نهج البلاغه ۶ | عدالت شخصى، پشتوانه عدالت جمعى است

0

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در ایام ماه مبارك رمضان، به صورت روزانه توصیه‌های كاربردی رهبر انقلاب درباره نماز، نهج‌البلاغه و قرآن كه در بیاناتشان به آن پرداخته‌اند را به ترتیب در سه دهه ایام ماه مبارك رمضان منتشر می‌نماید.
* * *
عدالت انسانى در دو قلمرو فردى و اجتماعى، خود را نشان مى‌دهد: عدالت يك انسان در قلمرو فردى او، و عدالت يك انسان در زمينه حكومت و فرمانروايى او، كه به آن عدالت اجتماعى مى‌گوييم. هر دوى اينها در زندگى اميرالمؤمنين برجسته است. اينها را ما بايد به قصد عمل كردن بدانيم؛ بخصوص كسانى كه در جامعه مسؤوليتهايى بر دوش دارند و در قلمرو حكومت، صاحب شأنى هستند.

در اميرالمؤمنين عدالت شخصى در حدّ اعلى‌ بود؛ همان چيزى كه از آن به تقوا تعبير مى‌كنيم. همين تقواست كه در عمل سياسى او، در عمل نظامى او، در تقسيم بيت‌المال توسط او، در استفاده او از بهره‌هاى زندگى، در هزينه كردن بيت‌المال مسلمين، در قضاوت او و در همه شؤونِ او خودش را نشان مى‌دهد. در هر انسانى، عدالت شخصى و نفسانى او، پشتوانه‌ى عدالت جمعى و منطقه‌ى تأثير عدالت در زندگى اجتماعى است. نمى‌شود كسى در درون خود و در عمل شخصىِ خود تقوا نداشته باشد، دچار هواى نفس و اسير شيطان باشد، اما ادّعا كند كه مى‌تواند در جامعه عدالت را اجرا كند. چنين چيزى ممكن نيست. هركس كه بخواهد در محيط زندگى مردم منشأ عدالت شود، اوّل بايد در درونِ خود تقواى الهى را رعايت كند. تقوا – به همان معنايى كه در ابتداى خطبه عرض كردم – يعنى مراقبت براى خطا نكردن. البته معناى اين حرف آن نيست كه انسان خطا نخواهد كرد؛ خير. بالاخره هر انسانِ غير معصومى دچار خطا مى‌شود؛ اما اين مراقبت، يك صراط مستقيم و يك راه نجات است و از غرق شدن انسان جلوگيرى مى‌كند و به انسان قدرت مى‌بخشد. انسانى كه مراقب خود نيست و در عمل و كلام و زندگى شخصىِ خود دچار بى‌عدالتى و بى‌تقوايى است، نمى‌تواند در محيط جامعه منشأ عدالت اجتماعى باشد. اين جاست كه اميرالمؤمنين عليه‌الصّلاةوالسّلام درس هميشگى خودش را به همه‌ى كسانى كه در امور سياسى جامعه‌ى خود نقشى دارند، بيان كرده است:«من نصب نفسه للنّاس اماما فليبدأ بتعليم نفسه قبل تعليم غيره»؛ هر كس كه خود را در معرض رياست، امامت و پيشوايىِ جامعه مى‌گذارد – در هر محدوده‌اى – اوّل بايد شروع به تأديب و تربيت خود كند؛ بعد شروع به تربيت مردم كند. يعنى اوّل خودش را اصلاح كند، بعد به سراغ ديگران برود. مى‌فرمايد: «وليكن تأديبه بسيرته قبل تأديبه بلسانه»؛اگر مى‌خواهد ديگران را تربيت كند، بايد با سيره و روش و رفتارِ خود تربيت كند؛ نه فقط با زبان خود. به زبان بسيار چيزها مى‌شود گفت؛ اما آن چيزى كه مى‌تواند انسانها را به راه خدا هدايت كند، سيره و عمل كسى است كه در محدوده‌اى – چه در آفاق يك جامعه و، چه در محدوده‌هاى كوچكتر – او را به عنوان پيشوا و معلّم و كسى كه مردم بناست از او پيروى كنند، منصوب كنند. بعد مى‌فرمايد: «و معلّم نفسه و مؤدّبها احقّ بالاجلال من معلّم النّاس و مؤدّبهم»؛(۱) كسى كه خود را تعليم مى‌دهد و تأديب مى‌كند، بيشتر مستحقِ‌ّ اجلال و تكريم است، از آن كسى كه مى‌خواهد ديگران را تأديب كند، در حالى كه خودش را تأديب نكرده است. اين، منطق و درس اميرالمؤمنين است. حكومت، فقط فرمانروايى نيست. حكومت، نفوذ در دلها و مقبوليت در ذهنهاست. كسى كه در چنين موقعيتى قرار مى‌گيرد يا خود را قرار مى‌دهد، اوّل بايد در درونِ خود به صورت دائمى مشغول تأديب باشد؛ خود را هدايت كند، به خود تذكّر دهد و خود را موعظه نمايد. ۱۳۷۹/۱۲/۲۶

۱) نهج البلاغه، قصار ۷۳ :
وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ .

و آن حضرت فرمود: آن كه خود را در مرتبه پيشوايى قرار مى‌دهد بايد پيش از مؤدب نمودن مردم به مؤدب نمودن خود اقدام كند، و پيش از آنكه ديگران را به گفتار ادب نمايد، بايد به كردارش مؤدب به آداب كند، و آن كه خود را بياموزد و ادب نمايد به تعظيم سزاوارتر است از كسى كه فقط ديگران را بياموزد و تأديب كند.

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!