسونی، یک مرشد ایلومیناتی، و یک معلم اسرار مخفی نیز معرفی می نماید، که باید، اسرار و رموز ماسونی را، به کسانی که محرم می‌داند، برساند، و از کسانی که نامحرم هستند، دور نگه دارد؛ به همین دلیل هم، اسم خود را HELiOPHANT، هم‌آوا با Hierophant، گذاشته است، و دقیقاً هم کارگردان در انیمیشن، همین کار را کرده است؛ به نحوی که اطلاعات سوخته، پیش‌ پا افتاده، و از قبل لو رفته را، در لایه‌‌های اول گذاشته است، تا افراد عادی، فریب بخورند، و به لایه‌های عمیق‌تر دست پیدا نکنند؛ در مقابل، در لایه‌های عمیق‌تر، اطلاعات اصلی را به اعضای فراماسونری، و ایلومیناتی، در سراسر جهان، آموزش داده، و نقشه‌های ماسونی را در قالب کدها و رمزها، به آن‌ها ارائه کرده است.

 

اما در لایه سوم، نکته مهم دیگری نیز، در لوگوی نام شرکت سازنده انیمیشن، به چشم می خورد! همان گونه که ملاحظه می گردد، در لوگوی نام شرکت سازنده انیمیشن، و در عبارت HELIOPHANT، همه حروف انگلیسی، به صورت حروف بزرگ هستند، اما علی رغم این مسئله، و بزرگ بودن همه حروف، حرف i به صورت i کوچک، و نقطه دار ثبت شده است.  البته نقطه i نیز عجیب و غریب بوده، و بین i و O، به صورت زاویه دار قرار گرفته است. این نوع استفاده از حروف و اعداد به ظاهر اشتباه یا غیرمنتظره، یک روش رایج در مشخص کردن محل آغاز خواندن کدها، و رمزگشایی از کدهای الفبایی است! در واقع این نوع نگارش، به مخاطب مد نظر کارگردان انیمیشن، یادآوری می نماید که، این حرف الفبا، که به صورت غیر معمول به تصویر در آمده است، حاوی یک رمز مهم است، و مخاطب باید بر اساس آن، رمزگشایی کند. در این جا نیز، حضور نقطه i، در کنار O، در عبارت HELiOPHANT، که اتفاقا همه حروف آن بزرگ هستند، و i به صورت غیرمنتظره، کوچک و نقطه دار می باشد، به یک کد بسیار مهم اشاره دارد.

 

این نقطه i در کنار O، نماد ستاره « رگولوس »، یا « قلب الاسد »، یا « قلب شیر » است، که در این انیمیشن، مکرراً به آن اشاره شده، و در بخش های آتی تحلیل انیمیشن نیز، مفصلاٌ رمزگشایی خواهد شد. اما در این بخش، صرفاً در همین حد، به اهمیت آن اشاره می کنیم که، بسیاری از زمان بندی ها، جهت گیری ها، فعالیت های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، در کشورهای تحت سیطره ایلومیناتی، به ستاره « رگولوس »، یا « قلب الاسد »، در آخرالزمان، گره زده شده است.

 

بالاخص که « ستاره رگولوس »، از چند هزار سال قبل، به عنوان ستاره اقبال و سربلندی « پادشاهان ایران » شناخته می شده است، و فراماسونری جهانی، و ایلومیناتی، به ستاره « رگولوس »، به عنوان یک نشانه نجومی بسیار مهم، در حوادث آخرالزمان نگاه می کند، و تلاش دارد تا با تسلط بر ابعاد آن، از سد ایران، به عنوان بزرگترین دشمن خود، عبور نموده، و امپراطوری بزرگ ماسونی، و ایلومیناتی را، در قالب « نظم نوین جهانی »، در اورشلیم یا بیت المقدس، برپا نماید! این موضوع، در بخش های آتی تحلیل انیمیشن، به صورت موشکافانه و دقیق، مورد بحث قرار خواهد گرفت، و از مخاطبان ارجمند، درخواست می نماییم تا در این راه، صبر و حوصله به خرج دهند.

 

قبل از شروع تحلیل سکانس به سکانس انیمیشن، باید به این نکته اشاره کنیم که، به هیچ عنوان، انیمیشن I, Pet Goat 2، قابلیت پیش‌گویی، یا Prophecy، ندارد. یعنی این طور نیست که کارگردان، از اتفاقات آینده، به دلیل پیش‌گویی، باخبر باشد. بلکه کارگردان، خودش از اعضای بلندپایۀ ایلومیناتی و فراماسونری است، و تلاش نموده است تا برنامه هایی را که فراماسونری و ایلومیناتی، برای آینده دارند، در قالب این انیمیشن، کدگذاری کرده، و در سراسر دنیا، منتشر نماید.

 

ضمناً یکی از ویژگی های جالب این انیمیشن، این است که، از شروع انیمیشن، تا انتهای لحظه ای که کلمه HELiOPHANT در پایان آن نقش می بندد، و محو می شود، هفت دقیقه تمام، زمان می‌برد، و این مساله، با این حقیقت مرتبط است که، فاصلۀ بین سال  ۲۰۱۲ میلادی، که انیمیشن I, Pet Goat 2   منتشر شد، و سپس از دیدها پنهان گردید، تا سال ۲۰۱۹ میلادی، که در اثر قضیۀ آتش‌سوزی کلیسای نوتردام، مجدداً نام انیمیشن I, Pet Got 2 بر سر زبان ها افتاد، دقیقاً هفت سال طول کشید.

 

به عبارت دیگر، حتی هفت‌ دقیقه ای ‌بودن انیمیشن، از آغاز تا اتمام لوگوی HELiOPHANT نیز، در داخل خودش رمزی دارد، و آن به این مفهوم است که، این انیمیشن، ضمن بیان وقایع سال های ماقبل و مابعد خود، مجدداً 7 سال بعد نیز، وارد فرآیند اعلام زمانبندی دقیق به پیروان فراماسونری شده، و پیام های اصلی آن، 7 سال بعد از ساخت و انتشار اولیه ی آن، منتقل خواهند شد. از این موضوع نیز می توان دریافت که، ذره ‌ذره و جای‌ جای این انیمیشن، پر از رمز و راز است، و رمزگشایی آن، باید در چندین لایه، و با استفاده از روش ها و اطلاعات مختلف، صورت گیرد.

 

در این قسمت، به تحلیل بخش اصلی انیمیشن، می پردازیم.

انیمیشن I, Pet Goat 2 با صحنه ای تاریک و برف آلود، آغاز می گردد. چیزی که ملاحظه می شود، یک فضای محصور، در زمینی پوشیده از برف است، و آب و هوا، حالت یخبندان دارد. این سکانس، به فضای سخت و کشنده در آخرالزمان اشاره می‌کند. فضایی که توأم با ناامیدی، و قرارگرفتن در حصار و محدودیت‌ها است.

 

در ابتدای سکانس، صحنه تاریک است؛ اما ناگهان، نوری بر یک جعبه چوبی سوراخ دار می تابد. این نور، به مفهوم نور شیطانی، یا نور لوسیفری ایلومیناتی، و فراماسونری است.

 

ایلومیناتی، یا ترجمۀ فارسی آن، روشن‌ضمیران،‌ با کلمۀ Illumination ارتباط دارد. Illumination، به مفهوم روشنایی‌بخشی، و تابیدن نور است، و به همین دلیل، هر جا که در این انیمیشن، تابش نور ملاحظه می گردد، به این مفهوم است که آن اتفاق، با هدایت، و تحت حمایت ایلومیناتی، رخ می دهد. پس تابش نور بر روی هر آیتم در این انیمیشن، به مفهوم هدایت کامل توسط ایلومیناتی است. فلذا، در اینجا نیز نور، به همین دلیل تابیده است.

 

در پایین سوراخ جعبه نیز، یک نقاشی به صورت کودکانه، کشیده شده است، که در آن، یک انسان، به زور قلاده یک سگ را در دست نگه داشته، و سگ نیز، در آستانه فرار از دست شکارچی و حمله رو به جلو است!

 

حال سوال این است که این شخص کیست، و چرا اصلاً‌ بر روی جعبه، چنین تصویری نقش بسته است؟ این فرد، شبیه یک فرد شکارچی است، که قلادۀ سگش را به زور نگه داشته است و این سگ نیز، در حال پارس کردن بوده، و قصد فرار دارد.  شاید این تصویر، مساله بسیار پیش‌ پا افتاده‌ای به نظر برسد، اما بعداً‌ اشاره خواهیم کرد که، کاملاً معنادار است، و به دو صورت فلکی اشاره می نماید؛ از این دو تصویر، یک تصویر، مربوط به صورت فلکی Canis Major، یا کلب اکبر به عربی، یا سگ بزرگ به فارسی است، و تصویر دیگر، به صورت فلکی Orion، یا جبار به عربی، یا شکارچی به فارسی، اشاره دارد.

 

این مساله، که دو تصویر مربوطه، یعنی صورت های فلکی Canis Major، و Orion، چه ربطی به وقایع آخرالزمان دارند، در سکانس‌های بعدی به آن اشاره خواهیم کرد. اما به طور کلی، این تصاویر نشان می‌دهد که، همه‌چیز برای فرار کردن، و رهاشدن این سگ، آماده است؛ زیرا در حال پارس‌کردن است ، و شکارچی، او را به زور نگه داشته است. این یک نشانه است، و به صورت رمزی بیان می کند که، در سکانس‌های بعد، ما احیاناً آزادشدن این سگ را خواهیم دید. اما این موضوع که، صورت های فلکی کلب اکبر یا سگ بزرگ، و جبار یا شکارچی، به چه مساله ای اشاره دارند، ان شاء الله در سکانس های بعدی، به صورت کامل، مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.

همزمان با این صحنه، ناگهان ملاحظه می گردد که یک بز، سرش را از سوراخ جعبه، بیرون می‌آورد.

 

این بز، شناخته ‌شده است، و جزء اطلاعات لو رفته، و سوخته، محسوب می گردد. در واقع، این بز، نماد بافومت، یا خدای کله بزی، و تمثال شیطان می باشد.

 

به محض اینکه بز بافومت، سرش را بیرون می‌آورد، ملاحظه می گردد که یک بارکد، بر روی پیشانی اش نقش بسته است.

 

بارکد مذکور، عدد 666 را، هم به‌صورت بارکد، و هم به‌صورت عددی، نشان می دهد و همان گونه که می دانیم، عدد ۶۶۶، معروف به Mark of the Beast، یا نشان جانور، یا نشان Antichrist (دجال)، نمادی مشهور در عقاید مسیحیت است. پس این تصویر نیز به صورت نمادین، نشان می‌دهد که در زیر نور ایلومیناتی، فرایندهایی شکل می‌گیرد که، مرتبط با تحرکات دجال، در آخرالزمان است.

 

در این تصویر، ملاحظه می گردد که، به محض اینکه بز بافومت، سرش را بیرون می‌آورد، آن را به ‌صورت دورانی می‌چرخاند، و به چشم‌ هایش، حالت هیپنوتیزمی می‌دهد.

 

این حرکت هیپنوتیزمی، به این مفهوم است که توسط رسانه‌های وابسته به سیستم دجال، یا سیستم Antichrist، شعبده ‌بازی رسانه‌ای و فریب افکار عمومی انجام خواهد شد، که البته این اطلاعات، اطلاعات لورفته‌ای است، که کارگردان برای پنهان کردن اهداف اصلی خود، و مخفی نمودن اطلاعات لایه های عمیق تر، ارایه نموده است.

 

در همین سکانس، ملاحظه می‌شود که، دو ستون بزرگ، که نماد برج‌های دوقلوی سازمان تجارت جهانی، یعنی برج‌های WTC هستند،  در حال سوختن می باشند، که این موضوع، به حوادث مشکوک 11 سپتامبر سال 2001 میلادی، در شهر نیویورک ایالات متحده آمریکا، اشاره می نماید.

 

همچنین هم‌زمان، عبارتی به صورت I, Pet Goat، و در قالب چند مکعب، به نمایش درمی‌آید و سپس عدد 2 نیز به صورت اعداد رومی، در کنار آن قرار می‌گیرد.

 

باز هم در این بخش، اطلاعات سوخته‌ای توسط کارگردان انیمیشن، لو می رود. به نحوی که،‌ اگر ما تعداد حروف را بشماریم،‌ ۹ می‌شود، و دو عددی هم که، به صورت رومی نوشته شده اند، عملاً شبیه 11، به نظر می‌رسند، و در نهایت این بخش، همان نمادشناسی نه-یازده را، که مربوط به یازده سپتامبر 2001 میلادی است، مجدداً نشان می دهد، و با تصاویر برج های در حال سوختن در زمینه ی سکانس، ارتباط پیدا می‌کند، و جلوه دیگری از نمادشناسی 11 سپتامبر، در این بخش ملاحظه می گردد.

 

در کنار این‌ها، باز هم عبارت I, Pet Goat 2، با یک مسئله‌ ی مهم، در خصوص 11 سپتامبر، ارتباط دارد. در 11 سپتامبر، جرج بوش، داخل کلاسی نشسته بود، که در آن، کتابی توسط دانش آموزان و معلم، خوانده می شد. اسم این کتاب، The Pet Goat بود.

 

در یکی از ویدئوهایی که از جرج بوش، در کلاس مذکور، موجود است، در همان لحظه ابتدایی که دانش آموزان و معلم، قصد قرائت کتاب The Pet Goat را دارند، و کتاب را باز می کنند، ظاهراً خبر حملات 11سپتامبر را، به جرج بوش ‌می‌دهند.

 

البته فراماسون بلند پایه ای همچون جرج بوش، به خوبی می دانسته، که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، و به همین دلیل هم این صحنه، در اصل ساختگی بوده است. منتها نکتۀ مهم این است که، عبارتThe Pet Goat ، اشاره به واقعه ی حضور جرج بوش، در کلاس درس یک مدرسه‌ و قرائت کتاب The Pet Goat، در همان لحظه ای دارد، که خبرهای مربوط به حملات 11 سپتامبر 2001، به او داده شد. در واقع، عبارت The Pet Goat، کد رمزی بود که از همان کلاس درس، توسط جرج بوش، به اعضا فراماسونری جهانی و ایلومیناتی، در سراسر جهان، مخابره گردید، و آغاز تحرکات بین المللی فراماسونری را، برای آغاز حکومت دجال، یا Antichrist، اعلام نمود.

 

پس نام این انیمیشن، یعنی I Pet Goat 2، به همان کتاب The Pet Goat، مرتبط با واقعه 11 سپتامبر، اشاره دارد. البته تفاوت‌هایی نیز ملاحظه می گردد. عبارت I, Pet Goat، معنایش چنین می شود: « من بزِ دست‌آموز هستم ». این عبارت، اذعان پنهانی کارگردان، اسپانسرهایش، و افراد مرتبط با آن‌ها، به سرسپردگی به شیطان است، و در واقع با این عبارت، سازندگان این انیمیشن، آن را به پیشگاه شیطان، تقدیم کرده، و خودشان را، حیوان دست آموز شیطان، معرفی نموده اند.

 

ضمن اینکه، ذکر عدد 2 در نام این انیمیشن، که در سال 2012 میلادی منتشر شده است، به این مساله اشاره دارد که، پروسۀ The Pet Goat، قبلاً اتفاق افتاده است و هدف از انتشار این انیمیشن، تکرار مطالب گذشته نیست؛ بلکه حرف از یک واقعۀ بزرگ در آینده می‌زند، که آن را به‌عنوان I, Pet Goat 2، نام برده است. در واقع، می‌دانیم که این انیمیشن، اصلاً‌ شمارۀ 1 ندارد، و این تنها انیمیشن ساخته‌شده، با این عنوان است. پس کلمۀ 2، در نام این انیمیشن، برای تنها انیمیشن ساخته شده از این سری، یعنی اشاره به اتفاقاتی در آینده، که به لحاظ اهمیت، به اندازۀ وقایع 11 سپتامبر، یا حتی از آن مهم‌تر، تلقی می‌شوند، که ما در این مجموعه تحلیل ها، وقایع مذکور را، بررسی خواهیم کرد.

در صحنه بعد، ملاحظه می نماییم که برای تأکید بیشتر، مجدداً نمادشناسی‌های نه-یازده وجود دارد. به طوری که، مکعب‌های پوچ یا سفیدرنگ، حذف شده‌اند، و مکعب های رنگی،‌ به اضافه عدد رومی 2، مانده‌اند، که مجموعاً نماد نه-یازده را، مجدداً تشکیل می دهند.

 

در سکانس بعدی، دو دست را می‌بینیم، که از تاریکی بیرون می‌آیند، و حاوی نمادهایی هستند.

 

یکی نماد S است، که به ‌رنگ طلایی، و احتمالاً از جنس طلا است، و به عنوان یک انگشتر، در دست چپ، به چشم می خورد. این S طلایی، در لایه اول، به شخص شیطان اشاره دارد، چرا که حرف اول کلمۀ Satan، S است.

 

در لایه دوم، S طلایی، به‌طوری که یک خط از آن رد شده باشد، در عرصۀ تجارت، به مفهوم دلار است. هر دو لایه فوق در این نماد، به این اشاره می کنند که، همه وقایعی که ایلومیناتی، و فراماسونری، در آخرالزمان دنبال می کنند، همگی تحت نظر شیطان، و با تزریق منابع عظیم پول، و ثروتی که، نهادهای شیطانی اندوخته‌اند، رقم خورده است.

 

در دست راست کاراکتر مذکور، که  چوب‌های کنترل یک عروسک خیمه‌شب‌بازی را، به حرکت درمی‌آورد نیز، نماد قلب خون‌آلود ملاحظه می‌شود، که این نماد، شاید اکنون عجیب به نظر برسد، لیکن در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد، که به صورتی طعنه آمیز، ضمن اشاره به Sacred Heart، یا قلب مقدس مسیح (ع)، در مسیحیت، عملاً به قلب ضد مسیح، دجال یا Antichrist، اشاره می کند.

 

در واقع، این قلب، قلب مقدس مسیح (ع) نیست، و متعلق به دجال یا Antichrist می باشد. در سکانس های بعد، به چرایی این مسأله اشاره خواهیم نمود،.

 

 

نکتۀ مهم این که شخصیتی که دست‌هایش را در تاریکی می‌بینیم، و عروسک خیمه‌شب‌بازی را تکان می‌دهد، شخص لوسیفر یا شیطان است. به خصوص که پوست وی نیز، به‌صورت فلس‌دار، یا پولک‌دار است، و به نظر می‌رسد که، وضعیتی شبیه به یک خزنده، یا Reptile دارد.

 

همان طور که می‌دانیم، موضوع Reptilians، به اجنه و شیاطین مرتبط است، و در بحث Demonology، یا عفریت‌شناسی، و شیطان‌شناسی، به این موضوع اشاره می شود. پس رنگ پوستی هم که در این قسمت، به‌صورت تیره، و به شکل فلس‌دار، یا  پولک‌دار، دیده می‌شود، به این نکته اشاره می‌کند که شخصیتی که این دست‌ها، متعلق به او است، در زمره ی Reptilian ها، یا همان اجنه و شیاطین، به شمار می رود، و ما می‌دانیم که شخص ابلیس یا شیطان، خودش از طایفۀ جن بوده است.

 

در ادامه، حرکاتی را می‌بینیم، که این دست شیطانی، با ناخن‌های دراز، و انگشتان خون‌آلود، انجام می‌دهد، و باعث تکان‌دادن یک عروسک بی جان می‌شود.

 

وقتی این عروسک بی‌جان، تکان می‌خورد، ما چهرۀ آشنای جرج دبلیو بوش را می‌بینیم، که در چند تکان اول، بی‌حال است، اما به‌تدریج، شبیه به یک موجود جان‌دار، به چشم می آید.

 

در همین حین، و در حالی که تا کنون صحنه را در تاریکی می‌دیدیم، ناگهان نور ایلومیناتی، به‌صورت ستارۀ پنج‌پر معکوس، یا پنتاگرام، به چهرۀ جرج بوش می‌ تابد. این نور، نور ایلومیناتی است، و این فرد هم، شخص جرج بوش می باشد. از این به بعد، با تابیدن نورهای ایلومیناتی، ما نخ‌هایی را که به جرج بوش متصل است، نمی‌بینیم و با شعبده بازی این تشکیلات ما این نوع ارتباط و انتساب را فراموش می کنیم.

 

این بدان معنا است که با شعبده‌بازی و پنهانکاری ایلومیناتی، بسیاری از مردم جهان، نمی دانند که افسار سیاستمداران فراماسون دنیا، در دست شخص شیطان است. در واقع، با مدیریت هوشمندانه و زیرکانه ایلومیناتی، به گونه ای صحنه‌آرایی شده است که، عموم مردم تصور می کنند که افرادی همچون جرج بوش، دونالد ترامپ، یا باراک اوباما، افرادی مقتدر و مستقل هستند؛ در حالی که همه آن ها توسط شیطان، و تشکیلات شیطانی ایلومیناتی، و فراماسونری کنترل می شوند، و با شعبده بازی این تشکیلات، ما این نوع ارتباط، و انتساب را، فراموش می‌کنیم.

 

در ادامه، ملاحظه می‌ گردد که جرج بوش، روی یک صفحۀ شطرنجی، حرکات رقص مانند عجیب و غریبی  انجام می دهد.

 

این صفحه شطرنجی، که به‌صورت سیاه و سفید بوده، و نشان‌دهندۀ دو دنیای موازی انسان ها به رنگ سفید و دنیای اجنه به رنگ سیاه است، در بسیاری از لژهای ماسونی نیز، به چشم می خورد. این تصویر، نشان می دهد که زمینی که سیاستمداران بین المللی در آن کار می‌کنند، فضایی کاملاً ماسونی و تحت حمایت فراماسونری است.

 

در ادامه، ملاحظه می گردد که به‌تدریج، کل فضا، تحت‌ تأثیر ایلومیناتی، روشن می‌شود، و ما اینجا جرج بوش را نیز ملاحظه می کنیم که بر روی یک صندلی ارغوانی رنگ، پای تخته نشسته است. مجدداً لازم به ذکر است که بسیاری از اطلاعات مذکور، اطلاعاتی سوخته، و لو رفته است.

 

پس از نشستن جرج بوش بر روی صندلی، المان‌هایی در خود جرج بوش و محیط اطرافش، به چشم می خورد. یکی از این المان ها، حرف D انگلیسی است که بر کلاه روی سر جرج بوش، قابل ملاحظه است.

 

این حرف D اهمیت بسیار زیادی دارد و در چند لایه، قابل تفسیر است. در اولین لایه، حرف D، به کلمه ی Dubya اشاره دارد، که این کلمه، به شخص جرج بوش مرتبط است. چرا که Dubya، لقبی است که به جرج بوش پسر، یا جرج دبلیو بوش، اطلاق می شود. به عبارت دیگر، چون ما دو جرج بوش، یعنی جرج بوش پدر و جرج بوش پسر داریم، از القاب و عباراتی برای تفاوت گذاشتن این دو، استفاده می شود. جرج بوش پسر به اسم جرج واکر بوش یا جرج دابلیو بوش شناخته می‌شود. کلمۀ ‌دابلیو در برخی از ایالت‌های جنوبی به‌صورت دابلیا، دابیا یا دوبیا،‌ خوانده می شود. بنابراین در اولین لایه، حرف D، به لقب جرج دابیلو بوش، یعنی Dubya اشاره دارد.

 

در لایه ی دوم، حرف D روی کلاه جرج بوش، به D-Day یا Doomsday اشاره می‌کند که به مفهوم روز رستاخیز، روز قیامت یا روز واقعه بزرگ است.

 

همانطور که می‌دانیم، عبارت D-Day یا Doomsday عبارت مشهوری است و در بسیاری از مواقع، در اتفاقات مهم و تاریخ ساز، همچون حمله متفقین به نرماندی در جنگ جهانی دوم، اصطلاح D-Day به کار رفته است.

 

بدین ترتیب، در این جا نیز حرف D، به مفهوم D-Day، Doomsday، Decision Day، یا روز تصمیم بزرگ و روز رستاخیز است و می‌دانیم که اتفاقی که در حملات 11 سپتامبر 2001 میلادی در دوره ریاست جمهوری جرج بوش رخ داد، یک D-Day یا Doomsday، یا روز رستاخیز بود که بعد از آن وقایع مختلفی را در جهان راه‌اندازی کرد، که از جمله آن ها می توان به حمله به افغانستان و سپس عراق و بعد حضور گستردۀ آمریکا در خاورمیانه، اشاره نمود.

 

نکتۀ دیگر این است که کلاه جرج بوش، شبیه کلاه مراسم تولد است و نشان می‌دهد که شخصیت جرج بوش به ‌صورت یک شخصیت کودن، لات و لمپن است و فرهنگ و اصطلاح بوشیسم در زمان ریاست‌جمهوری جرج بوش در آمریکا نیز، به این موضوع اشاره دارد. در آن مقطع زمانی، انواع افتضاحات ادبی، اخلاقی و غیره بروز کرد که به اسم بوشیسم شناخته می‌شود. بدین ترتیب این نوع کلاه کودکانه نیز به شخصیت جرج بوش اشاره می‌کند.

 

در اطراف جرج بوش المان‌های متعددی دیده می‌شود. یکی از المان‌ها، نقشه‌ای بر روی دیوار است که چهار قسمت آن توسط پونز، علامت گذاری شده است و اشاره به چهار واقعۀ مهم می‌کند که توسط ایلومیناتی انجام شده است.

 

این چهار واقعۀ مهم چه هستند؟  این چهار واقعۀ مهم، یکی انفجار اوکلاهاما در اوکلاهاماسیتی، دیگری طوفان کاترینا در جنوب شرقی ایالات متحده، به مرکزیت نیو اورلئان، واقعه ی بعدی، فاجعۀ نشت لکۀ نفتی در خلیج مکزیک، و دیگری محل نابودی برج های دوقلوی سازمان تجارت جهانی یا WTC در نیویورک، می باشند که در همه آن ها، تلفات بسیار زیاد انسان ها، جانوران و گیاهان، وجود داشته و عملاً به عنوان قربانی بزرگ در پیشگاه شیطان، در آیین های سرّی به شمار می روند.

 

این اتفاقات، در مدت‌زمان کم‌تر از 30 سال رخ داده‌اند، و بسیاری از پژوهشگران، رد پای ایلومیناتی و فراماسونری را در این وقایع گزارش نموده اند. در لایۀ اول این نمادشناسی درمی یابیم که این چهار منطقه، چهار منطقه‌ای هستند که در آن ها، به دست ایلومیناتی و فراماسونری، فجایع انسانی و زیست‌محیطی به بار آمده است. مثلاً در قضیه‌ طوفان کاترینا، یک علامت سؤال بزرگ در بحث تعلل و کمک ‌نرساندن به موقع، به افرادی که در صحنۀ طوفان قرار داشتند، مطرح بوده است و در خصوص لکه نفتی خلیج مکزیک نیز مجدداً این مساله، مطرح می گردد.

 

این وقایع، گرچه شاید مانند واقعه ی اوکلاهاما، بمب‌گذاری نبوده اند یا همچون 11 سپتامبر، در اثر فروریختن برج‌ها رخ نداده‌اند، اما واقعه نشت لکه نفتی خلیج مکزیک نیز باعث مرگ آبزیان و پرندگان بسیار زیاد، و کارشکنی در کمک رسانی به طوفان کاترینا نیز موجب مرگ انسان‌ها شدند.

 

اصولاً قربانی انسان و قربانی حیوانات و موجودات زنده، یکی از مراسم آیینی بوده است که مکرراً توسط فراماسونری برای خشنودکردن شیطان، رقم خورده است.

 

برای مثال بمب های اتمی هیروشیما و ناکازاکی در سال 1945 میلادی منفجر شدند و صدها انسان، جانور و گیاه، به پیشگاه شیطان قربانی گردیدند تا فراماسونری وارد عصر جدیدی شود.

 

به دنبال این واقعه نیز، کانون های قدرت، از کشورهای سابق ابرقدرت همچون انگلستان و فرانسه، به ایالات متحدۀ آمریکا منتقل گردیدند.

 

ناگفته نماند که این اتفاق، 169 سال بعد از اعلان استقلال آمریکا در سال 1776 میلادی اتفاق افتاده است. چرا که، 169 حاصل  ضرب 13 ‌در 13، به عنوان عدد مقدس فراماسونری، می باشد.

 

اما علاوه بر مطالب فوق که به عنوان لایه ی اول اطلاعات المان مذکور، مورد بحث قرار گرفت، در لایه‌های بعدی نیز، نکات مهمی ملاحظه می گردد. به نحوی که اگر به جهت‌گیری پونزها روی نقشه توجه نماییم، به الگویی شبیه به الگوی قرارگیری 4 ستاره اصلی در صورت فلکی Canis Major، موسوم به کلب اکبر، یا سگ بزرگ برخورد می کنیم که مهم ترین ستاره در این ستاره ها، ستاره مشهور سیریوس است.

 

بسیار شگفت انگیز است که محل رخداد واقعه ی 11 سپتامبر 2001 میلادی، به عنوان آغاز رستاخیز اول ماسونی در ابتدای هزاره سوم میلادی، دقیقاً در محل منطبق با ستاره سیریوس روی نقشه مذکور، واقع شده است!

 

نکته مهم دیگری که در خصوص ستاره ی سیریوس می بایست مورد اشاره قرار گیرد، این است که ستاره ی سیریوس، ارتباط مهمی نیز با صورت فلکی اوریون، موسوم به شکارچی یا جبار، دارد.

 

مهم ترین ارتباط ستاره سیریوس با صورت فلکی اوریون، این است که، دقیقاً زمانی که کمربند اوریون که حاوی سه ستارۀ قدرت یا سه ستارۀ پادشاهی است، به موازات ستاره سیریوس، پرنورترین ستاره ی صورت فلکی Canis Major، قرار می‌گیرد، معادل با زمان ماه سپتامبر است.

 

از این اتفاق مهم، دو نکته به دست می آید: اول این که فراماسونری جهانی و ایلومیناتی، عمداً واقعه تروریستی 11 سپتامبر 2001 میلادی را به عنوان کد رمز آغاز عملیات بازگشت دجال در آخرالزمان، دقیقاً در ماه سپتامبر رقم زده است! چرا که به لحاظ نجومی، ماه سپتامبر، زمان موازی شدن کمربند اوریون یا شکارچی با ستاره ی سیریوس است و فراماسونری به همین علت، ماه سپتامبر را به دلیل این واقعه نجومی، مهم تلقی کرده و واقعه 11 سپتامبر 2001 میلادی را عمداً با این واقعه نجومی ماه سپتامبر، هماهنگ کرده است.

 

ثانیاً انیمیشن I, Pet Goat 2 نیز از همین موضوع استفاده کرده و به همین دلیل، محل پونزهای روی نقشه کلاس در این انیمیشن، با 4 ستاره اصلی صورت فلکی Canis Major تطابق داشته و محل رخداد 11 سپتامبر 2001 میلادی نیز روی نقشه، با پونزی که در محل منطبق با ستاره سیریوس قرار دارد، تطبیق یافته است تا به صورت پنهانی، به اعضا فراماسونری و ایلومیناتی در کل جهان، این پیام به صورت پنهانی مخابره شود که رخداد 11 سپتامبر 2001 میلادی به عنوان آغازگر وقایع آخرالزمانی فراماسونری، با نمادهای مرتبط با ستاره ی سیریوس، هماهنگ شده است.

 

در همین سکانس، بر روی دیوار کلاس، یک جغد می‌بینیم که این جغد، نمادی است که در گروه‌های مخفی و ماسونی، همچون Bohemian grove و امثالهم دیده می‌شود.

 

در فیلم های منتشر شده از گروه هایی همچون Bohemain grove، ملاحظه می‌شود که اعضای این گروه، در بیشۀ Bohemian، در حال پرستش یک خدای باستانی به شکل جغد هستند. این مساله، بیانگر این است که جغد در نمادشناسی ماسونی بسیار باارزش می باشد.

 

نکتۀ مهم دیگر اینکه جغد نماد لیلیث نیز می باشد، که لیلیث یک چهرۀ شیطانی در بین اقوام و ملل باستانی بوده و با اسامی مختلفی همچون لیلیتو، لیلیث و …، شناخته می شده است و ما در قسمت‌های دیگر انیمیشن هم به آن اشاره خواهیم کرد.

 

در خصوص لیلیث گفته می شود که لیلیث « ملکه اژدها » و مادر مارها و انواع اژدها است که این توصیف، در سریال game of thrones یا « بازی تاج و تخت » نیز با زیرکی تمام به کار گرفته شده است که ما در جای خود، به آن نیز اشاره خواهیم کرد.

 

همچنین در بسیاری از متون، لیلیث به عنوان ملکه جغدها نیز معرفی شده است. بنابراین در این انیمیشن نیز تصویر جغد، به الهۀ شیطانی به اسم لیلیث نیز اشاره می‌کند.

 

در این کتاب، تصویر لیلیث را مشاهده می‌فرمایید که به‌عنوان « ملکه – اژدها » توصیف شده است:

Lilith was officially known in royal genealogies as the Beautiful Dragon queen of the Anunnaki. Queens of the Dragon Court, the Owl queens, were likened to lilies, lotus flowers, which spawned names such as Lilith, Lily, Lulawa, and Lillet …

لیلیث در دودمان‌های سلطنتی، رسماً به عنوان‌ « ملکه – اژدهایِ زیبایِ آنوناکی‌ها » شناخته می‌شده است. « ملکه‌های دربار اژدها » و «  ملکه‌های جغد » به گل‌های سوسن، و نیلوفر آبی تشبیه می شده اند، که این مسأله، موجب پراکنش آن ها به اسامی همچون « لیلیث »، « لیلی »، « لولاوا » و « لیلِت » گشته است …

 

اما نکته ی جالب دیگری در خصوص تصویر جغد موجود در کلاس درس وجود دارد و نکته مذکور این است که جغد به نحوی به تصویر کشیده شده است که اگر مجدداً با یک زاویه دید دیگر، به تصویر نگاه کنیم، چهرۀ یک گرگ، یا یک سگ را می‌بیینم. در واقع کارگردان انیمیشن، حتی دهان و منقار واضحی را هم برای جغد به تصویر نکشیده است تا کماکان، این تصویر مبهم باشد؛ به طوری که هم به جغد شباهت داشته باشد و هم شبیه به چهره ی سگ سانانی مثل سگ و گرگ دیده شود.

 

مجدداً در لایۀ دوم این تحلیل، شباهت تصویر مذکور به سگ و گرگ، اشارۀ غیرمستقیمی به صورت فلکی Canis Major، و ستاره مشهور این صورت فلکی، یعنی سیریوس دارد و از این طریق، مجدداً به صورت رمزی، به قضایای 11 سپتامبر 2001، و همزمانی حادثه مذکور، با واقعه نجومی موازی قرارگرفتن ستاره سیریوس با کمربند صورت فلکی شکارچی (اوریون)، اشاره می نماید!!!

 

ازجمله المان‌های دیگری که در کنار جرج بوش دیده می‌شود، وجود تصویر دانه‌های برف بر روی دیوار کلاس است که به‌صورت ستارۀ شش‌گوش یا هگزاگرام به نمایش درآمده است.

 

این مساله، به این موضوع اشاره دارد که عصر یخبندان آخرالزمان که در سکانس‌های قبلی و بعدی نیز به تصویر کشیده شده است، همگی به دست فراماسونری جهانی، ایلومیناتی و گروه‌های مرتبط با صهیونیزم رقم خورده است!

 

چرا که نماد هگزاگرام، یکی از مهم ترین نمادهای گروه های مذکور است و در قالب اشکال هگزاگرام بلور برف نیز به تصویر کشیده شده است.

 

بنابراین، این مساله نیز، مجدداً تأکیدی دیگری بر این حقیقت است که وضعیت پر تنش و پر التهاب عصر آخرالزمان، به دست فراماسونری و ایلومیناتی رقم خورده است که البته کارگردان در ادامه انیمیشن، نشان خواهد داد که اتمام عصر یخبندان ماسونی نیز قرار است به دست ایلومیناتی و فراماسونری، همزمان با تاجگذاری دجال، رقم خورد.

 

در همین سکانس و در پشت جرج بوش، تصویری از یک کوسه می بینیم که در کنارش، یک خانه آتش گرفته، ملاحظه می گردد.

 

این کوسه، به بحث Loan sharks یا کوسه‌های قرض‌دهنده، و به سیستم بانکی، پولی و مالی ربوی بانک‌های غرب و شرق جهان اشاره دارد. سیستمی که در دست فراماسونری است و با مافیای وال‌استریت و سایر نهادهای بزرگ اقتصادی جهان، مرتبط است.

 

Loan shark اشاره به یک فضای مالی، ‌بانکی و استقراضی دارد که در این فضای استقراضی، اکثر مردم، روزبه‌روز فقیر و فقیرتر می‌شوند و کوسه‌ها یا سران مافیای اقتصادی، ثروتمندتر و ثروتمندتر می‌ گردند.

 

بنابراین Loan shark، در اینجا هم به‌صورت کنایی به سیستم بانکی اشاره می کند که در حال آتش‌زدن و خراب کردن زندگی و خانه‌های مردم است. البته این اطلاعات نیز، اطلاعاتی سوخته و کم ارزش هستند که تقریباً هر فرد عامه ای از آن با خبر است و کارگردان تلاش نموده، تا با لو دادن برخی از اطلاعات کم اهمیت، مجدداً حواس افراد غیر ماسون را از اطلاعات اصلی لایه های عمیق تر، دور نماید.

یکی دیگر از نمادهایی که در این سکانس دیده می‌شود، ساعت 12 است که بر روی دیوار کلاس ملاحظه می گردد، و با حرف D یا Doomsday روی کلاه جرج بوش، یک معنا می‌دهد؛

 

ساعت 12 به مفهوم ساعت آپوکالیپس یا آخرالزمان است، و ساعت صفر نیز به آن می‌گویند. ساعتی که ساعت رستاخیز و ساعت بروز اتفاقات بزرگ است. پس این ساعت نیز،‌ ساعت آخرالزمان را نشان می‌دهد و اشاره می کند که آغاز عصر جدید جهانی و مبداً تاریخ جدید ماسونی در هزاره سوم، به دنبال واقعه 11 سپتامبر، رقم خورده است.

 

نکتۀ دیگر اینکه در بالای سر جرج بوش، توالی تکاملی انسان، نشان داده شده است که به فرضیۀ تکامل اشاره می‌کند و در آن می بینیم که از یک سمت، حیوانی شبیه به ماهی، به ‌تدریج تبدیل به میمون، و سپس تبدیل به موجود حد واسط یا آنتروپوئید گردیده، و در نهایت نیز به انسان تبدیل شده است.

 

جالب است که برخلاف الگوهای تکاملی مرسوم، که تا انسان رسم می شود، در این جا، الگوی تکاملی، به انسان ختم نشده، بلکه یک خط بعد از انسان، کشیده شده است و در نهایت، یک انسان خاص با یک هاله نورانی در اطراف سرش، به تصویر در آمده است.

 

به زعم ایلومیناتی، این انسان متمایزی که یک هاله نورانی، در اطراف سرش شکل گرفته است، انسانی است که تحت تأثیر ایلومیناتی به تکامل معنوی رسیده است! البته این ادعای فراماسونی و ایلومیناتی است، و ادعای ما نیست! و تعالیم شیطانی ایلومیناتی، خلاف آن چیزی است که ادیان الهی به آن اشاره کرده‌اند. منتها فراماسونری این گونه عنوان می‌کند که فقط تکامل جسمی ملاک نیست! بلکه افراد برای اینکه به تکامل نهایی برسند، باید به موجودی تبدیل بشوند که تحت تأثیر ایلومیناتی تربیت شده است. فراماسون ها و ایلومیناتی، در تعالیم خودشان، به این موجود خاص، اسامی دیگری هم می‌دهند. ازجمله اسامی که ایلومیناتی به فرد متعالی و تکامل یافته مد نظر خود می دهد، آدام کادمون یا آدم قادمون است!

 

طبق تعالیم کابالا و ایلومیناتی، ادعا می شود که قبل از حضرت آدم، فردی به اسم آدام کادمون یا آدم قادمون وجود داشته است.

 

از بررسی نمادهای مرتبط با آدام کادمون، نتایج جالبی به دست می آید. برای مثال، در این تصویر با عنوان Anatomy Occultus یعنی آناتومی مربوط به مجامع مخفی، تصویری از آدام کادمون ارایه شده است که در نوع خود، شگفت انگیز است. در این تصویر، به کاراکتری با تیپ عجیب و غریب برخورد می نماییم که تاجی بر سر او است و این تاج، تاج ایلومینیشن می باشد.

 

این هم نمایی دیگر از آدام کادمون است که در بالاترین مرحله، به مرحلۀ ایلومینیشن یا روشنایی، می رسد.

 

بنابراین تصویری که در انیمیشن آمده است، به این نکته اشاره می‌کند که در دیدگاه ایلومیناتی و فراماسونری، علاوه بر تکامل جسمی، نیاز به تکامل ویژه‌ای به اسم تکامل ایلومیناتی است که افراد باید تحت تعالیم ویژه‌ای مثل تعالیم کابالا قرا بگیرند تا به یک موجود متعالی تبدیل شوند که از نظر ایلومیناتی، مهم‌ترین تمثال این انسان متعالی در طول تاریخ، آدام کادمون یا به عبری آدم قادمون است. به نظر می‌رسد که آدام کادمون همان شخص ابلیس یا شیطان است؛

 

چرا که ایلومیناتی ادعا می کند که آدام کادمون، قبل از حضرت آدم ابوالبشر (ع)، خلق شده است و کابالا مدعی است که آدام کادمون سطح ادراک و شعور بالاتری نسبت به آدم ابوالبشر (ع) داشته است.

 

از چنین توصیفاتی، به نظر می‌رسد که منظور ایلومیناتی از آدام کادمون، شخص ابلیس یا لوسیفر بوده است. چرا که در ادیان الهی هم گفته شده است که ابلیس قبل از خلقت حضرت آدم ابوالبشر (ع)، وجود داشته است، و در آن مقطع، ابلیس یا شیطان، جزء مقربین درگاه الهی بوده است، اما به دلیل غرور، تکبر و کفر ورزیدن به خداوند متعال، از بهشت رانده شده و به وی وعده جهنم داده شده است.

از سوی دیگر، برخی منابع ماسونی و کابالیستی ذکر می کنند که آدام کادمون، دوجنسه یا Androgynous بوده و ویژگی های توام مردانه و زنانه داشته است که مجدداً این توصیف نیز با اوصاف لوسیفر یا ابلیس، سازگار است و نماد وی یعنی بافومت نیز به صورت دوجنسه به تصویر در آمده است!

 

بدین ترتیب، تصویر موجود در کلاس درس انیمیشن، به این اشاره می کند که انسان های تحت فرمان ایلومیناتی و فراماسونری، با تعالیم ماسونی کابالا، می‌توانند به فردی متعالی‌تر از حضرت آدم (ع) که همان آدام کادمون یا به عبارتی ابلیس یا شیطان است، برسند. پس این تصویر مفهوم ویژه‌ای دارد.

البته در خصوص فرضیه تکامل داروین و نظریات نئوداروینیست ها که آن نیز ثمره تلاش های فراماسونری و ایلومیناتی است، در وبسایت « www.alwadossadegh.com »، مطالب مستندی ذکر شده است که برای اطلاع بیشتر، می توان به آن ها مراجعه کرد.

 

نکته دیگر موجود در این سکانس، به تصویر کشیدن آلت تناسلی مردانه بر روی تخته سیاه کلاس درس است که نشان‌دهندۀ بی‌بندوباری جنسی ترویج شده توسط ایلومیناتی و رسانه های تحت امر آن است. البته این المان نیز، بخشی از عملیات فریب کارگردان بوده و با لو دادن اطلاعات از قبل شناخته شده و کم اهمیت، نکات پنهان لایه های عمیق تر را دور از دسترس مخاطبان عادی قرار داده است.

 

در ادامه این سکانس، ملاحظه می گردد که جرج بوش، عباراتی را بدین صورت بیان می‌کند: Fool me once، یعنی یک بار من را گول زدی … Shame on you، شرم بر تو باد. منتها جمله‌اش ناقص می‌ماند.

 

اما این عبارت به چه چیزی اشاره می‌کند؟ این عبارات در درجه اول، به یک سخنرانی معروف از جرج بوش اشاره می‌کند، که اصل آن، بدین صورت است:

There’s an old saying in Tennessee — I know it’s in Texas, probably in Tennessee — that says, fool me once, shame on — shame on you. Fool me … — you can’t get fooled again.

 

همانطور که ملاحظه کردید، جرج بوش یک ضرب‌المثل را به‌صورت ناقص مطرح نمود که موجب خنده حضار نیز شد!

در این بخش، آن ضرب‌المثل را به‌صورت کامل‌تر می‌آوریم. ضرب‌المثل مذکور، بدین صورت است:

Fool me once, Shame on you. Fool me twice, Shame on me.

معنای تحت‌اللفظی این ضرب المثل، چنین است: اگر یک بار من را فریب دادی، شرم بر تو باد! اما اگر دو بار من را فریب دادی، شرم بر خودم باد. اما چرا در این ضرب المثل گفته شده است اگر من را دو بار فریب دادی، شرم بر خودم باد؟ چون هر فرد باید از همان دفعۀ اول، از فریب خوردن هایش درس بگیرد و مرتکب خطای مشابه نشود، وگرنه مقصر خودش خواهد بود. معادل این ضرب المثل در فارسی، چنین است: عاقل از سوراخ مار دو بار گزیده نمی‌شود. البته جرج بوش در این سخنرانی، آخر ضرب‌المثل را فراموش کرده است، اما در نهایت، مفهومش را می‌گوید.

 

شاید این ضرب المثل، نکتۀ خاصی به ذهن نیاورد و برای ما مفهومی نداشته باشد؛ اما برعکس، در لایه دوم، نکات بسیار مهمی پشت این موضوع نهفته است. در لایه دوم، این کارگردان فراماسون و عضو ایلومیناتی، به نیابت از شیطان با مردم اتمام حجت می‌کند؛ می‌گوید اگر یک دفعه فریب خوردید که شرم بر من باد و مقصر من هستم؛ اما اگر بارها فریب خوردید، مقصر خودتان هستید و مسئولیت هم با خودتان خواهد بود.

بسیار جالب است که این نوع رفتار شیطان با پیروانش، در آیاتی از قرآن کریم نیز پیشگویی شده است! در آیۀ 16 سوره ی حشر قرآن کریم، چنین آمده است: «كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ». « (و مثل منافقین) چون حکایت شیطان (است) که به انسان گفت: کافر شو. و چون (انسان) کافر شد، (شیطان به او) گفت: من از تو بیزارم! زیرا من از خدای بزرگ و پروردگار جهانیان، می‌ترسم. »

بنابراین در این بخش نیز، کارگردان حیله گر انیمیشن، به نیابت از ارباب خودش شیطان، به مردم هشدار می‌دهد که: اگر یک بار فریب خوردید، می‌توانید شیطان را مقصر بدانید! اما اگر چندین بار فریب خوردید، خودتان مقصر هستید. پس در این جا نیز همان گونه که قرآن کریم اشاره کرده است، شیطان مسئولیت فریب خوردگی طرفدارانش را نمی‌پذیرد.

 

در این صحنه، البته نمادهای کم ارزش، و اطلاعات از قبل لو رفته دیگری هم مانند دست شاخ‌دار یا کورنوتوی جرج بوش نشان داده شده است که یکی از نمادهای مرتبط با فراماسونری، ایلومیناتی و شیطان پرستی است، و کارگردان، این نشانه‌ها و نمادهای کم اهمیت را به این دلیل به کار برده است که خودش را افشاگر ایلومیناتی، و طرفدار مسیحیت معرفی کند.

 

علاوه بر موارد گفته شده، المان مهم دیگری در این صحنه وجود دارد و آن، صندلی ارغوانی‌رنگی است که جرج بوش روی آن نشسته است.

 

نکته بسیار مهمی که در خصوص این صندلی وجود دارد، این است که یک سال بعد از حملۀ 11 سپتامبر ، بر روی صندلی جرج بوش در کلاس درس مذکور، یک روبان به رنگ ارغوانی گذاشته شد تا به عنوان یادگاری برای حملات 11 سپتامبر 2001، در تاریخ ماندگار شود! بنابراین، ارغوانی رنگ بودن این صندلی در انیمیشن I, Pet Goat 2 هم بی‌دلیل نیست.

 

ضمن این که نوشته روی کلاه جرج بوش نیز به رنگ ارغوانی می باشد، و ایضاً این تأکید بر رنگ ارغوانی را در تصاویر و بخش های مختلف دیگر انیمیشن نیز ملاحظه می نماییم.

 

ان شا الله در ادامه اشاره خواهیم نمود که تاکید مکرر این انیمیشن بر رنگ ارغوانی، به نمادشناسی ستاره « رگولوس » نیز مرتبط است و بخشی از رموز آخرالزمانی ایلومیناتی و فراماسونری، با ستاره رگولوس یا قلب الاسد، گره خورده است.

 

در ادامه، ملاحظه می گردد که جرج بوش، سرش را دو بار به ‌صورت کامل می‌چرخاند، و ناگهان سر جرج بوش، تبدیل به اوباما می‌شود.

 

این مساله نیز، به دو موضوع بسیار مهم، به‌صورت Subliminal اشاره می نماید. در لایه اول، دو بار چرخیدن سر جرج بوش به‌صورت کامل، به مفهوم دو نوبت انتخاب جرج بوش در انتخابات ایالات متحدۀ آمریکا، به‌صورت مکرر بوده است یعنی جرج بوش دو دورۀ خودش را به‌صورت کامل در مقام ریاست جمهوری آمریکا به اتمام می‌رساند.

 

در لایه دوم، باز هم جمله‌ای که قبلاً جرج بوش گفته بود، یک ارتباط معنایی دیگر پیدا می کند. اما این ارتباط چیست؟ همان گونه که قبلاً اشاره کرده بودیم، جرج بوش به صورت ناکامل، به این ضرب المثل، اشاره کرده بود:

Fool me once, Shame on you. Fool me twice, Shame on me.

مفهوم این ضرب المثل در عالم سیاست چنین است: شما مردمی که یک بار فریب خوردید، و بار دوم باز هم فریب خوردید و مجدداً من را انتخاب کردید، شرم بر خود شما باد! پس مسئولیت انتخاب سردمداران ماسونی، با خود مردمی است که به اشتباه فریب جرج بوش را خوردند یا تحت تأثیر او قرار گرفتند و برای دو نوبت مکرر، این خطا را مرتکب شدند. پس در این موضوع نیز جرج بوش و سردمداران ماسونی، به تبعیت از اربابشان شیطان، با مردم اتمام حجت می‌کنند و به آن ها می گویند که: ما مسئولیت شما را نمی‌پذیریم، شما یک بار فریب خوردید، دیگر دفعۀ دوم نباید فریب می‌خوردید. پس این فریب خوردن مکرر شما، تقصیر را متوجه شما می نماید.

 

در ادامه، ملاحظه می گردد که چهرۀ جرج بوش، بعد از دو مرتبه چرخش کامل، تبدیل به چهره باراک اوباما شده است. در این تصاویر، باراک اوباما با یک کلاه آکادمیک، و یک دستکش سفید ظاهر شده است و این‌ مساله، به صورت نمادین، نشان می‌دهد که بعد از دو دوره، ظاهراً رئیس‌جمهور عوض شده است و برخلاف جرج بوش که لمپن و لات بود، یک فرد به ظاهر آکادمیک و جنتلمن، بر راس کار آمده است.

 

این ها در حالی است که در این انیمیشن، بجز تغییرات ظاهری صورت و دست ها، سایر اجزای بدن این دو فرد، به صورت مشابه آمده است؛ به نحوی که بدن اصلی همان بدن است، فقط ظاهر و سر و دست عوض شده است. این‌ها همه به مفهوم این است که جرج بوش و باراک اوباما، در مجموع تفاوتی ندارند؛ بلکه همگی، عروسک‌های ایلومیناتی و فراماسونری هستند که توسط شیطان هدایت می‌شوند. موید این تحلیل، این است که در این انیمیشن، همان ابتدای کار، اوباما چشمکی می‌زند و بلافاصله بعد از آن، با صدای بلند می‌خندد که نشان می‌دهد که پشت این جریان تغییر روسای جمهور آمریکا، حقه و فریبی بزرگ در کار است و عملاً چیزی عوض نشده است و سیاستمداران ماسونی، همواره مردم را فریب داده‌اند؛

 

در این همین راستا، ملاحظه می شود که حتی کلاه اوباما هم با اینکه کلاهی به ظاهر آکادمیک است، اما منگوله‌ یا استطاله اش، همچون حرف D روی کلاه کودکانه جرج بوش، باز هم به رنگ ارغوانی است و این امر نشان می‌دهد که باز هم در مسیر و برنامه‌ریزی فرقی با همدیگر ندارند.

 

نکتۀ بسیار مهم دیگری که در این سکانس به چشم می خورد، این است که باراک اوباما در این انیمیشن، دارای یک خال در صورت، در ناحیه ی گونه سمت چپ است.

 

این در حالی است که اوباما در عالم واقع، چنین خالی در ناحیه صورتش ندارد و در تصاویر واقعی اوباما نیز، چنین خالی ملاحظه نمی گردد.

 

همچنین بر روی گونه های اوباما در این انیمیشن، دو لکه پوستی مدور، با هاله ای روشن در اطراف آن ها، وجود دارند که این موارد را در عالم واقع نیز نمی بینیم. اما نکته جالب تر این که نحوه قرار گیری خال در کنار لکه پوستی مدور گونه چپ اوباما، دقیقاً مشابه محل قرار گیری ستاره رگولوس یا قلب الاسد در زمان کسوف خورشید می باشد که قبلاً نیز به آن اشاره شد.

 

این مساله، در لوگوی شرکت سازنده انیمیشن، یعنی HELIOPHANT نیز مشاهده می گردد و در لوگوی مذکور نیز نقطه حرف i انگلیسی، به طرز عجیبی به سمت O خم شده است و دقیقاً با همین زاویه، کاملاً مشابه قرارگیری ستاره رگولوس یا قلب الاسد، در کنارِ خورشیدِ در حالِ کسوف می باشد.

 

البته در سکانس های آتی نیز مجدداً به نماد رگولوس یا قلب الاسد، برخورد خواهیم کرد و به صورت مفصل در خصوص آن سخن خواهیم گفت و بررسی خواهیم کرد که اصلاً رگولوس چه اهمیتی دارد و چه ارزشی در بحث‌های آخرالزمان از دیدگاه فراماسونری و ایلومیناتی دارد؟

 

در همین حال ملاحظه می گردد که ناگهان اوباما با صدای بلند می‌خندد، و همزمان، روی استند کنار اوباما یک تصویر ملاحظه می شود که آن را به دو صورت می توان خواند. از یک سو، این تصویر، به‌‌صورت lol خوانده می شود که در زبان انگلیسی، مخفف laugh out loud یعنی با صدای بلند خندیدن است. از سوی دیگر، این تصویر به گونه ای نگاشته شده است که آن را به ‌صورت 101 هم  می توان خواند. چرا که به صورت دو خط و یک دایره است و این خطوط هم به صورت حرف l کوچک در زبان انگلیسی و هم به صورت عدد 1 قابل خواندن است. این تصویر گرچه ممکن است ساده به نظر برسد، لیکن چند لایه پیام پنهان در دل خود دارد که به آن ها اشاره می نماییم.

 

در لایه اول، همان گونه که عرض شد، lol معادل خنده بلند در زبان انگلیسی است و به لحاظ بصری نیز با خنده بلند اوباما، همزمان و هم راستا است.

 

در لایه دوم، عدد 101، به صورت رمزی به یک کتاب بسیار مهم با عنوان 101 amazing Barack Obama facts اشاره دارد.

 

در این کتاب، در آخرین حقیقت یا 101 مین حقیقت در خصوص باراک اوباما، چنین گفته شده است: باراک اوباما پذیرفته است که قبلاً در سنین جوانی، ماری جوانا و کوکایین مصرف کرده است. بنابراین در لایه دوم، این نماد، به مصرف مواد روانگردان توسط باراک اوباما در دوران جوانی، اشاره کرده است.

 

اما اطلاعات این بخش، به همین جا محدود نمی شود؛ بلکه در لایه سوم، به نکات مهم تری اشاره می نماید. در این زمینه، اگر به خواص مواد روانگردان محرک مانند ماری جوانا و کوکایین مراجعه کنیم، ملاحظه می نماییم که هر دو داروی مذکور، در ابتدا علایم سرخوشی، شادی، و افزایش انرژی را به همراه دارند، اما در فاز انتهایی و پس از گذشت چند ساعت، علایمی همچون اضطراب، تپش قلب، تعریق، تغییرات فشار خون و … را ایجاد می نمایند!

 

بسیار جالب است که همگام با این خواص ماری جوانا و کوکایین، در این سکانس نیز ملاحظه می کنیم که ابتدای کار اوباما، با شادی و سرخوشی و خنده بلند است، اما در ادامه و بالاخص انتهای کار وی، که در سکانس های بعد خواهد آمد، اوباما دچار اضطراب، نگرانی، تعریق و … می گردد!  این وضعیت ابتدا و انتهای دوره زمامداری باراک اوباما، دقیقاً با خواص فارماکولوژیک و توکسیکولوژیک یا سم شناختی ماری جوانا و کوکایین برابری نموده و کارگردان انیمیشن در لایه سوم این سکانس، چنین ارتباط هوشمندانه ای را برقرار نموده است.

 

در لایه چهارم این سکانس، به صورت پنهانی، این پیام مخابره می گردد که دوره ی باراک اوباما، عملاً دوره ی اکستازی و سرخوشی بین المللی بوده و فضای ظاهراً آرامی به صورت کوتاه مدت، بر روابط بین المللی حاکم خواهد بود که البته همچون خواص ماری جوانا و کوکایین که در لایه های قبلی به آن ها اشاره شد، 4 سال اول دوره اوباما با شادی و سرخوشی همراه بوده و 4 سال دوم آن با ناملایمات و تلاطم های بیشتری همراه است.

 

اما در لایه پنجم این سکانس، به صورت پنهانی، به تفاوت دو دوره اول و دوم ریاست جمهوری اوباما اشاره می گردد که در دوره اول، دوره ای توام با آرامش و سرخوشی بین المللی همراه بوده و دوره دوم و به خصوص انتهای دوره دوم زمامداری اوباما، آغاز وحشت و ترس سراسری و فراگیر در ایالات متحده آمریکا، و سراسر جهان بوده که این ترس و وحشت، با وقایع نجومی مربوط به ستاره رگولوس در دوره دوم اوباما و آغاز عصر ترامپ، که نابودی آمریکا و انتقال مرکز حکومت جهانی، از واشنگتن به اورشلیم یا بیت‌المقدس را رقم خواهد زد، همزمانی دارد.

 

این اتفاقات وحشتناک در دوره ی ترامپ، با مزمور 23 داوود در عهد عتیق انجیل، و عبارت Valley of the Shadow of Death یا « دره سایه مرگ » انطباق دارد، که این مساله در بخش های آتی انیمیشن، بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

 

در سکانس بعدی، مجددا نمای دیگری از کلاس درس  را می بینیم که در زیر تخته سیاه، نمادها و المان های مهمی به چشم می خورند. یکی از این نمادها، یک معادله به صورت F=-F می باشد که این معادله، ظاهراً به قانونِ سومِ نیوتن اشاره می نماید.

 

در قانونِ سومِ نیوتن ذکر شده است که: هر عملی را عکس‌العملی است برابر، و در خلافِ جهتِ آن.

 

این معادله، یک قانونِ فیزیکِ کلاسیک را بیان نموده است و حضور آن در کلاس، ظاهراً مساله عجیبی به نظر نمی رسد. چرا که ظاهراً این صحنه، منطبق با کلاسی است که در 11 سپتامبر 2001 میلادی، جرج بوش در آن حاضر بود و‌ حتی معلم آن نیز، شبیه به معلم کلاس مذکور، یک خانم سیاه‌پوست با لباس ارغوانی است.

 

پس ظاهر این معادلۀ علمی فیزیک کلاسیک در یک کلاس درس، چندان عجیب نیست؛ اما ذکر این معادله در این انیمیشن، در باطن، یک‌سری مفاهیم شیطانی دارد. در واقع، خود معادله مشکلی ندارد، و در اصل شیطانی نیست، اما مفهومی که کارگردان در این بحث، به دنبال ان بوده است، یک مفهوم الحادی است. این معادله، در این انیمیشن، بیان دیگری از یک سری عقاید شیطان پرستی و ماسونی است که می‌گوید: تعادل خلقت بدون نیاز به دخالت خداوند، صرفاً از تعادل دو قطب مخالف همدیگر  به وجود می‌آید.  یعنی F= – F، دقیقاً معنایی معادل هگزاگزام و ستاره شش گوش دارد که این ستاره نیز در واقع، حاصل تلفیق دو مثلث آبی و قرمز غیرهم‌ جهت هستند که با یکدیگر به تعادل رسیده اند.

 

همچنین یین و یانگ، « Yin and Yang » که در نمادشناسی پاگانی چینی کاربرد فراوانی دارد، دقیقاً معنایی معادل دارد. چرا که یین و یانگ، دو نیم‌دایرۀ سیاه و سفید هم ‌اندازه با جهت‌های متضاد هستند که عملاً معادله F=-F را تداعی می کنند و بیان کننده تعادل خلقت بر اساس مکاتب الحادی و غیرخدایی هستند. بدین ترتیب، قانون سوم نیوتن مشکلی ندارد، بلکه مقصود کارگردان از ذکر آن، توطئه آمیز بوده و بیان کننده مفاهیم الحادی ایلومیناتی و فراماسونری، در لایه های پنهان است.

 

اما نماد دیگری که در این سکانس ملاحظه می گردد و مجدداً نیاز به توضیح دارد، تصویر یک قلب است که در زیر تخته سیاه، به نمایش درآمده است. ظاهراً این قلب چیز عجیبی نیست و ممکن است تصور شود که به عنوان بخشی از درس علوم در مدارس، آناتومی یک قلب را نشان داده است که برش خورده است.

 

اما اهمیت این تصویر از آنجایی است، که قلبی که در کلاس، به نمایش درآمده، یک قلب طبیعی به لحاظ آناتومیک و فیزیولوژیک نیست؛ بلکه قلبی است که آنومالی خاصی دارد. قلب دچار آنومالی، یعنی قلبی که به صورت غیر طبیعی کار می کند. برای مثال، وقتی که می‌گوییم فلان کودک دچار آنومالی قلبی است، یعنی اینکه قلب او به ‌صورت غیرطبیعی کار می کند و حتی ممکن است که عملکرد غلطی داشته باشد و موجب شود که خون اکسیژن‌دار به‌درستی پمپ نشود و به جای نامربوط برود و دچار اشکالات جدی بشود.

 

در قلب ترسیم شده در کلاس درس انیمیشن نیز، ملاحظه می گردد که ورودی و خروجی شریان ها و وریدهای سیستمیک و ریوی بدن، به غلط ترسیم شده اند.

 

در حالت معمول که شریان ریوی ، دو شاخه بوده، و خون کم اکسیژن را به ریه ها می فرستد و در کتب پزشکی، به رنگ آبی به نمایش در می آید، در پوستر کلاس درس انیمیشن، به رنگ قرمز و حاوی خون پر اکسیژن ، ترسیم شده است!

 

اما چرا کارگردان انیمیشن، شریان ریوی را اینگونه به ظاهر اشتباه ترسیم کرده است؟ گرچه ممکنه است این مساله، صرفاً یک اشتباه ساده و سهوی به نظر برسد، لیکن همان گونه که در بخش های قبلی نیز ملاحظه گردید، این قبیل موارد به ظاهر اشتباه و سهوی، در لایه های عمیق تر، حاوی کدها و رمزهای بسیار مهم ماسونی برای فراماسون ها و اعضای ایلومیناتی در سراسر جهان بوده اند.  در این زمینه نیز، کارگردان با استفاده از پیام زیرکانه موجود در قلب غیر طبیعی دچار آنومالی، به ‌صورت پنهانی، این پیام را به برادران فراماسون خودش فرستاده است که در این انیمیشن همانطور که به جای قلب طبیعی انسان، یک قلب غیرطبیعی دچار آنومالی به تصویر کشیده شده است، در سایر نقاط انیمیشن نیز، نمادهای قلب، معانی کاملاً متضادی با معانی معمول خود دارند. به طوری که قلب های متعددی که در جای جای این انیمیشن، به کار رفته و در ظاهر، شبیه به قلب مقدس یا Sacred Heart مسیح (ع) هستند، معانی کاملاً متضاد داشته، و به معنای قلب شیطانی ضد مسیح، یا Antichrist می باشند!!!

 

برای مثال بر روی قفسۀ سینۀ یک کاراکتر انیمیشن که در سکانس های بعدی، به آن برخورد خواهیم کرد، و بعداً خواهیم فهمید که این کاراکتر، ضد مسیح یا دجال یا Antichrist است، قلبی به نمایش درآمده است که شبیه به قلب مقدس مسیحیان است، اما در واقع و بنا بر توضیح پنهانی کارگردان در قلب به نمایش در آمده در کلاس درس، عملاً این قلب نیز معنای متضادی دارد و به معنای قلب ضد مسیح یا Antichrist یا دجال می باشد.

 

بدین ترتیب، در این قسمت، می‌فهمیم که در سکانس های ابتدایی، آن قلب آغشته به خونی که همچون انگشتر در دست شیطان بود، همان قلب دجال بوده است که در حالت یک رینگ یا حلقه در دست های شیطان به چشم می خورد و به وسیله آن، رهبران کشورهای مسیحی دنیا را که متأسفانه عمدتاً عضو ایلومیناتی و فراماسونری هستند، هدایت می‌کند. به عبارت دیگر، سکانس های ابتدایی انیمیشن، بیان می کند که شیطان، از یک سو با ادعای دروغین خدمت به مذهب مسیحیت، و از سوی دیگر به کمک پول و ثروت و طلا و دلار، ، سیاستمداران ماسونی را مدیریت می نماید.

 

اما یکی از پیچیده ترین المان هایی که در سکانس کلاس درس به چشم می خورد، وجود دو نیمکره مغزی شکافته شده، توسط یک صاعقه یا میله ای زیگزاگی است که در کنار آن ها، تصویر یک اژدها نیز به چشم می خورد.

 

این اژدها یا مار چیست؟ در وهله ی اول ممکن است چیزی به ذهن نرسد و صرفاً اژدها یک نماد چینی دانسته شود، لیکن نکته ی مهم این است که در متون یهودی و عبری که به شدت مورد استفاده فراماسونری نیز می باشد، موجودی اژدها مانند یا افعی مانند موسوم به (Serpent) مورد توجه یهودیان است.

 

برای مثال، عصای چوبی حضرت موسی (ع)، که (Holy Rod) یا (Holy Staff) یا (Staff of Moses) نامیده می شود، عصایی بوده است که به اذن خدا معجزات و کرامات متفاوتی از آن صادر می شده است که یکی از معروف ترین آن ها، تبدیل عصای حضرت موسی (ع) به مار (افعی) یا اژدها (Serpent) بوده است. البته در تعالیم الهی، این معجزات و کرامات، از جانب خدا صادر شده است، لیکن در متون ماسونی – صهیونیستی، این خواص عصا، به عنوان خواص جادویی (Magical) در نظر گرفته می شود. علی ای حال، ارتباط عصای چوبی حضرت موسی (ع) با مار یا اژدها (Serpent)، ارتباطی مشهور و معروف است.

 

به همین دلیل در نمادهای مختلف یهودی، صهیونیستی و ماسونی، مار افعی یا اژدها (Serpent) به کرات مورد استفاده قرار گرفته است. برای مثال، در تعالیم ماسونی – صهیونیستی و در حین ترسیم درخت زندگی « کابالا : Kabbalah (Cabbalah) »، دور ستون میانی درخت زندگی، یک مار افعی چنبره زده است.

 

از سوی دیگر، در تعالیم ماسونی کابالا، افعی یا اژدها (Serpent)، نماد « حکمت، تعقل و دانش » به شمار می رود. با توجه به مطالب فوق، مشخص می شود که مار (افعی) یا اژدها (Serpent)، اهمیت بسیار زیادی در تعالیم ماسونی – صهیونیستی کابالا، فراماسونری و برخی فرقه های یهودی دارد و به مسایلی مثل حکمت، عقل، دانش، جادو و …، پیوند خورده است.

 

با توجه به این موضوع، می توان به رمزگشایی دقیق تر نماد افعی یا اژدها (Serpent) در انیمیشن « I, Pet Goat II » پرداخت. نماد افعی یا اژدهای (Serpent) موجود در انیمیشن، در چند لایه رمزنگاری شده، که به صورت مرحله به مرحله، به رموز آن خواهیم پرداخت: در لایه اول، و در تحلیل سطح اول، نماد افعی یا اژدهای (Serpent) زیر تخته سیاه که در کنار دو نیمکره مغز از هم جدا شده، به تصویر در آمده است، این پیام را به صورت رمزی به مخاطب می رساند که فرآیند کنترل ذهن و کانالیزه کردن تعقل بشر در عصر آخرالزمان، تحت سیطره ی کامل تعالیم ماسونی – صهیونیستی حکمت کابالا یا (The Wisdom of Kabbalah) قرار گرفته است و کابالا و فرزندان خلفش « فراماسونری جهانی » و « ایلومیناتی »، اذهان مردم آخرالزمان را تحت کنترل خود گرفته، و اداره می کنند.

 

در لایه دوم، موضوع کمی پیچیده تر است و ابتدا به توضیح بیشتری نیاز دارد! همان گونه که می دانیم، (Holy Rod) یا عصای حضرت موسی (ع)، که در تعالیم الهی به عنوان یکی از معجزات الهی و در منابع ماسونی – صهیونیستی – کابالیستی، به عنوان منبع جادو، مورد توجه می باشد، از جنس چوب بوده است!

 

اگر به جای عبارت « Holy Rod »، از معادل آن استفاده کنیم، عبارت « Holy Wood » به دست می آید که بسیار هم آوا و هم صدا با بزرگترین نماد صنعت فیلم سازی و سرگرمی ماسونی – صهیونیستی دنیا موسوم به « Hollywood » است!!! این شباهت آوایی به حدی است که در رموزی که بعداً رمزگشایی می گردد نیز مورد اشاره قرار گرفته است.

 

برای مثال، « مریلین منسون : Marilyn Manson » خواننده و آهنگساز معروف شیطان پرست، یکی از مشهور ترین آلبوم های خود را « هالی وود (چوب مقدس) – در سایه ی دره مرگ : Holy Wood – In the Shadow of the Valley of Death » نامیده است.

 

« مریلین مانسون : Marilyn Manson » خواننده و آهنگساز معروف شیطان پرست آمریکایی در خصوص نامگذاری آلبوم خود، به چند وجه تسمیه، اشاره می نماید. وی نام آلبوم مذکور را به این موضوعات، ارتباط داده است: از یک سو، عبارت « هالیوود » به نماد کمپانی معروف فیلم سازی « هالیوود : Hollywood » اشاره می نماید. – از سوی دیگر،  عبارت  « هالیوود »،  به  چوب  مقدس  یا «  Holy Wood » اشاره دارد که این چوب مقدس، از دیدگاه مریلین منسون شیطان پرست، خودش مترادف نمادهای زیر است: « چوب دانش!!! » که درخت ساخته شده از آن، میوه ی سیبی پدید آورد که آدم (ع) از آن خورد و از بهشت اخراج شد – چوبی که مسیح (ع) بر آن به دار آویخته شد – چوبی که تفنگ اوزوالد (Oswald) قاتل کندی رئیس جمهور اسبق آمریکا از آن ساخته شده بود – چوبی که تابوت ها از آن ساخته می شوند و ….

 

از توضیحات فوق می توان دریافت که یکی از روش های رمزنگاری و رمزگشایی، استفاده از هم آوایی و شباهت کلمات است که در مثال فوق، به آن اشاره شد.  حال به لایه دوم رمزنگاری انیمیشن باز می گردیم. در این لایه، با ملاحظه افعی یا اژدها (Serpent) در تصویر زیر تخته سیاه، در می یابیم که این اژدها یا Serpent، نمادی منبعث از چوب مقدس « Holy Wood » یهود و کابالا است که اشاره به درخت حکمت و دانش کابالا دارد! و با توجه به هم آوایی « Holy Wood : چوب مقدس » با « Hollywood : کمپانی بزرگ فیلمسازی آمریکا »، این افعی یا اژدها  در لایه دوم، نماد « هالیوود : Hollywood » یا همان کمپانی فیلمسازی معروف است.

 

به عبارت دیگر، در لایه دوم تحلیل، تصویر اژدهای (Serpent) که زبان خود را به سمت دو نیمکره ی از هم گسسته مغز دراز کرده است، و در وسط دو نیمکره مغز نیز یک رشته صاعقه همچون چوب مارپیچ ملاحظه می گردد، به مفهوم این است که کمپانی ماسونی – صهیونیستی فیلم سازی « هالیوود : Hollywood » و سایر نهادها و موسسه های تحت پوشش آن مانند « بالیوود : Bollywood » هند و …، یک ابزار مهم کنترل ذهن افراد در سراسر جهان می باشند.

 

اما در سومین لایه، مسأله بسیار مهم و زیرکانه ای مطرح شده است. همان گونه که قبلاً اشاره شد، یکی از مشهور ترین آلبوم های « مریلین مانسون : Marilyn Manson » خواننده و آهنگساز معروف شیطان پرست آمریکایی، « هالی وود (چوب مقدس) – در سایه ی دره مرگ : Holy Wood – In the Shadow of the Valley of Death » می باشد که به لحاظ رمزنگاری، یکی از پیچیده ترین آهنگ های شیطانی ساخته شده در تاریخ می باشد. این قسمت از انیمشن با ارتباط برقرار کردن بین عبارات « چوب مقدس » و « هالیوود » تلاش کرده تا پیامی پنهانی در لایه سوم مخابره کرده و مخاطبین را به سمت آلبوم موزیک مشهور « هالی وود (چوب مقدس) – در سایه ی دره مرگ : Holy Wood – In the Shadow of the Valley of Death » مریلین منسون، رهنمون سازد.

 

گرچه در خصوص این آلبوم موزیک، در بخش قبلی مقاله توضیحاتی ارایه شد و به منظور جلوگیری از اطاله کلام، از تکرار آن ها خودداری می نماییم، لیکن موضوع جدیدی که در این بخش حائز اهمیت است، تمرکز مجدد بر روی اسم آلبوم یعنی « هالی وود (چوب مقدس) – در سایه ی دره مرگ : Holy Wood – In the Shadow of the Valley of Death » است. به  طوری که قسمت دوم این عنوان یعنی « در سایه ی دره مرگ : In the Shadow of the Valley of Death » اشاره به بخش بسیار مهمی از عهد عتیق انجیل یعنی « مزمور 23 داوود : Psalm 23 » می نماید.

 

البته لازم به ذکر است که در آلبوم مریلین منسون، نام آلبوم  « هالی وود (چوب مقدس) – در سایه ی دره مرگ : Holy Wood – In the Shadow of the Valley of Death » است، در حالی که این عبارت، علی رغم شباهت بسیار زیاد با متن « مزمور 23 داوود : Psalm 23 »، دو کلمه آن، معکوس هستند! یعنی به جای عبارت « دره سایه مرگ : the Valley of the Shadow of Death » موجود در مزمور 23 داوود، در آلبوم مریلین منسون عبارت « سایه دره مرگ : the Shadow of the valley of Death » به کار رفته است، که اتفاقاً عمدی بوده و با توجه به شیطان پرست بودن وی، برای دهن کجی به کتاب آسمانی انجیل، این گونه نامگذاری کرده است.

 

بنابراین در لایه سوم نماد افعی یا اژدها (Serpent) انیمیشن، این نماد به مزمور 23 داوود در انجیل اشاره می نماید. با این حال، اشاره به این مزمور، در کنار تصویر « صاعقه » یا « چوبدستی مارپیچ » که دو نیمکره مغز را از یکدیگر جدا کرده است، حاوی پیام های مهمی است که در سکانس های بعدی، به آن ها اشاره خواهد شد.

لایه چهارم این تحلیل این بخش، مجدداً از دل ارتباط ایجاد شده بین افعی یا اژدها « Serpent » با « چوب مقدس : Holy Wood »، به دست می آید و با توضیحات مریلین منسون در خصوص آلبوم موسیقی اش موسوم به « هالی وود (چوب مقدس) – در سایه ی دره مرگ : Holy Wood – In the Shadow of the Valley of Death » مرتبط است. این ارتباط به شرح زیر برقرار می گردد:

الف) در توضیحات آلبوم مریلین منسون ذکر شده است که « چوب مقدس : Holy Wood » همان چوبی است که از میوه درخت آن، میوه ممنوعه « سیب دانش » پدید آمد و آدم و حوا آن را خوردند و از بهشت رانده شدند! با این توضیح و با توجه به دو نیمکره متزلزل شده در انیمیشن، این پیام رمزی منتقل گردیده است که چوب مقدس یا همان درخت ممنوعه، مغز آدم و حوا را تکان داده و آن ها رو متحول نموده، و به سمت روشن فکری « Illuminati » برده است! البته همان گونه که قبلاً گفته شد، نماد افعی یا اژدها (Serpent) در تعالیم ماسونی – صهیونیستی کابالا نیز هم رده « چوب مقدس : Holy Wood » و نمایانگر حکمت، دانش و تعقل! است که با توضیحات ذکر شده، همخوانی دارد.

 

ب) در توضیحات آلبوم مریلین منسون ذکر شده است که « چوب مقدس : Holy Wood » همان چوبی است که عیسی مسیح (ع) بر سر آن مصلوب شد! فلذا از دیدگاه شیطان پرستی مثل مریلین منسون، این چوب مقدس، عیسی مسیح (ع) را از بین قوم یهود خارج کرد و این قوم را از گرویدن به مسیحیت نجات داد! و آن ها را به سمت فکر و ضمیر روشن « Illuminati » رهسپار نمود! پس اژدها (Serpent) انیمیشن از دید مریلین منسون شیطان پرست، چوب مقدس صلیب است که ذهن یهود یا (دو نیمکره مغز متزلزل شده) را تکان داده و آن ها را از گرویدن به عیسی مسیح (ع) نجات داده است و آن ها را دانا و حکیم نگاه داشته است!!!!

 

ج) در توضیحات آلبوم مریلین منسون ذکر شده است که « چوب مقدس : Holy Wood » همان چوبی است که تفنگ « لی هاروی اوزوالد : Lee Harvey Oswald » قاتل « جان. اف. کندی : John. F. Kennedy » از آن ساخته شده است و او با این تفنگ، مغز « جان اف کندی » ضد فراماسون و کاتولیک را در شهر « دالاس » در « مدار 33 درجه » مورد هدف قرار داده، و از پا در آورده است! بدین ترتیب نماد اژدها (Serpent) مذکور که به سمت دو نیمکره مغز نشانه رفته و آن ها را متزلزل کرده است نیز با توضیحات فوق، با چوب به اصطلاحی مقدسی! که به ادعای مریلین منسون، مغز جان. اف. کندی را هدف قرار داده است، مترادف است!

 

در مجموع می توان گفت که در تحلیل لایه های مختلف این بخش از انیمیشن، ترادف افعی یا اژدها (Serpent) با « چوب مقدس : Holy Wood »، « Holy Rod » و « حکمت »، « دانش » و « تعقل » کابالیستی – ماسونی، نقش مهمی ایفا می نماید. البته کارگردان با زیرکی بسیار زیادی، این موضوع را در انبوهی از لایه های پنهان قرار داده است تا مخاطب عادی به راحتی آن را در نیابد و صرفاً مخاطبان خاص که از قبل مدنظر کارگردان بوده اند، بتوانند این سیگنال‌ها را دریافت کنند.

 

اما در لایه پنجم، مفاهیم کاملاً متفاوتی نیز از دل این نماد، قابل بازیابی و رمزگشایی است. وقتی نگاه مجددی به این المان می اندازیم، ما یک مغز را می‌بینیم که از وسط آن یک تصویری شبیه به صاعقه عبور کرده، و این صاعقه دو نیم‌کرۀ مغز را از هم جدا کرده است، و در کنار آن نیز یک اژدها به چشم می‌خورد. آیا این‌ها ارتباطی با هم دارند؟‌ این یکی از نمادهای بسیار پیچیدۀ این انیمیشن است که نیاز به توضیح طولانی دارد.

 

در مفاهیم کابالیستی و ماسونی، کلمه صاعقه یا Lightning، کاربردهای متعدد و ظاهراً متفاوت، اما همگرا دارد. در درخت کابالا، مفهومی به اسم « صاعقه خلقت » یا « Lightning of Creation » وجود دارد که کاملاً توسط کابالیست ها، شناخته شده است.

 

درخت کابالا، از 10 جزء به نام سفیروت تشکیل شده است که ادعا می گردد مسیر خلقت در دیدگاه کابالیستی و ماسونی، از این سفیروت ها  به ترتیب ویژه ای، عبور می نماید. این مسیر، در قالب عبارت « Lightning of Creation » یا « Lightning flash of Creation » یا « صاعقه خلقت » ، بیان می شود که از سفیروت Kether یا تاج (Crown) تا سفیروت Malkuth (پادشاهی)، از بالا به پایین، رسم می گردد.

 

این نوع حرکت در سفیروت های کابالا از بالا به پایین، به حرکت نزولی یا Descencion یا Involution نیز مشهور است.

 

نوع دیگری از حرکت در سفیروت های کابالا با عنوان Ascencion یا صعودی نیز وجود دارد که از مسیر دیگری در سفیروت های درخت زندگی کابالا صورت می گیرد.

 

در نهایت، مدل دیگری از حرکت در سفیروت های درخت زندگی کابالا وجود دارد که به آن مدل ادغام یافته یا Integration می گویند که ترکیبی از مدل نزولی Descencion و Ascencion می باشد.

 

بدین ترتیب در درخت زندگی کابالا، مسیرهای مختلفی برای حرکت در بین سفیروت ها وجود دارد که مهم ترین آن ها، مسیر نزولی یا  Descencion است که به مسیر « Lightning flash of Creation » نیز مشهور است.

 

در لایه پنجم  تحلیل نماد صاعقه – مغز – اژدها در انیمیشن، به این نکته به صورت پنهانی اشاره شده است که از نظر فراماسونری و ایلومیناتی، درخت زندگی کابالا که به عنوان مجرای حکمت، دانش و آگاهی علوم سری یهودیان صهیونیست و فراماسونری شناخته می شود، و با نماد اژدها و افعی یا Serpent نیز کاملاً مرتبط است، همراستا با جهت « Lightning flash of Creation »، و از مسیر تاج درخت کابالا یا Kether تا پایین ترین نقطه این درخت یعنی Malkuth عبور می کند، و موجب تراوش و تزریق حکمت و آگاهی، از عالی ترین درجات حکمت کابالایی به ذهن و جسم انسان ها می گردد!

 

تعبیر دیگر این ادعای ایلومیناتی و فراماسونری این است که همراستا با جهت « Lightning flash of Creation »، حکمت و آگاهی، از تاج « انسان کامل » یا « آدام کادمون »، به پایین ترین درجات وجودی خلقت، تزریق می شود!!!

 

بسیار جالب است که جهت صاعقه موجود در کلاس انیمیشن، راست گرد بوده و دقیقاً با « Lightning flash of Creation » درخت کابالا نیز هم جهت می باشد که این مساله، بیش از پیش، صحت فرضیه مذکور را تایید می نماید.

 

به صورت جمع بندی شده باید عرض کرد که در لایه پنجم تحلیل این نماد، ایلومیناتی و فراماسونری، تلاش دارد تا از طریق تعالیم شیطانی کابالا یعنی (نماد صاعقه و اژدها)، مغزهای انسان ها را متحول نموده و آن ها را در جهت دستیابی به حد اعلای تعالیم ماسونی و شیطانی کابالا، راهنمایی کند!!! البته این مساله از طریق رسانه های بین المللی تحت سیطره ی فراماسونری و کمپانی های عظیم رسانه ای ماسونی – صهیونیستی همچون هالیوود، در حال انجام است.

 

اما این نماد، لایه ششمی نیز دارد! در لایه ششم، به واقعه ای اشاره می نماید که در آن، با اسامی رمز « صاعقه »، « اژدها » و « مغز »، قرار است کدها و سیگنال هایی به فراماسون های سراسر جهان صادر شود!!! متاسفانه زمان ارسال این کد، سال 2020 میلادی و در جریان وقایع مرتبط با شهادت سردار سلیمانی، فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران و وقایع پس از آن بوده است!

 

البته این موضوع در انتهای انیمیشن و در زمان بحث و بررسی پیرامون وقایع 2019 و 2020 میلادی، و نیز پس از رمزگشایی در خصوص المان مهمی همچون پسر آبی « Le’enfant Bleu » به صورت مفصل تر مورد بحث قرار خواهد گرفت. لیکن به صورت مختصر باید اشاره کرد که اژدها یا Draco، و نیز اصطلاحات پسر آبی، لوسیفر یا شیطان، همگی تعابیری مشابه، اما با الفاظ متفاوت هستند و صاعقه نیز با « Lightning flash of Creation » مندرج در تعالیم کابالا، و نیز هبوط شیطان از آسمان مرتبط است.

 

همچنین توییت های مکرر و سخنرانی های پشت سر هم مسئولین فراماسون ایالات متحده آمریکا پس از حمله انتقامی ایران به پایگاه نظامی آمریکا در « عین الاسد » که در آن، مسئولین آمریکایی به صورت عجیب و غیر منتظره ای به عبارت « ضربه مغزی » و « آسیب مغزی » سربازان آمریکایی تاکید داشتند،

 

همگی کدهای رمزی هستند که توسط رهبران و سران فراماسون حاکم بر ایالات متحده آمریکا، برای سایر رهبران ماسونی دنیا صادر شد، تا آن ها را مطمئن کند که شهادت سردار سلیمانی عزیز که به دنبال عملیات « صاعقه آبی » یا « Blue Lightning » به وقوع پیوست، و وقایعی که پس از آن پدید آمد، عملاً توسط دولت شیطانی آمریکا، برای پیشبرد پروژه نهایی ایلومیناتی در راستای برپا کردن حکومت جهانی دجال یا Antichrist در اورشلیم یا بیت المقدس صورت گرفته است.

 

از سوی دیگر، نمادهای صاعقه و اصطلاح صاعقه آبی، شهادت سردار سلیمانی در نزدیکی فرودگاه بغداد در مدار 33 درجه، و همچنین شعار ماسونی King Kill 33! که نام یکی از آهنگ های ساخته شده توسط مریلین منسون، خواننده شیطان پرست نیز می باشد، مجدداً به توطئه ای جهانی در شهادت سردار سلیمانی و همرزمانش اشاره دارد.

 

ان شا الله در ادامه تحلیل انیمیشن و بالاخص در بخش های انتهایی آن، به صورت مفصل، به توطئه های فراماسونری در خصوص اورشلیم، و وقایع مربوط به شهادت سردار سلیمانی، با جزییات بیشتری اشاره خواهیم کرد. لیکن تا همین جا نیز مشخص شده است که کارگردان فراماسون و عضو ایلومیناتی سازنده انیمیشن I, Pet Goat 2، که خودش را تلویحاً، معلم و مرشد اسرار ماسونی نیز نامیده است، در قالب لایه های پیچیده و تو در توی این انیمیشن، پیام های رمزی متعدد را برای کلیه فراماسون ها در سراسر دنیا مخابره کرده است و مرحله به مرحله، آن ها را در جهت اهداف آخرالزمانی فراماسونری و ایلومیناتی در راستای برپایی حکومت شیطانی دجال در بیت المقدس، راهنمایی نموده است که ان شا الله در ادامه خواهیم گفت که مکر این شیاطین، به صورتی غیر منتظره، باطل و نابود خواهد شد.

 

خادم الامام (عج) _ alwadossadegh.com

Loading

2 COMMENTS

    • مجموعه کامل فیلم های تحلیل انیمیشن با کیفیت ها و حجم های مختلف قابل دانلود هست و میتونید از اونها استفاده بفرمایید.
      بخش های بعدی مقاله تحلیل هم در حال آماده سازی هست و ان شاء الله طی چند روز آینده بارگزاری میشه

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!