زمینه‏ سازى تربیتى مهدویت – بخش 1

0

مهدویت و تربیت ارتباطى نزدیک و پیوندى عمیق با هم دارند:تربیت صحیح، زمینه‏ساز ظهور حضرت مهدى علیه‏السلام است که مى‏توان با پرورش نیروهاى مخلص و معتقد به مهدویت، زمینه قیام آن حضرت را فراهم کرد.

 

چکیده

این مقاله نظر به اهمیت مسئله مهدویت که از مسائل مهم روز جامعه است، و ارتباط مستقیم با زندگى فردى و اجتماعى بشر دارد، موضوع مهدویت را با نگاه تربیتى بررسى کرده است. سه دیدگاه در باب مهدویت مطرح شده که با نقد دیدگاه برون‏دینى و درون‏دینى مبتنى بر نظریه غالب اهل‏سنت، دیدگاه درست به این موضوع با استناد به آیات و روایات تبیین شده است.

عمده هدف تحقیق اثبات اثربخشى مهدویت‏باورى در زندگى فردى و اجتماعى امروز جامعه انسانى بوده است که آثار اعتقاد به ظهور مهدى علیه‏السلام در پاسخ به اندیشه ناکارآمد جلوه دادن این باور، به خوبى تبیین شده است. این آثار تربیتى اقتضا مى‏کرد که مبانى رفتار مهدى علیه‏السلام در عصر ظهور نیز به لحاظ تربیتى بررسى شود و این کار با استناد به قرآن، سنت و سیره پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  در این مقاله انجام گرفته است.

در این تحقیق از اسناد و مدارک با روش تحلیلى ـ توصیفى جهت نیل به هدف پیش‏گفته در فضاى کتابخانه استفاده شده است. بدین طریق که اطلاعات موردنیاز از منابع مربوط به مهدویت، تعلیم و تربیت و تفاسیر قرآن کریم جمع‏آورى شده و با یافته‏هاى علوم تربیتى به تجزیه و تحلیل و استنتاج پرداخته است.

مهم‏ترین یافته‏هاى این تحقیق، اثبات نیاز جامعه امروز به مهدویت و دست‏یابى به وظایف تربیتى در سه گروه: فرد، خانواده و حکومت اسلامى نسبت به زمینه‏سازى ظهور مهدى  است. نظر به این وظایف، همه مردم اعم از افراد، خانواده‏ها و نهادهاى اجتماعى در ارتباط با زمینه‏سازى مهدویت مسئولیت دارند و باید به وظیفه‏شان عمل نمایند.

کلیدواژه‏ها: مهدویت، تربیت، زمینه‏سازى، اثر تربیتى، فرد، خانواده، حکومت، وظیفه تربیتى.

مقدّمه

مهدویت از مسائل اساسى روز در گذشته و حال بوده و هست و فراتر از افق زمان و مکان در هر شرایطى قابل بررسى مى‏باشد؛ زیرا مهدویت ریشه در فطرت انسان دارد و با خمیرمایه وجود آدمى عجین گشته است. به گونه‏اى که در طول تاریخ، حتى پیش از اسلام اجمالاً مردم به منجى جهانى دل بسته بودند و امروزه نیز میلیون‏ها انسان محروم و مظلوم در انتظار آینده درخشان و فارغ از ظلم و ستم لحظه‏شمارى مى‏کنند. این آرزوى کهن و سابقه‏دار چه زمانى به آخر مى‏رسد و آن عزیز دور از نظر، چه زمانى دل‏هاى پریشان را آرامش مى‏بخشد؟ باید منتظر بود.

قرآن کریم نویدهایى به انسان مى‏دهد که سرانجام خوبى پیش‏روى جامعه است، آینده مطمئن، با رفاه و آرامش، بدون اضطراب و دغدغه‏هاى فکرى. چنین سرنوشتى در انتظار بشر است و این امر بى‏شک به دست مهدى موعود (عج) رقم خواهد خورد. رسیدن به مدینه فاضله امام مهدى علیه‏السلام  همانند دیگر تحولات اجتماعى نیازمند آمادگى و زمینه‏سازى است که مى‏بایست برنامه‏ریزى کرد و شرایط لازم را براى تحقق آن فراهم آورد.

هرچند به صورت عام در باب منجى و مصلح جهانى و به صورت خاص درباره ظهور مهدى موعود آثار قلمى زیادى نوشته شده، به گونه‏اى که کتاب‏ها و مقالات قدیم و جدید در این موضوع قابل شمارش و بررسى نمى‏باشد. همچنین در زمینه شخصیت و صفات مهدى موعود، علائم ظهور، حکومت مهدى علیه‏السلام و امثال آن، منابع زیادى در اختیار است، ولى در خصوص زمینه‏سازى مهدویت و ظهور مهدى (عج) با نگرش تربیتى اثرى تدوین نشده و از این نظر جاى بحث و پژوهش دارد که با رویکرد تربیتى به موضوع زمینه‏سازى مهدویت نگرسته شود و تحقیقى هرچند مختصر در این مورد صورت گیرد.

به منظور روشن شدن ضرورت مطلب و نو بودن موضوع مقاله به چند اثر در باب مهدویت اشاره مى‏کنم تا جنبه نوآورى نوشتار معلوم گردد. یکى از آثارى که در زمینه مهدویت نوشته شده کتاب ارزشمند منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر، تألیف آیت‏اللّه لطف‏اللّه صافى گلپایگانى است. این کتاب روایات در باب مهدویت را از منابع شیعه و سنى جمع‏آورى کرده و اثر مفید و قابل استفاده است.

سوداى روى دوست از دیگر آثار مربوط به حضرت مهدى علیه‏السلام است که اخیرا توسط دکتر مرتضى آقاتهرانى تدوین شده و به بررسى ارتباط، عوامل ارتباط، موانع ارتباط و سالکان خالص حضرت مهدى پرداخته است. راه وصال از دیگر کتاب‏هایى است که در زمینه مهدویت و راه رسیدن به محضر مهدى علیه‏السلام به رشته تحریر درآمده و برخى از وظایف مؤمنان در زمان غیبت را بیان کرده است.

همچنین کتاب‏هاى دیگرى1 نیز در ارتباط با مهدویت وجود دارند که نیاز به ذکر آنها نیست.با مطالعه آثارى که تاکنون در زمینه منجى جهانى و موضوع مهدویت تدوین شده به این نتیجه رسیدیم که هیچ‏کدام از آنها با نگاه تربیتى به موضوع نپرداخته‏اند. اغلب این کتاب‏هاى تاریخ ولادت، غیبت صغرى، غیبت کبرى، نواب خاص، حکومت مهدى و امثال آن را از نظر روایات بحث کرده‏اند.

بنابراین، نوآورى مقاله حاضر نسبت به آثار موجود در این است که با رویکرد تربیتى به موضوع مهدویت پرداخته و زمینه‏سازى ظهور را از نظر تربیتى در نهاد خانواده و جامعه به بحث کشیده است.پرسش اصلى پژوهش در ارتباط با مهدویت این است که امروزه باور به ظهور مهدى علیه‏السلام چه آثارى در زندگى انسان دارد؟ هریک از افراد، خانواده و حکومت اسلامى از نظر تربیتى چه وظایفى‏نسبت‏به‏زمینه‏سازى‏مهدویت دارند؟

سؤالات فرعى نوشتار عبارت‏اند از:

1. دیدگاه درست نسبت به مهدویت کدام است؟

2. مبانى تربیتى رفتار مهدى علیه‏السلام در حکومت عدل جهانى کدام‏اند؟

دغدغه‏هاى زیادى نسبت به مسئله مهدویت وجود دارند، هم در افکار عالمان و اندیشمندان و هم در اذهان توده مردم و بخصوص نسل جوان. موافقان و مخالفان مهدویت، از دیر زمان در هر دو گروه بوده و هست و امروزه نیز در هر جاى دنیا مشاهده مى‏شود. دیدگاه‏هایى در باب مهدویت و انقلاب جهانى امام مهدى مطرح و در مراکز علمى مورد توجه است که هر فرهیخته‏اى را به تکاپو وامى‏دارد تا ضمن آشنایى با آن دیدگاه‏ها به نقد علمى و منصفانه آن بپردازد؛ چراکه نظریات علمى پیامدهاى رفتارى به دنبال دارد و بازتاب آن، واکنش‏هایى را در اجتماع پدید مى‏آورد و ممکن است به تحیّر و سردرگمى برخى جوانان منجر گردد.

نظر به طرح بحث و پرسش‏هاى موضوع، مى‏توان گفت چهارچوب کلى تحقیق یک روند نظرى ـ کاربردى دارد که بررسى دیدگاه‏ها، رابطه مهدویت با تربیت و تبیین مبانى تربیتى رفتار مهدى علیه‏السلام بخش نظرى مقاله و بیان آثار تربیتى مهدویت‏باورى و وظایف تربیتى هر کدام از فرد، خانواده و حکومت نسبت به زمینه‏سازى مهدویت، بخش کاربردى آن را تشکیل مى‏دهند.روش انجام هر تحقیقى از این دست که اغلب با منابع و متون اسلامى سروکار دارد، روش اسنادى با استفاده از شیوه تحلیلى ـ توصیفى است که ظرف اجراى آن، فضاى کتابخانه مى‏باشد و نیازى به پژوهش میدانى و اطلاعات آمارى ندارد.

مفهوم‏شناسى

تربیت

واژه «تربیت» از ریشه «ربب» به معناى مالک و سرپرست2 یا «ربو» به مفهوم زیادتى، رشد، نمو و نگه‏دارى، آمده است.3 هرچند واژه «تربیت» به این شکل در قرآن به کار نرفته، ولى مشتقات آن با هیئت‏هاى دیگر در آیات متعدد قرآن به کار رفته است که به نوعى تربیت به معناى اصطلاحى، یعنى پرورش جسمى و روحى و معنوى را مى‏رساند. راغب اصفهانى در مفردات مى‏گوید: «رب» در اصل تربیت به معناى ایجاد چیزى است به صورت تدریجى و گام به گام تا آن چیز به حد کمال مطلوب خود برسد.4

حسن مصطفوى در التحقیق فى کلمات القرآن الکریم پس از نقل سخنان واژه‏شناسان، به این نکته اشاره مى‏کند که ماده «رب» در اصل به معناى سوق دادن چیزى در جهت کمال و رفع نواقص، به شیوه زدودن و آراستن است. این مفهوم مصادیقى مختلف دارد و در باب اعتقادات، معارف، اخلاق، آداب و امثال آن کاربرد دارد.5

بر این اساس، تربیت که مصدر باب «تفعیل» است و معناى فاعلى دارد، ارتباط نزدیکى با مفهوم «رب» پیدا مى‏کند؛ زیرا به قول راغب، «رب» نیز مصدر است و مستعار براى فاعل؛ یعنى به مربى و کسى که فرایند تربیت را در عمل اجرا مى‏کند، «رب» گفته مى‏شود. هر جا واژه «رب» در قرآن به کار رفته به معناى تربیت‏کننده و پرورش‏دهنده است و این کلمه به صورت مطلق فقط بر خداى متعال اطلاق مى‏شود.6

مهدویت

این کلمه به لحاظ واژه‏شناسى، از ریشه «هَدَى» گرفته شده و مصدر جعلى مهدى (اسم مفعول) به معناى «هدایت‏شده» است.7 اصطلاح «مهدویت» به مکتب‏هایى اطلاق مى‏شود که شاخصه اصلى آن، اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجى و نجات‏دهنده خاصى به نام امام مهدى علیه‏السلام است.8 تفکر مهدویت در فرهنگ تشیع از جایگاه ویژه‏اى برخوردار است؛ چراکه از امتیازات برجسته مذهب شیعه باور به ظهور دوازدهمین امام معصوم از تبار على علیه‏السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام مى‏باشد.

این اندیشه به قدرى عمیق و گسترده است که از صدر اسلام تاکنون وجود داشته و هر روز بر تجلّى آن افزوده شده و حتى پیروان دیگر ادیان نیز با گرایش به آن، به آمدن منجى جهانى دل بسته‏اند. منظور از مهدویت در این نوشتار، باور به ظهور و قیام امام مهدى موعود علیه‏السلام است که مصداقى معین دارد9 و یقینا روزى خواهد آمد و این جهان ظلمانى را با نور جمالش منور خواهد ساخت.

دیدگاه‏ها در باب مهدویت

هرچند بحث مهدویت و نظریات در ارتباط با آن فراوان است و بررسى مفصلى را مى‏طلبد و در این نوشتار نمى‏توان به همه آنها پرداخت، ولى از باب اینکه زمینه‏اى براى ارائه مقاله‏اى کامل‏تر فراهم گردد، به اشاره اجمالى در این مورد بسنده مى‏کنیم. از این‏رو، دیدگاه‏هاى مهدویت را به دو دسته کلى «برون‏دینى» و «درون‏دینى» تقسیم و به اختصار از آن عبور مى‏نماییم. پیش از ورود در این بحث، تذکر این نکته لازم مى‏نماید که محور تقسیم دیدگاه‏هاى مربوط به مهدویت، دین اسلام است و منظور از برون‏دینى ادیان غیراسلامى، اعم از زرتشت و یهود و مسیحیت و امثال آن، و منظور از درون‏دینى گرایش‏هاى مذهبى داخل حوزه اسلام است.

الف. دیدگاه‏هاى برون‏دینى10

در این فراز از سخن، براى رعایت اختصار، از بررسى جداگانه ادیان چشم‏پوشى نموده و به طرح کلى آنها اکتفا مى‏کنیم. آنچه از متون دینى مربوط به ادیان مختلف مانند زرتشت، یهود، مسیحیت و حتى مکتب‏هاى غیردینى نظیر آیین هندو، بودا و امثال آن برمى‏آید، آن است که اندیشه منجى‏گرایى و باور به یک نجات‏دهنده در آخرالزمان وجه مشترک همه آن آیین‏هاست؛11 چراکه امید به آینده بهتر جزو سرشت انسان است و در نهاد هر فرد وجود دارد.اگر امید به آینده نباشد، تحرک و فعالیتى نخواهد بود؛ در نتیجه، زندگى بشر از تعالى و پیشرفت بازمانده، دچار اختلال و به هم‏ریختگى مى‏شود.

در آیین زرتشت به سه موعود اشاره شده که منظور از همه آنها موعود آخرالزمان است.12 یهودیان که خود را پیروان حضرت موساى کلیم علیه‏السلام مى دانند نیز منتظر موعودند. در کتب مختلف آنها به موعود اشاره شده و آمدن منجى کل را انتظار مى‏کشند. یهودیان چون به حضرت مسیح علیه‏السلام ایمان نیاوردند، قطعا منجى مورد اعتقاد آنها نیامده و در آخرالزمان خواهد آمد. در آیین یهود چهره سه منجى ترسیم شده است: مسیح علیه‏السلام، محمّدبن عبداللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  و مهدى موعود علیه‏السلام.13

دین مسیح به علت قرب زمانى به اسلام و ظهور مهدى علیه‏السلام، اشارات روشن‏ترى به مهدویت دارد.14 در یکى از اناجیل مورد قبول مسیحیان ضمن وصایاى مسیح علیه‏السلام به شمعون آمده است: اى شمعون، خداى به من فرمود: «تو را وصیت مى‏کنم به سید انبیا که بزرگ فرزندان آدم و پیمبر امّى عربى است و بیاید ساعتى که فرج قوى‏گردد و نبوت بسیار شود و مانند سیل جهان را برکند.»15 از این وصیت برمى‏آید که دین مسیح آمدن پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  را تقویت‏کننده فرج نهایى مى‏داند که همان ظهور حضرت مهدى علیه‏السلام مى‏باشد.

نقد: آنچه از متون ادیان غیراسلامى نتیجه مى‏شود، باور به وجود منجى آخرالزمان است که اجمالاً بدان معتقدند. این باور، به لحاظ تربیتى قابل توجه است؛ زیرا همان مصلح‏باورى و انتظار آمدن منجى کل در آخرالزمان که در همه ادیان یادشده مشاهده مى‏شود، نکته مثبتى است و برخى آثار تربیتى را که بعدا بدان اشاره خواهد شد، دارد؛ چه اینکه امید به آینده بهتر و مطمئن در هر آیینى باشد، عامل تحرک، پویایى، فعالیت و پیشرفت و تکامل مادى و معنوى بشر است.

با این حال، هیچ‏یک از ادیان و مکتب‏هاى فکرى تصویر روشنى از چهره موعود آخرالزمان ارائه نداده و به صرف اشاره کلى بسنده کرده‏اند. آیین زرتشت به صورت اجمال به مصلح کل اشاره کرده و چند نفر را احتمال داده است. دین یهود نیز سخن از سه موعود به میان آورده و آیین مسیح هم به اجمال از آن گذشته و یا به ظهور دوباره مسیح معتقد است.

به هر صورت، هیچ‏کدام ترسیم درستى از شخص موعودى که انتظار آمدن او را دارند، ارائه نداده‏اند. چنین باورى هرچند آثار مثبتى به همراه دارد، ولى به لحاظ روحى و روانى کافى و قانع‏کننده نیست. باور به یک موعود مبهم و بدون تشخص، آن امیدوارى فطرى را که در نهاد هر کس وجود دارد، تقویت و اشباع نمى‏کند؛ زیرا امید به شخصیت معین و چهره مشخص است که عطش روحى و روانى انسان را برطرف مى‏کند.

تجربه نشان داده است که عطش را آب عینى و معین فرو مى‏نشاند، نه آب کلى و ذهنى. از این‏رو، ادیان غیراسلامى هرچند در اصل مهدویت‏باورى مشترکند، ولى برنامه مشخصى را در این زمینه ارائه نداده‏اند.تنها دین اسلام است که تصویر روشن و مشخصى از موعود آخرالزمان ارائه داده و برنامه‏هاى او را با تمام خصوصیات بیان داشته است. هرچند قرآن نیز به صورت کلى به مصلح جهانى اشاره کرده و از فرد معینى نام نبرده است، ولى برنامه‏هاى او را در آیات متعددى مورد توجه قرار داده است. آنچه از منابع اسلامى در این مورد به وضوح سخن گفته، روایات معصومان است.

سعیدبن جبیر از عبداللّه‏بن عبّاس روایت کرده است که پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  فرمود: «خلفا، اوصیا و حجت‏هاى الهى بر مردم بعد از من دوازده نفرند. اول آنان برادر و آخر ایشان فرزندم هستند. عرض کردند: یا رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله برادرت کیست؟ فرمود: على‏بن ابیطالب علیه‏السلام. پرسیدند: فرزندت چه کسى است؟ فرمود: مهدى؛ آن کسى که زمین را پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد، مملو از عدل و داد کند.»16

ب. دیدگاه‏هاى درون‏دینى17

مقصود از دیدگاه‏هاى درون‏دینى، نظریاتى است که در درون حوزه اسلام نسبت به مهدویت ابراز شده‏اند. این دیدگاه‏ها بیشتر ناظر به سخنان علماى اهل‏سنت است که احیانا در این زمینه بیاناتى داشته‏اند.18 از بررسى‏هاى انجام‏شده برمى‏آید که اهل‏سنت درباره مهدویت فراوان کار کرده‏اند؛ چراکه کتاب‏هاى زیادى از علماى اهل‏سنت با عناوین مختلف در باب مهدویت وجود دارند. کتاب‏هاى روایى، مناقب مهدى، احوال و اخبار مهدى، علایم ظهور مهدى و امثال آن، از دانشمندان اهل‏سنت در اختیار است.19 از این آثار به دست مى‏آید که مذاهب اهل‏سنت به مهدویت ایمان داشته و ظهور منجى آخرالزمان را انتظار دارند.20

بنابراین، اصل اعتقاد به ظهور مهدى مورد اتفاق شیعه و سنى است و بسیارى از اوصاف مهدى که در منابع فریقین آمده نیز مشترک هستند. تفاوت دیدگاه اهل‏سنت با تشیع در تعیین مصداق منجى است که برخى سنیان مى‏گویند: امام مهدى هنوز متولد نشده است. او هر زمان به دنیا آید قیام خواهد کرد.21 اما عده قابل توجهى از علماى اهل‏سنت معترف به ولادت امام مهدى علیه‏السلام هستند و در آثار خود بدان تصریح کرده‏اند.22

نقد: تشکیک بعضى از دانشمندان اهل‏سنت درباره ولادت امام مهدى علیه‏السلام همان‏گونه که از سخنان بسیارى از عالمان منصف پیروان مذاهب تسنن برمى‏آید، قابل قبول نیست؛ زیرا تولد مهدى علیه‏السلام در تاریخ معین و از پدر و مادر مشخص چیزى است که در تاریخ شیعه و سنى نقل شده و به هیچ وجه قابل انکار نیست.23

چنان‏که سلیمان قندوزى بلخى در ینابیع المودة آورده است: «ولد لابى محمد الحسن مولود فسماه محمدا، فعرضه على‏اصحابه یوم الثلاث و قال: هذا امامکم من بعدى و خلیفتى علیکم و هو القائم علیه‏السلام»؛24 فرزندى براى ابى‏محمّد حسن عسکرى علیه‏السلام متولد شد که او را محمّد نام‏گذارى کرد. روز سوم او را بر اصحابش عرضه داشت و فرمود: این امام شما بعد از من و جانشین من بر شما و او قائم به [حق ]است.

ج. نگاه درست به مهدویت

همان‏گونه که اشارت رفت، اندیشه مهدویت از دیرزمان وجود داشته و آیین‏هاى مختلف دنیا به نوعى بدان معتقد بوده و موضوع مهدویت‏باورى تاکنون روند رو به تکاملى خود را طى کرده است. اسلام بیش از دیگر ادیان به این مسئله پرداخته و ضمن ارائه تصویرى روشن از مهدویت، آینده درخشانى را در جلوى بشر قرار داده است. قرآن کریم به عنوان مهم‏ترین منبع آیین اسلام وعده‏ها و بشارت‏هاى اطمینان‏بخشى به جامعه انسانى داده است.

خداوند در این زمینه مى‏فرماید: «وَنُرِیدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»(قصص: 5)؛ اراده و مشیت ما بر این قرار گرفته است که بر مستضعفان در زمین منت نهیم و آنها را مشمول مواهب خود نماییم، و آنها را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم. به نوشته تفسیرنویسان، این آیه حکومت جهانى را بشارت داده و مستضعفان را وارثان کره زمین معرفى مى‏کند.25قرآن مجید در موارد مختلف با قاطعیت تمام، پیروزى نهایى ایمان اسلامى26 و آینده درخشان و سعادت‏مندانه بشریت27 را نوید داده است.28 آینده‏اى با امنیت کامل، رفاه عمومى، عدالت فراگیر و نشاط و شادابى تنها از آنِ اسلام و قرآن مى‏باشد که این وعده قطعى را به جامعه انسانى داده است.

مشخصات مهدى موعود در روایات نبوى و سخنان دیگر معصومان علیهم‏السلام به تفصیل بیان شده است؛ از جمله اینکه او از تبار على علیه‏السلام و فاطمه علیهاالسلام و فرزند امام حسن عسکرى علیه‏السلام مى باشد. براساس منابع تاریخى، امام مهدى علیه‏السلام در 15 شعبان سال 255 هجرى قمرى در شهر «سرّمن رأى» از مادر29 متولد شد، مدت پنج تا شش سال همراه پدر زندگى کرد و پس از آن طبق مشیت خداى متعال، از نظرها پنهان و غایب گردید.30

تحقق قطعى مهدویت

مسئله مهدویت از نظر تاریخى حتى پیش از اسلام در دین یهود و مسیح و دیگر ادیان نیز مطرح بوده و در اسلام به صورت گسترده و عمیق بدان توجه شده است؛ چون اعتقاد به مهدى موعود، از مسائل اساسى‏اسلام است و ریشه در قرآن کریم دارد. این کتاب آسمانى با قاطعیت تمام، پیروزى حق بر باطل و قیام حضرت مهدى علیه‏السلام را به تمامى انسان‏ها نوید مى‏دهد.31

خداوند مى‏فرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»(نور: 55)؛

خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند، وعده داده است که حتما آنان را در این سرزمین، جانشین [خود ]قرار دهد؛ همان‏گونه که کسانى را که پیش از آنان بودند، جانشین [خود ]قرار داد. و آن دینى که برایشان پسنیده است، به سودشان مستقر کند و بیمشان را به امن مبدل گرداند [تا] مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نگردانند و هر کس پس از آن به کفر گراید؛ آنانند که نافرمانند. این وعده الهى به مؤمنان و بندگان صالح که خلافت زمین را به آنها واگذار کند، امرى است قطعى و یقینا روزى محقق خواهد شد.

بر این اساس، خداوند وعده داده است که مؤمنان را خلیفه خود بر زمین قرار دهد و دینى مورد رضاى خویش را در زمین مستقر کند؛ ترس و بیم را بکلى از میان مردم ریشه کن سازد تا در گستره گیتى تنها خدا عبادت شود. این وعده الهى هنوز محقق نشده و طبق احادیث اسلامى، با ظهور حضرت مهدى علیه‏السلام جامه عمل خواهد پوشید؛ چون وعده الهى قطعى است و خداوند خلاف آن عمل نمى‏کند:

«وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ.»(روم: 6) با این حال، کسانى بوده و هستند که در مورد مهدویت و حکومت جهانى حضرت مهدى علیه‏السلام شک دارند و نسبت بدان، ایجاد شبهه و تردید مى‏کنند و بدین طریق، مى‏خواهند، اندیشه مهدویت را دچار تزلزل نمایند و در نهایت به خواسته‏هاى خود برسند، اما غافل از اینکه خداوند نور خود را کامل خواهد کرد.32 در تفسیر آیه گفته‏اند: وقتى حضرت مهدى قیام کرد، دین را بر همه مردم دنیا عرضه مى‏کند تا غیر از خدا کسى پرستیده نشود.33

روایات در منابع شیعه و سنى بر ظهور قطعى مهدى علیه‏السلام بیش از آن هستند که بتوان آنها را در یک مقاله گرد آورد. براى نمونه، به یک روایت که یوسف‏بن یحیى المقدسى الشافعى آن را در کتاب عقد الدرر فى اخبار المنتظر نقل کرده است بسنده مى‏شود. عبداللّه‏بن عمر از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله روایت کرده است که آن حضرت فرمود: «لاتقوم الساعة حتى یخرج المهدى من ولدى»؛34 قیامت واقع نشود تا اینکه فرزندم مهدى علیه‏السلام ظهور کند.

رابطه مهدویت و تربیت

نخستین سؤالى که به ذهن تداعى مى‏کند، این است که مهدویت چه ارتباطى با تربیت دارد؟ آنچه نخست از بحث مهدویت در ذهن مى‏رسد، جنبه کلامى و اعتقادى آن است؛ بدین معنا که مهدویت در اندیشه شیعى، یعنى اعتقاد به امام مهدى (عج) به عنوان منجى جهانى که روزى ظهور خواهد کرد و نابسامانى‏ها را از پهنه گیتى برخواهد داشت.

همین باور، ابعاد گوناگونى دارد که بعد تربیتى از جنبه‏هاى مهم آن است؛ زیرا مهدى‏باورى، صرفا یک مسئله‏اى اعتقادى نیست، بلکه تحولات گوناگون هیجانى، عاطفى، احساسى، و رفتارى را در فرد ایجاد مى‏کند و او را برمى‏انگیزد تا خود را براى یاورى امام مهدى (عج) مهیا سازد؛ چراکه یک منتظر واقعى، به لحاظ روحى و روانى هر لحظه آماده حرکت و قرار گرفتن در کنار حضرت مهدى (عج) است تا تحت فرمان آن امام بزرگوار، خدمت کند.35

بنابراین، مهدویت و تربیت از دو جهت ارتباطى نزدیک و پیوندى عمیق با هم دارند: از یک‏سو، تربیت صحیح، زمینه‏ساز ظهور حضرت مهدى علیه‏السلام است که مى‏توان با پرورش نیروهاى مخلص و معتقد به مهدویت، زمینه قیام آن حضرت را فراهم کرد؛ چون یکى از توصیف‏هایى که از یاران امام مهدى علیه‏السلام در قرآن کریم آمده، «بندگان صالح خدا»36 است. بندگان شایسته خدا انسان‏هایى هستند، تربیت‏یافته مکتب اهل ‏بیت علیهم‏السلام که با معارف و اخلاق آنها رشد کرده‏اند.

از این‏رو، رسیدن به درجه قرار گرفتن در زمره اصحاب امام زمان علیه‏السلام، تربیت اسلامى و قرآنى مى‏خواهد که بر اساس آن، اندیشه، اخلاق و رفتار صحیح را باید به جامعه ارائه داد تا افراد صالحى از میان اجتماع پدید آیند و صلاحیت یارى حضرت مهدى علیه‏السلام را کسب نمایند. چنین کارى نیازمند برنامه‏ریزى صحیح تربیتى و رفع موانع پرورش معنوى از جامعه است تا زمینه رشد روحى افراد مستعد فراهم گردد و بدین‏وسیله به تدریج زمینه ظهور مهدى علیه‏السلام آماده شود.از دیگر سو، بر اساس روایات متعددى که از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و ائمه اطهار علیهم‏السلام رسیده است، با ظهور مهدى موعود (عج) تربیت الهى و معنوى در عصر ظهور آن حضرت به بالاترین سطح خود مى‏رسد و انحرافات اخلاقى بکلى از بین مى‏رود.

در این زمینه روایات متعددى وجود دارند مبنى بر اینکه اصحاب مهدى علیه‏السلام در کمترین زمان کره زمین را فتح مى‏کنند و مردم را به دین اسلام فرامى‏خوانند. علاوه بر آنکه مهدى‏باورى، آثار تربیتى فراوانى را بر انسان به همراه دارد؛ مانند امیدبخشى، رفع اضطراب و نگرانى، ایجاد نشاط و شادابى و امثال آن. در نهایت، مى‏توان گفت: رابطه تربیت و مهدویت، رابطه‏اى است دو سویه، هم تربیت بر تحقق مهدویت کمک مى‏رساند و هم مهدى‏باورى ضمن تأثیرات روحى و معنوى بر انسان، پس از تحقق ظهور مهدى علیه‏السلام، تربیت را در مسیر صحیح آن قرار مى‏دهد.

مبانى تربیتى رفتار مهدى علیه‏السلام

واژه «مبنا» در لغت به معانى گوناگونى آمده است؛ از جمله: بنیاد، شالوده، محل بنا و امثال آن37 که پایه و اساس چیزى قرار مى‏گیرد. پایه و اساس مفهومى عام دارد؛ ممکن است به لحاظ فیزیکى، روحى و معنوى یا فکرى و نظرى باشد؛ یعنى از نظر فیزیکى چیزى مانند پى‏ریزى دیوار زیربناى ساختمان قرارگیرد یا به لحاظ فکرى و نظرى ـ مثلاً ـ توحید بنیان اندیشه دین و آیینى واقع گردد.

در همه این موارد، معناى لغوى «مبنا» صادق است.منظور از مبانى تربیتى رفتار مهدى علیه‏السلام در حکومت جهانى پس از ظهور،38 پایه‏ها و معیارهاى رفتارى آن حضرت در عصر ظهور است. هرچند مبانى تربیتى زیادى را مى‏توان براى رفتار حکومتى مهدى علیه‏السلام به دست آورد، ولى براى نمونه به چند مورد که از صریح روایات برمى‏آید اشاره مى‏شود.

1. قرآن کریم

قرآن کریم، نخستین مبناى رفتار حکومت مهدوى خواهد بود و حضرت براساس معارف و احکام قرآنى عمل مى‏کند؛ چراکه دلایل و شواهد زیادى از سخنان رسول خدا صلى ‏الله‏علیه ‏و‏آله و امامان معصوم علیهم‏السلام در توصیف شخصیت و حکومت مهدى علیه‏السلام وجود دارد و بر این نکته تأکید مى‏کنند که قرآن و احکام قرآنى در عصر ظهور آن بزرگوار در سراسر گیتى حاکم مى‏شود.

براى نمونه به برخى از آنها اشاره مى‏گردد:

مهدى موعود علیه‏السلام به تصریح احادیث نبوى و همه معصومان علیهم‏السلام آخرین معصوم از تبار على علیه‏السلام و فاطمه علیهاالسلام و تربیت‏یافته مکتب وحى است.39 شخصیت آسمانى و قرآنى مهدى علیه‏السلام، نویددهنده امید به آینده روشن به بشریت و احیاگر احکام الهى است.

مهدى علیه‏السلام عدل قرآن و یگانه مجرى قوانین آن، در کره زمین خواهد بود که با ظهورش حکومت قرآنى را برقرار و نظام عدل جهانى را رهبرى مى‏کند. او در نخستین روزهاى زندگى پس از ولادت، هدفش را به روشنى اعلام و به محرومان عالم وعده پیروزى داد.

حکیمه خاتون مى‏گوید: بعد از ولادت مهدى علیه‏السلام پدرش امام عسکرى علیه‏السلام فرمود: فرزندم را بیاور. او را از زمین برداشتم، در حالى که بر ذراع راستش نوشته بود: «جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقا»(اسراء: 81) نزد پدر بردم. امام عسکرى علیه‏السلام به او فرمود: فرزندم! سخن بگو. وى پس از گفتن «استعاذه» و «بسم اللّه»، آیاتى از قرآن تلاوت40 نمود که اشاره به برنامه‏هاى آینده او بود.41

روایات متعدد نیز دلالت دارند که عصر ظهور مهدى علیه‏السلام عصر حاکمیت قرآن و اجراى دستورات الهى خواهد بود. رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  در یکى از سخنانش، ضمن معرفى مهدى علیه‏السلام مى‏فرماید: «او کسى است که مردم را به کتاب خدا دعوت مى‏کند.»42 در نتیجه، آنچه از احادیث برمى‏آید آن است که قرآن کریم مهم‏ترین مبناى رفتارى مهدى علیه‏السلام در عصر ظهور است و او براساس دستورات قرآن بین مردم حکم مى‏راند. همان‏گونه که قرآن مى‏فرماید: «وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ»(نساء: 58)؛ آن حضرت نیز با عدل و داد میان مردم داورى مى‏کند.

2. سیره پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله

هرچند سیره پیامبر صلى‏الله‏علیه‏ و‏آله جدا از قرآن نیست و سیره آن حضرت، در واقع تجلى عملى قرآن است، ولى به دلیل تأکید بر احیاى سیره رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  در عصر ظهور و نیز تصریح روایات در مورد آن، دومین مبناى رفتار حضرت مهدى، سیره پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  انتخاب شده است.یکى دیگر از مبانى تربیتى مهدى علیه‏السلام در داورى‏ها و رفتارهاى حکومتى، سیره رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  و سایر معصومان علیهم‏السلاماست که آن حضرت براساس آن رفتار مى‏کند؛ چراکه امام زمان علیه‏السلام وارث همه انبیا و اولیاى الهى است که در دوره فرمان‏روایى سنت آن بزرگواران را زنده خواهد کرد.

مفضل بن عمر از امام صادق علیه‏السلام روایت کرده است که آن حضرت فرمود: «إذا أذن اللّه تعالى للقائم بالخروج صعد المنبر فدعا الناس الى اللّه ـ عزوجل ـ و خوفهم باللّه و دعاهم الى حقه على أن یسیر فیهم بسیرة رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  و یعمل فیهم بعمله»؛43 زمانى که خداوند به مهدى علیه‏السلام اذن ظهور دهد، بر منبر رود و مردم را به خدا فراخواند و آنها را از خدا بترساند و به حق خودش فراخواند بر اینکه در میان مردم به سیره و روش رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله   رفتار خواهد کرد.

علاءبن محمّد از امام باقر علیه‏السلام روایت کرده که آن حضرت در توصیف رفتار مهدى علیه‏السلام فرمود: «یسیر بسیرة ما سار به رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  حتى یظهر الاسلام؛ قلت: ما کانت سیرة رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  ؟ قال: ابطل ما کانت فى الجاهلیة و استقبل الناس بالعدل و کذلک القائم إذا قام یبطل ما کان فى الهُدنة مماکان فى ایدى الناس و یستقبل لهم العدل»؛44 مهدى علیه‏السلام به روش رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  عمل مى‏کند تا آنکه اسلام را آشکار سازد. عرض کرد:

روش رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله   چگونه بود؟ فرمود: رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  آثار کفر جاهلیت را از میان برد و با مردم به عدالت رفتار کرد. مهدى علیه‏السلام نیز موقعى که قیام کند، اعمال نامشروع و بدعت‏هایى را که هنگام صلح و سازش با بیگانگان در میان مسلمانان مرسوم گشته است، از میان مى‏برد و مردم را به عدالت‏گرى رهبرى مى‏نماید.

بر این اساس، سیره رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  معیار رفتار مهدى علیه‏السلام در اداره حکومت خواهد بود که طبق روش آن حضرت عمل مى‏کند. همان‏گونه که پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله   آداب و رسوم جاهلیت را ابطال کرد، مهدى7 نیز رفتارهاى نادرست پیش از خود را اصلاح خواهد نمود؛ اصلاح باورهاى باطل، اصلاح اخلاق فاسد، اصلاح رفتارهاى انحرافى و ضدعدالت و دادگرى و امثال آن. از بین بردن بدعت‏هاى پدید آمده در حوزه اسلامى و نوآورى‏هاى نامشروع در عرصه زندگى فردى و اجتماعى، از جمله برنامه‏هاى رفتارى مهدى علیه‏السلام در حکومت صالحان خواهد بود.

3. عدالت‏محورى

نظر به تأکید قرآن بر عدالت، به عنوان مهم‏ترین هدف بعثت انبیا و بخصوص پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله   و نیز سیره رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏ آله بر اجراى عدالت اجتماعى، سومین مبناى رفتار حکومت امام مهدى علیه‏السلام در این مقاله عدالت‏محورى مى‏باشد.

خداوند به بیان هدف بعثت پیامبران مى‏فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید: 25)؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.همه انبیا آمدند تا عدالت را در جامعه انسانى اجرا نمایند، ولى این امر تاکنون به صورت فراگیر و جهانى محقق نشده است. تحقق عدل جهانى حکومت جهانى مى‏خواهد که همه در انتظار آن به سر مى‏برند و آرزوى چنین زمانى را دارند. عصر ظهور مهدى یقینا به این انتظار پایان داده و عدالت را در سراسر گیتى گسترش خواهد داد. از این‏رو، عدالت‏محورى مبانى حکومت مهدوى خواهد بود.

مبناى تربیتى مهم دیگر در رفتار مهدى علیه‏السلام عدالت‏محورى در تمام شئون حیات بشرى است که از مطالب گذشته به روشنى قابل استفاده مى‏باشد؛زیرا عدالت به معناى واقعى آن هنوز محقق نشده و یا به صورت محدود، مقطعى و منطقه‏اى به اجرا درآمده است. در حالى که قرآن کریم مکرر به عدل کلى در سطح جهان وعده داده و این وعده تاکنون تحقق نیافته و انتظار همگان بر آن است که در عصر ظهور مهدى علیه‏السلام وجود عینى خواهد یافت.از این‏رو، عدالت پایه کار مهدى علیه‏السلام خواهد بود؛ چون او «رحمه‏للعالمین» و داراى روح لطیف و بزرگى است که از هر پدر و مادرى به انسان‏ها مهربان‏تر و دلسوزتر مى‏باشد.

امام رضا علیه‏السلام در این زمینه مى‏فرماید: «یکون اولى بالناس من انفسهم و اشفق علیهم من آبائهم و امهاتهم و یکون اشدالناس تواضعا للّه ـ عزوجل ـ و یکون آخذ الناس بما یأمر به و أکف الناس عماینهى عنه»؛45 او نسبت به مردم از خودشان اولى‏تر و از پدر و مادرشان مهربان‏تر و در برابر خدا از همه متواضع‏تر است. آنچه به مردم فرمان دهد، خود بیش از دیگران به آن عمل مى‏کند و آنچه مردم را از آن نهى‏کند بیش از همگان خود از آن بپرهیزد. به هر صورت، عدالت‏محورى و دادگرى از مبانى تربیتى رفتار مهدى علیه‏السلام در نظام حکومت صالحان خواهد بود که در روایات مکرر بدان تأکید شده است.

آثار تربیتى مهدى‏باورى

بى‏تردید، اندیشه مهدویت، آثار فراوانى به همراه دارد؛ آثارى که در فرد و جامعه قابل تجربه و ادراک است؛ چه اینکه مسئله مهدویت و بحث درباره امام زمان علیه‏السلام از مسائل زنده روز است و با زندگى فردى و اجتماعى انسان ارتباط نزدیک دارد. اعتقاد به ظهور منجى بشر، این امید را در آدمى پدید مى‏آورد که روزى از همه گرفتارى‏ها رهایى یابد و به آغوش گرم امنیت و آرامش بیارامد.

شهید مطهّرى در این زمینه مى‏گوید: «انتظار فرج و آرزو و امید و دل بستن به آینده، نیروآفرین و تحرک‏بخش است و مى‏تواند نوعى عبادت و حق شمرده شود.»46 باور به چنین ایده و اندیشه‏اى، یقینا آثار مثبت فراوانى به همراه دارد که به مهم‏ترین آنها اشاره مى‏شود:

1. امید به آینده بهتر

از ویژگى‏هاى مهم انسان امید به آینده است. این خصوصیت در فطرت آدمى نهفته است و نقش اساسى در زندگى فردى و اجتماعى بشر دارد. آینده‏اى که از کاستى‏هاى زمان پیراسته و به کمال مادى و معنوى آراسته باشد، تأثیر بسزایى در رشد فکر و اندیشه و تحول رفتار انسان دارد. از این‏رو، کتاب‏هاى آسمانى که براى هدایت بشر و پاسخ‏گویى به نیازهاى او نازل شده، از این امر غفلت نورزیده و اشاراتى هرچند مجمل بدان داشته‏اند.زندگى انسان بر محور امید و آرزو رقم مى‏خورد و اگر امید را لحظه‏اى از حیات انسان بردارد، دیگر زندگى برایش مفهومى نخواهد داشت. امید به لحاظ روحى و روانى فرد را از کسالت و تنبلى و بى‏کارى بیرون آورده، نشاط و شادابى در او ایجاد مى‏کند و وى را به فعالیت وامى‏دارد.

از اینجاست که قرآن کریم همواره به انسان وعده مى‏دهد و آینده بهترى براى او ترسیم مى‏کند تا روحیه امید در قلب او زنده شود و او را به حرکت و فعالیت وادارد. وعده‏هاى قرآن در واقع، همه بر همین اساس شکل گرفته‏اند؛ وعده به آمرزش و پاداش بزرگ،47 وعده به باغ‏ها، نهرهاى جارى و سراهاى پاکیزه در بهشت‏هاى جاویدان،48 وعده خلافت در زمین49 و امثال آن. فلسفه این‏گونه وعده‏ها در قرآن ایجاد امید به آینده بهتر و رفع مشکلات از زندگى بشر است.طبیعى است که وعده‏هاى قرآنى از طرف صادق حکیم صادر شده‏اند و ایجاد انگیزه مى‏کند تا انسان به آن وعده‏ها نایل گردد و هرکس تلاش کند تا خود را شایسته بهره‏ورى از نعمت‏هاى الهى سازد.

اندیشه مهدویت نیز از چنین ویژگى برخوردار است و انسان را نسبت به آینده امیدوار مى‏کند. روایاتى که در این زمینه وارد شده‏اند، میزان امیدوارى انسان را بالا مى‏برد. در اینجا براى نمونه به یک روایت در توصیف حکومت امام مهدى علیه‏السلام اشاره مى‏کنیم. على‏بن ابراهیم قمى در تفسیرش، ذیل آیه «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» (صف: 8) مى‏نویسد: «بِالْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ) إِذَا خَرَجَ لَیُظْهِرُهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ حَتَّى لَا یُعْبَدَ غَیْرُ اللَّهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا»؛50

هنگام ظهور حضرت قائم آل‏محمّد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله   خداوند آن‏گونه دینش را آشکار کند که در زمین جز خدا پرستش نشود و این، معناى کلام رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  است که فرمود: پس از قیام مهدى موعود علیه‏السلام خداوند زمین را پر از عدل و داد کند، چنان‏که پر از ظلم و ستم شده است. توجه به چنین حکومتى، روح امید را در کالبد انسان مى‏دمد و فعالیت او را چند برابر مى‏سازد.

2. امید به امنیت

قتل و غارت و ناامنى در بسیارى از کشورهاى جهان آسایش مردم را سلب کرده و روزهاى سختى را براى آنان به ارمغان آورده است. مردم کشورهایى نظیر فلسطین، عراق، افغانستان و پاکستان که هر روز شاهد حملات بیگانگان هستند، به یقین آرزویى جز امنیت فردى و اجتماعى ندارند تا بدون اضطراب و نگرانى در کنار زن و فرزندان خویش آرام گیرند.باور به آمدن مهدى موعود علیه‏السلام و تحقق امنیت در جامعه، این تأثیر را در روح و روان مردم آن کشورها ایجاد مى‏کند که به امید بهبود اوضاع در آینده، زندگى با نشاط‏ترى داشته باشند. آیات و روایات فراوانى که در این خصوص وارد شده است، مردم را به فعالیت و تلاش در جهت نیل به هدف سوق مى‏دهد.

خداوند در قرآن وعده به امنیت داده مى‏فرماید: «وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنا»(نور: 55)؛ و بیمشان را به ایمنى مبدّل گرداند. تبدیل ترس و بیم به امید به امنیت آینده، در سایه حکومت مهدى قابل تحقق است و بر این اساس، انتظار فرج به انسان امنیت فردى و اجتماعى را نوید مى‏دهد. در یکى از خطبه‏هاى امیرالمؤمنین على علیه‏السلام در توصیف حکومت مهدى علیه‏السلام آمده است که آن حضرت فرمود: وقتى امام مهدى علیه‏السلام قیام کند، این کارها را انجام خواهد داد: «لینزعنّ عنکم قضاةَ السُوء و لیعزلنّ عنکم امراءَ الجور و لیطهّرنّ الارض من کل غاشّ و لیعملنّ بالعدل»؛51 شما را از قضات بد نجات خواهد داد؛ حاکمان جور را بر کنار و زمین را از هرگونه افراد نیرنگ‏پیشه پاک و به عدالت رفتار خواهد نمود.

3. امید به عدالت

به گفته ملّامهدى نراقى، حقیقت عدالت در ناحیه فرد، حاکمیت عقل بر قواى بدنى است تا عقل، هر یک از آن قوا را در جهت تأمین مصالح مادى و معنوى به کار گیرد و از بروز اختلال و فساد در نظام جسمانى پیشگیرى نماید.52 عدالت در نظام اجتماعى نیز به همین معناست که قدرت و ریاست در اختیار حاکمان عادل قرار گیرد تا از پیشامد ظلم و فساد در جامعه جلوگیرى نمایند. اقامه عدالت و دادگرى در جهان چیزى است که خواسته همه بشریت بوده و هست و اختصاص به دین و آیین، قوم و طایفه و زمان و مکان خاصى ندارد، بلکه هر انسان نیک‏اندیشى در تکاپوى عدالت است و آرزوى تحقق آن را در دل مى‏پروراند.

به فرموده علّامه طباطبائى، بشر از روزى که در زمین سکنا گزیده است، پیوسته در آرزوى یک زندگى اجتماعى مقرون به سعادت بوده و به امید رسیدن به چنین روزى قدم برمى‏دارد.53 قیام مهدى علیه‏السلام در حقیقت، پاسخى است به آن آرزوى دیرینه بشر که هنوز وجود خارجى نیافته است.هرچند عدالت در بخش و ناحیه یا کشور و سرزمینى به صورت محدود، ممکن است برقرار شده باشد، ولى عدالت کلى و جهانى در سطح دنیا هنوز تحقق نیافته است. چنین عدالتى را مستضعفان عالم انتظار مى‏کشند و آرزوى تحقق آن را دارند. قرآن کریم54 و احادیث معصومان علیهم‏السلام55 به این نوع عدالت وعده داده‏اند.

طبق وعده الهى، عدالت وسیع و جهانى با آمدن حضرت مهدى علیه‏السلام محقق خواهد شد. همان‏گونه که در حدیثى از ابوسعید خدرى آمده است که رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله   فرمود: وقتى فرزندم امام مهدى ظهور کند، خداوند قلب‏هاى امت محمّد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله   را [از معارف خود] پر مى‏کند و عدالت او همه امت را فرامى‏گیرد؛56 یعنى عدالت فراگیر و همه‏جانبه که همه پهنه گیتى را دربر مى‏گیرد و تمام دنیا در سایه حکومت آن حضرت با آرامش زندگى خواهند کرد.

4. امید به رفع تبعیض

یکى از مسائل مهمى که عامل رنج و ناراحتى روحى و روانى بشر بوده و هست، وجود تبعیض‏هاى گوناگون در جهان است. تبعیض، یعنى حقوق عده‏اى را نادیده گرفتن و به عده‏اى بیش از حقوقشان امتیاز دادن. تبعیض با رنگ‏ها و چهره‏هاى گوناگون در همه دنیا خودنمایى مى‏کند؛ تبعیض نژادى، تبعیض جنسیتى، تبعیض ملیتى و منطقه‏اى و… . بار این‏گونه تبعیض‏ها بر دوش بسیارى از شهروندان ممالک دنیا سنگینى مى‏کند و هر روز بر حجم آن افزوده مى‏گردد. 

در اینجا سؤال اساسى این است که آیا راه برون‏رفت از این تبعیض‏ها وجود دارد، یا نه؟ و اگر وجود دارد، کى و چگونه؟بر اساس متون اسلامى که دلالت قطعى بر موضوع دارند، راه برون‏رفت از مشکلات کنونى جامعه، تنها با ظهور و قیام حضرت مهدى علیه‏السلام امکان‏پذیر است. این وعده قطعى از جانب خداوند متعال داده شده و به وسیله پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله   به مردم اعلام گشته است.

آیات مربوط به قیام مهدى علیه‏السلام که مفسّران با استفاده از روایات معصومان علیهم‏السلام بر همین معنا تفسیر کرده‏اند، فراوان هستند و برخى از آنها در لابه‏لاى بحث اشاره شد. در اینجا براى نمونه به یک آیه اشاره مى‏کنیم: «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ»(انبیاء: 105)؛ و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد. در تفسیر آیه آمده است که منظور از «عبادى الصالحون» یاران حضرت مهدى علیه‏السلام هستند.

روایات نیز در باب رفع تبعیض به وسیله امام مهدى علیه‏السلام فراوان است. از جمله، ابوسعید خدرى مى‏گوید: رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  فرمود: «اُبشّرکم بالمهدى یبعث فى امّتى على اختلاف من النّاس و زلزالٍ، یملأ الارض عدلاً و قسطا کما ملئت جورا و ظلما، یرضى عنه ساکن السماء و ساکن الارض، یقسم المال صحاحا، اى بالسویة بین الناس و یملأ اللّه قلوب امّة محمّد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله غنى و یسعهم عدله»؛57 آیا شما را بشارت دهم به مهدى علیه‏السلام که در حال اختلاف امتم و تزلزل روحى و معنوى آنها برانگیخته مى‏شود و زمین را پر از عدل و داد مى‏کند، چنان‏که از ظلم و جور پر شده است.

ساکنان زمین و آسمان از او راضى هستند. مهدى علیه‏السلام ثروت دنیا را میان مردم بالسویه تقسیم مى‏کند و خداوند به وسیله او دل امت پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را [از معارف خود ]غنى مى‏سازد و عدالتش همه زمین را فرامى‏گیرد. از این روایت استفاده مى‏شود که ظهور مهدى علیه‏السلام پس از اختلافات زیاد و تزلزل و ناامنى در میان مردم خواهد بود که با قیام آن حضرت همه اختلافات و نابسامانى‏ها برداشته مى‏شود.58

5. امید به ثواب و پاداش اخروى

انتظار فرج تنها جنبه روحى و روانى ندارد که صرفا ایجاد امید به آینده بهتر در فرد کند، بلکه طبق روایات متعدد، انتظار فرج مهدى موعود علیه‏السلام بهترین عبادت است. احادیث در این زمینه بسیارند که به چند نمونه اشاره مى‏گردد. در روایتى از امام رضا علیه‏السلام آمده است که رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «افضل اعمال امّتى انتظار الفرج اللّه (عزّوجل) »؛59 برترین عمل امت انتظار فرج خداى ـ عزّوجل ـ است؛ یعنى ظهور مهدى موعود علیه‏السلام در آخرالزمان.

در مواعظ امیرالمؤمنین علیه‏السلام نقل شده است که آن حضرت در پاسخ به سؤال شخصى که پرسیده بود: کدام عمل نزد خدا محبوب‏تر است، فرمود: انتظار الفرج؛60 یعنى محبوب‏ترین عمل نزد خدا انتظار فرج است.منتظران فرج مهدى علیه‏السلام، در برخى روایات به کسانى تشبیه شده‏اند که در خیمه با آن حضرت حضور خواهند داشت.

ابن فضال از على‏بن عقبة، از موسى نمیرى، از علاءبن سیابة روایت کرده است که امام صادق علیه‏السلام فرمود: «من مات منکم على هذا الامر منتظرا له، کان کمن کان فى فسطاط القائم علیه‏السلام»؛61 هرکس از شیعیان در حال انتظار ظهور حضرت مهدى علیه‏السلام از دنیا برود، همانند کسى است که در خیمه آن حضرت حضور داشته باشد.

همچنین امام سجاد علیه‏السلام در حدیثى فرمود: «من ثبت على ولایتنا فى غیبة قائمنا، اعطاه اللّه أجر ألف شهید مثل شهداء بدر و اُحد»؛62 هر کس در زمان غیبت قائم علیه‏السلام بر ولایت ما (اهل‏بیت) پایدار بماند، خداوند ثواب هزار شهید مانند شهداى بدر و احد را براى او عطا کند.از این‏گونه روایات زیادند و از مجموع آنها پاداش منتظران مهدى علیه‏السلام به روشنى قابل استفاده است.

عناوین برترین عمل، برترین عبادت و تشبیه منتظران به یاران آن حضرت همه حاکى از بزرگى ثواب و پاداشى است که خداوند به آنان خواهند داد. نکته تربیتى این موضوع در آن است که شیعیان و مهدى‏باوران سعى کنند خود را واجد شرایط احراز چنین پاداشى را بنمایند. اگر توفیق آن را بیابند که در شمار منتظران واقعى مهدى‏موعود قرار بگیرند، آن‏گاه به فوز عظیم و سعادت ابدى نایل خواهند شد.

پی نوشت:

• 1ـ سید محمدمهدى خلخالى، آخرین تحول با حکومت ولى‏عصر علیه‏السلام؛ سید محمدکاظم قزوینى، الامام المهدى علیه‏السلام؛ کامل سلیمان، یوم‏الخلاص؛ سید اسداللّه هاشمى شهیدى، ظهور حضرت مهدى علیه‏السلام؛ ناصر مکارم شیرازى، حکومت جهانى مهدى علیه‏السلام.

• 2ـ شیخ عبّاس قمى، فرهنگ واژگان قرآن کریم، ترجمه غلامحسین انصارى، واژه «رب»، ص 93.

• 3ـ ابن منظور، لسان‏العرب، ماده «ربو».

• 4ـ راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن‏الکریم، تحقیق عدنان داوودى، واژه «رب»، ص 336.

• 5ـ حسن مصطفوى، التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج 4، واژه «رب»، ص 22.

• 6ـ راغب اصفهانى، مفردات، ص 336.

• 7ـ ر.ک: سیدمصطفى حسینى، معارف معاریف، ج 9، واژه مهدویت، ص 711.

• 8ـ علیرضا ابراهیم، مهدویت در اسلام و دین زرتشت، ص 9.

• 9ـ مصداق مهدویت و امام منتظر محمّدبن الحسن العسکرى علیه‏السلام است که روایات از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  و ائمه اطهار علیهم‏السلام بر آن فراوانند.

• 10ـ منظور از دیدگاه‏هاى برون‏دینى نظریه‏ها و اندیشه‏هاى بیرون از دین اسلام در سایر ادیان است.

• 11ـ ر.ک: محمّدرضا حکیمى، خورشید مغرب، ص 52ـ58.

• 12ـ همان، ص 53.

• 13ـ همان، ص 55.

• 14ـ همان، ص 57.

• 15ـ ر.ک: سیدهادى خسروشاهى، مصلح جهانى، ص 60.

• 16ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51، ص 71.

• 17ـ منظور از درون‏دینى مذاهب و اندیشه‏هاى موجود در داخل دین اسلام است.

• 18ـ البته اندیشه مهدویت در مذهب تشیّع مسلّم و یکى از اصول مذهب و دین به شمار مى‏آید و کتاب‏هاى متعددى در این زمینه تدوین شده که نیاز به ذکر آنها نیست و بیان نظریات علماى اهل‏سنت مهم است.

• 19ـ لطف‏اللّه صافى گلپایگانى، نوید امن و امان، ص 78.

• 20ـ ر.ک: لطف‏اللّه صافى گلپایگانى، منتخب‏الاثر فى الامام الثانى عشر، ص 320.

• 21ـ مرتضى آقاتهرانى، سوداى روى دوست، ص 17 / لطف‏اللّه صافى، نوید امن و امان، ص 85.

• 22ـ ر. ک: لطف‏اللّه صافى، نوید امن و امان، ص 238 / مرتضى آقاتهرانى، سوداى روى دوست، ص 18.

• 23ـ ر.ک: سیدمهدى العوادى النجفى، المهدى و آخرالزمان، ص 7ـ17.

• 24ـ لطف‏اللّه صافى گلپایگانى، منتخب الاثر، ص 342، ح 10.

• 25ـ ناصر مکارم شیرازى و همکاران، تفسیر نمونه، ج 16، ص 17.

• 26ـ توبه 33 / صف: 9.

• 27ـ اعراف: 128.

• 28ـ مرتضى مطهّرى، قیام و انقلاب مهدى علیه‏السلام، ص 6.

• 29ـ مادر امام مهدى علیه‏السلام به گفته همه تاریخ‏نویسان «نرجس» خاتون از تبار شمعون وصى عیسى بن مریم بوده است. (ر.ک: شیخ عباس قمى، منتهى الآمال، ص 1093.

• 30ـ همان، باب چهاردهم، تاریخ حضرت حجه‏ابن الحسن علیه‏السلام، یک جلدى، ص 1092.

• 31ـ خدامراد سلیمانى، درسنامه مهدویت، ص 31.

• 32ـ صف: 8.

• 33ـ سید هاشم بحرانى، المحجة فیما نزل فى القائم الحجة، تحقیق محمّدمنیر میلانى، ص 224.

• 34ـ یوسف‏بن یحیى المقدسى الشافعى السلمى، عقد الدرر فى احوال المنتظر، تحقیق عبدالفتاح محمّد الحلو، ص 38.

• 35ـ ر.ک: خسرو باقرى، «آسیب‏شناسى تربیتى مهدویت»، در: برترین‏هاى فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص 33.

• 36ـ انبیاء: 105.

• 37ـ على‏اکبر دهخدا، فرهنگ لغت، ج 12، واژه «مبنى» / سید مصطفى حسینى، معارف معاریف، ج 9، ص 69.

• 38ـ شاید این‏گونه مباحث درباره مهدى موعود مناسب نباشد، ولى نه از باب تعیین تکلیف، بلکه از باب اینکه این مطالب به عنوان برداشت‏هایى از سخنان معصومان علیهم‏السلام در پاسخ به برخى از سؤالات و شبهاتى که احیانا در زمینه رفتار آن حضرت خواسته یا ناخواسته از طرف کسانى طرح مى‏شود، ارائه مى‏گردد.

• 39ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51، ص 65ـ155.

• 40ـ «وَنُرِیدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ» قصص: 5 مى‏خواهم منت گذاریم بر جماعتى که ایشان را ستمکاران در زمین ضعیف گردانیده‏اند و بگردانیم ایشان را پیشوایان دین و بگردانیم ایشان را وارثان زمین.

• 41ـ شیخ عباس قمى، منتهى الآمال، ج 2، ص 754.

• 42ـ سید محمّدکاظم قزوینى، الامام المهدى علیه‏السلام، ص 51.

• 43ـ فضل‏بن حسن طبرسى، اعلام الورى، ص 431.

• 44ـ همان، ج 13، ص 136.

• 45ـ همان، ج 25، ص 117.

• 46ـ مرتضى مطهّرى، قیام و انقلاب مهدى، ص 7.

• 47ـ مائده: 9.

• 48ـ توبه: 72.

• 49ـ نور: 55.

• 50ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51، ص 90.

• 51ـ همان، ص 120.

• 52ـ ملّا مهدى نراقى، جامع‏السعادات، ج 1، ص 85.

• 53ـ سید محمّدحسین طباطبائى، شیعه در اسلام، تصحیح محمّدعلى کوشا، ص 321.

• 54ـ قصص: 5.

• 55ـ جابر انصارى از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  روایت کرده است که آن حضرت فرمود: «المهدى من ولدى اسمه اسمى و کنیته کنیتى، أشبه الناس بى خلقا و خلقا تکون له غیبة و حیرة تضل فیه الامم، ثم یقبل کالشهاب الثاقب و یملأها عدلاً و قسطا کما ملئت ظلما و جورا»؛ فرزندم مهدى هم نام و هم کنیه و از نظر افرینش و اخلاق شبیه‏ترین مردم به من است. او غیبت طولانى خواهد داشت که بسیارى در آن زمان گمراه خواهند شد. آن‏گاه مانند شهاب ثاقب ظهور کرده جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، پس از آنکه از ظلم و جور آکنده شده است. محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51، ص 72.

• 56ـ همان، ص 74.

• 57ـ همان، ص 74.

• 58ـ سید محمّدمهدى خلخالى، آخرین تحول با حکومت ولى‏عصر علیه‏السلام، ص 155.

• 59ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 122.

• 60ـ همان، ص 122.

• 61ـ همان، ص 125.

• 62ـ همان.

محمد احسانى/ دانشجوى دکترى قرآن و علوم تربیتى، جامعه‏المصطفى العالمیه.

منبع: ماهنامه معرفت شماره160

ادامه دارد…………

 

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!