با تهاجم جدید فرهنگ غرب در ایران، در آستانه انقلاب مشروطه، وضعیت زنان نیز همپای سایر اقشار اجتماعی تغییر کرد. ازاینرو، مشروطیت را باید نقطه عطفی در تاریخ فرهنگی ایران دانست؛ زیرا، آثار شگرفی در تغییر نگرشها در میان زنان بر جای گذاشت و جامعه ایرانی را نادانسته و ناخواسته بر مدار فرهنگ غرب کشاند.
1. تاریخ فمینیسم در ایران
با تهاجم جدید فرهنگ غرب در ایران، در آستانه انقلاب مشروطه، وضعیت زنان نیز همپای سایر اقشار اجتماعی تغییر کرد. ازاینرو، مشروطیت را باید نقطه عطفی در تاریخ فرهنگی ایران دانست؛ زیرا، آثار شگرفی در تغییر نگرشها در میان زنان بر جای گذاشت و جامعه ایرانی را نادانسته و ناخواسته بر مدار فرهنگ غرب کشاند.
گروهی از غربگرایان داخلی که تحولات فرهنگی مغربزمین را با خوشبینی تحلیل میکردند، تنها راه سعادت را الگوبرداری از جهان به اصطلاح متجدد و رهایی از مظاهر سنتی میدانست. ازاینرو در اواخر سلطنت قاجار جنبشهایی پدید آمد که توسط زنان ایرانی هدایت میشد که از فرزندان و یا همسران تحصیلکردههای دنیای غرب بودند. حتی برخی از زنان روشنفکر در روزنامههای ایرانی که پیش از مشروطه در خارج از کشور به چاپ میرسید، مقالاتی در ترویج دیدگاههای غرب مینوشتند.1
نوشتههای این گروه خود شاهدی بر تأثیرپذیری آنان از تحولات غرب است. از سوی دیگر، اخبار نهضت زنان در غرب نیز در نشریات داخلی انعکاس مییافت. برای نمونه، علیاکبر دهخدا در یکی از مقالات چرند و پرند چنین مینگارد:
در این سال زنهای انگلیسی در باب تحصیل حقوق سیاسی، اقدامات مجدانه به عمل آورده، اجتماعات بزرگ تشکیل دادند؛ قسمت عمده جراید و نطق خطبا را مشغول خود کردند و برای حقانیت خود کتابها و مقالات متعدد نوشتند. تأثیرپذیری بعضی از زنان ایرانی از فرهنگ غرب به تدریج جای خود را به الگوگیری صریح و تقلید کورکورانه از غرب داد. برای مثال در اولین شماره مجله «جمعیت نسوان وطنخواه ایران» آمده است:
این مجله مرکب از چندین قسمت است، به طوری که هر یک در موقع خود خالی از اهمیت نیست، مخصوصا قسمت ادبی آن که فوقالعاده مهم و جالب توجه است، مقالات عدیده، به خصوص راجع به نسوان مشهوره عالم و حالات ادبا و شعرای سلف و غیره، از مشاهیر مردان بزرگ و نوشتهجات و شاهکارهای آنها و… و نوشتهجات زنان ادیبه و مشاعره اروپا که خارج از حد برای نسوان مملکت ما لازم است.
پیروی زنان روشنفکر ایرانی از زنان متجدد غرب در آغاز تنها در تشکیل مدارس دخترانه به سبک جدید، تشکیل انجمنهای زنان، انتشار جراید و مسائلی از این قبیل منحصر میشد. با ظهور سلسله پهلوی، فصل جدیدی در تاریخ زنان ایران گشوده شد و غربزدگی و بیهویتی نیمه پنهان چهره خود را آشکار ساخت.
کشف حجاب در سال 1317 که به بهانه آزاد کردن نیمی از نیروهای انسانی جامعه تحقق یافت، نقطه عطفی است که تأثیر به سزایی در شکلگیری برداشتهای منفی در ذهنیت جامعه مسلمان ایرانی داشت.
حرکتهای اجتماعی زنان ایرانی حتی چهل سال بعد از آن نیز غالبا متأثر از الگوهای غربی، آن هم از نوع مبتذل دهههای شصت و هفتاد میلادی بود که دربرنامههایی مانند مسابقه انتخاب دختر شایسته، تشکیل کاخهای جوانان و تشکیل شهرکهای دختران تجلی یافت.
حضور عنصر فاسدی مانند اشرف پهلوی به عنوان رئیس سازمان زنان، گویای ابتذال و نشان وابستگی این حرکت بود.
مطبوعاتی مانند زن روز، دختران و پسران، اطلاعات هفتگی و جوانان که در عصر پهلوی مسئولیت الگوسازی غربی برای زن ایرانی را به عهده داشت، فیلمها و سرودها و آهنگهایی را ترویج میکردند که به گونهای به موضوع زن مربوط میشد.
2. حرکتهای فمینیستی پس از پیروزی انقلاب اسلامی
(مقطع اول و دوم):
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حرکتهای فمینیستی چند مقطع مختلف را پشت سر گذاشت:
مقطع اول، سالهای 57 تا 61 را دربرمیگیرد که سالهای رکود این جنبش است.
مقطع دوم، سالهای 61 تا 67 است که دوران شکلگیری جریان فمینیستی در ایران میباشد.
در این دوره بود که تحرکات سیاسی ضدانقلاب به فعالیتهای فرهنگی گرایید. این رویکرد فرهنگی در میان ضدانقلاب سبب شد که گروههای مخالف با یکدیگر در اروپا و آمریکا به یک همگرایی موقت دست یابند و پروژههای مشترکی را در دستور کار قرار دهند. به طوری که طیف وسیعی از چپترین چپها تا هواداران سلطنت 2500 ساله شاهنشاهی به هم پیوستند و بر علیه ضدانقلاب و اسلام یک جبهه واحد فرهنگی تشکیل دادند.
مقطع سوم
مقطع سوم، از سال 67 و با پذیرش قطعنامه 598 آغاز گردید که فصل نوینی در جریانهای فمینیستی ایران گشوده شد. فضای نسبتا آرام کشور و وضعیت ویژه دوران سازندگی که مطرح شدن الگوهای توسعه به مفهوم رایج آن را به همراه داشت و نیز فضای باز فرهنگی که طرح دیدگاههای مخالف را امکانپذیر ساخت، بهترین زمینه را برای رشد جریانهای فمینیستی فراهم کرد.
از جمله جریانهایی که در خارج از کشور در سال 67 تشکیل شد، بنیاد پژوهشهای زنان ایرانی است که توسط زنان ضدانقلاب و برخی سلطنتطلبان راهاندازی شد. این بنیاد با برگزاری سمینارهای سالانه، از طرفداران فمینیسم در داخل کشور نیز دعوت به عمل میآورد که شهلا لاهیجی، مسئول انتشارات روشنگران زنان (1997، در پاریس) سید محسن سعیدزاده (1995، در کانادا) شیرین عبادی (1996، در واشنگتن) و رخشان بنیاعتماد (1998، در واشنگتن) از جمله شرکتکنندگان ایرانی سمینارهای مذکور هستند.
البته برخی ضدانقلابهای فمینیست خارج نیز در سالهای اخیر به درج مقالاتی در نشریات فمینیستی داخل پرداختهاند، از جمله میتوان به مقالات نیره توحیدی و حامد شهیدیان در ماهنامه «زنان» و مقاله ناهید کشاورز در «ماهنامه فرهنگ» توسعه اشاره کرد.
البته این تعامل از طرف نویسندگان فمینیست داخلی هم صورت گرفته و به درج نوشتههایی در نشریات ضدانقلاب خارجی پرداختهاند که نشان از یک ارتباط نزدیک و سازمانیافته است. نوشین احمدی خراسانی دبیر و نویسنده نشریه فرهنگ توسعه، با مقالهای با عنوان «تمکین زن ایرانی شیوه معتاد زندگی اوست» در شماره 25 نشریه آوای زن و مقاله «مسیر امتحان» در شماره 30 هماننشریه، و کتایون مزداپور، از نویسندگان ماهنامه زنان و از اعضای برجسته کتاب کودک با مقالهای درباره «جایگاه زن و زنان پهلوی» در شماره 2 نشریه ضدانقلابی نیمه دیگر چاپ آمریکا، که با حمایت مالی دانشگاه کلمبیا منتشر میشود از آن جملهاند.
مقطع چهارم
البته میتوان مقطع چهارمی را هم برای جریانات فمینیستی عنوان کرد که از دوم خرداد 76 و با تحولاتی که به خصوص در عرصه سیاسی و اجتماعی در کشور رخ داد، به وجود آمد.
از این مقطع (دوم خرداد76) با فضای به شدت بازی که بهخصوص در حوزه فرهنگی و در عرصه مطبوعات به وجود آمد، بسیاری از مجلات و نشریات و روزنامهها با درج مقالاتی به نقد دیدگاههای اسلامی در حوزه زن و اشاعه افکار فمینیستی پرداختند که در ادامه به نمونههایی از این مقالات و دیدگاهها اشاره خواهد شد.
_____________________________________________________________________________________
پی نوشت :
1. زن در دوره قاجار، ص 11.
منبع : کتاب “فمینیسم”
ممنووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونم 🙄 🙂 8)