بازی دو سر باخت! (نگاهی به مستند …) -بخش پنجم

0

یکی از موارد تأسف بار که در مستند « فراماسونری دجال آخرالزمان نیست! » به چشم می خورد، انگ و تهمت گزینشی برخورد کردن با روایات در مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » از سوی مولف این مقاله می باشد که متاسفانه این اتهام به صراحت در مستند نامبرده بیان شده است و می تواند تاثیر نامناسبی بر مخاطب گذاشته و این گونه به نظر برسد که مولف مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » با هر ترفند و حیله ای قصد داشته تا مخاطب را با خود همراه کند؛ حتی اگر این ترفند، گزینشی برخورد کردن با روایات باشد! این بخش از مستند « فراماسونری دجال آخرالزمان نیست! » را مجدداً با یکدیگر مرور می نماییم:

 

 

 

 

قسمت قبلی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

 

یک توضیح: با فرا رسیدن ایام عزاداری و سوگواری سید و سالار شهیدان و به منظور بهره گیری هر چه بیشتر از ایام مبارک دهه ی اول « محرم » و به منظور پرهیز از هر گونه مجادله ای بین دوستان، نگارش مقاله ی حاضر موقتاً متوقف گردید. پس از اتمام ایام مذکور نیز مولف مقاله دچار بیماری و کسالت شدید گردید که تا زمان فعلی نیز ادامه داشته است. به همین دلیل وقفه ای چند هفته ای بین مقالات حادث گردید که به همین دلیل، از تأخیر پیش آمده پوزش می طلبیم. لازم به ذکر است که به منظور پرهیز از طولانی شدن این جدال مخرب، تلاش خواهیم نمود تا مطالب را تا حد امکان کوتاه و خلاصه نماییم و ان شاء الله بلافاصله بعد از اتمام این سری از مقالات، وارد فاز جدید و مهمی از مقالات گردیم و ان شاء الله جبهه ای جدید در مقابل دشمن غدار بگشاییم.

 

 

9 – پلان نهم: پاسخ به شبهه ی گزینشی برخورد کردن با روایات

یکی از موارد تأسف بار که در مستند « فراماسونری دجال آخرالزمان نیست! » به چشم می خورد، انگ و تهمت گزینشی برخورد کردن با روایات در مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » از سوی مولف این مقاله می باشد که متاسفانه این اتهام به صراحت در مستند نامبرده بیان شده است و می تواند تاثیر نامناسبی بر مخاطب گذاشته و این گونه به نظر برسد که مولف مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » با هر ترفند و حیله ای قصد داشته تا مخاطب را با خود همراه کند؛ حتی اگر این ترفند، گزینشی برخورد کردن با روایات باشد! این بخش از مستند « فراماسونری دجال آخرالزمان نیست! » را مجدداً با یکدیگر مرور می نماییم:

 

 

دانلود و مشاهده ی این بخش از مستند « فراماسونری دجال آخرالزمان نیست! »

لینک کمکی

 

این ادعا در حالی مطرح شده است که مولف مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » در همان مقاله نیز تصریح کرده است که آن چه از روایات در این مقاله ذکر شده است، همه ی روایات نبوده و تنها بخش هایی از روایات ذکر شده اند که در بسیاری از روایات مشترک بوده اند!!! در صفحه ی 92 مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » چنین آمده است:

« بعد از ذکر این مقدمه ی طولانی،  به  بیان  شباهت های  فراماسونری  با  دجال  در روایات اسلامی  می پردازیم.  این  نکته  را  باید  متذکر  شویم  که  در  اینجا  سعی نموده ایم تا  عده ای  از  نشانه ها را ذکر کنیم که در اکثر روایات، مشترک  بوده اند.  نشانه های مهمی که در اکثر  روایت  پیرامون  دجال  ذکر  شده اند  و  با  تشکیلات  فراماسونری مشابهت دارند، عبارتند از: … »

 

بنابراین بنده به عنوان مولف مقاله در زمان تالیف آن در حدود 5 سال قبل نیز هشدار داده بودم که: « نشانه هایی در مقاله ی ما ذکر شده بودند که در تعداد زیادی از روایات مشترک بودند، نه همه ی آن ها! ». واقعاً به چه زبان یا بیان دیگری باید به مخاطب تذکر داد؟!!

 

نکته ی دیگر این که در پلان های قبلی نیز تذکر دادیم که بنابر نظر بزرگترین محققان مهدوی، روایات ذکر شده پیرامون دجال عمدتاً « ضعیف السند » هستند؛ پس عقل سلیم حکم می کند که حتی الامکان بهتر است به نشانه هایی بپردازیم که در تعداد زیادی از روایات مشترکند، نه این که هر روایت یا هر عبارتی را در این گونه روایات بررسی نماییم! برای مثال « یک چشم بودن دجال » در بسیاری از روایات مشترک است، اما این که در چشم دجال چیزی همچون خون وجود دارد، الزاماً در  روایات موجود نیست. به همین دلیل، « یک چشم بودن دجال » بسیار مهم تر از سایر خصوصیات چشم وی است.

 

در باب محل خروج دجال نیز در پلان های دیگر مفصلاً بحث خواهد شد، اما برخلاف ادعای جناب آقای « قنبریان » در مورد این که بنده اشاره ای به « اصفهان » به عنوان یکی از محل های خروج دجال نکرده ام، باید عرض نمایم که در صفحه ی 96 مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » چنین آورده ام:

 

« در احادیث گوناگون،  محل های متفاوتی به عنوان محل  « خروج » دجال  ذکر شده است. برای مثال در برخی از احادیث، « سجستان » به عنوان محل خروج دجال ذکر شده(169) و در بعضی دیگر از احادیث، « خراسان » محل خروج دجال دانسته شده است؛(170) البته در تعدادی از احادیث نیز، « اصفهان » به عنوان محل خروج دجال ذکر شده است.(171) … »

 

بنابراین بنده در همان مقاله نیز به این مسئله اشاره کرده ام که در برخی از روایات، محل خروج دجال « اصفهان » ذکر شده است!!! اما چرا توضیحی در این رابطه نداده ام؟!

 

هنوز نیز شرایط لازم برای توضیح این مسئله وجود ندارد؛ وگرنه در مورد خروج دجال از « اصفهان » و ارتباط آن با مسئله ی « فراماسونری »، نکات مهمی وجود دارد که فعلاً بحث پیرامون آن ممکن است سود چندانی نداشته و از جهاتی نیز زیان بار باشد؛ اما به وقت آن، در این مورد هم توضیح خواهم داد! هر چند که « ضعیف السند » بودن روایات مربوط به دجال (از جمله روایت خروج دجال از اصفهان) را نیز باید کماکان در ذهن داشت!!! (متاسفانه تا همین جای کار نیز بسیاری از سخنانی که نباید در این برهه و  گفته می شد، به دلیل بی مبالاتی برخی از دوستان گفته شد!)

 

نکته ی دیگر این که با توجه با دستاویز شدن روایت مذکور برای ایراد اتهام خروج دجال از ایران و پیروی ایرانیان از دجال (نعوذ بالله) در وبسایت های وهابی، کاملاً غیرعقلانی و دور از تدبیر است که بنده و شما با استناد به احادیثی ضعیف، آب به جوی دشمن « وهابی » بریزیم؟!! اما متاسفانه این نکته از سوی برادر گرامی ما جناب آقای « قنبریان » نادیده گرفته شده است. (پیشاپیش از بابت مطالب لینک های زیر پوزش می طلبیم).

 

http://alfetn.com/vb3/showthread.php?t=31458

و

http://www.echoroukonline.com/montada/showthread.php?t=32187

و

http://www.damasgate.com/vb/t90949/

 

 

در هر صورت هر چه هست، بنده امانت را رعایت کرده و نسبت به احتمال خروج « دجال » از « اصفهان » مطابق برخی روایات، تذکر داده ام.

 

حال این سوالات را باید از برادران ردپا کلیپ و جناب آقای « قنبریان » پرسید:

 

1) به چه دلیل به بنده و وبسایت « وعده ی صادق » انگ گزینشی برخورد کردن با روایات زده شده است؛ حال آن که بنده در همان مقاله نیز اشاره کرده ام که ما فقط نکات مشترک در بیشتر روایات را بررسی کرده ایم، نه همه ی آن ها را؟

 

2) به چه دلیل به صورت ناصحیح ادعا شده است که بنده اسمی از « اصفهان » در مورد « خروج دجال » نیاورده ام؟

 

این ها همه در حالی است که مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » در حال حاضر بر روی وبسایت « وعده ی صادق » و بر روی بیش از 3000 وبلاگ و وبسایت و فروم فارسی و عربی چه به صورت HTML و چه به صورت PDF در دسترس بوده و ادعاهای جناب آقای « قنبریان » را رد می نماید! قطعاً بنده امکان ویرایش این 3000 وبلاگ و وبسایت را در این ایام نداشته و ندارم که بخواهم در آن ها دستکاری کرده و احیاناً مطالب فوق را در آن ها تغییر داده باشم! بنابراین اگر شخصی در مورد اینکه مطالب فوق قبلاً نیز وجود داشته یا در حال حاضر به مقاله اضافه شده اند، شک دارد، می تواند به سایر وبلاگ ها و وبسایت هایی که حاوی مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » هستند مراجعه نماید!

 

واقعاً چه توجیهی برای این ادعاها و اتهامات وجود دارد؟! این ادعاهای ناصحیح نه با اخلاق اسلامی و نه با مرام ژورنالیستی هیچ سنخیتی ندارند و دور از شأن یک وبسایت و یا گروه مذهبی می باشند. در ضمن باید این گله را از برادران « ردپا کلیپ » داشت که در حالی که نسبت به مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » اشراف نداشته اند و به سهولت بخش های مهمی از آن را نادیده گرفته اند، به نقد آن مبادرت ورزیده اند که این مسئله اعتبار نقد آن ها را زیر سوال می برد.

 

البته بنده خدا را شاکرم که در 5 سال قبل و در بینابین یک مقاله ی 259 صفحه ای، خداوند متعال این امکان را به بنده عطا کرد که نکات مهم و احیاناً بحث برانگیز را در همان زمان مورد بررسی و اشاره قرار دهم تا امروز در پیشگاه خود وی و نیز مخاطبانمان شرمنده نباشم و راه را بر ایرادات غیر مسئولانه و ناپخته، سد نمایم. ان شاء الله که خداوند در ادامه ی راه نیز به این حقیر یاری رساند.

 

 

 

 

10 – پلان دهم: محل خروج دجال

 

یکی از ایرادات مورد علاقه ی برادر عزیز جناب آقای « قنبریان » مسئله ی محل « خروج دجال » می باشد که ایشان ادعا کرده اند با توجه به این که در مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » لشکرکشی آمریکا به افعانستان (منطبق بر خراسان و سجستان ذکر شده در روایات)، شبیه به توصیف روایات در مورد خروج دجال از « خراسان و سجستان » دانسته شده اشت؛ ایشان این شبهه را وارد کرده اند که افغانستان مقصد این « خروج » است، نه « مبدأ »؛ و به تعبیر حوزوی افغانستان « من » خروج نیست، بلکه « إلی » خروج است!

 

البته پاسخ به این شبهه چندان سخت نیست! زیرا علت وارد نمودن این شبهه از طرف ایشان، در راستای همان برداشت نامناسب ایشان از مفهوم عبارت « فراماسونری » و گستردگی این مفهوم در مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » است!

 

در مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » و در بحث « همراهی خورشید با دجال »، چنین آمده است:

«  حضرت علی (ع)  در  پاسخ  به  سوال  یکی   از  یارانشان  درباره ی  دجال، می فرمایند:

 

« … و تسیر معه الشمس … »(185)

 

« … و خورشید با او سیر می کند … »

 

همان گونه که از متن حدیث پیداست، این روایت نمی تواند بر یک انسان یا موجود زنده دلالت کند. زیرا از یک سو موجود زنده ای وجود ندارد که بتواند همواره و بدون خستگی با خورشید سیر کند. از سوی دیگر،  کسی که دایماً در حال سیر با خورشید است، نمی تواند به فریبکاری مردم بپردازد و اعمال خود را انجام دهد. (همچون دجال)

 

چنین تعبیری، احتمالاً برای بیان وسعت عملکرد دجال به کار رفته است و منظور از آن، این است که دجال در تمام نقاط دنیا فعالیت می کند. برای فهم بهتر این مطلب، به یک ضرب المثل معروف انگلیسی توجه فرمایید:

 

« در امپراطوری بریتانیا، خورشید هیچ گاه غروب نمی کند. »(186)

 

مفهوم این ضرب المثل این است که امپراطوری بریتانیا به قدری وسیع است که اگر در انگلستان (مرکز بریتانیا) خورشید غروب کند، در یکی از  مستعمره هایش  خورشید طلوع خواهد کرد!

 

امروزه نیز آمریکا و انگلیس (کشور های ماسونی) دراکثر نقاط دنیا یا مستعمره دارند و یا پایگاه نظامی احداث کرده اند. با این اوصاف تلویحاً خورشید در آن ها غروب نمی کند! پس می توان گفت که این کشور ها همواره با خورشید سیر می کنند و خورشید را همیشه خواهند دید.

 

با توجه به مطالب فوق، می توان گفت که توصیفات ذکر شده در روایت مذکور درباره ی دجال، مطابقت زیادی با اوصاف فراماسونری دارد… »

 

همچنین در مقاله ی « جهان در سیطره ی دجال؛ ایران جزیره ی امید »  عنوان متمم مقاله ی قبل، چنین ذکر شده است:

« با  توجه  به  مطالبی  که  تاکنون  در  قالب  مقالات « فراماسونری: دجال آخرالزمان »، « فراماسونری جهانی (دجال آخرالزمان)  کدام  مهره ی  خود  را  در  آمریکا به قدرت می رساند؟ »، فیلم مستند « ظهور (The Arrivals) » و مقاله ی حاضر خدمت خوانندگان محترم وبسایت ارایه گردید، عزیزان دریافته اند که فراماسونری جهانی یا همان دجال احتمالی آخرالزمان بر همه شئون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دنیا سیطره یافته است. این تسلط شیطانی دجال، ابعاد جهانی داشته و تمامی سرزمین های دنیا را تحت فرمان خود درآورده است.

 

به جرأت می توان گفت که به جز یک استثناء،  در  تمامی  نقاط  دنیا،  دجال آخرالزمان (فراماسونری جهانی)  حکومت می کند و  این موجود خبیث به فساد در تمامی سرزمین ها مشغول است. متأسفانه در این میان هیچ تفاوتی بین کشورهای ثروتمند و فقیر، شرقی و غربی و … وجود ندارد و همه ی این کشورها حتی عمده ی کشورهای اسلامی نیز تحت سیطره ی دجال قرار دارند. در واقع به واسطه ی فعالیت های شیطانی اصحاب دجال، شرایط جهان در حال حاضر، مطابق این عبارت مبارک از « دعای عهد » می باشد:  « … ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت أیدی الناس … : فساد در دریا و خشکی به علت اعمال انسان ها آشکار است ».(184) … »

 

بنابراین با توجه به وسعت مفهوم « فراماسونری » در مقالات مذکور، و با توجه به اینکه « فراماسونری » در تمامی نقاط دنیا لانه گزیده است، تمامی نقاط دنیا خانه ی « فراماسونری » هستند و خروج فراماسونری از هر کدام از این مناطق « من » محسوب می شود، نه « إلی »! در واقع امروزه سراسر دنیا خانه ی « تشکیلات شیطانی » فراماسونری یا همان « نظام سلطه » است و حتی منزل بنده و شما نیز از نفوذ وی در امان نمانده است و حتی « کامپیوتر » و « لپ تاپ » بنده و شما نیز ردی از وجود منحوس این تشکیلات بر خود دارد و وی بر تمام شئون زندگی افراد سایه افکنده است!

 

جالب این که قبل از اشغال افغانستان توسط « ناتو » و « آمریکا » نیز طالبان که بخشی کوچک از « فراماسونری جهانی » و پیشبرنده ی اهداف این سازمان در جهت نابودی اسلام ناب محمدی و ارایه ی چهره ای خشن و زشت از اسلام بود، در افغانستان به فساد مشغول بود و در واقع افغانستان نیز بخشی کوچک از سیطره ی جهانی دجال را تشکیل می داد. در واقع فراماسونری با اشغال افغانستان پایش به این کشور باز نشد، بلکه از قبل نیز این کشور را در تسخیر خود داشت و تنها ظاهر حکومت و قدرت حاکم بر این کشور تغییر کرد نه باطن آن!

 

بنابراین اینگونه نباید تصور کرد که « فراماسونری جهانی » از آمریکا و اروپا به افغانستان به عنوان یک محل جدید فعالیت، نقل مکان کرده است!!!  کسانی که اینگونه در ذهن  که « آمریکا » و « اروپا » همان « من » خروج دجال و افغانستان « إلی » این خروج است، احتمالاً درک مناسبی از مفهوم « فراماسونری » و وسعت عملکرد آن ندارند و در ذهن این عزیزان، « فراماسونری » تنها در « آمریکا » و « اروپا » وجود دارد!!!

 

خیر عزیزان! اینگونه نیست! متاسفانه « فراماسونری جهانی » در همه جای دنیا اعم از آمریکا، اروپا، خاورمیانه، آسیای جنوب شرقی، آفریقا و … ریشه دوانده است و همه ی این مناطق در زمره ی ممالک تحت سیطره ی فراماسونری به شمار می روند. در اصل عنوان مقاله ی « جهان در سیطره ی دجال، ایران جزیره ی امید » نیز به همین موضوع اشاره دارد.

 

این که تحرکات نظامی آخرالزمانی آمریکا و ناتو در افغانستان به عنوان مسئله ای شبیه به « خروج دجال » از « سجستان » و « خراسان » در روایات اسلامی داتسته شده است، این است که شروع غائله ی جهت گیری علنی جهان ماسونی از وقایع « افغانستان » کلید خورده است، نه این که فراماسونری تا دیروز در اروپا و آمریکا بوده و امروز به افغانستان آمده است! بلکه « فراماسونری جهانی » در پهنه ی وسیع عملکردی خویش که شامل افغانستان نیز بوده است، در غائله ی افغانستان برای اولین بار جهت گیری علنی خود را نمایان ساخت.

 

جالب این که اشاره ی برخی دیگر از روایات درباره ی « خروج دجال » از منطقه ی « خلة » بین « شام » و « عراق » نیز باز بر شباهت « فراماسونری جهانی » با « دجال » می افزاید؛ چرا که غائله ی « فراماسونری جهانی » در « عراق » و رویدادهای مرتبط با آن را به ذهن متبادر می نماید! و جالب تر این که این رویداد نیز در راستای همان تحرکات « افغانستان » به وقوع پیوسته است!

 

http://noorportal.net/180/182/196/37921.aspx

و

http://www.althaghalain.com/fa/pages/content.php?id=807

 

 

البته مسئله ی خروج دجال از محل های متعدد و مختلف ذکر شده در روایات همچون « خراسان »، « سجستان »، « خلة » و « اصفهان » و …، چالش پیش روی مقاله ی ما نیست، بلکه عزیزانی که دجال را یک « فرد » یا « موجود زنده » معرفی می نمایند، بیشتر با این چالش مواجهند، چرا که باید خروج « دجال » را از محل های متعدد یاد شده به نحوی توجیه نمایند! به خصوص که توجیه این که یک « فرد » یا یک « موجود زنده » همزمان از چند شهر یا چند منطقه خروج می نماید، بسیار دشوار می باشد! حال آن که اگر دجال را به مثابه یک جریان « فرهنگی »، « سیاسی »، « نظامی » و … با سیطره ای وسیع و بین المللی در نظر بگیریم، غائله های بزرگ و فتنه های بزرگ ایجاد شده در هر یک از مناطق یاد شده توسط جریان مذکور، می تواند وجهی از خروج « دجال » را توجیه نماید.

 

در واقع به نظر نگارنده، ذکر محل های متعدد و گوناگون برای « خروج دجال » در روایات، بیش از پیش احتمال یک « جریان » بودن « دجال » را تقویت می نماید. در مورد « فراماسونری جهانی » نیز مسئله ی « خروج از خراسان و سجستان »، با مسئله ی غائله ی « افغانستان » و مسئله ی « خروج از « خلة عراق » با مسئله ی فتنه ی « فراماسونری جهانی » در « عراق » مشابهت دارد و هر یک از مکان های ذکر شده، وجهی از وجوه مختلف خروج « دجال » را مورد بررسی قرار داده اند. البته مسئله ی خروج دجال از « اصفهان » نیز مغایرتی با مسئله ی « فراماسونری » ندارد، اما به دلیل حساسیت بالای مسئله و سوء استفاده های احتمالی ناشی از توضیح پیرامون آن، فعلاً از توضیح پیرامون آن، خودداری می نماییم.

 

 

 

11- پلان یازدهم: یک تناقض بزرگ!

یکی از ایراداتی که جناب آقای « قنبریان » به مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » وارد کرده بودند، این مسئله است که در روایات ذکر شده است که « دجال از هر آبی عبور نماید، آن آب تا قیامت خشک خواهد شد » و با توجه به این که کشتی های « ناتو »، « آمریکا » و « اتحادیه اروپا » و … از دریاهای مختلف گذشته اند و این دریاها خشک نشده اند!، بنابراین فراماسونری « دجال » نیست، چرا که اگر « دجال » بود، باید دریاهای محل عبور کشتی های مربوط به کشورهای ماسونی، تا به حال خشک می شدند. ابتدا این بخش از سخن های جناب آقای « قنبریان » را مرور می نماییم:

 

 

دانلود و مشاهده ی این بخش از مستند « فراماسونری دجال آخرالزمان نیست! »

لینک کمکی

 

 

روایتی که جناب آقای « قنبریان » بر آن استناد کرده اند، بخشی از روایت « ضعیف السند » زیر می باشد:

« … میان دو چشمش نوشته: این کافر است، که هر باسواد و بی‏سواد آن را می‏خواند. به دریاها فرو می‏رود و آفتاب با او می‏گردد، در مقابلش کوهی از دود، و پشت سرش کوهی سفید می‏باشد که مردم می‏پندارند نان است. در زمان قحطی شدیدی خروج می‏کند، و بر خر سفیدی سوار است که هر گامش یک میل می‏باشد، و آبگاه به آبگاه زمین برایش نورِدیده می‏شود، و به هیچ آبی نگذرد مگر این‏که تا روز قیامت فرو رود، با صدای بلندی که شرق و غرب بشنوند فریاد بزند: به سوی من آیید دوستان من! … »

 

گرچه این سخن در وهله ی اول بسیار جالب به نظر می رسد، اما تناقض بسیار بزرگی با سایر روایات دارد که البته این تناقض کاملاً قابل انتظار است! چرا که تمامی این روایات از نظر سندی « ضعیف » می باشند!

 

در یکی از روایات مربوط به دجال که قبلاً به آن اشاره شد و « ضعیف السند » نیز می باشد، چنین آمده است:

« « در صحیح مسلم2/1005 ، مسند احمد 2/237 با تفاوتى اندك، به نقل از آن صحيح بخارى9/76 ، تاريخ بخارى1/240  و در آن آمده است: از محمد بن مسلمه پرسيدند: آن چه كسى است كه وارد تمام مناطق مى شود بجز مدينه؟ گفت: دجال است (كه جزء دجال هايى است كه خروج مى كند) و پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: طاعون و دجال نمى توانند وارد مدينه شوند .»

 

البته در قسمت های قبل به « ضعف سندی » این حدیث و ورود « طاعون » به مدینه نیز سخن به میان آمد، اما آن چه که به این قسمت مربوط می باشد و در سایر روایات نیز آمده است، این نکته است که « دجال » به همه ی مناطق دنیا قدم می گذارد.

حال اگر در نظر بگیریم که مطابق روایت اول « دجال » از هر آب و دریا و نهری بگذرد، آن آب تا قیامت خشک می شود، با توجه به این که وی بر تمامی مناطق دنیا قدم می گذارد، پس با این اوصاف باید انتظار داشته باشیم که تمامی آب ها، نهرها، دریاها و اقیانوس های کره ی زمین تا قیامت خشک شوند! چرا که « دجال » بر همه جای کره ی زمین پا می گذارد و همه ی دریاها نیز باید بعد از حضور وی در آن دریاها تا قیامت خشک شوند!

 

نکته ی مهم این که اگر بخواهیم به این ظاهربینی تاسف آور نسبت به روایات ادامه دهیم، این تناقض و اشکال پیش می آید که با توجه به این که در آیات و روایات معتبر، به شکوفایی و حاصلخیزی دنیا در دوره ی بعد از « ظهور » حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وعده داده شده است و این دوره نیز تا اندکی قبل از قیامت ادامه خواهد داشت، چگونه می توانیم بپذیریم که فدمگاه « دجال » در دریاها تا قیامت خشک خواهند بود؟!! اگر قرار است این رودها و دریاها تا قیامت خشک شوند، حاصلخیزی و پرآبی و پرمحصولی دوران بعد از « ظهور » چگونه توجیه خواهد شد!!!

احتمالاً مطابق این تفسیر جناب آقای « قنبریان » باید انتظار داشته باشیم که عصر پس از ظهور، عصری حاصلخیز اما بی آب و رود و دریا باشد و رودهای دجله و فرات و اروند و اقیانوس های آرام و هند و اطلس و … نیز خشک باشند! چرا که « دجال » به همه ی نقاط دنیا پا می گذارد (از جمله رودهای دجله و فرات و …) و این رودها قرار است پس از عبور او خشک گردند و از آن جا که این خشک شدن تا قیامت ادامه دارد، این آب ها در عصر ظهور نیز خشک خواهند بود، زیرا عصر ظهور پس از « دجال » و پیش از « قیامت » واقع شده است!!!

آنچه که در روایات ذکر شده و عنوان شده است که « دجال بر هر آبی بگذرد، آن آب تا قیامت خشک می شود »، معنای استعاری و کنایی دارد و اتفاقاً بر « فراماسونری جهانی » و « نظام استکباری » انطباق دارد! دولت های ماسونی، کشورهای استکباری، شرکت های چند ملیتی وابسته به نظام سلطه و … در هر خشکی و دریایی حضور دارند، آلودگی های فراوان ایجاد می نمایند. سکوهای نفتی و تاسیسات اتمی آنان، دریاها و اقیانوس ها را خشک و عاری از حیات می نماید. (فاجعه ی خلیج مکزیک در سال های اخیر یکی از این موارد می باشد.)

 

 

 

 

 

 

 

 

http://en.wikipedia.org/wiki/Deepwater_Horizon_oil_spill

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=54592

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%DA%A9%D9%87_%D9%86%D9%81%D8%AA%DB%8C_%D8%AE%D9%84%DB%8C%D8%AC_%D9%85%DA%A9%D8%B2%DB%8C%DA%A9_%28%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B0%29

 

اما نکته ی مهم این که نگاه سودجویانه ی ممالک ماسونی به رودها و دریاها، موجب شده است تا بسیاری از رودها، مرداب ها و نهرها، به واسطه ی آن ها خشک شده تا به عنوان محل های تجاری و مسکونی استفاده شود:

http://www.ramsar.org/cda/en/ramsar-news-archives-2006-private-public/main/ramsar/1-26-45-49%5E16215_4000_0__

 

جالب این که یکی از روش ها و ترفندهای یهودیان اشغالگر ساکن فلسطین به منظور گسترش اراضی خود، خشک کردن نهرها و مرداب ها بوده است:

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84_%28%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87%29

 

بدین ترتیب می توان دریافت که مفاهیم نامبرده، مفاهیمی کنایی و استعاری هستند که با اوصاف « فراماسونری جهانی » و « نظام سلطه » مطابقت دارند. البته توصیف خشک شدن آب ها تا قیامت، معنای ظاهری ندارد و مفهوم آن خشک شدن آب ها و فقدان حیات در آن ها تا مدت های مدید و طولانی می باشد.

این سطحی نگری برخی دوستان در روایات بسیار تاسف آور است! متاسفانه برادران وبسایت « ردپا کلیپ » از هر مسئله ای به منظور کوبیدن مقاله ی « فراماسونری دجال آخرالزمان » استفاده کرده اند، که روایت مذکور و نتیجه گیری نامناسب از آن یکی از این موارد می باشد.

 

ادامه دارد…

خادم الامام-وعده صادق

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!