بخش اول: انجمن حجتيه و ولايت فقيه

0
hojjatiye.jpg

تفكر سياسى انجمن حجتيه را بايد در جريانى قرار داد كه به ولايت فقيه هيچ اعتقادى ندارد، اما به “ولايت فقه و قانون ” مى‏انديشد؛ مانند برخى فقيهان و بعضى اصلاح‏طلبان دين‏گرا. اشتباه بيشتر تحليل‏گرانِ انجمن آن‏است كه انجمن را بدون هيچ بررسى دقيق، طرفدار حكومت سكولار و بريده از دين مى‏دانند كه دولت را به دامان دموكراسى غربى و فرهنگ مادى‏گرا مى‏اندازد.

 

 

 

بخش اول

 

1-در جريان شناسى انديشه‏هاى دينى – اجتماعى در قبل از انقلاب اسلامى و بعد از آن، همواره كاويدن جريان فكرى “انجمن حجتيه ” يكى از موضوعات جذاب براى پژوهشگران و انديشمندان بوده است. موضوع انجمن حجتيه -بنابر توضيحى كه در بخش بعد خواهد آمد- با غبارى از ابهام روبرو است. از اين‏رو، قضاوت‏هاى متفاوتى در مورد انجمن شده، كه گاه جريانى استعمارى؛ هم‏چون بابيت و يا جريانى مخوف با تشكيلاتى ماسونى، اسرائيلى و مرتبط با ساواك معرفى گشته و گاه گروهى مذهبى با دغدغه‏هاى كاملاً دينى و داراى خدمات فرهنگى، اما با افق‏هاى پايين در اهداف، عنوان شده است.
2- انجمن حجتيه، مانند هر گروه و جريانى داراى طيفى از افراد مرتبط با آن است، كه بايد در تحليل جريانيِ آن، بدين مهم نيز توجه بايسته شود؛ زيرا انجمن داراى يك گروه از اعضاى رسمى است كه در سلسله جلسات رسمى يا مذهبىِ آن شركت فعال دارند و يا به حمايت مالى و معنوىِ انجمن مى‏پردازند و گروه بزرگ ديگر، افرادى هستند كه به‏طور رسمى از اعضاى انجمن محسوب نمى‏شوند، اما با اعضاى آن ارتباط دارند، كه اين ارتباط مى‏تواند شديد يا ضعيف تعريف شود و اين افراد نيز مى‏توانند اساساً هم‏سو با تفكر حاكم بر انجمن نباشند و لذا علما و روحانيانى در مشهد بوده و يا هستند كه با اعضاى انجمن ارتباط دارند، اما هيچ‏گاه از اعضاى آن به‏شمار نرفته‏اند و گاه به اشتباه “انجمنى ” خوانده مى‏شوند.
3- انجمن حجتيه داراى يك مبناى فكرى و عقيدتى است كه مى‏تواند تنها منحصر به انجمن نباشد، اما بايد اذعان كرد كه در مشهد كه كانون فكرىِ انجمن است، بسيارى از افراد به‏ويژه روحانيونى كه داراى اين‏گونه تفكر هستند، به نحوى با اين انجمن ارتباط دارند.
اين مبناى فكرى بدين ترتيب است كه امامان شيعه غير از اميرالمؤمنين و چند صباحى امام حسن(ع) از زعامت سياسى‏جامعه اسلامى دور بودند. اما نقشى كه امام معصوم دارد منحصر به زعامت وى و در رأس قدرت سياسى قرار گرفتن نيست، بلكه هدايت، ارشاد، تفسير و تبليغ دين و ساختن بناى فرهنگى شيعه از وظايف امام به‏شمار مى‏رود.
در دوران غيبت امام معصوم نيز وظيفه تبليغ دين و ارشاد و هدايت فرهنگى جامعه اسلامى و ترويج مكتب اهل بيت، به علماى شيعه واگذار گرديده تاهم‏چون اصحاب و ياران امامان معصوم، شيعه را به منبع علم و معرفت امام متصل و آگاه سازند.
4- اما آنچه كه تفكر انجمن را در اين زمينه جدا مى‏سازد، منحصر ديدن وظيفه علما و فقيهان در بُعد فرهنگى است؛ زيرا آنها معتقدند كه در زمان غيبت امام معصوم، نمى‏توان حكومت تشكيل داد و از وظايف شيعه، قيام نيست؛ زيرا اقامه دين در جامعه به‏گونه حضور در حكومت‏دارى، تنها به دست وليّ معصوم انجام مى‏گيرد و بزرگان شيعه، هم‏چون اصحاب امام تنها هدايت امت، تبليغ دين و صدور فتوا را بر عهده دارند و امام معصوم از طريق علماى شيعه، مكتب اهل بيت را ترويج داده و جامعه را مديريت و سرپرستى مى‏نمايد.
پشتوانه كلامى اين بُعد فرهنگي در انديشه انجمن، بحث مهم ولايت امام است؛ زيرا هم‏چنان كه امام داراى ولايت تكوينى و ولايت تشريعى است، در اين راستا داراى ولايت اجتماعى و سياسى نيز هست. انجمن و نيز برخى ديگر از انديشمندان شيعه؛ هم‏چون شيخ محمد سند بحرينى و شيخ محمد مهدى شمس الدين، ولايت سياسى امام معصوم را تابع ولايت تكوينى و تشريعى‏امام مى‏دانند، كه نمى‏توان اين ولايت را از بُعد عصمت و علم امام تفكيك نمود. از اين‏رو، در ولايت سياسى امام، عصمت و علم شرط است و نمى‏توان اساساً آن را براى ديگرى فرض و ثابت نمود. بنابراين، انجمن و هردو انديشمند فوق تصريح مى‏كنند كه فقيه هيچ شأنى در ولايت سياسى و زعامت جامعه ندارد؛ زيرا روشن است كه از علم و عصمت برخوردار نيست.
5- جالب آن‏كه، شيخ محمد سند – كه هم‏اكنون در حوزه نجف به تدريس خارج مشغول است- به دليل نگاه كلامى خاصش كه قبول ولايت فقيه را خروج از ولايت سياسى امام معصوم مى‏داند و نيز نظر مساعد وى نسبت به قمه‏زنى، كه انجمن سخت از آن دفاع مى‏كند، به پايگاه حوزوى انجمن حجتيه در مشهد؛ يعنى “مدرسه علميه اهل بيت(ع) ” پيوند خورده است، بگونه‏اى كه بيشتر طلبه‏هاى آنجا شيخ سند را اعلم، نسبت به ديگر علما مى‏دانند و شاگردان مشهدىِ شيخ سند در مدرسه اهل بيت(ع) نيز جايگاه ويژه‏اى دارند.
6- تفكر سياسى انجمن حجتيه را بايد در جريانى قرار داد كه به ولايت فقيه هيچ اعتقادى ندارد، اما به “ولايت فقه و قانون ” مى‏انديشد؛ مانند برخى فقيهان و بعضى اصلاح‏طلبان دين‏گرا. اشتباه بيشتر تحليل‏گرانِ انجمن آن‏است كه انجمن را بدون هيچ بررسى دقيق، طرفدار حكومت سكولار و بريده از دين مى‏دانند كه دولت را به دامان دموكراسى غربى و فرهنگ مادى‏گرا مى‏اندازد، در حالى‏كه بايد دانست و بررسى كرد كه انجمن دقيقاً چه تفكرى را يدك مى‏كشد و آن ولايت فقه و قانون است، كه داراى پيچيدگى نظرى خاصى مى‏باشد: از يك سو، ولايت و سرپرستى فقيه در جامعه را انكار مى‏كند و حكومت فقيه را مشروعيت نمى‏بخشد و از سوى ديگر، به شدت خواستار ترويج فرهنگ اهل بيت(ع) و اجراى احكام اسلامى‏در جامعه است. حساسيت برخى مراجعِ هم‏سو با تفكر انجمن -كه انجمن نيز ايشان را مرجع در امور دينى مى‏داند و يا براى نظر ايشان بسيار احترام مى‏گذارد- نسبت به اجرا نشدن برخى احكام در جامعه و غفلت مسئولان از فرهنگ اهل بيت، گواه اين سخن است. شيخ سند نيز كه به ولايت فقيه هيچ باورى ندارد، در مورد موضوعات مختلف نوين فقهى، هم‏چون عرصه‏هاى پزشكى و اقتصادى داراى ديدگاه فقهى است.
هم‏چنين انجمن با فعاليت گسترده خود در امور تربيتى و فرهنگى؛ مانند ايجاد مدارس مختلف در شهرها، به‏ويژه مشهد و تهران ما را بدين نكته رهنمون مى‏سازد، كه انجمن به ولايت فقه و قانون در جامعه باور دارد. آنچه مهم است بايد انديشمندان، انديشه “ولايت فقه در عين ناباورى به ولايت فقيه ” را مورد نقد و بررسى قرار دهند.
رمز استقبال مردم متدين به انجمن در امور فرهنگى و تربيتى -علاوه بر پنهان‏كارى انجمن- كه هر ساله براى رفتن دانش آموزان به مدارس غير انتفاعى آنان، رقابت وجود دارد، نگاه انجمن به برقرارى احكام و فرهنگ اهل بيت در جامعه است، كه در عين حال اين باور كه ولايت فقيه خروج از ولايت امامان معصوم است را به دانش آموزان خود، بسيار ظريف و با برنامه تزريق مى‏كند. راقم سطور كه در برخى دبيرستان‏هاى مشهد با اين‏گونه تفكر درس خوانده، شاهد اين ظرافت‏هاى برنامه‏اى‏بوده است.
7- بايد بدين مهم توجه نمود كه لازمه قبول نداشتن ولايت فقيه و انحصار ولايت اجتماعى و سياسى در كسى كه داراى ولايت تكوينى و تشريعى است، پذيرش رواياتى است كه بيان مى‏دارد: هر پرچمى كه شعار برقرارى حكومت در غيبت را دارد، محكوم به بطلان است. بنابراين، در تفكر انجمن، چنين پيش فرضى براى پذيرشِ راحت اين روايات وجود دارد.
بدين ترتيب، براى شناخت تفكر سياسى انجمن حجتيه بسنده كردن به اين‏كه انجمن، انديشه حكومت سكولار را ترويج مى‏دهد و به مشروعيت حكومت اسلامى در زمان غيبت باورى ندارد، اشتباه است و بايد نقطه اصلى و حلقه مهم شناخت تفكر انجمن را در انديشه “ولايت فقه ” جستجو كرد و آن را نسبت به فرهنگ حقيقى اهل بيت سنجيد.
مقبوليت نسبى انجمن در قشر مذهبى كه باعث شده ده‏ها سال به حيات اجتماعى و فرهنگى خويش در جامعه ادامه دهد، دغدغه ايشان در ترويج فرهنگ اهل بيت است، به‏گونه‏اى كه در تمام برنامه‏هاى خود به شدت به دنبال تربيت فرهنگى مردم و مبارزه با عوامل فرهنگى مخرِّب است كه به باور انجمن در فلسفه، عرفان و وهابيت وجود دارد. انجمن هر سه جريان را برخلاف فرهنگ اهل بيت مى‏داند كه بايد با آن‏ها مقابله كرد. بنابراين، انجمن نسبت به فرهنگ و تديّن جامعه بى‏تفاوت نيست و شأن روحانيت را ارشاد و موعظه مى‏داند. البته نه آن‏كه براى دين قيامى كند و مسئوليتى را بر دوش كشد.
در بخش بعد به جايگاه روحانيت و استراتژى “تقيه و نفوذ ” در انديشه سياسى انجمن خواهيم پرداخت و در بخش پايانى، جريان فكرى “انكار ولايت فقيه و پذيرش ولايت فقه ” را به نقد و بررسى خواهيم نشست.

نويسنده علي الهي خراساني

منبع : پگاه حوزه – شماره 304

ادامه دارد….

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!