بناهای سنگی اینکاها – فرضیه فضانوردان باستانی باطل است

10
7.jpg

در مستند بیگانه های باستانی این گونه ادعا می شود: «بر روی بسیاری از این سنگ ها علائمی وجود دارد که نشان می دهد مقدار زیادی گرما و حرارت برای ذوب و ریخته گری سنگ ها به طور کاملاً بی عیب و نقص استفاده شده است. بنابراین سوالات زیادی بوجود می آید.»

 

 

 

 

بخش قبلی

 

در این مقاله ابنیه سنگی تمدن اینکا همانند ماچو پیچو (Machu Pichu) و ساکسی هیومن (Saxoman) را یکجا بررسی می کنیم. متاسفانه اگر به ازای هر ده نفر، پنج نفر کلیاتی از تمدن های بین النهرین بدانند، شاید یک نفر هم کلیاتی از تمدن آمریکای جنوبی نداند. همین عدم آگاهی ها خود فرصت مناسبی جهت سو استفاده ی نظریه پردازان فضانوردان باستانی از تمدن های آمریکای جنوبی از جمله نازکاها، تیاهواناکوها و اینکاها بوده است که نمونه هایی از آن را در مقاله پوماپونکو دیده اید، در این مقاله می بینید و در آینده در بحث تمدن نازکاها نیز خواهید دید.

از سوی دیگر در ادامه می بینید که نظریه فضانوردان باستانی در خصوص ابنیه سنگی اینکا دارای هیچ جذابیتی نیست. بنابراین بهتر دیدیم که ابتدا در خصوص اینکاها و ابنیه سنگی ایشان به صورت خلاصه صحبت کنیم و در ادامه به بحث اصلی مان که همانا نقد ادعاهای سازندگان مستند بیگانگان باستانی در خصوص تمدن اینکاست، بپردازیم.

تمدن اینکا

اینکا نام تمدنی در آمریکای جنوبی است که بانیان آن مردمی سرخپوست از نژادی با زبانQuechua بودند. گفته می شود اینکاها از قرن 12 تا 14میلادی صرفاً یک قوم کوچک بودند که در ارتفاعات رشته کوه آند زندگی می کردند و به تدریج جمعیتشان افزایش می یافت. البته از ابتدا با نام اینکا معروف نبودند، اینکا نام رئیس قبلیه شان بود، سرسلسله ای که پادشاهی اینکا را بنا نهاد ، بعدها لفظ اینکا به کل این قوم اطلاق می شد. اما نپرسید این قوم از کجا آمده اند و اصلیتشان چیست چون پاسخی متفاوت تر از آنچه در مورد قوم آریایی و یا سومریان گفته اند، نمی شنوید، علی الخصوص که اینکاها سیستم نگارشی در حد و اندازه سومریان هم نداشته اند.

با بر تخت نشستن Inca Pachacuti در حدود 1438، قبیله اینکا تبدیل به یک امپراتوری شد. امپراتوری اینکا در زبان Quechuaبه Tawantinsuyu معروف بود که به معنای چهار متحد است. این امپراتوری از چهار ایالت یا ساتراپی تشکیل می شده است. چطور این مردم بدون استفاده از چرخ و خط موفق به برقراری یک امپراتوری در آمریکای جنوبی گشتند که تا قبل از ورود کلمب به آمریکا، بزرگترین امپراتوری بود، در نوع خود جای تفکر دارد. خودشان می گویند که باستان شناسان با مطالعه کشفیاتی مانند دست سازها، ابزار، پارچه ها، کوزه ها و هنر مردم اینکا، چنین تاریخی را برایشان تدوین نموده اند! البته هنوز جای بسیاری برای استفاده از روش های نوین علمی جهت قدمت یابی و نحوه استقرار و رشد اقوام باستانی آمریکای جنوبی وجود دارد.

امپراتوری تا سال 1532 پابرجا ماند اما 5 سال قبل از آن رو به زوال نهاده بود که در نهایت پس از شکست آخرین امپراتور، Atahualpa، از فرانسیسکو پیزارو اسپانیایی پرونده امپراتوری اینکا بسته شد و دیری نگذشت که تمدن اینکا نیز مغلوب تمدن اروپایی از نوع اسپانیایی گردید. در زمان اوج قدرت امپراتوری، اینکاها توانستند اکثر مراکز تمدن ساکن در رشته کوه آند حاشیه اقیانوس آرام را مطیع سازند و سر حدات این قلمرو تقریباً از مرز شمالی اکوادر کنونی شروع می شد و در نهایت به مرز جنوبی شیلی ختم می گردید. پایتخت امپراتوری شهر کوزکو بود. البته باید یادآوری کنم چون اکثر آثار به جا مانده از اینکا مربوط به قرن 13 الی 15 میلادی است، نباید از آنها تحت عنوان آثار باستانی یاد کرد.معاصر با این تمدن، اروپا در قرون وسطی متاخر به سر می برد و بخش اعظم ایران نیز زیر سلطه تیموریان است. از جمله آثار باقی مانده اینکاها می توان به ماچو چیچو (Machu Picchu، در 80 کیلومتری شمال غربی کوزکو )، ساکسی هیومن (Sacsayhuaman، همجوار شهر کوزکو)، معبد کوریکانچا(Coricancha، در میدان مرکزی شهر کوزکو) و اولانتایاتامبو (Ollantaytambo) اشاره نمود.

اینکاها خورشید، ماه، بعضی عناصر طبیعت و حیوانات را می پرستیدند اما خدای خورشید، Inti، از همه والاتر بوده است. این مردم در مواردی خاص همچو قحط سالی یا به هنگام مرگ شاهان اینکا به قربانی کردن انسان، حتی بچه ها دست می زده اند.

در خصوص پیشرفت اینکاها در استفاده از فلزات باید بگوییم تمدن واری که قبل از اینکاها بر قسمت جنوبی پرو از حدود قرن ششم تا دهم میلادی حکم می راند- سرزمینی که بعدها مقر امپراتوری اینکا شد- توانسته بود به آلیاژ آرسنیک-برنز دست یابد. این آلیاژ در سایت Pikillacta در دره سیرکا کشف گردید و متعلق به قرن ششم میلادی بود. دوران امپراتوری اینکا به نیز به عصر برنز معروف است. از جمله آلیاژهای فلزی که در ماچو پیچو یافت شده، ترکیبی از بیسموت و آلیاژ برنز است.

سنگ های اینکا

ماچو پیچو

ماچوپیچو که در زبان Quechuaبه معنای کوه قدیمی است، معروفترین بنای اینکاها در قرن 15 میلادی است که 2430 متر از سطح دریا بالاتر است. این سایت سنگی بر روی یکی از کوه های لبه دره اوروبامبا بنا شده و 80 کیلومتر از کوزکو، پایتخت امپراتوری اینکاها در کشور پرو فاصله دارد.اکثر باستان شناسان بر این عقیده اند که این شهر برای امپراتور Pachacutiدر حوالی 1440 الی میلادی 1470 ساخته شده است ولی بعدها در زمان فتح قلمرو اینکاها توسط اسپانیایی‌ها، متروک شد و قرن‌ها صرفاً تعدادی از بومی های منطقه و سیاحان سفید پوست از آن مطلع بودند. در سال ۱۹۱۱ میلادی، ماچوپیچو به ‌وسیله هیرام بینگهام، تاریخ‌شناس آمریکایی در سخنرانی دانشگاه ییل به دنیا معرفی شد.

بینگهام آن را «شهر گمشده اینکاها» که نام اولین کتابش نیز بود، نامید. زمانی که بینگهام ماچوپیچو را یافت، کاملاً در تسخیر نیروهای طبیعت بود و جز خرابه ای از آن نمانده بود. با توجه به اینکه اینکاها خطی جهت نوشتن نداشته اند، هر نظری در خصوص دلیل احداث این بنا بیشتر حدس است تا واقعیت. از جمله معتبرترین حدس ها این که استراحتگاه فصلی و پناهگاه پادشاهان اینکا بوده است، مکانی مقدس بوده و . . . . این شهر به دو قسمت مسکونی و کشاورزی تقسیم می شده است.

ماچوپیچو

Machu Pichu

ماچوپیچو، آیا می توانید در هر یک از تصاویر بالا، قسمتی از سایت که مقداری تخته سنگ بر روی هم انباشته شده است را بیابید؟

ادعاهای بیگانگان باستانی

در خصوص بناهای سنگی اینکاها، نظریه پردازان بیگانگان باستانی بیشتر توجه خود را به لبه های منحنی شکل یا شیبدار سنگ ها متمرکز می کنند. آنها می گویند لبه این سنگ ها به لبه سنگ های ذوب شده می ماند.

در مستند بیگانه های باستانی این گونه ادعا می شود: «بر روی بسیاری از این سنگ ها علائمی وجود دارد که نشان می دهد مقدار زیادی گرما و حرارت برای ذوب و ریخته گری سنگ ها به طور کاملاً بی عیب و نقص استفاده شده است. بنابراین سوالات زیادی بوجود می آید.»

سازندگان بیگانه های باستانی بدون اینکه نظریه خود را اثبات کنند از این مرحله عبور می کنند، در عوض بر اساس شکل سنگ ها فرض می کنند که بلوک های سنگی به کار رفته در بناها ذوب شده اند و بعد به سراغ کشف اینکه چه کسی تکنولوژی ذوب سنگ ها را داشته می روند.

راوی مستند بیگانه های باستانی می گوید : «من مشعلی دارم که گهگاهی برای شکل دادن به سنگ گرانیت استفاده می کنم. دمایی بیش از 3000 درجه تولید می کند که خیلی زیاد است. وقتی به عقب نگاه کنیم، به دوران باستان و یک تکنولوژی را ببینیم که اجداد باستانی احتمالاً نمی دانستنه اند، فقط دو امکان وجود دارد: یا خدا این کار را کرده که ما فکر نمی کنیم این گونه باشد، یا برخی تمدن های با تکنولوژی پیشرفته از سیارات دیگر آمده و طرز انجام آن را نشان داده اند، سپس مصالح و ابزارشان برداشته و به خانه برگشتند.»

باید گفت که مگر یکی دو دیوار چند متری بوده که پس از اتمام کار ابزار و مصالح را جمع کرده و به خانه بر گشتند. خیر در دوره تمدن اینکاها آثار سنگی متعددی ساخته شده است که ماچوپیچو، ساکسی هیومن، شهر کوزکو، اولانتایاتامبو معروفترین آن هاست. حتی در همین ابنیه هم میزان سنگ به کار رفته بیشتر از آن چیزی که به ذهن دان و همکارانش خطور کرده است. حال اگر همه سنگ ها مکعب مستطیلی با ابعاد یکسان بودند، باز هم جا داشت که به ادعای بیگانگان باستانی گوشه چشمی داشته باشیم ولی باید گفت که تنوع شکل سنگ ها آنقدر بالاست که امکان ساختن قالب برای هریک از این سنگ ها مقدور نیست.واقعاً موجودات فضایی تمامی کارگاه های خود را پس از ساختن تمامی این ابنیه که در کل امپراتوری پراکنده بودند، به صورت کامل جمع کرده اند؟ اما اسپانیایی ها اثری از موجودات بیگانه پیشرفته تر از خودشان نه در هنگام ورود به کوزکو بلکه در هیچ جای امپراتوری گزارش نکرده اند.

مایک دان (Mike Dunn) می گوید: «من نمی توانم کمکی بکنم اما باید پشت آن فکری بوده باشد که از اول، ابتدا تا انتهای کار را بررسی نموده است. آنها ابتدا به استخراج سنگ مشغول نشده اند که بعد بخواهند به نحوه انتقالش بیاندیشند. آنها از ابتدا تا انتها را می دانستند چه چیزی نیاز است که باید انجام گیرد و کجا چه تکنولوژی و تکنیک هایی را باید مورد استفاده قرار داد.»

می دانید یکی از عمده مشکلات انسان امروزی در برخورد با گذشتگان چیست؟ این است که در بسیاری از موارد زیادی متعجب می شود. چون خودش در زمینه موضوع مورد بحث دانشی ندارد با ظاهری متعجبانه سریع دستاورد انسان های اعصار گذشته را زیر سئوال می برد که امکان ندارد دارای چنان توانی بوده باشند. دلیلش این است که چون خودش ناتوان از انجام آن است، به راحتی تخصص انسان های ادوار پیشین را هم نفی می کند، زیرا انسان قرن بیستم را برتر از انسان قرن پانزدهم و یا قبل تر می بیند.

اما شواهد بسیاری وجود دارد که این اندیشه نادرست است برای مثال همین مسئله سقوط ادبیات اکثر ملل دنیا در قرون اخیر یا نگاه کنید که ابتدا دموکراسی شکل می گیرد، سنا شکل می گیرد و در نهایت به پادشاهی و دیکتاتوری ختم می شود، اما وقتی می شنویم در روم مجلس سنا وجود داشته است، می خواهد شاخ خیلی ها از تعجب بیرون بیاید که شگفتا، با گذشت 20 قرن ما هنوز به دموکراسی نرسیده ایم، آنها چطور آن موقع به ارکان دموکراسی دست یافته بودند . . . .

همین طور مایک دان می خواهد بگوید که اهرام بدون نقشه ساخته شده است، برج بابل سر هم بندی بوده است، اکرو پولیس را بدون اندیشه بناکرده اند اما ماچو پیچو و ساکسی هیومن را با نقشه از قبل آماده ساخته اند. چند دیوار با هدف ساخته شده اما پشت ساخت اهرام و برج بابل هیچ برنامه ای نبوده؟ کار به جایی رسیده است که اروپایی ها و وراث آمریکایی آنها می خواهند تاریخ باستانی آمریکای لاتین و جنوبی را بر تاریخ باستانی خاورمیانه برتری دهند و خر مهره ای دیگر به ما قالب نمایند.

از نظر ما هر دوی این تاریخ ها ناقص و باطل است، اما ما اجازه نمی دهیم که میزان تحریف ها به راحتی و بدون هیچ مزاحمتی افزایش یابد و بدعت گزاران بدون مشکل کارشان را به سرانجام برسانند. مشخص است این قضایا از کجا آب می خورد. قبلاً هم گفته ایم دوباره هم می گوییم. اگر اروپای قبل از میلاد مسیح منهای یونان مساوی بربریت است، مقصر ما هستیم؟ اگر اروپای پس از میلاد مسیح بدون روم با بربریت یکی است، تاوان آن را خاورمیانه باید پس بدهد؟ همان تاریخ مکتوبشان نشان داده که از هیچ کاری ابایی ندارند، بروند برای خود بسازند چرا برای خفیف جلوه دادن تمدن خاورمیانه به انواع خدعه و فریب متوسل می شوند و تمدن نوپای آمریکا را در برابر آن علم می کنند؟ و البته ما هم باید ساکت باشیم چون آقایان هم زبان و هم وطن دوست ندارند اسمی از اسلام برده شود، حرفی از قرآن به میان آید، هر چه غرب گفت بگویید چشم! و طوطی وار تکرار کنید صحیح است. زیاد از این نظریات شنیده ایم اما هیچ کدامشان در کلیات هم قانع کننده نیستند چه رسد به جزئیات. لذا در ادامه نظریه دیگری را مطرح می کنیم، آن موقع خودتان قضاوت کنید ادعای ما صحت دارد یا حرف امثال دان، دانیکن، پوپ، گروندی، دورانت و غیره و ذالک.

بیگانگان باستانی: دان بر اساس تجاربش عقیده دارد که آسان ترین راه برای ساخت دیوارهای برزگ ماچو پیچو حمل صخره های کوچک به آن محل، ذوب آنها، ریختن شان در قالب و دادن شکل لازم و دقیق به سنگ های جدید خواهد بود.

به تصاویر شهر ماچوپیچو در بالاتر نگاه کنید. تصاویر زیر را هم بررسی کنید. بدون شک قله کوه ماچو که شهر ماچو پیچو بر روی آن بنا شده، در بادی امر به این اندازه مسطح نبوده است و بخش اعظم سنگ مورد نیاز بنا را باید از تراش دادن قله و باز کردن فضای مورد نیاز برای اجرای طرح شهر، تامین نموده باشند. هیچ خبری از سنگ های چند تنی در این سایت نیست. اندازه سنگ ها معمولیست و تعدادشان غیر قابل شمارش. با توجه به شیب دامنه کوه ماچو و امکانات در دسترس اینکاها، مابقی سنگ های مورد نیاز را از معادن با لاما(شتر بی کوهان آمریکای جنوبی) بار می کرده اند و به ماچوپیچو می آوردند.واقعاً این سنگ ها مواد مذابی بوده اند که درون قالب های متنوع ریخته شده اند و به شکل و اندازه فعلی در آورده شده اند؟ پس چرا در تصاویر نمای نزدیک هیچ اثری از سطوح لعابدار و یکدست بر روی سنگ ها مشاهده نمی شود؟ در اولین تصویر زیر به وضوح مشخص است که دیوار را از سنگ تکه تکه شده و همراه با ملات ساخته اند. چرا باید موجودات فضایی اول یک سنگ را ذوب و قالب گیری نموده و پس از سرد شدن دوباره آن را تکه تکه کنند و در بنا به کار برند؟

ماچوپیچو

تصاویر ماچوپیچو در مجموع نشان می دهند که بسیاری از اماکن شهر را از طریق تراش دادن سنگ خود کوه ایجاد کرده اند، و بر روی سنگ ها هیچ اثری که تایید نماید آنها محصول قالب گیری مواد مذاب هستند قابل رویت نیست. حتی در ماچوپیچو به وضوع می توان آثار استفاده از ملات را نیز مشاهده نمود. لذا نظریه بیگانگان باستانی در خصوص ماچوپیچو باطل است، چرا که در ماچوپیچو همه چیز عادی می باشد.

سایر بناهای اینکا

ساکسی هیومن نیز استحکامات استراتژیکی است بر بلندی مشرف به شهر کوزکو. گفته می شود این بنا احتمالاً با بکارگیری 20.000 تا30.000 کارگر برای مدت 60 سال، در سال 1508 آماده شده است. شکل ظاهری و نحوه چیدمان سنگ ها در ساکسی هیومن از عمده دستاویزهای دیگر تمدن اینکا برای طرفداران نظریه بیگانگان باستانی است.

اجازه دهید ابتدا برای روشن شدن نقاط مبهم در خصوص ساکسی هیومن و سایر ابنیه مردم اینکا به سه سئوال اساسی پاسخ بدهیم. اول، اینکاها چگونه سنگ ها را از صخره جدا می کردند و آن را برای انتقال به محل احداث بنا آماده می نموده اند؟ دوم این که عملیات انتقال به چه شکل صورت می گرفته است؟ و نهایتاً در بنایی مانند ساکسی هیومن چگونه سنگ ها را بدان صورت درهم قفل نموده اند؟

در پاسخ به اولین سئوال باید بگوییم که آنها از سنگ های رسوبی مانند سنگ آهک و در بعضی موارد نادر از سنگ های آذرین مانند گرانیت و ریولیت برای ساختن بناها استفاده نموده اند که در دسترس بوده است. برای بریدن سنگ از صخره ها، ابزار برنزی و مسی، چوب و آب استفاده می کرده اند. ابتدا شکافی در سنگ ایجاد می کردند به قدری که بتوان مقداری چوب به خوبی در آن جاسازی نمود. بعد بر روی چوب ها آب می ریختند تا چوب منبسط شود. انبساط چوب درون شکاف باعث می شد که به سنگ فشار وارد شود و ترک بردارد. این عمل را چند بار تکرار می کردند تا در نهایت قطعه مورد نظر از صخره جدا شود. پردازش اولیه سنگ در معدن با استفاده از انواع چکش های سنگی انجام می شده است. در بنای ساکسی هیومن به عینه مشهود است که شکل بنا تابع شکل سنگ استخراج شده است و سطح رویی سنگ ها را مسطح نکرده اند.

پورتزن(Protzen) از معدود باستان شناسانی است که بیش از 10سال از وقت خود را صرف تحقیق بر روی معماری ابنیه آمریکای جنوبی نموده و در این زمینه صاحب نظر است. وی تاکنون چند کتاب و مقاله درخور توجه نیز در خصوص این تمدن ها به رشته تحریر در آورده است. وی درباره نحوه انتقال سنگ ها از معدن به محل احداث می گوید که از سطح شیبدار استفاده می کرده اند و پس از انجام عملیات تراش ابتدایی در معدن، سنگ ها را از طریق سطح شیبدار و جاده به محل احداث بنا منتقل می نموده اند. نمونه بارز این سطح شیبدار را در دره مقدس (Sacred Valley) منتهی به معبد خورشید در اولانتایاتامبو می توان دید. چون از چرخ استفاده نمی شده، برای کاهش اصطحکاک بین سنگ و سطح شیبدار، از خاک رس و ماسه مرطوب استفاده می شده است. راه حل دیگری را وینست لی (Vincent Lee) ارائه می دهد. لی نیز از جمله متخصصینی است که در خصوص ابنیه آمریکای جنوبی و جزیره ایستر کارهایی انجام داده است. او با توجه به شواهد موجود در دره مقدس از جمله چند سنگ نیمه کاره رها شده، روش دیگری را پیشنهاد نمود. از نظر او مطابق طرح زیر سنگ ها را از پایین به بالای سطح شیبدار منتقل می کرده اند.

در خصوص سئوال آخر هم پورتزن و هم لی بر مبنای تجاربشان معتقدند که از چکش های کوچک و متناسب جهت پردازش و صیقل کاری نهایی سنگ ها استفاده شده است. باستان شناسان تعداد فراوانی چکش سنگی اینکا ها را نه تنها در معادن سنگ پیدا کرده اند، بلکه تقریباً در محل ساخت ابنیه نیز یافته اند. از نظر پورتزن با استفاده از ماسه لبه سنگ ها را پرداخته اند. لی نیز با توجه به ظواهر و علائم باقی مانده بر روی سنگ ها، در خصوص نحوه قفل کردن سنگ ها در بنایی مانند ساکسی هیومن روش جالب و منطقی ارائه می دهد.او می گوید که سنگ ها را در بالای محلی که باید جا می گرفتند، به کمک الوارها و چوب های گرد نگه می داشته اند و متناسب با فضایی که باید اشعال می کرده، آن را تراش می داده اند. توجه داشته باشید که هر سنگ فقط و فقط از دو طرف به برش و پردازش کاملاً دقیق نیاز دارد و نه بیشتر.

اما ادعای مطرح شده در مستند بیگانگان باستانی ریشه در کجا دارد؟ با بررسی هایی که انجام دادیم، متوجه شدیم که ادعای سازندگان مستند بیگانگان باستانی برگرفته از نظریه دیوید لیندورث(Lindroth)است. لیندورث می گوید که 100 وات انرژی نور را اگر بر روی دایره ای به شعاع 2 میلی متر متمرکز کنیم، می توانیم با هر بار انجام این کار در حدود 2 میلی متر از سنگ را برش دهیم. سنگ کوارتزیت به راحتی برش می خورد اما سنگی همانند بازالت مقاومت نموده و ذوب می شود! واتکینز(Watkins)ادامه می دهد انرژی مورد نیاز را نیز از نور خورشید تامین می نموده اند به این صورت که با استفاده از آینه هایی از جنس طلا، نور را بر روی هدف متمرکز می کرده اند، همانند کاری که ذره بین انجام می دهد. حتی برای قفل نمودن سنگ های ساکسی هیومن نیز از همین روش استفاده می شده است. این نظریه اساس ادعای مایک دان و همکارانش را برای ارائه نظریه ای کاملاً فانتزی فراهم نموده است.

به راستی اینکاها چگونه به دانش ساختن ابنیه سنگی دست یافتند و در آن به تبحر رسیدند؟ از جمله تمدن هایی که اینکا بر آن استیلا یافت، تمدن تیاهواناکو بود که در مقاله پوماپونکو اندکی راجع به آن صحبت نمودیم. این تمدن دارای چند آثار باستانی باقیمانده است از جمله خود تیاهواناکو و پوماپونکو(برای آشنایی بیشتر با این تمدن به مقاله پوماپونکو مراجعه نمایید).

تیاهواناکوها در کار با سنگ استاد بودند. بسیاری از محققین از جمله گاسپارینی و مورگولیس در کتاب تمدن اینکا، بر این عقیده هستند که اینکاها بسیاری از سنگ تراشان نواحی اطراف تیاهواناکو را برای ساختن ابنیه مورد نظرشان به کار گرفته اند. پورتزن با بررسی هایی که انجام داد به این نتیجه رسید که تفاوت زیادی بین معماری تیاهواناکو و اینکا وجود دارد و تاثیر تیاهواناکوها بر معماری اینکاها ناچیز است. تنوع معماری سنگی اینکا متنوع تر از تیاهواناکوهاست.

بر روی نقشه موقعیت ماچوپیچو، کوزکو(ساکسی هیومن)، ایکا، نازکا و تیاهواناکو(پوماپونکو)را بیابید. این نقاط از جمله مهمترین آثار باستانی سه تمدن آمریکای جنوبی -نازکاها، تیاهواناکوها و اینکاها – تا قبل از کشف آمریکا توسط کلمب می باشند که از ارکان نظریه فضانوردان باستانی به شمار می روند.

در اینجا می خواهم تفکر منطقی شما را به چالش بکشم. روند ساختن یک دیوار سنگی با عرض نیم متر و ارتفاع 2 متری با حداقل امکانات را با هم مرور می کنیم. نوع ملات مورد استفاده اهمیتی ندارد که کاهگل بوده یا ساروج. ابتدا برای ساختن چنین دیواری باید شالوده را بنا نمود.

سنگ هایی که برای شالوده استفاده می کنند، درشت تر از سنگ های مورد استفاده در خود دیوار است. همین طور که بر روی شالوده ردیف چینی سنگ ها آغاز می شود و دیوار تکمیل می گردد، نکته جالب توجه این است که اندازه سنگ های ردیف های بالایی تفاوت چشمگیری با سنگ های زیربنایی دارند. چرا؟ به دو دلیل: اول این که منطقی است جهت استحکام بنا درشت ترین سنگ ها در لایه های زیرین قرار گیرند، دوم اگر می خواستند خلاف این عمل کنند برایشان زحمت زیادی به بار می آورد، فی المثل یک سنگ 120 کیلویی را یک نفره با کمک اهرم و یا دو نفره با دست خالی از طریق غلتاندن می توان به راحتی به محل شالوده منتقل نمود. اما اگر چند نفر هم باشند به راحتی نمی توانند به ارتفاع 180سانتیمتری دیوار منتقل نمایند. این قانون همواره، در همه ادوار و در همه ابنیه های سنگی دست ساز بشری رعایت می شده است که سنگ درشت تر در لایه های زیرین و سنگ ریزتر در لایه های بالایی به کار گرفته شود.

چنین روندی در ماچوپیچو و ساکسی هیومن نیز رعایت شده است. در تصاویر بالاتر ببینید که بزرگترین سنگ ها را در ردیف های زیرین به کار گرفته اند و هر چه دیوار بلندتر شده، از سنگ کوچک تر استفاده کرده اند و تا مجبور نبوده اند بر خلاف آن عمل ننموده اند.سئوالی که در این بین باید از طرفداران نظریه فضانوردان باستانی پرسید: این چگونه نژاد برتری است در بین این همه دیوار ساخته شده، حتی یک دیوار بر خلاف رسم معمول بنا نکرده است؟ در اکثر منابع به ظاهر بی طرف عنوان می شود چنان سنگ های ساکسی هیومن و دیوارهای کوزکو بدون اسفاده از ملات، به صورت دقیق بر روی هم چیده شده اند که حتی تیغ هم لای درز آن نمی رود. خودتان ببینید که این ادعا تا چه حد صحت دارد.

در ساکسی هیومن که از سه ردیف دیوار زیگزاگی به صورت پلکانی ساخته شده، سنگ های مورد استفاده در دیوار پایینی بسیار درشت تر از سنگ های مورد استفاده در دیوار بالایی است. این در حالی است که پشت دیوارها نیز خالی نبوده و پر است. ما اینجا می نشینیم و راجع به نحوه ساخت آن بناها فقط صحبت می کنیم در حالی که آنها عملاً به آن کار دست زده اند. به نظر ما برای اینکاها حتی چند متر بالاتر بردن سنگ های سنگین فونداسیون دیوار پایینی و قرار دادن آنها به عنوان پی دیوار بالایی کار راحتی نبوده است و این خود موید استفاده از سطح شیبدار برای انتقال سنگ هاست و گرنه که انتقال خرده سنگ، ذوب و قالب گیری سنگ درشت برای دیوار بالایی نباید کار سختی برای بیگانگان باستانی بوده باشد، حتی اگر این بیگانه فضایی که ساکسی هیومن را با ذکاوتش ساخته در حدی گونه ای که پوماپونکو را ساخته، باهوش نبوده باشد!

البته در این آدرس (http://en.wikipedia.org/wiki/Sacsayhuam%C3%A1n) قسمت پایین صفحه، پانورمایی کامل از سایت ساکسی هیومن قرار داده شده که دیدن آن خالی از لطف نخواهد بود. در تصویر مذکور سه دیوار زیگزاگ چند صد متری وجود دارد و بس. گفته می شود ارتفاع دیوارها بلندتر بوده که در زمان سقوط کوزکو، اسپانیایی ها بسیاری از سنگ هایش را برای ساخت خانه هایشان به یغما برده اند.

مهم نیست که جنس خورده سنگ چه بوده ولی هنگامی که ذوب شود و قرار باشد که با ریختن در قالب و پس از سرد شدن تبدیل به سنگی دیگر شود، این سنگ یک سنگ آذرین خواهد بود.قبلاً در مقاله انواع سنگ ها راجع به سنگ آذرین صحبت کردیم. در خصوص سنگ های آذرین هرچه فرایند سرد شدن زودتر اتفاق افتد، عناصر و کانی های تشکیل دهنده ماگما یا ماده مذاب فرصت کمتری برای نزدیک شدن به هم دارند، لذا سنگ یک دست می شود و خبری از دانه های ریز و درشت کانی ها در آن نخواهد بود.

مشکل نظریه بیگانگان باستانی در اینجاست که با پذیرشش، دیگر هر سنگ به کار رفته در بنا خود سنگ مستقل و کاملی است و نباید تکه از سنگ دیگر باشد. اما تصاویر ماچوپیچو از چیز دیگری حکایت داشتند.فرسایش سنگ ها باعث نقض نظریه بیگانگان باستانی می شود. توجه نمایید که اگر سنگی فرسایش یابد، شکل ظاهری آن دستخوش تغییر می شود و لعاب رویی سنگ که دستاویز قرار گرفته از بین می رود، در این صورت چگونه می توان ثابت کرد که سنگ های ابنیه اینکا مصنوعی است و نه سنگ آذرین طبیعی؟ بسیاری از سنگ های مورد استفاده که از نوع سنگ رسوبی هستند، چطور طبق نظریه بیگانگان باستانی توجیه می شوند؟

برخی منابع : اینجا

 

منبع: حقیقت خاموش

Loading

10 COMMENTS

  1. 2رود بر شما و عرض خسته نباشید
    ابتدا تشکر میکنم از تلاش ارزشمند شما
    در ادامه باید عرض کنم که بعد از مطالعه نوشته شما و تئوری پردازان بیگانگان فضایی به این نتیجه رسیدم که هر دو نظریه دارای نقاط قوت و ضعف زیادی میباشد.
    ولی هیچ کدام آنطور که باید و شاید نتوانسته مسائل مبهم رو در این سازه ها توضیح دهد
    اگر اجازه بدهید و ناراحت نمیشوید برداشت شخصی خودم را در اینجا می آورم:
    باید عرض کنم نوشته و نظریه شما را در مواردی ضعیف یافتم که عبارت است از:
    تعصب و جبهه گیری در مقابل نظریه بیگانگان که جایی به تمسخر عنوان میکنید که آنها توطئه کرده اند و گیر داده اند به قدمت خاور میانه و… (که اصلا متوجه ربط این موضوع به خاور میانه نمیشوم! ) و از نظر من از منطق و تحقیق و بررسی منصفانه به دور است و برای من فقط واقعیت موضوع اهمیت دارد و جذاب است! حال میخواهد به تاریخ فرضی ما خللی وارد بکند یا خیر!

  2. و در ادامه بیش از اندازه ساده جلوه دادن ساخت اینگونه دیوارها و رد شدن سطحی از عظمت و طراحی خارق العاده آنها در آن زمان توسط نظریه مورد قبول شما.
    و خوب نظریه مقابل یعنی بیگانگان هم تقریبا همانطور که شما هم در جایی عنوان کردید برای مسائلی که درکش برایشان امکان پذیر نبوده و متعجب گشته اند دست به خیال پردازی زده اند که نه کاملا میتوان آنرا رد کرد نه میتوان آنرا اثبات نمود.
    در آخر باز هم از تلاش ارزشمند شما نهایت تشکر را دارم.

  3. با سلام.باید بگم که این نظریه فضانوردان باستانی فقط به نحوه ی ساختن بناها مربوط نیست و علاوه بر حوزه ی آمریکای جنوبی چین و برخی مناطق شرق آسیا رو هم شامل میشه.علاوه بر اون نقاشی ها و ابزارهایی هم این نظریه رو تایید میکنن.اون ها رو چطور میشه توجیه کرد؟؟؟

  4. سلام.
    نوک کوه صفه اصفهان، دو سال پیش یکی از این قلعه ها (cala) “سبز شد”!
    بروید از نزدیک بررسی کنید و ان شاالله دیگه اینقدر مغلطه روی مغلطه تلنبار نخواهید کرد.
    اینها همگی هنرهای “inter-active” هستند؛ از دیگر نمونه ها: نقش رستم، ابوالهول و …

    حق نگهدارتان.

  5. مطالب اندیشه ایا از فضا به کره زمین نیامده است ایا ممکنه ادمای گذشته به فضا هجرت کردن و علامتها نشان دهنده سفینه ها جایگاه سفاین بوده واادما به فضا محاجرت کده اند….

  6. در ادامه
    شما انتظار داری اگر ندیدیش نباشه ؟
    اگر در قرآن نوشته حضرت سلیمان بیت القدس را با کمک اجنه ساخت و حالا ما می بینیم در آن از سنگ با اندازه و اشکال و معماری متعارف ساخته شده است باید ما بگیم که اجنه کذب هستش چون ساختمان ساخت متعارفی داره و یا بگیم ما فلسطین رفتیم و جنی نبود؟؟!
    آقا این دیوارها بیشترشون معلق به اقوام ما قبل اینکا ها هم هستند نه 500 تا 1000 سال قبل بلکه بسیار قدیمی تر اسپانیاییها کجا بودن آن زمان
    و یا در آمریکای مرکزی قوم مایاها تقویمی در بیش از 3 هزار سال پیش داشتند که طبق آن ساعت و سال را چنان دقیق برآورد کردند که امروزه کمتر از 1 ثانیه با ساعت دیجیتال جهانی اختلاف داره !!!؟
    و یا در مورد معبد خدایان اینکاها (god temple) …
    من حرف زیاد دارم ولی حال تایپ کردن نیست عزیزان
    خدا نگهدار

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!