جهان در سیطره ی دجال (فراماسونری)؛ ایران، جزیره ی امید-بخش اول

2
jahan_dar_seytareye_dajjal.jpg

در طی مقالاتی که قبلاً در وبسایت « وعده ی صادق » ارایه شدند، ارتباط فراماسونری دجال با بسیاری از کشورها، نهاد ها، سیستم های نظامی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ارایه شد. در این مقاله بر آنیم تا گوشه ای دیگر از جنایات و سیطره ی جهانی « فراماسونری دجال » را به خوانندگان محترم نشان دهیم  و  بر  موقعیت  حساس  و ویژه ی « ایران » در مبارزه با این جریان شیطانی تاکید ورزیم.

 

 

 

 

 

توجه : مقاله ایی که هم اکنون پیش روی شماست در 158 صفحه تالیف شده است که این بخش اول و دوم مقاله  به شمار می رود. عزیزان توجه فرمایند  در بخش نخست  هیچ منبعی ذکر نشده است و انشا الله پس از اتمام ویرایش بخش های بعدی و پایانی مقاله ، منابع مطالب نیز ذکر میشود و همچنین احتمال می رود در طی مطالعه بخش اول و دوم مقاله سوالاتی در ذهن شما ایجاد شود که با احتمال قوی با مطالعه بخشهای بعدی ،جواب سوالات شما نیز داده شود پس خواهشمندیم پس از مطالعه کامل مقاله سوالات خود را مطرح نمایید.
با تشکر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

خوانندگان محترم وبسایت « وعده ی صادق » بعد از مطالعه ی مقالات « فراماسونری: دجال آخرالزمان »(1)، « فراماسونری جهانی (دجال آخرالزمان) کدام مهره ی خود را در آمریکا به قدرت می رساند؟ »(2)  و  پس  از  مشاهده ی  مجموعه  فیلم های « ظهور (The Arrivals) »(3) اطلاعات قابل توجهی پیرامون دجال احتمالی آخرالزمان (فراماسونری جهانی) کسب کرده اند. در مقاله ی « فراماسونری: دجال آخرالزمان » به صورت مفصل پیرامون ارتباط فراماسونری با آمریکا، اسراییل، سازمان ملل متحد، اوانجلیکال ها، بهاییان و بسیاری از یهودیان سخن گفته شد،(4) اما از سال 2006 تا 2007 میلادی که این مقاله تالیف گردید، تا زمان حاضر، برخی از کاستی ها به وضوح در مقاله ی مذکور مشاهده می شدند. از جمله ی این کاستی ها، پرداختن به برخی از کشورهای ماسونی و عدم بررسی سایر دولت ها بوده است. متاسفانه سایر مقالات و فیلم های تهیه شده در این زمینه نیز به سرنوشت مشابهی دچار هستند و کمتر به فراماسونری در سایر کشورها و نهاد ها پرداخته اند. در این مقاله بر آنیم تا از ارتباط تعداد دیگری از کشورهای جهان با فراماسونری جهانی پرده برداریم و بر سیطره ی جهانی دجال آخرالزمان (فراماسونری جهانی) و نقش ممتاز جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با این جریان تاکید بورزیم.

نکته ای که  قبل  از  آغاز  مقاله ی  اصلی باید متذکر شویم، این است که مجموعه فیلم های « ظهور (The Arrivals) » دارای برخی اشتباهات و کاستی ها بوده است که در مقاله ای دیگر به آن ها پرداخته خواهد شد،  اما  چیزی  که  به  این  مقاله مربوط می شود، این است که مولف مقاله ی حاضر برخلاف سازندگان فیلم (ظهور)، دجال را نه  یک  فرد،  بلکه  خود  سیستم  فاسد  و  استکباری  فراماسونری  می داند  که شباهت های آن با دجال فراتر از نماد « یک چشم » می باشد و تعدادی از وجوه  تشابه  در  مقاله ی « فراماسونری: دجال آخرالزمان » ذکر شده اند(5) و تعدادی دیگر نیز که اخیراً مکشوف گردیده اند، در مقاله ای دیگر ان شاء الله ارایه خواهد گشت. با این توضیحات در مقاله ی حاضر هر گاه از دجال سخن به میان می آید، منظور یک فرد نیست، بلکه سیستم استکباری و فاسد فراماسونری جهانی است که این دیدگاه با دیدگاه بسیاری از بزرگان حوزه های علمیه در نمادین دانستن « دجال »، مطابقت دارد.

بعد از ذکر مقدمه ای طولانی، به مقاله ی اصلی می پردازیم:

جهان در سیطره ی دجال (فراماسونری)؛ ایران، جزیره ی امید.

 

  

در طی مقالاتی که قبلاً در وبسایت « وعده ی صادق » ارایه شدند، ارتباط فراماسونری دجال با بسیاری از کشورها، نهاد ها، سیستم های نظامی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ارایه شد. در این مقاله بر آنیم تا گوشه ای دیگر از جنایات و سیطره ی جهانی « فراماسونری دجال » را به خوانندگان محترم نشان دهیم  و  بر  موقعیت  حساس  و ویژه ی « ایران » در مبارزه با این جریان شیطانی تاکید ورزیم.

علاوه بر آمریکا، اسراییل، انگلیس، سازمان ملل متحد، بهاییان، اوانجلیکال ها و بسیاری از یهودیان، کشورها و تشکیلات دیگری نیز با فراماسونری جهانی مرتبط می باشند. قبل از معرفی این تشکیلات و این کشورها، ابتدا دو گروه ماسونی معروف، که در ظاهر به عنوان دو « Order » شوالیه ای فعالیت می کنند،  خدمت  خوانندگان  محترم  معرفی می گردد و در ادامه به عضویت تعداد دیگری از کشورها، تشکیلات و سران آن ها در دو گروه ماسونی ذکر شده و سایر گروه های مخفی اشاره خواهد شد:

1 – Order of Malta (Knights of Malta) و Order of St. John: این دو گروه منشأ و اهداف مشترکی دارند و بسیاری از محققین، آن ها را به عنوان یک گروه واحد می شمارند.(6) « Order of Malta » در سیر تاریخی خود از دو مرحله عبور کرده است:(7) 1 – مرحله ی باستانی: در این مرحله، این « Order » از قرن 11 میلادی شروع به کار کرد و مدت ها به عنوان یک نهاد مذهبی مسیحی فعالیت می نمود. بنیان گذار این فرقه، « سنت جان تعمید دهنده »  بوده  است و  شوالیه های  این  گروه،  در ابتدا  نام « شوالیه های مهمان نواز : Knights Hospitaller » را بر خود نهاده بودند. این گروه، وظیفه ی مهمان نوازی از زائران مسیحی عازم « اورشلیم (بیت المقدس) » را برعهده داشتند و ارتباطات قوی با « شوالیه های معبد : Knights Templar » که وظیفه ی نگهبانی و حفاظت از محوطه ی « قبة الصخره » را داشتند، برقرار کرده بودند. این دو گروه، مدتی بعد دچار اختلاف شدند و ارتباط آن ها تا قرون اخیر، کمرنگ تر گردید. بعدها و در قرن 14 میلادی محل تجمع این فرقه در جزیره ی « رودس » واقع شد و در قرن 16 میلادی، جزایر مالتا واقع در دریای مدیترانه به عنوان پایگاه این فرقه برگزیده شد  و  نام « Order of Malta » از آن هنگام بر آن ها اطلاق گردید.(8)
2 – دوره ی جدید: به موازات گسترده شدن سیطره ی جهانی فراماسونری و نفوذ این تشکیلات شیطانی در گروه های سیاسی و مذهبی مختلف، واتیکان و نهادهای مذهبی دیگر نیز تحت نفوذ فراماسونری جهانی در آمدند. گروه « Order of Malta » یکی از مهمترین گروه هایی است که به صورت کامل تحت سیطره ی فراماسونری جهانی درآمده و امروزه خود به عنوان یک گروه ماسونی شناخته شده ی معروف به فعالیت  می پردازد،(9)  به  نحوی  که  افرادی  همچون  خانواده ی « بوش »،  خانواده ی « راکفلر »، و … که عضو گروه های ماسونی دیگر هستند،  همگی  در  گروه  ماسونی « Order of Malta » نیز عضویت دارند.

مدارکی مبنی بر ماسونی بودن گروه Order of Malta.

محققان بسیاری به افشای ماسونی بودن گروه « Order of Malta » یا « شوالیه های مالتا » پرداخته اند.(10) اما توجه به معماری بناها و کلیساهای این بنا نیز ماسونی بودن این گروه را به خوبی نشان می دهد:

الف) تصویر زیر عقاب (ققنوس) دو سر را که یک نماد شناخته شده ی ماسونی است، بر یکی از بناهای گروه شوالیه های مالتا نقش بسته است:(11)

تصویر«  عقاب (ققنوس) ماسونی دو سر » در یکی از بناهای « شوالیه های مالتا ».

ب) نماد « هرم و یک چشم ماسونی » بر دیوار یک کلیسای « شوالیه های مالتا » نقش بسته است:(12)

نماد « هرم و چشم ماسونی » بر دیوار یک کلیسای « شوالیه های مالتا ».

البته دلایل متعددی در اثبات ارتباط گروه شوالیه های مالتا با فراماسونری وجود دارد که برای پرهیز از اطاله ی کلام از آن ها خودداری می گردد.

نکته ای که باید به آن اشاره نماییم، این است که گروه « Order of Malta » از زیرگروه معروفی با عنوان «  Sovereign Military Order of Malta» یا « SMOM » تشکیل شده است.(13)

2 – Order of the Bath: « گروه تطهیر شدگان (Order of the Bath) » نیز سیر تاریخی مشابه گروه « Order of Malta » دارد.  این  گروه  در ابتدا خود را به عنوان یک « Order » نظامی انگلیسی معرفی نمود،(14) اما بعدها به صورت واضح تحت نفوذ فراماسونری قرار گرفت و در نهایت به عنوان یک نهاد کاملاً ماسونی در آمد. جالب این که برخی از محققان معتقدند، تأثیر گروه ماسونی مذکور بر نمادشناسی فراماسونری امروز به حدی  بوده  است  که « شنل های قرمز رنگ » لژهای « Grand Stewards » امروزی، برگرفته از « رنگ قرمز روبان » گروه « Order of the Bath » می باشد.(15) البته لازم به ذکر است که « Order of the Bath » طول عمری به مراتب  کمتر  از  گروه « شوالیه های Malta » دارد و از آن جوانتر است، اما به هر حال سرنوشتی مشابه آن داشته و  امروزه این گروه و معروفترین زیرگروه آن در آمریکا، به عنوان یک نهاد کاملاً ماسونی فعالیت می نماید.(16)

گروه ماسونی Order of the Bath.

دو گروه ماسونی فوق، کمتر در مقالات مورد بررسی قرار گرفته اند، حال آن که این دو گروه ماسونی، محبوبیت زیادی در بین سردمداران کشورهای مختلف دارند که در این میان گروه « Order of Malta » قدرتمندتر است، اما گروه « Order of the Bath » در بین سردمداران خاورمیانه محبوب تر می باشد.

با این مقدمه  و  پس از آشنایی مختصر با این دو گروه ماسونی جدید، به بررسی سیطره ی جهانی « دجال (فراماسونری جهانی) »  از  طریق  دو  گروه  فوق و سایر گروه های ماسونی می پردازیم:

آمریکا، اسراییل و سازمان ملل متحد

تشکیلات  فوق   و   ارتباط   آن ها   با   فراماسونری  به  صورت  مفصل   در   مقاله ی « فراماسونری: دجال آخرالزمان » ذکر شده اند  که خوانندگان محترم می توانند به مقاله ی مذکور مراجعه فرمایند.(17)

بریتانیا

بریتانیا نقش مهمی در پرورش، حفاظت و سازمان دهی فراماسونری داشته است. در زمانی که شوالیه های معبد (اسلاف ماسون ها) به دلیل عقاید کفرآلودشان در سراسر اروپا اعدام می شدند، منطقه ی اسکاتلند پناهگاه آنان بوده و این شوالیه ها به تدریج لژ « وال بیلدرز » یا لژ « کهن اسکاتلند » را به عنوان قدیمی ترین لژ رسمی ماسونی دنیا بنیان نهادند و از آن جا پایگاهی برای انتشار فراماسونری در اروپا و سپس آمریکا ایجاد کردند.(18)

اما خاندان پادشاهی انگلستان که پیرامون آن در  مستند ظهور به صورت مفصل سخن گفته شد،(19) حلقه ی اتصالی مهمی بین Order های مختلف ماسونی بوده است. در عصر حاضر نیز « ملکه الیزابت دوم انگلستان » به عنوان حلقه ی اتصال گروه های مختلف  ماسونی   از   جمله   « Order of Malta »   و   « Order of the Bath »  عمل می نماید. به نحوی که علاوه بر رهبری « Order of The Bath »، عضو هسته ی مرکزی « Order of Malta » نیز می باشد.(20)

« ملکه الیزابت دوم بریتانیا » در لباس گروه ماسونی « شوالیه های مالتا ».

ملکه الیزابت دوم بریتانیا به عنوان عضو هسته ی مرکزی گروه ماسونی « Order of Malta ».

رهبری « ملکه الیزابت دوم بریتانیا » در گروه ماسونی « Order of the Bath ».

البته شواهد مربوط به ماسونی بودن بریتانیا مربوط به موارد فوق  نمی باشد.  بلکه چهره های معروفی همچون « وینستون چرچیل » نخست وزیر معروف انگلستان در زمان جنگ جهانی دوم از میان چهره های قدیمی و « تونی بلر » از میان چهره های اخیر، همگی فراماسون بوده اند.(21) جالب این که « تونی بلر » نخست وزیر سابق انگلیس، عضو گروه ماسونی « Order of Malta » می باشد:(22)

عضویت « تونی بلر » در « Sovereign Military Order of Malta » یا « SMOM ».

بدین ترتیب همانگونه که ملاحظه فرمودید، کشور انگلستان نیز یک کشور صد در صد ماسونی است.

اتحادیه ی اروپا و کشورهای اروپایی

کشورهای مختلف  اروپایی،  تحت  سیطره ی  فراماسونری  جهانی  بوده  و  هستند. « انقلاب کبیر فرانسه » یک انقلاب کاملاً ماسونی بود و این امر بر هیچ محققی پوشیده نیست.(23) تعداد زیادی از امپراطوران و پادشاهان فرانسه همچون « ناپلئون »، « ناپلئون سوم »، « لوئی شانزدهم »   و   بسیاری  از  روسای جمهور  سابق  فرانسه  همچون « فرانسوا میتران »، « والری ژیسکاردستن »، « جرج کلمانسو »، « ژاک شیراک » و … ماسون بوده اند(24) و رییس جمهور فعلی اصالتاً یهودی فرانسه یعنی « نیکولاس سارکوزی »(25)  نیز  به  احتمال  قریب   به  یقین  با  گروه های  مخفی  مرتبط  است. « نازی ها » عضو یک گروه ماسونی  و  مخفی  با  عنوان  « Thule Secret Society »  یا « Thule Gesellshaft » بودند و « هیتلر » نیز عضو  همین  گروه  مخفی  بود  و  علامت  « سواستیکا »  یا  « صلیب شکسته »  یا « چلیپای شکسته » را نیز از همین گروه اقتباس نمود.(26)  البته  تعدادی  از  ژنرال های  دیگر  نازی،  عضو  گروه  ماسونی « Order of Malta » بودند.(27) در ایتالیا نیز وضع به همین منوال بوده و از « بنیتو موسولینی » فاشیست و عضو گروه « Order of Malta » گرفته(28) تا « سیلویو برلوسکونی » فراماسون عضو « لژ P2 » همگی ماسون بوده اند.(29)  در  اسپانیا  نیز پادشاه  کشور  یعنی  « خوآن کارلوس » ملقب به « خوآن کارلوس پادشاه اسپانیا و اورشلیم »!، فراماسون و عضو گروه ماسونی « Order of Malta » می باشد(30) و …

عضویت « هیتلر و سایر نازی ها » در گروه ماسونی « Thule ».

عضویت « سیلویو برلوسکونی » در لژ ماسونی « Propaganda Due ».

عضویت  « خوآن کارلوس »   پادشاه   اسپانیا    در    « Sovereign Military Order of Malta »   یا « SMOM ».

نمادهای واضح « یهودی – ماسونی » در لوگوی موجود در « پرچم اسپانیا ».(31) « دو ستون »  که نماد  ستون های  « B & J »  هستند  (به اختلاف تاج های روی ستون ها و عدم تقارن  آن ها  توجه کنید)  و   « شیر تاجدار »   که   نماد   سروری   « بنی اسراییل »   و   امپراطوری   آنان   در   جهان می باشد،(32) به وضوح به چشم می خورند.

 

تبلیغات « حرکت آزادیبخش چکسلواکی » که رهبران آن ماسون بودند.(33) به نماد « شیر یهودی – ماسونی » که مشابه « پرچم اسپانیا » است، توجه فرمایید.

ریشه ی یهودی « نیکولاس سارکوزی ».

لازم به ذکر است که فراماسونری حتی کشورهای درجه ی 2 و 3 اروپایی  همچون  سوئد،  چک،  اسلواک و … را نیز بی نصیب نگذاشته و رهبری آن ها را نیز در دست گرفته است.(34)

اما به موازات گسترش فراماسونری در سراسر اروپا، این « دجال احتمالی آخرالزمان » تلاش نمود تا کل اروپا را به صورت یکپارچه در اختیار بگیرد. بدین منظور، این تشکیلات شیطانی در سال 1952 میلادی پایه های اولیه ی خود را در اروپا بنیان گذارد و کم کم به صورت یک تشکیلات  قدرتمند  و  تاثیر گذار  در آمد.(35)   شواهد  متعددی  از  ارتباط « فراماسونری » با « اتحادیه ی اروپا » و پارلمان اروپایی در دسترس می باشد، اما به دلیل  پرهیز   از   اطاله ی  کلام  به  یکی  از  آن ها  که  بسیار  مهم  است،  اشاره می نماییم:(36)

تصویر زیر، پارلمان اروپا را در شهر استراسبورگ فرانسه نشان می دهد:(37)

تصویر « پارلمان اروپا » در شهر « استراسبورگ فرانسه ».

تصاویر زیر، برج بابل را در مقام مقایسه با ساختمان پارلمان اروپا نشان می دهد:(38)

الگو گرفتن « پارلمان اروپا » از « برج شیطانی بابل ».

اما موضوع زمانی جالب می شود که بدانیم، برج بابل نقش کلیدی در اعتقادات ماسونی دارد. چرا که شهر شیطانی بابل قدیم و برج شیطانی آن که حاصل گردنکشی نمرود در مقابل خداوند متعال بود، از نظر ماسون ها محترم و مقدس می باشد:(39)

اعتقاد ماسون ها به مقدس بودن « برج شیطانی بابل » و اعتقاد آنان به تجدید بنای این برج.

البته خوانندگان محترم وبسایت ممکن است تصور کنند که شباهت ذکر شده بین پارلمان اروپا و برج بابل کاملاً تصادفی است؛ اما پوسترهای تبلیغاتی پارلمان اروپا و اتحادیه ی اروپا، عمدی بودن معماری مذکور را کاملاً نشان می دهد:(40)

پوستر تبلیغاتی اتحادیه ی اروپا: « اروپا: زبان های بسیار، صدای واحد ».

پوستر تبلیغاتی فوق گرچه شعار به ظاهر زیبا و سازنده ای را بر خود درج کرده است، اما حاوی نکاتی است که منشأ ماسونی آن و دسیسه های موجود در آن را به خوبی نشان می دهد. این نکات عبارتند از:

1 – تصویر برج بابل در حال ساخت که تعدادی بالابر و جرثقیل نیز آن را احاطه کرده اند و مردمی با لباس های مدرن که در ساخت آن شرکت دارند، نشان می دهد که از دید سازندگان « پارلمان اروپا »، این پارلمان می رود تا آینده ای کفرآمیز و شیطانی را برای مردم اروپا رقم بزند و در این راه از توان مردم اروپا بهره می جوید. در واقع سردمداران پارلمان اروپا که عمدتاً ماسون می باشند، حکومت های طاغوتی و ضد خدایی ادوار باستان همچون حکومت شیطانی نمرود و فرعون را به عنوان الگوی خود برگزیده اند و درج تصویر « برج بابل »  در  حال  ساخت  نیز نشان دهنده ی تلاش آنان برای احیای حکومت شرک آمیز و کفرآلودی مشابه نمرود می باشد.

تلاش  اروپا   برای  ساخت  بنایی  همچون   « برج بابل »   و  حکومتی  شیطانی  همچون « حکومت نمرود ».

2 – حضور 11 ستاره ی پنج پر واژگون در پوستر مذکور که البته یک ستاره کمتر از 12 ستاره ی موجود در پرچم اصلی « اتحادیه ی اروپا »(41) دارد، نشان دهنده ی دسیسه ای بزرگ می باشد. همانگونه که  می دانیم،  ستاره ی « پنج پر معکوس » یا (Baphomet) نیز نماد شیطان می باشد  و  این  علامت  در  بین گروه های ماسونی و شیطان پرست به عنوان نماد شیطان مورد استفاده قرار می گیرد.(42) جالب این که در پوستر فوق، همگی ستاره ها به فرم واژگون هستند و در بین آن ها ستاره ی پنج پر معمول نیز به صورت راندوم وجود ندارد  و  حتی با ظاهر ستاره های 12 گانه ی پرچم اصلی اتحادیه ی اروپا مطابقت ندارد. عجیب این که اعداد 11 و 12 مذکور هیچ ارتباطی با تعداد اعضای اتحادیه ی اروپا نیز ندارد.(43) این ویژگی پوستر مذکور نیز نشان دهنده ی دسایس اتحادیه ی اروپا است:

پوستر تبلیغاتی اتحادیه ی اروپا و 12 ستاره ی پنج پر واژگون (Baphomet) موجود در آن و مقایسه ی آن با آرم اصلی اتحادیه ی اروپا.

3 – شعار موجود  روی پوستر (اروپا: زبان های بسیار، صدای واحد)،  به  طرز زیرکانه ای تلاش می کند تا مفاهیم کفرآمیز ماسونی را انتشار دهد. همانگونه که می دانیم،   مطابق   گفته های  تورات،  خداوند « برج بابل »  را  که  به  دستور « نمرود » ساخته شده بود تا به آسمان و عرش الهی راه یابد، ویران کرد و مطابق گفته های تورات، به خواست خداوند، اختلافات در زبان ها و لهجه های انسان ها از آن زمان پدید آمد تا آن ها پراکنده شوند و از ساخت « برج بابل » دست بکشند.(44) هر چند که در آیات و روایات اسلامی به این موضوع (اختلاف زبان انسان ها) اشاره نشده است، اما به نابودی این بنا به دستور خداوند در قرآن اشاره شده(45) و در روایات نیز بابل به عنوان شهر شیطانی نفرین شده و سه بار تحت عذاب قرار گرفته معرفی شده است.(46)

شعار موجود در پوستر تبلیغاتی اتحادیه ی اروپا (اروپا: زبان های بسیار، صدای واحد) دقیقاً سخنان تورات را در مورد ایجاد اختلاف بین زبان ها و لهجه های انسان ها از سوی خداوند، مورد هدف قرار داده است. این شعار می گوید که ما برخلاف اراده ی خدا (البته مطابق گفته های تورات)،  زبان های مختلف را کنار می گذاریم و به صدا، فریاد و خواست واحد می رسیم تا  بنایی  همچون « برج بابل » و حکومتی شیطانی همچون حکومت شیطانی « نمرود » برپا نماییم و نعوذبالله به خداوند بی احترامی می نماییم. صرف نظر از صحت یا عدم صحت بحث « اختلاف زبان ها » در تورات، مسئله ی لجبازی با خداوند و دقیقاً برخلاف قول تورات عمل کردن « اتحادیه ی اروپا »، حکایت از دسایس ماسون ها دارد. متاسفانه این سخنان کفرآمیز در همین پوستر مستتر است:

پوستر تبلیغاتی اتحادیه ی اروپا: « اروپا: زبان های بسیار، صدای واحد ».

بدین ترتیب همانگونه که ملاحظه فرمودید، « اتحادیه ی اروپا » و سازمان های وابسته به آن همچون « پارلمان اروپا »، مجامع و انجمن های کاملاً ماسونی هستند. البته این ماسونی بودن تنها به ساختار کلی آن مربوط نمی شود، بلکه بسیاری از اعضای برجسته ی آن نیز ماسون می باشند. یکی از افراد برجسته ی اتحادیه ی اروپا که در گروه های « مخفی » و « ایلومیناتی » عضو می باشد، « خاویر سولانا » مسئول سابق سیاست خارجی « اتحادیه ی اروپا » است.(47) « خاویر سولانا » نام و چهره ای آشنا برای مردم فهیم ما است. کسی که در باب پرونده ی هسته ای ایران و تعامل غرب با ایران  نقش  کلیدی  داشته  و  در  تمام  مراحل  تعامل  با  ایران،  به  گونه ای  زیرکانه و بسیار محترمانه! کارشکنی نموده است.  « خاویر سولانا »  به  صورت  همزمان در دو گروه « ماسونی » و « ایلومیناتی » با عنوان های  « Order of Malta »  و « باشگاه رم (Club of Rome) » عضو می باشد:(48)

عضویت « خاویر سولانا » در گروه ماسونی « باشگاه رم (Club of Rome) ».

همانگونه که خوانندگان عزیز و محترم مستحضر می باشند، باشگاه رم یک باشگاه معروف ماسونی بوده و نام آن در کتاب « کمیته ی 300 »  نوشته ی « دکتر  جان کولمن » به عنوان یک گروه مخفی و ماسونی ذکر شده است:(49)

کتاب « کمیته ی 300 کانون توطئه های جهانی » نوشته ی « دکتر جان – کولمن »، در این زمینه چنین می گوید: « دلیل موجودیت نظامهای پنهانی مانند سلحشوران اورشیلم سنت جان (نام دیگر Order of Malta) و مردان میزگرد و گروه میلنر و سایر اجتماعات مخفی (ماسونی) چه می تواند باشد؟ اینان، بخشی از زنجیره ی گسترده ی  فرماندهی سلطه گری  جهانی را تشکیل می دهند که از باشگاه  رم، سازمان ناتو، مؤسسه ی سلطنتی امور بین المللی تا سرسلسله ی توطئه گران، یعنی کمیته ی 300، امتداد دارد. این افراد و گروه ها به این اجتماعات پنهان و اسرار آمیز نیاز دارند، چرا که اعمالشان شیطانی است و بایستی از چشم جهانیان به دور بماند. »(50)

کتاب « کمیته ی 300 »  نوشته ی  « دکتر جان کولمن »  که  در  آن  به  ماسونی بودن  گروه هایی همچون « شوالیه های سنت جان اورشلیم »  یا  همان  « Order of Malta »  و  « باشگاه رم »  یا « Club of Rome » اشاره شده است.

بدین ترتیب همانگونه که ملاحظه فرمودید،  نه تنها تک تک  کشورهای  اروپایی  قلمرو « دجال آخرالزمان » یا همان « فراماسونری جهانی » هستند، بلکه سازمان جهانی فراماسونری از طریق « اتحادیه ی اروپا » کشورهای اروپایی را به صورت یکپارچه تحت کنترل خود دارد.

جهان کمونیست

برخلاف تصور عموم، نه تنها جهان کمونیست، ضد ماسونی نیست ، بلکه خود بخش مهمی از جهان ماسونی طبقه بندی می شود. بگذارید در این زمینه سری به متون اختصاصی مربوط به فراماسون ها بزنیم:

« با جوانان چپگرا كه متد علمي و عملي لژ روسيه را پذيرفته، و خواستار آزادي، مساوات و زندگي شرافتمندانه و سعادتمندانه هستند و خوشبختانه تعدادشان نيز روز به روز افزونتر مي شود، همگام و همفكر هستيم. آن ها ماسون هاي بدون پيشبند ما هستند.  موضوع  مباحث  داخل  معبد  ما  را،  در  خارج  از  معبد تعقيب و پي گيري مي نمايند. آنان بازوي راست ما هستند، در هر زمان، هر مكان، و در هر موقعيتي، مددكار آنان خواهيم بود. »(51) (نشريه ي ماسون ترك، شماره ي 2/72، ص 32)

نشریه ی ماسونی « ماسون ترک » در جملات فوق بیان می کند که « جوانان کمونیست »، مجری، تطبیق دهنده و تعقیب کننده ی افکار و عقایدی هستند که در لژهای ماسونی بر آن ها صحه گذاشته شده است. لذا به پاس انجام غیر ارادی اهداف ماسونی، لقب « ماسون های بدون پیشبند » به آنان داده شده است. از این مسئله می توان دریافت که نه تنها « جهان کمونیست » ضد فراماسونری، و ضد سلطه ی جهانی یهود و صهیونیزم نیست،  بلکه  در  جهت  نیل به همان هدف،  اما با ظاهری گول زننده فعالیت می کند.

اما این پایان ماجرا نیست. زیرا بسیاری از « تئوریسین های کمونیست » و رهبران سیاسی این جریان و جریان های همراستای « سوسیالیستی » و « سوسیال انترناسیونالیستی » نیز ماسون بوده اند.(52)

« کارل مارکس » بانی جریان منحرف « مارکسیسم »، به صورت قطعی یهودی بوده و به احتمال قریب به یقین ماسون بوده است. (53) تصاویری از وی نیز وجود دارد که او را در وضعیت نظام درجه ی 3 ماسونی نشان می دهد که تصویر زیر از آن جمله است:(54)

« کارل مارکس »  در حال نشان دادن  « نظام درجه ی 3 ماسونی ».  قطعاً  اگر  « کارل مارکس » قصد در آوردن سیگار، دستمال و … را از جیبش داشت،  در  حین  گرفتن  عکس  تک نفره  این  کار  را نمی کرد!!!

در بین رهبران و سردمداران انقلاب 1917 روسیه، اسم تعداد زیادی از یهودیان و ماسون های روسیه به چشم می خورد: تروتسکی، مارتوف، کامنف، ساگرسکی، اوریتسکی، کامکوف، دان و …(55)

« استیفن نایت » در کتاب خود با عنوان « برادری » چنین می گوید: « فوریه ی 1917 حکومت در روسیه ساقط گشته، ماسون ها بر سر کار می آیند. ماسون ها قبلاً بخشی از حاکمیت را در دست داشتند. الکساندر کرنسکی که در حکومت قبلی وزیر عدلیه بود، در حکومت جدید نخست وزیر شده است. »(56)

در چین نیز تعدادی از فعالان حزب کمونیست، ماسون بوده اند که در این میان می توان به « چانکایچک » و « سون یات سن » روسای جمهور سابق این کشور اشاره کرد.(57)

در فرانسه نیز حزب کمونیست توسط فراماسون ها تشکیل شد و هیئت موسس آن همگی ماسون بوده اند: « ژان ژاره »، « ژول سیمون »، « ژول پیکارد »، « گوستاو فلورن » و « لوئی میشل ».(58) از آن زمان تا به حال نیز تعداد زیادی از چهره های مشهور کمونیست   فرانسه  همچون  « لوئی بلان »،  « مارسل کاشین »،  « ژاک شیراک »، « ریمون بار »،   « میشل روکار »،  « لوئی آراگون »  و …  در  زمره ی  فراماسون ها بوده اند. (59)

در کشورهای دیگر نیز وضع به همین منوال بوده است. در انگلستان برخی از نخست وزیر ها همچون « ریچارد آتل » هم ماسون و هم کمونیست بوده اند و …(60)

این ارتباط تنگاتنگ فراماسونری با مارکسیسم و کمونیسم، موجب شد تا به منظور جلوگیری از هدر رفتن وقت و سرمایه ی کمونیست ها!!!، این افراد از حضور در لژهای ماسونی خودداری نمایند. زیرا اهداف ماسونی به صورت عملی توسط کمونیست ها اجرا می شده و می شود: « به سال 1922 میلادی، در کنگره ی چهارم احزاب کمونیست جهان، از ماسون های کمونیست خواسته شد که از ماسونی کناره گیری نمایند. (ماسونی در دنیا و ترکیه – الهامی سوسیال) »(61).

لوگوی  یکی از احزاب  کمونیستی  اسپانیا  (تصویر وسط)(62)  و  « ارنستو چه گوارا »  به  اصطلاح انقلابی  کمونیست   و   ضد امپریالیست  آمریکای  لاتین ( تصاویر طرفین).(63)  به « ستاره ی  5 پر  معکوس » یا (Baphomet) که مورد  علاقه ی  شیطان پرستان  و  فراماسون ها  است،   در  تصویر وسط  و  بر  روی کلاه « چه گوارا » توجه فرمایید. (شاید خود « چه گوارا » نیز نمی دانسته که  چه کلاهی  بر  سر وی و همرزمانش گذاشته شده و خون وی نیز به راحتی  پایمال  گشته  است؛  چرا  که  « اربابان کمونیستش »، هیچ فرقی با  « امپریالیست های آمریکایی و انگلیسی » نداشته  و  همگی  در راستای حکومتی شیطانی تلاش می کردند که یکی از نمادهای آن همواره بر سر « چه گوارا » خودنمایی می کرده است!!!)

بدین ترتیب همانگونه که ملاحظه فرمودید، « کمونیسم » نیز کلاهی بوده که ماسون ها بر سر ملت ها گذاشته اند تا سلایق بخشی دیگر از مردم جهان را پوشش دهند و عملاً نیروهای کارگر و مستضعف را فریب داده و تحت خدمت خود در آورند. با این اوصاف همه ی کشورهای کمونیست نیز در زمره ی کشورهای ماسونی قرار می گیرند و برای پرهیز از اطاله ی کلام، از توضیحات بیشتر خودداری می نماییم.

شوروی و روسیه

نکته ی جالب و تامل برانگیز اینکه نه تنها کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی تحت سیطره ی فراماسونری جهانی قرار دارند، بلکه « شوروی سابق »  و  « روسیه ی فعلی » نیز تحت نفوذ کامل این دجال احتمالی آخرالزمان قرار دارد.

همانگونه که در بخش مربوط به کشورهای کمونیست ذکر شد، هر کشور کمونیست و به خصوص در رأس آن ها شوروی سابق، توسط ماسون ها اداره شده و در جهت اهداف سازمان جهانی فراماسونری که مهمترین  آن ها  تشکیل  حکومت جهانی  به  پایتختی « اورشلیم » یا « بیت المقدس » می باشد، فعالیت نموده و می نمایند.

« استیفن نایت » در کتاب خود با عنوان « برادری » چنین می گوید: « فوریه ی 1917 حکومت در روسیه ساقط گشته، ماسون ها بر سر کار می آیند. ماسون ها قبلاً بخشی از حاکمیت را در دست داشتند. الکساندر کرنسکی که در حکومت قبلی وزیر عدلیه بود، در حکومت جدید نخست وزیر شده است. »(64)

اما به مرور زمان و با افزایش نارضایتی مردم بلوک شرق و به خصوص روسیه از حکومت کمونیستی، ماسون های کمونیست، موجودیت حکومت خود را در خطر نابودی دیدند؛ به همین دلیل سازمان جهانی فراماسونری دست به کار شده و برای جلوگیری از انقلابی بزرگ در روسیه، یکی از مهره های خود  به  نام  « میخاییل گورباچف »  را  که به   صورت   همزمان   عضو   گروه   ماسونی  باشگاه  رم   یا   « Club of Rome »   و « Order of Malta » بوده است،(65) با عنوان ظاهری یک کمونیست وارد عرصه کردند و به واسطه ی وی، آرام آرام بساط حکومت رو به نابودی کمونیستی را در روسیه برچیدند و در حرکتی زیرکانه، حکومت را  به  دست  ماسون دیگری با عنوان « بوریس یلتسین » که عضو گروه ماسونی « Order of Malta » بود(66) سپردند تا ضمن حفظ ظاهر ماجرا!!! و جلوگیری از بروز انقلابی خارج از کنترل آن ها در روسیه، حکومت کماکان در دست ماسون ها باقی بماند.

« میخاییل گورباچف » عضو گروه ماسونی باشگاه رم « Club of Rome » می باشد.

« بوریس یلتسین » عضو گروه ماسونی « Order of Malta ».

عضویت همزمان « میخاییل گورباچف » آخرین رییس جمهور شوروی سابق و « بوریس یلتسین » اولین رییس جمهور فدراسیون روسیه در گروه ماسونی « Order of Malta ».

اما مسئله به همین جا ختم نشد. با گذشت زمان و بروز شواهدی از ناتوانی جسمی و سیاسی یلتسین، حکومت روسیه به شخصیت دوم روسیه در آن زمان یعنی « ولادیمیر پوتین » رسید و وی که فردی جوان، کارآزموده و موفق بود، توانست خود را به عنوان یک قهرمان برای مردم روسیه معرفی نماید و روسیه را به اقتدار سابق برساند. به همین دلیل وی از محبوبیت فراوان در بین مردم روسیه برخوردار شد؛ تا جایی که رییس جمهور بعد از وی یعنی « دیمیتری مدودف » مجبور شد « ولادیمیر پوتین » را مجدداً به نخست وزیری خود برگزیند تا از محبوبیت وی استفاده نماید.

اما « ولادیمیر پوتین » که تعدادی از منابع به فراماسون بودن وی نیز اشاره کرده اند، گرچه هنوز مدارک مستدلی از ماسون بودن خود به دست نداده است، اما نزدیکی وی به « بوریس یلتسین » فراماسون و تأکید « یلتسین » بر جانشینی « ولادیمیر پوتین » پس از خودش،(67) می تواند گویای عضویت وی در مجامع مخفی باشد؛ چرا که در سلسله رهبران و روسای جمهور ماسونی روسیه، امکان ندارد که حکومت بدون هیچ مقدمه ای و آن هم در حالی که حمایت های روسای جمهور ماسون روسیه وجود دارد، حکومت به دست یک فرد غیر ماسون سپرده شود.

البته شواهدی وجود دارند که ارتباط قوی « ولادیمیر پوتین » را با فراماسونری نشان می دهند. حمایت های بی شائبه ی « ولادیمیر پوتین » از فراماسونری روسیه و کمک به چهره های فراماسون برای عرض اندام در سیاست، می تواند بیانگر ارتباط وی با فراماسونری باشد:(68)

قدرت گرفتن فراماسونری در زمان حکومت « ولادیمیر پوتین ».

البته  علاوه   بر  موارد  فوق،  باید  متذکر  شویم  که  « آرم کشور فدراسیون روسیه »، « ققنوس یا عقاب دو سر  ماسونی » می باشد  و  این « آرم »  نیز  از  زمان  حکومت « بوریس یلتسین » به عنوان نماد روسیه برگزیده شده و در زمان « ولادیمیر پوتین » نیز استفاده از آن، در قالب یک قانون تصویب گردیده است:(69)

نماد « ققنوس دو سر ماسونی » در تزیینات هواپیمای شخصی « ولادیمیر پوتین » رییس جمهور سابق و نخست وزیر فعلی روسیه (تصویر راست) و حضور « ققنوس دو سر ماسونی » در « کاخ کرملین روسیه » (تصویر چپ).

نماد « ققنوس دو سر ماسونی » در تزیینات هواپیمای شخصی « ولادیمیر پوتین » رییس جمهور سابق و نخست وزیر فعلی روسیه.(70)

حال اگر به تصویر آرم گروه ماسونی « Order of Malta » نیز توجه کنیم، در می یابیم که نمادهای مذکور، شباهت بسیار زیادی به آرم « Order of Malta » دارند:(71)

نماد ماسونی « عقاب یا ققنوس دو سر ماسونی » در « Order of Malta ».

مقایسه ی مجدد تصاویر فوق نشان می دهد که « آرم  فدراسیون روسیه »، بدون هیچ شک و شبهه ای یک آرم ماسونی می باشد:

مقایسه ی   تصویر   نماد « کشور فدراسیون روسیه » (تصاویر طرفین)  با   نماد   گروه    ماسونی  « Order of Malta »  (وسط)   نشان  می دهد   که « کشور فدراسیون روسیه » بدون هیچگونه شک و شبهه ای یک کشور ماسونی می باشد.

البته آرم « ققنوس دو سر » فقط در گروه ماسونی « Order of Malta » مورد استفاده قرار نمی گیرد، بلکه در سایر گروه های ماسونی دنیا نیز به چشم می خورد:(72)

نماد « عقاب یا ققنوس دو سر ماسونی » در گروه های مختلف ماسونی.

« نماد ققنوس دو سر ماسونی » که به عنوان نماد رسمی « فدراسیون روسیه » نیز برگزیده شده است، در جای جای این کشور به چشم می خورد و این مسئله نیز کشور روسیه را به عنوان یک کشور کاملاً ماسونی معرفی می نماید:(73)

حضور نماد « ققنوس دو سر ماسونی » در بناها و موسسات دولتی روسیه. « ققنوس دو سر ماسونی » به همراه « ستاره ی 6 پر ماسونی » در روسیه (تصویر راست)، حضور « ققنوس دو سر ماسونی » در « کاخ کرملین روسیه » (تصویر وسط) و لوگوی « ققنوس دو سر ماسونی » مربوط به سرویس جاسوسی روسیه (تصویر سمت چپ).

البته به دلیل تأثیر پذیری کشورهای بلوک شرق از شوروی و روسیه، در پرچم ها و نمادهای این کشورها نیز « ققنوس یا عقاب دو سر ماسونی » به چشم می خورد:(74)

آرم « حکومت پادشاهی یوگسلاوی » (تصویر راست)، آرم « دولت مونته نگرو » (تصویر وسط) و آرم « دولت آلبانی » (تصویر چپ) که آن ها نیز از « نماد ققنوس یا عقاب دو سر ماسونی » استفاده می نمایند.

لازم به ذکر است که گرچه برخی از محققین علاوه  بر  انتساب « عقاب یا ققنوس دو سر » به فراماسونری، « عقاب دو سر » را به امپراطوری روم شرقی (بیزانس) نسبت می دهند، اما همین محققین اذعان می کنند که از جزییات تغییر  نماد  « عقاب  یک سر » به « عقاب دو سر » اطلاعی ندارند و علت آن را نیز نمی دانند!!!(75) این مسئله نیز بیش از پیش بر مشکوک بودن نماد « ققنوس دو سر » صحه می گذارد.

همچنین مسئله ی دیگری که ادعای انتساب « ققنوس یا عقاب دو سر » فعلی  را  به « امپراطوری روم شرقی (بیزانس) » منتفی می کند، حضور نماد « عقاب دو سر ماسونی » در لوگوی رسمی سلطنتی شاه سابق ایران (محمد رضا پهلوی)(76) که یک فراماسون نیز بوده است،(77) می باشد:

حضور نماد « عقاب دو سر ماسونی » در لوگوی رسمی سلطنتی شاه سابق ایران (محمد رضا پهلوی) که یک فراماسون نیز بوده است.

 

لو رفتن عضویت « محمد رضا پهلوی » شاه خائن ایران در تشکیلات  شیطانی  فراماسونری   که از سوی یکی از فراماسونرهای معروف آن زمان با نام « دکتر ذبیح الله قربان » بیان شده است و در اسناد ساواک نیز به آن اشاره گردیده است.

با  توجه  به  حضور  نماد « عقاب دو سر »   در   لوگوی   سلطنتی   پهلوی،   انتساب « ققنوس ها و عقاب های دو سر » به امپراطوری بیزانس، کاملاً نادرست می باشد؛ چرا که حتی رژیم شاهنشاهی ایران قبل از انقلاب نیز به دلیل عضویت « محمد رضا پهلوی » و سایر اعضای خاندان پهلوی در فراماسونری، از لوگوی « عقاب دو سر » بهره می برد، حال آنکه به دلیل دشمنی تاریخی ایران و روم باستان،(78) نمی توان ارتباط تاریخی و منطقی بین بیزانس و « عقاب دو سر لوگوی پهلوی ها » برقرار کرد! و بجز استفاده در فراماسونری، نمی توان توجیه دیگری برای استعمال نماد « عقاب دو سر » به کار برد.

البته نمادهای ماسونی موجود در روسیه، تنها به موارد فوق محدود نمی شوند، بلکه تصاویر زیر، سایر نمادهای ماسونی موجود در روسیه را نشان می دهند:(79)

نمادهای ماسونی « هرم و چشم جهان بین » در شهر « سنت پترزبورگ روسیه ».

 

نمادهای ماسونی « هرم و چشم جهان بین » در شهر « مسکو » (تصویر راست) و یک کلیسای کوچک در روسیه (تصویر چپ).

 

« مجسمه ی اسکندر » در روسیه و « هرم و چشم جهان بین آن ».

 

دو نمونه « مدال روسی » حاوی نماد ماسونی « هرم و چشم جهان بین ».

بدین ترتیب همانگونه که ملاحظه فرمودید، حکومت روسیه و شوروی سابق نیز یک حکومت صد در صد ماسونی و شیطانی بوده و هستند.

 

 

ادامه مقالات :

Loading

2 COMMENTS

  1. احتمال زیاد روسای صدا و سیمای ایران هم عضو این تشکیلات هستند.به صدا و سیما فشار باید اورد تا این مطالب رو از تلویزیون گفت

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!