شهادت حضرت مسلم(ع) /// از چشمِ شورِ شهر کوفه آخرش افتاد

0

محمد قاسمی

از چشمِ شورِ شهر کوفه آخرش افتاد
در کوچه اوّل پیکرش بعدش سرش افتاد

بالَش به عشق مادر ارباب در آتش
اوّل حسابی سوخت و بعدش پرش افتاد

دندان ارباب دو عالم ریخت بین طشت
دندان مسلم چون ز رویِ منبرش افتاد

با اینکه می لرزید از فردای زینب ها
لرزه به کوفه از دمِ “یاحیدرش”افتاد

“روز نُهُم”مسلم اسیر خدعه هاشان شد
“روز دهم”هم زیر سُم ها دخترش افتاد

شکر خدا او زودتر از بچّه هایش رفت
ارباب ما که پیش جسم اکبرش افتاد

کوفه میای مسلمش را بیشتر حس کرد
چشمش که بر حلق علیّ اصغرش افتاد

از اسب خود افتاد وقتی در دل گودال
در خیمه با صورت گمانم خواهرش افتاد

 

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!