وقتش رسیده است، زمین زنده می‏شود

0
وقتش رسیده است، زمین زنده می‏شود

این اژدهای مست، زمین زنده می‏شود



آن روز، زندگی همه جا پخش می‏شود

در گوش‏ها صدای خدا پخش می‏شود



مرگ است، مرگ، قسمت هر چه که خوب نیست

در امتداد صبح پس از این غروب نیست



باور کنید، خاطره این نبرد را

باور کنید مرد غزل‏های درد را



شخص بهار بود که از راه می‏رسید

این ذوالفقار بود که از راه می‏رسید



با یک کلید وارد هر سینه می‏شود

دنیا برای دیدنش آیینه می‏شود



موعود من، به آینه سوگند زنده است

فریاد می‏زنم که خداوند زنده است



راه گریز از دل این اتفاق نیست

وقتی یقین رسید، مجال نفاق نیست



خود را میان جهل کسی گم نمی‏کنم

من اقتدا به قامت مردم نمی‏کنم



در ازدحام این همه کفتار و خوک و گرگ

من مؤمنم به حادثه ی جمعه بزرگ



درگیر حرف‏های خیالی نمی‏شوم

هرگز شریک یاس اهالی نمی‏شوم



من شاعرانه پشت کسی ایستاده‏ام

در امتداد هر نفسی ایستاده‏ام



این جان ماست‏با نفسی که نیامده

دنیا در انتظار کسی که نیامده


علی حاجی عبدالعلی

 1,564 total views

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید