اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان-3

0

از بررسی مجموع روایاتی که درباره‏ی مسجد سهله رسیده، به این نتیجه می‏رسیم که برای مسجد سهله ویژگی‏های فراوان و امتیازات بی شمار است که به گوشه‏ای از آن‏ها در این جا اشاره می‏کنیم. برای رعایت اختصار، فقط به شماره‏ی حدیث و یا احادیثی که به آن ویژگی دلالت می‏کند، در داخل کروشه اشاره می‏کنیم.

 

 

بخش سوم

ویژگی‏های مسجد سهله‏

از بررسی مجموع روایاتی که درباره‏ی مسجد سهله رسیده، به این نتیجه می‏رسیم که برای مسجد سهله ویژگی‏های فراوان و امتیازات بی شمار است که به گوشه‏ای از آن‏ها در این جا اشاره می‏کنیم. برای رعایت اختصار، فقط به شماره‏ی حدیث و یا احادیثی که به آن ویژگی دلالت می‏کند، در داخل کروشه اشاره می‏کنیم.

1- آن جا، از سرزمین کوفه است. [ح 16].

2- آن جا، اقامت‏گاه پیامبران و صالحان است. [ح 5]

3- آن جا، اقامت‏گاه جانشینان حضرت مهدی (علیه‏السّلام) است. [ح 5]

4- آن جا، اقامت‏گاه حضرت ابراهیم (علیه‏السّلام) بود. [ح 3 و 16]

5- آن جا، اقامت‏گاه حضرت ادریس (علیه‏السّلام) بود. [ح 3، 14، 15، 16 و 17]

6- آن جا، اقامت‏گاه حضرت بقیةاللّه، أرواحنا فداه، است. [ح 1، 3، 5، 6 و 7]

7- آن جا، اقامت‏گاه دائمی آن حضرت است. [ح 3]

8- آن جا، پایگاه حضرت خضر (علیه‏السّلام) است. [ح 3، 15، 16، 17 و 18]

9- آن جا، تربتی هست که همه‏ی پیامبران از آن آفریده شده‏اند. [16 و 17]

10- آن جا، رهگذر راهیان بهشت است. [ح 16]

11- آن جا، عبادت‏گاه حضرت ادریس بود. [ح 14]

12- آن جا، کارگاه خیاطی حضرت ادریس بود. [ح 14 و 17]

13- آن جا، مبارک است. [ح 8 و 9]

14- آن جا، محلّ تقسیم غنایم در عصر ظهور است. [ح 4]

15- آن جا، محلِّ عروج است. [ح 16]

16- آن جا، محلّ نزول فرشته‏ها است. [ح 3]

17- آن جا، محلّ نیایش حضرت صاحب (علیه‏السّلام) است. [ح 19]

18- آن جا، مرکز بیت المال حضرت است. [ح 4]

19- آن جا، مقام صالحان و پیامبران است. [ح 19]

20- امام صادق (علیه‏السّلام) برای حوائج مهم به آن جا تشریف می‏برد. [ح 20]

21- تمثال همه‏ی پیامبران در سنگ سبز رنگی در آن جا است. [ح 8، 10، 16 و 17]

22- تمثال همه‏ی پیامبران و اوصیای آنان نیز در آن سنگ است. [ح 10]

23- حشر و نشر همگان، به سوی مسجد سهله است. [ح 16]

24- حضرت ابراهیم (علیه‏السّلام) از آن جا به سوی عمالقه رفت. [ح 16 و 17]

25- خانواده‏ی حضرت مهدی (علیه‏السّلام) در هنگام ظهور، در آن جا فرود می‏آیند. [ح 1 و 3]

26- خدا، دوست دارد که در آن جا نیایش شود. [ح 3]

27- داوود، از آن جا به جنگ جالوت رفت. [ح 17]

28- دل هر زن و مرد مؤمن به آن جا پر می‏کشد. [ح 3]

29- دو رکعت نماز در آن جا، انسان را در پناه خدا قرار می‏دهد. [ح 16]

30- دو رکعت نماز میان مغرب و عشا، در آن جا، موجب افزایش عمر است. [ح 13]

31- دو رکعت نماز میان مغرب و عشا، در آن جا، موجب رفع غم می‏شود. [ح 12]

32- صُور، در آن جا دمیده می‏شود. [ح 16]

33- عبادت در آن جا، همانند عبادت در خیمه‏ی رسول اکرم (صلّی‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) است. [ح 3]

34- عدالت الهی، در آن جا ظاهر می‏شود. [ح 5]

35- فاروق اعظم، آن جا است. [ح 16]

36- فرشتگان، هر شب و روز، در آن جا فرود می‏آیند. [ح 3]

37- فضایل ناگفته‏ی آن جا، بیش‏تر از آن چه بیان شد، است. [ح 3]

38- گِل همه‏ی پیامبران، از آن جا برداشته شده است. [ح 17]

39- مسجد بنی ظفر، همان مسجد سهله است .[ح 9]

40- مسجد سهیل، همان مسجد سهله است. [ح 5 و 16]

41- مسجد شری، ثری، بری نیز همان مسجد سهله است. [ح 10]

42- نیایش در مسجد سهله، موجب قضای حوائج و تقرّب به خدا است. [ح 14]

43- نیایش در آن جا، موجب مصونیّت از ناملایمات است. [ح 14]

44- نیایش در آن جا، موجب مصونیّت از نیرنگ دشمنان است. [ح 14]

45- هفتاد هزار نفر از آن جا، بدون حساب، وارد بهشت می‏شوند. [ح 16]

46- هیچ اندوهگینی وارد آن مسجد نشود، جز این که غم و اندوه‏اش زدوده شود. [ح 10 و 11]

47- هیچ پیامبر مبعوث نشد، جز این که در آن جا نماز گزارد. [ح 3 و 5]

48- هیچ کس در آن جا به خدا پناهنده نشود، جز این که خدا او را پناه دهد. [ح 3، 15 و 17]

49- هیچ کس در آن جا نماز نگزارد، جز این که حاجت روا بر می‏گردد. [ح 3 و 12]

50- هیچ کس در آن جا وارد نشود، جز این که حاجت‏اش برآورده شود. [ح 10 و 11]

باریافتگان مسجد سهله‏

در طول یک هزار و نود و چهارسالی که از آغاز غیبت کبرای حضرت بقیةالله، أرواحنا فداه، می‏گذرد، هزاران نفر از شیعیان شیفته و منتظران دل سوخته، به قصد دیدار یار، از اقطار و اکناف جهان، به سوی مسجد مقدّس سهله می‏شتابند، شب‏هایی را در آن جا بیتوته می‏کنند، با کعبه‏ی مقصود و قبله‏ی موعود مناجات می‏کنند. به دیدار جان جانان موفّق می‏شوند، ولی به دلایلی دم فرو بسته، راز دل را به احدی اظهار نمی‏کنند.

در این میان، شمار اندکی از این نیک بختان یافت می‏شوند که علی رغم تحفّظ و خویشتن داری که در کتمان توفیقات خود معمول داشته‏اند، راز شان بر ملا شده، به گوش دیگر دل سوخته‏ها نیز رسیده است.

تعداد بسیار نادری از این عزیزان، داستان تشرّف‏شان، به آثار مکتوب راه یافته، در لابه‏لای کتب درج شده، به دست ما رسیده است.

با توجّه به مشکلات فراوانی که در نقل این رویدادها هست، فقط اسامی شماری از این افراد سعادت‏مند که در مسجد سهله به حضور یار بار یافته و یا مورد توجّه محبوب قرار گرفته‏اند، ثبت می‏شود، تا مورد بررسی و مراجعه‏ی علاقه‏مندان قرار گیرد.

آن عدّه از شیفتگان پژوهنده و خوانندگان ارج‏مند که تمایل به مطالعه‏ی متن کامل این رخدادها باشند، می‏توانند به منابع یاد شده در پایان نوشتار مراجعه فرمایند.

1- محمّد بن ابی روّاد رواسی، با محمّد بن جعفر دهّان، در یکی از ایّام رجب، به قصد دیدار حضرت صاحب الأمر (علیه‏السّلام) به مسجد سهله مشرّف شدند. به هنگام بازگشت، در مسجد صعصعه، به محضر آن قطب دایره‏ی امکان شرف یاب شدند، دعای معروف: ((اللّهمّ یاذا المنن السّابغة)) را از آن حضرت استماع کردند.(38)

2- افتخار قرون و اعصار، آیةاللّه سیّد مهدی بحرالعلوم (متوفای 1212 ه) بنا به تقاضای میرزای قمی (صاحب قوانین (متوفای 1231 ه) تشرّف خود را در مسجد سهله به پیش‏گاه جان جانان و استماع مناجات گوش‏نواز آن امام دل‏نواز را بیان کرد، امّا از اظهار گفت‏وشنود خود با آن حضرت امتناع کرد.(39)

3- سیّد بحرالعلوم، یک بار دیگر در مسجد سهله، به محضر آن حضرت شرف‏یاب شد و در نماز جماعتی که به امامت آن بزرگوار برگزار شده بود، شرکت کرد.(40)

4- سیّد جعفر قزوینی، در خدمت پدر بزرگوارش سیّد باقر قزوینی – که صاحب کرامات فراوان بود -(41) در مسجد سهله، به محضر خورشید فروزان امامت شرف‏یاب شده است.(42)

5- سیّد مهدی عباباف نجفی که هر شب چهارشنبه به مسجد سهله مشرف می‏شد، در نیمه شبی، به خدمت خورشید عالَم تاب شرف‏یاب شد و مشاهده کرد که در آن شب تار، در و دیوار مسجد، چون روز، روشن بود.(43)

6- حاج سیّد احمد اصفهانی (مشهور به خوشنویس) که در زمان میرزای شیرازی به سامرا مهاجرت کرده بود، روز جمعه‏ای، در مسجد سهله، به پیش‏گاه پیشوای انس و جان شرف‏یاب شد و فرمان یافت که همه روزه، صبح‏گاهان، به نیابت از سوی حضرت صاحب الزّمان (علیه‏السّلام) زیارت عاشورا بخواند.(44)

7- شیخ محمود عراقی (متوفای 1306 ه) از تبار جناب میثم تمّار و از شاگردان شیخ انصاری، از مولی عبدالحمید قزوینی، بدون واسطه نقل می‏کند که چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف شد. در چهلمین شب، جمال باهرالنّور آن حضرت را مشاهده کرد، و صحن مسجد را بدون شمع و چراغ، از نور آن خورشید جهان افروز، روشن و منور دید.(45)

8- وی، از سیّد باقر اصفهانی – که او را به عنوان سیّدِ ثقه‏ی جلیل و فاضل عادل نبیل ستوده است – بدون واسطه نقل کرده که در شب چهارشنبه‏ای، در مسجد سهله، به محضر مولا شرف‏یاب شد و از خوان کَرَم‏اش برخوردار گشت.(46)

9- سیّد عبدالله قزوینی در سال 1327 ه . در مسجد سهله، به دیدار آن حضرت توفیق یافت و مقام حضرت مهدی (علیه‏السّلام) را روشن‏تر از روز دید.(47)

10- حاج علی نجفی با یک گروه یازده نفری، هر شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف شد. در یک شب چهارشنبه که مسئول شام فراموش کرده بود غذا بیاورد، بعد از اَعمال مسجد، به مسجد کوفه رفتند و در حجره‏ای بیتوته کردند و از شدّت گرسنگی، خواب شان نبرد که ناگهان، خورشید جهان افروز، به داخل حجره تشریف آورده، چای و برنج داغ به آنان مرحمت فرموده است.(48)

11- شیخ محمود عراقی، داستان تشرّف شخص فلاح یزدی سهلاوی را در مسجد سهله، از حاج ملا باقر بهبهانی، و ادای قرض‏هایش را به فرمان حضرت، به دست سیّد اسدالله رشتی، نقل کرده است.(49)

12- میرزا هادی بجستانی، از دوست‏اش سیّد حسن – که او را به تقوا و دیانت ستوده است – نقل می‏کند که چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف شد و در شب چهلم، مورد عنایت قرار گرفت.(50)

13- شیخ محمّدتقی حائری مازندرانی، شب چهارشنبه‏ای، در مسجد سهله، به محضر آن حضرت شرف‏یاب شد و دعای حضرت‏اش را در مورد شیعیان، به لفظ ((شیعتی)) استماع کرد.(51)

14- محدّث نوری، از شیخ باقر کاظمی – که او را به داشتن ملکه‏ی اجتهاد مطلق ستوده است – نقل می‏کند که در شب چهارشنبه‏ای، در وسط مقام آن حضرت در مسجد سهله، نور بسیار قوی همانند شعله‏های آتش مشاهده کرده است.(52)

15- وی، داستان یک سبزی فروش نجفی را نقل کرده که در شب‏های چهارشنبه، به مسجد سهله می‏رفته و در یک شب ظلمانی، در مقام حضرت، به محضر آن خورشید جهان افروز شرف‏یاب شده است. وجود حضرت، مقام را بدون شمع و چراغ، چون روز، روشن کرده بود.(53)

16- سیّد جلیل القدری از علمای زاهدان، پس از چهل شب مداومت بر تشرّف به مسجد سهله، شب چهارشنبه‏ای، در مسجد سهله، خدمت مولا رسیده و مورد عنایت قرار گرفته است.(54)

17- محدّث نوری، از یک مرد صالح سلمانی نقل می‏کند که چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف شده، در شب چهلم، به دیدار محبوب شرف‏یاب شده، حضرت‏اش او را به ملازمت پدر پیرش، توصیه فرموده است.(55)

18- حضرت آیةاللّه حاج میرزا مهدی اصفهانی (متوفای 1365 ه) مکرّر در مکرّر، در مسجد سهله، برای ملاقات حضرت بقیةالله، أرواحنافداه، و رهایی از منجلاب افکار یونانی و التقاطی، استغاثه کرد. سرانجام، روزی به هنگام بازگشت از مسجد سهله، در مقام هود و صالح، به محضر آن حضرت شرف‏یاب شد و این جمله‏ی نورانی را بر سینه‏ی آن حضرت مشاهده کرد:

طلب المعارف من غیر طریقنا أهل البیت مساوق لانکارنا؛(56) طلب کردن معارف دینی، به جز از طریق ما اهل‏بیت، با انکار ما مساوی است.(57)

19- محدّث نوری، از طرق متعدّد، از حاج عبداللّه واعظ نقل کرده که مکرّر، در مسجد سهله، در مقام حضرت، نور درخشانی چون آتش مشتعل مشاهده کرده است.(58)

20- مرحوم آیةاللّه مرعشی نجفی (متوفّای 7 صفر 1411 ه) داستان تشرّف سیّد جلیل القدری را در مسجد سهله به پیش‏گاه مقدّس مولا، با دست خط خود نوشته، به مرحوم عمادزاده مرحمت کرده، ایشان نیز آن را عیناً در کتاب خود آورده است.(59)

پس از درگذشت آن مرجع عالی‏قدر، این داستان، به نام خود آن مرحوم ثبت شده است.(60)

21- علاّمه‏ی طباطبایی صاحب تفسیر المیزان. (متوفای 18 محرم 1402 ه) از استادش مرحوم آقا سیّد علی قاضی نقل می‏کرده که برخی از افراد زمان ما، مسلّماً، به محضر مبارک آن حضرت رسیده‏اند. یکی از آنان، حاج شیخ محمّد تقی آملی بود که در مسجد سهله، در مقام آن حضرت – که به مقام صاحب الزمان معروف است – مشغول دعا و ذکر بود که ناگهان آن حضرت را در میان نوری بسیار قوی می‏بیند که می‏خواهد به او نزدیک شود، ابهّت و عظمت آن نور، طوری او را می‏گیرد که نزدیک بوده قبض روح شود، نفس‏هایش به شماره می‏افتد، حضرت را به اسمای جلالیه‏ی خدا قسم می‏دهد که نزدیک‏تر نشود.(61)

22- سیّد جلیل القدری به عشق دیدار مولا، از مشهد مقدّس به عتبات عالیات می‏رود. حدود یک سال، در کربلا اقامت می‏کند. چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله می‏رود. در شب چهلم، در حجره‏ی حاج شیخ محمّد جواد سهلاوی به آرزوی خود می‏رسد و جان جانان را دیدار می‏کند.

مرحوم حاج شیخ محمود عتیق (مشهور به حاج ملاّ آقا جان) نیز در آن محفل نورانی، حضور داشته است، ولی به جهت عصبانی شدن و تندی کردن به یک طلبه، که خیال می‏کرده، حضور او، مانع فیض است، از این سعادت محروم می‏شود.(62)

23- حاج شیخ محمود کُمْلَه‏ای(63) در ایّام اقامت‏اش در نجف اشرف، چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف شد. در این مدّت، تلاش زیاد کرده که معصیّت نکند و ضمناً از غذاهای حیوانی نیز اجتناب کرد. در شب چهارشنبه 34 یا 35 به محضر مقدس مولا می‏رسد. مولا، سفره‏ای پهن، و از او نیز برای صرف غذا دعوت می‏کند. او، عذر می‏خواهد و می‏گوید: ((من، در شرایطی هستم که غذای حیوانی نمی‏خورم.)). مولا می‏فرماید: ((آن چه شنیدی، معنایش این است که مثل حیوان نخور، نه آن که غذای حیوانی نخور.)).(64)

24- حاج صادق کربلایی، چند شب چهارشنبه، برای حاجتی، با پای پیاده، از کربلا به مسجد سهله مشرّف می‏شود. در یکی از شب‏ها، در مسیر مسجد سهله، به محضر مولا شرف‏یاب می‏شود. در بامداد همان روز، حاجت‏اش نیز روا گشته است.(65)

25- عالم دل‏سوخته‏ای، چهل شب چهارشنبه، به قصد دیدار یار، به مسجد سهله مشرّف می‏شود، ولی به مقصود نمی‏رسد. سرانجام، او را به مغازه‏ی پیرمرد قفل سازی در بازار آهنگران رهنمون می‏شوند. رخت سفر بسته به آن شهر سفر می‏کند. مغازه‏ی پیرمرد را پیدا می‏کند. رفتار صادقانه و منصفانه‏ای از او مشاهده می‏کند. از دو لب جان جانان، این جمله را استماع می‏کند که فرمود: ((این گونه باشید، ما به سراغ شما می‏آییم.)).(66)

26- از مرحوم آیةالله حاج شیخ محمّد علی اردوبادی (متوفای 15 صفر 1380 ه) نقل شده که یک تاجر تبریزی به نام حاج محمّد جعفر اصفهانی، دچار تنگ دستی می‏شود. به عتبات می‏رود و در نجف اشرف رحل اقامت می‏افکند. چهل شب چهارشنبه، به عشق دیدار مولا به مسجد سهله می‏رود، پس از چهارشنبه‏ی چهلم، به سوی سامرا حرکت می‏کند. دچار گرسنگی می‏شود. در مسیر سامرا، به محضر مقدّس مولا شرف‏یاب می‏شود. در وسط بیابان، نان گرم و تازه از دست مولا تناول می‏کند، آن گاه پیامی دریافت می‏کند که در سامرا به خدمت میرزای شیرازی برساند و مأمور می‏شود که به این تعبیر بگوید: ((کسی که در شب نیمه‏ی شعبان، به تو انگشتری داد، این پیام را به شما ابلاغ فرمود.)).

پس از ابلاغ پیام، به شدّت مورد عنایت مرحوم میرزا قرار می‏گیرد.(67)

27- مرحوم آیةالله حاج سیّد محمّد علی موحّد ابطحی (متوفای 13 رجب 1423 ه) بدون واسطه، از مرحوم آیةالله حاج سید ابوالقاسم خویی، قدس سره، نقل کردند که به مدّت چهل شب چهارشنبه، از نجف اشرف به مسجد سهله مشرّف شده است. در شب چهلم، مورد عنایت قرار گرفته است.

28- آیةالله حاج شیخ محمّد غروی، در ایام اقامت‏اش در نجف اشرف، در مسجد سهله، در مقام حضرت الیاس، به مدّت دوازده روز، مشغول تهجّد و تضرّع و استغاثه می‏شود. شبی، مورد عنایت قرار می‏گیرد. در اطاق در بسته، احساس می‏کند که آفتاب بالای سرش قرار گرفته است! به شدّت عرق می‏کند. قطرات اشک‏اش با عرق سر و صورت، آمیخته، به سوی سینه‏اش سرازیر می‏شود. مدّتی در این حال بوده تا به تدریج به حال طبیعی بر می‏گردد.

29- در همان ایّام، مکاشفه‏ای در مسجد سهله برای ایشان رخ می‏دهد. شخصی، در کسوت قندهاری برای او مجسّم می‏شود. به سویش می‏آید. با ایشان معانقه می‏کند. در آن حال می‏بیند که روی سینه‏ی آن شخص با خط بسیار زیبایی از نور نوشته شده: ((مأمور صاحب الزمان)).(68)

30- حجةالاسلام شریفی، مقیم کویته‏ی پاکستان را در محفلی دیدم. از مسجد سهله سخن رفت. فرمودند، در ایام اقامت‏ام در نجف اشراف، به مسجد سهله مشرّف می‏شدم. در آن جا، سیّدی را از اهل بحرین دیدم که به محضر مولا شرف‏یاب شده بود. از داستان‏اش جویا شدم. فرمود:

یک سال تمام، در بحرین، به قصد دیدار مولا، هر شب، دعای توسّل خواندم. سپس به زیارت عتبات عالیات مشرّف شدم. به هنگام ورود به مسجد سهله، در قسمت شمالی آن، به آرزوی خود رسیدم.

31- یکی از مراجع بزرگواری که در تاریخ دوم شوال 1422 ه وفات کرد، چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف شد. در شب چهلم، به دیدار حجّت خدا نایل شد و از زبان دُرَربارش این فرمان را استماع کرد که فرمود: ((اکتُبْ؛ بنویس.)).

متوجّه می‏شود که الآن، وظیفه‏اش، نوشتن است. درس و بحث را تعطیل می‏کند، به تألیف و تحقیق روی می‏آورد و آثار ارزش‏مند فراوانی را از خود به یادگار می‏نهد.(69)

32- آیةاللّه حاج سیّد محمّد مفتی الشیعه فرمود، در ایّام اقامت ما در نجف اشرف، یکی از وعّاظ تهران به نام حاج سیّد عبدالله کرّوبی، با پسرش سیّد احمد، به عتبات مشرّف شدند. چون با پسر عموی ما، آقای مرتضوی همسفر بود، در نجف، به منزل ما وارد شدند. تصادفاً، در آن جا به شدّت مریض شدند. شب چهارشنبه‏ای، در معیّت ایشان، به مسجد سهله رفتیم. اظهار کردند که محل خلوتی می‏خواهند. به مقام امام زین‏العابدین (علیه‏السّلام) رهنمون شدند. مدّتی در آن جا به تضرع و استغاثه پرداختند. مورد عنایت قرار گرفتند و کاملاً خوب شدند.

پس از مراجعت به ایران، به من نامه نوشتند که ما، در آن شب، الحمدللّه، به حاجت خود رسیدیم.

33- ایشان، اضافه کردند که ما، در ایّام اقامت خود در نجف اشرف، هر وقت با مشکلی مواجه می‏شدیم،

به مسجد سهله پناه می‏بردیم و هرگز دست خالی بر نمی‏گشتیم.

34- آیةالله حاج شیخ رضا توحیدی، از فقهای برجسته و علمای شایسته‏ی مقیم تبریز(70) فرمودند، در مدرسه‏ی ما، شخص فاضلی به نام شیخ محمّد یا شیخ محمدرضا بود. او، اهل خوراسکان بود. همواره، مشغول بود و تا از مطالعه فارغ می‏شد، به نماز می‏پرداخت. او، هر شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرّف می‏شد. هنگامی که بر می‏گشت، حال بسیار خوشی داشت. روزی از او پرسیدم: ((چه شده؟)). گفت: ((یدرک ولایوصف.)).

35- ایشان، از یکی از سادات معروف تبریز نام بردند که به هنگام تشرّف به عتبات، به من گفت: ((مرا همراه خود به مسجد سهله ببر و مقداری از فضائل و اعمال آن را برای‏ام بازگو کن.)).

در معیّت ایشان، به مسجد سهله رفتیم. من، به جهت درس و بحث، ناگزیر بودم به نجف برگردم. او، شب را در مسجد بیتوته کرد. وقتی به نجف آمد. مشخّص بود که مورد عنایت واقع شده است. استقرار نداشت. می‏خواست پرواز کند. به پشت بام می‏رفت و با مولایش راز دل می‏گفت.

36- آیةالله غروی، از مرحوم حاج شیخ محمّدجواد سهلاوی که در مجاورت مسجد سهله اقامت داشت، نقل کردند که گفت:

روزی، چیزی برای خوردن نداشتیم. به حضرت عرض کردم که ((من، هیچ ولی برای بچه‏ها چه کنم؟)).

به دل‏ام گذشت که به مقام ابراهیم (علیه‏السّلام) بروم. چون به آن جا رسیدم، دیدم ظرف بزرگی پر از غذا آن جا است و هنوز بخار از آن متصاعد است. متوجّه شدم که از عنایت مولا است.

آیةالله غروی فرمود، در ایّام اقامت دوازده روزه‏ام در مسجد سهله، روزی، مرحوم سهلاوی، در مقام امام زین العابدین (علیه‏السّلام) به من گفت:

یک وقت، این جا را حفر کردند، به تخته سنگ سبز رنگ بسیار بزرگی رسیدند. روی آن سنگ، تصویرهایی نقش بسته بود. جنازه‏هایی مشاهده شد که قامتی بسیار رسا داشتند و مشخّص بود که به تاریخ قبل از اسلام مربوط بودند.(71)

37- شیخ محمّد کوفی شوشتری، مقیم شریعه‏ی کوفه، از خوش‏بخت‏ترین انسان‏های عصر در رابطه با حضرت بقیّةالله، أرواحنا فداه، بود. او، مکرّر، به محضر جان جانان شرف‏یاب شد. تشرّفات‏اش مورد قبول بزرگان نجف اشرف بود.

یکی از تشرفات‏اش به این صورت بود که روزی، بعد از نماز، مشغول تسبیح بوده. صدایی می‏شنود که‏

((ای شیخ محمّد! اگر می‏خواهی حضرت حجّت را ببینی، به سوی مسجد سهله بشتاب.)).(72)

به سرعت، به سوی مسجد سهله حرکت می‏کند. درِ مسجد را بسته می‏بیند و مولا را مشاهده می‏کند که از طرف مسجد زید، به سوی سهله در حرکت است.

در گوشه‏ای می‏ایستد و تماشا می‏کند که آیا مولا در می‏زند یا در مسجد خود به خود باز می‏شود.

هنگامی که مولا به در مسجد می‏رسد، در، به روی او باز می‏شود.(73)

38- آیةالله توحیدی – که از نزدیک‏ترین خواصّ شیخ محمّد کوفی بود – فرمود، روزی دیدم که مرحوم کوفی، خیلی متأثّر است. از سبب‏اش جویا شدم. گفت: ((یک فرد افغانی، آقا را دید، ولی من ندیدم.)).

39- شیخ محمّد کوفی، داستان لطیفی دارد که در مسجد کوفه برای‏اش اتّفاق افتاده است. در آن داستان، یکی از خادمان حضرت، برای آن حضرت، آب می‏آورد. حضرت مقداری میل می‏فرماید و بقیّه را به ایشان تعارف می‏کند. ایشان می‏گوید: ((من تشنه نیستم.)). بعد از لحظاتی، از دیدگان‏اش غایب می‏شود.(74)

هنگامی که آن خادم، آب را می‏برد، آقای کوفی مشاهده می‏کند که از انگشتان‏اش شهد جاری است.

آیةالله توحیدی فرمود، روزی، در خدمت مرحوم کوفی، در مسجد سهله بودیم. کوزه و کاسه‏ای از آب پر کردیم، در کنار خود گذاشتیم.

مرحوم کوفی، داستان تشرّف‏اش را برای من شرح می‏داد. چون قسمت اخیر را می‏گفت، کاسه را برداشت و به من نشان داد و گفت: ((همین طور که کاسه را آن خادم می‏برد، از دست‏اش شهد جاری بود.)).

آیةاللّه توحیدی فرمود، هنگامی که مرحوم کوفی، آن صحنه را ترسیم می‏کرد، من دیدم که از انگشتان مرحوم کوفی نیز شهد سرازیر است!

40- مرحوم حاج شیخ محمّد کوفی، روزی، از مسجد کوفه به سوی مسجد سهله در حرکت بود. یک مرتبه متوجّه می‏شود که خورشید جهان تاب نیز در کنار او در حرکت است.(75)

حضرت بقیةاللّه، أرواحنافداه، به او امر می‏فرماید که به خدمت مرحوم آیة الله اصفهانی برود و از سوی حضرت به او، این پیغام را دهد:

ارخص نفسک، واجعل مجلسک فی الدّهلیز، واقض حوائج النّاس! نحن ننصرک؛(76)

خودت را برای مردم ارزان کن، محلّ نشستن خود را در دهلیز خانه قرار بده، نیازهای مردم را برآور! ما، یاری‏ات می‏کنیم.

بی گمان، این پیغام، به صورت شفاهی بوده، ولی آیةالله اصفهانی، از مرحوم کوفی خواسته بودند که آن را بنویسد و به صورت کتبی به او تقدیم کند. پس آن چه در برخی از منابع، به عنوان ((توقیع)) نقل شده، سهوالقلم است.

مرحوم آیةالله حاج شیخ مرتضی حائری (متوفای 24 جمادی الثانیه 1406 ه) از یکی از مراجع بزرگ تقلید نقل می‏کند که از مرحوم آیةالله اصفهانی پرسیده بود: ((آیا شما مطمئن هستید که وجود مقدّس حضرت بقیّةالله، أرواحنافداه، در مورد این دست و دل‏بازی شما در صرف سهم مقدّس امام (علیه‏السّلام) رضایت دارند؟)). مرحوم آیةالله اصفهانی، به این پیغام استناد کرده بود.(77)

روی این بیان، همه‏ی مراجع تقلید، صدور این پیام را به افتخار مرحوم آیةالله اصفهانی، تلقّی به قبول کرده بودند.(78)

آیةالله توحیدی فرمودند، برای یکی دیگر از مراجع بزرگوار پیغام آورده بود که:

((به منبرت بپرداز! عنایات ما به تو می‏رسد.)).

و به یکی از فقهای برجسته، چنین پیغام آورده بود: ((نماز حضرت ولی عصر (علیه‏السّلام) را ادامه بده!)).(79)

در مورد یکی از علما که نام‏اش را فاش نکرده بود، از محضر حضرت شنیده بود که: ((فلانی، بسیار خوب است، جز این که گاهی به ذهن‏اش می‏رسد که من نیز کسی هستم. [یعنی حالت عُجب بر او عارض می‏شود].)).

آیةاللّه توحیدی فرمود، مرحوم کوفی، به هنگام تشرّف به مسجد سهله، به اذن دخول و دیگر دعاهای رائج خیلی پا بند نبود، بلکه در هر مقامی هر دعایی بر زبان‏اش جاری می‏شد، همان را می‏خواند و می‏گفت: ((همه‏ی این‏ها درست است، ولی خلوص چیز دیگری است.)).

نگارنده گوید، روزی از محضر مرحوم آیةالله آقای میرزا کاظم تبریزی (متوفای 18 رجب 1416 ه) در مورد مرحوم کوفی پرسیدم، فرمود: ((ما، روزی، از نجف اشرف عازم مسجد سهله بودیم. ماشین ایستاده بود. منتظر بودیم که پر شود. مرحوم کوفی را با یکی دیگر از علما دیدم که با پای پیاده عازم مسجد سهله بود. یکی از رفقا، به ایشان پیشنهاد کرد که سوار ماشین شود. فرمود: ((ما قدم زنان می‏رویم.)). وقتی به مسجد سهله رسیدیم، دیدیم آنان پیش از ما رسیده‏اند و قسمت اعظم اَعمال مسجد را نیز انجام داده‏اند!

مرحوم آیةالله تبریزی، با آن سخت باوری، مطمئن بود که ایشان با طیّ‏الأرض رفته بودند.(80)

چند نکته درباره‏ی مسجد سهله‏

1- امام صادق (علیه‏السّلام) می‏فرماید: ((هنگامی که حضرت قائم (علیه‏السّلام) وارد کوفه شود، فرمان می‏دهد که چهار مسجد آن را خراب کنند تا به پایه‏های نخستین برسد.)).(81)

منظور از مساجد چهارگانه، مسجد کوفه، مسجد سهله، مسجد زید و مسجد صعصعه است.(82)

2- امام صادق (علیه‏السّلام) در مورد پایه‏های اوّلیّه‏ی مسجد سهله می‏فرماید: حدّ مسجدالسّهلة الرّوحا(83)؛ حدّ مسجد سهله، ((روحا)) است.

مرحوم کلینی، این حدیث را به این تعبیر نقل کرده: ((روی أنَّ مسجدالسهلة حدّه إلی الروحا؛(84) روایت شده که حدّ مسجد سهله تا روحا است.)).

علاّمه‏ی مجلسی فرموده: ((اکنون ((رَوْحا)) جای شناخته شده‏ای نیست، ولی مفهوم حدیث آن است که حدود مسجد سهله بیش از محدوده‏ی فعلی است.)).(85)

یاقوت می‏نویسد: ((رَوْحا، یکی از روستاهای رحبه است.)).(86)

و در جای دیگر می‏نویسد: ((رَحْبَه، یکی از محلاّت کوفه است.)).(87)

روی این بیان، مسجد سهله، در عصر ظهور، بسیار وسیع‏تر از وضع فعلی آن خواهد بود.

3- اعمال مسجد سهله، بسیار فراوان است. مقداری از آن‏ها از امام صادق (علیه‏السّلام) و مقداری دیگر از حضرت خضر (علیه‏السّلام) روایت شده است.(88)

4- مهم‏ترین عمل مسجد سهله، دو رکعت نماز تحیّت مسجد است که امر شده میان نماز مغرب و عشاء خوانده شود.(89) شیخ طوسی، به استحباب آن فتوا داده است.(90)

5- در مورد شب چهارشنبه، سندی از معصوم (علیه‏السّلام) به دست ما نرسیده است(91)، جز این که سیّد ابن طاووس فرموده:

اگر خواستی به مسجد سهله بروی، آن را در میان مغرب و عشاء قرار بده، در شب چهارشنبه، و آن، افضل از دیگر وقت‏ها است.(92)

سیّد ابن طاووس، برای فرمایش خود، سندی نقل نکرده، ولی هرگز احتمال این معنا نمی‏رود که بدون سند آن را گفته باشد. لذا احتمال این معنا هست که سندی در دست او بوده که به دست ما نرسیده است.(93)

6- محدّث نوری فرموده: ((امّا مستند چهل شب، همان عمومات است.)).(94)

منظور از عمومات، روایاتی هستند که حکایت از قداست عدد چهل می‏کنند.(95)

پی نوشت ها:

38) اقبال الأعمال، ص 645؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 447؛ کلمةالإمام المهدی، ص 301؛ صحیفةالمهدی، ص 50.

39) نجم ثاقب، ص 612؛ جنّةالمأوی، ص 48؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 234؛ فوائد رضویّه، ص 678؛ المختار من کلمات الامام المهدی، ج 1، ص 357.

40) دارالسلام، ج 4، ص 426؛ نجم ثاقب، ص 618؛ جنةالمأوی، ص 55؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 240.

41) برخی از کرامات‏اش را محدّث نوری در دارالسلام، ج 2، ص 196، آورده است.

42) جنةالمأوی، ص 61؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 245؛ دارالسلام، ج 4، ص 421؛ المصطفی والعترة، ج 17، ص 218.

43) العبقری الحسان، ج 1، ص 103.

44) همان، ج 1، ص 113.

45) دارالسلام، عراقی، ص 304.

46) همان، ص 331.

47) العقبری الحسان، ج 1، ص 104.

48) همان، ج 1، ص 107.

49) دارالسلام، عراقی، ص 313.

50) العبقری الحسان، ج 1، ص 98.

51) همان، ج 1، ص 122.

52) دارالسلام، ج 4، ص 421.

53) نجم ثاقب، ص 499؛ جنةالمأوی، ص 135؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 309.

54) العبقری الحسان، ج 2، ص 200.

55) جنةالمأوی، ص 61؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 245؛ دارالسلام، ج 4، ص 421؛ المصطفی والعترة، ج 17، ص 222؛ المختار من کلمات الإمام المهدی، ج 1، ص 414.

56) أبواب الهدی، مقدمه، ص 46.

57) آثار شگفت این تشرّف و دریافت این پیام و انقلاب روحی و تغییر خط مشی آن عالم فرزانه را در کتاب ارزش‏مند مکتب تفکیک از استاد محمدرضا حکیمی ملاحظه فرمایید.

58) نجم ثاقب، ص 624؛ دارالسلام، ج 4، ص 421؛ جنةالمأوی، ص 59؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 243.

59) منتقم حقیقی، ص 428.

60) شهاب شریعت، ص 292؛ قبسات، ص 110.

61) مهرتابان، ص 147؛ دیدار یار، ج 3، ص 342؛ شیفتگان حضرت مهدی، ج 1، ص 220.

62) پرواز روح، ص 62؛ ملاقات با امام زمان، ج 1، ص 150.

63) کُمله، نام محلّی در نواحی لنگرود، در استان گیلان است.

64) سیمای آفتاب، ص 327؛ ره توشه‏ی مهدی یاوران، ص 160.

65) شیفتگان حضرت مهدی، ج 1، ص 269.

66) سرمایه‏ی سخن، ج 1، ص 611؛ ره توشه‏ی مهدی یاوران، ص 164.

67) شیفتگان حضرت مهدی، ج 2، ص 177، توجّهات ولی عصر به علما و مراجع، ص 51.

68) آیةالله غروی، از حسنات دهر و شخصیّت‏های برجسته‏ی عصر است. او، در نقل مطالب، بسیار احتیاط می‏کند. نظر به این که این دو مورد، متضمّن رؤیت نبود، در اثر تقاضای نگارنده نقل فرمودند.

69) در امتداد فقاهت، ص 116.

70) شرح حال ایشان، به طور فشرده، در کتاب نامداران تاریخ، ج 2، ص 307، آمده است.

71) ما، شرح این ماجرا را در اجساد جاویدان، ص 42، به نقل از یکی از فضلای نجف اشرف آورده‏ایم.

72) آیةالله توحیدی فرمودند: ((متن ندا به این تعبیر بود: ((إذا ترید تشوف الحجّة، تعال بالسّهلة.)).

73) العبقری الحسان، ج 1، ص 126.

74) همان، ج 1، ص 120.

75) شیفتگان حضرت مهدی، ج 2، ص 170.

76) کلمة الإمام المهدی، ج 1، ص 564؛ آثار الحجّة، ج 1، ص 134؛ گنجینه‏ی دانشمندان، ج 1، ص 222؛ عنایات حضرت مهدی موعود به علما و مراجع تقلید، ص 110.

77) سرّ دلبران، ص 273.

78) با توجّه به این که این پیغام، چند روزی پس از شهادت سیّد محمّد حسن، فرزند دل‏بند آیةاللّه اصفهانی، صادر شده، تاریخ صدور آن 1349 ه خواهد بود.

79) کیفیّت نماز امام عصر (علیه‏السّلام) در مفاتیح آمده است؛ نیز ر.ک: فصلنامه‏ی انتظار، ش 5، ص 337.

80) سینای معرفت، ص 129.

81) غیبت شیخ طوسی، ص 475؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 333.

82) روزگار رهایی، ج 2، ص 656.

83) کامل الزیارات، ص 25؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 440؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 416.

84) کافی، ج 3، ص 495؛ وسائل‏الشّیعة، ج 5، ص 267.

85) مرآت العقول، ج 15، ص 491.

86) معجم البلدان، ج 3، ص 76.

87) همان، ص 33.

88) المزار الکبیر، ص 138-140.

89) روایت دوازدهم.

90) مصباح المتهجد، ص 747.

91) بحارالأنوار، ج 53، ص 325.

92) مصباح الزّائر، ص 105؛ بحارالأنوار، ج 100،ص 445.

93) در این جا می‏توانیم از روایت مسجد مقدّس جمکران بهره بجوییم، طالبین به فصلنامه‏ی انتظار، ش 5، ص 353 مراجعه فرمایند.

94) نجم ثاقب، ص 845.

95) چهل نمونه از این احادیث را در مقدّمه‏ی کتاب ((چهل حدیث پیرامون یوسف زهرا)) آوردیم و چهل منبع برای حدیث ((مَنْ حَفِظَ علی أُمّتی أربعین حدیثاً…)) ذکر کردیم. [ص 5 – 16].

منبع: ماهنامه انتظار موعود – شماره 6

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!