دجال آخرالزمان (فراماسونری جهانی), کدام مهره خود را در آمریکا به قدرت میرساند؟

0
obama.jpg

توجه: مقاله ایی که پیش روی شماست قبل از انتخابات امریکا  در وبلاگ اسلام حقیقی (وبسایت اولیه وعده صادق) به قلم خادم الامام(عج) قرار داده شده بود اما به علت اهمیت موضوع و پی بردن به قدرت پشت پرده جریان فراماسونری در دولت امریکا بر آن شدیم تا دوباره این مقاله را برای علاقه مندان به مباحث مهدویت و اخرالزمان در وبسایت قرار دهیم. 

توجه:جدیدترین مقاله خادم الامام با عنوان «قرآن معجزه ی جاوید: سوره ی نساء و معجزه در پاتولوژی» هفته آینده در سایت قرار خواهد گرفت.

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحيم

 

              دجال آخرالزمان (فراماسونری جهانی), کدام مهره خود را در آمریکا به قدرت میرساند؟

 

 

 

برخلاف روال مقالات قبلي وبلاگ که عمدتاً به بحث نشانه هاي ظهور مي پرداختند، به دليل در پيش بودن انتخابات ايالات متحده ي آمريکا و جنجال هاي ظاهري پيرامون آن، بر آن شديم تا نکات مهمي را پيرامون اين انتخابات ذکر نماييم. لازم به ذکر است که اين مقاله با مقاله ي « فراماسونري: دجال آخرالزمان » ارتباط نزديکي دارد. بنابراين اگر در قسمتهايي از مقاله ي حاضر به مشکل برخورديد، مي توانيد از مقاله ي « فراماسونري: دجال آخرالزمان » براي فهم بهتر مقاله، بهره گيريد.(1)

 

با پايان يافتن دوره ي رياست جمهوري جرج بوش که در دوره ي حکومت خود عملاً رهبري سياسي حرکت جهاني فراماسونري  را برعهده داشت  و در اين  راه  به موفقيت هاي بزرگي در پيشبرد نقشه هاي حکومت جهاني فراماسونري نايل شده بود، به نظر مي رسد که فراماسونري جهاني در اقدامي کاملاً فريبکارانه، قصد دارد اين بار در لباس دموکراسي به فريب مردم جهان بپردازد و حکومت ديکتاتوري خود را بر ملت آمريکا و مردم جهان ديکته نمايد.

 

متاسفانه رسانه هاي کشورهاي اسلامي و حتي ميهن اسلامي ما، فريب جنجال هاي تبليغاتي رسانه هاي غربي را خورده و انتخابات آمريکا را انتخاباتي سرشار از رقابت و کشمکش معرفي مي نمايند.

 

حال آنکه واقعيت چنين نيست و رئيس جمهور آينده ي آمريکا به احتمال قريب به يقين در حال حاضر نيز از سوي تشکيلات جهاني فراماسونري انتخاب شده و تنها به منظور عوامفريبي و حتي خواص فريبي!!! رسانه هاي آمريکايي، فضاي انتخاباتي آمريکا را سرشار از رقابت و اختلافات نشان مي دهند.

 

به عبارت بهتر ، پيروزي هر کدام از کانديداهاي مشهور رياست جمهوري آمريکا، پيروزي فراماسونري محسوب مي شود؛ چرا که شواهدي از ارتباط هر سه کانديداي مطرح رياست جمهوري آمريکا با فراماسونري  و ساير  تشکيلات  مخفي  و  ماسوني  ديده مي شود.

 

براي روشن شدن اين موضوع، ارتباط هر سه کانديداي مذکور را با فراماسونري و تشکيلات مخفي تشريح مي نماييم:

 

1 – هيلاري کلينتون: خانم هيلاري کلينتون گرچه به دليل زن بودنش نمي تواند عضو فراماسونري باشد (زيرا گروههاي فراماسونريزنان را به عضويت خود نمي پذيرند)،(2) اما خانم کلينتون عضو ساير گروههاي مخفي همچون ايلوميناتيو گروههاي سري (Secret Society) مي باشد.(3) (Freemasonary & Masonry) (Illuminati)

 

براي اين ادعا، شواهدي نيز وجود دارد که از جمله ي آنها مي توان به استفاده ي آن ها از سمبل هاي ماسونري در لباس ها و ساير مظاهر زندگيشان را نام برد. براي مثال ايشان از گل سينه ي « ققنوس » آن هم با شکل و شمايل کاملاً ماسوني در برخي از سخنراني هاي خود بهره برده اند که تصاوير يکي از آنها را در زير مشاهده مي کنيد: (4)

 

 

 

تصوير ققنوس بر روي لباس خانم هيلاري کلينتون در سخنراني وي در سازمان ملل متحد. توجه داشته باشيد  که ققنوس در جوامع غربي, يک نماد مخفي و ماسوني است. از سوي ديگر استفاده يک خانم از تصوير ققنوس با آن چهره خشن به عنوان زينت, عجيب به نظر ميرسد.

 

 

 

از سوي ديگر فراموش نمي کنيم که خانم هيلاري کلينتون، همسر يک فراماسون بسيار مشهور  به  نام  بيل کلينتون  هستند  که  عضويت  او  در  فراماسونري  در  مقاله ي  « فراماسونري: دجال آخرالزمان – 1 »   مورد  بحث  و  بررسي  قرار گرفته بود.(5)

 

در نامه ي زير که از سوي يک نهاد ماسوني به رهبران سه کشور دنيا نوشته شده است، ملاحظه خواهيد فرمود که از بيل کلينتون به همراه اسحاق رابين و ملک حسين اردن به عنوان ماسون هاي صلح طلب نام برده شده است. تصوير اين نامه را در زير ملاحظه مي فرماييد:(6)

   

 

 

متن نامه اي که از سوي يک تشکيلات فراماسونري اسراييلي براي «اسحاق رابين» نخست وزير سابق اسراييل فرستاده شده است, و در آن از وي به همراه «بيل کلينتون» رييس جمهور سابق آمريکا و «ملک حسين» پادشاه سابق اردن, به عنوان ماسون هاي صلح طلب تقدير شده و به آنها لقب ماسون هاي صلح داده شده است!

 

 

بدين ترتيب خانم هيلاري کلينتون که در رقابتهاي انتخاباتي خود از حمايتهاي همسر ماسونش بهره ي فراوان مي برد، خود نيز با گروههاي مخفي و ماسوني ارتباط نزديکي داشته و از همکاري آنها بهره مي برد. بدين ترتيب درصورتي که او موفق شود به مقام رياست جمهوري آمريکا دست يابد، عملاً پيروزي تشکيلات جهاني فراماسونري را رقم زده است.

 

 

 

 

ذکر يک نکته ي بسيار مهم:  در حين  تدوين  مقاله  متوجه  شديم  که  هيلاري کلينتون نامزد دموکرات انتخابات رياست جمهوري آمريکا علاوه بر  ارتباط  با  گروههاي  ايلوميناتي « Illuminati »، با يک گروه مخفي و ماسوني معروف به نام « بيلدربرگ : Bilderberg » ارتباط بسيار قوي دارد.(7) گروه بيلدربرگ که مخفي و ماسوني بودن آن بر اکثر محققان پوشيده نيست، و حتي در کتاب مباني فراماسوني اثر گروه تحقيقات علمي ترکيه نيز پيرامون آن مفصلاً بحث شده است، يک گروه ماسوني و مخفي بسيار قوي و قدرتمند است؛(8) به طوري که نبض تعداد زيادي از فعاليت هاي اقتصادي و رسانه اي دنيا را در دست دارد و گروهي از سرشناس ترين چهره هاي اقتصادي و سياسي دنيا همچون نلسون و ديويد راکفلر، هنري کيسينجر و … در آن عضويت دارند.(9)

 

 

 

                                               بيلدربرگ و ارتباط قوي آن با فراماسونري.


 

 

البته  گروه مذکور، نام  فراماسونري يا ماسونري  را يدک  نمي کشد  و  بنابراين همه ي اعضاي آن لزوماً مرد نمي باشند؛ بلکه اين گروه نيز همچون گروه  ماسوني « Skull & Bones » و گروه « بلاواتسکي : Blavatsky » و ساير گروههاي مخفي تعداد کمي از زنان را نيز به عضويت خود مي پذيرند.(10)

خانم هيلاري کلينتون نيز که يک زن است ارتباط بسيار قوي با اين گروه داشته و حتي  از  سال  2006  ميلادي  در  برخي  از  جلسه هاي  اين  گروه  شرکت داشته است.(11)

 

               

 

 

آخرين شرکت او در اين جلسات مربوط به ژوئن سال 2008 ميلادي مي باشد که وي به همراه اوباما در جلسه ي اين گروه شرکت نمود.(12)

 

 

 

    حضور همزمان باراک اوباما و هيلاري کلينتون در اجلاس گروه ماسوني بيلدربرگ در سال 2008 ميلادي.

   

 

 

حضور همزمان باراک اوباما و هيلاري کلينتون در اجلاس گروه ماسوني بيلدربرگ در سال 2008 ميلادي.


 

 

جالب اينکه ستاد انتخاباتي اوباما نيز حضور او و خانم کلينتون را در جلسه ي مذکور تکذيب نکرد که اين مسئله نشان دهنده ي صحت بالاي خبر مذکور است.(13)

 

 

 

          عدم تکذيب حضور باراک اوباما و هيلاري کلينتون در اجلاس بيلدربرگ سال 2008 توسط دفتر باراک اوباما.

 

 

 

 

 

بدين ترتيب همان گونه که ملاحظه فرموديد، هيلاري کلينتون نيز بنا بر اخبار موثق ارتباط بسيار قوي با گروه مخفي و ماسوني بيلدربرگ دارد که اين مسئله حمايت گروههاي ماسوني از وي را نشان مي دهد.

 

2 –  باراک اوباما: اين نامزد انتخاباتي آمريکا که يکي از برگهاي برنده ي مهم تشکيلات جهاني فراماسونري محسوب مي شود، با حضور خود در انتخابات قصد دارد پيروزيهاي بسيار چشمگيري را براي هم پيمانان ماسونش رقم زند. يکي از دلايلي که سبب شده است نگارنده ي اين مقاله، اوباما را برگ برنده ي فراماسونري در انتخابات بداند (حتي اگر به مقام رياست جمهوري نرسد)،  اين  است  که  اين چهره ي انتخاباتي ملت آمريکا، مردم جهان و حتي مسلمانان را نيز به طرز عجيب و شگفت آوري فريب داده است.

 

قضيه بدين قرار است که تشکيلات جهاني فراماسونري، اين مهره ي ارزشمند خود را در سايه ي شعارهايي چون رفع تبعيض نژادي، از بين بردن اهميت رنگ پوست، صلح طلبي و …. به روي صحنه برده است.

 

 متاسفانه در کشورهاي اسلامي نيز با تحليل هاي اشتباه برخي از کارشناسان و با دلايلي همچون سياهپوست بودن اوباما و مظلوميت سياه پوستان در آمريکا، دموکرات بودن اوباما، مسلمان بودن پدر او(14) و …. عملاً  جو  اين  کشورها  به گونه اي رقم خورده است که پيروزي اوباما به يکي از آرزوهاي مردمان اين کشورها مبدل گشته است.(15)

 

متاسفانه اين اشتباهي است که رسانه هاي داخلي کشور ما هم از آن در امان نمانده اند  و  گاه  و  بيگاه  يا  خواسته  و  ناخواسته  به  طرفداري  غير مستقيم مي پردازند.(16)

 

اما واقعيت کاملاً برخلاف نظر اين کارشناسان است. چراکه اوباما يکي از مهره هاي کليدي تشکيلات جهاني فراماسونري است، به طوري که شواهدي مبني بر اينکه اوباما عضو فراماسونري مي باشد و خود يک ماسون است،  در  اينترنت  موجود مي باشد؛ هر چند که اين اطلاعات نياز به پردازش و بررسي هاي بيشتري دارند.

 

 از سوي ديگر يکي از مهم ترين گروههاي طرفدار اوباما، افراد و گروههاي ماسوني هستند. به طوري که در ستاد انتخاباتي اوباما، ماسون ها يک گروه ويژه براي حمايت از او تشکيل داده اند و حتي با آگهي هاي اينترنتي، ساير فراماسونها را به حمايت از اوباما فرا مي خوانند؛ چرا که اعمال او را بيش از هر کس ديگري در حال حاضر مطابق با اهداف و خواسته هاي فراماسونري مي دانند. تصوير زير که از يکي از سايت هاي ستاد انتخاباتي اوباما برداشته شده است، نشان مي دهد که تا چه حد فراماسونها مايل به پيروزي اوباما مي باشند:(17)

 

 

 

       حمايت جدي فراماسون ها از باراک اوباما در مبارزات انتخابي سال 2008 ميلادي آمريکا.

 

 

 

بدين ترتيب اگر اوباما هم در انتخابات رياست جمهوري آمريکا پيروز شود، باز هم پيروزي اصلي نصيب فراماسونري جهاني خواهد بود. چرا که با انتخاب اوباما، علاوه بر فريب افکار عمومي مبني بر رفع تبعيض نژادي، توانسته اند يک ماسون را به رياست جمهوري آمريکا برگزينند.

 

ذکر يک نکته درباره ي طرفداران  اوباما  در کشورهاي  اسلامي  ضروري  به نظر مي رسد و آن نکته اين است که برادران مسلمان طرفدار اوباما در کشورهاي اسلامي، اين مسئله را فراموش کردند که سياهپوست بودن اوباما صرفاً دليل بر مظلوميت او نيست؛ چرا که درحال حاضر کاندوليزا رايس سياهپوست که وزير امور خارجه ي آمريکا است نيز بسيار سفاک، بي رحم و خشن مي باشد.

 

بنابراين بحث اينکه سياهپوست بودن اوباما و يا مسلمان بودن پدر او يک فاکتور خوب براي کشورهاي اسلامي و کشورهاي جهان سوم محسوب مي شود،  مسئله ي درستي نمي باشد؛ چرا که اگر او به اسلام معتقد بود، به خاطر مسايل دنيوي تغيير مذهب نداده و در جرگه ي ماسون ها قرار نمي گرفت.

 

در هنگام تدوين اين مقاله و با جستجو در صفحات اينترنت، به نکته ي جالبي در مورد اوباما برخورديم. مطلب از اين قرار است که اوباما به همراه هيلاري کلينتون در اجلاس گروه ماسوني بيلدربرگ در ماه ژوئن سال 2008 ميلادي شرکت کردند.(18) خبر شرکت اوباما در اجلاس بيلدربرگ به سرعت در سايت هاي اينترنتي منتشر شد، اما ستاد انتخاباتي اوباما حضور او را در اجلاس بيلدربرگ تکذيب نکرد که اين نکته در نوع خود قابل توجه است.(19)

 

 از  مذاکرات  انجام شده  در  جلسه ي  مذکور،  هيچ خبري در دست نيست  و شرکت کنندگان در جلسه، از پاسخ به خبرنگاران در اين زمينه امتناع ورزيدند.

 

در زير، نمونه هايي از اين اخبار را در اين زمينه ملاحظه مي فرماييد:(20)

 

 

 

          حضور همزمان باراک اوباما و هيلاري کلينتون در اجلاس گروه ماسوني بيلدربرگ در سال 2008 ميلادي.

   

 

 

 

عدم تکذيب حضور باراک اوباما و هيلاري کلينتون در اجلاس بيلدربرگ سال 2008 توسط دفتر باراک اوباما.

 

 

 

از اين رخداد، به سهولت مي توان دريافت که اوباما نيز عضو تشکيلات مخفي و ماسوني بوده و ارتباط او با بيلدربرگ در آستانه ي انتخابات رياست جمهوري آمريکا، نشان از پيوند عميق او با اين گروه ماسوني قدرتمند دارد. البته عضويت اوباما در فراماسونري چندان نيز دور از ذهن نيست؛ چرا که برخلاف تبليغات انجام شده در رسانه هاي  خارجي  و  حتي  داخلي،  اوباما در  سخنراني  خود  در  لابي صهيونيستي – ماسوني آيپک، مواضع صهيونيستي خود را اعلام کرد و سياست خارجي خود را در حمايت از اسرائيل و مقابله با ايران بيان نمود.(21)

 

3 – جان مک کين: جان مک کين تنها نامزد مشهور حزب جمهوري خواه آمريکا است که در انتخابات سال 2008 کانديد شده است.

 

گرچه به دليل شکست آمريکا در مديريت جنگ عراق و افعانستان، مک کين براي پيروزي در انتخابات با مشکلات عديده اي مواجه است، اما تشکيلات جهاني فراماسونري براي فريب مردم و ادعاي برقراري دموکراسي در آمريکا، وي را نيز به عنوان يکي ديگر از مهره هاي خود اما در لباس جمهوري خواهان بر روي صحنه  آورده است تا بدين ترتيب سليقه ي تعداد ديگري از مردم آمريکا را نيز پوشش دهد.

 

جان مک کين در رسانه هاي آمريکايي و نيز رسانه هاي داخلي، به عنوان فردي به شدت مذهبي و مسيحي افراطي معرفي مي گردد،(22) حال آن که در اصل اين چنين نيست.

 

گرچه جان مک کين خود را طرفدار رات پارسلي و جري فالول (دو تن از رهبران اوانجليکال هاي آمريکا) مي داند(23) و در ظاهر سخن از ادامه ي لشکر کشي هاي بوش براي زمينه ي سازي بازگشت مسيح (ع) مي نمايد، اما در باطن به هيچ عنوان مسيحي معتقدي نمي باشد؛ چرا که اوانجليسم يک مذهب ساختگي و يکي  از  ابزارهاي  فراماسونري  براي  نفوذ  در  دين  مسيحيت  مي باشد  که  ما اين  مسئله  را  به  طور  مفصل  و با ارايه ي شواهد و مدارک در  مقاله ي « فراماسونري: دجال آخرالزمان – 2 » بررسي کرده ايم.(24)

 

 

 

                       جان مک کين در کنار جري فالول (يکي از رهبران مشهور اوانجليکال ها).

    

 

 

در زير تصاويري از جان مک کين را با شکل و شمايل صهيونيستي در بيت المقدس ملاحظه فرماييد:(25)

 

 

 

 

 

جان مک کين در بناي ياد بود (Yad Yashem) در بيت المقدس. اين بنا توسط دولت اسراييل براي بزرگداشت کشته شدگان افسانه ي هولوکاست بنا نهاده شده است.

     

 

 

 

                                          مک کين در کنار ديوار ندبه در بيت المقدس.


همان گونه که ذکر کرديم، اوانجليکال ها و بخصوص سران آنها، ارتباط بسيار نزديکي با فراماسونري دارند؛ به طوري که علاوه بر قوانين عجيب آنها همچون آزادي همجنس بازي کشيش ها(26) و …. که با روح همه ي اديان الهي تضاد جدي دارد، شواهد ديگري نيز از ارتباط اين فرقه با فراماسونري به دست آمده است.

 

 براي مثال جري فالول، يکي از مشهورترين رهبران اوانجليکال ها درباره ي فراماسونها جملات زير را بيان کرده و به تمجيد از آنها پرداخته است و حتي اقدامات آنها را مسيح وارانه توصيف نموده است.(27)

 

 جملات مذکور را در زير ملاحظه مي فرماييد:(28)

 

 

 

سخنان جري فالول (Jerrry Falwell) يکي از رهبرانمشهور اوانجليکال ها در تمجيد از فراماسونري.


 

 

البته لازم به ذکر است که سران اين فرقه به طور عمده با فراماسونري ارتباط دارند، اما به نظر مي رسد که مردم عادي و حتي کودکان اين فرقه که پيرو اوانجليسم هستند، فريب خورده مي باشند و فکر مي کنند که واقعاً در جهت بازگشت حضرت مسيح (ع) تلاش مي کنند؛ حال آنکه خبر ندارند رهبران آنها از نيروي آنها در جهت اهداف فراماسونري و ساخت معبد موهوم سليمان (به جاي مسجد الاقصي) استفاده مي کنند تا به خيال باطلشان اين معبد را به عنوان نماد کفر و  الحاد در دنيا قرار دهند.(29)

 

اما نکته ي مهمي که در مورد جان مک کين، تير خلاص را مي زند و ارتباط او را با فراماسونري مسجل مي کند،  عضويت  او  در  يکي  از  گروههاي  ماسوني  با  عنوان « دوستان بيلدربرگ » مي باشد که اين گروه، يکي از متحدان اصلي گروه معروف مخفي و ماسوني بيلدربرگ است.(30) در تصاوير زير، شواهد اين امر را ملاحظه مي فرماييد:(31)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                             شواهدي از عضويت جان مک کين در گروه ماسوني بيلدربرگ.

   

 

 

 

                              

 

 

                              شواهدي از عضويت جان مک کين در گروه ماسوني بيلدربرگ.

 

 

بدين ترتيب عضويت جان مک کين در گروه دوستان آمريکايي بيلدربرگ، جاي هيچ گونه شک و شبهه اي را درباره ي ماسون بودن مک کين نمي گذارد.

 

همان گونه که ملاحظه فرموديد، هر سه کانديداي انتخابات رياست جمهوري آمريکا در سال 2008 ميلادي،  ارتباط بسيار قوي  با  فراماسونري  دارند.  به طوري که همه ي آنها با يک گروه ماسوني معروف با عنوان « بيلدربرگ » ارتباط داشته و از سوي آن مورد حمايت قرار گرفته اند که اين مسئله نيز جالب و قابل توجه است؛ چرا که نه تنها اين افراد همگي با فراماسونري مرتبط مي باشند، بلکه همگي آنها با يک گروه مخصوص ماسوني با عنوان بيلدربرگ ارتباطات قوي دارند.

 

 البته مشابه اين اتفاق در سال 2004 ميلادي نيز به وقوع پيوست؛ چرا که در آن دوره نيز جرج بوش و جان کري علي رغم کشمکش هاي ظاهري در عرصه ي انتخابات، در باطن با يکديگر هم پيمان بوده و هر دو عضو گروه مخفي و ماسوني معروف « جمجمه و استخوان : Skull & Bones » بودند و از اين حيث کاملاً به يکديگر شباهت داشتند.(32) (براي  مراجعه  به  اسناد   بيشتر  در  اين  زمينه،  به  مقاله ي  « فراماسونري: دجال آخرالزمان – 2 » و منابع آن مراجعه فرماييد.)

 

بدين ترتيب همان گونه که ملاحظه فرموديد، برخلاف ظاهر پر کشمکش و رقابتي انتخابات آمريکا، هر سه رقيب انتخاباتي اين کشور با يکديگر هم پيمان بوده و ارتباط نزديکي با گروه مخفي و ماسوني « بيلدربرگ » دارند.

 

بنابراين انتخاب هريک از اين سه نفر به عنوان رئيس جمهور آينده ي  آمريکا، پيروزي بزرگ تشکيلات فراماسونري جهاني و شعبه ي معروف آن با عنوان بيلدربرگ محسوب مي شود.

 

متاسفانه تشکيلات جهاني فراماسونري که  به  احتمال زياد  همان  دجال آخرالزمان مي باشد، با حرکت دجالانه ي خود، مردم آمريکا و ساير کشورهاي جهان را تحت تأثير قرار داده و اين مردم تصور مي کنند که انتخابات آمريکا کاملاً رقابتي بوده و اميد دارند در دوره ي بعد، رئيس جمهور بهتري را در رأس حکومت آمريکا ببينند؛ حال آن که اين سه کانديدا هيچ فرقي با يکديگر ندارند و مهره ي فراماسونري جهاني مي باشند.

 

متاسفانه رسانه هاي داخلي کشور ما نيز از اين آفت به دور نمانده و تحت تأثير فريب تبليغات رسانه هاي تحت نفوذ فراماسونري قرار گرفته اند و تصور مي کنند انتخابات آمريکا داغ و رقابتي مي باشد و حتي مواضع رسانه هاي ما نيز  بيشتر  به  نفع  اوباما مي باشد؛ حال آن که سه کانديداي مذکور هيچ تفاوتي با يکديگر ندارند و انتخاب اوباما نيز به پيروزي فراماسونري خواهد انجاميد.

 

 

اما ذکر يک نکته حائز اهميت به نظر مي رسد و آن نکته اين است که چه چيز باعث شده است که تمام کانديداهاي اين دوره با بيلدربرگ مرتبط باشند؟

 

 برخلاف  دوره ي  قبل  (سال 2004)  که  هر دو  رقيب  انتخاباتي  از  گروه  ماسوني « جمجمه و استخوان : Skull & Bones » بودند و سياستي جنگ طلبانه را به منظور بسط سلطه ي آمريکا بر منابع نفتي و استفاده از آن براي سرعت بخشيدن به اهداف آخرالزمانيشان مد نظر داشتند،(33) درحال حاضر به نظر مي رسد که تشکيلات جهاني فراماسونري، گروه بيلدربرگ را به نمايندگي از خود مأمور هدايت حکومت آينده ي آمريکا قرار داده است؛  چرا  که  گروه  بيلدربرگ  از نظر اقتصادي و رسانه اي بسيار بسيار قوي مي باشد(34) و اعضاي ثروتمند و قدرتمندي همچون ديويد و نلسون راکفلر و هنري کيسينجر و … دارد(35) که تلاش خواهند کرد تا اقتصاد رو به نابودي آمريکا(36) را از خطر مرگ نجات دهند.

 

بنابراين تشکيلات جهاني فراماسونري تصميم گرفته است تا به کمک قدرت اقتصادي اين گروه، ضعف اقتصادي قوي ترين کشور ماسوني دنيا را برطرف نمايد. ان شاء الله که به کمک خداوند، اين مکر دجال آخرالزمان نيز راه به جايي نبرد.

 

بدين ترتيب در پايان از خوانندگان عزيز وبلاگ خواهشمنديم که به تحقيق پيرامون ارتباط کانديداهاي رياست جمهوري آمريکا با گروههاي ماسوني و بخصوص بيلدربرگ بپردازند و فريب ادعاهاي رسانه هاي غربي را نخورند.

 

با توجه به اين که هنوز انتخابات رياست جمهوري آمريکا برگزار نشده است، از شما عزيزان خواهشمنديم پيش دستي نموده و با انتشار اين مقاله، فريبکاري فراماسونري جهاني را به همه ي مسلمين جهان اطلاع دهيد و اين مکر دجال آخرالزمان را باطل نماييد.

 

در پايان از خداوند متعال مجدانه خواستاريم تا به مسلمين عزت عطا نمايد و شر دجال آخرالزمان را از آنان دور کند. ان شاء الله.

 

 

به اميد ظهور منجي موعود، حضرت مهدي صاحب الزمان (عج).

 

   کاري از: خادم الامام (عج)-وعده صادق

 

    با ياري : خادمة الزهراء (س)

 

 

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!