فراماسونری؛ از تهران تا قاهره

2
20140517155536t200-1111.jpg

جریان فراماسونری در اواسط قرن 14 برای خود قانون وضع كردند و برابری، برادری و آزادی را اصول كار خود قرار دادند. به باور بسیاری باید فراماسونری را باز تولید اندیشه‌های گنوستیك در دوران پس از اصلاحات در اروپا دانست. فراماسون‌ها با شعار معروف خود نقش بزرگی در انقلاب‌های بزرگ معاصر داشته‌اند.

 

 

 

 

الف) پیدایش جریانی به نام فراماسونری

پس از سقوط امپراتوری روم بسیاری از شهرها از میان رفتند و یا به صورت دهكده هایی كوچك درآمدند، اما بعد از مدتی در نیمه دوم قرن یازدهم میلادی به تدریج شهرهای جدیدی كه معمولاً در اطراف یك كلیسا یا صومعه قرار داشتند، به وجود آمدند. امنیت شهرها، روستائیان را به سوی خود جلب كرد و بدین ترتیب جمعیت شهرها افزایش یافت. ساكنان این شهرها از راه بازرگانی و صنعتگری ثروتمند شدند و برای خود اتحادیه هایی برپا ركدند كه از آن جمله می توان از اتحادیه معماران یا ماسون ها كه هسته اصلی تشكیل شهرها یعنی كلیساها را بنا كرده بودند، یاد كرد. بیشتر اعضای اتحادیه معماران یهودیانی بودند كه شغل بنایی داشتند. آنان به نیت اتحاد با هم و كمك به یكدیگر و نیز به منظور در انحصار داشتند حرفه خود، گروه هایی تشكیل دادند و شاگردانی انتخاب كردند كه در محل نخصوصی كه بعداً به لژ معروف شد آنان را آموزش می دادند. فراماسونها سعی در مخفی نگاه داشتن این آموزشها داشتند و برای فنون بنایی و شناسایی خود از رمز و اشاره استفاده می كردند. آنان برای خود درجاتی مثل شاگرد بنا و استاد بنا داشتند و بعدها وقتی كه تشكیلات وسیعتری یافتند استاد بزرگ هم به این درجات افزوده شد. آنان در اواسط قرن 14 برای خود قانون وضع كردند و برابری، برادری و آزادی را اصول كار خود قرار دادند. به باور بسیاری باید فراماسونری را باز تولید اندیشه‌های گنوستیك[1] در دوران پس از اصلاحات در اروپا دانست. فراماسون‌ها با شعار معروف خود نقش بزرگی در انقلاب‌های بزرگ معاصر داشته‌است. نفوذ آنها به گونه ای بود كه حتی در جریان انقلاب مشروطه ایران نقش بسیاری از مشروطه خواهان راباید در مجموعه فراماسونری تبیین نمود.

 

 

به رغم ادعاهای گوناگونی كه تاكنون پیرامون چگونگی و زمان پیدایش جریان فراماسونری مطرح شده است لكن اعتقاد غالب بر این باور است كه نخستین فرقه فراماسونری در میان صاحبان فن معماری  به وجود آمد و همزمان با احداث ساختمانهای بزرگ ازجمله كلیساها و كاخها یعنی سالهای 900 تا 1600 میلادی  این جریان به شدت رشد و گسترش پیدا كرد. دردوران پس از رنسانس و همزمان با آغاز انقلاب صنعتی در اروپا به ویژه در بریتانیا بیشتر اعضای لژهای فراماسونری بورژواها، پروتستانها ویهودیان بودند.  با گذشت زمان گروه های دیگری ازجمله نویسندگان، سیاستمداران و هنرمندان وارد سازمان فراماسونری شدند و از اواخر قرن 17 به بعد لژهای فراماسونری محلی برای بحثهای عقیدتی، سیاسی، هنری، ادبی و اجتماعی شد. بنا بر آثار و قرائن موجود بسیاری از اندیشمندان و فیلسوفان برجسته جهان در آن دوران نظیر باروخ  اسپینوزا، دیوید ریكاردو، امیل دوركیم، هربرت ماركوزه، ریمون آرون را باید عضو لژهای فراماسونری بدانیم.

 

 

 

گسترش فعالیت جریان فراماسونری تا بدانجا پیش رفت كه در قرن هجدهم میلادی دو انقلاب فرانسه و آمریكا توسط اعضای لژهای فراماسونری رهبری شد. تمام رهبران انقلاب فرانسه و حتی رهبران فكری آن مانند مونتسكیو  ژان ژاك روسو عضو لژ گرانداوریان پاریس بودند. بر این اساس و بنا به ادعاهای مطرح شده تما روسای جمهور ایالات متحده آمریكا از جرج واشنگتن تا باراك اوباما[2] عضو لژهای فراماسونری بوده اند. به رغم فعالیت گسترده لژهای فراماسونری در كشورهای غربی همزمان شاهد گسترش فعالیت آنها در كشورهای اسلامی به خصوص كشورهایی نظیر  ایران، مصر، و سوریه هستیم.

 

 

ب) ورود فراماسونری به ایران

در خلال جنگ های ایران و روس بود كه به دلایل  گوناگونی كه  مجال شرح آن در این نوشتار نیست نفوذ تشكیلات فراماسونری در ایران شدت گرفت . گسترش اقدامات مجامع فراماسونری در ایران را باید همزاد با سفر سر هارد فورد جونز[3]  به ایران دانست. البته برخی معتقدند كه فعالیت فراماسونری در ایران به حضور وی در ایران ختم نمی شود بلكه پیش از وی و با حضور برخی دیگر از  نمایندگان  دولت انگلیس نظیر جیمز موریه فعالیت آنها آغاز شده بود و با حضور جونز تنها شدت فعالیتهای آنها گسترش یافت. همزمان با امضای قرارداد دوستی(تیلسیت) میان فرانسه و روسیه در سال 1807 به حسب خلا قدرت پیش آمده در ایران(به دلیل مشكلات ایران با روسیه و فرانسه) انگلیس شرایط  رابرای گسترش حضور خود در ایران مهیا دید. میرزاابولحسن خان ایلچی وزیر خارجه فتحلی شاه قاجار را باید یكی از اولین  فراماسونران ایرانی  دانست كه در مدت 35 سال برای خدمات خود از دولت انگلیس حقوق دریافت می كرد.

 

 

همزمان با دوران پادشاهی ناصرالدین شاه شاهد گسترش فعالیت فراماسونرها در ایران هستیم. میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا یوسف خان مستشارالدوله، میرزا ملكم خان و میرزا خان قمی را باید مشهورترین فراماسونرهای ایران در دوران ناصری دانست. میرزا ملكم خان را باید یكی از فعالترین فراماسونرهای ایرانی دانست. فعالیت مخفیانه ماسونها در  فراموشخانه ملكم همانطور كه در تاریخ ثبت شده با مخالفت روحانیون مواجه شد. حاج ملا علی كنی طی نامه ای به ناصر الدین شاه از او شكایت كرد . فراموشخانه كه در ابتدا به دلیل علاقه شاه به تجدد مورد تایید وی بود با مطلع شدن شاه از اهداف پشت پرده و به دستور او منحل شد. هرچند فراموشخانه وی بعد از 4 سال فعالیت و وارد كردن تعداد قابل توجهی از اعضای دربار به جرگه فراماسونری به فرمان ناصرالدین شاه تعطیل شد اما پس از مدتی مجمع آدمیت بر اساس تعالیم ملكم تاسیس شد. جالب است بدانیم اولین تعهدی كه از اعضای انجمن آدمیت گرفته می شد سكوت بود. پس از ترور ناصرالدین شاه  و در دوران مظفرالدین شاه تشكل دیگری تحت عنوان انجمن اخوت كه ظاهری صوفیانه دارد و در باطن به فعالیت های فراماسونری می پردازد به وجود می آید.

 

 میرزا ملكم خان از مروجان و موسسان فراماسونری

 

 


تصویری از عباسقلی خان آدمیت(موسس مجمع فراماسونری آدمیت)

 

در دوران پهلوی نیز لژهای فراماسونری همچنان به فعالیت خود ادامه دادند و با گسترش حمایت دولت مركزی به خصوص در دوران پهلوی دوم دامنه فعالیت آنها به شدت گسترش یافت. لژ بیداری، لژ همایون از جمله لژهای فعال در این دوران بودند. در دهه 1330 شعبات لژهای آمریكایی مانند كلوپ روتاری و باشگاه های  لاینز و انجمن تسلیح اخلاقی در ایران شروع به فعالیت كردند. در این دهه لژهای دیگری مانند لژ مولوی، لژ تهران، لژ كوروش، لژ مهر، ستاره سحر و . . . مشغول به فعالیت بودند. به طور كل میتوان گفت كه اعضای این لژها همگی از مقامات كشوری، لشگری و دانشگاهی بودند. به باور برخی از مورخین تمام صدراعظم های زمان قاجار به غیر از امیركبیر و قائم مقام فراهانی و همچنین اكثر نخست وزیران دوران پهلوی اول و دوم از سید ضیا گرفته تا بختیار(البته درباره دكتر مصدق نمی توان به قاطعیت پاسخ داد) عضو سازمان فراماسونری بودند.

 

 

پ) مصر و جریان فراماسونری

همزمان با یورش ناپلئون به مصر شماری از فراماسونرها ازجمله ژنرال كلبر همراه وی بودند. آنها در سال 1798 نخستین لژ فراماسونری را در مصر به نام لژ ایزیس بنیاد نهادند كه مقر آن در آن شهر قاهره بود. پس از این تاریخ به حسب جایگاه كشور مصر در خاورمیانه و به خصوص جهان اسلام بر شدت فعالیت لژهای فراماسونری افزوده شد. لژها به گونه ای عمل كرد كه در بسیاری از اوقات توانست حتی نظر جمعیت مذهبی مصر را نیز به خود جلب نماید. برای نمونه در سال 1845 و همزمان با تاسیس لژ اهرام شاهد حضور بسیار یاز افراد مذهبی در تجمعات آنها هستیم. شاهزاده عبدالحلیم پسر محمد علی پاشا تنها یكی از این افراد است.

 

 

فراماسونرهای فعالیتهای گوناگونی را در مصر ترتیب داده اند. فعالیت آنها اعم بود از فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و به خصوص فرهنگی. گسترش فعالیت آنها در مصر به گونه ای بود كه در سال 1964 حكومت جمال عبدالناصر فرمان داد همه لژهای فراماسونری مصر تعطیل شوند. اگرچه لژهای فراماسونری در مصر تعطیل شد ولی باشگاه های روتاری[4] كه روند تكاپو و خواستهایشان با فراماسونری همخوانی داشت در آن كشور جانی تازه گرفتند. باشگاه روتاری در مصر  در سال 1929 پدید آمد و در منطقه 195 روتاری بین المللی قرار گرفت. یكی از ویژگیهای روتاری قاهره آن بود كه اعضای آن از ملیتها و نژادهای گوناگون بودند.

 

 

ت) عبدالقادر الجزایری عامل گسترش فراماسونری در سوریه

نخستین لژ فراماسونری در سوریه در سال 1862 و  توسط الدریج سركنسول انگلیس بنا نهاده شد. راشد پاشا حكمران سوریه در دوران عثمانی از معروفترین اعضای این لژ بود. فراماسونری در سوریه توسط امیر عبدالقادر الجزایری[5] گسترش یافت. او كه برای برگزاری فریضه ی حج به سفر رفته بود، در مصر به عضویت لژ اهرام كه پیرو شرق اعظم فرانسه بود درآمد و در بازگشت از حج، در دمشق، لژی به نام لژ سوریه تأسیس كرد. شاهین مكاریوس یاد آور می شود كه فراماسونرهای مصری از جمله محمد عبده، ابراهیم بیك لقافی و حسن بیك شمسی به سوریه آمده و در این لژ سخنرانی می كردند. مكاریوس می نویسد كه شیخ محمد عبده به درجه ی «خارك و صدف» نیز دست یافت كه این نشان توسط نماینده ی آمریكا به وی داده شد.

 

 

 عبدالقادر الجزایری

 

فراماسونری بعد از جنگ جهانی اول بر فعالیت خود در سوریه افزود. در سال 1924 كنفرانس آزادگان (مؤتمن الاحرار) در بعلبك برگزار شد. كه خود بیانگر میزان گسترش فراماسونری در همه شهرهای بزرگ سوریه در آن هنگام بود. شمار بسیاری از اشخاصی كه بعدها در سوریه وزیر، نخست وزیر و رئیس جمهور شدند، در این كنفرانس حضور داشتند كه از مهم ترین آن ها می توان از فارس خوری بنیان گذار حزب مردم سوریه و بانی لژ فراماسونری «نور دمشق» نام برد. پس از بستن لژهای فراماسونری در مصر، حكومت سوریه در اوت سال 1965 فرمان تعطیلی لژهای فراماسونری و باشگاههای روتاری را صادر كرد و به فعالان آنها هشدار داد كه به اتهام وابستگی به انجمن های پنهان و رازدار بین المللی در دادگاه های نظامی محاكمه خواهند شد. با این حال، پاسخ این سؤال كه حكومت سوریه تا چه حد توانست از فعالیت لژها جلوگیری كند، خود جزو اسرار فراماسونری است.

 

 

 

 

پی نوشتها



[1]– گنوستیسیزم، نام مذهبی است كه همزمان با قرن دوم میلادی و در محدوده امپراتوری روم توسعه یافت. گنوستیك‌ها به نوعی از ثنویت اعتقاد داشتند و  عالم روح را عین عالم نور و جهان ماده را عین جهان ظلمت می‌دانستند. نتیجه این قسم اعتقادات نسبت به عالم این شد كه بدبینی به اصل خلقت رواج گرفت و پیروان این فكر به زهد و ترك مایل شدند. از قرن دوم به بعد گنوستیك‌ها برای تأئید ادعاهای خود به كتب مقدس عیسوی استناد میی كردند. بنابر اعتقاد آنها  خدا در ماوراء عالم محسوس و حتی در آنسوی جهان معقول است. او پدری است كه از نام و نشان و گمان برتر است و فكر بشری را به دامن كبریای او دسترس نیست. جهان به واسطهٔ اشراقات دائمی كه از ذات این خدای اصلی صادر می‌شود، بوجود می‌آید و مراتب این تجلیات نزولی است یعنی هر یك از اشراقات نسبت به ماقبل خود فرومایه‌تر است تا منتهی گردد به عالم مادی كه آخرین اشراق و ناپاك‌ترین تجلیات است ولی در این جهان مادی شوقی هست كه او را به مبداء الهی باز پس می‌كشاند. ماده یعنی عالم جسمانی منزلگاه شر است اما یك بارقهٔ الهی كه در طبیعت انسان به ودیعه است. راه نجات را به او نشان می‌دهد و او را در حركت صعودی كه از میان افلاك می‌كند، دستگیری نموده، به عالم نور می‌رساند. این اعتقاد گنوستیك‌های متأخر راجع به اساس نظام جهان است.

 

[2]– البته از این لیست باید نام جان اف كندی كاتولیك را حذف نمود. كندی در روز جمعه ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ در ساعت ۱۲:۳۰ بعداز ظهر در دالاس، تگزاس به قتل رسید. «لی هاروی اسوالد» در ساعت ۷ بعداز ظهر همان روز به جرم قتل یك مامور پلیس دالاسی مجرم شناخته شد و در ساعت ۱۱:۳۰ شب به‌عنوان قاتل رئیس جمهور معرفی شد. اسوالد تنها دو روز بعد در ایستگاه پلیس دالاس توسط «جك روبی» به قتل رسید. «لی هاروی اسوالد» اعلام كرد كه او به كسی تیراندازی نكرده و مدعی شد كه دارند از او به عنوان «طعمه» استفاده می‌كنند. او مدعی شد كه عكسی كه او را با سلاح قتاله نشان می‌داد جعلی است و صورت او را به بدن كس دیگری چسبانده‌اند. به دلیل مرگ او، بیگناهی یا مجرمی‌اش هرگز در دادگاهی اثبات نشد. بعضی منتقدان می‌گویند كه اسوالد هیچ نقشی در این ترور نداشته‌است. عدم عضویت كندی در لژهای فراماسونری ازجمله دلایلی است كه برای حذف كندی مطرح گردیده است.

 

[3]– وی اولین سفیر دولت انگلستان در ایران بود. جونز در  روز نهم فوریه ۱۱۸۷ میلادی / بهمن ۱۱۸۷ خورشیدی استوارنامه‌ خود را با تشریفات مفصل در كاخ گلستان تقدیم شاه ایران كرد.

 

[4]– نخستین باشگاه روتاری در سال 1905 توسط یك حقوقدان به نام پل هریس در شیكاگو به وجود آمد. پل هریس به همراه سه تن از بازرگانان شیكاگو به نام های سیلوسترایل، پیرام شوری و گوستاولوپر اولین جلسه ی رسمی روتاری را در روز 23 فوریه ی سال 1905 تشكیل دادند و موجودیت تشكیلاتی به نام كلوپ روتاری را اعلام داشتند. روتاری بنا به تعریف مؤسسان آن به مفهوم چرخ‌های دوار یك كارخانه‌ی به هم پیوسته است كه با چرخش هر دنده چرخ دنده دیگر نیز به حركت در می‌آید و در نتیجه كل سیستم متحرك می‌شود. با این تعبیر كلوپ روتاری بین‌المللی به دنبال ایجاد یك نظام به هم پیوسته و متشكل جهانی است كه با اراده و حركت دندانه‌های كلوپ مادر تمام این سیستم جهانی در جهت منافع غرب به حركت درآید. اعضای كلوپ روتاری در هر جامعه، از فعالان و نیروهای و كیفی آن جامعه انتخاب می شوند و مأموریت اصلی آن ها ایجاد حلقه ی اتصال با قدرت های غربی از طریق نظام بین المللی با كمك رجال سیاسی و كلان سرمایه داران می باشد.

 

[5]– روحانی مجاهد، شاعر، ادیب، عالم، عارف و قهرمان ملی الجزایر در قرن سیزدهم هجری/ نوزدهم میلادی. وی در ۱۲۲۲ ق / ۱۸۰۷ در سهل اِغریس ، در جایی معروف به قَطَنه (قیطنه)‌وادی الحمام،‌ از توابع ایالت وَهران – در غرب الجزایر – در خانواده ای روحانی به دنیا آمد. او قرآن و علوم قرآنی را نزد پدرش محیی الدین الجزایری كه فقیه و مجاهدی وارسته و رئیس فرقه اُخوّت قادریه در بخش غربی الجزایر بود،‌ آموخت و حافظ قرآن شد. سپس به آموختن علوم جدید، از جمله نجوم، ریاضیات و جغرافیا، تحت نظر سیدی احمد بن طاهر (قاضی اَرزیو)، پرداخت و فنون نظامی را نیز فراگرفت و سرآمد اقران گردید و اعجاب همگان را برانگیخت. امیر عبدالقادر در ۱۳۰۱ق/۱۸۸۳ در هفتاد و شش سالگی در دمشق درگذشت و در جوار آرامگاه محیی الدین عربی به خاك سپرده شد. پس از استقلال الجزایر در ۱۳۴۵ / ۱۹۶۶ برای تجلیل از مقام این قهرمان ملی، بقایای جسدش را از زیر خاك درآوردند و به الجزایر بردند و با تشریفات و مراسم رسمی،‌در سرزمینی كه سال ها برای رهایی آن از چنگ استعمارگران فرانسوی مبارزه كرده بود، دفن كردند.

 

 

 

 

منابع:

–          اسماعیل رائین، فراموشخانه فراماسونری(ج3) تهران: امیركبیر، 1354.

–          موسی حقانی، تاریخ معاصر ایران، تهران: موسسه پژوهشهای تاریخی، 1376.

–          محمد سجادی، ماهیت باشگاه روتاری، تهران: طهوری، 1357.

–          دایره المعارف ویكی پدیا

–          محمد حسن طباطبایی، نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی ایران، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1380.

–          ذبیح الله منصوری، فراماسونری، تهران، 1354

–          صفوت فتحی، فراماسونری در جهان عرب،  ترجمه بنی طرف، تهران: نشر نو، 1366.

 

منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی

Loading

2 COMMENTS

  1. تاریخچه فراماسونرهابه زمان کشتی نوح باز می گردد
    فراماسونرها خود را فرزندان سام نبی می دانند.
    فراماسونری یعنی ازادی فرزندان سام.انها بازماندگان قوم عاد هستند.سام را برعکس کن ماس .این افراد دین یهود را تغییر دادن.
    اگر کمی در ایات قران تامل کنیم .یک گروه یهودی از بازماندگان کسی که گوساله سامری را ایجاد کردند.حامی وایجاد کننده فراماسونری هستند.
    این گروه پس پیروزی یوسف نبی قصد ویرانی خدا پرستی داشتند.پس در بین بنی اسرائیل نفوذ کردند.واژه سامری در قران حقیقت را به ما می گوید.جالب بدانی چند روز پیش یکی از سنتهای ماسونها را برای یک ماسون گفتم از روی قران
    فکر کنم مسلمان بشود انشا الله
    تعجب کرده بود نمی دونی چقدر.

  2. انشا الله منجی عالم بشریت بیاید.
    از شما تقاضا دارم همه مطالب مفید سایتون
    از جمله تئوری داروین را به انگلیسی ترجمه کنید. یک منبع قوی برای گوگل پلاس و فیس بوک باشد.

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!