فاطمه یاور یگانه علی

0

  فاطمه عزیز و دردانه نبی(ص) واقف و عارف به حق مسلم و آسمانی علی(ع) برای خلافت بود، از این رو دفاع از علی را تکلیف خود می دانست و هیچ مانعی حتی به بزرگی شهادت فرزند و مجروحیت و در نهایت شهادتش نمی توانست آن بزرگ بزرگ زاده را از انجام این تکلیف مقدس و سرنوشت ساز بازدارد.

 

خبرگزاری فارس: فاطمه یاور یگانه علی

ماجرا از زمانی آغاز شد که در سال یازدهم هجری سنت جاری الهی عذرخواهانه به در خانه سرور کائنات و اشرف مخلوقات پیامبر اعظم محمدبن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید تا این کلام نورانی پروردگار را با رحلت پیامبر عظیم الشأنش تفسیر کند که: «انک میت و انهم میتون» (مرگ توو دیگران را درمی یابد.) با رحلت پیامبر اعظم(ص) پسر عم و داماد و وصی والامقامش که پیامبر(ص) خدا در روز غدیر او را به فرمان الهی به جانشینی منصوب کرده بود، غم جانکاهی را بر دوش داشت که به بزرگی و عظمت کائنات بود. علی(ع) داغدار و مصیبت زده در آن هنگام فقط به این می اندیشید که وظیفه اش در قبال پیکر مطهر پیامبر(ص) چیست تا آن را انجام دهد؛ اما دیگران هوای دیگری در سر داشتند که در مخیله آن امام همام هم جایی نداشت. آنها با پشت سر انداختن وظیفه مسلمانی شان در قبال پیامبر(ص) در فکر چگونگی تصاحب منصبی بودند که پیامبر(ص) در روز غدیر به امر خداوند آن را برعهده علی(ع) گذاشته بود.

آنهایی که به محض رحلت پیامبر(ص) با نادیده گرفتن تمام آموزه های دینی آن بزرگوار و توصیه هایی که در دوره بیست و سه ساله بسیار خطیر پیامبری به آنها داشتند، برای تصاحب قدرت به منصب جانشینی پیامبر(ص) هجوم بردند و طلیعه مصداق برجسته این آیه قرآن شدند که زنجیره آن مصداق با حلقه هایی که یکی پس از دیگری به آن اضافه گردید، بسیار طولانی شد. «و ما محمد الارسول قدخلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئاً و سیجزی الله الشاکرین.» (محمد نیست مگر پیامبری که پیش از وی نیز پیامبرانی بوده اند. پس اگر بمیرد و یا کشته شود بر پاشنه های تان می گردید (به وضعیت گذشته باز می گردید) اگر کسی به عقب بازگردد هرگز ضرری به خدا نمی زند و خداوند به زودی به شاکران پاداش می دهد.) دوران گذشته ای که قرآن مذمت گونه به آن اشاره می کند، دورانی بود که عرب های مسلمان پس از آشنایی با احکام و آموزه های اسلامی و مسلمان شدن از به یادآوردن آن احساس شرم و خود را ملامت می کردند. دورانی که محصول جاهلیت محض بود و چیزی برای افتخار و مباهات نداشت. با رحلت پیامبر(ص) جامعه مسلمانان گرفتار دو مصیبت بزرگ شد: یکی فقدان پیامبر اعظم(ص) که آن جامعه مبتلا به جاهلیت را از آن وضعیت نجات داده بود و دیگری روی آوردن دوباره آن جاهلیت و فلاکت به جامعه نوپای اسلامی بود. سرنوشت جامعه آن روز مسلمانان که بعدها تاریخ شهادت داد سرنوشت دوره های بعد جامعه مسلمانان نیز شد، در گرو یک اتفاق بزرگ و سرنوشت ساز بود این که خلافت و جانشینی پیامبر(ص) و رهبری جامعه اسلامی با علی(ع) باشد یا خیر. تعداد اندکی از سرشناسان آن روز به این حقیقت واقف بودند که متأسفانه بیشتر آنها در مسیری گام گذاشتند که سبب انحراف جامعه اسلامی و اعاده سنت های جاهلی شد. در میان بخش اندکی هم که مخالف گروه اول بودند علی و فاطمه(علیهماالسلام) در صدر قرار داشتند و فاطمه(س) با دفاع جانانه تا پای جان محور تلاش برای حفظ خلافت در جایگاه خودش و جلوگیری از منحرف شدن جامعه اسلامی بود. در این میان معدود افرادی که حامی علی(ع) بودند و برخلاف کسانی که داعیه خلافت داشتند و واقعه غدیر را نیز درک کرده و آن را نادیده گرفته بودند، به استناد بیان صریح پیامبر(ص) در غدیر از علی(ع) دفاع می کردند، فاطمه(س) هم مانند آنها به همین علت و نه از باب همسری از شوی خویش حضرت امیر(ع) حمایت می کرد با این تفاوت که هیچ یک از حامیان علی(ع) معرفت فاطمه(س) را به علی نداشتند و اهمیت منصب امامت و جانشینی پیامبر(ص) را درک نمی کردند و همچون فاطمه(س) پس از واقعه غدیر، انیس و قرین پیامبر اعظم(ص) نبودند.

فاطمه عزیز و دردانه نبی(ص) واقف و عارف به حق مسلم و آسمانی علی(ع) برای خلافت بود، از این رو دفاع از علی را تکلیف خود می دانست و هیچ مانعی حتی به بزرگی شهادت فرزند و مجروحیت و در نهایت شهادتش نمی توانست آن بزرگ بزرگ زاده را از انجام این تکلیف مقدس و سرنوشت ساز بازدارد. در آن روزهای کوتاه پس از رحلت پیامبر اعظم(ص) که حزن و اندوه لحظه ای از فاطمه(س) جدا نشد، دو اتفاق مهم افتاد که محور هر دو حضرت فاطمه(س) بود با دقت در این دو اتفاق مشخص می شود که بزرگ ترین حجت بر حقانیت علی(ع) در امر خلافت و جانشینی نظر و موضع حضرت فاطمه(س) بوده است. اتفاق اول: پس از گریه های جانکاه و بی وقفه حضرت فاطمه(س) در فقدان پدربزرگوارش و شکوه عده ای از بزرگان مدینه نزد حضرت امیر(ع) حضرت موضوع را با همسرش حضرت زهرا(س) در میان گذاشت و فاطمه(س) گفت: «ای اباالحسن! طولی نخواهد کشید که من از میان ایشان بروم و به خدا سوگند شب و روز گریه خواهم کرد تا به پدرم ملحق گردم.» علی(ع) گفت: «ای دختر رسول خدا! به آنچه مصلحت می دانی عمل کن.» حضرت علی(ع) امام حضرت فاطمه(س) بود و با علم به این مسئله حضرت را در جایگاهی می بیند که به عنوان امام کار را به تشخیص و مصلحت حضرت زهرا(س) و می گذارد یعنی تشخیص و عمل حضرت زهرا(س) در آن وضعیت سخت و بحرانی که شخص امام علی(ع) هم حضور دارد، همان تشخیص و خواست ایشان است. پس از آن بود که حضرت در خارج از مدینه جایگاه و منزلی با بنا نهاد که «بیت الاحزان» نامیده شد و فاطمه هر روز صبح، دست حسن و حسین را می گرفت و با خود به آنجا می برد و میان قبور شهدا می نشست و از فراق پدر می گریست.

اتفاق دوم: پس از اینکه مهاجمین وارد خانه فاطمه(س) شدند تا حضرت امیر(ع) را برای بیعت اجباری از خانه بیرون ببرند، حضرت زهرا(س) با تهدید مهاجمین به نفرین، دست حسنین را گرفت و رهسپار قبر پیامبر(ص) شد. حضرت امیر(ع) به سلمان گفت: دختر پیامبر(ص) را دریاب که من بر اهل مدینه احساس خطر می کنم، زیرا اگر نفرین کند اهل مدینه بی درنگ گرفتار عذاب شوند. سلمان نزد فاطمه(س) رفت و گفت بازگردید زیرا خدای تبارک و تعالی پدر شما را رحمت برای امت فرستاده است. فاطمه(س) فرمود: مرا اکنون شکیبایی نیست، بگذار تا نزد قبر پدرم روم و به پروردگارم شکایت کنم. سلمان گفت: علی(ع) مرا فرستاده و دستور داده که شما برگردید. فاطمه(س) گفت: از او اطاعت می کنم و برمی گردم. همان فاطمه ای که آنقدر بزرگ است که علی(ع) تشخیص و عمل را به عهده خودش می گذارد، اینجا آنقدر بزرگ تر می شود که علی(ع) درباره اش می فرماید: اگر نفرین کند اهل مدینه بی درنگ گرفتار عذاب شوند. فاطمه کیست و در کدام رتبه قرار دارد که نفرینش آناً عذاب را جاری می کند و در مرتبه ای بالاتر، این فاطمه کیست که در اوج حق طلبی و خشم مقدسش علیه ظالمان، هنگامی که فرمان امامش را می شنود، خود و حالش را فراموش می کند و تابع امر مولایش می شود. حمایت این فاطمه از علی سند بی خدشه حقانیت علی است.

هنگامی که بیماری آن بانوی یگانه شدت گرفت و زنان مهاجران و انصار برای عیادت خدمت آن مظلومه رسیدند و احوال ایشان را جویا شدند گویا که حضرت(س) این کلام هشدارآمیز پدربزرگوارشان پیامبر اعظم(ص) را به همراه ظلم هایی که بر وی روا داشته بودند، شرح کرد. پیامبر(ص) چندی پیش از رحلت فرموده بودند: «بدانید که من اولین کسی از شما هستم که وفات خواهم کرد و گروهی پس از من خواهند آمد که بعضی از شما گروهی دیگر را هلاک کنند.» حضرت زهرا(س) در جواب زنان عیادت کننده فرمودند: به خدا سوگند به گونه ای صبح کردم که دنیای شما را بد و ناپسند می دانم، مردان شما را پس از آزمودن، در حال غضب و بغض رها کردم و با آنها دشمن شدم. زشت باد این شمشیر شکسته و این نیزه از کار افتاده و این منطق فاسق. آنها برای خود چیز بدی را پیش فرستادند، خشم خدای بر آنان باد و در عقوبت الهی جاودان باشند. من گناه این امر را برعهده آنها نهادم پس نابود باد قوم ستمگر. وای بر ایشان که از کوه های استوار رسالت به دور افتادند و از اساس و پایه نبوت، هدایت و مهبط وحی فاصله گرفته و از کسی که در امر دین و دنیا آگاه بود جدا شدند. بدانید که که این زیان روشن و آشکاری است. مردان شما از علی چه عیب و بدی دیدند. آری به خدا سوگند از شمشیر برنده و اهمیت ندادن به جان و شجاعت و یورش بردشمنان و سرسختی او در راه خدا ناراحت شدند. به خدا سوگند اگر آنها از گرفتن مهاری که رسول الله به علی(ع) سپرده بود خودداری می کردند او شتر خلافت را رام کرده و مردم را بی رنج و مشقت به آبشخوری واسع که آب شیرین و گوارا خورند هدایت می کرد و آنها را از سرچشمه زلال وحی و هدایت سیراب بیرون آورده و درهای برکات آسمان و زمین را به روی شان می گشود.

زود است که خدا آنها را به نتیجه اعمال شان کیفر دهد. پس بیا بشنو و اگر باقی بمانی روزگار شگفتی ها را به تو نشان دهد و اگر به شگفت آمدی این رویداد تو را به اوج آورد که اینان به چه سندی اعتماد کرده و به چه ریسمانی تمسک جسته. اینان مقدم را با موخر و شریف را با پست و فرومایه بدل کردند، به خاک مالیده باد، بینی قومی که گمان می کنند اینان نیکوکاری انجام داده اند، بدانید که اینها همان مفسدان هستند و خود نمی دانند، آیا کسی به سوی حق می خواند سزاوارتر است پیروی شود یا کسی که هدایت نکند مگر اینکه هدایت شود؟ چرا شما چنین حکمی می کنید؟ به خدا سوگند هم اکنون شتر خلافت آبستن و باردار شده، مدت کوتاهی صبر کنید تا فرزند آورد، آنگاه از پستان آن به جای قدحی پر از شیر، خون تازه و سم مهلک خورید و زیان عمل کسانی که چنین کردند روشن شود و آیندگان به ضرر و زیان آنچه گذشتگان تأسیس کردند پی خواهند برد. سپس خود را راضی و دل های آماده فتنه سازید و خود را به شمشیر بران و فتنه ای فراگیر و استبداد ستمگران بشارت دهید. دستاورد شما ناچیز و زراعت شما را دیگران درو کنند. وای اندوه من بر شما! به کجا می روید؟ دل های شما بینایی اش را از دست داده و چگونه شما را مجبور به حق کنیم در حالی که آن را ناخشنود دارید.

زنان مهاجران و انصار چه پیام تلخ و عتاب آمیزی را برای همسران شان بردند! افسوس که کلام آتشین دختر پیامبر(ص) سنگ سرد وجود قدرت پرستان را گرم و وجدان خفته آنها را بیدار نکرد و آنچه که پیش بینی کرد بر سر جامعه اسلامی آمد. پس از مجروحیت حضرت زهرا(س) معلوم نبود که اشک های او بیشتر برای فراق پدر بود و یا مظلومیت شوهر، شاید سینه مجروح، پهلوی شکسته و فرزند مقتول، نشانه گریه بیشتر بر مظلومیت شوهر باشد.

بابی انتما و امی یا فاطمه و یا علی

رضا گرمابدری

منبع : صبح صادق

Loading

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here
Captcha verification failed!
CAPTCHA user score failed. Please contact us!