تو مي آيي و با خود مهرباني

0
تو مي آيي و با خود مهرباني
صفا آري و صلحي جاوداني

تو مي آيي و عدل و عشق آري
به دنيا خير و احسان ميرساني

سعادت با تو مي آيد سرانجام
عدالت از تو ميگردد جهاني

رسد در پرتو مهر وجودت
جهان را  لطف و خير بيکراني

بهاران با قدومت از در آيد
رود از لطف تو باد خزاني

جهان از نور رويت زنده گردد
شود با تو جهان نيکو جهاني

چنان زيبا شود از تو زمانه
بر آن دوران نباشد ترجماني

تو که آيي جهان گلخانه گردد
به هر جايي ز عطرت گل فشاني

چه دوراني شود پاينده از تو
شود نيکو زميني و زماني

حيات واقعي در دولت توست
دهي معني به کل زندگاني

کند ايزد که زود از در درآيي
دهي بر خيل مشتاقان نشاني

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!