سینمای دینی + صوت

0

در آستانه برگزاری جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR كلیپ صوتی «سینمای دینی» را منتشر كرد. این كلیپ صوتی به بازخوانی بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره سینما می‌پردازد. پیش از این نیز، كلیپ‌های صوتی «تهاجم هالیوودی» و «نوبتِ سینما» با همین موضوع منتشر شده بود.

http://www.alvadossadegh.com/wp-content/uploads/2014/01/breadcrump.gif متن كامل بیانات رهبر انقلاب كه در این كلیپ صوتی می‌شنوید:

*
نكته ديگرى كه آن را يادداشت كرده‌ام و در بيانات آقايان هم مطرح شده بود، بحث هنر دينى است. من مى‌خواهم اين را عرض كنم كه هنر دينى به‌هيچ‌وجه به معناى قشريگرى و تظاهر رياكارانه‌ى دينى نيست و اين هنر لزوماً با واژگان دينى به وجود نمى‌آيد. اى بسا هنرى صددرصد دينى باشد، اما در آن از واژگان عرفى و غيردينى استفاده شده باشد. نبايد تصوّر كرد كه هنر دينى آن است كه حتماً يك داستان دينى را به تصوير بكشد يا از يك مقوله دينى – مثلاً روحانيت و غيره – صحبت كند. هنر دينى آن است كه بتواند معارفى را كه همه اديان – و بيش از همه، دين مبين اسلام – به نشر آن در بين انسانها همت گماشته‌اند و جانهاى پاكى در راه نشر اين حقايق نثار شده است، نشر دهد، جاودانه كند و در ذهنها ماندگار سازد. اين معارف، معارف بلند دينى است. اينها حقايقى است كه همه پيامبران الهى براى آوردن آنها به ميان زندگى بشر، بارهاى سنگينى را تحمّل كردند. نمى‌شود ما اين‌جا بنشينيم و تلاشهاى زبده‌ترين انسانهاى عالم را – كه مصلحان و پيامبران و مجاهدان راه خدا بودند – تخطئه كنيم و نسبت به آن بى‌تفاوت بگذريم. هنر دينى اين معارف را منتشر مى‌كند؛ هنر دينى عدالت را در جامعه به صورت يك ارزش معرفى مى‌كند؛ ولو شما هيچ اسمى از دين و هيچ آيه‌اى از قرآن و هيچ حديثى در باب عدالت در خلال هنرتان نياوريد. مثلاً هيچ لزومى ندارد كه در محاورات سينمايى يا در تئاتر، نام و يا شكلى كه نماد دين است، وجود داشته باشد تا حتماً دينى باشد؛ نه. شما مى‌توانيد در باب عدالت، رساترين سخن را در هنرهاى نمايشى بياوريد. در اين صورت به هنر دينى توجّه كرده‌ايد.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22011/C/13911123_0122011.jpg
آن چيزى كه در هنر دينى به‌شدّت مورد توجّه است، اين است كه اين هنر در خدمت شهوت و خشونت و ابتذال و استحاله هويّت انسان و جامعه قرار نگيرد. جامعه ما بعد از پيروزى انقلاب اسلامى احساس هويّت كرد؛ يعنى شخصيت خودش را باز يافت. ما به عنوان جزء نودونهم در امواج حركات جهانى، غرق و گم بوديم. انقلاب ما را زنده كرد و به ما شخصيت داد. انقلاب به ما آموخت كه يك ملت مى‌تواند در اساسى‌ترين مسائل جهانى، سخن و موضعى داشته باشد و آن را با صراحت و بدون توجّه به اين‌كه قدرتمندان و قلدرهاى عالم چه مى‌خواهند، ابراز كند و پاى آن بايستد. ارزش يك ملت در جامعه بين‌الملل به اين چيزهاست، نه به دنباله‌روى كوركورانه؛ آن هم نه از چيزهاى خوب، بلكه از نقاط منفى. براى يك ملت، بله‌قربانگوى دولتهاى گردن كلفت‌تر و قويتر و ثروتمندتر بودن، ارزش نيست؛ اين را انقلاب به ما داد؛ اين به بركت اسلام به ما رسيد. امروز هم با قدرتِ تمام، نظام جمهورى اسلامى و ملت ايران در صحنه جهانى به عنوان يك ملت شجاع كه در زمينه مسائل گوناگون صاحب ايده‌اند، مطرحند. درعين‌حال ما بياييم با كمك هنر خود، دائماً از كنار اين معنا بساييم، يا آن را به انواع حرفها و لجنها آغشته كنيم. اين درست است؟ هنر نبايد در اين جهت قرار گيرد.
بیانات در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر – ۱۳۸۰/۰۵/۰۱

*
اهميت اين هنر، مسئوليت شما را هم بالا مى‌برد. من اين را مى‌خواهم عرض بكنم؛ يعنى شماها يك مسئوليت سنگينى داريد. همان‌طور كه دوستان گفتند، هيچ‌كس به شماها دستور نداده كه برويد كارگردان يا سينماگر بشويد، اين ميل، استعداد و شوق شما بوده كه وارد اين ميدان شده‌ايد؛ اما حالا كه وارد شده‌ايد، اين مسئوليت را بپذيريد. شما مى‌توانيد خيلى اثر بگذاريد. ببينيد! من وقتى به يك واعظ، يك روحانى و يك نويسنده‌ى كتاب دينى – كه او هم يك روايتگر حقايق و معارف محسوب مى‌شود – خطاب مى‌كنم و مى‌گويم آقا شما مواظب حرف زدنت، مواظب لغتى كه به كار مى‌برى و مطلبى كه متناسب با زمان انتخاب مى‌كنى، باش؛ اگر حرفى را كه اينجا نبايد بزنى، زدى، يا بايد بزنى، نزدى، و به خاطر حرف تو يك جوانى به دين بى‌اعتقاد شد يا يك حقيقتى از حقايق دينى را به خاطر گفتار تو كج فهميد؛ تو پيش خداى متعال مسئولى؛ من مى‌خواهم به شما بگويم، اين تذكر به شما كه برادر و خواهر عزيز ما هستيد و اين ابزار هنرى بسيار كارآمد در اختيار شماست، طبعاً با يك ضريب خيلى بالايى مضاعف مى‌شود؛ بگويم ده برابر؛ يقيناً بيشتر؛ يعنى شما ببينيد تأثير يك فيلم هنرىِ كارآمد در مقايسه‌ى با يك منبر چقدر فاصله دارد!
بیانات بیانات در دیدار جمعى از كارگردانان سینما و تلویزیون‌ – ۱۳۸۵/۰۳/۲۳

*
هنرمند، هم در باب فرم و قالب هنرِ خودش و هم در قبال مضمون تعهّد دارد. كسى كه قريحه هنرى دارد، نبايد به سطح پايين اكتفا كند. اين يك تعهّد است. هنرمند تنبل و بى‌تلاش، هنرمندى كه براى تعالى كار هنرىِ خودش و ايجاد خلاقيت تلاش نمى‌كند، در حقيقت به مسؤوليتِ هنرى خودش در قبال قالب عمل نكرده است. هنرمند بايد دائم تلاش كند. البته ممكن است انسان يك وقت به جايى برسد كه بيش از آن نمى‌تواند تلاش كند – بحثى نيست – اما تا آن‌جايى كه مى‌تواند، بايد براى اعتلاى قالب هنرى تلاش كند. اين تعهّد در قبال قالب، بدون يك احساس شور و عشق و مسؤوليت – البته اين شور و عشق هم مسؤوليت است؛ آن هم يك دست قوى است كه انسان را وادار به كارى مى‌كند و نمى‌گذارد كه احساس تنبلى و تن‌آسايى، او را از كار باز بدارد – به دست نمى‌آيد.

علاوه بر اين، تعهّد در قبال مضمون است. ما چه مى‌خواهيم ارائه بدهيم؟ اگر انسان محترم و عزيز است، دل و ذهن و فكر او هم عزيز و محترم است. نمى‌شود هر چيزى را به مخاطب داد، فقط به صرف اين‌كه او نشسته و به حرفهاى ما گوش مى‌دهد. بايد ببينيم به او چه مى‌خواهيم بدهيم. البته بحث اين‌كه ما وارد كدام دسته‌بندىِ سياسى بشويم يا نشويم – اين حرفهايى كه بعضى از دوستان مى‌زنند – مسائلى است كه شما بايد از اينها عبور كرده باشيد. اينها محلِ‌ّ كلام نيست؛ محلِ‌ّ كلام، اخلاق و فضيلت است. من مطلبى را – به گمانم – از قول «رومن رولان» خواندم كه گفته بود در يك كار هنرى، يك درصد هنر، نودونه درصد اخلاق؛ يا احتياطاً اين‌گونه بگوييم: ده درصد هنر، نود درصد اخلاق. به نظرم رسيد كه اين حرف، حرف دقيقى نيست. اگر از من سؤال كنند، من مى‌گويم صددرصد هنر و صددرصد اخلاق. اينها با هم منافات ندارند. بايد صددرصد كار را با خلاّقيت هنرى ارائه داد و صددرصد آن را از مضمون عالى و تعالى‌بخش و پيشبرنده و فضيلت‌ساز پُر كرد و انباشت. آن چيزى كه دغدغه برخى آدمهاى دلسوز در زمينه مسائل هنرى است، اين است كه ما به بهانه آزادى تخيّل يا آزادى هنرى، فضيلت‌سوزى و هتك اخلاق نكنيم. اين بسيار مهمّ است. بنابراين هنرِ متعهّد يك واژه درست است.

هنرمند بايد خود را به حقيقتى متعهّد بداند. آن حقيقت چيست؟ اين‌كه هنرمند در چه سطحى از انديشه قرار دارد تا بتواند همه و يا بخشى از آن حقيقت را ببيند و بشناسد، بحث ديگرى است. البته هرچه انديشه و فكر و درك عقلانى بالاتر باشد، مى‌تواند به آن درك ظريف هنرى كيفيّت بيشترى بدهد. حافظ شيرازى صرفاً يك هنرمند نيست؛ بلكه معارف بلندى نيز در كلمات او وجود دارد. اين معارف هم فقط با هنرمند بودن به دست نمى‌آيد؛ بلكه يك پشتوانه فلسفى و فكرى لازم دارد. بايد متّكا يا نقطه عزيمت و خاستگاهى از انديشه والا، اين درك هنرى و سپس تبيين هنرى را پشتيبانى كند. البته همه در يك سطح نيستند؛ توقّع هم نيست كه چنين باشند. اين در مورد همه‌ى رشته‌هاى هنرى صادق است. شما از معمارى بگيريد تا نقاشى و طرّاحى و مجسمه‌سازى و تا كارهاى سينما و تئاتر و شعر و موسيقى و بقيه رشته‌هاى هنرى؛ همين معنا در آنها وجود دارد. يك وقت شما معمارى را مى‌بينيد كه انديشه‌اى دارد؛ يك وقت يك معمار از لحاظ انديشه، لُخت و بى‌هويّت است و متّكى به فكرى نيست. اينها اگر بخواهند بنايى را ايجاد كنند، دو گونه طرّاحى مى‌كنند. اگر ساخت يك شهر را به دست دو نفر آدمِ اين‌طورى بدهند، يك نيمه آن با نيمه ديگر به‌كلّى متفاوت خواهد بود. به‌هرحال اين تعهّد، لازم است.

هنرِ ملتزم و متعهّد، يك حقيقت است و ما بايد به آن اقرار كنيم. نمى‌توان رها و يله و بى‌هوا و با انگيزه‌هاى روزبه‌روز و احياناً پايين و پست يا ناسالم، دنبال هنر رفت و سرافراز بود؛ چون آن ابتهاجى كه در هنرمند وجود دارد – هنرمند بهجت ويژه‌اى دارد كه با شاديهاى معمولى فرق دارد و در غيرهنرمند اصلاً ديده نمى‌شود – در صورتى حقيقتاً به وجود خواهد آمد كه بداند دنبال چه چيزى مى‌رود و چه كار مى‌خواهد بكند، تا با هنرمندىِ خودش احساس رضايت و بهجت كند كه آن كار را انجام مى‌دهد. در اين صورت بايد اخلاق انسانى، فضيلتها و معارف والاى دينى و الهى مورد توجّه باشند.
بیانات در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر – ۱۳۸۰/۰۵/۰۱

 

برای دریافت فایل ، با توجه به سرعت اینترنت خود ، یکی از سه لینک روبرو را کلیک نمایید:

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!