نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات بخش آن – 1

0

پدیده انتظار منجی، بسان سایر مفاهیم دینی، یک زنجیره از پیکره دین را تشکیل می‌دهد؛ از این‌رو باید با مجموعه این پیکره، هم‌آوا و هم‌صدا بوده و به نقض و فروپاشی سایر مفاهیم نینجامد.

 

  •  

بخش اول

چکیده

پدیده منجی‌گرایی و فرجام‌اندیشی، باور ظهور انسانی والا در پایان هستی و در هم پیچیده‌شدن بساط ستم و پستی به شکل‌های مختلف همچون تار و پودی در اندیشه‌ها و آموزه‌های ادیان و اقوام و ملل مختلف جهان تنیده شده است. بر این اساس، زرتشتیان در انتظار سوشیانس، یهودیان در انتظار ماشیع، مسیحان در انتظار مسیح و مسلمانان چشم به راه مهدی هستند.

در این بین، نگرش شیعه به پدیده منجی‌گرایی از جهات عدیده دارای ویژگی‌ها و برجستگی‌های مخصوص به خود است. یکی از امتیازات دکترین منجی‌گرایی از نگاه شیعه، اعتقاد به حضور کنونی منجی میان مردم از یک‌سو و امکان دسترسی و برقراری ارتباط متقابل و دو سویه با او ـ البته با احراز شرایط لازم ـ از سوی دیگر است.

چه، زرتشتیان یهودیان و سایر مسلمانان اگر چه چشم به راه منجی موعود دوخته‌اند، با این حال، بر این باوراند که این منجی، هنوز چشم به جهان نگشوده و مقدّر الهی چنین است که در فرجام تاریخ، پا به کره خاکی گذارد.

مسیحیان ـ با توجه به اعتقاد به حیات کنونی عیسی علیه السلام ـ با شیعیان در باور به بقا و حیات کنونی منجی هم‌صدا هستند؛ اما از آن جهت که برای عیسی علیه السلام در دوران انتظار، نقش چندانی قایل نبوده و راه هرگونه ارتباط دو سویه میان مسیحیان و مسیح را مسدود می‌دانند، از دکترین شیعه در زمینه «منجی‌گرایی» همچنان فاصله دارند.

آری؛ شیعه معتقد است که مهدی عجل الله تعالی فرجه دوازدهمین وصی تعیین شده پیامبر صل الله علیه و آله است که در سال 255ه‍ متولد شده، با شهادت پدر بزرگوارش امام حسن عسکری علیه السلام، از سال 260ق تاکنون مسؤولیت سنگین هدایت علمی و معنوی امت اسلامی و فیض‌رسانی و نور افشانی به جهانیان را ـ بسان خورشید پشت ابر[1] ـ بر عهده داشته و دارد.

امام عصر عجل الله تعالی فرجه در تمام دوران گذشته با تمام تلخی‌ها و شیرینی‌های امت، رخدادهای خرد و کلان، پیروزی‌ها یا شکست‌های آنان، همراه بوده و بی‌آن‌که بر حضور آشکار خود اصرار ورزد، وظایف الهی خود را به انجام رسانده است.

این حضور فعال و پویا همچنان تا روزی که فرمان الهی مبنی بر ظهور در رسد و امام عصر عجل الله تعالی فرجه اسلام را در جایگاه آخرین و کامل‌ترین دین و نظام نامه زندگی در سطح جهانی حاکم سازد، استمرار خواهد داشت. پیدا است با چنین نگاه و نگرشی به مسأله منجی‌گرایی پدیده انتظار از نگاه شیعه دارای مفهوم و ماهیتی خاص بوده و آثار و برکاتی ویژه را به همراه خواهد داشت. ما در این مقاله به دنبال این آرمان، ماهیت انتظار و آثار آن از نگاه شیعه را باز کاوری کرده‌ایم.

کلید واژه‌ها: انتظار، فرجام‌اندیشی، منجی‌گرایی، ظهور.

مفهوم انتظار

انتظار، به معنای ترقب و توقع، چیزی را چشم داشتن و نیز به معنای چشم به‌راه داشتن به‌کار رفته است.[2] انتظار در اصطلاح، به معنای فرجام اندیشی[3] و چشم به راه آمدن فردایی بس روشن و امید بخش به‌کار می‌رود. در مفهوم انتظار اصطلاحی ـ چه انتظار منجی به صورت عام یا انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه به صورت خاص ـ چهار عنصر اساسی نقش دارد که عبارتند از:

1. منتظِر: انسان یا امتی که چشم به راه آن منجی گشوده است؛

2. منتظَر: آن انسان والایی که منتظران در انتظار قدوم یا دیدارش لحظه شماری می‌کنند؛

3. وجه انتظار: آن وجهی که انسان‌ها به سبب آن، در انتظار منجی به سر می‌برند و این وجه، توجیه‌گر انتظار است، برای نمونه وجه غالب میان ادیان و ملل برای توجیه انتظار، بسط عدالت و دادگستری در گستره خاکی است؛ آرزویی که انسان‌ها از آغاز تاکنون در شوق تحقق آن سوخته‌اند؛ 4. عدم تحقق کنونی وجه انتظار: به این معنا که انتظار، جایی قابل تصور است که میان وضعیت کنونی و وضعیتی که منتظِر دنبال آن است (وضعیت مطلوب) فاصله باشد.

بر این اساس، اگر چه انتظار، عدالت جهان گستر باشد، انتظار زمانی معنا دارد که چنین عدالتی در حال حاضر در سطح جهانی محقق نشده باشد. شاید راز آن‌که در تمام روایاتی که عبارت «یملأ الارض قسطاً و عدلاً» آمده با فقره «کما ملئت ظلماً و جوراً» همراه است، همین نکته باشد.

گونه‌های انتظار

انتظار، در مفهوم غیر شیعی تنها به معنای نظرداشت ظهور منجی به‌کار می‌رود؛ در حالی که طبق دیدگاه شیعه، افزون بر چنین انتظاری، انتظار ملاقات و دیدار با منجی نیز قابل تصور است؛ بنابراین انتظار در دکترین شیعه، به دو گونه قابل تقسیم بوده، برای هر یک از آن‌ها آثار و نتایج ویژه‌ای می‌توان بر شمرد. این دو گونه عبارتند از:

1. انتظار ظهور منجی و تشکیل حکومت عدالت‌گستر جهانی؛2. انتظار ملاقات منجی و تحقق پیوند معنوی.اینک به بررسی مختصر این دو گونه انتظار می‌پردازیم.1. انتظار ظهور منجی و تشکیل حکومت عدالت‌گستر جهانی.  چنان‌که اشاره شد، این انتظار وجه مشترک تمام نگرش‌های منجی‌گرایی میان ادیان و آیین‌های آسمانی و غیر آسمانی است. گلد زیهر معتقد است:

اعتقاد به بازگشت و ظهور منجی، اختصاص به اسلام ندارد… پندارهای مشابهی را می‌توان میان اقوام دیگری نیز به فراوانی یافت. بنابر اعتقاد هندوییزم، «ویشنو» در پایان دورة کنونی جهان به عنوان «کال کی» ظاهر خواهد شد. میان اقوام شرقی و غربی ـ حتی میان سرخ پوستان آمریکا ـ پندارهای مشابهی دربارة بازگشت یا ظهور منجی موعود پدید آمده است.[4] عبرانیان، منتظر قدوم مبارک «مسیح» نسلاً بعد نسل بودند و وعدة آن وجود مبارک… مکرراً در زبور و کتب انبیاء ـ به ویژه در اشعیا ـ داده شده است.[5]

در کتب مقدس هندوان «باسک»، «شاکمونی»، «ریک ودا»، «دید»، «وشن جوک»، «دادتک» و «پاتیکل» از ظهور منجی موعود با نام‌های مختلف همچون «کشن»، «ویشتو» نام برده شده است. در کتب مقدس زرتشتیان، همچون «زند»، «جاماسب‌نامه» و «یسنا» نیز از انتظار آمدن «خورشید جهان»، سوشیانس ]= نجات دهندة بزرگ جهان[ گفت‌وگو شده است.

سایر ملل همچون اسن‌ها، سلت‌ها، اقوام اسکاندیناوی، یونانیان و… نیز گفته می‌شود که چشم به انتظار ظهور مصلحی بزرگ به‌سر می‌برند. روح و جان انتظار ظهور منجی، در این گفتار عیسی علیه السلام انعکاس یافته است:

کمرهای خود را بسته، چراغ‌های خود را افروخته بدارید، و مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می‌کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند، تا هر وقت آید و در را بکوبد؛ بیدرنگ برای او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد!… پس شما نیز مستعد باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نمی‌برید، پسر انسان می‌آید.[6]

از نگاه روایات اسلامی، برترین اعمال امت، انتظار فرج، یعنی انتظار گشایش و پیروزی جبهه حق بر باطل دانسته شده است.[7] امام زمان عجل الله تعالی فرجه در پاسخ نامه اسحاق بن یعقوب از شیعیان و دوستداران خود خواسته است برای تعجیل ظهورش دعا کنند: و بسیار برای تعجیل فرج دعا کنید که این باعث گشایش شماست.[8]

چنان‌که از مقایسه میان نگرش‌های مختلف درباره مفهوم نخست انتظار، یعنی انتظار ظهور منجی و تشکیل حکومت عدالت‌گستر به‌دست می‌آید که در این نوع از انتظار، فرض آن است که دست مردم از دسترسی به منجی کوتاه است؛ زیرا قرار بر این است که منجی آنان، در زمان آتی و نامشخص پا به عرصه خاک گذاشته یا ظهور کند و وعده نهایی نجات را عملی سازد.

با چنین فرضی است که به مردم توصیه می‌شود کمرهای خود را بسته و چراغ‌های خانه را افروخته نگاه دارند. از سویی دیگر، انتظار به این مفهوم به سطحی عمومی و جهانی ناظر است؛ یعنی هر چشمی منتظر است منجی، پرده را کنار زند، تا چشم همه جهانیان به او روشن شود.

2. انتظار ملاقات منجی و تحقق پیوند معنوی: گونه دوم انتظار که براساس دکترین مهدویت از نگاه شیعه شکل می‌گیرد و ویژة همین نگاه است، انتظار ملاقات و برقراری پیوند معنوی با منجی و امام عصر عجل الله تعالی فرجه در دوران کنونی و پیش از ظهور او است. این نوع از انتظار عموماً مورد غفلت قرار گرفته است و معمولاً وقتی سخن از انتظار می‌رود، همان مفهوم و گونه نخست به ذهن تداعی می‌کند.

مقصود ما از این نوع  انتظار که آثار و نتایج موثری دارد، آن است که براساس تفکر شیعه هر انسان مؤمن و دلباخته امام زمان عجل الله تعالی فرجه می‌تواند با برطرف کردن حجاب‌ها و تحصیل سلامت و نزاهت باطنی، و برخورداری از ظرفیت کتمان دیدار، در انتظار ملاقات منظم یا غیر منظم امام عصر عجل الله تعالی فرجه نشسته و به فیض حضور آن ذخیرة الهی نایل آید.[9] این نوع انتظار، با انتظار از نوع پیشین از چهار جهت متفاوت است: 1. در انتظار نوع نخست، فرض دیدار منجی در دوران انتظار وجود ندارد؛ در حالی که در انتظار دوم، ملاقات با منجی، امری ممکن و میسّر تلقی شده است.

2. انتظار از نوع نخست، جمعی و جهانی بوده و هدف از انتظار، ظهور منجی برای تمام جهانیان است؛ در حالی که انتظار در مفهوم دوم، می‌تواند شخصی بوده و ملاقات با امام عصر عجل الله تعالی فرجه تنها برای شخصی خاص میسّر گردد. 3. در انتظار نوع نخست، تحقق شرایط ظهور در بُعد جهانی، نظیر شکست و افول تمام اندیشه‌ها و شکست مدعیان نجات بشریت لازم است؛ در حالی که در انتظار نوع دوم، تنها تحقق شرایط معنوی و علمی خاص در شخص منتظر، شرط ملاقات است.

4. برای انتظار ظهور منجی و تشکیل حکومت عدالت‌گستر جهانی، نمی‌توان زمان مشخصی در نظر گرفت؛ بدین سبب گاه  ناگهانی بودن ظهور و ضرورت آمادگی همه زمانی منتظران، مورد تاکید قرار گرفته است؛ چنان‌که در روایات اهل بیت علیهم السلام توقیت و تعیین زمان ظهور به شدت انکار شده است[10]؛ در حالی که در انتظار دوم ـ یعنی انتظار دیدار و پیوند معنوی با امام عصر عجل الله تعالی فرجه ـ منتظر می‌تواند به پایه‌ای از کمال روحی و معنوی برسد که از زمان دقیق ملاقات آگاهی یابد.

بررسی زندگی شمار زیادی از عالمان و شیعیان شایسته و صالح که توفیق دیدار با امام عصر عجل الله تعالی فرجه را داشته و گزارش این دیدارها در منابع معتبر آمده است، از یک نکته اساسی حکایت دارد و آن این‌که شخصیت علمی و معنوی و میزان اهتمام و توجه شخصی به وجود امام عصر عجل الله تعالی فرجه نقش تعیین‌کننده‌ای در میزان ملاقات با امام عصر و چگونگی آن داشته است؛ برای مثال بازرگانی متدین و متشرع همچون حاج علی بغدادی یا طلبه‌ای گرفتار همچون شیخ حسین آل رحیم بی‌آن‌که خود آگاه باشند، به فیض دیدار امام عصر عجل الله تعالی فرجه رسیده‌اند[11].

در روزگار ما، مرحوم آیت‌الله مرعشی نجفی چند بار به صورت غیر منظم این فیض را درک کرده و ضمن دیدار آگاهانه، آموزه‌های اخلاقی و تربیتی مختلفی از امام فرا گرفت. اما در این میان، به عالمی بس پیراسته همچون «سید بحرالعلوم» برمی‌خوریم؛ هموکه عالمان اهل سنت او را به مثابه مهدی آل محمد علیهم السلام می‌دانستند. او با امام  عصر عجل الله تعالی فرجه ارتباطی مستمر داشته و بسیاری از مشکلات علمی خود را از امام عصر عجل الله تعالی فرجه استفسار می‌کرده است.[12]

براساس این اصل، همه عالمان ربّانی شیعه به همه علاقه‌مندان به امام عصر عجل الله تعالی فرجه توصیه می‌کنند که هماره می‌توانند در انتظار دیدار امام به‌سر ببرند؛ به شرط آن‌که مقدمات این فیض بزرگ را مهیا سازند. پیدا است برای چنین انتظاری، آثاری علی‌حده قابل ترتب است. براین اساس، مناسب است آثار و نتایج این دو گونه انتظار را به ‌طور جداگانه برشمریم.

انتظار ظهور منجی، واقعیت یا خیال

بر شمردن آثار و برکاتی برای انتظار منجی، به معنای تلقی واقع‌بینانه و نه صرفاً خیالی از پدیده منجی‌گرایی و فرجام اندیشی است. براین اساس، هر اندیشوری که از نتایج و دستاوردهای انتظار ظهور منجی سخن می‌گوید، لزوماً بر این باور است که وعده خداوند به ظهور منجی وعده واقعی و تخلف ناپذیر است و زمانی خاص محقق خواهد شد.

متأسفانه برخلاف شایع بودن تفکر منجی‌گرایی میان اقوام و ملل مختلف و تاکید ادیان آسمانی مبنی بر ظهور منجی، برخی مغزهای بیمار بر این باورند که این تفکر واکنشی است برابر شکست‌ها و ناکامی‌های پی در پی بشریت و برای دستیابی به تشفّی خاطر و از این‌رو، از هرگونه حقیقت خارجی عاری است؛ به عنوان نمونه ابن خلدون با انکار و تضعیف روایات مهدویت، معتقد است: آنچه در میان عموم مسلمانان به مرور زمان شهرت یافته، این است که ناچار باید در آخرالزمان، مردی از خاندان پیامبر ظهور کند و دین را تایید نماید و عدالت را آشکار سازد. آنان، نام او را مهدی گذاشته‌اند.[13]

از نظر ابن خلدون گویا ناکامی‌های درونی مسلمانان به تدریج تفکر مهدویت را میانشان ایجاد کرده و کار را به جایی رسانده است که برای آن، روایاتی از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله نیز دست و پا کرده‌اند. نیز مارکلیوث (1858ـ 1940م) مستشرق انگلیسی[14] در مقاله «مهدی» که برایدائرة المعارف دین نگاشته، پس از تضعیف روایات مهدویت، چنین آورده است:

احادیث را هر گونه تفسیر کنند، دلیلی قانع‌کننده در دست نیست که تصور کنم پیامبر اسلام، ظهور یک مهدی را برای احیا، تحقق، اکمال و تقویت اسلام لازم و حتمی شمرده باشد؛ بلکه درگیری و آتش جنگ‌های داخلی میان یک نسل، پس از وفات پیامبر و آشفتگی جهان اسلام که در اثر اختلافات  آنان با یکدیگر رخ نمود، موجب اقتباس فکر ظهور منجی از آیین یهود یا مسیحیان گردید که در انتظار بازگشت مسیح به‌سر می‌برند.[15]

سید امیر علی، اسلام شناس هندی نیز در کتاب روح اسلام تحت تأثیر چنین نگرشی، معتقد است شکست و ناکامی پیروان ادیان بزرگ، زمینه‌ساز پیداش تفکر منجی‌گرایی بوده است؛ چنان‌که کشتار وسیع سلوکیان باعث شد میان زرتشتیان، تفکر ظهور منجی آسمان به نام سوسیوس از خراسان پدید آید، تا آنان را از اسارت بیگانگان خارج ساخته و سرزمین اجدادی‌شان را به آنان باز گردانند. درباره یهود و مسیحیت نیز رخدادهای مشابهی زمینه‌سازی پیدایش تفکر ظهور منجی بوده است.[16] او، آنگاه چنین نتیجه گرفته است:

شرایطی که باعث شد تفکر مهدویت با دو نگاه مشخص میان اهل سنت و شیعه در اسلام شکل بگیرد، شبیه همان شرایطی است که در تاریخ ادیان دیگر دیده می‌شود. هر زمان که در اسلام، دست‌ها به آسمان برافراشته می‌شود، همانند لب‌های دعاگوی فرزندان اسرائیل و پیروان مسیح، ظهور مبعوث موعود آسمانی را التماس می‌کند، تا مگر هر چه زودتر همگان را از رنج و گناه رهایی بخشد.[17]

این دست از اظهار نظرها که یا از جهل ناشی شده است یا از غرض‌ورزی، نظیر دیدگاه شماری از فلاسفه ملحد است که معتقداند دین وآموزه‌های دینی و جهان متافیزیک که ادیان از آن خبر می‌دهند، وجود خارجی ندارند و اساساً انسان‌های نخستین در پی برخورد با پدیده‌های تلخ طبیعی نظیر زلزله، سیل‌ها، آتش‌فشان‌ها… یا جنگ‌های خانمان‌برانداز برای تسکین خاطر و دلخوش کردن خود، چنین باوری را به خود تلقین کرده‌اند که در ورای آسمان‌ها، خدایی عالم، قادر و مهربان حضور دارد که می‌توان با او درد و دل کرد و شکایت برد و پایان دادن به این نگون‌ساری‌ها را از او خواست.

اگر شنیدن این‌گونه سخنان درباره مهدویت از زبان مستشرقان تلخ می‌نماید، تلخ‌تر از آن، ابراز چنین نگرش‌های بیمارگونه از زبان امثال ابن‌خلدون‌ است که در جایگاه مورخ و جامعه‌شناس مسلمان، با وجود همه واقعیت‌ها و روایات متواتر دربارة مهدویت، این‌گونه غیر منصفانه برخورد کرده است.

آثار انتظار ظهور منجی و تشکیل حکومت عدالت‌گستر جهانی

با صرف‌نظر از نگرش‌های گفته شده به نظر می‌رسد برای انتظار به مفهوم نخست، یعنی ظهور منجی و تشکیل حکومت عدالت‌گستر جهانی سه دسته از آثار می‌توان برشمرد.[18]

1. آثار باورشناختی انتظار ظهور منجی

بخشی از آثار انتظار به مفهوم نخست، یعنی انتظار ظهور منجی به بازسازی و سامان‌دهی باور انسان‌ها بازگشت دارد؛ یعنی چنین انتظاری به‌طور طبیعی در پیدایش یا اصلاح باور مردم به نظام هستی و تدبیرگر این نظام، یعنی خداوند تأثیر مستقیم دارد. ما این‌جا به دو نوع اثر باورشناختی پدیده انتظار به مفهوم نخست اشاره می‌کنیم که عبارتند از: 1. باورمندی به اصل حکمت در آفرینش؛ 2. باورمندی به خیرمداری هستی.

1ـ1. باورمندی به اصل حکمت در آفرینش

فلاسفه عموماً در بر شمردن انواع علت، از علت غایی سخن گفته‌اند و معتقدند بخشی از سهم پیدایش معلول ـ آن‌جا که سخن از علت مرید و حکیم است ـ بر دوش علت غایی قرار دارد.[19] به این معنا که فرجام کار، نتیجه و دستاوردهای پیدایش معلول، در اقدام علت فاعلی در به ظهور رساندن آن معلول تأثیر مستقیم دارد؛ برای نمونه تمام اکتشافات بشری به انگیزه ارایه خدمات به انسان‌ها و مقابله با انواع بیماری‌ها و آفت‌ها تحقق یافته است؛ براین اساس، پاسکال، برای آن‌که مردم را از خطر عفونت‌های مزمن نجات دهد، واکسن را پیشنهاد کرد و ادیسون برای آن‌که امور جاری مردم در تاریکی شب مختل نشود، برق را اختراع نمود.

بنابراین وجود علت غایی، توجیه‌گر اقدام حکیمانه علت در پدید آوردن معلول است؛ بدین سبب قرآن، انکار جهان آخرت و مشخص نشدن پایان کار انسان‌ها را به معنای لغو دانستن اصل آفرینش و در حقیقت نفی حکمت در آفرینش دانسته است: آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده‌ایم، و به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید.[20]

همان‌گونه که باور به وجود جهانی دیگر می‌تواند ترسیم‌کننده علت غایی از آفرینش بوده و حکمت آن را توجیه کند، باور به پایانی خوش برای این جهان، پیش از تحقق جهانی دیگر نیز می‌تواند توجیه‌کننده بخشی از حکمت آفرینش انسان‌ها باشد؛ زیرا، خداوند از آغاز، راز آفرینش انسان را عبودیت و رسیدن به کمال نهایی دانسته[21] و اعلام کرده است که پیامبران را برای هدایت انسان‌ها و رهنمونی آنان به اندیشه و منش شایسته و تحقق جامعه و جهانی قسط‌مدار و عدالت‌خواه گسیل داشته است.[22] از سویی دیگر، قرآن خود اذعان می‌کند که تلاش و کوشش مستمر و بی‌وقفه پیامبران آسمانی در گذشته، تنها برای گروهی محدود همچون قوم یونس سود بخش بوده است:

چرا هیچ یک از شهرها و آبادی‌ها ایمان نیاوردند که (ایمانشان به موقع باشد و) به حالشان مفید افتد؟![23] بدین دلیل، خداوند، با زبان ما انسان‌ها از نگون‌ساری آنان و محروم ماندن از هدایت پیامبران اظهار تاسف نموده است: افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنها نیامد مگر این‌که او را استهزاء می‌کردند.[24]

حال اگر اعتقاد به ظهور منجی و حاکمیت عدالت و ارزش‌های اخلاقی و الهی در گستره خاکی را کنار بگذاریم، آیا این پرسش در اذهان انسان‌ها نقش نخواهد بست که خدایا ! اگر علت غایی و هدف نهایی از آفرینش انسان‌ها تحقق آرمان پیامبران در همین دنیا بوده است، چگونه با حکمت تو سازگار است که بدون برنامه‌ریزی برای تحقق خواست و امید هزاران پیامبر، پرونده این جهان را بدون داشتن فرجامی خوش برای انسان‌های صالح و نگونساری کافران و فاسقان در هم می‌پیچی؟!

باری، بدین سبب است که معتقدیم باور به ظهور منجی و انتظار آن، ایمان به حکیمانه بودن آفرینش را در دل انسان‌ها تقویت می‌کند.  با چنین نگاهی، هیچ مومنی این بیت را بر زبان ترنّم نخواهد کرد که:

ما از آغاز و ز انجام جهان بی‌خبریم 

اول و آخر این کهنه کتاب افتاده است

نه؛ او چنین نمی‌پندارد؛ بلکه معتقد است آغاز و فرجام هستی، کاملاً روشن و مبرهن و امیدبخش است.

2ـ1. باورمندی به خیرمداری هستی

تحلیل وجود شرور در عالم ـ اعم از شرور در بعد طبیعی، نظیر زلزله یا شرور در حوزه انسانی، نظیر پلیدی و پلشتی شماری از آدمیان ـ از دیرباز، ذهن انسان‌ها را به خود مشغول ساخته و به اذعان بسیاری از صاحب‌نظران، از دیرپاترین مباحث فلسفی شناخته شده است. دشواری حل اشکال وجود شرور از آن‌جا ناشی شده است که دین‌باوران، یک صدا، از خداوند مستجمع جمیع صفات جلال و جمال که جز خیر و نیکی در افعال او راه ندارد، سخن به میان آورده‌اند. از سویی دیگر، هستی و اعمال و رفتار انسان‌ها، خود فعلی از افعال خداوند به حساب می‌آید؛ پس این همه زشتی و پلیدی در رفتار انسان‌ها یا کشتار دسته جمعی آدمیان در اثر قهر طبیعت یا آفرینش شیطان به عنوان مظهر پلیدی، چگونه با خیر مطلق بودن خداوند سازگار است؟

غموض و دشواری حل این معمای بس پیچیده، کار را تا بدان جا رسانده که میان ادیان آسمانی، زرتشتیان با پذیرش دو مبدأ خیر به نام آهورا مزدا و مبدأ شر به نام اهریمن، به ثنویت و دو‌خدایی گراییدند. میان مسلمانان نیز مفوضه یا معتزله با انکار رابطه افعال انسانی با اراده الهی عملاً به دامن مجوس در غلتیدند؛ بدین سبب پیامبر صل الله علیه و آله در حدیث مشهوری فرمود: قدریه (منتقدان به تفویض) مجوس این امت‌اند.[25]

گذشته از پاسخ‌های متعددی که از سوی فلاسفه و متکلمان مسلمان به این شبهه و پرسش داده شده است، باور و اذعان به ظهور منجی و تحقق عدالت و ارزش‌های والای انسانی در پایان جهان، می‌تواند به حلّ این شبهه کمک کند؛ زیرا براساس پدیده انتظار ظهور منجی و بسط عدالت گیتی‌گستر، فرض بر این است که حرکت و سمت و سوی هستی، بر اساس خیر و نیکی است و تمام زشتی‌ها که در اثر سوء انتخاب آدمیان پدید آمده است صفات عارضی و خارج از ذات هستی تلقی می‌شود.

گویا فرجام نیک عالم، به همگان اثبات خواهد کرد که مدار عالم بر نیک و خیرمداری است و اگر اراده الهی مبنی بر اختیار انسان‌ها، این اجازه را به گروهی از پلیدان داد تا برگ‌هایی از تاریخ را با ستم و پلیدی سیاه کنند، فرجام جهان، بر مدار خیر و نیکی خواهد بود (والعاقبه للمتقین) و گفته‌اند: «للحق دولة و للباطل جولة».[26]

منابع

[1]. در روایات متعدد از جمله روایتی از پیامبر صل الله علیه و آله  استفاده از امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران غیبت، به بهره برداری مردم از خورشید پشت ابرها تشبیه شده است : «انهم یستضیئون بنوره و ینتفعون بولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان تجلّلها السحاب» شیخ صدوق، محمدبن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، قم، جامعه مدرسین، ج 1، ص 365، چنین تشبیهی در گفتار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز آمده است: «و اما وجه الانتفاع بی فی غیبتی فکالانتفاع بالشمس اذا غیبتها عن الابصار السحاب»همان، ج 2، ص 162.

[2]. لغت نامه دهخدا ، ج3 ، ص 3453- 3454.

[3]. Futurism

[4]. علی‌اکبر مهدی‌پور، او خواهد آمد، ص 31، به نقل از العقیده و الشریعة فی الاسلام. برای تفصیل بیشتر ر.ک: مدخلی بر تبارشناسی کتاب مقدس، ص371-423؛ جمعی از نویسندگان، در انتظار خورشید، ص17-66.

[5]. قاموس کتاب مقدس، ص 806.

[6]. انجیل لوقا، فصل 12، بندهای 35 ـ 36.

[7].  «افضل اعمال امتی انتظار الفرج» بحارالانوار، ج 50، ص 318.

[8]. «و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم» کمال الدین، ج 2، ص 162.

[9]. رفع حجاب رؤیت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بسان رفع حجاب درک حضور حضرت حق است ؛ چنان‌که مکرراً این مضمون، در دعاها آمده است : «انک لا تحجب عن خلقک الا أن تحجبهم الاعمال دونک.» مصباح المتهجد، ص 162؛صحیفه سجادیه، ص 213، دعای ویژه سحرهای ماه رمضان.

[10]. عن ابی بصیر عن ابی عبدالله علیه السلام قال: «سألته عن القائم علیه السلام قال: کذب الوقّاتون، انا اهل البیت لا نوقت» کافی، ج 1، ص 368.

[11]. این ملاقات‌ها، در بخش الحاقی جلد 53 بحارالانوار با عنوان کتاب جنّة الماوی، ص 199 به بعد و کتاب منتهی الامال اثر شیخ عباس قمی، ص 1135 ـ 1137 انعکاس یافته است.

[12]. برای تفصیل بیشتر در این باره ر.ک: سید بحرالعلوم، رجال، ج 1، ص 34 ـ 38.

[13]. ابن خلدون، مقدمه، ص 311.

[14]. برای آشنایی بیشتر با این مستشرق؛ ر.ک: فرهنگ کامل خاورشناسان، ص 377 ـ 378.

[15]. او خواهد آمد، ص 49، به نقل از دیپاچه‌ای بر رهایی، ص 100.

[16]. همان، ص 52.

[17]. همان.

[18]. دکتر علی قایمی برای انتظار به مفهوم نخست، پنج فایده بر شمرده است که عبارتند از: 1. عامل حرکت؛ 2. عامل پیشروی؛ 3. عامل مقاومت؛ 4. عامل بقای جامعه؛ 5. عامل رشد و اصلاح. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: نگاهی به مسأله انتظار، ص 41 ـ 45.

[19]. برای نمونه ر.ک: نهایة الحکمة، ص 180 ـ 186.

[20]. (أفحسبتم انما خلقناکم عبثاً و انکم الینا لا ترجعون) مؤمنون (23): 115.

[21]. (و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون) ذاریات (51): 56.

[22]. (لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط) حدید (57): 25.

[23]. (فلولا کانت قریة امنت فنفعها ایمانها الا قوم یونس…) یونس (10): 98.

[24]. (یا حسرة علی العباد ما یأتیهم من رسول الا کانوا به یستهزؤن) یس (36): 30.

[25]. «القدریة مجوس هذه الامه» توحید، ص 382؛ درباره مفهوم این حدیث ر.ک:بحارالانوار، ج 5، ص 6.

[26]. عیون الحکم و المواعظ، ص 403.

دکتر علی نصیری

منبع: ماهنامه انتظار موعود – شماره 24

ادامه دارد………

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!