انديشه مهدويت و آسيب ها -2

0

برخي گمان مي كنند كه تنها اعتقاد به اهل بيت: و محبّت امام زمان(ع) كافي است. اينان مي پندارند كه در قبال گناهشان عذابي نخواهد بود. اين توهم كه در قرآن و روايات مردود شمرده شده است، تمنّي يا اميد كاذب نام دارد. اينان چون اهل كتاب فكر مي كنند همين كه نام دين و مذهب را بر خود نهاده اند، اهل سعادتند و عذاب نخواهند شد:

 

 

 

بخش قبلی

6. تطبيق

پس از توقيت و تعجيل، آسيبي كه قابل ذكر است، تطبيق ناصواب است. به اين توضيح كه عده اي با خواندن يا شنيدن چند روايت در علايم ظهور، آن ها را بر افراد يا حوادثي تطبيق

مي دهند. البته خودِ تطبيق روايات بر حوادث، آفت و آسيب نيست، بلكه آفت، مطالب و ادعاهايي است كه افرادي به صرف خواندن يك يا دو روايت و بدون بررسي آيات و روايات و مطالب تاريخي و قدرت تشخيص صحيح و سقيمِ روايات مطرح مي كنند، يعني بدون داشتن تخصص به اظهار نظر مي پردازند.

اين تذكر لازم است كه در روايات، تشخيص مؤلّفه ها و علايم سپاه حق و باطل به عهده علماي راستين گذاشته شده است؛ همان ها كه در عصر غيبت كبرا به عنوان (( نواب عام)) عهده دار امور گشته اند.

پيامدها

1. پيامد تطبيق، توقيت و تعجيل است.

2. نوميدي و يأس در اثر عدم اتفاق ظهور.

3. به دليل عدم تحقق تطبيق هاي مطرح شده، باعث بي اعتقادي افراد نسبت به اصل ظهور مي گردد و افراد در اصل ظهور و روايات به شك و ترديد مي افتند.

خاستگاه

1. توهم زدگي.

2. هوي و هوس و مشكل مطرح سازي خود (بيماري رواني هيستري).

3. دخالت افراد غير متخصص در مطالب كاملا فنّي و تخصصي.

4. عدم روشنگري كافي توسط علما:

الف) عدم تبيين علايم حتمي و غير حتمي، عدم طرح مسأله بداء و مسايل مرتبط با علايم ظهور.

ب) نداشتن عكس العمل مناسب در مقابل مدّعيان.

راه درمان

1. تبيين و روشنگري.

2. تكذيب و مبارزه با انحرافات.

3. كار كارشناسي در مورد علايم و ويژگي ها توسط علما.

7. افراط و تفريط در تبيين مفهوم غيبت

1-7. نظريه تفريطي

برخي غيبت حضرت را به معناي عدم حضور معنا كرده اند. گروهي از اينان عالَمي توهم كرده و آن را (( هورقليا))[52] نام گذارده و حضرت را در آن جا مكان داده اند. برخي ديگر حضرت را در دور دست ها (جزيره خضرا[53] و…) پنداشته اند. برخي هر گونه ديداري با حضرت را نفي كرده اند.[54]

اين ديدگاه ها نادرست است و با روايات ما سازگار نيست. مطابق روايات، حضرت بر خلاف عيساي پيامبر(ع) به آسمان نرفته، در ميان مردمان است، در شهرها و بازارها و… قدم مي نهد:

… صاحب هذا الامر يتردد بينهم و يمشي في اسواقهم و يطأ فرشهم

ولايعرفونه … .[55]

صاحب الامر در ميان مردم رفت و آمد مي كند، به بازارهايشان مي رود و بر فرش هايشان قدم مي نهد، ولي او را نمي شناسند.

هر ساله در مراسم حج حاضر مي شود، مردم را مي بيند و مي شناسد و مردم هم او را

مي بينند ولي نمي شناسند:

والله ان صاحب هذا الامر ليحضر الموسم كل سنة فيري الناس و يعرفهم و يرونه و لايعرفونه[56].

به خدا سوگند كه صاحب الامر، هر سال در مراسم حج حاضر مي شود، مردم را مي بيند و

آن ها را مي شناسد، ولي مردم او را با آن كه مي بينند نمي شناسند.[57]

جزيره خضرا،[58] عالم هور قليا[59] و مانند اين ها توهم هايي هستند رد شده و افسانه هايي هستند بي دليل.

پيامدها

1. دور از دسترس قراردادن امام.

2. كم رنگ جلوه كردن تأثير وجود امام، در اثر عدم اعتقاد به حضور ملموس ايشان.

خاستگاه

1. عدم درك دقيق مفهوم غيبت.

2. دوري از آيات و روايات.

3. هواي نفس.

4. اطمينان به برخي نقل هاي غير معتبر مثل جزيره خضرا.

5. عدم بصيرت كافي و تفقّه در دين.

6. بدگماني و عدم اطمينان به نقل هاي معتبر. (كساني كه هر نوع ديداري را نفي

مي كنند).

7-2. نظريه افراطي

در مقابل اين ديدگاه، ديدگاه ديگر هيچ تفاوتي بين غيبت و حضور قائل نيست. توقع دارد حضرت در هر امري دخالت نمايد. اين ديدگاه نيز به خطا راه پيموده است. اگر قرار بود حضرت مستقيماً در هر كاري دخالت كنند يا همه به محضرشان مشرف شوند، ديگر غيبت معنايي نداشت.

پيامدها

1. رويكرد و توجه زياد مدعيان ارتباط و ملاقات.

2. توهم زدگي و خيال پردازي.

3. نااميدي و يأس در اثر عدم ملاقات.

خاستگاه

1. عدم درك دقيق مفهوم غيبت.

2. توهم و خيال پردازي.

3. عدم درك جايگاه معجزات، امدادهاي غيبي و اسباب و علل مادي.

4. عدم تفقّه و تخصّص در دين.

5. هواي نفس.

راه درمان افراط و تفريط

1. دوري از خيال پردازي و توهمات.

2. رويكرد به معارف ناب ديني و علماي ربّاني.

3. مقابله با انحرافات و بدعت ها و توهم گراها.

4. تبيين و روشنگري توسط علماي دين.

8. ملاقات گرايي

از آسيب هايي كه در عصر غيبت براي منتظران اتفاق مي افتد، مدعياني هستند كه بي دليل يا به ساده ترين اتفاق، ادعاي ملاقات مي كنند، يا كساني كه تمام وظيفه خويش را رسيدن به ديدار حضرت مي پندارند و از باقي وظايف غافل شده و افراد را تنها به اين عمل، به عنوان برترين وظيفه، فرا مي خوانند.

پيامدها

1. يأس و نااميدي در اثر عدم توفيق ديدار.

2. توهم گرايي و خيال پردازي.[60]

3. رويكرد به شيّادان و مدّعيان مهدويت، نيابت و مدّعيان ملاقات.

4. دور ماندن از انجام وظايف اصلي، به دليل اهتمام بيش از اندازه و غير متعادل به ديدار.

5. بدبيني به امام(ع) به علت عدم ديدار.[61]

خاستگاه

1. نبود بصيرت و آگاهي نسبت به دين و نشناختن وظايف اصلي و فرعي.

2. توهم و خيال پردازي.

3. هواي نفس.

درمان

مهم ترين راه درمان اين آسيب، توجه و رويكرد به منابع اصيل، معارف ناب دين در پرتو مراجعه به علماي راستين است كه در اين صورت، براي ما روشن مي شود كه بسياري امور مطلوب و خوب هستند، امّا خداي متعال آن ها را به عنوان وظيفه بر دوش ما ننهاده (مانند ملاقات حضرت ولي عصر(عج)) يا اين كه در ميان تكاليف و وظايف ديني رتبه بندي وجود دارد و در مقام عمل، لازم است به درجه اهميت و ضرورت آن ها توجه شود. به راستي در ميان وظايفي مانند تقوا، خودسازي، تكاليف اجتماعي، انتظار و … ملاقات چه جايگاهي دارد؟!

9. آرزوگرايان بي عمل

برخي گمان مي كنند كه تنها اعتقاد به اهل بيت: و محبّت امام زمان(ع) كافي است. اينان مي پندارند كه در قبال گناهشان عذابي نخواهد بود. اين توهم كه در قرآن و روايات مردود شمرده شده است، تمنّي يا اميد كاذب نام دارد. اينان چون اهل كتاب فكر مي كنند همين كه نام دين و مذهب را بر خود نهاده اند، اهل سعادتند و عذاب نخواهند شد:

و قالوا لن يدخل الجنة إلاّ من كان هودا او نصاري تلك امانيهم قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين؛[62]

و گفتند: هرگز هيچ كس به بهشت نمي رود مگر آن كه يهودي يا مسيحي باشد. اين از آرزوهاي آن هاست. بگو : اگر راست مي گوييد، دليلتان را بياوريد.

در روايات نيز اين گروه تكذيب شده اند: (( كذب المتمنون[63]؛ آرزومندان خيال پرداز دروغ مي گويند.))

اسماعيل فرزند امام صادق(ع) گويد: از پدرم پرسيدم:

يا ابتاه، ما تقول في المذنب منّا و من غيرنا؟ قال(ع): …ليس بامانيكم و لا اماني اهل الكتاب من يعمل سوءاً يُجز به ….[64]

در مورد گناهكاران ما و غير ما چه مي گوييد؟ حضرت فرمود: [فضيلت و برتري] به آرزوهاي شما و آرزوهاي اهل كتاب نيست؛ هر كس عمل بدي انجام دهد، كيفر داده مي شود… .

قلت له: قوم يعملون بالمعاصي و يقولون نرجو، فلا يزالون كذلك حتي يأتيهم الموت. فقال: هولاء قوم يترجَّحون في الامانيّ، كذبوا، ليسوا براجين، انّ من رجا شيئاً طلبه و من خاف من شيء هرب منه.[65]

به حضرت صادق(ع) عرض كردم: گروهي معصيت مي كنند و مي گويند ما اميد و رجا داريم. پيوسته چنين باشند تا اين كه مرگ آنان را دريابد. امام(ع) فرمود: اينان گروهي اند كه در آرزوهاي خويش غوطه ورند و آرزوهايشان آنان را از راه استوار منحرف كرده است. دروغ مي گويند. اهل رجا و اميد نيستند. قطعاً كسي كه به چيزي اميد داشته باشد، به دنبال تحقق آن است و در طلب آن برآيد و آن كه از چيزي بيمناك باشد، از آن پرهيز مي كند و مي گريزد.

اميد و رجاي واقعي چيز ديگري است. مفضل گويد: امام صادق(ع) فرمود:

اياك و السفلة، فانما شيعة عليّ من عف بطنه وفرجه واشتد جهاده وعمل لخالقه ورجا ثوابه وخاف عقابه، فاذا رأيت اولئك فاولئك شيعة جعفر.[66]

از فرومايگان بپرهيز! تنها كساني شيعه علي مي باشند كه در باب شكم و شهوت خويش، عفّت ورزند و اهل تلاش و كوشش باشند و براي خدا به عمل پردازند و ثواب الهي را اميد برند و از عذاب او بيمناك باشند. اين افراد، شيعه واقعي جعفر [بن محمد‌‌(ع)] هستند.

متأسفانه، برخي افراد در قالب سخن يا شعر و بدون توجه به جايگاه و ضوابط توسل و شفاعت اهل بيت: ايجاد كننده يا تقويت كننده اين آسيب و طرز تفكرند.

پيامدها

1. عمل نكردن به وظايف فردي و اجتماعي (واجبات، محرمات و…).

2. انتظار منفي و عدم اقدام عملي و انجام وظيفه در قبال امام(ع).

3. توهم بي جا (رضايت از خويشتن و عملكرد خود).

خاستگاه

1. تفاوت نگذاشتن ميان اميد و رجاي واقعي با خيال پردازي و آرزوگرايي و عدم شناخت جايگاه آن.

2. هواي نفس، به عنوان ريشة توجيهات: بل يريد الانسان ليفجر امامه؛[67] [انسان در معاد شك ندارد] بلكه او مي خواهد [آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت] در تمام عمر گناه كند.

3. عدم شناخت خدايِ مهربان و حكيم كه خداوند گرچه مهربان است، حكيم و عادل هم است.

4. ديدگاه احساسي و غير منطقي نسبت به ائمه: و عدم درك قهر و مهر كه قبلا اشاره شد.

درمان

1. تأمل و تدبّر در آيات و روايات نظير: ان اكرمكم عند الله اتقيكم[68]؛ گرامي ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست.

2. توجه به اين نكته كه: ميزان و معيار اعمال، نيت خالص همراه با انجام وظايف فردي و اجتماعي است:

بسم الله الرحمن الرحيم، والعصر، ان الانسان لفي خسر الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر[69]؛

به نام خداوند بخشنده مهربان. به عصر سوگند كه انسان ها همه در زيانند، مگر كساني كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند و يكديگر را به حق سفارش كرده و يكديگر را به شكيبايي و استقامت توصيه نموده اند.

10. عاشق نمايانِ دنياخواه

برخي، ائمه و امام زمان را صرفا براي دنيا و منافع آن و رسيدن به جاه و منصب

مي خواهند. حتي اگر براي ظهورش دعا مي كنند، صرفاً براي خويش و مطامع دنيوي است[70] و اگر امام، بنا به دلايلي، به آن ها توجه نكند، با امام به دشمني برمي خيزند كه طلحه و زبيرها در طول تاريخ بسيار بوده و خواهند بود. اما آنچه به عنوان آسيب در اين جا مطرح مي گردد و بيش تر حالت عمومي دارد، نگاهي است كه بسياري نسبت به امام دارند. توسّل به امام و خواستن حوايج دنيوي و واسطه ساختن امام به درگاه پروردگار عظيم، امري است صحيح و مورد تأكيد روايات، اما امام را صرفاً براي اين امور خواستن، نشانه عدم درك درست از جايگاه امام در نظام هستي است و متاسفانه بايد گفت نشانه اين است كه هنوز عطش واقعي نسبت به ظهور پيدا نشده است و آمادگي بشر هنوز تحقق نيافته است.

پيامدها

1. دشمني و ستيز با امام.

2. كم اعتقادي يا بي اعتقادي به امام در اثر عدم تحقق خواسته هاي پايان ناپذير و گاه

بي مصلحت.

خاستگاه

1. عدم درك جايگاه امام و امامت.

2. خود محوري و خودخواهي.

راه درمان

1. معرفت در اثر تدبّر در دين.

2. تربيت و تمرين نفس بر مقدّم ساختن خواسته امام بر خواستة خويش.

يكي از ويژگي هاي سلمان كه او را ممتاز نمود، اين بود كه خواستة امام را بر خواستة خويش مقدّم مي ساخت:

عن منصور بزرج قال: قلت لابي عبدالله الصادق(ع): ما اكثر ما اسمع منك يا سيّدي ذكر سلمان الفارسي! فقال: لاتقل الفارسي ولكن قل سلمان المحمّدي، أتدري ما كثرة ذكري له؟ قلت: لا. قال: لثلاث خصال: احدها ايثاره هوي اميرالمؤمنين(ع) علي هوي نفسه و الثانية حبّه للفقراء واختياره ايّاهم علي اهل الثروة و العدد و الثالثة حبّه للعلم والعلماء. ان سلمان كان عبداً صالحاً حنيفاً مسلما و ما كان من المشركين.[71]

منصور بزرج گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: سرورم، چه بسيار مي شنوم از شما ياد كرد سلمان فارسي را! فرمود: نگو سلمان فارسي، بلكه بگو سلمان محمّدي(ص) مي داني چرا بسيار از او ياد مي كنم؟ عرض كردم: نه. فرمود: براي سه صفت:

1. مقدّم داشتن خواستة امير مؤمنان بر خواستة خويش.

2. دوست داشتن فقرا و مقدم داشتن آن ها بر ثروتمندان.

3. دوست داشتن علم و علما.

11. مدّعيان دروغين مهدويت و نيابت خاصه و عامه

در هر عصري عده اي به دروغ، ادّعاي مهدويت نموده يا ديگران چنين نسبتي به آنان داده اند و بدين وسيله فرقه هايي ايجاد كرده اند. چه در دوره غيبت صغرا و چه در دوره غيبت كبرا، كساني بوده اند كه نيابت خاصه يا وكالت امام را به دروغ، ادعا مي كرده اند. البته ادعاهاي اين افراد به صورت هاي متفاوتي، ارائه شده است:

1. مهدويت[72].

2. نيابت خاصه، وكالت، بابيت يا … افرادي كه مدعي اند هر موقع بخواهند امام را

مي توانند ببينند، مشكلات به واسطه آنان حل مي شود، آن ها واسطه و باب ميان مردم و امام هستند، پيامي را از امام آورده اند يا پيامي را براي امام مي برند.[73]

3. نيابت عامه: عده اي خود را به جاي علماي ربّاني، مراجع عظام تقليد و فقها و… معرفي مي كنند با اين كه در اين دوران، عقل و نقل، وظيفه همه را روشن ساخته است و آن، مراجعه به علما و فقها است. اينان راهي جداي از قران و سنت و عقل برگزيده و سير و سلوكي معرفي مي كنند و رهْ نرفته، ره مي آموزند.[74]

پيامدها

1. گمراهي مردم.

2. دوري از مسير اهل بيت:.

3. به بازي گرفته شدن دين.

4. اختلافات ديني در اثر متابعت از فرقه هاي انحرافي.

خاستگاه

1. مشكلات روحي و رواني، عقده خود كم بيني، هيستري و مطرح كردن خود.[75]

2. نفسانيات و مشكلات اخلاقي و ضعف ايمان.

3. توهم و خيال پردازي.

4. هوي و هوس و خواسته هاي دنيوي و جاه و مقام.

5. جهل و ناآگاهي.

6. سكوت انديشمندان و عالمان يا به موقع و مناسب تصميم نگرفتن.

7. مشكلات سياسي، تأثير اَيادي اجانب مثل فريفتن محمد علي باب و…[76].

8. عدم معرفت به جايگاه و شأن امام و جانشيني ايشان.

درمان

1. تقوا و تهذيب نفس.

2. علم و بصيرت ديني و سياسي علما، انديشمندان، دولت مردان و مردم.

3. روشنگري علما و انديشمندان، تكذيب منحرفان.

4. برخورد دولت مردان جامعه اسلامي (مثل برخورد اميركبير با بابيت كه ستودني است).[77]

5. عدم تسامح و اغماض در برخورد با انحرافات و بدعت ها.

12. عدم پيروي از ولايت فقيه و نواب عام

يكي ديگر از آسيب هايي كه وحدت جامعه اسلامي را خدشه دار ساخته و زمينه را براي فعاليت دشمنان دين و مهدويت (به صورت هاي مختلف مانند دشمني روشن و بي واسطه،

فرقه سازي، مدعيان و…) فراهم مي آورد، عدم پيروي از نوّاب عام امام عصر(ع) است با آن كه اطاعت از اين بزرگواران، در عقل و نقل تأكيد شده است.

پيامدها

1. گمراهي و ضلالت.

2. پراكندگي افراد و عدم وحدت در سايه رهبري واحد.

3. شكست پذير بودن در مقابل دشمن و عدم مقاومت.

خاستگاه

1. عدم بصيرت كافي در دين.

2. توجه نكردن به دلايل عقلي و نقلي.

3. توهم پيروي مستقيم و بي واسطه از امام عصر(ع).

4. توقع نيابت خاصه در عصر غيبت كبرا.

5. هوي و هوس.

6. اغراض سياسي و شيطنت هاي استكبار.

درمان

تبيين عقلي و نقلي ضرورت رويكرد به نوّاب عام

تبيين ادله عقلي در آسيب اول، بررسي شد و گذشت.

ادله نقلي:

امام صادق(ع) فرمودند:

فاما من كان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظا لدينه مخالفا علي هواه، مطيعاً لامر مولاه فللعوام ان يقلّدوه و ذلك لايكون الا بعض فقهاء الشيعة لاكلّهم.

از ميان فقيهان، فقيهي كه نفس و دين خود را ـ نه دنيايش را ـ نگاهدار باشد (پرهيزگار)، با هوي و هوس هايش مخالفت نمايد و فرمان مولايش را اطاعت كند، بايد مردم از او تقليد كنند و داراي چنين صفات والايي نباشد مگر برخي از فقهاي شيعه، نه همه آنان.[78]

در توقيع محمد بن عثمان عمري خطاب به اسحاق بن يعقوب از امام زمان(ع) چنين آمده است:

اما الحوادث الواقعة فارجعوا الي رواة احاديثنا، فانهم حجتي عليكم و انا حجةالله عليكم.

در حوادث و پيشامدها به راويان احاديث ما (فقها) مراجعه كنيد؛ چرا كه آنان حجت من بر شما و من حجّت خدا بر شمايم.[79]

2. بصيرت ديني و سياسي.

3. هماهنگي و وحدت رويه بين انديشمندان و علما در حمايت از فقيهي كه عهده دار امور گشته است.

4. تلاش براي حل مشكلات ديني، فكري، سياسي و اجتماعي جامعه با همفكري انديشمندان و علما.

13. فعاليت هاي غرب و مستشرقان

يكي ديگر از آسيب ها و تخريب ها، تحريف هايي است كه توسط مستشرقان در مقولة مهدويت پديد آمده است. آنان مغرضانه يا بدون مراجعه به منابع اصيل، مطالبي را به نام دين و مهدويت ارائه مي دهند و در پي آن، افرادي نيز با مطالب و مقاله هاي آنان برخورد علمي كرده و آن را يك كار علمي و تحقيقي و بدون هيچ عيب و نقص مي پندارند و در كتاب ها و مقالات خويش از آن بهره مي گيرند.[80]

پيامدها

1. دوري گزيدن جوامع غير اسلامي از مطالب اصيل اسلامي به طور كلي و مهدويت به طور خاص كه مورد بحث است.

2. ايجاد شك و ترديد يا تنفّر در ميان معتقدان كم اطلاع.

خاستگاه

1. بي اطلاعي از منابع اصيل.

2. مراجعه به منابع دست چندم به جاي منابع اصيل و دست اول.

3. مراجعه به منابع و آراي مخالفان شيعه، مثلا در بررسي ديدگاه مهدويت شيعي به جاي مراجعه به منابع اصيل شيعي، آن را در ميان ديدگاه هاي اهل سنت جست وجو

مي كنند. (قاعده اين است كه براي شناخت انديشه و آراي مذهبي، به كارشناسان و متخصصان خود آن ها رجوع شود).

4. جدايي از علما و كارشناسان مذهب يا آن مقوله، بي اعتنايي يا بي اطلاعي يا عدم طرح توضيحات كارشناسان مربوط.

5. برخورد مغرضانه و جانبدارانه به جاي بي طرفي با مقولات علمي.

6. سياست بازي و شيطنت هاي استكبار.

درمان

1. تبيين، روشنگري، حل شبهات و… توسط علما و انديشمندان مانند ارائة دائرة المعارف ها با توضيحات كافي و دلايل معتبر و اصيل و… .

2. هوشياري در مقابل غرض ورزي ها و سياست زدگي ها.

3. مبهوت نشدن در مقابل غرب، مستشرقان و… .

پي نوشت ها
———————————–

[52] . شيخ احمد احسايي ،جوامع الكلم، رساله رشتيه، قسمت 2، ص 103.

[53] . ناجي نجار، جزيره خضراء وتحقيقي پيرامون مثلث برمودا، مترجم: علي اكبر مهدي پور.

[54] . علي اكبر ذاكري، چشم به راه مهدي، مقاله ارتباط با امام در عصر غيبت.

[55] . نعماني، الغيبة، ص 164.

[56] . صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 2 ، باب نوادر الحج، ص 520.

[57] . گرچه برخي روايات گفته اند: حضرت ديده نمي شود، ولي راه جمع اين روايات با رواياتي كه در آن ها به ديده شدن حضرت اشاره شده اين است كه حضرت ديده مي شود ولي توسط مردم شناخته نمي گردد، چنان كه سيد صدرالدين صدر (المهدي، ص 206 و 207 ) مرحوم مجلسي (ذيل روايت) شهيد سيد محمد صدر (تاريخ الغيبة الكبري، ص 31) همين وجه را پذيرفته اند.

[58] . سيد جعفر مرتضي عاملي، جزيره خضراء افسانه يا واقعيت، مترجم: ابوالفضل طريقه دار.

[59] . فصلنامه انتظار، ش 2، مقاله فرقه شيخيه، احمد عابدي.

[60] . مدتي قبل، در نشريه خورشيد مكه، (ش 17 و 21) آيه و عبارتي منسوب به امام زمان4 چاپ شده بود و به خط ايشان، (با تصريح اين كه دقيقاً از روي خط امام، تصوير گرفته اند) اما متوهّمان غافل از اين بودند كه آية نوشته شده كاملا اشتباه است. (يعني نعوذبالله امام آيه را اشتباه نوشته است).

[61] . همايشي دانشجويي در يكي از شهرها برقرار شده بود. پس از پايان همايش، دانشجويي مي گفت: مدتي جمكران مي آمدم براي اين كه آقا را ببينم، چون موفق نشدم قهر كردم.

[62] . بقره، 111.

[63] . نعماني، الغيبة، باب 11 ، ص 197.

[64] . نساء، 123.

[65] . الكافي، ج 2، باب خوف و رجاء، ص 68.

[66] . حر عاملي، وسائل الشيعة، ج 1، ب 20 ، ص 86.

[67] . قيامة، آيه 5.

[68] . حجرات، 13.

[69] . عصر.

[70] . ر.ك: تحف العقول، ص 513؛ روايت مفضل بن عمر از امام صادق(ع) بدين مضمون كه: مردم درباره ما سه گروه اند: دو گروه به دنبال جاه و مقامند و براي اين كه مردمان را بدرند، محبت ما اهل بيت: را اظهار مي دارند و گروه سوم كه (اين گونه نيستند) از ما

اهل بيت مي باشند و ما از آنهاييم.

[71] . طوسي، امالي، مجلس 5 ، ص 133.

[72] . طوسي، الغيبة، فصل 6، باب ذكر المذمومين الذين ادعوا البابية و السفارة كذبا و افتراء لعنهم الله، ص 397؛ فصلنامة انتظار، ش 8 و 9 و10، مقاله: متمهديان و مدعيان دروغين مهدويت، محمد رضا نصوري.

[73] . همان.

[74] . مانند دراويش، صوفيه و… .

[75] . فصلنامه انتظار، ش 5، مقاله: از شيخي گري تا بابي گري، عزالدين رضانژاد.

[76] . فصلنامه انتظار، ش 1، مقاله: از بابي گري تا بهايي گري، عزالدين رضانژاد.

[77] . فصلنامه انتظار، ش 5، از شيخي گري تا بابي گري؛ عزالدين رضانژاد.

[78] . وسائل الشيعة، ج 27 ، باب 10، ص 131.

[79] . طوسي، الغيبة، فصل 4، ص 290.

[80] . دايرة المعارف بريتانيكا، واژة مهدي و اسلام و زرتشت؛ دايرة المعارف دين و اخلاق، واژة مهدي؛ موسوعة المورد، منير بعلبكي.

نويسنده: محمد صابر جعفري

منبع: فصلنامه انتظار – شماره 15

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!