مهدویت و تربیت ارتباطى نزدیک و پیوندى عمیق با هم دارند:تربیت صحیح، زمینهساز ظهور حضرت مهدى علیهالسلام است که مىتوان با پرورش نیروهاى مخلص و معتقد به مهدویت، زمینه قیام آن حضرت را فراهم کرد.
چکیده
این مقاله نظر به اهمیت مسئله مهدویت که از مسائل مهم روز جامعه است، و ارتباط مستقیم با زندگى فردى و اجتماعى بشر دارد، موضوع مهدویت را با نگاه تربیتى بررسى کرده است. سه دیدگاه در باب مهدویت مطرح شده که با نقد دیدگاه بروندینى و دروندینى مبتنى بر نظریه غالب اهلسنت، دیدگاه درست به این موضوع با استناد به آیات و روایات تبیین شده است.
عمده هدف تحقیق اثبات اثربخشى مهدویتباورى در زندگى فردى و اجتماعى امروز جامعه انسانى بوده است که آثار اعتقاد به ظهور مهدى علیهالسلام در پاسخ به اندیشه ناکارآمد جلوه دادن این باور، به خوبى تبیین شده است. این آثار تربیتى اقتضا مىکرد که مبانى رفتار مهدى علیهالسلام در عصر ظهور نیز به لحاظ تربیتى بررسى شود و این کار با استناد به قرآن، سنت و سیره پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در این مقاله انجام گرفته است.
در این تحقیق از اسناد و مدارک با روش تحلیلى ـ توصیفى جهت نیل به هدف پیشگفته در فضاى کتابخانه استفاده شده است. بدین طریق که اطلاعات موردنیاز از منابع مربوط به مهدویت، تعلیم و تربیت و تفاسیر قرآن کریم جمعآورى شده و با یافتههاى علوم تربیتى به تجزیه و تحلیل و استنتاج پرداخته است.
مهمترین یافتههاى این تحقیق، اثبات نیاز جامعه امروز به مهدویت و دستیابى به وظایف تربیتى در سه گروه: فرد، خانواده و حکومت اسلامى نسبت به زمینهسازى ظهور مهدى است. نظر به این وظایف، همه مردم اعم از افراد، خانوادهها و نهادهاى اجتماعى در ارتباط با زمینهسازى مهدویت مسئولیت دارند و باید به وظیفهشان عمل نمایند.
کلیدواژهها: مهدویت، تربیت، زمینهسازى، اثر تربیتى، فرد، خانواده، حکومت، وظیفه تربیتى.
مقدّمه
مهدویت از مسائل اساسى روز در گذشته و حال بوده و هست و فراتر از افق زمان و مکان در هر شرایطى قابل بررسى مىباشد؛ زیرا مهدویت ریشه در فطرت انسان دارد و با خمیرمایه وجود آدمى عجین گشته است. به گونهاى که در طول تاریخ، حتى پیش از اسلام اجمالاً مردم به منجى جهانى دل بسته بودند و امروزه نیز میلیونها انسان محروم و مظلوم در انتظار آینده درخشان و فارغ از ظلم و ستم لحظهشمارى مىکنند. این آرزوى کهن و سابقهدار چه زمانى به آخر مىرسد و آن عزیز دور از نظر، چه زمانى دلهاى پریشان را آرامش مىبخشد؟ باید منتظر بود.
قرآن کریم نویدهایى به انسان مىدهد که سرانجام خوبى پیشروى جامعه است، آینده مطمئن، با رفاه و آرامش، بدون اضطراب و دغدغههاى فکرى. چنین سرنوشتى در انتظار بشر است و این امر بىشک به دست مهدى موعود (عج) رقم خواهد خورد. رسیدن به مدینه فاضله امام مهدى علیهالسلام همانند دیگر تحولات اجتماعى نیازمند آمادگى و زمینهسازى است که مىبایست برنامهریزى کرد و شرایط لازم را براى تحقق آن فراهم آورد.
هرچند به صورت عام در باب منجى و مصلح جهانى و به صورت خاص درباره ظهور مهدى موعود آثار قلمى زیادى نوشته شده، به گونهاى که کتابها و مقالات قدیم و جدید در این موضوع قابل شمارش و بررسى نمىباشد. همچنین در زمینه شخصیت و صفات مهدى موعود، علائم ظهور، حکومت مهدى علیهالسلام و امثال آن، منابع زیادى در اختیار است، ولى در خصوص زمینهسازى مهدویت و ظهور مهدى (عج) با نگرش تربیتى اثرى تدوین نشده و از این نظر جاى بحث و پژوهش دارد که با رویکرد تربیتى به موضوع زمینهسازى مهدویت نگرسته شود و تحقیقى هرچند مختصر در این مورد صورت گیرد.
به منظور روشن شدن ضرورت مطلب و نو بودن موضوع مقاله به چند اثر در باب مهدویت اشاره مىکنم تا جنبه نوآورى نوشتار معلوم گردد. یکى از آثارى که در زمینه مهدویت نوشته شده کتاب ارزشمند منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر، تألیف آیتاللّه لطفاللّه صافى گلپایگانى است. این کتاب روایات در باب مهدویت را از منابع شیعه و سنى جمعآورى کرده و اثر مفید و قابل استفاده است.
سوداى روى دوست از دیگر آثار مربوط به حضرت مهدى علیهالسلام است که اخیرا توسط دکتر مرتضى آقاتهرانى تدوین شده و به بررسى ارتباط، عوامل ارتباط، موانع ارتباط و سالکان خالص حضرت مهدى پرداخته است. راه وصال از دیگر کتابهایى است که در زمینه مهدویت و راه رسیدن به محضر مهدى علیهالسلام به رشته تحریر درآمده و برخى از وظایف مؤمنان در زمان غیبت را بیان کرده است.
همچنین کتابهاى دیگرى1 نیز در ارتباط با مهدویت وجود دارند که نیاز به ذکر آنها نیست.با مطالعه آثارى که تاکنون در زمینه منجى جهانى و موضوع مهدویت تدوین شده به این نتیجه رسیدیم که هیچکدام از آنها با نگاه تربیتى به موضوع نپرداختهاند. اغلب این کتابهاى تاریخ ولادت، غیبت صغرى، غیبت کبرى، نواب خاص، حکومت مهدى و امثال آن را از نظر روایات بحث کردهاند.
بنابراین، نوآورى مقاله حاضر نسبت به آثار موجود در این است که با رویکرد تربیتى به موضوع مهدویت پرداخته و زمینهسازى ظهور را از نظر تربیتى در نهاد خانواده و جامعه به بحث کشیده است.پرسش اصلى پژوهش در ارتباط با مهدویت این است که امروزه باور به ظهور مهدى علیهالسلام چه آثارى در زندگى انسان دارد؟ هریک از افراد، خانواده و حکومت اسلامى از نظر تربیتى چه وظایفىنسبتبهزمینهسازىمهدویت دارند؟
سؤالات فرعى نوشتار عبارتاند از:
1. دیدگاه درست نسبت به مهدویت کدام است؟
2. مبانى تربیتى رفتار مهدى علیهالسلام در حکومت عدل جهانى کداماند؟
دغدغههاى زیادى نسبت به مسئله مهدویت وجود دارند، هم در افکار عالمان و اندیشمندان و هم در اذهان توده مردم و بخصوص نسل جوان. موافقان و مخالفان مهدویت، از دیر زمان در هر دو گروه بوده و هست و امروزه نیز در هر جاى دنیا مشاهده مىشود. دیدگاههایى در باب مهدویت و انقلاب جهانى امام مهدى مطرح و در مراکز علمى مورد توجه است که هر فرهیختهاى را به تکاپو وامىدارد تا ضمن آشنایى با آن دیدگاهها به نقد علمى و منصفانه آن بپردازد؛ چراکه نظریات علمى پیامدهاى رفتارى به دنبال دارد و بازتاب آن، واکنشهایى را در اجتماع پدید مىآورد و ممکن است به تحیّر و سردرگمى برخى جوانان منجر گردد.
نظر به طرح بحث و پرسشهاى موضوع، مىتوان گفت چهارچوب کلى تحقیق یک روند نظرى ـ کاربردى دارد که بررسى دیدگاهها، رابطه مهدویت با تربیت و تبیین مبانى تربیتى رفتار مهدى علیهالسلام بخش نظرى مقاله و بیان آثار تربیتى مهدویتباورى و وظایف تربیتى هر کدام از فرد، خانواده و حکومت نسبت به زمینهسازى مهدویت، بخش کاربردى آن را تشکیل مىدهند.روش انجام هر تحقیقى از این دست که اغلب با منابع و متون اسلامى سروکار دارد، روش اسنادى با استفاده از شیوه تحلیلى ـ توصیفى است که ظرف اجراى آن، فضاى کتابخانه مىباشد و نیازى به پژوهش میدانى و اطلاعات آمارى ندارد.
مفهومشناسى
تربیت
واژه «تربیت» از ریشه «ربب» به معناى مالک و سرپرست2 یا «ربو» به مفهوم زیادتى، رشد، نمو و نگهدارى، آمده است.3 هرچند واژه «تربیت» به این شکل در قرآن به کار نرفته، ولى مشتقات آن با هیئتهاى دیگر در آیات متعدد قرآن به کار رفته است که به نوعى تربیت به معناى اصطلاحى، یعنى پرورش جسمى و روحى و معنوى را مىرساند. راغب اصفهانى در مفردات مىگوید: «رب» در اصل تربیت به معناى ایجاد چیزى است به صورت تدریجى و گام به گام تا آن چیز به حد کمال مطلوب خود برسد.4
حسن مصطفوى در التحقیق فى کلمات القرآن الکریم پس از نقل سخنان واژهشناسان، به این نکته اشاره مىکند که ماده «رب» در اصل به معناى سوق دادن چیزى در جهت کمال و رفع نواقص، به شیوه زدودن و آراستن است. این مفهوم مصادیقى مختلف دارد و در باب اعتقادات، معارف، اخلاق، آداب و امثال آن کاربرد دارد.5
بر این اساس، تربیت که مصدر باب «تفعیل» است و معناى فاعلى دارد، ارتباط نزدیکى با مفهوم «رب» پیدا مىکند؛ زیرا به قول راغب، «رب» نیز مصدر است و مستعار براى فاعل؛ یعنى به مربى و کسى که فرایند تربیت را در عمل اجرا مىکند، «رب» گفته مىشود. هر جا واژه «رب» در قرآن به کار رفته به معناى تربیتکننده و پرورشدهنده است و این کلمه به صورت مطلق فقط بر خداى متعال اطلاق مىشود.6
مهدویت
این کلمه به لحاظ واژهشناسى، از ریشه «هَدَى» گرفته شده و مصدر جعلى مهدى (اسم مفعول) به معناى «هدایتشده» است.7 اصطلاح «مهدویت» به مکتبهایى اطلاق مىشود که شاخصه اصلى آن، اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجى و نجاتدهنده خاصى به نام امام مهدى علیهالسلام است.8 تفکر مهدویت در فرهنگ تشیع از جایگاه ویژهاى برخوردار است؛ چراکه از امتیازات برجسته مذهب شیعه باور به ظهور دوازدهمین امام معصوم از تبار على علیهالسلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام مىباشد.
این اندیشه به قدرى عمیق و گسترده است که از صدر اسلام تاکنون وجود داشته و هر روز بر تجلّى آن افزوده شده و حتى پیروان دیگر ادیان نیز با گرایش به آن، به آمدن منجى جهانى دل بستهاند. منظور از مهدویت در این نوشتار، باور به ظهور و قیام امام مهدى موعود علیهالسلام است که مصداقى معین دارد9 و یقینا روزى خواهد آمد و این جهان ظلمانى را با نور جمالش منور خواهد ساخت.
دیدگاهها در باب مهدویت
هرچند بحث مهدویت و نظریات در ارتباط با آن فراوان است و بررسى مفصلى را مىطلبد و در این نوشتار نمىتوان به همه آنها پرداخت، ولى از باب اینکه زمینهاى براى ارائه مقالهاى کاملتر فراهم گردد، به اشاره اجمالى در این مورد بسنده مىکنیم. از اینرو، دیدگاههاى مهدویت را به دو دسته کلى «بروندینى» و «دروندینى» تقسیم و به اختصار از آن عبور مىنماییم. پیش از ورود در این بحث، تذکر این نکته لازم مىنماید که محور تقسیم دیدگاههاى مربوط به مهدویت، دین اسلام است و منظور از بروندینى ادیان غیراسلامى، اعم از زرتشت و یهود و مسیحیت و امثال آن، و منظور از دروندینى گرایشهاى مذهبى داخل حوزه اسلام است.
الف. دیدگاههاى بروندینى10
در این فراز از سخن، براى رعایت اختصار، از بررسى جداگانه ادیان چشمپوشى نموده و به طرح کلى آنها اکتفا مىکنیم. آنچه از متون دینى مربوط به ادیان مختلف مانند زرتشت، یهود، مسیحیت و حتى مکتبهاى غیردینى نظیر آیین هندو، بودا و امثال آن برمىآید، آن است که اندیشه منجىگرایى و باور به یک نجاتدهنده در آخرالزمان وجه مشترک همه آن آیینهاست؛11 چراکه امید به آینده بهتر جزو سرشت انسان است و در نهاد هر فرد وجود دارد.اگر امید به آینده نباشد، تحرک و فعالیتى نخواهد بود؛ در نتیجه، زندگى بشر از تعالى و پیشرفت بازمانده، دچار اختلال و به همریختگى مىشود.
در آیین زرتشت به سه موعود اشاره شده که منظور از همه آنها موعود آخرالزمان است.12 یهودیان که خود را پیروان حضرت موساى کلیم علیهالسلام مى دانند نیز منتظر موعودند. در کتب مختلف آنها به موعود اشاره شده و آمدن منجى کل را انتظار مىکشند. یهودیان چون به حضرت مسیح علیهالسلام ایمان نیاوردند، قطعا منجى مورد اعتقاد آنها نیامده و در آخرالزمان خواهد آمد. در آیین یهود چهره سه منجى ترسیم شده است: مسیح علیهالسلام، محمّدبن عبداللّه صلىاللهعلیهوآله و مهدى موعود علیهالسلام.13
دین مسیح به علت قرب زمانى به اسلام و ظهور مهدى علیهالسلام، اشارات روشنترى به مهدویت دارد.14 در یکى از اناجیل مورد قبول مسیحیان ضمن وصایاى مسیح علیهالسلام به شمعون آمده است: اى شمعون، خداى به من فرمود: «تو را وصیت مىکنم به سید انبیا که بزرگ فرزندان آدم و پیمبر امّى عربى است و بیاید ساعتى که فرج قوىگردد و نبوت بسیار شود و مانند سیل جهان را برکند.»15 از این وصیت برمىآید که دین مسیح آمدن پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله را تقویتکننده فرج نهایى مىداند که همان ظهور حضرت مهدى علیهالسلام مىباشد.
نقد: آنچه از متون ادیان غیراسلامى نتیجه مىشود، باور به وجود منجى آخرالزمان است که اجمالاً بدان معتقدند. این باور، به لحاظ تربیتى قابل توجه است؛ زیرا همان مصلحباورى و انتظار آمدن منجى کل در آخرالزمان که در همه ادیان یادشده مشاهده مىشود، نکته مثبتى است و برخى آثار تربیتى را که بعدا بدان اشاره خواهد شد، دارد؛ چه اینکه امید به آینده بهتر و مطمئن در هر آیینى باشد، عامل تحرک، پویایى، فعالیت و پیشرفت و تکامل مادى و معنوى بشر است.
با این حال، هیچیک از ادیان و مکتبهاى فکرى تصویر روشنى از چهره موعود آخرالزمان ارائه نداده و به صرف اشاره کلى بسنده کردهاند. آیین زرتشت به صورت اجمال به مصلح کل اشاره کرده و چند نفر را احتمال داده است. دین یهود نیز سخن از سه موعود به میان آورده و آیین مسیح هم به اجمال از آن گذشته و یا به ظهور دوباره مسیح معتقد است.
به هر صورت، هیچکدام ترسیم درستى از شخص موعودى که انتظار آمدن او را دارند، ارائه ندادهاند. چنین باورى هرچند آثار مثبتى به همراه دارد، ولى به لحاظ روحى و روانى کافى و قانعکننده نیست. باور به یک موعود مبهم و بدون تشخص، آن امیدوارى فطرى را که در نهاد هر کس وجود دارد، تقویت و اشباع نمىکند؛ زیرا امید به شخصیت معین و چهره مشخص است که عطش روحى و روانى انسان را برطرف مىکند.
تجربه نشان داده است که عطش را آب عینى و معین فرو مىنشاند، نه آب کلى و ذهنى. از اینرو، ادیان غیراسلامى هرچند در اصل مهدویتباورى مشترکند، ولى برنامه مشخصى را در این زمینه ارائه ندادهاند.تنها دین اسلام است که تصویر روشن و مشخصى از موعود آخرالزمان ارائه داده و برنامههاى او را با تمام خصوصیات بیان داشته است. هرچند قرآن نیز به صورت کلى به مصلح جهانى اشاره کرده و از فرد معینى نام نبرده است، ولى برنامههاى او را در آیات متعددى مورد توجه قرار داده است. آنچه از منابع اسلامى در این مورد به وضوح سخن گفته، روایات معصومان است.
سعیدبن جبیر از عبداللّهبن عبّاس روایت کرده است که پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله فرمود: «خلفا، اوصیا و حجتهاى الهى بر مردم بعد از من دوازده نفرند. اول آنان برادر و آخر ایشان فرزندم هستند. عرض کردند: یا رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله برادرت کیست؟ فرمود: علىبن ابیطالب علیهالسلام. پرسیدند: فرزندت چه کسى است؟ فرمود: مهدى؛ آن کسى که زمین را پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد، مملو از عدل و داد کند.»16
ب. دیدگاههاى دروندینى17
مقصود از دیدگاههاى دروندینى، نظریاتى است که در درون حوزه اسلام نسبت به مهدویت ابراز شدهاند. این دیدگاهها بیشتر ناظر به سخنان علماى اهلسنت است که احیانا در این زمینه بیاناتى داشتهاند.18 از بررسىهاى انجامشده برمىآید که اهلسنت درباره مهدویت فراوان کار کردهاند؛ چراکه کتابهاى زیادى از علماى اهلسنت با عناوین مختلف در باب مهدویت وجود دارند. کتابهاى روایى، مناقب مهدى، احوال و اخبار مهدى، علایم ظهور مهدى و امثال آن، از دانشمندان اهلسنت در اختیار است.19 از این آثار به دست مىآید که مذاهب اهلسنت به مهدویت ایمان داشته و ظهور منجى آخرالزمان را انتظار دارند.20
بنابراین، اصل اعتقاد به ظهور مهدى مورد اتفاق شیعه و سنى است و بسیارى از اوصاف مهدى که در منابع فریقین آمده نیز مشترک هستند. تفاوت دیدگاه اهلسنت با تشیع در تعیین مصداق منجى است که برخى سنیان مىگویند: امام مهدى هنوز متولد نشده است. او هر زمان به دنیا آید قیام خواهد کرد.21 اما عده قابل توجهى از علماى اهلسنت معترف به ولادت امام مهدى علیهالسلام هستند و در آثار خود بدان تصریح کردهاند.22
نقد: تشکیک بعضى از دانشمندان اهلسنت درباره ولادت امام مهدى علیهالسلام همانگونه که از سخنان بسیارى از عالمان منصف پیروان مذاهب تسنن برمىآید، قابل قبول نیست؛ زیرا تولد مهدى علیهالسلام در تاریخ معین و از پدر و مادر مشخص چیزى است که در تاریخ شیعه و سنى نقل شده و به هیچ وجه قابل انکار نیست.23
چنانکه سلیمان قندوزى بلخى در ینابیع المودة آورده است: «ولد لابى محمد الحسن مولود فسماه محمدا، فعرضه علىاصحابه یوم الثلاث و قال: هذا امامکم من بعدى و خلیفتى علیکم و هو القائم علیهالسلام»؛24 فرزندى براى ابىمحمّد حسن عسکرى علیهالسلام متولد شد که او را محمّد نامگذارى کرد. روز سوم او را بر اصحابش عرضه داشت و فرمود: این امام شما بعد از من و جانشین من بر شما و او قائم به [حق ]است.
ج. نگاه درست به مهدویت
همانگونه که اشارت رفت، اندیشه مهدویت از دیرزمان وجود داشته و آیینهاى مختلف دنیا به نوعى بدان معتقد بوده و موضوع مهدویتباورى تاکنون روند رو به تکاملى خود را طى کرده است. اسلام بیش از دیگر ادیان به این مسئله پرداخته و ضمن ارائه تصویرى روشن از مهدویت، آینده درخشانى را در جلوى بشر قرار داده است. قرآن کریم به عنوان مهمترین منبع آیین اسلام وعدهها و بشارتهاى اطمینانبخشى به جامعه انسانى داده است.
خداوند در این زمینه مىفرماید: «وَنُرِیدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»(قصص: 5)؛ اراده و مشیت ما بر این قرار گرفته است که بر مستضعفان در زمین منت نهیم و آنها را مشمول مواهب خود نماییم، و آنها را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم. به نوشته تفسیرنویسان، این آیه حکومت جهانى را بشارت داده و مستضعفان را وارثان کره زمین معرفى مىکند.25قرآن مجید در موارد مختلف با قاطعیت تمام، پیروزى نهایى ایمان اسلامى26 و آینده درخشان و سعادتمندانه بشریت27 را نوید داده است.28 آیندهاى با امنیت کامل، رفاه عمومى، عدالت فراگیر و نشاط و شادابى تنها از آنِ اسلام و قرآن مىباشد که این وعده قطعى را به جامعه انسانى داده است.
مشخصات مهدى موعود در روایات نبوى و سخنان دیگر معصومان علیهمالسلام به تفصیل بیان شده است؛ از جمله اینکه او از تبار على علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام و فرزند امام حسن عسکرى علیهالسلام مى باشد. براساس منابع تاریخى، امام مهدى علیهالسلام در 15 شعبان سال 255 هجرى قمرى در شهر «سرّمن رأى» از مادر29 متولد شد، مدت پنج تا شش سال همراه پدر زندگى کرد و پس از آن طبق مشیت خداى متعال، از نظرها پنهان و غایب گردید.30
تحقق قطعى مهدویت
مسئله مهدویت از نظر تاریخى حتى پیش از اسلام در دین یهود و مسیح و دیگر ادیان نیز مطرح بوده و در اسلام به صورت گسترده و عمیق بدان توجه شده است؛ چون اعتقاد به مهدى موعود، از مسائل اساسىاسلام است و ریشه در قرآن کریم دارد. این کتاب آسمانى با قاطعیت تمام، پیروزى حق بر باطل و قیام حضرت مهدى علیهالسلام را به تمامى انسانها نوید مىدهد.31
خداوند مىفرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»(نور: 55)؛
خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند، وعده داده است که حتما آنان را در این سرزمین، جانشین [خود ]قرار دهد؛ همانگونه که کسانى را که پیش از آنان بودند، جانشین [خود ]قرار داد. و آن دینى که برایشان پسنیده است، به سودشان مستقر کند و بیمشان را به امن مبدل گرداند [تا] مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نگردانند و هر کس پس از آن به کفر گراید؛ آنانند که نافرمانند. این وعده الهى به مؤمنان و بندگان صالح که خلافت زمین را به آنها واگذار کند، امرى است قطعى و یقینا روزى محقق خواهد شد.
بر این اساس، خداوند وعده داده است که مؤمنان را خلیفه خود بر زمین قرار دهد و دینى مورد رضاى خویش را در زمین مستقر کند؛ ترس و بیم را بکلى از میان مردم ریشه کن سازد تا در گستره گیتى تنها خدا عبادت شود. این وعده الهى هنوز محقق نشده و طبق احادیث اسلامى، با ظهور حضرت مهدى علیهالسلام جامه عمل خواهد پوشید؛ چون وعده الهى قطعى است و خداوند خلاف آن عمل نمىکند:
«وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ.»(روم: 6) با این حال، کسانى بوده و هستند که در مورد مهدویت و حکومت جهانى حضرت مهدى علیهالسلام شک دارند و نسبت بدان، ایجاد شبهه و تردید مىکنند و بدین طریق، مىخواهند، اندیشه مهدویت را دچار تزلزل نمایند و در نهایت به خواستههاى خود برسند، اما غافل از اینکه خداوند نور خود را کامل خواهد کرد.32 در تفسیر آیه گفتهاند: وقتى حضرت مهدى قیام کرد، دین را بر همه مردم دنیا عرضه مىکند تا غیر از خدا کسى پرستیده نشود.33
روایات در منابع شیعه و سنى بر ظهور قطعى مهدى علیهالسلام بیش از آن هستند که بتوان آنها را در یک مقاله گرد آورد. براى نمونه، به یک روایت که یوسفبن یحیى المقدسى الشافعى آن را در کتاب عقد الدرر فى اخبار المنتظر نقل کرده است بسنده مىشود. عبداللّهبن عمر از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله روایت کرده است که آن حضرت فرمود: «لاتقوم الساعة حتى یخرج المهدى من ولدى»؛34 قیامت واقع نشود تا اینکه فرزندم مهدى علیهالسلام ظهور کند.
رابطه مهدویت و تربیت
نخستین سؤالى که به ذهن تداعى مىکند، این است که مهدویت چه ارتباطى با تربیت دارد؟ آنچه نخست از بحث مهدویت در ذهن مىرسد، جنبه کلامى و اعتقادى آن است؛ بدین معنا که مهدویت در اندیشه شیعى، یعنى اعتقاد به امام مهدى (عج) به عنوان منجى جهانى که روزى ظهور خواهد کرد و نابسامانىها را از پهنه گیتى برخواهد داشت.
همین باور، ابعاد گوناگونى دارد که بعد تربیتى از جنبههاى مهم آن است؛ زیرا مهدىباورى، صرفا یک مسئلهاى اعتقادى نیست، بلکه تحولات گوناگون هیجانى، عاطفى، احساسى، و رفتارى را در فرد ایجاد مىکند و او را برمىانگیزد تا خود را براى یاورى امام مهدى (عج) مهیا سازد؛ چراکه یک منتظر واقعى، به لحاظ روحى و روانى هر لحظه آماده حرکت و قرار گرفتن در کنار حضرت مهدى (عج) است تا تحت فرمان آن امام بزرگوار، خدمت کند.35
بنابراین، مهدویت و تربیت از دو جهت ارتباطى نزدیک و پیوندى عمیق با هم دارند: از یکسو، تربیت صحیح، زمینهساز ظهور حضرت مهدى علیهالسلام است که مىتوان با پرورش نیروهاى مخلص و معتقد به مهدویت، زمینه قیام آن حضرت را فراهم کرد؛ چون یکى از توصیفهایى که از یاران امام مهدى علیهالسلام در قرآن کریم آمده، «بندگان صالح خدا»36 است. بندگان شایسته خدا انسانهایى هستند، تربیتیافته مکتب اهل بیت علیهمالسلام که با معارف و اخلاق آنها رشد کردهاند.
از اینرو، رسیدن به درجه قرار گرفتن در زمره اصحاب امام زمان علیهالسلام، تربیت اسلامى و قرآنى مىخواهد که بر اساس آن، اندیشه، اخلاق و رفتار صحیح را باید به جامعه ارائه داد تا افراد صالحى از میان اجتماع پدید آیند و صلاحیت یارى حضرت مهدى علیهالسلام را کسب نمایند. چنین کارى نیازمند برنامهریزى صحیح تربیتى و رفع موانع پرورش معنوى از جامعه است تا زمینه رشد روحى افراد مستعد فراهم گردد و بدینوسیله به تدریج زمینه ظهور مهدى علیهالسلام آماده شود.از دیگر سو، بر اساس روایات متعددى که از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله و ائمه اطهار علیهمالسلام رسیده است، با ظهور مهدى موعود (عج) تربیت الهى و معنوى در عصر ظهور آن حضرت به بالاترین سطح خود مىرسد و انحرافات اخلاقى بکلى از بین مىرود.
در این زمینه روایات متعددى وجود دارند مبنى بر اینکه اصحاب مهدى علیهالسلام در کمترین زمان کره زمین را فتح مىکنند و مردم را به دین اسلام فرامىخوانند. علاوه بر آنکه مهدىباورى، آثار تربیتى فراوانى را بر انسان به همراه دارد؛ مانند امیدبخشى، رفع اضطراب و نگرانى، ایجاد نشاط و شادابى و امثال آن. در نهایت، مىتوان گفت: رابطه تربیت و مهدویت، رابطهاى است دو سویه، هم تربیت بر تحقق مهدویت کمک مىرساند و هم مهدىباورى ضمن تأثیرات روحى و معنوى بر انسان، پس از تحقق ظهور مهدى علیهالسلام، تربیت را در مسیر صحیح آن قرار مىدهد.
مبانى تربیتى رفتار مهدى علیهالسلام
واژه «مبنا» در لغت به معانى گوناگونى آمده است؛ از جمله: بنیاد، شالوده، محل بنا و امثال آن37 که پایه و اساس چیزى قرار مىگیرد. پایه و اساس مفهومى عام دارد؛ ممکن است به لحاظ فیزیکى، روحى و معنوى یا فکرى و نظرى باشد؛ یعنى از نظر فیزیکى چیزى مانند پىریزى دیوار زیربناى ساختمان قرارگیرد یا به لحاظ فکرى و نظرى ـ مثلاً ـ توحید بنیان اندیشه دین و آیینى واقع گردد.
در همه این موارد، معناى لغوى «مبنا» صادق است.منظور از مبانى تربیتى رفتار مهدى علیهالسلام در حکومت جهانى پس از ظهور،38 پایهها و معیارهاى رفتارى آن حضرت در عصر ظهور است. هرچند مبانى تربیتى زیادى را مىتوان براى رفتار حکومتى مهدى علیهالسلام به دست آورد، ولى براى نمونه به چند مورد که از صریح روایات برمىآید اشاره مىشود.
1. قرآن کریم
قرآن کریم، نخستین مبناى رفتار حکومت مهدوى خواهد بود و حضرت براساس معارف و احکام قرآنى عمل مىکند؛ چراکه دلایل و شواهد زیادى از سخنان رسول خدا صلى اللهعلیه وآله و امامان معصوم علیهمالسلام در توصیف شخصیت و حکومت مهدى علیهالسلام وجود دارد و بر این نکته تأکید مىکنند که قرآن و احکام قرآنى در عصر ظهور آن بزرگوار در سراسر گیتى حاکم مىشود.
براى نمونه به برخى از آنها اشاره مىگردد:
مهدى موعود علیهالسلام به تصریح احادیث نبوى و همه معصومان علیهمالسلام آخرین معصوم از تبار على علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام و تربیتیافته مکتب وحى است.39 شخصیت آسمانى و قرآنى مهدى علیهالسلام، نویددهنده امید به آینده روشن به بشریت و احیاگر احکام الهى است.
مهدى علیهالسلام عدل قرآن و یگانه مجرى قوانین آن، در کره زمین خواهد بود که با ظهورش حکومت قرآنى را برقرار و نظام عدل جهانى را رهبرى مىکند. او در نخستین روزهاى زندگى پس از ولادت، هدفش را به روشنى اعلام و به محرومان عالم وعده پیروزى داد.
حکیمه خاتون مىگوید: بعد از ولادت مهدى علیهالسلام پدرش امام عسکرى علیهالسلام فرمود: فرزندم را بیاور. او را از زمین برداشتم، در حالى که بر ذراع راستش نوشته بود: «جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقا»(اسراء: 81) نزد پدر بردم. امام عسکرى علیهالسلام به او فرمود: فرزندم! سخن بگو. وى پس از گفتن «استعاذه» و «بسم اللّه»، آیاتى از قرآن تلاوت40 نمود که اشاره به برنامههاى آینده او بود.41
روایات متعدد نیز دلالت دارند که عصر ظهور مهدى علیهالسلام عصر حاکمیت قرآن و اجراى دستورات الهى خواهد بود. رسول خدا صلىاللهعلیهوآله در یکى از سخنانش، ضمن معرفى مهدى علیهالسلام مىفرماید: «او کسى است که مردم را به کتاب خدا دعوت مىکند.»42 در نتیجه، آنچه از احادیث برمىآید آن است که قرآن کریم مهمترین مبناى رفتارى مهدى علیهالسلام در عصر ظهور است و او براساس دستورات قرآن بین مردم حکم مىراند. همانگونه که قرآن مىفرماید: «وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ»(نساء: 58)؛ آن حضرت نیز با عدل و داد میان مردم داورى مىکند.
2. سیره پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله
هرچند سیره پیامبر صلىاللهعلیه وآله جدا از قرآن نیست و سیره آن حضرت، در واقع تجلى عملى قرآن است، ولى به دلیل تأکید بر احیاى سیره رسول خدا صلىاللهعلیهوآله در عصر ظهور و نیز تصریح روایات در مورد آن، دومین مبناى رفتار حضرت مهدى، سیره پیامبر صلىاللهعلیهوآله انتخاب شده است.یکى دیگر از مبانى تربیتى مهدى علیهالسلام در داورىها و رفتارهاى حکومتى، سیره رسول خدا صلىاللهعلیهوآله و سایر معصومان علیهمالسلاماست که آن حضرت براساس آن رفتار مىکند؛ چراکه امام زمان علیهالسلام وارث همه انبیا و اولیاى الهى است که در دوره فرمانروایى سنت آن بزرگواران را زنده خواهد کرد.
مفضل بن عمر از امام صادق علیهالسلام روایت کرده است که آن حضرت فرمود: «إذا أذن اللّه تعالى للقائم بالخروج صعد المنبر فدعا الناس الى اللّه ـ عزوجل ـ و خوفهم باللّه و دعاهم الى حقه على أن یسیر فیهم بسیرة رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله و یعمل فیهم بعمله»؛43 زمانى که خداوند به مهدى علیهالسلام اذن ظهور دهد، بر منبر رود و مردم را به خدا فراخواند و آنها را از خدا بترساند و به حق خودش فراخواند بر اینکه در میان مردم به سیره و روش رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله رفتار خواهد کرد.
علاءبن محمّد از امام باقر علیهالسلام روایت کرده که آن حضرت در توصیف رفتار مهدى علیهالسلام فرمود: «یسیر بسیرة ما سار به رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله حتى یظهر الاسلام؛ قلت: ما کانت سیرة رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله ؟ قال: ابطل ما کانت فى الجاهلیة و استقبل الناس بالعدل و کذلک القائم إذا قام یبطل ما کان فى الهُدنة مماکان فى ایدى الناس و یستقبل لهم العدل»؛44 مهدى علیهالسلام به روش رسول خدا صلىاللهعلیهوآله عمل مىکند تا آنکه اسلام را آشکار سازد. عرض کرد:
روش رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله چگونه بود؟ فرمود: رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله آثار کفر جاهلیت را از میان برد و با مردم به عدالت رفتار کرد. مهدى علیهالسلام نیز موقعى که قیام کند، اعمال نامشروع و بدعتهایى را که هنگام صلح و سازش با بیگانگان در میان مسلمانان مرسوم گشته است، از میان مىبرد و مردم را به عدالتگرى رهبرى مىنماید.
بر این اساس، سیره رسول خدا صلىاللهعلیهوآله معیار رفتار مهدى علیهالسلام در اداره حکومت خواهد بود که طبق روش آن حضرت عمل مىکند. همانگونه که پیامبر صلىاللهعلیهوآله آداب و رسوم جاهلیت را ابطال کرد، مهدى7 نیز رفتارهاى نادرست پیش از خود را اصلاح خواهد نمود؛ اصلاح باورهاى باطل، اصلاح اخلاق فاسد، اصلاح رفتارهاى انحرافى و ضدعدالت و دادگرى و امثال آن. از بین بردن بدعتهاى پدید آمده در حوزه اسلامى و نوآورىهاى نامشروع در عرصه زندگى فردى و اجتماعى، از جمله برنامههاى رفتارى مهدى علیهالسلام در حکومت صالحان خواهد بود.
3. عدالتمحورى
نظر به تأکید قرآن بر عدالت، به عنوان مهمترین هدف بعثت انبیا و بخصوص پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله و نیز سیره رسول خدا صلىاللهعلیهو آله بر اجراى عدالت اجتماعى، سومین مبناى رفتار حکومت امام مهدى علیهالسلام در این مقاله عدالتمحورى مىباشد.
خداوند به بیان هدف بعثت پیامبران مىفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید: 25)؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.همه انبیا آمدند تا عدالت را در جامعه انسانى اجرا نمایند، ولى این امر تاکنون به صورت فراگیر و جهانى محقق نشده است. تحقق عدل جهانى حکومت جهانى مىخواهد که همه در انتظار آن به سر مىبرند و آرزوى چنین زمانى را دارند. عصر ظهور مهدى یقینا به این انتظار پایان داده و عدالت را در سراسر گیتى گسترش خواهد داد. از اینرو، عدالتمحورى مبانى حکومت مهدوى خواهد بود.
مبناى تربیتى مهم دیگر در رفتار مهدى علیهالسلام عدالتمحورى در تمام شئون حیات بشرى است که از مطالب گذشته به روشنى قابل استفاده مىباشد؛زیرا عدالت به معناى واقعى آن هنوز محقق نشده و یا به صورت محدود، مقطعى و منطقهاى به اجرا درآمده است. در حالى که قرآن کریم مکرر به عدل کلى در سطح جهان وعده داده و این وعده تاکنون تحقق نیافته و انتظار همگان بر آن است که در عصر ظهور مهدى علیهالسلام وجود عینى خواهد یافت.از اینرو، عدالت پایه کار مهدى علیهالسلام خواهد بود؛ چون او «رحمهللعالمین» و داراى روح لطیف و بزرگى است که از هر پدر و مادرى به انسانها مهربانتر و دلسوزتر مىباشد.
امام رضا علیهالسلام در این زمینه مىفرماید: «یکون اولى بالناس من انفسهم و اشفق علیهم من آبائهم و امهاتهم و یکون اشدالناس تواضعا للّه ـ عزوجل ـ و یکون آخذ الناس بما یأمر به و أکف الناس عماینهى عنه»؛45 او نسبت به مردم از خودشان اولىتر و از پدر و مادرشان مهربانتر و در برابر خدا از همه متواضعتر است. آنچه به مردم فرمان دهد، خود بیش از دیگران به آن عمل مىکند و آنچه مردم را از آن نهىکند بیش از همگان خود از آن بپرهیزد. به هر صورت، عدالتمحورى و دادگرى از مبانى تربیتى رفتار مهدى علیهالسلام در نظام حکومت صالحان خواهد بود که در روایات مکرر بدان تأکید شده است.
آثار تربیتى مهدىباورى
بىتردید، اندیشه مهدویت، آثار فراوانى به همراه دارد؛ آثارى که در فرد و جامعه قابل تجربه و ادراک است؛ چه اینکه مسئله مهدویت و بحث درباره امام زمان علیهالسلام از مسائل زنده روز است و با زندگى فردى و اجتماعى انسان ارتباط نزدیک دارد. اعتقاد به ظهور منجى بشر، این امید را در آدمى پدید مىآورد که روزى از همه گرفتارىها رهایى یابد و به آغوش گرم امنیت و آرامش بیارامد.
شهید مطهّرى در این زمینه مىگوید: «انتظار فرج و آرزو و امید و دل بستن به آینده، نیروآفرین و تحرکبخش است و مىتواند نوعى عبادت و حق شمرده شود.»46 باور به چنین ایده و اندیشهاى، یقینا آثار مثبت فراوانى به همراه دارد که به مهمترین آنها اشاره مىشود:
1. امید به آینده بهتر
از ویژگىهاى مهم انسان امید به آینده است. این خصوصیت در فطرت آدمى نهفته است و نقش اساسى در زندگى فردى و اجتماعى بشر دارد. آیندهاى که از کاستىهاى زمان پیراسته و به کمال مادى و معنوى آراسته باشد، تأثیر بسزایى در رشد فکر و اندیشه و تحول رفتار انسان دارد. از اینرو، کتابهاى آسمانى که براى هدایت بشر و پاسخگویى به نیازهاى او نازل شده، از این امر غفلت نورزیده و اشاراتى هرچند مجمل بدان داشتهاند.زندگى انسان بر محور امید و آرزو رقم مىخورد و اگر امید را لحظهاى از حیات انسان بردارد، دیگر زندگى برایش مفهومى نخواهد داشت. امید به لحاظ روحى و روانى فرد را از کسالت و تنبلى و بىکارى بیرون آورده، نشاط و شادابى در او ایجاد مىکند و وى را به فعالیت وامىدارد.
از اینجاست که قرآن کریم همواره به انسان وعده مىدهد و آینده بهترى براى او ترسیم مىکند تا روحیه امید در قلب او زنده شود و او را به حرکت و فعالیت وادارد. وعدههاى قرآن در واقع، همه بر همین اساس شکل گرفتهاند؛ وعده به آمرزش و پاداش بزرگ،47 وعده به باغها، نهرهاى جارى و سراهاى پاکیزه در بهشتهاى جاویدان،48 وعده خلافت در زمین49 و امثال آن. فلسفه اینگونه وعدهها در قرآن ایجاد امید به آینده بهتر و رفع مشکلات از زندگى بشر است.طبیعى است که وعدههاى قرآنى از طرف صادق حکیم صادر شدهاند و ایجاد انگیزه مىکند تا انسان به آن وعدهها نایل گردد و هرکس تلاش کند تا خود را شایسته بهرهورى از نعمتهاى الهى سازد.
اندیشه مهدویت نیز از چنین ویژگى برخوردار است و انسان را نسبت به آینده امیدوار مىکند. روایاتى که در این زمینه وارد شدهاند، میزان امیدوارى انسان را بالا مىبرد. در اینجا براى نمونه به یک روایت در توصیف حکومت امام مهدى علیهالسلام اشاره مىکنیم. علىبن ابراهیم قمى در تفسیرش، ذیل آیه «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» (صف: 8) مىنویسد: «بِالْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ) إِذَا خَرَجَ لَیُظْهِرُهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ حَتَّى لَا یُعْبَدَ غَیْرُ اللَّهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا»؛50
هنگام ظهور حضرت قائم آلمحمّد صلىاللهعلیهوآله خداوند آنگونه دینش را آشکار کند که در زمین جز خدا پرستش نشود و این، معناى کلام رسول خدا صلىاللهعلیهوآله است که فرمود: پس از قیام مهدى موعود علیهالسلام خداوند زمین را پر از عدل و داد کند، چنانکه پر از ظلم و ستم شده است. توجه به چنین حکومتى، روح امید را در کالبد انسان مىدمد و فعالیت او را چند برابر مىسازد.
2. امید به امنیت
قتل و غارت و ناامنى در بسیارى از کشورهاى جهان آسایش مردم را سلب کرده و روزهاى سختى را براى آنان به ارمغان آورده است. مردم کشورهایى نظیر فلسطین، عراق، افغانستان و پاکستان که هر روز شاهد حملات بیگانگان هستند، به یقین آرزویى جز امنیت فردى و اجتماعى ندارند تا بدون اضطراب و نگرانى در کنار زن و فرزندان خویش آرام گیرند.باور به آمدن مهدى موعود علیهالسلام و تحقق امنیت در جامعه، این تأثیر را در روح و روان مردم آن کشورها ایجاد مىکند که به امید بهبود اوضاع در آینده، زندگى با نشاطترى داشته باشند. آیات و روایات فراوانى که در این خصوص وارد شده است، مردم را به فعالیت و تلاش در جهت نیل به هدف سوق مىدهد.
خداوند در قرآن وعده به امنیت داده مىفرماید: «وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنا»(نور: 55)؛ و بیمشان را به ایمنى مبدّل گرداند. تبدیل ترس و بیم به امید به امنیت آینده، در سایه حکومت مهدى قابل تحقق است و بر این اساس، انتظار فرج به انسان امنیت فردى و اجتماعى را نوید مىدهد. در یکى از خطبههاى امیرالمؤمنین على علیهالسلام در توصیف حکومت مهدى علیهالسلام آمده است که آن حضرت فرمود: وقتى امام مهدى علیهالسلام قیام کند، این کارها را انجام خواهد داد: «لینزعنّ عنکم قضاةَ السُوء و لیعزلنّ عنکم امراءَ الجور و لیطهّرنّ الارض من کل غاشّ و لیعملنّ بالعدل»؛51 شما را از قضات بد نجات خواهد داد؛ حاکمان جور را بر کنار و زمین را از هرگونه افراد نیرنگپیشه پاک و به عدالت رفتار خواهد نمود.
3. امید به عدالت
به گفته ملّامهدى نراقى، حقیقت عدالت در ناحیه فرد، حاکمیت عقل بر قواى بدنى است تا عقل، هر یک از آن قوا را در جهت تأمین مصالح مادى و معنوى به کار گیرد و از بروز اختلال و فساد در نظام جسمانى پیشگیرى نماید.52 عدالت در نظام اجتماعى نیز به همین معناست که قدرت و ریاست در اختیار حاکمان عادل قرار گیرد تا از پیشامد ظلم و فساد در جامعه جلوگیرى نمایند. اقامه عدالت و دادگرى در جهان چیزى است که خواسته همه بشریت بوده و هست و اختصاص به دین و آیین، قوم و طایفه و زمان و مکان خاصى ندارد، بلکه هر انسان نیکاندیشى در تکاپوى عدالت است و آرزوى تحقق آن را در دل مىپروراند.
به فرموده علّامه طباطبائى، بشر از روزى که در زمین سکنا گزیده است، پیوسته در آرزوى یک زندگى اجتماعى مقرون به سعادت بوده و به امید رسیدن به چنین روزى قدم برمىدارد.53 قیام مهدى علیهالسلام در حقیقت، پاسخى است به آن آرزوى دیرینه بشر که هنوز وجود خارجى نیافته است.هرچند عدالت در بخش و ناحیه یا کشور و سرزمینى به صورت محدود، ممکن است برقرار شده باشد، ولى عدالت کلى و جهانى در سطح دنیا هنوز تحقق نیافته است. چنین عدالتى را مستضعفان عالم انتظار مىکشند و آرزوى تحقق آن را دارند. قرآن کریم54 و احادیث معصومان علیهمالسلام55 به این نوع عدالت وعده دادهاند.
طبق وعده الهى، عدالت وسیع و جهانى با آمدن حضرت مهدى علیهالسلام محقق خواهد شد. همانگونه که در حدیثى از ابوسعید خدرى آمده است که رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود: وقتى فرزندم امام مهدى ظهور کند، خداوند قلبهاى امت محمّد صلىاللهعلیهوآله را [از معارف خود] پر مىکند و عدالت او همه امت را فرامىگیرد؛56 یعنى عدالت فراگیر و همهجانبه که همه پهنه گیتى را دربر مىگیرد و تمام دنیا در سایه حکومت آن حضرت با آرامش زندگى خواهند کرد.
4. امید به رفع تبعیض
یکى از مسائل مهمى که عامل رنج و ناراحتى روحى و روانى بشر بوده و هست، وجود تبعیضهاى گوناگون در جهان است. تبعیض، یعنى حقوق عدهاى را نادیده گرفتن و به عدهاى بیش از حقوقشان امتیاز دادن. تبعیض با رنگها و چهرههاى گوناگون در همه دنیا خودنمایى مىکند؛ تبعیض نژادى، تبعیض جنسیتى، تبعیض ملیتى و منطقهاى و… . بار اینگونه تبعیضها بر دوش بسیارى از شهروندان ممالک دنیا سنگینى مىکند و هر روز بر حجم آن افزوده مىگردد.
در اینجا سؤال اساسى این است که آیا راه برونرفت از این تبعیضها وجود دارد، یا نه؟ و اگر وجود دارد، کى و چگونه؟بر اساس متون اسلامى که دلالت قطعى بر موضوع دارند، راه برونرفت از مشکلات کنونى جامعه، تنها با ظهور و قیام حضرت مهدى علیهالسلام امکانپذیر است. این وعده قطعى از جانب خداوند متعال داده شده و به وسیله پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله به مردم اعلام گشته است.
آیات مربوط به قیام مهدى علیهالسلام که مفسّران با استفاده از روایات معصومان علیهمالسلام بر همین معنا تفسیر کردهاند، فراوان هستند و برخى از آنها در لابهلاى بحث اشاره شد. در اینجا براى نمونه به یک آیه اشاره مىکنیم: «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ»(انبیاء: 105)؛ و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد. در تفسیر آیه آمده است که منظور از «عبادى الصالحون» یاران حضرت مهدى علیهالسلام هستند.
روایات نیز در باب رفع تبعیض به وسیله امام مهدى علیهالسلام فراوان است. از جمله، ابوسعید خدرى مىگوید: رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود: «اُبشّرکم بالمهدى یبعث فى امّتى على اختلاف من النّاس و زلزالٍ، یملأ الارض عدلاً و قسطا کما ملئت جورا و ظلما، یرضى عنه ساکن السماء و ساکن الارض، یقسم المال صحاحا، اى بالسویة بین الناس و یملأ اللّه قلوب امّة محمّد صلىاللهعلیهوآله غنى و یسعهم عدله»؛57 آیا شما را بشارت دهم به مهدى علیهالسلام که در حال اختلاف امتم و تزلزل روحى و معنوى آنها برانگیخته مىشود و زمین را پر از عدل و داد مىکند، چنانکه از ظلم و جور پر شده است.
ساکنان زمین و آسمان از او راضى هستند. مهدى علیهالسلام ثروت دنیا را میان مردم بالسویه تقسیم مىکند و خداوند به وسیله او دل امت پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله را [از معارف خود ]غنى مىسازد و عدالتش همه زمین را فرامىگیرد. از این روایت استفاده مىشود که ظهور مهدى علیهالسلام پس از اختلافات زیاد و تزلزل و ناامنى در میان مردم خواهد بود که با قیام آن حضرت همه اختلافات و نابسامانىها برداشته مىشود.58
5. امید به ثواب و پاداش اخروى
انتظار فرج تنها جنبه روحى و روانى ندارد که صرفا ایجاد امید به آینده بهتر در فرد کند، بلکه طبق روایات متعدد، انتظار فرج مهدى موعود علیهالسلام بهترین عبادت است. احادیث در این زمینه بسیارند که به چند نمونه اشاره مىگردد. در روایتى از امام رضا علیهالسلام آمده است که رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود: «افضل اعمال امّتى انتظار الفرج اللّه (عزّوجل) »؛59 برترین عمل امت انتظار فرج خداى ـ عزّوجل ـ است؛ یعنى ظهور مهدى موعود علیهالسلام در آخرالزمان.
در مواعظ امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده است که آن حضرت در پاسخ به سؤال شخصى که پرسیده بود: کدام عمل نزد خدا محبوبتر است، فرمود: انتظار الفرج؛60 یعنى محبوبترین عمل نزد خدا انتظار فرج است.منتظران فرج مهدى علیهالسلام، در برخى روایات به کسانى تشبیه شدهاند که در خیمه با آن حضرت حضور خواهند داشت.
ابن فضال از علىبن عقبة، از موسى نمیرى، از علاءبن سیابة روایت کرده است که امام صادق علیهالسلام فرمود: «من مات منکم على هذا الامر منتظرا له، کان کمن کان فى فسطاط القائم علیهالسلام»؛61 هرکس از شیعیان در حال انتظار ظهور حضرت مهدى علیهالسلام از دنیا برود، همانند کسى است که در خیمه آن حضرت حضور داشته باشد.
همچنین امام سجاد علیهالسلام در حدیثى فرمود: «من ثبت على ولایتنا فى غیبة قائمنا، اعطاه اللّه أجر ألف شهید مثل شهداء بدر و اُحد»؛62 هر کس در زمان غیبت قائم علیهالسلام بر ولایت ما (اهلبیت) پایدار بماند، خداوند ثواب هزار شهید مانند شهداى بدر و احد را براى او عطا کند.از اینگونه روایات زیادند و از مجموع آنها پاداش منتظران مهدى علیهالسلام به روشنى قابل استفاده است.
عناوین برترین عمل، برترین عبادت و تشبیه منتظران به یاران آن حضرت همه حاکى از بزرگى ثواب و پاداشى است که خداوند به آنان خواهند داد. نکته تربیتى این موضوع در آن است که شیعیان و مهدىباوران سعى کنند خود را واجد شرایط احراز چنین پاداشى را بنمایند. اگر توفیق آن را بیابند که در شمار منتظران واقعى مهدىموعود قرار بگیرند، آنگاه به فوز عظیم و سعادت ابدى نایل خواهند شد.
پی نوشت:
• 1ـ سید محمدمهدى خلخالى، آخرین تحول با حکومت ولىعصر علیهالسلام؛ سید محمدکاظم قزوینى، الامام المهدى علیهالسلام؛ کامل سلیمان، یومالخلاص؛ سید اسداللّه هاشمى شهیدى، ظهور حضرت مهدى علیهالسلام؛ ناصر مکارم شیرازى، حکومت جهانى مهدى علیهالسلام.
• 2ـ شیخ عبّاس قمى، فرهنگ واژگان قرآن کریم، ترجمه غلامحسین انصارى، واژه «رب»، ص 93.
• 3ـ ابن منظور، لسانالعرب، ماده «ربو».
• 4ـ راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآنالکریم، تحقیق عدنان داوودى، واژه «رب»، ص 336.
• 5ـ حسن مصطفوى، التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج 4، واژه «رب»، ص 22.
• 6ـ راغب اصفهانى، مفردات، ص 336.
• 7ـ ر.ک: سیدمصطفى حسینى، معارف معاریف، ج 9، واژه مهدویت، ص 711.
• 8ـ علیرضا ابراهیم، مهدویت در اسلام و دین زرتشت، ص 9.
• 9ـ مصداق مهدویت و امام منتظر محمّدبن الحسن العسکرى علیهالسلام است که روایات از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله و ائمه اطهار علیهمالسلام بر آن فراوانند.
• 10ـ منظور از دیدگاههاى بروندینى نظریهها و اندیشههاى بیرون از دین اسلام در سایر ادیان است.
• 11ـ ر.ک: محمّدرضا حکیمى، خورشید مغرب، ص 52ـ58.
• 12ـ همان، ص 53.
• 13ـ همان، ص 55.
• 14ـ همان، ص 57.
• 15ـ ر.ک: سیدهادى خسروشاهى، مصلح جهانى، ص 60.
• 16ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51، ص 71.
• 17ـ منظور از دروندینى مذاهب و اندیشههاى موجود در داخل دین اسلام است.
• 18ـ البته اندیشه مهدویت در مذهب تشیّع مسلّم و یکى از اصول مذهب و دین به شمار مىآید و کتابهاى متعددى در این زمینه تدوین شده که نیاز به ذکر آنها نیست و بیان نظریات علماى اهلسنت مهم است.
• 19ـ لطفاللّه صافى گلپایگانى، نوید امن و امان، ص 78.
• 20ـ ر.ک: لطفاللّه صافى گلپایگانى، منتخبالاثر فى الامام الثانى عشر، ص 320.
• 21ـ مرتضى آقاتهرانى، سوداى روى دوست، ص 17 / لطفاللّه صافى، نوید امن و امان، ص 85.
• 22ـ ر. ک: لطفاللّه صافى، نوید امن و امان، ص 238 / مرتضى آقاتهرانى، سوداى روى دوست، ص 18.
• 23ـ ر.ک: سیدمهدى العوادى النجفى، المهدى و آخرالزمان، ص 7ـ17.
• 24ـ لطفاللّه صافى گلپایگانى، منتخب الاثر، ص 342، ح 10.
• 25ـ ناصر مکارم شیرازى و همکاران، تفسیر نمونه، ج 16، ص 17.
• 26ـ توبه 33 / صف: 9.
• 27ـ اعراف: 128.
• 28ـ مرتضى مطهّرى، قیام و انقلاب مهدى علیهالسلام، ص 6.
• 29ـ مادر امام مهدى علیهالسلام به گفته همه تاریخنویسان «نرجس» خاتون از تبار شمعون وصى عیسى بن مریم بوده است. (ر.ک: شیخ عباس قمى، منتهى الآمال، ص 1093.
• 30ـ همان، باب چهاردهم، تاریخ حضرت حجهابن الحسن علیهالسلام، یک جلدى، ص 1092.
• 31ـ خدامراد سلیمانى، درسنامه مهدویت، ص 31.
• 32ـ صف: 8.
• 33ـ سید هاشم بحرانى، المحجة فیما نزل فى القائم الحجة، تحقیق محمّدمنیر میلانى، ص 224.
• 34ـ یوسفبن یحیى المقدسى الشافعى السلمى، عقد الدرر فى احوال المنتظر، تحقیق عبدالفتاح محمّد الحلو، ص 38.
• 35ـ ر.ک: خسرو باقرى، «آسیبشناسى تربیتى مهدویت»، در: برترینهاى فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص 33.
• 36ـ انبیاء: 105.
• 37ـ علىاکبر دهخدا، فرهنگ لغت، ج 12، واژه «مبنى» / سید مصطفى حسینى، معارف معاریف، ج 9، ص 69.
• 38ـ شاید اینگونه مباحث درباره مهدى موعود مناسب نباشد، ولى نه از باب تعیین تکلیف، بلکه از باب اینکه این مطالب به عنوان برداشتهایى از سخنان معصومان علیهمالسلام در پاسخ به برخى از سؤالات و شبهاتى که احیانا در زمینه رفتار آن حضرت خواسته یا ناخواسته از طرف کسانى طرح مىشود، ارائه مىگردد.
• 39ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51، ص 65ـ155.
• 40ـ «وَنُرِیدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ» قصص: 5 مىخواهم منت گذاریم بر جماعتى که ایشان را ستمکاران در زمین ضعیف گردانیدهاند و بگردانیم ایشان را پیشوایان دین و بگردانیم ایشان را وارثان زمین.
• 41ـ شیخ عباس قمى، منتهى الآمال، ج 2، ص 754.
• 42ـ سید محمّدکاظم قزوینى، الامام المهدى علیهالسلام، ص 51.
• 43ـ فضلبن حسن طبرسى، اعلام الورى، ص 431.
• 44ـ همان، ج 13، ص 136.
• 45ـ همان، ج 25، ص 117.
• 46ـ مرتضى مطهّرى، قیام و انقلاب مهدى، ص 7.
• 47ـ مائده: 9.
• 48ـ توبه: 72.
• 49ـ نور: 55.
• 50ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51، ص 90.
• 51ـ همان، ص 120.
• 52ـ ملّا مهدى نراقى، جامعالسعادات، ج 1، ص 85.
• 53ـ سید محمّدحسین طباطبائى، شیعه در اسلام، تصحیح محمّدعلى کوشا، ص 321.
• 54ـ قصص: 5.
• 55ـ جابر انصارى از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله روایت کرده است که آن حضرت فرمود: «المهدى من ولدى اسمه اسمى و کنیته کنیتى، أشبه الناس بى خلقا و خلقا تکون له غیبة و حیرة تضل فیه الامم، ثم یقبل کالشهاب الثاقب و یملأها عدلاً و قسطا کما ملئت ظلما و جورا»؛ فرزندم مهدى هم نام و هم کنیه و از نظر افرینش و اخلاق شبیهترین مردم به من است. او غیبت طولانى خواهد داشت که بسیارى در آن زمان گمراه خواهند شد. آنگاه مانند شهاب ثاقب ظهور کرده جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، پس از آنکه از ظلم و جور آکنده شده است. محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51، ص 72.
• 56ـ همان، ص 74.
• 57ـ همان، ص 74.
• 58ـ سید محمّدمهدى خلخالى، آخرین تحول با حکومت ولىعصر علیهالسلام، ص 155.
• 59ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 122.
• 60ـ همان، ص 122.
• 61ـ همان، ص 125.
• 62ـ همان.
محمد احسانى/ دانشجوى دکترى قرآن و علوم تربیتى، جامعهالمصطفى العالمیه.
منبع: ماهنامه معرفت شماره160
ادامه دارد…………