فرقه گرایى و تهدیدهاى امنیت فرهنگى (1)

0

فرقه هاى فلسفى بر مبناى تفکرات شرق آسیا و کشورهایى؛ مانند چین، کره و ژاپن شکل گرفته و به غرب نیز سرایت کرده اند. و لذا در نتیجه لغو قوانین سخت گیرانه مهاجرت از شرق به غرب، در سال 1965 در ایالات متحده، موج مهاجرت از آسیا به آمریکا شدت یافت و در اثر آن، شمار کثیرى از مردم هند، ژاپن و کره وارد این کشور شدند، که در میان این مهاجران، مبلغانى که در پى تأسیس شاخه هایى از جنبش هاى دینى خود در آمریکا بودند نیز وجود داشتند.

 

 

 

مقدمه

یکى از تهدیدهاى نرم افزارى که مى تواند بنیان هاى هویتى جامعه و بالتبع چارچوب هاى وحدت ملى را تضعیف نماید، افزایش مصادیق بروز فرقه هاى ضاله و عرفان هاى نوظهور است، که مقابله با آن مستلزم تعامل و هم اندیشى ساختارهاى متعدد، از جمله حوزه علمیه قم و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى است.

ابن خلدون (758 – 732 ه ق) از معدود اندیشمندان مسلمان سنى مذهب است، که درباره حکومت و قدرت به مطالعه و تحقیق پرداخته و معتقد است که زیربناى قدرت و حکومت را همبستگى ملى و قومى تشکیل مى دهد و در این ارتباط دین نقش بسیار مهمى را ایفا مى کند.

اسلام به عنوان دین مشترک جامعه ایران، یکى از مؤلفه هاى تقویت کننده انسجام ملى است. به همین دلیل، بخشى از پازل هاى جنگ نرم مخالفان نظام از طریق ایجاد تشکیک در مبانى اعتقادى متمرکز شده است، که یکى از مهم ترین ابزارها و روش هاى آن، تبلیغ و ترویج مسلک هاى کاذب، فرقه هاى ضاله و عرفان هاى نوظهور است.

دین، همواره از ابعاد مختلفى مورد تهاجم قرار گرفته است: از منظر روانشناختى “زیگموند فروید” منشأ دین را ناخودآگاه معرفى مى کند. در حوزه جامعه شناختى نیز “آگوست کنت” دین را اساساً مربوط به دوران کودکى و پیش از بلوغ انسان معرفى نموده و پیشنهاد مى کند که براى گذر از آن دوران و راه یافتن به بلوغ فکرى و عصر علم و صنعت، اومانیسم باید به جاى مذهب بنشیند.

“مارکس” دین و معنویت را ساخته و پرداخته طبقه سلطه گر بر طبقه زیردست مى داند، که بایستى با انقلاب کارگرى، ایدئولوژى کمونیسم، جایگزین آن شود.

نقش و جایگاه فرقه هاى ضاله و عرفان هاى نوظهور در دایره تهدیدات امنیت داخلى جمهورى اسلامى ایران در سال 1390 را مى توان به صورت ذیل نشان داد:

یکى از آسیب هاى گسترش فرقه هاى جعلى، مختل سازى امنیت فرهنگى است و لذا مهم ترین مؤلفه چالش زاى امنیت فرهنگى، تنوع و تکثر ابزار و روش هاى تهاجم نرم است، که یکى از اهداف آن استحاله الگوهاى رفتارى و پردازش ذهنى نخبگان منطبق با مکتب سیاسى لیبرال دموکراسى است.

فرهنگ، به مفهوم مجموعه اى از هنجارها و باورهاى اجتماعى است، که رفتارها براساس آن ارزشیابى مى شود.(3) فرهنگ عمومى، حداقل بر سه رکن آگاهى، باور و التزام استوار است.(4) در این چارچوب، باورها رابطه بین آگاهى و الزام رفتارى را شکل مى دهد، به طورى که با تغییر باورها، رفتارها هم دست خوش تحول و تغییر مى شوند. جوهره فرهنگ را هویت شکل مى دهد و زمانى که باورها، ارزش ها و هنجارهاى جامعه اى دگرگون مى شوند، هویت چنین جوامعى نیز متحول مى گردد. با این توصیف مى توان گفت: ابعاد تهدید نرم در حوزه فرهنگ که بقاى مرجع تهدید را مورد تهدید قرار مى دهد، به مفهوم تهدید باورهاى (مفروضات اساسى) کشور در سطوح نخبگان، مردم و نیروهاى مسلح است.(5)

فرهنگ، عناصر و اجزاى آن؛ شامل اعتقادات، باورها و ارزش ها، از جمله مؤلفه هاى تحکیم وحدت ملى است،(6) به طورى که پیچیده ترین و مهم ترین مؤلفه امنیت ملى در هر کشور، امنیت فرهنگى است. براى کشورهایى ؛ مانند جمهورى اسلامى ایران که هویت ایرانى – اسلامى به عنوان یکى از منابع قدرت نرم آن محسوب مى شود، توجه به مؤلفه هویت از اهمیت ویژه اى برخوردار است. به همین دلیل بخشى از جنگ نرم مخالفان نظام به سمت تخطئه مبانى فکرى، اعتقادى و ارزشى جمهورى اسلامى ایران متمرکز شده است.(7)

گفتار اول: مرورى بر فرقه هاى ضاله و عرفان هاى نوظهور

حمایت هاى تقنینى، اجرایى و رسانه اى ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و برخى کشورهاى مهم اروپایى از ترویج برخى فرقه هاى ضالّه، مبیّن این واقعیت است که آنان با تمسک به شعار آزادى ادیان در جهت ترویج برخى فرقه هاى ضاله؛ مانند وهابیت یا بهائیت اقدام مى کنند، که به عنوان یکى از مولدهاى تضعیف هویت دینى مى تواند انسجام وحدت ملى را با چالش هایى مواجه کند. به همین دلیل بررسى فرقه هاى ضاله و عرفان هاى نوظهور در زیرمجموعه تهدیدات نرم افزارى امنیت ملى گنجانده مى شود.

فرقه هاى “احمدیه”، “تبلیغ جماعت”، “عرفان حلقه”، “نقشبندیه”، “عرفان کیهانى”، “کابالا”، “تى سى ام”، “اکنکار”، “صوفیه” برخى از مصادیق عرفان هاى کاذب و فرقه هاى وهابیت، بهائیت و شیطان پرستى نیز از مصادیق فرقه هاى ضاله محسوب مى شوند، که ضرورت دارد از منظر تولید امنیت نرم، به دقت مورد رصد و آسیب شناسى نهادهاى ذى ربط قرار گیرند.

فرقه گروهى است که داراى ویژگى هاى زیر باشد:

از القاى روانى، جهت جذب، حفظ و کنترل اعضایش استفاده کند؛

در پى تشکیل فضایى بسته و به شدت توتالیتر در درون گروه باشد؛

بنیان گذار یا رهبر آن خود انتصابى، جزم اندیش، غیرقابل پیش بینى و داراى شخصیت اقتدارطلبانه باشد؛

براى نیل به هدف خود، به کارگیرى هر وسیله اى را مشروع بداند؛

از ابزارهاى روان شناختى جهت تأثیرگذارى بر اعضاء استفاده کند.

فرقه ها از لحاظ ماهیت فعالیت نیز به گونه هاى زیر تفکیک مى شوند:

الف) فرقه هاى مذهبى

این فرقه ها، اساس بنیان فکرى و فعالیت خود را بر اعتقادات تاریخى و دیرین اجتماعى مى گذارند و با اتکا به ادیان بزرگ و توسل به آنها، فعالیت خود را ادامه مى دهند. گروه هاى فرقه اى الحق، گروه آئوم ژاپن و دیوید کوروش، نمونه هایى از فرقه هاى مذهبى هستند.

ب) فرقه هاى درمانى

این فرقه ها، عمدتاً از خودیارى، مشاوره و روان درمانى به عنوان اساس کارشان استفاده مى کنند. عمده اعضاى این نوع فرقه ها، افراد تحصیل کرده هستند، که از اواخر سال هاى 1980 به دلیل درآمدهاى مالى بسیار چشم گیر، شروع به تأثیرگذارى در چند شرکت بزرگ بین المللى کردند. هدف این نوع فرقه ها به ظاهر، درمان و رشد فردى است، که در عین حال، روش هاى جدید درمانى را تجویز مى کنند و روش هاى خاصى به عنوان رژیم غذایى دارند. رهبران آن خود انتصابى بوده و مدعى هستند که روش و آموزش آنان بى نظیر است و باعث سعادت و آرامش انسان ها مى شود.

ج) فرقه هاى عرفانى فلسفى

فرقه هاى فلسفى بر مبناى تفکرات شرق آسیا و کشورهایى؛ مانند چین، کره و ژاپن شکل گرفته و به غرب نیز سرایت کرده اند. و لذا در نتیجه لغو قوانین سخت گیرانه مهاجرت از شرق به غرب، در سال 1965 در ایالات متحده، موج مهاجرت از آسیا به آمریکا شدت یافت و در اثر آن، شمار کثیرى از مردم هند، ژاپن و کره وارد این کشور شدند، که در میان این مهاجران، مبلغانى که در پى تأسیس شاخه هایى از جنبش هاى دینى خود در آمریکا بودند نیز وجود داشتند.

انجمن بین المللى کریشنا آگاهى (هارا کریشنا) از هند، هیئت تبلیغى نور مقدس (ویتال) و کلیساى اتحاد از کره به رهبرى سان میونگ، هر یک پیروانى را در ایالات متحده جذب کردند. فرقه “ذن” که شاخه اى از مذهب بودا بوده و در ژاپن، ویتنام و کره رواج دارد، نیز نمونه اى از مورد غربى شده فرقه هاى شرقى است.(9)

با توجه به این که تعداد فرقه هاى ضاله بسیار زیاد مى باشد، لذا به صورت موردى برخى فرقه ها مانند بهائیت، وهابیت، شیطان پرستى، اکنکار و مراقبت از خود را مورد بررسى قرار مى دهیم:

1. بهائیت

1-1. جریان شناسى نحله فکرى – عقیدتى فرقه ضاله بهائیت

جامعه بهایى از منسجم ترین فرقه هاى ضاله محسوب مى شود، که با ادغام مطالبات سیاسى و مدنى یکى از کانون هاى تهدید علیه وحدت ملى ارزیابى مى شود. شاخصه هاى فرقه ضاله بهائیت عبارتند از:

براى خود، هویت مستقل و خاصى در تعارض با اکثریت و نظام حاکم قائل هستند؛

مطالبات و تبلیغات آنها نشان دهنده تقاضاى آنها براى نقش پذیرى در قدرت است؛

آگاهى جمعى و فعالیت هاى تشکیلاتى در جامعه بهائى بسیار قوى است؛

قوت وحضور مؤثر در شبکه جهانى و ارتباطات بین الملل.

ادعاى تظلم و دادخواهى مداوم این تشکیلات علیه جمهورى اسلامى ایران در مجامع بین المللى از جمله مواردى است که از سال هاى اول انقلاب تاکنون با روند روبه افزایشى ادامه داشته است.

“سید على محمد شیرازى” بنیانگذار فرقه ضاله بابیه در محرم (1235 ه.ق) در شیراز به دنیا آمد و پس از مدتى مدعى شد که همه جهان در انتظارش هستند و هدف اصلى اش، مقدمه سازى براى ظهور الهى بعد از خود است، به همین دلیل لقب باب را براى خود برگزید.

بهائیت با تلقى خاص از سیاست در پناه اصل تقیه، که به پنهان کردن باورهاى سیاسى – دینى مجوز مى دهد، سیاست هاى مبهم و خطرناکى را دنبال مى کند. در حقیقت، آنچه که بهائیان در حوزه مسائل سیاسى مى گویند، جز تبلیغات و ادعاى بى طرفى ظاهرى چیز دیگرى نیست، اما آنچه که در مورد تقیه، در دیانت بهائى بسیار مهم است، اینکه “رازدارى درباره دین و اهداف سیاسى آن در بهائیت به عنوان یک نمونه تقیه کاملاً موجه است”.

ریشه شکل گیرى بابیه، به فرقه شیخیه به رهبرى “شیخ محمد احسایى” برمى گردد. طرف داران شیخیه معتقد بودند، که امام غایب داراى دو جنبه حقیقت و صورت است جنبه حقیقت او روح، همیشه ثابت، ولى صورت و حجاب به عنوان جسم عنصرى، دایم در حال تغییر و دگرگونى است. هر کسى که به مقام شیعى کامل رسد، مى تواند محل حلول حقیقت و روح امام غایب باشد. شیخیه با این توجیه، زمینه را براى فعالیت بابیان بوجود آورند.(10)

پس از مرگ سید کاظم رشتى، که جانشین شیخ محمد احسایى پیشواى فرقه شیخیه بود، مریدان او به دنبال جانشین بودند، که در این موقعیت سید على محمد خود را باب امام دوازدهم معرفى کرد و برخى از پیروان سید کاظم هم از او تبعیت کردند. سید على محمد به تدریج ادعاى مهدویت و سرانجام نبوت نمود، که باعث طرد وى از طرف روحانیون بزرگ شیعه شد. وى چندین بار توسط حکومت وقت دستگیر و هر دفعه نیز از اقدام خود توبه مى نمود، ولى دوباره توبه را مى شکست و تبلیغ را شروع مى کرد.

بنابر اعتراف خود بهائیان، باب شش، مرتبه ادعاى خویش را تغییر داد. وى در (1260 ه.ق.) ادعاى مفسر قرآن، در سال 1261 ادعاى بابیت (وسیله ارتباط با امام زمان (ع)، در سال 1262 ادعاى مهدویت (امام زمان بودن)، در سال 1263 ادعاى پیامبرى، در سال 1264 ادعاى ربوبیت (پروردگار جهان بودن)، در سال 1265 ه.ق ادعاى الوهیت و در سال 1266 تمام دعاوى خود را منکر شد و توبه نامه اى نزد ولیعهد فرستاد.(11)

باب در سال 1263 یک نشست تاریخى را با حضور ولیعهد ناصرالدین میرزا و روحانیون برگزار کرد، و نتوانست به هیچ کدام از سؤالات پاسخ درستى دهد. متن این نشست و توبه نامه وى هنوز در موزه مجلس شوراى اسلامى موجود است، به طورى که بعدها خود بهاییان سعى داشتند آن را پنهان کنند. باب سرانجام به فرمان امیرکبیر در میدان عمومى تبریز اعدام و جسدش در کوه کرمل مشرف بر خلیج حیفا در فلسطین اشغالى دفن شد، که در بین بهاییان به مقام اعلى معروف است.

معبد بهائیون در بیت العدل در دامنه کوه کرمل قرار دارد و متشکل از یک هیئت 9 نفره است، که هر پنج سال یک بار عوض مى شوند و مرکز اداره امور بهائیان جهان است. عبادتگاه آنان به مشرق الاذکار معروف است. هرچند از نظر هندسى هریک از بناها با یکدیگر مختلف هستند، ولى از لحاظ معمارى یک اصول کلى در آنها مراعات مى شود، به طورى که همه آنها داراى 9 طرف و یک تالار مرکزى گنبدى مانند هستند.

2-1. عوامل و زمینه هاى داخلى و خارجى شکل گیرى بهائیت

از نظر فرهنگى، در دوره قاجار بیش از نود درصد مردم بى سواد بودند و یک سرى اعتقادات خرافى که رنگ مذهبى به خود گرفته بود، در میان مردم رسوخ داشت.(12) به سبب جهل و فقر فرهنگى توده هاى مردم، فرقه بهائیت توانست گروهى را جذب کند. از نظر اقتصادى نیز کشور در وضعیت اسف بارى به سر مى برد؛ قحطى هاى فراگیر؛ بیمارى هاى واگیردار نظیر وبا، طاعون و جنگ هاى داخلى و خارجى، هزاران نفر را از بین برده و روحیه بازماندگان را تضعیف نمود، که در نتیجه به اقتصاد کشور لطمه زیادى وارد شده بود. بنابراین، از یک سو سرخوردگى اجتماعى به علت شکست از روسیه، بستر گرایش مردم به روزنه امیدى که منجى عالم بشریت باشد و جهان را پر از عدل و داد کرده و ریشه فقر را بخشکاند، افزایش یافت و از سوى دیگر، جایگاه نهاد مذهبى در جامعه دوران قاجار و نحوه تعامل دستگاه سیاسى با آن، نقش مهمى در شکل گیرى و تداوم فرقه بهائیت و ریشه هاى اعتقادى و اجتماعى آن یعنى شیخیه و بابیه داشت.

به دلیل ماهیت استبدادى و خودکامه نظام پادشاهى، نظام سیاسى حاکم به هیچ وجه نفوذ و اقتدار نهادهاى اصیل مذهبى را برنمى تابید و همواره در صدد تضعیف آن به عنوان مهم ترین مانع در مقابل خودکامگى هاى خویش بود و ایجاد بدعت در دین مى توانست با تضعیف نهاد مذهبى از نفوذ و اقتدار آنان بکاهد؛ به همین دلیل فتحعلى شاه، علاقه و ارادت زیادى به شیخ احمد احسایى، موسس فرقه شیخیه نشان مى داد(13) و محمد شاه قاجار نیز به علت داشتن عقاید صوفیانه، از علماى شیعه فاصله گرفت.(14)

علماى شیعه یکى از موانع انگلیسى ها براى فرقه سازى بودند. و لذا یکى از عواملى که بستر لازم براى مداخله آنها در حوزه فرقه سازى را بوجود آورد،کشمکش هاى مذهبى علماى اخبارى و اصولى شیعه بود.

برخى مصادیق حمایت دولت هاى خارجى از فرقه ضاله بهائیت عبارتند از:

دولت استعمارى روسیه پس از به رسمیت شناختن فرقه ضاله بهائیت، همه گونه امکانات را در اختیار آنها گذاشت و در نخستین اقدام، مرزهاى خود را به روى بهائیان گشود و اولین معبد این فرقه به نام “مشرق الاذکار” را در عشق آباد ترکمنستان تأسیس کرد.

در نوامبر 1917، وزیر خارجه انگلیس اعلامیه خود مبنى بر تشکیل وطن ملى یهود را در فلسطین صادر و به فرمانده سپاه انگلیس در فلسطین دستور مى دهد تا با تمام قوا از بهاءالله حمایت و محافظت شود.

بر اساس شواهد متعدد تاریخى مى توان از آمریکا به عنوان مهم ترین حامى گسترش بهائیت در ایران پس از کودتاى 28 مرداد 1332 نام برد. چنان که پس از آن، واشنگتن براى پیشبرد اهداف سیاسى، فرهنگى یا اقتصادى خود، میدان را براى تکاپو و جولان بهائیان گشود، به گونه اى که حدود 14 سال بسیارى از مقامات حکومت پهلوى از رئیس دولت (هویدا) گرفته تا جمع بسیارى از وزرا و مدیران بلند پایه کشورى و لشکرى، دولتى و دربارى، جزء افراد وابسته به این فرقه بودند.(15)

پس از فرار شاه و بستگانش، یکى از عناصر بهائى در امریکا، به نام “حبیب ثابت پاسال”، با تمامى امکانات از شاه و خانواده او پذیرایى کرد، که این اقدام، نفوذ بیشتر شاه و بهائیان را در پى داشت(16) و روز به روز موجب اعتماد و توجهات بیشتر رژیم به آنها شد،(17) به طورى که یکى از اهداف تصویب لایحه انجمن هاى ایالتى و ولایتى در سال 1342، به رسمیت شناختن فرقه ضاله بهائیت بود.

یکى از شیوه هاى فرقه ضاله بهائیت، افزودن عمق و سطح اثرگذارى از طریق بهره گیرى از ظرفیت سیاسى سازمان هاى بین المللى غیردولتى و مجالس قانونگذارى امریکا و اتحادیه اروپاست، که برخى مصادیق آن عبارتند از:

پاراگراف g بند سوم “قطعنامه شماره 176 مجمع عمومى”(18) که در شصت و چهارمین اجلاس این مجمع در 26 مارس 2010 به تصویب رسید، در آن بر حمایت از فرقه ضاله بهائیت تأکید شده است؛

تصویب قطعنامه شماره 71 در صدویازدهمین کنگره آمریکا؛

یکى از ابعاد جنگ نرم کنگره امریکا براى توجیه مداخلات پارلمانى بشردوستانه در امور داخلى جمهورى اسلامى ایران، حمایت هدفمند از برخى فرقه هاى انحرافى است. براى مثال جامعه بهائیون خارج کشور با بهره گیرى از شاخک ها و ظرفیت نفوذ لابى هاى صهیونیستى، تحرکات فعالى را براى اعمال نفوذ بر قانونگذاران کنگره آمریکا آغاز کرده اند، که در برخى مواقع به صدور برخى قطعنامه ها، بیانیه ها یا اظهارنظرهاى رسمى نمایندگان و سناتورها منجر شده است؛ بطورى که کنگره آمریکا در سال هاى 1982، 1984، 1988، 1990، 1992، 1994، 1996، 2000، 2006، 2008 و 2009 بیانیه ها و قطعنامه هاى متعددى را در حمایت از فرقه ضاله بهائیت صادر کرده است. در آخرین مورد مى توان به صدور قطعنامه شماره 71 مجلس سنا در اول دسامبر 2009 اشاره کرد، که این قطعنامه به پیشنهاد سناتور دموکرات ایالت اریگان “ران وایدن”(19) و عضو کمیسیون انرژى و منابع طبیعى مجلس سنا به تصویب رسید.

بیانیه هاى پارلمان اروپا

نکته قابل تأمل این است که حمایت هاى پارلمانى از فرقه هاى ضاله با پوشش ادبیات حمایت از حقوق بشر در میان برخى قانون گذاران پارلمان اروپا نیز مشاهده مى شود، بطورى که از آخرین مصادیق آن مى توان به بیانیه یازدهم اوت 2010 یا پاراگراف ” “P قطعنامه هشتم سپتامبر 2010 اشاره کرد.

2. وهابیت

تبلیغ و ترویج فرقه ضاله “وهابیت” توسط “ابن تیمیه”(20) از پیروان “مکتب حنبلى”(21) در سال 698 هجرى قمرى در منطقه شام به خصوص هنگام تفسیر آیه شریفه “الرحمن على العرش استوى” آغاز شد.

وى در سال 728 هجرى قمرى در زندان قلعه دمشق جان سپرد و ترویج مجدد افکار باطل وى توسط محمد بن عبدالوهاب (1703 – 1793) در عربستان با حمایت هاى محمد بن سعود حاکم درعیه در سال 1157 آغاز و با نبردهاى خونین به مرور بر سواحل خلیج فارس و تمام منطقه حجاز مسلط شد. مهم ترین حوزه هاى جغرافیایى که پتانسیل تأثیرپذیرى از فرقه ضاله وهابیت را دارند، عبارتند از:

لبنان

یکى از مراکز رشد سلفى گرى لبنان است. جریان سلفى شام در دمشق توسط “ناصرالدین الالبانى” شکل گرفت. تفکر سلفى در اواخر دهه پنجاه توسط تعدادى از طلاب مراکز دینى عربستان به لبنان راه یافت، که مهم ترین آنها “شیخ سالم الشهال” و “شیخ عبدالرزاق الزغبنى” بودند.

سلفیون، با توسعه حوزه هاى علوم دینى و مسجد سازى در نواحى فقیرنشین شمال لبنان به تبلیغ عقاید سلفى اقدام مى کنند که به وضوح مى توان آثار آن را در شکل گیرى فتح الاسلام در اردوگاه نهرالبارد مشاهده کرد، که توسط “ابوخالد العلمه” و “شاکر العبیسى” تأسیس شد. العبیسى در سال 1970 وارد سازمان الفتح شد، ولى بعدها جزو گروه شورشى علیه عرفات درآمد و در سال 1990 به القاعده پیوست.

عراق

عراق از حوزه هاى جغرافیایى است که پتانسیل بالاى رخنه، تبلیغ و ترویج فرقه ضاله وهابیت در آن وجود دارد. به عنوان مثال، گروهک تروریستى انصارالاسلام که حوزه فعالیت آن در ناحیه خودمختار کردستان عراق است، با حمایت مالى وهابیون برخى کشورهاى عرب منطقه و انتشار کتب و جزواتى به زبان هاى کردى، فارسى و عربى، عقاید فرقه ضاله وهابیت را نشر مى دهند.

آسیاى میانه

آسیاى میانه به دلیل اطلاعات ناکافى مسلمانان این منطقه به یکى از کانون هاى رخنه فرقه ضاله وهابیت تبدیل شده، که آثار آن به وضوح در کشورهایى؛ مانند ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان مشهود است، که احتمال شکل گیرى برخى سازمان هاى بنیادگراى فرقه اى در مجاورت سرزمینى شمال جمهورى اسلامى ایران را افزایش مى دهد، بویژه این که مناطقى همانند دره فرغانه که مشترک میان چند کشور است با افزایش گرایش هاى بنیادگراى سلفى روبرو شده که ضعف تدابیر امنیت مرزى این کشورها با افغانستان، انتقال سریع تر بنیادگرایى سلفى به این مناطق را موجب شده است.

استان هاى مرزى جمهورى اسلامى ایران

سرشاخک هاى رخنه فرقه ضاله وهابیت در نواحى برخوردار از موزائیک هاى قومى – فرقه اى؛ مانند اکثر استان هاى مرزى پررنگ تر است، که سیاست هاى فرهنگى خاص خود را مى طلبد. جزایر مرزى جمهورى اسلامى ایران در خلیج فارس؛ مانند قشم و کیش نیز که بدون تجهیزات ماهواره اى ؛ برنامه هاى رسانه هاى عربستان و امارات را مشاهده مى کنند، از کانون هاى تهاجم فرقه ضاله وهابیت به شمار مى روند.

استان هاى مرزى هم جوار با افغانستان، پاکستان یا حوزه خلیج فارس، پتانسیل بالاى رشد تفکرات فرقه ضاله وهابیت را دارند؛ زیرا گسترش مدارس مذهبى مروج فرقه وهابیت در پاکستان و نبود اراده یا سازوکار مناسب براى نظارت بر این مدارس که با حمایت مالى برخى کشورهاى عرب حوزه خلیج فارس اداره مى شوند، به عاملى براى تهدید انگاره هاى مذهبى استان هاى مرزى شرق کشور منجر شده که ضرورت اتخاذ تدابیر و اقدام هاى پیش گیرانه مناسب را افزایش مى دهد.

 

 

پی نوشت ها :

1. پژوهشگر ارشد مطالعات امنیت ملى
2. قهرمانپور، رحمان، گونه شناسى تهدیدات امنیتى داخلى در سال گذشته و چشم انداز 1389، ص 19، پژوهشکده مطالعات راهبردى، خرداد 1389.
3. ملکى، حسن، مهندسى فرهنگى از طریق آموزش هاى رسمى، مجموعه مقالات اولین همایش ملى مهندسى فرهنگى بخش مفهوم شناسى و ابعاد مهندسى فرهنگى، جلد اول، ص 86، تهران: انتشارات اداره کل روابط عمومى و اطلاع رسانى دبیرخانه شوراى انقلاب فرهنگى، 1386.
4. افتخارى، اصغر، تهدیدات نرم، تقریرات کلاس درس، دوره هفتم دکترى تهدیدات امنیت ملى، دانشگاه عالى دفاع ملى ، 1387.
5. باقرى، سیامک و یوسفى، چیستى تهدید نرم، ص 63، مجموعه مقالات همایش امنیت نرم (امنیت نرم در جمهورى اسلامى ایران)، دانشکده امام هادى (ع)، چاپ اول، زمستان 1388.
6. لاریجانى، على و ملکى تبار، مجید، بررسى راهبردى – امنیتى تأثیرات ماهواره بر باورهاى جوانان، فصلنامه مطالعات دفاعى استراتژیک، ص 138، سال هشتم، شماره 29، بهار 1386.
7. ملکى، حسن، مهندسى فرهنگى از طریق آموزش هاى رسمى، مجموعه مقالات اولین همایش ملى مهندسى فرهنگى بخش مفهوم شناسى و ابعاد مهندسى فرهنگى، جلد اول، ص 86، تهران: انتشارات اداره کل روابط عمومى و اطلاع رسانى دبیرخانه شوراى انقلاب فرهنگى، 1386.
8. خزایى، على اکبر، امنیت فرهنگى، ماهنامه اطلاعات راهبردى، ص 25، سال هفتم، شماره 81، بهمن 1388.
9. قاضى زاده، على رضا، آسیب ها و چالش هاى ناشى از رشد فرقه هاى نوظهور در ایران، پژوهشنامه هویت (2)، صص 165 – 162، پژوهشکده تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، شماره 55، پاییز 1389.
10. اسماعیلى، محبوبه، انگلستان و گسترش فرقه بهائیت در ایران (با تأکید بر عصر پهلوى)، فصلنامه تاریخ پژوهان، ص 9، سال چهارم، شماره 16، زمستان 1387.
11. محمدى، علیرضا، بهائیت تاریخچه، اعتقادات و وضعیت کنونى، معارف، ص 20، آبان 1388، شماره 70.
12. شمیم، على اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار، ص 272، تهران: انتشارات مدبر،1375، ص 272؛ على نصرى ، نقدى بر اصول دوازده گانه بهائیت، ص 9، اصفهان: گویا، 1382.
13. الگار، حامد، نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، ص 95، تهران: توس، 1359
14. حسنى طباطبایى، مصطفى، ماجراى باب و بهاء، ص 45، تهران: روزنه، 1379.
15. رهدار، احمد، بهائیت و آمریکا، ویژه نامه ایام، شماره 29.
16. جواد منصورى، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، ج 1، ص 326، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، 1377.
17. اسماعیلى، محبوبه، انگلستان و گسترش فرقه بهائیت در ایران (با تأکید بر عصر پهلوى)، فصلنامه تاریخ پژوهان، ص 5، سال چهارم، شماره 16، زمستان 1387.
A/RES/64/176 .18
Ron Wyden [D – OR] sen .19
Ibn Taymiyya .20
Hanbali School .21

منبع ماهنامه پگاه حوزه شماره 306

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!