عاشقم و تشنه ديدار تو

0
عاشقم و تشنه ديدار تو
رويت يک لحظه رخسار تو
دلبر دردانه به من رخ نما
از دل و جانم که خريدار تو
جان بدهم در ره وصل رخت
ميسپرم دل همه در کار تو
با توام و ياور تو تا ابد
با دل و جان يار و هوادار تو
کشته شوم من به ره عاشقي
جان بدهم بر سر بازار تو
جهد کنم لايق وصلت شوم
تا شوم از زمره انصار تو
گو چه کنم تا که قبولم کني
خود بنمايي گل گلزار تو
سوختم از شعله هجران بيا
خسته شدم من ز شب تار تو
کي برسد تا که بچيند گلي
مرغ دل از روضه گفتار تو
اي دل من پرده غيبت تويي
ميفکن اين پرده پندار تو

 1,390 total views

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید